علم حضوری در حدیث: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = علم معصوم (پرسش) | | پرسش مرتبط = علم معصوم (پرسش) | ||
}} | }} | ||
==روایاتی درباره حضوری و دائمی بودن [[علم امام]]== | == روایاتی درباره حضوری و دائمی بودن [[علم امام]] == | ||
درباره حضوری و دائمی بودن [[علم معصوم]] روایاتی وجود دارد که برخی از آنها عبارتاند از: | درباره حضوری و دائمی بودن [[علم معصوم]] روایاتی وجود دارد که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
# [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "اگر بر [[دانش]] ما افزوده نمیشد بیعلم میماندیم"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. | # [[امام صادق]] {{ع}} میفرمایند: "اگر بر [[دانش]] ما افزوده نمیشد بیعلم میماندیم"<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. | ||
#در روایتی دیگر [[مفضل بن عمر]] میگوید: [[روزی]] امام صادق{{ع}} به من فرمودند: "ما را هر [[شب جمعه]] [[شادی]] و [[سروری]] است! گفتم: خدایش افزایش دهد، آن شادی چیست؟ فرمودند: هر شب جمعه[[روح]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان]]{{ع}} تا [[عرش]] بالا میرود و [[روح]] ما هم با روح آنان بالا میرود و این [[ارواح]] به بدنهای خود باز نگردند، مگر با [[معرفتی]] و [[علمی]] تازه و جدید، و اگر چنین نبود که [[علم]] ما تمام میشد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لَنَا فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلْتُ زَادَکَ اللَّهُ وَ مَا ذَاکَ قَالَ إِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَی رَسُولُ اللَّهِ صالْعَرْشَ وَ وَافَی الْأَئِمَّةُ{{ع}}مَعَهُ وَ وَافَیْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَی أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَأَنْفَدْنَا}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. | # در روایتی دیگر [[مفضل بن عمر]] میگوید: [[روزی]] امام صادق {{ع}} به من فرمودند: "ما را هر [[شب جمعه]] [[شادی]] و [[سروری]] است! گفتم: خدایش افزایش دهد، آن شادی چیست؟ فرمودند: هر شب جمعه[[روح]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[امامان]] {{ع}} تا [[عرش]] بالا میرود و [[روح]] ما هم با روح آنان بالا میرود و این [[ارواح]] به بدنهای خود باز نگردند، مگر با [[معرفتی]] و [[علمی]] تازه و جدید، و اگر چنین نبود که [[علم]] ما تمام میشد"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لَنَا فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلْتُ زَادَکَ اللَّهُ وَ مَا ذَاکَ قَالَ إِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَی رَسُولُ اللَّهِ صالْعَرْشَ وَ وَافَی الْأَئِمَّةُ {{ع}}مَعَهُ وَ وَافَیْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَی أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَأَنْفَدْنَا}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>. | ||
#در روایتی [[امام کاظم]]{{ع}} میفرمایند: "علم امام سه جنبه دارد: [[علوم]] مربوط به گذشته، علوم مربوط به [[آینده]] و [[علوم حادث]] و جدید. اما [[علوم گذشته]] برای ما [[تفسیر]] شده است یعنی [[اخبار]] گذشته را [[پیامبر]]{{صل}} برای ما توضیح داده است، اما [[علوم آینده]] در جامع و مصحفی نوشته شده که نزد ماست، اما علوم حادث و نوظهور، نتیجه [[الهام]] [[حق]] بر [[دل]] [[امام]] و [[ابلاغ]] به گوش اوست. [[برترین]] نوع علم ما همین نوع است<ref>{{متن حدیث|مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلَاثُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا الْمَاضِی فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِیَّ بَعْدَ نَبِیِّنَا}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۳۱۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد مولوی|مولوی، محمد]]، [[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]، ص۱۹.</ref> | # در روایتی [[امام کاظم]] {{ع}} میفرمایند: "علم امام سه جنبه دارد: [[علوم]] مربوط به گذشته، علوم مربوط به [[آینده]] و [[علوم حادث]] و جدید. اما [[علوم گذشته]] برای ما [[تفسیر]] شده است یعنی [[اخبار]] گذشته را [[پیامبر]] {{صل}} برای ما توضیح داده است، اما [[علوم آینده]] در جامع و مصحفی نوشته شده که نزد ماست، اما علوم حادث و نوظهور، نتیجه [[الهام]] [[حق]] بر [[دل]] [[امام]] و [[ابلاغ]] به گوش اوست. [[برترین]] نوع علم ما همین نوع است<ref>{{متن حدیث|مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلَاثُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا الْمَاضِی فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِیَّ بَعْدَ نَبِیِّنَا}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۳۱۹.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد مولوی|مولوی، محمد]]، [[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]، ص۱۹.</ref> | ||
#همچنین روایاتی وجود دارد با عنوان {{متن حدیث|إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref> معنای این [[روایات]] آن است که [[امامان]]{{ع}} مقامی دارند که [[علم]] به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر [[مصلحت]] در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند. به عبارت دیگر هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و [[امام]]{{ع}} در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، [[خداوند]] او را [[عالم]] میکند. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِک}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>، همچنین میفرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ أُعْلِم}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>. به عبارتی دیگر [[علم غیب]] ایشان ممکن است بالفعل نباشد اما هنگامی که [[اراده]] کنند، خداوند به آنها [[تعلیم]] میدهد و البته این اراده نیز با [[اذن]] و [[رضای خدا]] انجام میگیرد<ref>ر.ک: [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج۱۷، ص۱۰۰؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۳، ص۴۱۸؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[شرح دعای ٤٥ صحیفه سجادیه (کتاب)|شرح دعای ٤٥ صحیفه سجادیه]]؛ [[ناصر رفیعی|رفیعی، ناصر]]، [[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]، ص۱۷ و ۱۸.</ref>. | # همچنین روایاتی وجود دارد با عنوان {{متن حدیث|إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref> معنای این [[روایات]] آن است که [[امامان]] {{ع}} مقامی دارند که [[علم]] به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر [[مصلحت]] در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند. به عبارت دیگر هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و [[امام]] {{ع}} در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، [[خداوند]] او را [[عالم]] میکند. [[امام صادق]] {{ع}} میفرمایند: {{متن حدیث|إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِک}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>، همچنین میفرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ أُعْلِم}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>. به عبارتی دیگر [[علم غیب]] ایشان ممکن است بالفعل نباشد اما هنگامی که [[اراده]] کنند، خداوند به آنها [[تعلیم]] میدهد و البته این اراده نیز با [[اذن]] و [[رضای خدا]] انجام میگیرد<ref>ر. ک: [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ج۱۷، ص۱۰۰؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۳، ص۴۱۸؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[شرح دعای ٤٥ صحیفه سجادیه (کتاب)|شرح دعای ٤٥ صحیفه سجادیه]]؛ [[ناصر رفیعی|رفیعی، ناصر]]، [[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]، ص۱۷ و ۱۸.</ref>. | ||
#در روایتی دیگر [[ابن مغیره]] میگوید: من به [[اتفاق]] [[یحیی بن عبدالله]] بن [[حسین]] [[خدمت]] [[حضرت]] [[ابوالحسن]]{{ع}} بودیم، یحیی عرض کرد: فدایت شوم، [[مردم]] [[گمان]] میکنند شما [[علم به غیب]] دارید؟ امام فرمودند: "سبحان اللَّه! ای یحیی دست خودت را بر من بگذار، به [[خدا]] [[سوگند]]! از این نسبت تمام موهای بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما [[غیب]] نمیدانیم. مطالبی که میگوییم از [[رسول]] خداست"؛ این قبیل [[اخبار]] [[دلالت]] میکند که امام به [[غیب مطلق]] و نامحدود احاطه ندارد و چنان نیست که بالذات و بالاستقلال همه چیز را بداند. لکن با این جهت هم منافات ندارد که در مواقع لازم و ضروری بتواند با [[جهان غیب]] [[ارتباط]] پیدا کند و حقایقی را دریافت نماید. بنابراین، باید بگوییم که امام میتواند در موارد لازم و ضروری با جهان غیب تماس بگیرد و اطلاعات لازم را تحصیل کند. لکن چون [[علم]] او بالذات و بالاستقلال نیست و به [[غیب مطلق]] و نامحدود احاطه ندارد مانعی ندارد که از باب تأدب این گونه [[علوم]] را [[علم به غیب]] ننامید<ref>ر.ک: [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]، ص۲۹۵ ـ ۲۹۸.</ref>. | # در روایتی دیگر [[ابن مغیره]] میگوید: من به [[اتفاق]] [[یحیی بن عبدالله]] بن [[حسین]] [[خدمت]] [[حضرت]] [[ابوالحسن]] {{ع}} بودیم، یحیی عرض کرد: فدایت شوم، [[مردم]] [[گمان]] میکنند شما [[علم به غیب]] دارید؟ امام فرمودند: "سبحان اللَّه! ای یحیی دست خودت را بر من بگذار، به [[خدا]] [[سوگند]]! از این نسبت تمام موهای بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما [[غیب]] نمیدانیم. مطالبی که میگوییم از [[رسول]] خداست"؛ این قبیل [[اخبار]] [[دلالت]] میکند که امام به [[غیب مطلق]] و نامحدود احاطه ندارد و چنان نیست که بالذات و بالاستقلال همه چیز را بداند. لکن با این جهت هم منافات ندارد که در مواقع لازم و ضروری بتواند با [[جهان غیب]] [[ارتباط]] پیدا کند و حقایقی را دریافت نماید. بنابراین، باید بگوییم که امام میتواند در موارد لازم و ضروری با جهان غیب تماس بگیرد و اطلاعات لازم را تحصیل کند. لکن چون [[علم]] او بالذات و بالاستقلال نیست و به [[غیب مطلق]] و نامحدود احاطه ندارد مانعی ندارد که از باب تأدب این گونه [[علوم]] را [[علم به غیب]] ننامید<ref>ر. ک: [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[بررسی مسائل کلی امامت (کتاب)|بررسی مسائل کلی امامت]]، ص۲۹۵ ـ ۲۹۸.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |