عقل عملی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*حكما [[عقل]] را به دو قسم نظری و عملی تقسیم میکنند، ولی در تصویر تفاوت [[عقل]] عملی با [[عقل نظری]] و [[تعیین]] [[وظیفه]] هریک، با هم [[اختلاف]] دارند. تفاوت [[عقل نظری]] و [[عقل]] عملی به دو صورت تصویر شده است: | * حكما [[عقل]] را به دو قسم نظری و عملی تقسیم میکنند، ولی در تصویر تفاوت [[عقل]] عملی با [[عقل نظری]] و [[تعیین]] [[وظیفه]] هریک، با هم [[اختلاف]] دارند. تفاوت [[عقل نظری]] و [[عقل]] عملی به دو صورت تصویر شده است: | ||
==تفاوت غایی== | == تفاوت غایی == | ||
*گروهی معتقدند [[عقل]] مبدأ [[ادراک]] است و در این جهت هیچ فرقی بین [[عقل نظری]] و [[عقل]] عملی نیست، تنها تفاوت این دو با هم، در [[مقام]] [[غایت]] است. هنگامی که [[هدف]] از [[ادراک]] چیزی فقط دانستن آن باشد، مبدأ آن [[ادراک]] را [[عقل نظری]] مینامند؛ مثل [[ادراک]] حقایق وجود و اگر [[هدف]] از [[ادراک]] چیزی عمل به آن باشد مبدأ آن [[ادراک]] را [[عقل]] عملی میگویند؛ مثل [[ادراک]] [[حسن]] [[صدق]] و [[قبح]] [[کذب]]. | * گروهی معتقدند [[عقل]] مبدأ [[ادراک]] است و در این جهت هیچ فرقی بین [[عقل نظری]] و [[عقل]] عملی نیست، تنها تفاوت این دو با هم، در [[مقام]] [[غایت]] است. هنگامی که [[هدف]] از [[ادراک]] چیزی فقط دانستن آن باشد، مبدأ آن [[ادراک]] را [[عقل نظری]] مینامند؛ مثل [[ادراک]] حقایق وجود و اگر [[هدف]] از [[ادراک]] چیزی عمل به آن باشد مبدأ آن [[ادراک]] را [[عقل]] عملی میگویند؛ مثل [[ادراک]] [[حسن]] [[صدق]] و [[قبح]] [[کذب]]. | ||
*طبق این نظر [[عقل]] عملی همانند [[عقل نظری]] مبدأ [[ادراک]] است نه مبدأ تحریک<ref>محمدرضا مظفر، المنطق، ج۳۴۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]] | * طبق این نظر [[عقل]] عملی همانند [[عقل نظری]] مبدأ [[ادراک]] است نه مبدأ تحریک<ref>محمدرضا مظفر، المنطق، ج۳۴۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۱۷۱.</ref>. | ||
==تفاوت جوهری== | == تفاوت جوهری == | ||
*گروه دیگری معتقدند مبدأ [[ادراک]] در وجود [[انسان]]، همان [[عقل نظری]] است؛ خواه [[هدف]] از [[ادراک]] خود دانستن باشد یا عمل کردن؛ بنابراین، [[ادراک]] [[وظیفه]] [[عقل نظری]] است و [[عقل]] عملی هیچ دخالتی در [[ادراک]] ندارد. [[وظیفه]] [[عقل]] عملی اجرای [[فرامین]] [[عقل نظری]] و تحریک [[قوة]] [[غضب]] و [[شهوت]] برای اجرای آن [[احکام]] است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۵۷؛ محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، ص۷۴.</ref>. بنابراین [[عقل نظری]] و [[عقل]] عملی از نظر جوهر متفاوتاند. | * گروه دیگری معتقدند مبدأ [[ادراک]] در وجود [[انسان]]، همان [[عقل نظری]] است؛ خواه [[هدف]] از [[ادراک]] خود دانستن باشد یا عمل کردن؛ بنابراین، [[ادراک]] [[وظیفه]] [[عقل نظری]] است و [[عقل]] عملی هیچ دخالتی در [[ادراک]] ندارد. [[وظیفه]] [[عقل]] عملی اجرای [[فرامین]] [[عقل نظری]] و تحریک [[قوة]] [[غضب]] و [[شهوت]] برای اجرای آن [[احکام]] است<ref>محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۵۷؛ محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، ص۷۴.</ref>. بنابراین [[عقل نظری]] و [[عقل]] عملی از نظر جوهر متفاوتاند. | ||
*طرفدارن این نظریه برای تحول و [[تکامل عقل]] نظری و [[عقل]] عملی مراحلی را برشمردهاند. این مراحل را از [[کلام]] [[شهید ثانی]] نام میبریم: | * طرفدارن این نظریه برای تحول و [[تکامل عقل]] نظری و [[عقل]] عملی مراحلی را برشمردهاند. این مراحل را از [[کلام]] [[شهید ثانی]] نام میبریم: | ||
*اولین مرحله [[عقل نظری]] که دورترین مرحله آن از [[نقطه کمال]] [[عقل]] محسوب میشود، [[عقل]] هیولایی است. به این معنی که [[انسان]] فقط از استعداد [[ادراک]] برخوردار است. | * اولین مرحله [[عقل نظری]] که دورترین مرحله آن از [[نقطه کمال]] [[عقل]] محسوب میشود، [[عقل]] هیولایی است. به این معنی که [[انسان]] فقط از استعداد [[ادراک]] برخوردار است. | ||
*مرحله دوم اینکه [[انسان]] مسائل ضروری را بالفعل [[درک]] کند و برای [[درک]] مسائل نظری آماده شود. این مرحله [[عقل]] بالملكه نامیده میشود؛ زیرا در این مرحله، استعداد انتقال به معقولات نظری در [[انسان]] [[راسخ]] شده، به صورت ملکه در میآید. [[انسان]] هنگامی که به این مرحله برسد، صلاحیت [[تکلیف]] پیدا میکند. | * مرحله دوم اینکه [[انسان]] مسائل ضروری را بالفعل [[درک]] کند و برای [[درک]] مسائل نظری آماده شود. این مرحله [[عقل]] بالملكه نامیده میشود؛ زیرا در این مرحله، استعداد انتقال به معقولات نظری در [[انسان]] [[راسخ]] شده، به صورت ملکه در میآید. [[انسان]] هنگامی که به این مرحله برسد، صلاحیت [[تکلیف]] پیدا میکند. | ||
*مرحله سوم این است که [[انسان]] مسائل نظری را [[درک]] کرده و هر وقت بخواهد با یک التفات آنها را در نظر میآورد، بدون اینکه به کسب جدید نیاز باشد؛ این مرحله، [[عقل]] بالفعل نامیده میشود. | * مرحله سوم این است که [[انسان]] مسائل نظری را [[درک]] کرده و هر وقت بخواهد با یک التفات آنها را در نظر میآورد، بدون اینکه به کسب جدید نیاز باشد؛ این مرحله، [[عقل]] بالفعل نامیده میشود. | ||
*مرحله چهارم که مرحله کمال [[عقل نظری]] است، این است که معقولات نظری را [[مشاهده]] میکند. این مرحله را [[عقل]] مستفاد مینامند، زیرا این كمال تنها از راه [[ارتباط]] با [[عقل]] فعال که خارج از وجود [[انسان]] است به دست میآید. | * مرحله چهارم که مرحله کمال [[عقل نظری]] است، این است که معقولات نظری را [[مشاهده]] میکند. این مرحله را [[عقل]] مستفاد مینامند، زیرا این كمال تنها از راه [[ارتباط]] با [[عقل]] فعال که خارج از وجود [[انسان]] است به دست میآید. | ||
*بنابراین [[عقل]] هیولایی و [[عقل]] بالملكه، در [[حقیقت]]، استعداد و [[آمادگی]] کمالاند. [[عقل]] مستفاد از نظر تحقق بر [[عقل]] بالفعل مقدم است؛ چون بدون مشاهده مكرر، [[قدرت]] استحضار به | * بنابراین [[عقل]] هیولایی و [[عقل]] بالملكه، در [[حقیقت]]، استعداد و [[آمادگی]] کمالاند. [[عقل]] مستفاد از نظر تحقق بر [[عقل]] بالفعل مقدم است؛ چون بدون مشاهده مكرر، [[قدرت]] استحضار به دست نمیآید، پس [[عقل]] بالفعل هر چند در بقا متأخر از [[عقل]] مستفاد است و پس از زوال [[مشاهده]] حدوث بر او مقدم است و هم از این رو برخی آن را در مرحله چهارم و پس از مستفاد قرار دادهاند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۱۷۱-۱۷۲.</ref>. | ||
==[[مراتب عقل عملی]]== | == [[مراتب عقل عملی]] == | ||
* [[عقل]] عملی نیز همانند [[عقل نظری]] در چهار مرتبه به کمال خود میرسد. | * [[عقل]] عملی نیز همانند [[عقل نظری]] در چهار مرتبه به کمال خود میرسد. | ||
*'''مرتبه اول:''' اولین مرتبه [[عقل]] عملی این است که با [[پیروی]] از [[قوانین]] [[دین اسلام]] و [[سنت رسول خدا]]{{صل}}، اعضا و جوارح ظاهری [[انسان]] از [[اعمال ناشایست]] و [[کارهای حرام]] [[پاک]] شود. | * '''مرتبه اول:''' اولین مرتبه [[عقل]] عملی این است که با [[پیروی]] از [[قوانین]] [[دین اسلام]] و [[سنت رسول خدا]] {{صل}}، اعضا و جوارح ظاهری [[انسان]] از [[اعمال ناشایست]] و [[کارهای حرام]] [[پاک]] شود. | ||
*'''مرتبه دوم:''' در مرتبه دوم، [[باطن]] [[انسان]] از صفتها و سجایای [[ناپسند]] و [[رذیلتهای اخلاقی]] که [[انسان]] را از توجه به [[عالم غیب]] باز میدارند، [[تطهیر]] میشود. | * '''مرتبه دوم:''' در مرتبه دوم، [[باطن]] [[انسان]] از صفتها و سجایای [[ناپسند]] و [[رذیلتهای اخلاقی]] که [[انسان]] را از توجه به [[عالم غیب]] باز میدارند، [[تطهیر]] میشود. | ||
*'''مرتبه سوم:''' هنگامی که [[انسان]] از [[رذیلتهای اخلاقی]] [[پاک]] شود، زمینه [[اتصال به عالم غیب]] در وجود او فراهم میشود و [[انسان]] با [[غیب]] و [[ملکوت]] عالم رابطه برقرار میکند؛ این [[ارتباط]] مرتبه سوم کمال [[عقل]] عملی است. | * '''مرتبه سوم:''' هنگامی که [[انسان]] از [[رذیلتهای اخلاقی]] [[پاک]] شود، زمینه [[اتصال به عالم غیب]] در وجود او فراهم میشود و [[انسان]] با [[غیب]] و [[ملکوت]] عالم رابطه برقرار میکند؛ این [[ارتباط]] مرتبه سوم کمال [[عقل]] عملی است. | ||
*'''مرتبه چهارم:''' هنگامی که [[انسان]] با حرکت صعودی و مشاهده [[ملکوت]] عالم به جایی برسد که به کلی از خود بریده شود، صفتهای [[جمال]] و جلال [[حضرت]]، [[حق]] را [[مشاهده]] میکند و حالی به او دست میدهد که جز کمال او کمالی نمیبیند، با وجود [[علم فراگیر]] آن [[حضرت]] [[علمی]] [[مشاهده]] کمال نمیکند [[عقل]] و میبیند که هر وجود و کمالی از وجود [[حضرت]] او سرچشمه میگیرد<ref>شهید ثانی، حقایق الایمان، ص۱۴۱-۱۳۹.</ref>. این مرحله آخر کمال [[عقل]] عملی است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]] | * '''مرتبه چهارم:''' هنگامی که [[انسان]] با حرکت صعودی و مشاهده [[ملکوت]] عالم به جایی برسد که به کلی از خود بریده شود، صفتهای [[جمال]] و جلال [[حضرت]]، [[حق]] را [[مشاهده]] میکند و حالی به او دست میدهد که جز کمال او کمالی نمیبیند، با وجود [[علم فراگیر]] آن [[حضرت]] [[علمی]] [[مشاهده]] کمال نمیکند [[عقل]] و میبیند که هر وجود و کمالی از وجود [[حضرت]] او سرچشمه میگیرد<ref>شهید ثانی، حقایق الایمان، ص۱۴۱-۱۳۹.</ref>. این مرحله آخر کمال [[عقل]] عملی است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۱۷۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |