پرش به محتوا

عبدالجبار معتزلی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
[[ابوالحسن عبدالجبار بن احمد بن عبدالجبار همدانی اسدآبادی رازی]] در سال ۳۵۹ه<ref>هدیة العارفین، ج ۱، ص۴۹۸.</ref> در [[همدان]] زاده شد، <ref>مقدمة المغنی، «ج».</ref> در [[بغداد]] سکونت گزید<ref>تاریخ التراث العربی، ج ۴، ص۸۱.</ref> و برای [[کسب علم]] [[همت]] گماشت و از بزرگانی چون [[علی بن ابراهیم قزوینی]] [[حدیث]] شنید. از [[عبدالله بن جعفر اصفهانی]] در [[اصفهان]]<ref>تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص۱۱۳.</ref> و در زمینه [[فقه]] به مدت بسیاری از [[ابوعبدالله حسین بصری]] استفاده کرد. <ref>طبقات المعتزله، ص۱۱۲.</ref> گرچه در زمینه حدیث و [[تفسیر]]<ref>طبقات المفسرین (داودی)، ج ۱، ص۲۶۲.</ref> به [[مقامات علمی]] خوبی رسید و یک [[فقیه]] مسلّم به [[مذهب شافعی]] گشت، <ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج ۵، ص ۹۷.</ref> [[شهرت]] او به دلیل بُعد [[کلامی]] اوست که از او یک متلکم معتزلی و متفکر [[اسلامی]] ساخته است. او ابتدا در [[اصول دین]] به [[مذهب اشعری]] [[گرایش]] داشت، ولی با استفاده از بزرگان معتزلی چون [[اسحاق بن عیّاش]]و همچنین شرکت در جلسات [[مباحثه]] و [[مناظره]] به [[مذهب]] اعتزال گروید<ref>طبقات المعتزله، ص۱۱۲.</ref> و به قدری در این زمینه پیش رفت تا به [[ریاست]] معتزلیان آن عصر رسید. <ref>الوافی بالوفیات، ج ۱۸، ص۳۴.</ref> او آموخته‌های خویش را در [[اختیار]] دیگران نیز می‌‌گذاشت، [[تدریس]] و [[املای حدیث]] او را مشغول کرده بود و شاگردانی از مناطق گوناگون نزد او شتافته و از او استفاده می‌‌کردند. <ref>طبقات المعتزله، ص۱۱۲.</ref> در بغداد افرادی مانند [[قاضی صیمری]] و [[علی محسن تنوخی]] از او حدیث شنیدند. <ref>تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص۱۱۳.</ref> [[ابوعلی محمد بن احمد]] [[متکلم]] معروف معتزلی و دیگران از او [[علم کلام]] آموختند. <ref>الکامل فی التاریخ، ج ۱۰، ص۱۴۶.</ref> [[سید رضی]] گوید از او در زمینه [[اصول فقه]] بهره برده‌ام. <ref>المجازات النبویه، ص۴۸.</ref> [[صاحب بن عباد]] [[وزیر]] [[آل بویه]] در سال ۳۶۷ او را با [[اصرار]] به [[قضاوت]] [[دعوت]] کرد. او را به قضاوت [[شهر]] [[ری]] [[نصب]] کرده و ریاست [[دیوان]] عالی، یعنی قاضی القضاتی را به او سپرد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج ۸، ص۶۹۴ و ج ۹، ص۱۱۱.</ref> [[قضاوت]] مناطق [[ری]] و شهرهای تابعه چون [[قم]]، [[قزوین]]، زنجان، [[ابهر]]، سهرورد و دماوند برعهده او بود. <ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۱۱۹.</ref> گویند او در سایه قضاوت به [[ثروت]] بسیار زیادی دست یافت و ازاین رو مورد مذمّت قرار گرفته است. <ref>الامتاع و المؤانسه، ص۱۴۱.</ref> [[سید بن طاووس]] او را طالب [[دنیا]] و [[ریاست]] و [[حریص]] بدان دانسته و او را بر [[ضد]] [[شیعه]] و [[عترت پیامبر]]{{صل}} دارای [[تعصب]] می‌‌داند. <ref>سعد السعود، ص۱۸۳.</ref> [[رافعی]]<ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۱۱۹.</ref> [[ابن حجر]]، <ref> لسان المیزان، ج ۳، ص۳۸۶.</ref> [[ذهبی]]<ref> میزان الاعتدال، ج ۲، ص۵۳۳.</ref> و دیگران<ref>الامتاع و المؤانسه، ص۱۴۱.</ref> نیز درباره او نظر منفی دارند. رافعی به دلیل [[افکار]] اصولی او را [[بدعت]] گزار و [[روایت]] از او را جایز نمی‌داند. <ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۱۱۹.</ref> هنگامی که [[صاحب بن عباد]] درگذشت، [[فخرالدین بویهی]] او را از سمت خویش [[عزل]] و [[اموال]] او را [[مصادره]] کرد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص۱۸.</ref>
[[ابوالحسن عبدالجبار بن احمد بن عبدالجبار همدانی اسدآبادی رازی]] در سال ۳۵۹ه<ref>هدیة العارفین، ج ۱، ص۴۹۸.</ref> در [[همدان]] زاده شد، <ref>مقدمة المغنی، «ج».</ref> در [[بغداد]] سکونت گزید<ref>تاریخ التراث العربی، ج ۴، ص۸۱.</ref> و برای [[کسب علم]] [[همت]] گماشت و از بزرگانی چون [[علی بن ابراهیم قزوینی]] [[حدیث]] شنید. از [[عبدالله بن جعفر اصفهانی]] در [[اصفهان]]<ref>تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص۱۱۳.</ref> و در زمینه [[فقه]] به مدت بسیاری از [[ابوعبدالله حسین بصری]] استفاده کرد. <ref>طبقات المعتزله، ص۱۱۲.</ref> گرچه در زمینه حدیث و [[تفسیر]]<ref>طبقات المفسرین (داودی)، ج ۱، ص۲۶۲.</ref> به [[مقامات علمی]] خوبی رسید و یک [[فقیه]] مسلّم به [[مذهب شافعی]] گشت، <ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج ۵، ص ۹۷.</ref> [[شهرت]] او به دلیل بُعد [[کلامی]] اوست که از او یک متلکم معتزلی و متفکر [[اسلامی]] ساخته است. او ابتدا در [[اصول دین]] به [[مذهب اشعری]] [[گرایش]] داشت، ولی با استفاده از بزرگان معتزلی چون [[اسحاق بن عیّاش]]و همچنین شرکت در جلسات [[مباحثه]] و [[مناظره]] به [[مذهب]] اعتزال گروید<ref>طبقات المعتزله، ص۱۱۲.</ref> و به قدری در این زمینه پیش رفت تا به [[ریاست]] معتزلیان آن عصر رسید. <ref>الوافی بالوفیات، ج ۱۸، ص۳۴.</ref> او آموخته‌های خویش را در [[اختیار]] دیگران نیز می‌‌گذاشت، [[تدریس]] و [[املای حدیث]] او را مشغول کرده بود و شاگردانی از مناطق گوناگون نزد او شتافته و از او استفاده می‌‌کردند. <ref>طبقات المعتزله، ص۱۱۲.</ref> در بغداد افرادی مانند [[قاضی صیمری]] و [[علی محسن تنوخی]] از او حدیث شنیدند. <ref>تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص۱۱۳.</ref> [[ابوعلی محمد بن احمد]] [[متکلم]] معروف معتزلی و دیگران از او [[علم کلام]] آموختند. <ref>الکامل فی التاریخ، ج ۱۰، ص۱۴۶.</ref> [[سید رضی]] گوید از او در زمینه [[اصول فقه]] بهره برده‌ام. <ref>المجازات النبویه، ص۴۸.</ref> [[صاحب بن عباد]] [[وزیر]] [[آل بویه]] در سال ۳۶۷ او را با [[اصرار]] به [[قضاوت]] [[دعوت]] کرد. او را به قضاوت [[شهر]] [[ری]] [[نصب]] کرده و ریاست [[دیوان]] عالی، یعنی قاضی القضاتی را به او سپرد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج ۸، ص۶۹۴ و ج ۹، ص۱۱۱.</ref> [[قضاوت]] مناطق [[ری]] و شهرهای تابعه چون [[قم]]، [[قزوین]]، زنجان، [[ابهر]]، سهرورد و دماوند برعهده او بود. <ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۱۱۹.</ref> گویند او در سایه قضاوت به [[ثروت]] بسیار زیادی دست یافت و ازاین رو مورد مذمّت قرار گرفته است. <ref>الامتاع و المؤانسه، ص۱۴۱.</ref> [[سید بن طاووس]] او را طالب [[دنیا]] و [[ریاست]] و [[حریص]] بدان دانسته و او را بر [[ضد]] [[شیعه]] و [[عترت پیامبر]] {{صل}} دارای [[تعصب]] می‌‌داند. <ref>سعد السعود، ص۱۸۳.</ref> [[رافعی]]<ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۱۱۹.</ref> [[ابن حجر]]، <ref> لسان المیزان، ج ۳، ص۳۸۶.</ref> [[ذهبی]]<ref> میزان الاعتدال، ج ۲، ص۵۳۳.</ref> و دیگران<ref>الامتاع و المؤانسه، ص۱۴۱.</ref> نیز درباره او نظر منفی دارند. رافعی به دلیل [[افکار]] اصولی او را [[بدعت]] گزار و [[روایت]] از او را جایز نمی‌داند. <ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۱۱۹.</ref> هنگامی که [[صاحب بن عباد]] درگذشت، [[فخرالدین بویهی]] او را از سمت خویش [[عزل]] و [[اموال]] او را [[مصادره]] کرد. <ref>الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص۱۸.</ref>


عبدالجبار در زمینه‌های گوناگون از جمله [[تفسیر]]، [[اصول فقه]]، [[فقه]] و [[مواعظ]] آثاری از خود بر جای گذاشت؛ ولی آثار [[کلامی]] او برجسته‌تر است. این آثار عبارت‌اند از: شرح الاصول الخمسه، المغنی، <ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۱۲۵؛ طبقات المعتزله ۱۱۳.</ref> [[تفسیر القرآن]]، دلائل النبوه، الامالی، تنزیه القرآن، طبقات المعتزله، متشابه القرآن. <ref>الاعلام، ج ۳، ص۲۷۴.</ref> کتاب المغنی در [[حقیقت]] یک [[دانشنامه]] کلامی بود که در تمام [[فروع]] [[علم]] کلامی در آن عصر به بحث پرداخته است. او این مباحث را در رامهرمز در جمع [[شاگردان]] خویش مطرح ساخت. <ref>مقدمة المغنی ص«ز».</ref> مباحث مطروحه مورد [[نقد]] متفکران [[شیعی]] و غیر شیعی قرار گرفت. [[سید مرتضی]] متفکر شیعی در همان [[روزگار]]، کتاب پُرحجمی به نام [[الشافی فی الامامه]] در نقد [[مبانی فکری]] او نوشت. <ref>الذریعه، ج ۱۳، ص۸.</ref> [[سید رضی]] نیز بر برخی مباحث او اشکال کرد. <ref>المجازات النبویه، ص۴۸.</ref> سید بن طاوس هم برخی مباحث [[تفسیری]] او را به [[نقد]] کشید. <ref>سعدالسعود، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴.</ref>
عبدالجبار در زمینه‌های گوناگون از جمله [[تفسیر]]، [[اصول فقه]]، [[فقه]] و [[مواعظ]] آثاری از خود بر جای گذاشت؛ ولی آثار [[کلامی]] او برجسته‌تر است. این آثار عبارت‌اند از: شرح الاصول الخمسه، المغنی، <ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص۱۲۵؛ طبقات المعتزله ۱۱۳.</ref> [[تفسیر القرآن]]، دلائل النبوه، الامالی، تنزیه القرآن، طبقات المعتزله، متشابه القرآن. <ref>الاعلام، ج ۳، ص۲۷۴.</ref> کتاب المغنی در [[حقیقت]] یک [[دانشنامه]] کلامی بود که در تمام [[فروع]] [[علم]] کلامی در آن عصر به بحث پرداخته است. او این مباحث را در رامهرمز در جمع [[شاگردان]] خویش مطرح ساخت. <ref>مقدمة المغنی ص«ز».</ref> مباحث مطروحه مورد [[نقد]] متفکران [[شیعی]] و غیر شیعی قرار گرفت. [[سید مرتضی]] متفکر شیعی در همان [[روزگار]]، کتاب پُرحجمی به نام [[الشافی فی الامامه]] در نقد [[مبانی فکری]] او نوشت. <ref>الذریعه، ج ۱۳، ص۸.</ref> [[سید رضی]] نیز بر برخی مباحث او اشکال کرد. <ref>المجازات النبویه، ص۴۸.</ref> سید بن طاوس هم برخی مباحث [[تفسیری]] او را به [[نقد]] کشید. <ref>سعدالسعود، ص۱۸۳ ـ ۱۸۴.</ref>


وی بعد از عمری طولانی سرانجام در ماه [[ذی قعده]]<ref>الانساب، ج ۱، ص۱۳۷.</ref> یا [[جمادی الاولی]]<ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص ۱۲۵.</ref> ۴۱۵ در [[شهر]] [[ری]] درگذشت<ref>تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص ۱۱۵.</ref> و در [[خانه]] خویش به [[خاک]] سپرده شد. <ref>الأنساب، ج ۱، ص ۱۳۷.</ref> برخی او را درگذشته در سال ۴۱۴<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۹ ، ص ۳۳۴.</ref> یا ۴۱۶<ref>طبقات المعتزله، ص ۱۱۲.</ref> دانسته‌اند.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۳، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>
وی بعد از عمری طولانی سرانجام در ماه [[ذی قعده]]<ref>الانساب، ج ۱، ص۱۳۷.</ref> یا [[جمادی الاولی]]<ref>التدوین فی اخبار قزوین، ج ۳، ص ۱۲۵.</ref> ۴۱۵ در [[شهر]] [[ری]] درگذشت<ref>تاریخ بغداد، ج ۱۱، ص ۱۱۵.</ref> و در [[خانه]] خویش به [[خاک]] سپرده شد. <ref>الأنساب، ج ۱، ص ۱۳۷.</ref> برخی او را درگذشته در سال ۴۱۴<ref>الکامل فی التاریخ، ج ۹، ص ۳۳۴.</ref> یا ۴۱۶<ref>طبقات المعتزله، ص ۱۱۲.</ref> دانسته‌اند.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۳، ص۱۷۶-۱۷۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش