پرش به محتوا

ضرورت شناخت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
===رویکرد نقلی===
===رویکرد نقلی===
*اشاره شد که [[آیات]] و [[روایات]] مختلف، متعدد و بعضاً متواتری بر [[امامت حضرت علی]]{{ع}} دلالت می‌‌‌کند که آن خود نظریه [[انتصابی بودن]] [[امامت]] را اثبات و [[تأیید]] می‌‌‌کند. افزون بر این [[نصوص]] - که در جای خود خواهد آمد - [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بعضاً نیز به [[انتصابی بودن]] اصل [[حکومت]] بعد از [[رحلت]] خویش تصریح می‌‌‌کند که [[تعیین]] کننده آن [[خداوند]] می‌‌‌باشد. چنان‌‌که در صدر [[اسلام]] قبیله‌‌ای به نام بنی‌‌عامر [[اسلام]] خود را به این شرط منوط نموده‌‌اند که بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} آنان در [[حکومت]] سهمی‌ داشته باشند. حضرت ضمن پاسخ منفی دلیل آن را نه عدم پذیرش [[مردم]] یا سران قبایل بلکه تعلق [[مشروعیت]] آن به [[خداوند]] ذکر فرموده‌‌اند که [[تعیین]] [[حکومت]] و [[خلافت]] بعد از من تنها در [[صلاحیت]] [[خداوند]] است{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" الامر إلى‏ اللّه‏ يضعه‏ حيث‏ يشاءِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص ۸۴؛ [[سیره]] ابن‌هشام، ج۲، ص ۵۵؛ [[سیره]] حلبی، ج۲، ص ۳. </ref>.
*اشاره شد که [[آیات]] و [[روایات]] مختلف، متعدد و بعضاً متواتری بر [[امامت حضرت علی]]{{ع}} دلالت می‌‌‌کند که آن خود نظریه [[انتصابی بودن]] [[امامت]] را اثبات و [[تأیید]] می‌‌‌کند. افزون بر این [[نصوص]] - که در جای خود خواهد آمد - [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بعضاً نیز به [[انتصابی بودن]] اصل [[حکومت]] بعد از [[رحلت]] خویش تصریح می‌‌‌کند که [[تعیین]] کننده آن [[خداوند]] می‌‌‌باشد. چنان‌‌که در صدر [[اسلام]] قبیله‌‌ای به نام بنی‌‌عامر [[اسلام]] خود را به این شرط منوط نموده‌‌اند که بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} آنان در [[حکومت]] سهمی‌ داشته باشند. حضرت ضمن پاسخ منفی دلیل آن را نه عدم پذیرش [[مردم]] یا سران قبایل بلکه تعلق [[مشروعیت]] آن به [[خداوند]] ذکر فرموده‌‌اند که [[تعیین]] [[حکومت]] و [[خلافت]] بعد از من تنها در [[صلاحیت]] [[خداوند]] است{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" الامر إلى‏ اللّه‏ يضعه‏ حيث‏ يشاءِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص ۸۴؛ [[سیره]] ابن‌هشام، ج۲، ص ۵۵؛ [[سیره]] حلبی، ج۲، ص ۳. </ref>.
*تاریخ نشان می‌‌‌دهد مشابه این جریان و درخواست برای گروه‌‌های مانند کنده<ref>[[سیره]] ابن¬کثیر، ج۲، ص ۱۵۹.</ref>، [[عامر‌‌ بن طفیل]] و [[ارید بن‌‌ قیس]]<ref>[[سیره]] ابن¬کثیر، ج۲، ص۱۱۴.</ref> اتفاق می‌‌‌افتاد که همیشه با پاسخ منفی حضرت روبرو می‌‌‌شدند.  
*تاریخ نشان می‌‌‌دهد مشابه این جریان و درخواست برای گروه‌‌های مانند کنده<ref>[[سیره]] ابن‌کثیر، ج۲، ص ۱۵۹.</ref>، [[عامر‌‌ بن طفیل]] و [[ارید بن‌‌ قیس]]<ref>[[سیره]] ابن‌کثیر، ج۲، ص۱۱۴.</ref> اتفاق می‌‌‌افتاد که همیشه با پاسخ منفی حضرت روبرو می‌‌‌شدند.  
*نکته قابل ذکر در توضیح این نکته این‌‌که درخواست گروه‌‌های مزبور از حضرت دقیقاً واگذاری [[حکومت]] و صحنه [[سیاست]] و [[قدرت]] بود که [[اهل سنت]] آن را به عنوان یک مسئله [[علم فقه|فقهی]] در [[صلاحیت مردم]] و [[انتخاب]] آنان توصیف می‌‌‌کنند که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن را حق و فعل الهی توصیف می‌‌‌فرمود.  
*نکته قابل ذکر در توضیح این نکته این‌‌که درخواست گروه‌‌های مزبور از حضرت دقیقاً واگذاری [[حکومت]] و صحنه [[سیاست]] و [[قدرت]] بود که [[اهل سنت]] آن را به عنوان یک مسئله [[علم فقه|فقهی]] در [[صلاحیت مردم]] و [[انتخاب]] آنان توصیف می‌‌‌کنند که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن را حق و فعل الهی توصیف می‌‌‌فرمود.  
===رویکرد تحلیلی و عقلی===
===رویکرد تحلیلی و عقلی===
خط ۵۳: خط ۵۳:
===[[تعیین جانشین]] مبنا و رویه [[پیامبر]] در [[اداره کشور]]===
===[[تعیین جانشین]] مبنا و رویه [[پیامبر]] در [[اداره کشور]]===
*نگاهی به تاریخ [[حکومت]]‌‌داری [[پیامبر اعظم]]{{صل}} نشان می‌‌‌دهد آن حضرت در سفرهای مختلفی مانند شرکت در جبهه‌‌های [[جنگ]] که از پایتخت [[حکومت]] خویش یعنی [[مدینه]] خارج می‌‌‌شد [[جانشین]] خود را [[تعیین]] می‌‌‌کرد تا در غیاب حضرت، امور اداری، [[سیاست|سیاسی]] و [[حکومت|حکومتی]] تعطیل نماند. [[حضرت علی]]{{ع}}، این مکتوم و معاذ از شمار صحابه‌‌ای هستند که در غیاب [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[جانشین]] آن حضرت شدند.  
*نگاهی به تاریخ [[حکومت]]‌‌داری [[پیامبر اعظم]]{{صل}} نشان می‌‌‌دهد آن حضرت در سفرهای مختلفی مانند شرکت در جبهه‌‌های [[جنگ]] که از پایتخت [[حکومت]] خویش یعنی [[مدینه]] خارج می‌‌‌شد [[جانشین]] خود را [[تعیین]] می‌‌‌کرد تا در غیاب حضرت، امور اداری، [[سیاست|سیاسی]] و [[حکومت|حکومتی]] تعطیل نماند. [[حضرت علی]]{{ع}}، این مکتوم و معاذ از شمار صحابه‌‌ای هستند که در غیاب [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} [[جانشین]] آن حضرت شدند.  
*حال این سؤال پیش می‌‌‌آید پیغمبری که به مسائل [[حکومت]] این همه توجّه و عنایت دارد، چگونه ممکن است از [[تعیین جانشین]] خود بعد از [[رحلت]] چشم‌‌پوشی کند؟ <ref>ر.ک: کشف¬المراد، ص ۴۹۶.</ref> در حالی که خطر و آسیب آنبه مراتب بیشتر است، که به بعضی اشاره شد.  
*حال این سؤال پیش می‌‌‌آید پیغمبری که به مسائل [[حکومت]] این همه توجّه و عنایت دارد، چگونه ممکن است از [[تعیین جانشین]] خود بعد از [[رحلت]] چشم‌‌پوشی کند؟ <ref>ر.ک: کشف‌المراد، ص ۴۹۶.</ref> در حالی که خطر و آسیب آنبه مراتب بیشتر است، که به بعضی اشاره شد.  
===لازمه عدم [[نص]]، [[برتری]] دو [[خلیفه اول]] بر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} ‌===
===لازمه عدم [[نص]]، [[برتری]] دو [[خلیفه اول]] بر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} ‌===
*نگاهی به تاریخ دو [[خلیفه اول]] نشان می‌‌دهد که هردو [[خلیفه]] به [[بیعت]]و [[انتخاب]] [[مردم]] توجهی نداشتند و [[حاکم]] بعدی را خودشان [[تعیین]] [[نصب]] نمودند. [[ابوبکر]] هنگام به یاری‌اش ب [[عثمان]] که دبیر [[خلیفه]] بود، سفارش نمود اسم [[عمر]] را به عنوان [[خلیفه]] و [[جانشین]] وی بنویسد و از [[مردم]] نیز خواست از او [[اطاعت]] کنند{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" فانی استخلفت علیکم [[عمر بن الخطاب]] فاسمعوا و اطیعوه ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>«من [[عمر]] بن خطّاب را جانشين خود در ميان شما مى‌سازم پس گوش به فرمانش باشيد و از وى [[اطاعت]] كنيد» تاریخ مدینة دمشق، ج۱۸، ص۳۱۰، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۱، حوادث سال ۱۳.</ref>.
*نگاهی به تاریخ دو [[خلیفه اول]] نشان می‌‌دهد که هردو [[خلیفه]] به [[بیعت]]و [[انتخاب]] [[مردم]] توجهی نداشتند و [[حاکم]] بعدی را خودشان [[تعیین]] [[نصب]] نمودند. [[ابوبکر]] هنگام به یاری‌اش ب [[عثمان]] که دبیر [[خلیفه]] بود، سفارش نمود اسم [[عمر]] را به عنوان [[خلیفه]] و [[جانشین]] وی بنویسد و از [[مردم]] نیز خواست از او [[اطاعت]] کنند{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" فانی استخلفت علیکم [[عمر بن الخطاب]] فاسمعوا و اطیعوه ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>«من [[عمر]] بن خطّاب را جانشين خود در ميان شما مى‌سازم پس گوش به فرمانش باشيد و از وى [[اطاعت]] كنيد» تاریخ مدینة دمشق، ج۱۸، ص۳۱۰، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۱، حوادث سال ۱۳.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش