پرش به محتوا

علم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۷: خط ۷:
'''[[علم]]'''، نقیض [[جهل]]<ref>ترتیب العین، ج ۲، ص ۱۲۷۴، «علم».</ref> و به معنای [[دانش]] و [[آگاهی]] است<ref>لغت نامه، ج ۱۰، ص ۱۴۱۵۹، «علم».</ref>. برخی در تعریف اصطلاحی [[علم]] گفته اند: [[حقیقت علم]]، [[کشف]] امر خارج از [[ذهن]] به واسطه صورت [[ذهنی]] است<ref>المیزان، ج ۱، ص ۵۰؛ ج ۸، ص ۵۳.</ref> که از [[راه]] [[حس]]، [[عقل]] و تجربه، حاصل می‌‌شود<ref>المیزان، ج ۸، ص ۴۷ - ۵۰.</ref> و در برابر آن [[علوم]] اعتباری است که ما به ازای خارجی ندارند، مانند اعتبار [[ریاست]] برای فردی<ref>المیزان، ج ۸، ص ۵۳.</ref>. از تقسیمات [[علم]]، تقسیم آن به نظری و عملی است: [[علم]] نظری، دانشی است که به دنبال آن کمالی حاصل شود، مانند [[علم]] به موجودات. [[علم]] عملی، دانشی است که با عمل کردن بر طبق آن، کمال، حاصل می‌‌شود، مانند [[علم]] به [[عبادات]]<ref>مفردات راغب، ص ۵۸۰، «علم».</ref>. علاوه بر [[علوم]] یاد شده که اکتسابی است، برخی [[علوم]] از [[راه]] [[مکاشفه]] و بدون واسطه و با [[اشراق]] [[الهی]] برای برخی [[نفوس]] حاصل می‌‌شود که از آن به «[[علم لدنّی]]» تعبیر شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۸۷ - ۱۹۱.</ref>. از نظر بعضی، [[ادراک]]، [[شعور]]، تصوّر، [[حفظ]]، [[تذکّر]]، ذکر، [[معرفت]]، [[فهم]]، [[فقه]]، [[عقل]]، [[حکمت]] و... هم معنا و مترادف با «[[علم]]» است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۲۷ - ۱۲۸.</ref>. در این مدخل، مطلق [[علم]] مورد نظر است که از واژه‌های «[[علم]]»، «[[سمع]]» و مشتقّات آنها و نیز برخی تعبیرات که مفید معنای [[علم]] بوده استفاده شده و به مدخلهای مترادف و مرتبط با مدخل مزبور، نیز ارجاع شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، واژه «علم».</ref>.
'''[[علم]]'''، نقیض [[جهل]]<ref>ترتیب العین، ج ۲، ص ۱۲۷۴، «علم».</ref> و به معنای [[دانش]] و [[آگاهی]] است<ref>لغت نامه، ج ۱۰، ص ۱۴۱۵۹، «علم».</ref>. برخی در تعریف اصطلاحی [[علم]] گفته اند: [[حقیقت علم]]، [[کشف]] امر خارج از [[ذهن]] به واسطه صورت [[ذهنی]] است<ref>المیزان، ج ۱، ص ۵۰؛ ج ۸، ص ۵۳.</ref> که از [[راه]] [[حس]]، [[عقل]] و تجربه، حاصل می‌‌شود<ref>المیزان، ج ۸، ص ۴۷ - ۵۰.</ref> و در برابر آن [[علوم]] اعتباری است که ما به ازای خارجی ندارند، مانند اعتبار [[ریاست]] برای فردی<ref>المیزان، ج ۸، ص ۵۳.</ref>. از تقسیمات [[علم]]، تقسیم آن به نظری و عملی است: [[علم]] نظری، دانشی است که به دنبال آن کمالی حاصل شود، مانند [[علم]] به موجودات. [[علم]] عملی، دانشی است که با عمل کردن بر طبق آن، کمال، حاصل می‌‌شود، مانند [[علم]] به [[عبادات]]<ref>مفردات راغب، ص ۵۸۰، «علم».</ref>. علاوه بر [[علوم]] یاد شده که اکتسابی است، برخی [[علوم]] از [[راه]] [[مکاشفه]] و بدون واسطه و با [[اشراق]] [[الهی]] برای برخی [[نفوس]] حاصل می‌‌شود که از آن به «[[علم لدنّی]]» تعبیر شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۸۷ - ۱۹۱.</ref>. از نظر بعضی، [[ادراک]]، [[شعور]]، تصوّر، [[حفظ]]، [[تذکّر]]، ذکر، [[معرفت]]، [[فهم]]، [[فقه]]، [[عقل]]، [[حکمت]] و... هم معنا و مترادف با «[[علم]]» است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۱۲۷ - ۱۲۸.</ref>. در این مدخل، مطلق [[علم]] مورد نظر است که از واژه‌های «[[علم]]»، «[[سمع]]» و مشتقّات آنها و نیز برخی تعبیرات که مفید معنای [[علم]] بوده استفاده شده و به مدخلهای مترادف و مرتبط با مدخل مزبور، نیز ارجاع شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، واژه «علم».</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
*در این مدخل از چند جهت مسئله [[علم]] نسبت به [[پیامبر]] توجه شده است. یکی این که [[پیامبر]] به علومی دست یافته که پیش از آن نمی‌دانسته و [[آگاهی]] نداشته است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}<ref>«و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref> منشأ [[هدایت]] او [[علوم]] اوست و پس از این [[علوم]] بوده که به او بارها گفته می‌شود: که [[حجت]] بر تو تمام شده است: {{متن قرآن|مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ}}<ref>«و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است» سوره بقره، آیه ۱۴۵.</ref>. از سوی دیگر [[پیامبر]] [[معلم]] و [[مربّی]] داشته و دانسته‌های او توسط همین [[معلم]] حاصل شده است. همچنین این [[پیامبر]] هر [[مقام]] و دانشی دارد، باید بداند که [[معلم]] مخصوص دارد: {{متن قرآن|عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۵.</ref> و این [[معلم]] دارای ویژگی‌هایی است: {{متن قرآن|ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}}<ref>«توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد،» سوره تکویر، آیه ۲۰.</ref> و همواره باید در مسیر [[علم]] تکاملی باشد، و از [[خدا]] بخواهد که [[دانش]] او را افزون کند، هر چند این [[علم]] از قبیل اکتسابی آن نباشد: {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}<ref>«و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref> یا باید بداند که آن‌چه می‌داند، در برابر آن‌چه نمی‌داند ناچیز است: {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref> البته آن‌چه می‌داند و [[تعلیم]] یافته دیگران نمی‌دانند: {{متن قرآن|فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا}}<ref>«بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> زیرا منشأ [[علم]] او از قبیل [[علوم]] دیگران نیست؛ زیرا [[دانش]] او مرزی دارد و آن مرز [[علم غیب]] است که بارها به او [[یادآوری]] می‌شوند، که بگو: {{متن قرآن|وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ}}<ref>«و غیب نمی‌دانم» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> حتی [[شاهد]] میآورد که اگر میدانست بسیاری از کارهای خیر و [[اموال]] را جذب کرده و به دست آورده بود: {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ}}<ref>«و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref>. از همه اینها گذشته، روش پیامبر در [[تبلیغ دین]] اهتمام به [[آموزش]] و دانستن است. این کار به طور مستقیم و غیر مستقیم انجام میگرفته و موضوع [[علم]] و مقابل آن ندانستن را مورد توجه قرار داده و با تعبیر‌های گوناگون مانند: نداشتن کری، کوری، [[جهل]]، اهمیت [[علم]] را در زبان [[وحی]] بازگو کرده است. مثلاً، آیاتی که به صورت غیر مستقیم بیان [[جایگاه]] [[علم]] کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref> قطعاً بدترین جنبندگان نزد [[خدا]] کران و لالانی هستند که نمی‌اندیشند. بخشی از اندیشیدن به استفاده ازحواس است و این حواس از طریق [[علم]] به دست میآید. یا در جایی دیگر می‌گوید: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«آیا کسی که می‌داند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند» سوره رعد، آیه ۱۹.</ref>. از سوی دیگر پس از اندیشیدن، و بستر اندیشیدن و [[تعقل]]، [[تشویق به علم]] و اهتمام به [[کسب علم]]، یکی از روش‌های [[تبلیغ پیامبر]] است. بی‌گمان [[عقل]] با چراغ [[علم]] رونق می‌گیرد. [[عقاید]] صحیح و منطقی در تعامل [[عقل]] و [[منطق]] [[علمی]] حاصل می‌گردد. بخشی از [[معارف]] و [[آموزه‌های دین]] به ویژه [[آیات قرآن کریم]]، آیاتی هستند که [[تشویق]] به [[کسب علم]] و [[دانش]] می‌کنند. یکی از هدف‌های [[قرآن کریم]] در [[دعوت]] [[مردم]] به [[تفکر]]، [[تشویق]] به [[آموزش]] و افزایش سطح [[دانش]] آنها است تا بتواند در بستری از [[علم]] و [[دانش]] عقایدش را مطرح و با [[خرافات]] و [[عقاید]] سخیف [[مبارزه]] کند. به [[حق]] میتوان یکی از روش‌های [[پیامبر]] را در طرح [[عقاید]] و [[معارف]] و [[احکام]] را [[تشویق به علم]] دانست. با چراغ [[علم]] هم میتوان به سراغ صحیح رفت، هم میتوان توسعه و تعمیق بخشید. و دیگری اهمیت عمل به [[علم]] و [[تشویق]] به آن و دیگری مبتنی بودن [[دین]] به [[اندیشه‌ورزی]] و [[علم‌آموزی]] و در نهایت حوزه [[خانوادگی]] [[علم]] چون [[یقین]] و [[اطمینان]] و یا [[عقل]] و [[تدبر]] و [[تفکر]] و نظر و [[رؤیت]] در مسائل و امور و [[تدبر]] در [[آیات]] [[کتاب]] [[تکوین]] و تدوین است.
* در این مدخل از چند جهت مسئله [[علم]] نسبت به [[پیامبر]] توجه شده است. یکی این که [[پیامبر]] به علومی دست یافته که پیش از آن نمی‌دانسته و [[آگاهی]] نداشته است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}<ref>«و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref> منشأ [[هدایت]] او [[علوم]] اوست و پس از این [[علوم]] بوده که به او بارها گفته می‌شود: که [[حجت]] بر تو تمام شده است: {{متن قرآن|مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ}}<ref>«و اگر تو پس از (وحی و) دانشی که به تو رسیده است» سوره بقره، آیه ۱۴۵.</ref>. از سوی دیگر [[پیامبر]] [[معلم]] و [[مربّی]] داشته و دانسته‌های او توسط همین [[معلم]] حاصل شده است. همچنین این [[پیامبر]] هر [[مقام]] و دانشی دارد، باید بداند که [[معلم]] مخصوص دارد: {{متن قرآن|عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۵.</ref> و این [[معلم]] دارای ویژگی‌هایی است: {{متن قرآن|ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}}<ref>«توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد،» سوره تکویر، آیه ۲۰.</ref> و همواره باید در مسیر [[علم]] تکاملی باشد، و از [[خدا]] بخواهد که [[دانش]] او را افزون کند، هر چند این [[علم]] از قبیل اکتسابی آن نباشد: {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}<ref>«و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref> یا باید بداند که آن‌چه می‌داند، در برابر آن‌چه نمی‌داند ناچیز است: {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref> البته آن‌چه می‌داند و [[تعلیم]] یافته دیگران نمی‌دانند: {{متن قرآن|فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا}}<ref>«بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> زیرا منشأ [[علم]] او از قبیل [[علوم]] دیگران نیست؛ زیرا [[دانش]] او مرزی دارد و آن مرز [[علم غیب]] است که بارها به او [[یادآوری]] می‌شوند، که بگو: {{متن قرآن|وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ}}<ref>«و غیب نمی‌دانم» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> حتی [[شاهد]] میآورد که اگر میدانست بسیاری از کارهای خیر و [[اموال]] را جذب کرده و به دست آورده بود: {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ}}<ref>«و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.</ref>. از همه اینها گذشته، روش پیامبر در [[تبلیغ دین]] اهتمام به [[آموزش]] و دانستن است. این کار به طور مستقیم و غیر مستقیم انجام میگرفته و موضوع [[علم]] و مقابل آن ندانستن را مورد توجه قرار داده و با تعبیر‌های گوناگون مانند: نداشتن کری، کوری، [[جهل]]، اهمیت [[علم]] را در زبان [[وحی]] بازگو کرده است. مثلاً، آیاتی که به صورت غیر مستقیم بیان [[جایگاه]] [[علم]] کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref> قطعاً بدترین جنبندگان نزد [[خدا]] کران و لالانی هستند که نمی‌اندیشند. بخشی از اندیشیدن به استفاده ازحواس است و این حواس از طریق [[علم]] به دست میآید. یا در جایی دیگر می‌گوید: {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«آیا کسی که می‌داند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند» سوره رعد، آیه ۱۹.</ref>. از سوی دیگر پس از اندیشیدن، و بستر اندیشیدن و [[تعقل]]، [[تشویق به علم]] و اهتمام به [[کسب علم]]، یکی از روش‌های [[تبلیغ پیامبر]] است. بی‌گمان [[عقل]] با چراغ [[علم]] رونق می‌گیرد. [[عقاید]] صحیح و منطقی در تعامل [[عقل]] و [[منطق]] [[علمی]] حاصل می‌گردد. بخشی از [[معارف]] و [[آموزه‌های دین]] به ویژه [[آیات قرآن کریم]]، آیاتی هستند که [[تشویق]] به [[کسب علم]] و [[دانش]] می‌کنند. یکی از هدف‌های [[قرآن کریم]] در [[دعوت]] [[مردم]] به [[تفکر]]، [[تشویق]] به [[آموزش]] و افزایش سطح [[دانش]] آنها است تا بتواند در بستری از [[علم]] و [[دانش]] عقایدش را مطرح و با [[خرافات]] و [[عقاید]] سخیف [[مبارزه]] کند. به [[حق]] میتوان یکی از روش‌های [[پیامبر]] را در طرح [[عقاید]] و [[معارف]] و [[احکام]] را [[تشویق به علم]] دانست. با چراغ [[علم]] هم میتوان به سراغ صحیح رفت، هم میتوان توسعه و تعمیق بخشید. و دیگری اهمیت عمل به [[علم]] و [[تشویق]] به آن و دیگری مبتنی بودن [[دین]] به [[اندیشه‌ورزی]] و [[علم‌آموزی]] و در نهایت حوزه [[خانوادگی]] [[علم]] چون [[یقین]] و [[اطمینان]] و یا [[عقل]] و [[تدبر]] و [[تفکر]] و نظر و [[رؤیت]] در مسائل و امور و [[تدبر]] در [[آیات]] [[کتاب]] [[تکوین]] و تدوین است.


==[[پیامبر]] همواره [[نیازمند]] [[افزایش علم]]==
== [[پیامبر]] همواره [[نیازمند]] [[افزایش علم]] ==
#{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}<ref>«پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref>.
#{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}<ref>«پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref>.
*'''نتیجه''': در [[آیه]] فوق دو نکته مطرح گردیده است:
* '''نتیجه''': در [[آیه]] فوق دو نکته مطرح گردیده است:
# [[دعا]] برای ازدیاد [[علم]]، از توصیه‌های [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}؛
# [[دعا]] برای ازدیاد [[علم]]، از توصیه‌های [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}؛
#نقش [[قرآن]]، در ازدیاد [[علم پیامبر]] و از آنجا که گاه [[پیامبر]]{{صل}} به خاطر [[عشق]] به [[فراگیری قرآن]] و [[حفظ]] آن برای [[مردم]] به هنگام [[دریافت وحی]] [[عجله]] می‌کرد و کاملا مهلت نمی‌داد تا [[جبرئیل]] [[سخن]] خود را تمام کند، [[خداوند]] به او چنین [[تذکر]] میدهد: و نسبت به [[تلاوت قرآن]] [[عجله]] مکن پیش از آنکه [[وحی]] آن بر تو تمام شود {{متن قرآن|وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ}} و بگو: پروردگارا [[علم]] مرا افزون کن {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} جایی که [[پیامبر]] با آن [[علم]] سرشار و [[روح]] مملو از [[آگاهی]] [[مأمور]] باشد که تا پایان [[عمر]]، از [[خدا]] [[افزایش علم]] بطلبد، [[وظیفه]] دیگران کاملاً روشن است، در [[حقیقت]] از نظر [[اسلام]]، [[علم]] هیچ حد و مرزی را نمی‌شناسد، افزون‌طلبی در بسیاری از امور مذموم است، ولی در [[علم]] [[ممدوح]] است، [[افراط]] بد است ولی [[افراط]] در [[علم]] معنی ندارد. و [[علامه طباطبایی]] مینویسد جمله {{متن قرآن|لَا تَعْجَلْ... وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} می‌رساند که مراد [[استبدال]] است، یعنی به جای اینکه در آیه‌ای که هنوز به تو [[وحی]] نشده [[عجله]] کنی [[علم]] بیشتری طلب کن. و برگشت معنا به این می‌شود که اگر تو به قرائت آیه‌ای که هنوز بر تو نازل نشده [[عجله]] می‌کنی، برای این است که تا اندازه‌ای بدان [[علم]] پیدا کرده‌ای، ولی تو به آن مقدار [[علم]] اکتفاء مکن، و از [[خدا]] [[علم]] [[جدید]] بخواه، و بخواه که [[صبر]] و حوصله‌ات دهد تا بقیه [[وحی]] را بشنوی<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۰۰.</ref> هرچند درخواست همیشگی را [[تعلیم]] می‌دهد و یک اصل برای [[دعا برای پیامبر]] و [[پیروان]] او می‌شود.
# نقش [[قرآن]]، در ازدیاد [[علم پیامبر]] و از آنجا که گاه [[پیامبر]] {{صل}} به خاطر [[عشق]] به [[فراگیری قرآن]] و [[حفظ]] آن برای [[مردم]] به هنگام [[دریافت وحی]] [[عجله]] می‌کرد و کاملا مهلت نمی‌داد تا [[جبرئیل]] [[سخن]] خود را تمام کند، [[خداوند]] به او چنین [[تذکر]] میدهد: و نسبت به [[تلاوت قرآن]] [[عجله]] مکن پیش از آنکه [[وحی]] آن بر تو تمام شود {{متن قرآن|وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ}} و بگو: پروردگارا [[علم]] مرا افزون کن {{متن قرآن|وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} جایی که [[پیامبر]] با آن [[علم]] سرشار و [[روح]] مملو از [[آگاهی]] [[مأمور]] باشد که تا پایان [[عمر]]، از [[خدا]] [[افزایش علم]] بطلبد، [[وظیفه]] دیگران کاملاً روشن است، در [[حقیقت]] از نظر [[اسلام]]، [[علم]] هیچ حد و مرزی را نمی‌شناسد، افزون‌طلبی در بسیاری از امور مذموم است، ولی در [[علم]] [[ممدوح]] است، [[افراط]] بد است ولی [[افراط]] در [[علم]] معنی ندارد. و [[علامه طباطبایی]] مینویسد جمله {{متن قرآن|لَا تَعْجَلْ... وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} می‌رساند که مراد [[استبدال]] است، یعنی به جای اینکه در آیه‌ای که هنوز به تو [[وحی]] نشده [[عجله]] کنی [[علم]] بیشتری طلب کن. و برگشت معنا به این می‌شود که اگر تو به قرائت آیه‌ای که هنوز بر تو نازل نشده [[عجله]] می‌کنی، برای این است که تا اندازه‌ای بدان [[علم]] پیدا کرده‌ای، ولی تو به آن مقدار [[علم]] اکتفاء مکن، و از [[خدا]] [[علم]] [[جدید]] بخواه، و بخواه که [[صبر]] و حوصله‌ات دهد تا بقیه [[وحی]] را بشنوی<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۰۰.</ref> هرچند درخواست همیشگی را [[تعلیم]] می‌دهد و یک اصل برای [[دعا برای پیامبر]] و [[پیروان]] او می‌شود.


==[[لزوم]] [[تواضع]] در برابر دانستنی‌های خود==
== [[لزوم]] [[تواضع]] در برابر دانستنی‌های خود ==
#{{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود» سوره هود، آیه ۳۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود» سوره هود، آیه ۳۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«بگو: دانش (آن) نزد خداوند است و من تنها بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره ملک، آیه ۲۶.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«بگو: دانش (آن) نزد خداوند است و من تنها بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره ملک، آیه ۲۶.</ref>.
*'''نکات''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
* '''نکات''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
#درمقابل [[خوی]] امتیاز‌طلبی و نگاه اشرافی [[مخالفان]] [[دعوت]] [[توحیدی]] پیامبرگرامی [[اسلام]] و [[نوح]] [[نبی]] [[خداوند]] می‌فرماید: به آنها بگو اگر شما [[خیال]] می‌کنید و [[انتظار]] دارید من امتیازی جز از [[طریق وحی]] و [[اعجاز]] بر شما داشته باشم [[اشتباه]] است، با صراحت باید بگویم که: من نه به شما می‌گویم [[خزائن الهی]] در [[اختیار]] من است و نه هر کاری بخواهم می‌توانم انجام دهم {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ}} و نه می‌گویم من فرشته‌ام {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ}} این‌گونه ادعاهای بزرگ و دروغین مخصوص مدّعیان کاذب است، و هیچ گاه یک [[پیامبر]] [[راستین]] چنین ادّعاهایی نخواهد کرد. و درباره [[ایمان]] آورندگان [[مستضعف]] تأکید می‌کند که: “من هرگز نمی‌توانم درباره این افرادی که در چشم شما حقیرند بگویم: [[خداوند]] [[خیر]] و [[پاداش]] [[نیکی]] به آنها نخواهد داد {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا}} بلکه به عکس خیر این [[جهان]] و آن [[جهان]] [[مال]] آنهاست، هر چند دستشان [[مال]] و [[ثروت]] تهی است، این شما هستید که بر اثر خیالات خام، [[خیر]] را در [[مال]] و [[مقام]] منحصر ساخته‌اید و از [[حقیقت]] و معنی به کلی بی‌خبرید. و به فرض که گفته شما راست باشد و آنها اراذل و اوباش باشند [[خدا]] از درون [[جان]] آنها و نیاتشان آگاه‌تر است {{متن قرآن|أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ}} من که جز [[ایمان]] و [[صداقت]] از آنها چیزی نمی‌بینم، و به همین [[دلیل]] [[وظیفه]] دارم آنان را بپذیرم، و اگر غیر از این کاری کنم مسلما در این صورت از [[ستمکاران]] خواهم بود{{متن قرآن|إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}؛
# درمقابل [[خوی]] امتیاز‌طلبی و نگاه اشرافی [[مخالفان]] [[دعوت]] [[توحیدی]] پیامبرگرامی [[اسلام]] و [[نوح]] [[نبی]] [[خداوند]] می‌فرماید: به آنها بگو اگر شما [[خیال]] می‌کنید و [[انتظار]] دارید من امتیازی جز از [[طریق وحی]] و [[اعجاز]] بر شما داشته باشم [[اشتباه]] است، با صراحت باید بگویم که: من نه به شما می‌گویم [[خزائن الهی]] در [[اختیار]] من است و نه هر کاری بخواهم می‌توانم انجام دهم {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ}}، {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ}} و نه می‌گویم من فرشته‌ام {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ}} این‌گونه ادعاهای بزرگ و دروغین مخصوص مدّعیان کاذب است، و هیچ گاه یک [[پیامبر]] [[راستین]] چنین ادّعاهایی نخواهد کرد. و درباره [[ایمان]] آورندگان [[مستضعف]] تأکید می‌کند که: “من هرگز نمی‌توانم درباره این افرادی که در چشم شما حقیرند بگویم: [[خداوند]] [[خیر]] و [[پاداش]] [[نیکی]] به آنها نخواهد داد {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا}} بلکه به عکس خیر این [[جهان]] و آن [[جهان]] [[مال]] آنهاست، هر چند دستشان [[مال]] و [[ثروت]] تهی است، این شما هستید که بر اثر خیالات خام، [[خیر]] را در [[مال]] و [[مقام]] منحصر ساخته‌اید و از [[حقیقت]] و معنی به کلی بی‌خبرید. و به فرض که گفته شما راست باشد و آنها اراذل و اوباش باشند [[خدا]] از درون [[جان]] آنها و نیاتشان آگاه‌تر است {{متن قرآن|أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ}} من که جز [[ایمان]] و [[صداقت]] از آنها چیزی نمی‌بینم، و به همین [[دلیل]] [[وظیفه]] دارم آنان را بپذیرم، و اگر غیر از این کاری کنم مسلما در این صورت از [[ستمکاران]] خواهم بود{{متن قرآن|إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}؛
#سؤال از [[پیامبر]] درباره [[روح]] و [[دستور خداوند]] به [[پیامبر]] که در پاسخ بگوید [[روح]] از امر [[پروردگار]] است {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي}} و [[آموزش]] [[تواضع]] به [[پیامبر]] و [[مردم]] و دوری از [[غرور]] [[علمی]] با تأکید بر این مسئله که [[دانش]] بسیار کم از سوی [[خدا]] به [[انسان‌ها]] اعطا شده است: آن [[علم]] به [[روح]] که [[خداوند]] به شما داده اندکی از بسیار است، زیرا [[روح]] موقعیتی در عالم وجود دارد و آثار و خواصی در این عالم بروز می‌دهد که بسیار [[بدیع]] و عجیب است، و شما از آن آثار بی‌خبرید {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}} دانشی که به [[انسان]] داده شده کم است و اطلاعات زیادی در مورد ماورای [[طبیعت]] و حتی [[روح]] خود ندارد. این واقعیتی است که پس از قرن‌ها به [[اثبات]] رسیده که [[دانش]] ما در مورد [[اسرار]] کل [[جهان]] به ویژه [[حقیقت]] [[روح]] بسیار اندک است، چرا که [[حواس]] [[انسان]] مادیات و [[محسوسات]] را [[درک]] می‌کند و مسائل ماوراء [[طبیعت]] از دسترس [[انسان]] تقریباً خارج است؛
# سؤال از [[پیامبر]] درباره [[روح]] و [[دستور خداوند]] به [[پیامبر]] که در پاسخ بگوید [[روح]] از امر [[پروردگار]] است {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي}} و [[آموزش]] [[تواضع]] به [[پیامبر]] و [[مردم]] و دوری از [[غرور]] [[علمی]] با تأکید بر این مسئله که [[دانش]] بسیار کم از سوی [[خدا]] به [[انسان‌ها]] اعطا شده است: آن [[علم]] به [[روح]] که [[خداوند]] به شما داده اندکی از بسیار است، زیرا [[روح]] موقعیتی در عالم وجود دارد و آثار و خواصی در این عالم بروز می‌دهد که بسیار [[بدیع]] و عجیب است، و شما از آن آثار بی‌خبرید {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}} دانشی که به [[انسان]] داده شده کم است و اطلاعات زیادی در مورد ماورای [[طبیعت]] و حتی [[روح]] خود ندارد. این واقعیتی است که پس از قرن‌ها به [[اثبات]] رسیده که [[دانش]] ما در مورد [[اسرار]] کل [[جهان]] به ویژه [[حقیقت]] [[روح]] بسیار اندک است، چرا که [[حواس]] [[انسان]] مادیات و [[محسوسات]] را [[درک]] می‌کند و مسائل ماوراء [[طبیعت]] از دسترس [[انسان]] تقریباً خارج است؛
#در مقابل سؤال جدلی [[کافران]] که برای [[انکار]]، از زمان وقوع [[رستاخیز]] سؤال میکردند [[خداوند]] به [[رسول]] گرامی‌اش می‌فرماید: بگو که [[علم]] به اینکه [[قیامت]] چه وقت می‌رسد نزد [[خدا]] است {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ}} و غیر از [[خدای تعالی]] کسی را از آن [[آگاهی]] نیست همچنان که خودش در جای دیگر [[قرآن]] فرموده: {{متن قرآن|لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۸۷.</ref> کسی جز او آن را به موقع خود آشکار نمی‌کند و من به جز اینکه نذیری آشکار هستم {{متن قرآن|وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ}} [[مسئولیت]] و اختیاری ندارم، من تنها مأمورم به شما خبر دهم که به زودی به سوی [[خدا]] [[محشور]] می‌شوید، و اما اینکه چه وقت [[محشور]] می‌شوید، نمی‌دانم. در این جا [[خداوند]] به [[پیامبر]] میآموزد که به محدویت علمش و ندانستن بعضی از امور از جمله زمان وقوع [[قیامت]] که [[علم]] به آن اختصاصی [[خداوند]] است متواضعانه اعتراف کند.
# در مقابل سؤال جدلی [[کافران]] که برای [[انکار]]، از زمان وقوع [[رستاخیز]] سؤال میکردند [[خداوند]] به [[رسول]] گرامی‌اش می‌فرماید: بگو که [[علم]] به اینکه [[قیامت]] چه وقت می‌رسد نزد [[خدا]] است {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ}} و غیر از [[خدای تعالی]] کسی را از آن [[آگاهی]] نیست همچنان که خودش در جای دیگر [[قرآن]] فرموده: {{متن قرآن|لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«هیچ کس جز او در زمان آن از آن پرده بر نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۸۷.</ref> کسی جز او آن را به موقع خود آشکار نمی‌کند و من به جز اینکه نذیری آشکار هستم {{متن قرآن|وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ}} [[مسئولیت]] و اختیاری ندارم، من تنها مأمورم به شما خبر دهم که به زودی به سوی [[خدا]] [[محشور]] می‌شوید، و اما اینکه چه وقت [[محشور]] می‌شوید، نمی‌دانم. در این جا [[خداوند]] به [[پیامبر]] میآموزد که به محدویت علمش و ندانستن بعضی از امور از جمله زمان وقوع [[قیامت]] که [[علم]] به آن اختصاصی [[خداوند]] است متواضعانه اعتراف کند.


==[[نادانی]] [[دلیل]] [[مخالفت با پیامبر]]==
== [[نادانی]] [[دلیل]] [[مخالفت با پیامبر]] ==
#{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید یا برای ما نشانه ای نمی‌آید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دل‌هاشان همگون است؛ ما نشانه‌های (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گردانده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.</ref>.
#{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید یا برای ما نشانه ای نمی‌آید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دل‌هاشان همگون است؛ ما نشانه‌های (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گردانده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بی‌گمان آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷۰.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بی‌گمان آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷۰.</ref>.
خط ۳۵: خط ۳۵:
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند و پیامبرش پیش نیفتید و از خداوند پروا کنید که خداوند شنوایی داناست» سوره حجرات، آیه ۱.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند و پیامبرش پیش نیفتید و از خداوند پروا کنید که خداوند شنوایی داناست» سوره حجرات، آیه ۱.</ref>.
*'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
* '''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[خداوند]] می‌فرماید: مردمی [[ناآگاه]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}} از کوته‌اندیشی [[رستگاری]] را تنها برای خود می‌پندارند و دیگران را به چیزی از [[حق]] نمی‌شمارند و [[خدا]] را در [[معابد]] خود محصور و برای او [[فرزند]] ساخته‌اند. مردمی هم از [[نادانی]] و کوته‌بینان [[فکری]] می‌خواهند که [[خداوند]] با آنها روبه‌رو سخن گوید، یا نشانه خاصی برای آنها فرستد {{متن قرآن|لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ}} اینها چون در [[علم]] و نظر پیش نرفته‌اند در [[نادانی]] و کوته‌بینان نظری چون گذشتگانند، همانسان می‌اندیشند که [[یهود]] چند قرن پیش [[اندیشه]] داشتند: که از پیمبرشان گاه درخواست دیدن [[خدا]] و [[سخن گفتن]] او را داشتند، گاه [[آیات]] مخصوص می‌خواستند {{متن قرآن|كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ}} با آن‌که باید خردهای اینها پیش رفته باشد و اندیشه‌هاشان از گذشتگان [[برتر]] آمده باشد. باز مانند همان‌ها می‌اندیشند. {{متن قرآن|تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ}} آن خردهایی که [[برتر]] آمده و بر پایه نظر و [[علم]] و [[یقین]] پیش رفته‌اند [[آیات]] [[خداوند]] را در سراسر هستی می‌نگرند و [[راز]] [[جهان]] و بیان رسای [[آیات]] را بدل می‌شنوند: {{متن قرآن|قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}} آنها که می‌گویند چرا [[خدا]] با ما سخن نمی‌گوید یا آیه‌ای برای ما نمی‌آورد؟ چون دید [[عقل]] و گوش هوششان از [[وهم]] و [[گمان]] پوشیده است و رو به [[یقین]] نیستند (ظاهر یوقنون رو به [[یقین]] بودن است، نه خبر از [[آینده]])، نه سخن [[خدا]] را از زبان [[آیات]] می‌شنوند نه [[آیات]] او را می‌بینند، و گرنه [[خداوند]] به زبان [[آیات]] خود که نمایاننده [[قدرت]] و [[حکمت]] و مبین مقصود از خلقتند، به فراخور [[فهم]] هر کس با وی سخن می‌گوید بر طبق این بیان - {{متن قرآن|قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ}}- هم جواب: {{متن قرآن|لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ}} و هم {{متن قرآن|أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ}} می‌باشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۷۹.</ref>؛
# [[خداوند]] می‌فرماید: مردمی [[ناآگاه]] {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}} از کوته‌اندیشی [[رستگاری]] را تنها برای خود می‌پندارند و دیگران را به چیزی از [[حق]] نمی‌شمارند و [[خدا]] را در [[معابد]] خود محصور و برای او [[فرزند]] ساخته‌اند. مردمی هم از [[نادانی]] و کوته‌بینان [[فکری]] می‌خواهند که [[خداوند]] با آنها روبه‌رو سخن گوید، یا نشانه خاصی برای آنها فرستد {{متن قرآن|لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ}} اینها چون در [[علم]] و نظر پیش نرفته‌اند در [[نادانی]] و کوته‌بینان نظری چون گذشتگانند، همانسان می‌اندیشند که [[یهود]] چند قرن پیش [[اندیشه]] داشتند: که از پیمبرشان گاه درخواست دیدن [[خدا]] و [[سخن گفتن]] او را داشتند، گاه [[آیات]] مخصوص می‌خواستند {{متن قرآن|كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ}} با آن‌که باید خردهای اینها پیش رفته باشد و اندیشه‌هاشان از گذشتگان [[برتر]] آمده باشد. باز مانند همان‌ها می‌اندیشند. {{متن قرآن|تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ}} آن خردهایی که [[برتر]] آمده و بر پایه نظر و [[علم]] و [[یقین]] پیش رفته‌اند [[آیات]] [[خداوند]] را در سراسر هستی می‌نگرند و [[راز]] [[جهان]] و بیان رسای [[آیات]] را بدل می‌شنوند: {{متن قرآن|قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}} آنها که می‌گویند چرا [[خدا]] با ما سخن نمی‌گوید یا آیه‌ای برای ما نمی‌آورد؟ چون دید [[عقل]] و گوش هوششان از [[وهم]] و [[گمان]] پوشیده است و رو به [[یقین]] نیستند (ظاهر یوقنون رو به [[یقین]] بودن است، نه خبر از [[آینده]])، نه سخن [[خدا]] را از زبان [[آیات]] می‌شنوند نه [[آیات]] او را می‌بینند، و گرنه [[خداوند]] به زبان [[آیات]] خود که نمایاننده [[قدرت]] و [[حکمت]] و مبین مقصود از خلقتند، به فراخور [[فهم]] هر کس با وی سخن می‌گوید بر طبق این بیان - {{متن قرآن|قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ}}- هم جواب: {{متن قرآن|لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ}} و هم {{متن قرآن|أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ}} می‌باشد<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۷۹.</ref>؛
# [[خداوند]] می‌فرماید: ای [[مردم]] همان [[پیامبری]] که در [[انتظار]] او بودید و در [[کتب آسمانی پیشین]] به او اشاره شده بود با [[آیین حق]] به سوی شما آمده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ}} و این [[پیامبر]] از طرف آن کس که پرورش و [[تربیت]] شما را بر عهده دارد آمده است {{متن قرآن|مِنْ رَبِّكُمْ}} اگر [[ایمان]] بیاورید به سود شماست به دیگری [[خدمت]] نکرده‌اید، بلکه به خودتان [[خدمت]] نموده‌اید {{متن قرآن|فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ}} و شما با [[ناآگاهی]] [[فکر]] نکنید اگر شما راه [[کفر]] پیش گیرید به [[خدا]] زیانی می‌رسد چنین نیست، زیرا [[خداوند]] مالک آن‌چه در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است می‌باشد {{متن قرآن|وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} و چون [[خداوند]]، عالم و [[حکیم]] است {{متن قرآن|وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}} دستورهایی را که به شما داده و برنامه‌هایی را که تنظیم کرده همگی روی [[فلسفه]] و مصالحی بوده و به سود شماست؛
# [[خداوند]] می‌فرماید: ای [[مردم]] همان [[پیامبری]] که در [[انتظار]] او بودید و در [[کتب آسمانی پیشین]] به او اشاره شده بود با [[آیین حق]] به سوی شما آمده است {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ}} و این [[پیامبر]] از طرف آن کس که پرورش و [[تربیت]] شما را بر عهده دارد آمده است {{متن قرآن|مِنْ رَبِّكُمْ}} اگر [[ایمان]] بیاورید به سود شماست به دیگری [[خدمت]] نکرده‌اید، بلکه به خودتان [[خدمت]] نموده‌اید {{متن قرآن|فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ}} و شما با [[ناآگاهی]] [[فکر]] نکنید اگر شما راه [[کفر]] پیش گیرید به [[خدا]] زیانی می‌رسد چنین نیست، زیرا [[خداوند]] مالک آن‌چه در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است می‌باشد {{متن قرآن|وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} و چون [[خداوند]]، عالم و [[حکیم]] است {{متن قرآن|وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}} دستورهایی را که به شما داده و برنامه‌هایی را که تنظیم کرده همگی روی [[فلسفه]] و مصالحی بوده و به سود شماست؛
خط ۴۳: خط ۴۳:
# [[مخالفان]] [[دعوت]] [[توحیدی]] [[موسی]] و پیامبرگرامی [[اسلام]] از [[سرنوشت]] و فرجام [[امت‌های پیشین]] که تلاش کردند {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ}} [[پیامبران]] را ساکت کنند {{متن قرآن|فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ}} و آنان را وادار کنند که از رسالتشان دست بکشند بی‌خبر و ناآگاهند و از فرجام کار آنان کسی جز [[خداوند]] [[آگاه]] نیست {{متن قرآن|لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ}}؛
# [[مخالفان]] [[دعوت]] [[توحیدی]] [[موسی]] و پیامبرگرامی [[اسلام]] از [[سرنوشت]] و فرجام [[امت‌های پیشین]] که تلاش کردند {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ}} [[پیامبران]] را ساکت کنند {{متن قرآن|فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ}} و آنان را وادار کنند که از رسالتشان دست بکشند بی‌خبر و ناآگاهند و از فرجام کار آنان کسی جز [[خداوند]] [[آگاه]] نیست {{متن قرآن|لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ}}؛
# [[بشارت]] و [[انذار]] کار [[پیامبر]] است {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}} و بسیار کسانی که [[مخالفت]] می‌کنند، در اثر [[جهل]] و [[نادانی]] است {{متن قرآن|وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}؛
# [[بشارت]] و [[انذار]] کار [[پیامبر]] است {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}} و بسیار کسانی که [[مخالفت]] می‌کنند، در اثر [[جهل]] و [[نادانی]] است {{متن قرآن|وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}؛
# [[لزوم]] رعایت [[احکام خدا]] و [[پیامبر]] و نگاه داشتن [[ادب]] حضور [[خدای متعال]] و [[پیامبر]]{{صل}} و پیشی نگرفتن بر [[خدا]] و [[رسول]] به [[دلیل]] [[ناآگاهی]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ}} خودنگه‌دار و [[پارسا]] باشید {{متن قرآن|وَاتَّقُوا اللَّهَ}} که [[خدا]] از سخنان و [[کردار]] شما [[آگاه]] است {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}.
# [[لزوم]] رعایت [[احکام خدا]] و [[پیامبر]] و نگاه داشتن [[ادب]] حضور [[خدای متعال]] و [[پیامبر]] {{صل}} و پیشی نگرفتن بر [[خدا]] و [[رسول]] به [[دلیل]] [[ناآگاهی]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ}} خودنگه‌دار و [[پارسا]] باشید {{متن قرآن|وَاتَّقُوا اللَّهَ}} که [[خدا]] از سخنان و [[کردار]] شما [[آگاه]] است {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}.


==قلمرو [[علم پیامبر]]==
== قلمرو [[علم پیامبر]] ==
مراد این است که [[خداوند]] چه علومی را به [[پیامبر]] خود می‌دهد و [[پیامبر]] چه دانستنی‌هایی از سوی [[خدا]] برای انجام [[رسالت]] و [[هدایت مردم]] گرفته و [[علوم]] قدسی و غیر کسبی است. این مسئله به این جهت دارای اهمیت است که معلوم شود، چه توقعی از [[پیامبر]] داشته باشیم و او از چه مسائلی ما را باید مطلع کند و اگر نکرد [[نقص]] حساب شود. تردیدی نیست که [[خدا]] [[علم کتاب]] را به [[پیامبر]] خود داده و او از وظایفش [[تعلیم کتاب]] به [[مردم]] است.
مراد این است که [[خداوند]] چه علومی را به [[پیامبر]] خود می‌دهد و [[پیامبر]] چه دانستنی‌هایی از سوی [[خدا]] برای انجام [[رسالت]] و [[هدایت مردم]] گرفته و [[علوم]] قدسی و غیر کسبی است. این مسئله به این جهت دارای اهمیت است که معلوم شود، چه توقعی از [[پیامبر]] داشته باشیم و او از چه مسائلی ما را باید مطلع کند و اگر نکرد [[نقص]] حساب شود. تردیدی نیست که [[خدا]] [[علم کتاب]] را به [[پیامبر]] خود داده و او از وظایفش [[تعلیم کتاب]] به [[مردم]] است.
#{{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref>.
#{{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref>.
خط ۵۵: خط ۵۵:
#{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ}}<ref>«و بدین‌گونه ما آن (قرآن) را حکمتی عربی فرو فرستادیم و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواسته‌های آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارنده‌ای نداری» سوره رعد، آیه ۳۷.</ref>.
#{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ}}<ref>«و بدین‌گونه ما آن (قرآن) را حکمتی عربی فرو فرستادیم و پس از دانشی که به تو رسیده است اگر از خواسته‌های آنان پیروی کنی در برابر خداوند هیچ یاور و نگهدارنده‌ای نداری» سوره رعد، آیه ۳۷.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref>.
*'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
* '''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
#دعای [[ابراهیم]] برای [[بعثت پیامبر]] {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا}} [[نزول وحی]] بر [[پیامبر]] و برخورداری وی از [[کتاب]]: {{متن قرآن|يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ}} و [[آگاهی]] به [[حکمت]] {{متن قرآن|وَالْحِكْمَةَ}} و قلمرو [[علم پیامبر]]، آگاهی‌بخشی -[[تعلیم]] – و [[تربیت]] -[[تزکیه]] - [[مردم]] ({{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ *... كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ }}؛
# دعای [[ابراهیم]] برای [[بعثت پیامبر]] {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا}} [[نزول وحی]] بر [[پیامبر]] و برخورداری وی از [[کتاب]]: {{متن قرآن|يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ}} و [[آگاهی]] به [[حکمت]] {{متن قرآن|وَالْحِكْمَةَ}} و قلمرو [[علم پیامبر]]، آگاهی‌بخشی -[[تعلیم]] – و [[تربیت]] -[[تزکیه]] - [[مردم]] ({{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ *... كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ }}؛
# [[پیامبر]] دارای [[علمی]] عطا شده از جانب [[خداوند]] و موظف به عمل بر اساس [[آگاهی]] داده شده از طرف [[خدا]] و دوری از عمل بر اساس [[هواهای نفسانی]] و گمان‌های دیگران که اگر چنین کند از [[ستمگران]] خواهد شد {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}} به سیاق [[آیات]]، این خطاب تهدیدآمیز و شدید، راجع به مسئله [[قبله]] است. این [[تهدید]] متوجه کسی است که هیچ‌گاه [[پیروی]] از هوای دیگران و خواست خود نمی‌نمود - و همیشه، به خصوص راجع به [[قبله]] چشم به [[آسمان]] [[وحی]] دوخته بود: {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ}} - تا [[پیروان]] او و [[پیشوایان]] آیینش - پس از [[علم]] به [[حق]] و تشخیص آن، از هواهای امتیازجویان و عوام [[پیروی]] ننمایند - و در گفتن [[حق]] و عمل به آن صریح و [[قاطع]] باشند. چه رسد به اینکه هواهای هواپرستان را به رنگ [[دین]] درآورند و زیر سرپوش [[مصلحت اندیشی]] آنها را توجیه و [[اثبات]] کنند. [[حق]] از جانب [[پروردگار]] و برای [[تربیت]] و [[رشد]] [[خلق]]، و سوای آن هوا و [[باطل]] و [[ستم]] است {{متن قرآن|إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>پرتوی ازقرآن، ج۲، ص۹.</ref>؛
# [[پیامبر]] دارای [[علمی]] عطا شده از جانب [[خداوند]] و موظف به عمل بر اساس [[آگاهی]] داده شده از طرف [[خدا]] و دوری از عمل بر اساس [[هواهای نفسانی]] و گمان‌های دیگران که اگر چنین کند از [[ستمگران]] خواهد شد {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}} به سیاق [[آیات]]، این خطاب تهدیدآمیز و شدید، راجع به مسئله [[قبله]] است. این [[تهدید]] متوجه کسی است که هیچ‌گاه [[پیروی]] از هوای دیگران و خواست خود نمی‌نمود - و همیشه، به خصوص راجع به [[قبله]] چشم به [[آسمان]] [[وحی]] دوخته بود: {{متن قرآن|قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ}} - تا [[پیروان]] او و [[پیشوایان]] آیینش - پس از [[علم]] به [[حق]] و تشخیص آن، از هواهای امتیازجویان و عوام [[پیروی]] ننمایند - و در گفتن [[حق]] و عمل به آن صریح و [[قاطع]] باشند. چه رسد به اینکه هواهای هواپرستان را به رنگ [[دین]] درآورند و زیر سرپوش [[مصلحت اندیشی]] آنها را توجیه و [[اثبات]] کنند. [[حق]] از جانب [[پروردگار]] و برای [[تربیت]] و [[رشد]] [[خلق]]، و سوای آن هوا و [[باطل]] و [[ستم]] است {{متن قرآن|إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>پرتوی ازقرآن، ج۲، ص۹.</ref>؛
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید بعد از آن‌که [[حق]] از سوی پروردگارت بیان شده و [[علم]] [[یقین]] - درباره [[مسیح]] - به تو رسیده و آن را دریافته‌ای {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ}} باز کسانی با تو در آن به [[محاجه]] و [[ستیز]] برخاستند، به آنها بگو: بیایید ما [[فرزندان]] خود را [[دعوت]] می‌کنیم و شما هم [[فرزندان]] خود را، ما [[زنان]] خویش را [[دعوت]] می‌نماییم، شما هم [[زنان]] خود را، ما از [[نفوس]] خود کسانی که به منزله [[جان]] هستند [[دعوت]] می‌کنیم، شما هم از [[نفوس]] خود [[دعوت]] کنید، {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} سپس [[مباهله]] می‌کنیم و [[لعنت خدا]] را بر دروغ‌گویان قرار می‌دهیم {{متن قرآن|ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}؛
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید بعد از آن‌که [[حق]] از سوی پروردگارت بیان شده و [[علم]] [[یقین]] - درباره [[مسیح]] - به تو رسیده و آن را دریافته‌ای {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ}} باز کسانی با تو در آن به [[محاجه]] و [[ستیز]] برخاستند، به آنها بگو: بیایید ما [[فرزندان]] خود را [[دعوت]] می‌کنیم و شما هم [[فرزندان]] خود را، ما [[زنان]] خویش را [[دعوت]] می‌نماییم، شما هم [[زنان]] خود را، ما از [[نفوس]] خود کسانی که به منزله [[جان]] هستند [[دعوت]] می‌کنیم، شما هم از [[نفوس]] خود [[دعوت]] کنید، {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}} سپس [[مباهله]] می‌کنیم و [[لعنت خدا]] را بر دروغ‌گویان قرار می‌دهیم {{متن قرآن|ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}؛
# [[خداوند]] میگوید این چنین ما [[آیات]] و دلائل را در شکل‌های گوناگون و قیافه‌های مختلف بیان کردیم {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ}} ولی جمعی به [[مخالفت]] برخاستند و بدون مطالعه و هیچ‌گونه [[دلیل]]، گفتند این درس‌ها را از دیگران از [[یهود]] و [[نصاری]] و کتاب‌های آنها فرا گرفته‌ای {{متن قرآن|وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ}} ولی جمع دیگری که [[آمادگی]] [[پذیرش]] [[حق]] را دارند، و عالم و آگاهند، به وسیله آن چهره [[حقیقت]] را می‌بینند و می‌پذیرند {{متن قرآن|وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}} و این [[آیه]] به این نکته توجه میدهد که بیان [[آیات]] در قلمرو [[وحی]] و [[علم الهی]] است که [[خدا]] به [[پیامبر]] آموخته و سخن [[مخالفان]] [[دعوت]] بی‌پایه و اساس است و بدون مبنای [[علمی]] و [[آگاهی]] و [[تهمت]] به [[پیامبر]]{{صل}} از نظر فراگیری تعلیماتش از [[یهود]] و [[نصاری]]، مطلبی است که بارها از طرف [[مشرکان]] عنوان شد و هنوز هم [[مخالفان]] لجوج آن را تعقیب می‌کنند: در حالی که اصولاً در محیط [[جزیره عربستان]]، درس و [[مکتب]] و [[علمی]] نبود که [[پیامبر]]{{صل}} آن را فرا گیرد، و مسافرت‌های [[پیامبر]]{{صل}} به خارج شبه جزیره به قدری کوتاه بود که جای این‌گونه احتمال ندارد؛
# [[خداوند]] میگوید این چنین ما [[آیات]] و دلائل را در شکل‌های گوناگون و قیافه‌های مختلف بیان کردیم {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ}} ولی جمعی به [[مخالفت]] برخاستند و بدون مطالعه و هیچ‌گونه [[دلیل]]، گفتند این درس‌ها را از دیگران از [[یهود]] و [[نصاری]] و کتاب‌های آنها فرا گرفته‌ای {{متن قرآن|وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ}} ولی جمع دیگری که [[آمادگی]] [[پذیرش]] [[حق]] را دارند، و عالم و آگاهند، به وسیله آن چهره [[حقیقت]] را می‌بینند و می‌پذیرند {{متن قرآن|وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}} و این [[آیه]] به این نکته توجه میدهد که بیان [[آیات]] در قلمرو [[وحی]] و [[علم الهی]] است که [[خدا]] به [[پیامبر]] آموخته و سخن [[مخالفان]] [[دعوت]] بی‌پایه و اساس است و بدون مبنای [[علمی]] و [[آگاهی]] و [[تهمت]] به [[پیامبر]] {{صل}} از نظر فراگیری تعلیماتش از [[یهود]] و [[نصاری]]، مطلبی است که بارها از طرف [[مشرکان]] عنوان شد و هنوز هم [[مخالفان]] لجوج آن را تعقیب می‌کنند: در حالی که اصولاً در محیط [[جزیره عربستان]]، درس و [[مکتب]] و [[علمی]] نبود که [[پیامبر]] {{صل}} آن را فرا گیرد، و مسافرت‌های [[پیامبر]] {{صل}} به خارج شبه جزیره به قدری کوتاه بود که جای این‌گونه احتمال ندارد؛
#گروهی از [[منافقان]] نزد [[پیامبر]] آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی [[سوگند]] خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان “تبوک” معذور دارد، و [[پیامبر]] به این عده اجازه داد. [[خداوند]] پیامبرش را مورد [[عتاب]] قرار می‌دهد و می‌گوید: [[خداوند]] تو را بخشید، چرا به آنها اجازه دادی که از شرکت در میدان [[جهاد]] خودداری کنند {{متن قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ}} چرا نگذاشتی آنها که راست می‌گویند از آنها که [[دروغ]] می‌گویند شناخته شوند و به ماهیت آنها پی بری {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ}} از این [[آیه]] دو نکته استفاده می‌شود یک: برخورد [[پیامبر]] در [[امور اجتماعی]] و با [[مردم]] از طریق [[قلمرو علم]] عادی است و [[علم غیب]] و دانستن‌های ماورایی برای [[قضاوت]] درباره موضوعات کافی نیست، بلکه باید از طریق مدارک عادی وضع آنها روشن گردد، دوم [[هدف]] تنها این نبوده که [[پیامبر]]{{صل}} بداند بلکه ممکن است [[هدف]] این بوده که همه [[مسلمانان]] [[آگاه]] شوند، هر چند روی سخن به [[پیامبر]]{{صل}} است؛
# گروهی از [[منافقان]] نزد [[پیامبر]] آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی [[سوگند]] خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان “تبوک” معذور دارد، و [[پیامبر]] به این عده اجازه داد. [[خداوند]] پیامبرش را مورد [[عتاب]] قرار می‌دهد و می‌گوید: [[خداوند]] تو را بخشید، چرا به آنها اجازه دادی که از شرکت در میدان [[جهاد]] خودداری کنند {{متن قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ}} چرا نگذاشتی آنها که راست می‌گویند از آنها که [[دروغ]] می‌گویند شناخته شوند و به ماهیت آنها پی بری {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ}} از این [[آیه]] دو نکته استفاده می‌شود یک: برخورد [[پیامبر]] در [[امور اجتماعی]] و با [[مردم]] از طریق [[قلمرو علم]] عادی است و [[علم غیب]] و دانستن‌های ماورایی برای [[قضاوت]] درباره موضوعات کافی نیست، بلکه باید از طریق مدارک عادی وضع آنها روشن گردد، دوم [[هدف]] تنها این نبوده که [[پیامبر]] {{صل}} بداند بلکه ممکن است [[هدف]] این بوده که همه [[مسلمانان]] [[آگاه]] شوند، هر چند روی سخن به [[پیامبر]] {{صل}} است؛
# [[خداوند]] می‌فرماید همان‌گونه که بر [[اهل کتاب]] و [[پیامبران پیشین]] [[کتاب آسمانی]] فرستادیم این [[قرآن]] را نیز بر تو نازل کردیم در حالی که مشتمل بر [[احکام]] روشن و آشکار است {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا}} و [[پیامبر]] دارای [[علمی]] عطا شده از جانب [[خداوند]] است {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ...} } و موظف به عمل به آن علم و دوری از دنباله‌روی و عمل به هواها و دیدگاه‌های منفعت‌طلبانه اهل کتاب دیگران و در آخر آیه خداوند خطاب به پیامبر میگوید: اگر از هوا و هوس‌های آنها بعد از آن‌که حقیقت بر تو آشکار شد پیروی کنی به کیفر الهی مجازات خواهی شد و هیچ‌کس در برابر خدا قدرت حمایت از تو و نگهداریت را نخواهد داشت {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ}} گر چه احتمال [[انحراف]]، مسلماً در [[پیامبر]]{{صل}} با آن [[مقام عصمت]] و [[معرفت]] و [[آگاهی]] وجود نداشته، اما این تعبیر اولاً روشن می‌سازد که [[خدا]] با هیچ‌کس [[ارتباط]] خصوصی و به اصطلاح [[خویشاوندی]] ندارد، و حتی اگر [[پیامبر]]، مقامش والا است به خاطر [[تسلیم]] و [[عبودیت]] و [[ایمان]] و [[استقامت]] او است، ثانیاً تأکیدی است برای دیگران، زیرا جایی که [[پیامبر]]{{صل}} در صورت [[انحراف]] از مسیر [[حق]] و [[گرایش]] به خط [[باطل]]، مصونیتی از مجازات [[الهی]] نداشته باشد حساب دیگران آشکار است؛
# [[خداوند]] می‌فرماید همان‌گونه که بر [[اهل کتاب]] و [[پیامبران پیشین]] [[کتاب آسمانی]] فرستادیم این [[قرآن]] را نیز بر تو نازل کردیم در حالی که مشتمل بر [[احکام]] روشن و آشکار است {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا}} و [[پیامبر]] دارای [[علمی]] عطا شده از جانب [[خداوند]] است {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ...} } و موظف به عمل به آن علم و دوری از دنباله‌روی و عمل به هواها و دیدگاه‌های منفعت‌طلبانه اهل کتاب دیگران و در آخر آیه خداوند خطاب به پیامبر میگوید: اگر از هوا و هوس‌های آنها بعد از آن‌که حقیقت بر تو آشکار شد پیروی کنی به کیفر الهی مجازات خواهی شد و هیچ‌کس در برابر خدا قدرت حمایت از تو و نگهداریت را نخواهد داشت {{متن قرآن|وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ}} گر چه احتمال [[انحراف]]، مسلماً در [[پیامبر]] {{صل}} با آن [[مقام عصمت]] و [[معرفت]] و [[آگاهی]] وجود نداشته، اما این تعبیر اولاً روشن می‌سازد که [[خدا]] با هیچ‌کس [[ارتباط]] خصوصی و به اصطلاح [[خویشاوندی]] ندارد، و حتی اگر [[پیامبر]]، مقامش والا است به خاطر [[تسلیم]] و [[عبودیت]] و [[ایمان]] و [[استقامت]] او است، ثانیاً تأکیدی است برای دیگران، زیرا جایی که [[پیامبر]] {{صل}} در صورت [[انحراف]] از مسیر [[حق]] و [[گرایش]] به خط [[باطل]]، مصونیتی از مجازات [[الهی]] نداشته باشد حساب دیگران آشکار است؛
#دو نوع [[هدایت]] داریم یک: [[هدایت]] به معنای ارائه راه به [[مردم]] و [[راهنمایی]] آنان، که این کار [[پیامبران الهی]] است و از [[طریق وحی]] [[الهی]] ودانش دریافت شده از طرف [[خداوند]] انجام می‌شود {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ}} دوم: [[هدایت]] به معنای رساندن افراد به سرمنزل مقصود و رهنمون کردن آنها به مطلوب، که این کار تنها توسط خداست {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}} و در [[قلمرو علم]] اوست و از قلمرو [[دانش]] [[پیامبر]] خارج است {{متن قرآن|وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}} این [[هدایت تکوینی]] و یا توسط [[الهام]] و فیوضات ربانی است.
# دو نوع [[هدایت]] داریم یک: [[هدایت]] به معنای ارائه راه به [[مردم]] و [[راهنمایی]] آنان، که این کار [[پیامبران الهی]] است و از [[طریق وحی]] [[الهی]] ودانش دریافت شده از طرف [[خداوند]] انجام می‌شود {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ}} دوم: [[هدایت]] به معنای رساندن افراد به سرمنزل مقصود و رهنمون کردن آنها به مطلوب، که این کار تنها توسط خداست {{متن قرآن|وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}} و در [[قلمرو علم]] اوست و از قلمرو [[دانش]] [[پیامبر]] خارج است {{متن قرآن|وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}} این [[هدایت تکوینی]] و یا توسط [[الهام]] و فیوضات ربانی است.


==[[عدم آگاهی]] [[پیامبر]] از مسائل بسیار==
== [[عدم آگاهی]] [[پیامبر]] از مسائل بسیار ==
منظور آن دسته از آیاتی است که نشان از [[محدودیت علم]] [[پیامبر]] به صراحت بیان [[قرآن]] و ذکر شواهد خاص دارد و افزون بر این که نشان می‌دهد [[علوم پیامبر]] اکتسابی نبوده، اگر وحیی نیامده بود، او نمی‌دانست و [[غافل]] از [[حقیقت]] آن بود.
منظور آن دسته از آیاتی است که نشان از [[محدودیت علم]] [[پیامبر]] به صراحت بیان [[قرآن]] و ذکر شواهد خاص دارد و افزون بر این که نشان می‌دهد [[علوم پیامبر]] اکتسابی نبوده، اگر وحیی نیامده بود، او نمی‌دانست و [[غافل]] از [[حقیقت]] آن بود.
#{{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}}<ref>«ما با این قرآن که به تو وحی کرده‌ایم، به بهترین (شیوه) داستانسرایی برای تو داستان می‌گوییم و بی‌گمان تو پیش از آن از ناآگاهان بودی» سوره یوسف، آیه ۳.</ref>.
#{{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}}<ref>«ما با این قرآن که به تو وحی کرده‌ایم، به بهترین (شیوه) داستانسرایی برای تو داستان می‌گوییم و بی‌گمان تو پیش از آن از ناآگاهان بودی» سوره یوسف، آیه ۳.</ref>.
خط ۷۲: خط ۷۲:
#{{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًا يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«بگو: خداوند، میان من و شما گواه بس (که) آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیده‌اند زیانکارند» سوره عنکبوت، آیه ۵۲.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًا يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«بگو: خداوند، میان من و شما گواه بس (که) آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیده‌اند زیانکارند» سوره عنکبوت، آیه ۵۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>.
*'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
* '''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید ما [[نیکوترین]] قصه‌ها را از [[طریق وحی]] و فرستادن این [[قرآن]] برای تو بازگو می‌کنیم {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}} هر چند پیش از آن، از آن [[غافل]] و از بی‌خبران بودی {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}}؛
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید ما [[نیکوترین]] قصه‌ها را از [[طریق وحی]] و فرستادن این [[قرآن]] برای تو بازگو می‌کنیم {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}} هر چند پیش از آن، از آن [[غافل]] و از بی‌خبران بودی {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ}}؛
# [[خداوند]] پیامبرش را مخاطب قرار داده و می‌گوید تو هرگز پیش از این کتابی را نمی‌خواندی و عادت تو [[کتاب]] [[خواندن]] نبود و نمی‌دانستی کتاب چیست و [[ایمان]] کدام است {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ...}}، {{متن قرآن|مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ}} و با دست خود چیزی نمی‌نوشتی مبادا دشمنانی که در صدد [[تکذیب]] و ابطال سخنان تو هستند [[شک و تردید]] کنند و بگویند آن‌چه را او آورده نتیجه مطالعه کتب پیشین و نسخه‌برداری از آنهاست {{متن قرآن|وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}} سپس [[خداوند]] می‌فرماید تو پیش از این از کتاب و [[ایمان]] [[آگاه]] نبودی، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از [[بندگان]] خویش را بخواهیم [[هدایت]] می‌کنیم {{متن قرآن|وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا}} این [[لطف خدا]] بود که شامل حال تو شد، و این [[وحی]] آسمانی بر تو نازل گشت و [[ایمان]] به تمام محتوای آن پیدا کردی. در پایان [[آیه]] می‌افزاید: طور مسلّم تو به سوی [[راه مستقیم]] [[مردم]] را [[هدایت]] می‌کنی {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} نه تنها [[قرآن]] نوری برای توست که نوری برای همگان است، و وسیله هدایتی برای جهانیان به سوی [[صراط مستقیم]]، این یک [[موهبت]] [[عظیم]] [[الهی]] است برای رهروان راه [[حق]] و [[آب]] حیاتی است برای همه تشنه‌کامان.
# [[خداوند]] پیامبرش را مخاطب قرار داده و می‌گوید تو هرگز پیش از این کتابی را نمی‌خواندی و عادت تو [[کتاب]] [[خواندن]] نبود و نمی‌دانستی کتاب چیست و [[ایمان]] کدام است {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ...}}، {{متن قرآن|مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ}} و با دست خود چیزی نمی‌نوشتی مبادا دشمنانی که در صدد [[تکذیب]] و ابطال سخنان تو هستند [[شک و تردید]] کنند و بگویند آن‌چه را او آورده نتیجه مطالعه کتب پیشین و نسخه‌برداری از آنهاست {{متن قرآن|وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}} سپس [[خداوند]] می‌فرماید تو پیش از این از کتاب و [[ایمان]] [[آگاه]] نبودی، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از [[بندگان]] خویش را بخواهیم [[هدایت]] می‌کنیم {{متن قرآن|وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا}} این [[لطف خدا]] بود که شامل حال تو شد، و این [[وحی]] آسمانی بر تو نازل گشت و [[ایمان]] به تمام محتوای آن پیدا کردی. در پایان [[آیه]] می‌افزاید: طور مسلّم تو به سوی [[راه مستقیم]] [[مردم]] را [[هدایت]] می‌کنی {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} نه تنها [[قرآن]] نوری برای توست که نوری برای همگان است، و وسیله هدایتی برای جهانیان به سوی [[صراط مستقیم]]، این یک [[موهبت]] [[عظیم]] [[الهی]] است برای رهروان راه [[حق]] و [[آب]] حیاتی است برای همه تشنه‌کامان.
خط ۷۹: خط ۷۹:
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] در [[حقیقت]] [[مردم]] را هم مورد خطاب قرارداده و می‌گوید از آن‌چه که هیچ [[علمی]] بدان نداری، [[پیروی]] مکن {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ}} چرا که گوش و چشم و [[دل]] همگی آنها از آن پرسیده می‌شوند {{متن قرآن|إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}} و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] - [[اعتقادات]]، [[سخن گفتن]]، [[گواهی]] دادن، [[داوری]] کردن - فقط از [[یقین]] و [[علم]] [[تبعیت]] کنید نه حدس‌ها و شایعات و توهمات و [[شک]] و [[گمان]] خود. [[علامه طباطبایی]] مینویسد: این [[آیه]] از [[پیروی]] و متابعت هر چیزی که بدان [[علم]] و [[یقین]] نداریم [[نهی]] می‌کند، و چون مطلق و بدون قید و شرط است [[پیروی]] [[اعتقاد]] غیر [[علمی]] و همچنین عمل غیر [[علمی]] را شامل گشته و معنایش چنین می‌شود: به چیزی که [[علم]] به صحت آن نداری [[معتقد]] مشو، و چیزی را که نمی‌دانی مگو، و کاری را که [[علم]] بدان نداری مکن، زیرا همه اینها [[پیروی]] از غیر [[علم]] است، [[پیروی]] نکردن از چیزی که بدان [[علم]] نداریم و همچنین [[پیروی]] از [[علم]] در [[حقیقت]] حکمی است که [[فطرت]] خود [[بشر]] آن را امضاء می‌کند. آری [[انسان]] فطرتاً در مسیر زندگی‌اش - در [[اعتقاد]] و عملش - جز رسیدن به واقع و متن خارج، هدفی ندارد، او می‌خواهد [[اعتقاد]] و [[علمی]] داشته باشد که بتواند قاطعانه بگوید واقع و [[حقیقت]] همین است و بس، و این تنها با [[پیروی]] از [[علم]] محقق می‌شود، [[گمان]] و [[شک]] و [[وهم]] چنین خاصیتی ندارد، به مظنون و مشکوک و موهوم نمی‌توان گفت که عین واقع است. [[انسانی]] که [[سلامت]] [[فطرت]] را از دست نداده و در [[اعتقاد]] خود پیرو آن چیزی است که آن را [[حق]] و واقع در خارج می‌یابد، و در عملش هم آن عملی را می‌کند که خود را در تشخیص آن محق و مصیب می‌بیند، چیزی که هست در آن‌چه که خودش [[قادر]] بر [[تحصیل علم]] هست [[علم]] خود را [[پیروی]] می‌کند، و در آن‌چه که خود [[قادر]] نیست مانند پاره‌ای از [[فروع]] [[اعتقادی]] نسبت به بعضی از [[مردم]] و غالب مسائل عملی نسبت به غالب [[مردم]] از [[اهل خبره]] آن مسائل [[تقلید]] می‌کند، آری همان [[فطرت سالم]] او را به [[تقلید]] از [[علم]] عالم و متخصص آن فن، وا می‌دارد و [[علم]] آن عالم را [[علم]] خود می‌داند، و [[پیروی]] از او را در [[حقیقت]] [[پیروی]] از [[علم]] خود می‌شمارد، [[شاهد]] این مدعا همان [[اعمال]] [[فطری]] و ارتکازی [[مردم]] است، می‌بینیم که شخصی که راهی را بلد نیست به قول [[راهنما]] [[اعتماد]] نموده و به راه می‌افتد، مریضی که درد و درمان خود را نمی‌شناسد [[کورکورانه]] به [[دستور]] طبیب عمل می‌کند، و ارباب [[حاجت]] به [[اهل]] فن [[صنعت]] مورد احتیاج خود، [[اعتماد]] نموده و به ایشان مراجعه می‌کنند، البته این در صورتی است که به [[علم]] و [[معرفت]] آن [[راهنما]] و آن طبیب و آن مهندس و مکانیسین [[اعتماد]] داشته باشد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۲۶.</ref>.
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] در [[حقیقت]] [[مردم]] را هم مورد خطاب قرارداده و می‌گوید از آن‌چه که هیچ [[علمی]] بدان نداری، [[پیروی]] مکن {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ}} چرا که گوش و چشم و [[دل]] همگی آنها از آن پرسیده می‌شوند {{متن قرآن|إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}} و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] - [[اعتقادات]]، [[سخن گفتن]]، [[گواهی]] دادن، [[داوری]] کردن - فقط از [[یقین]] و [[علم]] [[تبعیت]] کنید نه حدس‌ها و شایعات و توهمات و [[شک]] و [[گمان]] خود. [[علامه طباطبایی]] مینویسد: این [[آیه]] از [[پیروی]] و متابعت هر چیزی که بدان [[علم]] و [[یقین]] نداریم [[نهی]] می‌کند، و چون مطلق و بدون قید و شرط است [[پیروی]] [[اعتقاد]] غیر [[علمی]] و همچنین عمل غیر [[علمی]] را شامل گشته و معنایش چنین می‌شود: به چیزی که [[علم]] به صحت آن نداری [[معتقد]] مشو، و چیزی را که نمی‌دانی مگو، و کاری را که [[علم]] بدان نداری مکن، زیرا همه اینها [[پیروی]] از غیر [[علم]] است، [[پیروی]] نکردن از چیزی که بدان [[علم]] نداریم و همچنین [[پیروی]] از [[علم]] در [[حقیقت]] حکمی است که [[فطرت]] خود [[بشر]] آن را امضاء می‌کند. آری [[انسان]] فطرتاً در مسیر زندگی‌اش - در [[اعتقاد]] و عملش - جز رسیدن به واقع و متن خارج، هدفی ندارد، او می‌خواهد [[اعتقاد]] و [[علمی]] داشته باشد که بتواند قاطعانه بگوید واقع و [[حقیقت]] همین است و بس، و این تنها با [[پیروی]] از [[علم]] محقق می‌شود، [[گمان]] و [[شک]] و [[وهم]] چنین خاصیتی ندارد، به مظنون و مشکوک و موهوم نمی‌توان گفت که عین واقع است. [[انسانی]] که [[سلامت]] [[فطرت]] را از دست نداده و در [[اعتقاد]] خود پیرو آن چیزی است که آن را [[حق]] و واقع در خارج می‌یابد، و در عملش هم آن عملی را می‌کند که خود را در تشخیص آن محق و مصیب می‌بیند، چیزی که هست در آن‌چه که خودش [[قادر]] بر [[تحصیل علم]] هست [[علم]] خود را [[پیروی]] می‌کند، و در آن‌چه که خود [[قادر]] نیست مانند پاره‌ای از [[فروع]] [[اعتقادی]] نسبت به بعضی از [[مردم]] و غالب مسائل عملی نسبت به غالب [[مردم]] از [[اهل خبره]] آن مسائل [[تقلید]] می‌کند، آری همان [[فطرت سالم]] او را به [[تقلید]] از [[علم]] عالم و متخصص آن فن، وا می‌دارد و [[علم]] آن عالم را [[علم]] خود می‌داند، و [[پیروی]] از او را در [[حقیقت]] [[پیروی]] از [[علم]] خود می‌شمارد، [[شاهد]] این مدعا همان [[اعمال]] [[فطری]] و ارتکازی [[مردم]] است، می‌بینیم که شخصی که راهی را بلد نیست به قول [[راهنما]] [[اعتماد]] نموده و به راه می‌افتد، مریضی که درد و درمان خود را نمی‌شناسد [[کورکورانه]] به [[دستور]] طبیب عمل می‌کند، و ارباب [[حاجت]] به [[اهل]] فن [[صنعت]] مورد احتیاج خود، [[اعتماد]] نموده و به ایشان مراجعه می‌کنند، البته این در صورتی است که به [[علم]] و [[معرفت]] آن [[راهنما]] و آن طبیب و آن مهندس و مکانیسین [[اعتماد]] داشته باشد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۱۲۶.</ref>.


==دانستنی‌های [[پیامبر]] از سوی [[خدا]]==
== دانستنی‌های [[پیامبر]] از سوی [[خدا]] ==
در این مدخل آن دسته از آیاتی اشاره می‌شود که به صراحت [[علم پیامبر]] را منتسب به [[خدا]] می‌داند و [[عنایت]] دارد که به [[مردم]] بگوید و تکرار کنند و این تعبیرها گاه به صیغه ماضی: {{متن قرآن|عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۵.</ref> و گویی در غیاب [[پیامبر]] و برای [[مردم]] بیان می‌شود و گاهی در خطاب به خود [[پیامبر]]: {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید» سوره هود، آیه ۴۹.</ref> که او خود همواره متوجه باشد که دانستنی‌های او از خودش نیست و از [[خداوند]] است.
در این مدخل آن دسته از آیاتی اشاره می‌شود که به صراحت [[علم پیامبر]] را منتسب به [[خدا]] می‌داند و [[عنایت]] دارد که به [[مردم]] بگوید و تکرار کنند و این تعبیرها گاه به صیغه ماضی: {{متن قرآن|عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۵.</ref> و گویی در غیاب [[پیامبر]] و برای [[مردم]] بیان می‌شود و گاهی در خطاب به خود [[پیامبر]]: {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید» سوره هود، آیه ۴۹.</ref> که او خود همواره متوجه باشد که دانستنی‌های او از خودش نیست و از [[خداوند]] است.
#{{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>.
خط ۹۲: خط ۹۲:
#{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ}}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است» سوره تکویر، آیه۱۹-۲۰ و ۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ}}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد، * و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است» سوره تکویر، آیه۱۹-۲۰ و ۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است * همان که با قلم آموزش داد * به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۳-۵.</ref>.
#{{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است * همان که با قلم آموزش داد * به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۳-۵.</ref>.
*'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
* '''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[خداوند]] در مقابل کسانی که [[سعی]] داشتند با [[فریب]] [[پیامبر]]، بی‌گناهی را متهم کنند و به [[شخصیت اجتماعی]] و [[معنوی]] ایشان آسیب بزنند می‌فرماید: [[خدا]]، کتاب و [[حکمت]] بر تو نازل کرد {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}} و آن‌چه را نمی‌دانستی به تو آموخت {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} و در پایان [[آیه]] می‌فرماید: “فضل [[خداوند]] بر تو بسیار بزرگ بوده است” {{متن قرآن|وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: از ظاهر این [[آیه]] بر می‌آید، آن چیزی که [[عصمت]] به وسیله آن تحقق می‌یابد و شخص [[معصوم]] به وسیله آن [[معصوم]] می‌شود نوعی از [[علم]] است. [[علمی]] است که نمی‌گذارد صاحبش [[مرتکب معصیت]] و [[خطا]] گردد. و به عبارتی دیگر [[علمی]] است که [[مانع]] از [[ضلالت]] می‌شود. همچنان که (در جای خود مسلم شده) که سایر [[اخلاق پسندیده]] از قبیل [[شجاعت]] و [[عفت]] و سخاء نیز هر کدامش صورتی است [[علمی]] که در نفس صاحبش [[راسخ]] شده و باعث می‌شود آثار آن بروز کند. و [[مانع]] می‌شود از اینکه صاحبش متصف به ضد آن صفات گردد. مثلاً آثار [[جبن]] و تهور و [[خمود]] و [[شره]] و [[بخل]] و [[تبذیر]] از او بروز کند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۲۴.</ref>.
# [[خداوند]] در مقابل کسانی که [[سعی]] داشتند با [[فریب]] [[پیامبر]]، بی‌گناهی را متهم کنند و به [[شخصیت اجتماعی]] و [[معنوی]] ایشان آسیب بزنند می‌فرماید: [[خدا]]، کتاب و [[حکمت]] بر تو نازل کرد {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}} و آن‌چه را نمی‌دانستی به تو آموخت {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} و در پایان [[آیه]] می‌فرماید: “فضل [[خداوند]] بر تو بسیار بزرگ بوده است” {{متن قرآن|وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}} [[علامه طباطبایی]] مینویسد: از ظاهر این [[آیه]] بر می‌آید، آن چیزی که [[عصمت]] به وسیله آن تحقق می‌یابد و شخص [[معصوم]] به وسیله آن [[معصوم]] می‌شود نوعی از [[علم]] است. [[علمی]] است که نمی‌گذارد صاحبش [[مرتکب معصیت]] و [[خطا]] گردد. و به عبارتی دیگر [[علمی]] است که [[مانع]] از [[ضلالت]] می‌شود. همچنان که (در جای خود مسلم شده) که سایر [[اخلاق پسندیده]] از قبیل [[شجاعت]] و [[عفت]] و سخاء نیز هر کدامش صورتی است [[علمی]] که در نفس صاحبش [[راسخ]] شده و باعث می‌شود آثار آن بروز کند. و [[مانع]] می‌شود از اینکه صاحبش متصف به ضد آن صفات گردد. مثلاً آثار [[جبن]] و تهور و [[خمود]] و [[شره]] و [[بخل]] و [[تبذیر]] از او بروز کند<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص۱۲۴.</ref>.
# [[خداوند]] درباره [[منکران]] [[وحی]] می‌فرماید: آنها [[خدا]] را آن چنان‌که [[شایسته]] است نشناختند زیرا گفتند: [[خدا]] هیچ کتابی بر هیچ [[انسانی]] نازل نکرده است {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ}} [[خداوند]] به پیامبرش [[دستور]] می‌دهد که در جواب آنها بگو: “چه کسی کتابی را که [[موسی]] آورد و [[نور]] و [[هدایت]] برای [[مردم]] بود نازل گردانید” {{متن قرآن|قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ}} “همان کتابی که آن را به صفحات پراکنده‌ای تبدیل کرده‌اید، بعضی را که به سود شماست آشکار می‌کنید و بسیاری را که به زبان خود می‌دانید پنهان می‌دارید {{متن قرآن|تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا}} و در این [[کتاب آسمانی]] مطالبی به شما [[تعلیم]] داده شده که نه شما و نه پدرانتان از آن باخبر نبودید و بدون [[تعلیم الهی]] نمی‌توانستید باخبر شوید {{متن قرآن|وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ}} در پایان [[آیه]] به [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] می‌دهد که تنها [[خدا]] را یاد کن و آنها را در [[اباطیل]] و [[لجاجت]] و بازیگری خود رها ساز” زیرا آنها جمعیتی هستند که [[کتاب الهی]] و [[آیات]] او را به [[بازی]] گرفته‌اند {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ}}؛
# [[خداوند]] درباره [[منکران]] [[وحی]] می‌فرماید: آنها [[خدا]] را آن چنان‌که [[شایسته]] است نشناختند زیرا گفتند: [[خدا]] هیچ کتابی بر هیچ [[انسانی]] نازل نکرده است {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ}} [[خداوند]] به پیامبرش [[دستور]] می‌دهد که در جواب آنها بگو: “چه کسی کتابی را که [[موسی]] آورد و [[نور]] و [[هدایت]] برای [[مردم]] بود نازل گردانید” {{متن قرآن|قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ}} “همان کتابی که آن را به صفحات پراکنده‌ای تبدیل کرده‌اید، بعضی را که به سود شماست آشکار می‌کنید و بسیاری را که به زبان خود می‌دانید پنهان می‌دارید {{متن قرآن|تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا}} و در این [[کتاب آسمانی]] مطالبی به شما [[تعلیم]] داده شده که نه شما و نه پدرانتان از آن باخبر نبودید و بدون [[تعلیم الهی]] نمی‌توانستید باخبر شوید {{متن قرآن|وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ}} در پایان [[آیه]] به [[پیامبر]] {{صل}} [[دستور]] می‌دهد که تنها [[خدا]] را یاد کن و آنها را در [[اباطیل]] و [[لجاجت]] و بازیگری خود رها ساز” زیرا آنها جمعیتی هستند که [[کتاب الهی]] و [[آیات]] او را به [[بازی]] گرفته‌اند {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ}}؛
# [[خداوند]] میگوید این چنین ما [[آیات]] و [[دلایل]] را در شکل‌های گوناگون و قیافه‌های مختلف بیان کردیم {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ}} ولی جمعی به [[مخالفت]] برخاستند و بدون مطالعه و هیچ‌گونه [[دلیل]]، گفتند این درس‌ها را از دیگران از [[یهود]] و [[نصاری]] و کتاب‌های آنها فرا گرفته‌ای {{متن قرآن|وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ}} ولی جمع دیگری که [[آمادگی]] [[پذیرش]] [[حق]] را دارند، و عالم و آگاهند، به‌وسیله آن چهره [[حقیقت]] را می‌بینند و می‌پذیرند که از طرف [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[وحی]] گردیده است {{متن قرآن|وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}؛
# [[خداوند]] میگوید این چنین ما [[آیات]] و [[دلایل]] را در شکل‌های گوناگون و قیافه‌های مختلف بیان کردیم {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ}} ولی جمعی به [[مخالفت]] برخاستند و بدون مطالعه و هیچ‌گونه [[دلیل]]، گفتند این درس‌ها را از دیگران از [[یهود]] و [[نصاری]] و کتاب‌های آنها فرا گرفته‌ای {{متن قرآن|وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ}} ولی جمع دیگری که [[آمادگی]] [[پذیرش]] [[حق]] را دارند، و عالم و آگاهند، به‌وسیله آن چهره [[حقیقت]] را می‌بینند و می‌پذیرند که از طرف [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[وحی]] گردیده است {{متن قرآن|وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}؛
# [[خداوند]] به افترای مخالفین به [[پیامبر اسلام]]، که میگفتند [[قرآن]] [[وحی]] از طرف [[خداوند]] نیست اشاره نموده و چنین می‌گوید: و ما می‌دانیم آنها می‌گویند: این [[آیات]] را بشری به او [[تعلیم]] می‌دهد {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ}} و [[قرآن]] با یک پاسخ محکم خط بطلان بر این ادعاهای بی‌پایه می‌کشد و می‌گوید: اینها توجه ندارد، [[زبان]] کسی که [[قرآن]] را به او نسبت می‌دهند عجمی است، در حالی که این [[قرآن]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] و آشکار نازل شده است {{متن قرآن|لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ}}؛
# [[خداوند]] به افترای مخالفین به [[پیامبر اسلام]]، که میگفتند [[قرآن]] [[وحی]] از طرف [[خداوند]] نیست اشاره نموده و چنین می‌گوید: و ما می‌دانیم آنها می‌گویند: این [[آیات]] را بشری به او [[تعلیم]] می‌دهد {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ}} و [[قرآن]] با یک پاسخ محکم خط بطلان بر این ادعاهای بی‌پایه می‌کشد و می‌گوید: اینها توجه ندارد، [[زبان]] کسی که [[قرآن]] را به او نسبت می‌دهند عجمی است، در حالی که این [[قرآن]] به زبان [[عربی]] [[فصیح]] و آشکار نازل شده است {{متن قرآن|لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ}}؛
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
# [[خداوند]] [[پیامبر]] را مخاطب ساخته، می‌فرماید: بگو: آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکسانند {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}} نه، یکسان نیستند تنها [[خردمندان]] متذکر می‌شوند {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}} یعنی از این [[تذکر]] تنها کسانی متذکر می‌شوند که صاحبان عقلند، و این جمله در [[مقام]] تعلیل مساوی نبودن دو [[طایفه]] است، می‌فرماید: اینکه گفتیم مساوی نیستند، علتش آن است که اولی به حقایق امور متذکر می‌شود و دومی نمی‌شود، پس برابر نیستند، بلکه آنها که [[علم]] دارند بر دیگران رجحان دارند؛
# [[خداوند]] [[پیامبر]] را مخاطب ساخته، می‌فرماید: بگو: آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکسانند {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}} نه، یکسان نیستند تنها [[خردمندان]] متذکر می‌شوند {{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}} یعنی از این [[تذکر]] تنها کسانی متذکر می‌شوند که صاحبان عقلند، و این جمله در [[مقام]] تعلیل مساوی نبودن دو [[طایفه]] است، می‌فرماید: اینکه گفتیم مساوی نیستند، علتش آن است که اولی به حقایق امور متذکر می‌شود و دومی نمی‌شود، پس برابر نیستند، بلکه آنها که [[علم]] دارند بر دیگران رجحان دارند؛
# [[علم]] [[شهودی]] [[پیامبر]] نسبت به برخی حقایق و [[شهود]] ورود [[مسلمانان]] به [[مسجدالحرام]]، در [[آرامش]] و [[امنیت]] کامل “فتح مکه” از سوی [[پیامبر]] در [[رؤیا]] {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ...}}؛
# [[علم]] [[شهودی]] [[پیامبر]] نسبت به برخی حقایق و [[شهود]] ورود [[مسلمانان]] به [[مسجدالحرام]]، در [[آرامش]] و [[امنیت]] کامل “فتح مکه” از سوی [[پیامبر]] در [[رؤیا]] {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ...}}؛
# [[خداوند]] می‌فرماید: آن کس که [[قدرت]] عظیمی دارد او را [[تعلیم]] داده است {{متن قرآن|عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}} [[معلم]] [[وحی]] [[خداوند]] است به وسیله [[جبرائیل]] این [[تعالیم]] را به او داد در حالی که در افق اعلی قرار داشت {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى}} [[قلب]] [[پاک]] او در آن‌چه دید هرگز [[دروغ]] نگفت {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}} و معنا چنین باشد که فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}} [[دروغ]] نگفت به [[رسول خدا]]{{صل}} آن‌چه را که دیده بود. و خلاصه [[رؤیت]] فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}} در آن‌چه که دید رؤیتی صادق بود. و بنابراین، مراد از فؤاد، فؤاد [[رسول خدا]]{{صل}}، و [[ضمیر]] فاعلی در “رأی” هم به فؤاد آن جناب برمی‌گردد، و [[رؤیت]] هم [[رؤیت]] فؤاد او خواهد بود. و این تازگی ندارد که [[رؤیت]] را که در اصل به معنای دیدن چشم است به فؤاد نسبت داده شود، چون برای [[انسان]] یک نوع [[ادراک شهودی]] هست که ورای ادراک‌هایی است که با یکی از حواس ظاهری و یا [[باطنی]] خود دارد، ادراکی است که نه چشم و گوش و سایر حواس ظاهری واسطه‌اند، و نه تخیل و [[فکر]] و سایر قوای [[باطنی]]، مانند این که [[مشاهده]] می‌کنیم که ما موجودی هستیم که می‌بینیم که در این [[درک]] عیانی و [[شهودی]] نه چشم ما واسطه است و نه [[فکر]] ما، و همچنین از خود می‌بینیم که ما می‌شنویم و می‌بوییم و می‌چشیم و لمس می‌کنیم و [[خیال]] می‌کنیم و [[فکر]] می‌کنیم، که در هیچ یک از این ادراک‌های [[شهودی]] ما با اینکه [[رؤیت]] و [[شهود]] است، اما نه چشمی در کار است و نه هیچ حواس ظاهری و [[باطنی]] دیگر. آری ما همان‌طور که [[محسوسات]] هر یک از این حواس ظاهری و [[باطنی]] را [[درک]] می‌کنیم این را هم [[درک]] می‌کنیم که فلان محسوس را با فلان [[حس]] [[درک]] می‌کنیم، و این [[درک]] دیگر ربطی به آن [[حس]] ندارد، بلکه کار نفس است که [[قرآن کریم]] از آن تعبیر به فؤاد فرموده<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۶.</ref>؛
# [[خداوند]] می‌فرماید: آن کس که [[قدرت]] عظیمی دارد او را [[تعلیم]] داده است {{متن قرآن|عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}} [[معلم]] [[وحی]] [[خداوند]] است به وسیله [[جبرائیل]] این [[تعالیم]] را به او داد در حالی که در افق اعلی قرار داشت {{متن قرآن|وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى}} [[قلب]] [[پاک]] او در آن‌چه دید هرگز [[دروغ]] نگفت {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}} و معنا چنین باشد که فؤاد [[رسول خدا]] {{صل}} [[دروغ]] نگفت به [[رسول خدا]] {{صل}} آن‌چه را که دیده بود. و خلاصه [[رؤیت]] فؤاد [[رسول خدا]] {{صل}} در آن‌چه که دید رؤیتی صادق بود. و بنابراین، مراد از فؤاد، فؤاد [[رسول خدا]] {{صل}}، و [[ضمیر]] فاعلی در “رأی” هم به فؤاد آن جناب برمی‌گردد، و [[رؤیت]] هم [[رؤیت]] فؤاد او خواهد بود. و این تازگی ندارد که [[رؤیت]] را که در اصل به معنای دیدن چشم است به فؤاد نسبت داده شود، چون برای [[انسان]] یک نوع [[ادراک شهودی]] هست که ورای ادراک‌هایی است که با یکی از حواس ظاهری و یا [[باطنی]] خود دارد، ادراکی است که نه چشم و گوش و سایر حواس ظاهری واسطه‌اند، و نه تخیل و [[فکر]] و سایر قوای [[باطنی]]، مانند این که [[مشاهده]] می‌کنیم که ما موجودی هستیم که می‌بینیم که در این [[درک]] عیانی و [[شهودی]] نه چشم ما واسطه است و نه [[فکر]] ما، و همچنین از خود می‌بینیم که ما می‌شنویم و می‌بوییم و می‌چشیم و لمس می‌کنیم و [[خیال]] می‌کنیم و [[فکر]] می‌کنیم، که در هیچ یک از این ادراک‌های [[شهودی]] ما با اینکه [[رؤیت]] و [[شهود]] است، اما نه چشمی در کار است و نه هیچ حواس ظاهری و [[باطنی]] دیگر. آری ما همان‌طور که [[محسوسات]] هر یک از این حواس ظاهری و [[باطنی]] را [[درک]] می‌کنیم این را هم [[درک]] می‌کنیم که فلان محسوس را با فلان [[حس]] [[درک]] می‌کنیم، و این [[درک]] دیگر ربطی به آن [[حس]] ندارد، بلکه کار نفس است که [[قرآن کریم]] از آن تعبیر به فؤاد فرموده<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۶.</ref>؛
#در [[سوره الرحمن]] که بیان‌گر انواع [[نعمت‌ها]] و مواهب بزرگ [[الهی]] است و با نام [[مقدس]] - [[رحمن]] - که رمزی از [[رحمت]] واسعه اوست آغاز می‌شود، چرا که اگر صفت - رحمانیت - او نبود این چنین خوان [[نعمت]] را برای [[دوست]] و [[دشمن]] نمی‌گستراند. [[خداوند]] سرآغاز نعمت‌های خود را [[تعلیم]] و [[آموختن قرآن]] - به [[پیامبر]] و سپس به [[مردم]] توسط ایشان - ذکر می‌کند {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ}}؛
# در [[سوره الرحمن]] که بیان‌گر انواع [[نعمت‌ها]] و مواهب بزرگ [[الهی]] است و با نام [[مقدس]] - [[رحمن]] - که رمزی از [[رحمت]] واسعه اوست آغاز می‌شود، چرا که اگر صفت - رحمانیت - او نبود این چنین خوان [[نعمت]] را برای [[دوست]] و [[دشمن]] نمی‌گستراند. [[خداوند]] سرآغاز نعمت‌های خود را [[تعلیم]] و [[آموختن قرآن]] - به [[پیامبر]] و سپس به [[مردم]] توسط ایشان - ذکر می‌کند {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ}}؛
# [[علم]] [[شهودی]] [[پیامبر]] به [[جبرئیل]] و نازل شدن [[وحی]] از طرف [[خداوند]] توسط [[جبرئیل]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}}؛
# [[علم]] [[شهودی]] [[پیامبر]] به [[جبرئیل]] و نازل شدن [[وحی]] از طرف [[خداوند]] توسط [[جبرئیل]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ}}؛
# [[خداوند]] درآغاز [[وحی]] به [[پیامبر]] می‌فرماید بخوان {{متن قرآن|اقْرَأْ}} به نام پروردگارت که ارجمندترین ارجمندان است {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ}} همان [[پروردگار]] اکرمی که [[دانش‌ها]] را به‌وسیله قلم، یا [[نوشتن]] با قلم را به [[انسان]] آموخت. {{متن قرآن|الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}} و همان [[پروردگار]]، خود یا به وسیله قلم آموخت، آن‌چه را که [[انسان]] خود نمی‌دانست. {{متن قرآن|عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}} به هر تقدیر نسبت [[تعلیم]] مطلق یا [[تعلیم]] [[کتابت]] به ربک الاکرم، می‌رساند که سرچشمه و اصول [[معارف]] و [[علوم]] و خط و [[ثبت]] آنها، به وسیله دریافت‌های [[فطری]] و [[وحی]] و [[الهام]] از جانب ربک اکرم و در دوره [[تکامل انسان]] و کمال [[ربوبیت]] بوده. و به‌وسیله قلم و [[نوشتن]] معلومات و دریافت‌ها وسعت یافته و [[ثبت]] شده است. نسخه اصلی و منشأ [[الهامات]] و کشف‌ها، کتاب [[عظیم]] [[خلقت]] و کتاب مرموز [[انسان]] است که به [[قلم]] [[ربوبی]] نوشته شده {{متن قرآن|رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید * آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید» سوره علق، آیه ۱-۲.</ref>. و [[انسان]] در مدرسه [[فطرت]] و [[عقل]] [[ادراک]] و [[تکامل]] فردی و [[اجتماعی]]، خود از این دو کتاب و اشارات و رموز آنها درس‌هایی آموخته و تجربه‌هایی اندوخته و به [[انگیزه]] [[حب]] بقاء کوشیده است تا خلاصه‌ای از فراگرفته و دریافت‌ها و فشرده‌ای از تجربه‌های خود را به هر صورت [[ثبت]] و ضبط نماید. تا علائم خطوط [[تکامل]] یافته و [[نوشتن]] آسان شده و راه [[اندیشه]] و [[تفکر]] و ربط با گذشته و [[آینده]] و دیگران بازگردیده و [[اندیشه‌ها]] به سبب نوک قلم به هم پیوسته. خلاصه و محصول [[جوامع]] و تمدن‌ها و نظامات و قدرت‌ها همین آثار و نوشته‌هایی است که نوک قلم آنها را ثابت نموده، و [[اعمال نیک]] و بد و تجربه‌هابی است که باقی گذارده تا راه [[اندیشه]] و [[پیشرفت]] را به روی آیندگان باز نماید و جز آن، همه قدرت‌ها و سرکشی‌ها و ساختمان‌های چشمگیر، چون حبابی محو شده است<ref>پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۸۱.</ref>. و به هر حال تعبیر این [[آیه]] در [[حقیقت]] پاسخی است به [[گفتار پیامبر]]{{صل}} در جواب [[جبرئیل]] که گفت: من قرائت کننده نیستم، یعنی از [[برکت]] [[پروردگار]] فوق‌العاده [[کریم]] و بزرگوار تو [[توانایی]] بر قرائت و [[تلاوت]] داری و [[خداوند]] به تو آموخته است.
# [[خداوند]] درآغاز [[وحی]] به [[پیامبر]] می‌فرماید بخوان {{متن قرآن|اقْرَأْ}} به نام پروردگارت که ارجمندترین ارجمندان است {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ}} همان [[پروردگار]] اکرمی که [[دانش‌ها]] را به‌وسیله قلم، یا [[نوشتن]] با قلم را به [[انسان]] آموخت. {{متن قرآن|الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}} و همان [[پروردگار]]، خود یا به وسیله قلم آموخت، آن‌چه را که [[انسان]] خود نمی‌دانست. {{متن قرآن|عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}} به هر تقدیر نسبت [[تعلیم]] مطلق یا [[تعلیم]] [[کتابت]] به ربک الاکرم، می‌رساند که سرچشمه و اصول [[معارف]] و [[علوم]] و خط و [[ثبت]] آنها، به وسیله دریافت‌های [[فطری]] و [[وحی]] و [[الهام]] از جانب ربک اکرم و در دوره [[تکامل انسان]] و کمال [[ربوبیت]] بوده. و به‌وسیله قلم و [[نوشتن]] معلومات و دریافت‌ها وسعت یافته و [[ثبت]] شده است. نسخه اصلی و منشأ [[الهامات]] و کشف‌ها، کتاب [[عظیم]] [[خلقت]] و کتاب مرموز [[انسان]] است که به [[قلم]] [[ربوبی]] نوشته شده {{متن قرآن|رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید * آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید» سوره علق، آیه ۱-۲.</ref>. و [[انسان]] در مدرسه [[فطرت]] و [[عقل]] [[ادراک]] و [[تکامل]] فردی و [[اجتماعی]]، خود از این دو کتاب و اشارات و رموز آنها درس‌هایی آموخته و تجربه‌هایی اندوخته و به [[انگیزه]] [[حب]] بقاء کوشیده است تا خلاصه‌ای از فراگرفته و دریافت‌ها و فشرده‌ای از تجربه‌های خود را به هر صورت [[ثبت]] و ضبط نماید. تا علائم خطوط [[تکامل]] یافته و [[نوشتن]] آسان شده و راه [[اندیشه]] و [[تفکر]] و ربط با گذشته و [[آینده]] و دیگران بازگردیده و [[اندیشه‌ها]] به سبب نوک قلم به هم پیوسته. خلاصه و محصول [[جوامع]] و تمدن‌ها و نظامات و قدرت‌ها همین آثار و نوشته‌هایی است که نوک قلم آنها را ثابت نموده، و [[اعمال نیک]] و بد و تجربه‌هابی است که باقی گذارده تا راه [[اندیشه]] و [[پیشرفت]] را به روی آیندگان باز نماید و جز آن، همه قدرت‌ها و سرکشی‌ها و ساختمان‌های چشمگیر، چون حبابی محو شده است<ref>پرتوی از قرآن، ج۴، ص۱۸۱.</ref>. و به هر حال تعبیر این [[آیه]] در [[حقیقت]] پاسخی است به [[گفتار پیامبر]] {{صل}} در جواب [[جبرئیل]] که گفت: من قرائت کننده نیستم، یعنی از [[برکت]] [[پروردگار]] فوق‌العاده [[کریم]] و بزرگوار تو [[توانایی]] بر قرائت و [[تلاوت]] داری و [[خداوند]] به تو آموخته است.


==برخوردار نبودن [[پیامبر]] از [[علم غیب]]==
== برخوردار نبودن [[پیامبر]] از [[علم غیب]] ==
تأکید بر نادانایی نسبت به [[علم غیب]]، بخشی از آیاتی است که قلمرو [[علم پیامبر]] را مشخص می‌کند و نشان می‌دهد که [[علم پیامبر]] نامحدود نیست و او [[علم]] به [[خزائن]] [[الله]] ندارد و از [[جهان]] پنهان هستی و [[آینده]] و [[علم]] [[ساعت]] باخبر نیست، حتی تأکید می‌شود که اگر جز این بگویم و ادعایی دیگر و بیش‌تر داشته باشم، از [[ستمگران]] خواهم بود.
تأکید بر نادانایی نسبت به [[علم غیب]]، بخشی از آیاتی است که قلمرو [[علم پیامبر]] را مشخص می‌کند و نشان می‌دهد که [[علم پیامبر]] نامحدود نیست و او [[علم]] به [[خزائن]] [[الله]] ندارد و از [[جهان]] پنهان هستی و [[آینده]] و [[علم]] [[ساعت]] باخبر نیست، حتی تأکید می‌شود که اگر جز این بگویم و ادعایی دیگر و بیش‌تر داشته باشم، از [[ستمگران]] خواهم بود.
#{{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
#{{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.</ref>.
#{{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>«و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، * و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد» سوره تکویر، آیه ۲۳-۲۴.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>«و بی‌گمان او (- جبرئیل) را در افق روشن دیدار کرده است، * و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد» سوره تکویر، آیه ۲۳-۲۴.</ref>
*'''نکات''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
* '''نکات''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# [[پیامبر]] [[مأمور]] به اعلام ندانستن [[علم غیب]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ}} {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ...}} {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ}}و این که فقط آن‌چه را از [[طریق وحی]] [[الهی]] دریافت کرده [[پیروی]] و [[ابلاغ]] می‌کند {{متن قرآن|إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}؛
# [[پیامبر]] [[مأمور]] به اعلام ندانستن [[علم غیب]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ}} {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ...}} {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ}}و این که فقط آن‌چه را از [[طریق وحی]] [[الهی]] دریافت کرده [[پیروی]] و [[ابلاغ]] می‌کند {{متن قرآن|إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}؛
# [[خداوند]] پس از [[نقل]] سرگذشت [[پیامبران]] و [[اقوام]] پیشین خطاب به [[پیامبر]] می‌فرماید: اینها همه از [[اخبار]] [[غیب]] است که به تو [[وحی]] می‌کنیم {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ}} هیچ‌گاه نه تو و نه [[قوم]] تو قبل از این از آن [[آگاهی]] نداشتید {{متن قرآن|مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا}} با توجه به آن‌چه درباره [[نوح]] به تو [[وحی]] شد و آن همه مشکلاتی که [[نوح]] در دعوتش با آن روبه‌رو بود، و با این حال [[استقامت]] ورزید تو هم [[صبر]] و [[استقامت]] کن، چرا که سر انجام [[پیروزی]] برای [[پرهیزکاران]] است {{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}.
# [[خداوند]] پس از [[نقل]] سرگذشت [[پیامبران]] و [[اقوام]] پیشین خطاب به [[پیامبر]] می‌فرماید: اینها همه از [[اخبار]] [[غیب]] است که به تو [[وحی]] می‌کنیم {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ}} هیچ‌گاه نه تو و نه [[قوم]] تو قبل از این از آن [[آگاهی]] نداشتید {{متن قرآن|مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا}} با توجه به آن‌چه درباره [[نوح]] به تو [[وحی]] شد و آن همه مشکلاتی که [[نوح]] در دعوتش با آن روبه‌رو بود، و با این حال [[استقامت]] ورزید تو هم [[صبر]] و [[استقامت]] کن، چرا که سر انجام [[پیروزی]] برای [[پرهیزکاران]] است {{متن قرآن|فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}.
# [[شخصیت]] [[محمد]]{{صل}} که بر [[غیب]] اطلاع و تفوق یافته چنین نیست که خوددار در بیان و [[ابلاغ]] آن باشد و او نسبت به آن‌چه از [[طریق وحی]] دریافت داشته [[بخل]] ندارد {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} همه را بی‌کم و کاست در [[اختیار]] [[بندگان خدا]] می‌نهد، او مانند بسیاری از [[مردم]] نیست که وقتی به [[حقیقت]] مهمی دست می‌یابند [[اصرار]] در [[کتمان]] آن دارند، و غالباً از بیان آن [[بخل]] می‌ورزند. اگر دیگران به خاطر [[علوم]] محدودشان چنین صفتی را دارند [[پیامبر]] که سرچشمه علمش اقیانوس بی‌کران [[علم]] خداست از این‌گونه صفات مبراست: او هیچ‌گونه خوددار بر [[غیب]] نیست، -[[روح]] او برای اطلاع به [[غیب]] و [[اسرار]] آن، شیفته و منجذب است - و هیچ‌گونه موانع [[نفسانی]] در وجود او نیست تا از این [[سیر]] و کمال [[روحی]] و [[عقلی]] بازش دارد. این [[آیه]] نیز مبیّن امتیاز [[روحی]] و خلقی [[رسول اکرم]]{{صل}} از دیگر [[اهل]] [[کشف و شهود]] و [[کاهنان]] و [[دانشمندان]] است، اینها هر چه دارای استعداد [[عقلی]] و [[نفسانی]] و ممتاز از دیگر [[مردم]] باشند، چون [[مغرور]] به معلومات و اوهام، و مجذوب هواها و [[شهوات]] نفسانی‌اند، نمی‌توانند بی‌پرده اصول و حقایق پشت پرده [[محسوسات]] را چنان‌که هست دریابند، و آن‌چه درمی‌یابند صریح و روشن بیان نمی‌کنند یا نمی‌توانند بیان کنند، و آن‌چه بیان می‌کنند برای گروه خاص و در لفّافه اصطلاحات خاصی است، و آن‌چه از [[معارف]] و حقایق [[اصول اعتقادی]] و [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] [[درک]] می‌کنند، برای [[حفظ]] [[مقام]] و [[شهوات]] خود و [[عواطف]] و [[امیال]] [[عامه]] [[مردم]] [[کتمان]] یا [[تأویل]] می‌نمایند، این [[شخصیت]] عالی و [[مقدس]] به هیچ یک از این اشخاص ممتاز شباهت ندارد، آن‌چه از حقایق پوشیده و [[نهان]] که پروردگارش خواسته دریابد، دریافته و آن چنان مقهور [[وحی]] است که صریح و بی‌پرده و بر خلاف [[عقاید]] و [[امیال]] [[مردم]] و [[مصلحت]] شخص خود آن را [[ابلاغ]] و اعلام می‌نماید. {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۰۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۶۵-۲۸۶.</ref>.
# [[شخصیت]] [[محمد]] {{صل}} که بر [[غیب]] اطلاع و تفوق یافته چنین نیست که خوددار در بیان و [[ابلاغ]] آن باشد و او نسبت به آن‌چه از [[طریق وحی]] دریافت داشته [[بخل]] ندارد {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} همه را بی‌کم و کاست در [[اختیار]] [[بندگان خدا]] می‌نهد، او مانند بسیاری از [[مردم]] نیست که وقتی به [[حقیقت]] مهمی دست می‌یابند [[اصرار]] در [[کتمان]] آن دارند، و غالباً از بیان آن [[بخل]] می‌ورزند. اگر دیگران به خاطر [[علوم]] محدودشان چنین صفتی را دارند [[پیامبر]] که سرچشمه علمش اقیانوس بی‌کران [[علم]] خداست از این‌گونه صفات مبراست: او هیچ‌گونه خوددار بر [[غیب]] نیست، -[[روح]] او برای اطلاع به [[غیب]] و [[اسرار]] آن، شیفته و منجذب است - و هیچ‌گونه موانع [[نفسانی]] در وجود او نیست تا از این [[سیر]] و کمال [[روحی]] و [[عقلی]] بازش دارد. این [[آیه]] نیز مبیّن امتیاز [[روحی]] و خلقی [[رسول اکرم]] {{صل}} از دیگر [[اهل]] [[کشف و شهود]] و [[کاهنان]] و [[دانشمندان]] است، اینها هر چه دارای استعداد [[عقلی]] و [[نفسانی]] و ممتاز از دیگر [[مردم]] باشند، چون [[مغرور]] به معلومات و اوهام، و مجذوب هواها و [[شهوات]] نفسانی‌اند، نمی‌توانند بی‌پرده اصول و حقایق پشت پرده [[محسوسات]] را چنان‌که هست دریابند، و آن‌چه درمی‌یابند صریح و روشن بیان نمی‌کنند یا نمی‌توانند بیان کنند، و آن‌چه بیان می‌کنند برای گروه خاص و در لفّافه اصطلاحات خاصی است، و آن‌چه از [[معارف]] و حقایق [[اصول اعتقادی]] و [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] [[درک]] می‌کنند، برای [[حفظ]] [[مقام]] و [[شهوات]] خود و [[عواطف]] و [[امیال]] [[عامه]] [[مردم]] [[کتمان]] یا [[تأویل]] می‌نمایند، این [[شخصیت]] عالی و [[مقدس]] به هیچ یک از این اشخاص ممتاز شباهت ندارد، آن‌چه از حقایق پوشیده و [[نهان]] که پروردگارش خواسته دریابد، دریافته و آن چنان مقهور [[وحی]] است که صریح و بی‌پرده و بر خلاف [[عقاید]] و [[امیال]] [[مردم]] و [[مصلحت]] شخص خود آن را [[ابلاغ]] و اعلام می‌نماید. {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۳، ص۲۰۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۶۵-۲۸۶.</ref>.


==علم و قرآن در دانشنامه معاصر قرآن کریم==
== علم و قرآن در دانشنامه معاصر قرآن کریم ==
[[علم]] در لغت به معنای نشان‌دار کردن و علامت گذاشتن است و [[درک]] کردن و به [[حقیقت]] چیزی رسیدن نیز معنا شده است. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ}}<ref>«و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ}}<ref>«پس اگر آنان را مؤمن دانستید» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref><ref>مفردات، ص۸۵۶.</ref>.
[[علم]] در لغت به معنای نشان‌دار کردن و علامت گذاشتن است و [[درک]] کردن و به [[حقیقت]] چیزی رسیدن نیز معنا شده است. در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ}}<ref>«و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمی‌شناسید (اما) خداوند آنان را می‌شناسد» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ}}<ref>«پس اگر آنان را مؤمن دانستید» سوره ممتحنه، آیه ۱۰.</ref><ref>مفردات، ص۸۵۶.</ref>.


در قرآن تأکید بسیاری بر علم شده است. برخی از [[آیات]] مهمی که در آنها به دانستن و علم سفارش شده عبارتند از: در: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ}}<ref>«خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>، همچنین می‌توان به آیات دیگری از قبیل: {{متن قرآن|قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا}}<ref>«بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بی‌گمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش داده‌اند خوانده شود به سجده با روی بر زمین می‌افتند» سوره اسراء، آیه ۱۰۷.</ref>، {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا}}<ref>«و می‌گویند: پاکا که پروردگار ماست، به راستی وعده پروردگار ما انجام یافتنی است» سوره اسراء، آیه ۱۰۸.</ref>، {{متن قرآن|وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا}}<ref>«و با روی بر زمین می‌افتند، می‌گریند و (قرآن) بر فروتنی آنان می‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۱۰۹.</ref>؛ [[علم لدنی]] {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«و کسانی که آنان را از دانش بهره داده‌اند می‌بینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون می‌گردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و تا کسانی که دانش یافته‌اند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دل‌های آنها در برابر آن فروتن گردد و بی‌گمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۴.</ref>، [[حقوق]] [[معلم]] بر [[متعلم]]{{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا}}<ref>«گفت: بی‌گمان تو هرگز همراه من شکیبایی نمی‌توانی کرد» سوره کهف، آیه ۶۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا}}<ref>«گفت: اگر از این پس از تو چیزی پرسیدم همراهیم مکن که از سوی من معذوری» سوره کهف، آیه ۷۶.</ref>، اشاره کرد.
در قرآن تأکید بسیاری بر علم شده است. برخی از [[آیات]] مهمی که در آنها به دانستن و علم سفارش شده عبارتند از: در: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ}}<ref>«خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>«از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>، همچنین می‌توان به آیات دیگری از قبیل: {{متن قرآن|قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا}}<ref>«بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بی‌گمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش داده‌اند خوانده شود به سجده با روی بر زمین می‌افتند» سوره اسراء، آیه ۱۰۷.</ref>، {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا}}<ref>«و می‌گویند: پاکا که پروردگار ماست، به راستی وعده پروردگار ما انجام یافتنی است» سوره اسراء، آیه ۱۰۸.</ref>، {{متن قرآن|وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا}}<ref>«و با روی بر زمین می‌افتند، می‌گریند و (قرآن) بر فروتنی آنان می‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۱۰۹.</ref>؛ [[علم لدنی]] {{متن قرآن|فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و بنده‌ای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«و کسانی که آنان را از دانش بهره داده‌اند می‌بینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون می‌گردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و تا کسانی که دانش یافته‌اند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دل‌های آنها در برابر آن فروتن گردد و بی‌گمان خداوند راهنمای مؤمنان به راهی راست است» سوره حج، آیه ۵۴.</ref>، [[حقوق]] [[معلم]] بر [[متعلم]]{{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا}}<ref>«گفت: بی‌گمان تو هرگز همراه من شکیبایی نمی‌توانی کرد» سوره کهف، آیه ۶۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّي عُذْرًا}}<ref>«گفت: اگر از این پس از تو چیزی پرسیدم همراهیم مکن که از سوی من معذوری» سوره کهف، آیه ۷۶.</ref>، اشاره کرد.


علم یکی از واژه‌های کلیدی قرآن است که در [[ارتباط]] معنایی با [[تعقل]]، [[تفکر]]، [[تفقه]]، [[تدبر]]، [[قلب]]، نفس و [[روح]] است. علم زیر مجموعه [[عقل]] و قلب است. مقصود از علم در قرآن فقط [[علوم تجربی]] نیست بلکه علم به [[مبدأ اعلی]]، مهم‌ترین [[دانش]] است. در قرآن به [[علم حصولی]] و [[شهودی]] و [[تجربی]] اشاره شده است.
علم یکی از واژه‌های کلیدی قرآن است که در [[ارتباط]] معنایی با [[تعقل]]، [[تفکر]]، [[تفقه]]، [[تدبر]]، [[قلب]]، نفس و [[روح]] است. علم زیر مجموعه [[عقل]] و قلب است. مقصود از علم در قرآن فقط [[علوم تجربی]] نیست بلکه علم به [[مبدأ اعلی]]، مهم‌ترین [[دانش]] است. در قرآن به [[علم حصولی]] و [[شهودی]] و [[تجربی]] اشاره شده است.


نسبت‌های راه‌گشا در معناشناسی همزمانی علم عبارتند از: نسبت صرفی، نحوی، [[همنشینی]]، [[جانشینی]] و [[تقابل]]. نسبت‌های صرفی و نحوی مشخص کننده انواع [[عالمان]] - [[خدا]]، [[انسان]]، [[فرشته]]، [[جن]]، حیوانات، موجودات بی‌جان - متعلق علم، رابطه تعلیمی بین عالمان، مواد و شیوه‌های [[تعلیم]] است. همنشین‌های علم، به همنشین‌های توصیفی، ابزاری، تأثیرپذیر و تأثیرگذار تقسیم می‌شود. همنشین‌های توصیفی - احاطه، وسعت - مؤلفه‌های لازم برای تحقق [[علم]] را بیان می‌کنند. [[قلب]]، فؤاد، [[سمع]] و [[بصر]] همنشین‌های ابزاری علمند. این ابزار در سه سطح [[ابزار حسی]] - عین، [[اذن]] - ، [[ابزار عقلی]]، [[حسی]] - سمع، بصر - و ابزار [[روحانی]] - قلب، فؤاد - نمود دارند. [[ایمان]] و واژگان مرتبط، مهم‌ترین [[همنشین]] تأثیرگذار و تأثیر پذیر علمند. جانشین‌های علم، هر کدام اشاره به لایه‌ای از معنایی علم دارند. [[عقل]] مهم‌ترین [[جانشین]] علم است که علاوه بر معنای [[معرفتی]]، [[منبع علم]] نیز به حساب می‌آید. برای [[فهم]] درست معنای علم در نسبت مقابل‌ها، [[جهل]] و [[ظن]]، سهم ویژه‌ای به خود اختصاص می‌دهند. در تحلیل معناشناختی، جهل مقابل عقل و ظن لایه‌ای از علم است <ref>معناشناسی علم در قرآن با تأکید بر حوزه‌های معنایی.</ref>.
نسبت‌های راه‌گشا در معناشناسی همزمانی علم عبارتند از: نسبت صرفی، نحوی، [[همنشینی]]، [[جانشینی]] و [[تقابل]]. نسبت‌های صرفی و نحوی مشخص کننده انواع [[عالمان]] - [[خدا]]، [[انسان]]، [[فرشته]]، [[جن]]، حیوانات، موجودات بی‌جان - متعلق علم، رابطه تعلیمی بین عالمان، مواد و شیوه‌های [[تعلیم]] است. همنشین‌های علم، به همنشین‌های توصیفی، ابزاری، تأثیرپذیر و تأثیرگذار تقسیم می‌شود. همنشین‌های توصیفی - احاطه، وسعت - مؤلفه‌های لازم برای تحقق [[علم]] را بیان می‌کنند. [[قلب]]، فؤاد، [[سمع]] و [[بصر]] همنشین‌های ابزاری علمند. این ابزار در سه سطح [[ابزار حسی]] - عین، [[اذن]] -، [[ابزار عقلی]]، [[حسی]] - سمع، بصر - و ابزار [[روحانی]] - قلب، فؤاد - نمود دارند. [[ایمان]] و واژگان مرتبط، مهم‌ترین [[همنشین]] تأثیرگذار و تأثیر پذیر علمند. جانشین‌های علم، هر کدام اشاره به لایه‌ای از معنایی علم دارند. [[عقل]] مهم‌ترین [[جانشین]] علم است که علاوه بر معنای [[معرفتی]]، [[منبع علم]] نیز به حساب می‌آید. برای [[فهم]] درست معنای علم در نسبت مقابل‌ها، [[جهل]] و [[ظن]]، سهم ویژه‌ای به خود اختصاص می‌دهند. در تحلیل معناشناختی، جهل مقابل عقل و ظن لایه‌ای از علم است <ref>معناشناسی علم در قرآن با تأکید بر حوزه‌های معنایی.</ref>.


[[قرآن]] در [[آیات]] فراوانی، [[انسان‌ها]] را به [[فراگیری علم]] و [[دانش]] و [[شناخت]] رازهای هستی و [[اسرار]] [[عالم آفرینش]]، [[دعوت]] می‌کند و در برابر دیدگان [[مردم]] افق تازه‌ای می‌گشاید و [[معرفت]] را یک [[وظیفه]] [[قطعی]] قلمداد می‌کند. [[خداوند]] در ۲۷ مورد در [[قرآن کریم]] با لفظ {{متن قرآن|اعْلَمُوا}}، مردم را به به فراگیری و شناخت دعوت نموده است مانند آیات{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از» سوره بقره، آیه ۲۰۳.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«پس اگر بعد از آنکه آن برهان‌ها به شما رسید لغزش یافتید بدانید که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۰۹.</ref>، {{متن قرآن|نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«همسرانتان کشتگاه شمایند، هر جا (و هر گاه) که خواهید به کشتگاه خود درآیید؛ و برای خویش (توشه نیک) پیش فرستید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که (روزی) به لقای وی خواهید رسید و (آن روز را) به مؤمنان بشارت ده!» سوره بقره، آیه ۲۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>.
[[قرآن]] در [[آیات]] فراوانی، [[انسان‌ها]] را به [[فراگیری علم]] و [[دانش]] و [[شناخت]] رازهای هستی و [[اسرار]] [[عالم آفرینش]]، [[دعوت]] می‌کند و در برابر دیدگان [[مردم]] افق تازه‌ای می‌گشاید و [[معرفت]] را یک [[وظیفه]] [[قطعی]] قلمداد می‌کند. [[خداوند]] در ۲۷ مورد در [[قرآن کریم]] با لفظ {{متن قرآن|اعْلَمُوا}}، مردم را به به فراگیری و شناخت دعوت نموده است مانند آیات{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ}}<ref>«و خداوند را در روزهایی چند یاد کنید و آنکه (برای کوچ کردن از منا) بشتابد (و اعمال را) دو روزه (انجام دهد) گناهی نکرده است و آنکه دیر کند (و سه روزه بجای آورد، نیز) گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی است که (از محرّمات احرام) پرهیز کرده باشد و از» سوره بقره، آیه ۲۰۳.</ref>، {{متن قرآن|فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«پس اگر بعد از آنکه آن برهان‌ها به شما رسید لغزش یافتید بدانید که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۰۹.</ref>، {{متن قرآن|نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«همسرانتان کشتگاه شمایند، هر جا (و هر گاه) که خواهید به کشتگاه خود درآیید؛ و برای خویش (توشه نیک) پیش فرستید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که (روزی) به لقای وی خواهید رسید و (آن روز را) به مؤمنان بشارت ده!» سوره بقره، آیه ۲۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد؛ و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>.


از نظر قرآن قوام و [[پایداری]] [[دین]] بر اساس [[تعلیم]] و [[آموزش]] است و انتقال اندوخته‌های [[علمی]] به دیگران، از اهم [[عبادات]] است. قرآن در مواردی بر [[لزوم]] [[تعلیم و تعلم]] توصیه نموده و مردم را به دلیل ترک [[تفقه]] [[سرزنش]] کرده است: «چرا از هر گروهی، طائفه‌ای از آنان کوچ نمی‌کنند تا در [[دین]] [[آگاهی]] یابند و به هنگام بازگشت به سوی [[قوم]] خود آنها را [[انذار]] نمایند تا شاید از [[مخالفت]] [[فرمان الهی]] [[حذر]] نمایند» {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>
از نظر قرآن قوام و [[پایداری]] [[دین]] بر اساس [[تعلیم]] و [[آموزش]] است و انتقال اندوخته‌های [[علمی]] به دیگران، از اهم [[عبادات]] است. قرآن در مواردی بر [[لزوم]] [[تعلیم و تعلم]] توصیه نموده و مردم را به دلیل ترک [[تفقه]] [[سرزنش]] کرده است: «چرا از هر گروهی، طائفه‌ای از آنان کوچ نمی‌کنند تا در [[دین]] [[آگاهی]] یابند و به هنگام بازگشت به سوی [[قوم]] خود آنها را [[انذار]] نمایند تا شاید از [[مخالفت]] [[فرمان الهی]] [[حذر]] نمایند» {{متن قرآن|وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«و مؤمنان نباید همگی رهسپار (جهاد یا آموختن دانش) شوند؛ اما چرا از هر گروه ایشان دسته‌ای رهسپار نمی‌گردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref>


قرآن علم را [[بصیرت]] و بینابی و [[جهل]] را [[کوری]] و [[ظلمت]] می‌داند {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ}}<ref>«آیا نابینا و بینا برابر است» سوره رعد، آیه ۱۶.</ref>. از نظر [[قرآن]]، [[علم]] و [[دانش]] منشأ [[ایمان]] و [[تقوی]] است؛ چنان که می‌فرماید: «آنها که پیش از این علم و دانش دریافت داشته‌اند هنگامی که قرآن بر آنها [[تلاوت]] می‌شود به [[خاک]] می‌افتند و [[سجده]] می‌کنند و می‌گویند: [[پروردگار]] ما منزه است زیرا وعده‌هایش قطعاً انجام شدنی است» {{متن قرآن|قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا}}<ref>«بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بی‌گمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش داده‌اند خوانده شود به سجده با روی بر زمین می‌افتند» سوره اسراء، آیه ۱۰۷.</ref>. همچنین در جای دیگر می‌فرماید: «و [[راسخان در علم]] می‌گویند: ما به همه [[آیات الهی]] [[ایمان]] آورده‌ایم همه از سوی پروردگار ما است و تنها صاحبان [[عقل]] متذکر می‌شوند» {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>.
قرآن علم را [[بصیرت]] و بینابی و [[جهل]] را [[کوری]] و [[ظلمت]] می‌داند {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ}}<ref>«آیا نابینا و بینا برابر است» سوره رعد، آیه ۱۶.</ref>. از نظر [[قرآن]]، [[علم]] و [[دانش]] منشأ [[ایمان]] و [[تقوی]] است؛ چنان که می‌فرماید: «آنها که پیش از این علم و دانش دریافت داشته‌اند هنگامی که قرآن بر آنها [[تلاوت]] می‌شود به [[خاک]] می‌افتند و [[سجده]] می‌کنند و می‌گویند: [[پروردگار]] ما منزه است زیرا وعده‌هایش قطعاً انجام شدنی است» {{متن قرآن|قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا}}<ref>«بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بی‌گمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش داده‌اند خوانده شود به سجده با روی بر زمین می‌افتند» سوره اسراء، آیه ۱۰۷.</ref>. همچنین در جای دیگر می‌فرماید: «و [[راسخان در علم]] می‌گویند: ما به همه [[آیات الهی]] [[ایمان]] آورده‌ایم همه از سوی پروردگار ما است و تنها صاحبان [[عقل]] متذکر می‌شوند» {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>.


علم منشأ [[قدرت]] و پیشرفت‌های مادی است: «ما به [[داود]] و [[سلیمان]] علم و دانش فراوان بخشیدیم و آنها گفتند: [[سپاس]] خداوندی را که ما را بر بسیاری از [[بندگان]] مؤمنش [[برتری]] بخشیده است. [[سلیمان]] [[وارث]] [[داوود]] شد و گفت: ای [[مردم]]! [[سخن گفتن]] پرندگان به ما [[تعلیم]] داده شده است و از هر چیزی هم به ما عطا گردیده که اینها خود [[فضیلت]] آشکاری است {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به راستی به داود و سلیمان دانشی دادیم و گفتند: سپاس خداوند را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد» سوره نمل، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ}}<ref>«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموخته‌اند و از همه چیز (بهره‌ای) بخشیده‌اند؛ بی‌گمان این برتری آشکاری است» سوره نمل، آیه ۱۶.</ref>.
علم منشأ [[قدرت]] و پیشرفت‌های مادی است: «ما به [[داود]] و [[سلیمان]] علم و دانش فراوان بخشیدیم و آنها گفتند: [[سپاس]] خداوندی را که ما را بر بسیاری از [[بندگان]] مؤمنش [[برتری]] بخشیده است. [[سلیمان]] [[وارث]] [[داوود]] شد و گفت: ای [[مردم]]! [[سخن گفتن]] پرندگان به ما [[تعلیم]] داده شده است و از هر چیزی هم به ما عطا گردیده که اینها خود [[فضیلت]] آشکاری است {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به راستی به داود و سلیمان دانشی دادیم و گفتند: سپاس خداوند را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد» سوره نمل، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ}}<ref>«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموخته‌اند و از همه چیز (بهره‌ای) بخشیده‌اند؛ بی‌گمان این برتری آشکاری است» سوره نمل، آیه ۱۶.</ref>.


زمانی که [[قوم موسی]]{{ع}}، [[قارون]] [[ثروتمند]] و [[مغرور]] را [[نصیحت]] کردند که از [[مکنت]] خود [[جامعه]] را اشباع کن پاسخ داد: «این [[ثروت]] را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام» {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}}<ref>«(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند، آیا نمی‌دانست که خداوند پیش از او از نسل‌ها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مال‌اندوزتر بوده‌اند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمی‌پرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref> و [[خداوند]] متذکر می‌شود که [[ثروتمندان]] و نیرومندان دیگری نیز هلاک شده‌اند: «آیا او نمی‌دانست که [[خدا]] اقوامی را پیش از او به [[هلاکت]] رساند که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند» {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>.
زمانی که [[قوم موسی]] {{ع}}، [[قارون]] [[ثروتمند]] و [[مغرور]] را [[نصیحت]] کردند که از [[مکنت]] خود [[جامعه]] را اشباع کن پاسخ داد: «این [[ثروت]] را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام» {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}}<ref>«(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند، آیا نمی‌دانست که خداوند پیش از او از نسل‌ها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مال‌اندوزتر بوده‌اند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمی‌پرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref> و [[خداوند]] متذکر می‌شود که [[ثروتمندان]] و نیرومندان دیگری نیز هلاک شده‌اند: «آیا او نمی‌دانست که [[خدا]] اقوامی را پیش از او به [[هلاکت]] رساند که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند» {{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>.


قرآن [[درک]] [[اسرار هستی]] را ویژه [[دانشمندان]] می‌داند و می‌فرماید: از نشانه‌های او [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌های شما است و اینها نشانه‌هایی برای دانشمندان است» {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست؛ به راستی در این نشانه‌هایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>. «این مثال‌ها را برای مردم می‌زنیم و جز [[عالمان]] آن را درک نمی‌کنند»<ref>عنکبوت /۴۳.</ref>. همچنین در [[سوره علق]] آمده است: {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ }}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید. آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید. بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است. همان که با قلم آموزش داد. به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۱-۵.</ref>
قرآن [[درک]] [[اسرار هستی]] را ویژه [[دانشمندان]] می‌داند و می‌فرماید: از نشانه‌های او [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌های شما است و اینها نشانه‌هایی برای دانشمندان است» {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست؛ به راستی در این نشانه‌هایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>. «این مثال‌ها را برای مردم می‌زنیم و جز [[عالمان]] آن را درک نمی‌کنند»<ref>عنکبوت /۴۳.</ref>. همچنین در [[سوره علق]] آمده است: {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ }}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید. آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید. بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است. همان که با قلم آموزش داد. به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۱-۵.</ref>
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:


در مورد [[قرآن]] و علم در طول [[تاریخ اسلام]] چند گونه [[نگارش]] صورت گرفته است:
در مورد [[قرآن]] و علم در طول [[تاریخ اسلام]] چند گونه [[نگارش]] صورت گرفته است:
#'''کتاب‌های [[تفسیر]]:''' گاهی ذیل آیات مربوط به [[طبیعت]]، کیهان‌شناسی و... مطالبی از [[علوم تجربی]] آورده‌اند. این حرکت بعد از [[نهضت]] ترجمه کتاب‌های [[علمی]] یونانی، [[ایرانی]]، سانسکریت و [[سریانی]] به [[عربی]] آغاز شد و برخی از [[مفسران]] همچون [[طبرسی]] در [[مجمع البیان]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref> و [[فخر رازی]] در [[تفسیر کبیر]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوه‌ها برای شما روزی‌یی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند -که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> به مطالب علمی [[آیات قرآن]] پرداختند و این حرکت تا مفسران عصر حاضر مشهود است. از جمله [[شیخ محمد عبده]] در [[تفسیر]] جزء عم ؛ [[رشید رضا]] در المنار؛ [[طنطاوی جوهری]] در الجواهر فی تفسیر القرآن؛ [[سید قطب]] در [[تفسیر فی ظلال القرآن]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ}}<ref>«و بی‌گمان ما انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا}}<ref>«همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد» سوره فرقان، آیه ۲.</ref> و [[مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه]]<ref>تفسیر نمونه، ۲۷، ۴۴۰ و ۵، ۳۸۷ و ۱۸، ۴۶۶.</ref>.
# '''کتاب‌های [[تفسیر]]:''' گاهی ذیل آیات مربوط به [[طبیعت]]، کیهان‌شناسی و... مطالبی از [[علوم تجربی]] آورده‌اند. این حرکت بعد از [[نهضت]] ترجمه کتاب‌های [[علمی]] یونانی، [[ایرانی]]، سانسکریت و [[سریانی]] به [[عربی]] آغاز شد و برخی از [[مفسران]] همچون [[طبرسی]] در [[مجمع البیان]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref> و [[فخر رازی]] در [[تفسیر کبیر]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«آنکه زمین را برای شما بستر و آسمان را سرپناهی ساخت و از آسمان، آبی فرو فرستاد که با آن از میوه‌ها برای شما روزی‌یی برآورد، پس برای خداوند، دانسته همتایانی نیاورید» سوره بقره، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند -که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> به مطالب علمی [[آیات قرآن]] پرداختند و این حرکت تا مفسران عصر حاضر مشهود است. از جمله [[شیخ محمد عبده]] در [[تفسیر]] جزء عم؛ [[رشید رضا]] در المنار؛ [[طنطاوی جوهری]] در الجواهر فی تفسیر القرآن؛ [[سید قطب]] در [[تفسیر فی ظلال القرآن]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ}}<ref>«و بی‌گمان ما انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا}}<ref>«همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین او راست و فرزندی نگزیده است و در فرمانفرمایی او را انبازی نیست و هر چیز را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد» سوره فرقان، آیه ۲.</ref> و [[مکارم شیرازی]] در [[تفسیر نمونه]]<ref>تفسیر نمونه، ۲۷، ۴۴۰ و ۵، ۳۸۷ و ۱۸، ۴۶۶.</ref>.
#'''کتاب‌های [[اعجاز علمی قرآن]]:''' از زاویه خاص [[اعجاز]] به مباحث [[قرآن]] و [[علوم]] [[روز]] پرداخته‌اند و مطالبی بیان کرده‌اند. از جمله [[عبدالعزیز اسماعیل]] در «[[معجزات القرآن فی وصف الکائنات (کتاب)|معجزات القرآن فی وصف الکائنات]]» (چاپ شده در ۱۹۵۴ قاهره) و [[محمد علی]] در «[[الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم (کتاب)|الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم]]» و [[رضایی اصفهانی]] در «[[پژوهشی در اعجاز علمی قرآن (کتاب)|پژوهشی در اعجاز علمی قرآن]]».
# '''کتاب‌های [[اعجاز علمی قرآن]]:''' از زاویه خاص [[اعجاز]] به مباحث [[قرآن]] و [[علوم]] [[روز]] پرداخته‌اند و مطالبی بیان کرده‌اند. از جمله [[عبدالعزیز اسماعیل]] در «[[معجزات القرآن فی وصف الکائنات (کتاب)|معجزات القرآن فی وصف الکائنات]]» (چاپ شده در ۱۹۵۴ قاهره) و [[محمد علی]] در «[[الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم (کتاب)|الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم]]» و [[رضایی اصفهانی]] در «[[پژوهشی در اعجاز علمی قرآن (کتاب)|پژوهشی در اعجاز علمی قرآن]]».
#'''کتاب‌هایی که به مباحث نظری رابطه قرآن و [[علم]] پرداخته‌اند:''' از جمله [[الموافقات فی اصول الاحکام (کتاب)|الموافقات فی اصول الاحکام]]، [[ابواسحاق شاطبی]] که با مبانی [[تفسیر علمی]] به [[مخالفت]] پرداخته است و «[[التفسیر العلمی فی المیزان (کتاب)|التفسیر العلمی فی المیزان]]»، دکتر [[احمد عمر ابوحجر]] و «[[شناخت جریان علمی‌نگری به قرآن (کتاب)|شناخت جریان علمی‌نگری به قرآن]]» [[فروغ پارسا]]، «[[درآمدی بر تفسیر علمی قرآن (کتاب)|درآمدی بر تفسیر علمی قرآن]]» از نگارنده که به مباحث رابطه، قلمرو، تعارضات [[علم و دین]] و راه‌حل‌های آنها، با رویکرد [[قرآنی]] پرداخته‌اند و نیز «[[تفسیر علمی قرآن (کتاب)|تفسیر علمی قرآن]]» دکتر [[ناصر رفیعی]] [[محمدی]] که به تطور [[تاریخی]] مسئله توجه ویژه کرده است و نیز [[قرآن و علوم طبیعت (کتاب)|قرآن و علوم طبیعت]]، دکتر [[مهدی گلشنی]] و نیز «[[القرآن و المنهج العلمی المعاصر (کتاب)|القرآن و المنهج العلمی المعاصر]]»، [[المنشار عبدالحلیم الجندی]]، و «[[قرآن و علم روز (کتاب)|قرآن و علم روز]]»، [[عبدالغنی الخطیب]]، ترجمه دکتر [[اسدالله مبشری]]، و «[[مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم (کتاب)|مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم]]» [[عمادالدین خلیل]]، «[[العلم و الدین مناهج و مفاهیم (کتاب)|العلم و الدین مناهج و مفاهیم]]»، [[احمد عروه]]، «[[العلوم فی القرآن (کتاب)|العلوم فی القرآن]]»، [[محمد جمیل الحبّال]] و [[مقداد مروی الجواری]].
# '''کتاب‌هایی که به مباحث نظری رابطه قرآن و [[علم]] پرداخته‌اند:''' از جمله [[الموافقات فی اصول الاحکام (کتاب)|الموافقات فی اصول الاحکام]]، [[ابواسحاق شاطبی]] که با مبانی [[تفسیر علمی]] به [[مخالفت]] پرداخته است و «[[التفسیر العلمی فی المیزان (کتاب)|التفسیر العلمی فی المیزان]]»، دکتر [[احمد عمر ابوحجر]] و «[[شناخت جریان علمی‌نگری به قرآن (کتاب)|شناخت جریان علمی‌نگری به قرآن]]» [[فروغ پارسا]]، «[[درآمدی بر تفسیر علمی قرآن (کتاب)|درآمدی بر تفسیر علمی قرآن]]» از نگارنده که به مباحث رابطه، قلمرو، تعارضات [[علم و دین]] و راه‌حل‌های آنها، با رویکرد [[قرآنی]] پرداخته‌اند و نیز «[[تفسیر علمی قرآن (کتاب)|تفسیر علمی قرآن]]» دکتر [[ناصر رفیعی]] [[محمدی]] که به تطور [[تاریخی]] مسئله توجه ویژه کرده است و نیز [[قرآن و علوم طبیعت (کتاب)|قرآن و علوم طبیعت]]، دکتر [[مهدی گلشنی]] و نیز «[[القرآن و المنهج العلمی المعاصر (کتاب)|القرآن و المنهج العلمی المعاصر]]»، [[المنشار عبدالحلیم الجندی]]، و «[[قرآن و علم روز (کتاب)|قرآن و علم روز]]»، [[عبدالغنی الخطیب]]، ترجمه دکتر [[اسدالله مبشری]]، و «[[مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم (کتاب)|مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم]]» [[عمادالدین خلیل]]، «[[العلم و الدین مناهج و مفاهیم (کتاب)|العلم و الدین مناهج و مفاهیم]]»، [[احمد عروه]]، «[[العلوم فی القرآن (کتاب)|العلوم فی القرآن]]»، [[محمد جمیل الحبّال]] و [[مقداد مروی الجواری]].
#کتاب‌هایی که به مباحث تاریخی قرآن و علم پرداخته‌اند و تأثیرات قرآن بر [[پیشرفت]] علوم را در طول [[تاریخ]] [[مسلمانان]] بررسی کرده‌اند، مانند: «[[کارنامه اسلام (کتاب)|کارنامه اسلام]]» دکتر [[عبدالحسین زرین کوب]] که به تأثیرات عام اسلام و خاص قرآن در [[تشویق]] علم و پیشرفت علوم پرداخته است. «[[الاسلام و الهیئة (کتاب)|الاسلام و الهیئة]]» [[سید هبة الدین شهرستانی]] و «[[قرآن در اسلام (کتاب)|قرآن در اسلام]]» [[محمد حسین طباطبایی]] که به تأثیرات قرآن در پیدایش و [[رشد]] [[علوم اسلامی]] و [[تجربی]] و [[عقلی]] توجه داده است. همچنین «[[اسلام و هیئت (کتاب)|اسلام و هیئت]]» ترجمه [[سید هادی خسروشاهی]] و «[[علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان (کتاب)|علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان]]» [[آلدومیه لی]]، ترجمه [[محمد رضا شجاع رضوی]] و دکتر [[اسدالله علوی]]، «[[تاریخ التمدن الاسلامی (کتاب)|تاریخ التمدن الاسلامی]]» [[جرجی زیدان]] و «[[شیعه پایه‌گذار علوم اسلامی (کتاب)|شیعه پایه‌گذار علوم اسلامی]]» [[سید حسن صدر]] و «[[پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران (کتاب)|پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران]]» [[علی اکبر ولایتی]] و «[[علل پیشرفت و انحطاط مسلمین (کتاب)|علل پیشرفت و انحطاط مسلمین]]» [[زین‌العابدین قربانی]] که در ضمن مباحث به تأثیرات [[قرآن]] در پیشرفت [[تمدن اسلامی]] و [[علوم]] بشری اشاره کرده‌اند.
# کتاب‌هایی که به مباحث تاریخی قرآن و علم پرداخته‌اند و تأثیرات قرآن بر [[پیشرفت]] علوم را در طول [[تاریخ]] [[مسلمانان]] بررسی کرده‌اند، مانند: «[[کارنامه اسلام (کتاب)|کارنامه اسلام]]» دکتر [[عبدالحسین زرین کوب]] که به تأثیرات عام اسلام و خاص قرآن در [[تشویق]] علم و پیشرفت علوم پرداخته است. «[[الاسلام و الهیئة (کتاب)|الاسلام و الهیئة]]» [[سید هبة الدین شهرستانی]] و «[[قرآن در اسلام (کتاب)|قرآن در اسلام]]» [[محمد حسین طباطبایی]] که به تأثیرات قرآن در پیدایش و [[رشد]] [[علوم اسلامی]] و [[تجربی]] و [[عقلی]] توجه داده است. همچنین «[[اسلام و هیئت (کتاب)|اسلام و هیئت]]» ترجمه [[سید هادی خسروشاهی]] و «[[علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان (کتاب)|علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان]]» [[آلدومیه لی]]، ترجمه [[محمد رضا شجاع رضوی]] و دکتر [[اسدالله علوی]]، «[[تاریخ التمدن الاسلامی (کتاب)|تاریخ التمدن الاسلامی]]» [[جرجی زیدان]] و «[[شیعه پایه‌گذار علوم اسلامی (کتاب)|شیعه پایه‌گذار علوم اسلامی]]» [[سید حسن صدر]] و «[[پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران (کتاب)|پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران]]» [[علی اکبر ولایتی]] و «[[علل پیشرفت و انحطاط مسلمین (کتاب)|علل پیشرفت و انحطاط مسلمین]]» [[زین‌العابدین قربانی]] که در ضمن مباحث به تأثیرات [[قرآن]] در پیشرفت [[تمدن اسلامی]] و [[علوم]] بشری اشاره کرده‌اند.
#کتاب‌هایی که به رابطه قرآن با [[علم]] تجربی خاصی پرداخته‌اند، یا موضوع مشخص بین رشته‌ای را در حوزه قرآن و علم دنبال کرده‌اند، از جمله: «[[الکون و الارض و الانسان فی القرآن العظیم (کتاب)|الکون و الارض و الانسان فی القرآن العظیم]]» [[عبدالحمید اعرابی]]، «[[قرآن و گیاه‌خواری (کتاب)|قرآن و گیاه‌خواری]]» [[جمشید ایمانی‌راد]]، «[[باد و باران در قرآن (کتاب)|باد و باران در قرآن]]» [[مهدی بازرگان]]، «[[هفت آسمان (کتاب)|هفت آسمان]]»، [[محمد باقر بهبودی]]، «[[خلق الانسان بین الطب و القرآن (کتاب)|خلق الانسان بین الطب و القرآن]]» [[محمد علی البای]]، «[[تکامل در قرآن (کتاب)|تکامل در قرآن]]» [[علی مشکینی]]، «[[قرآن و روان‌شناسی (کتاب)|قرآن و روان‌شناسی]]» [[محمد عثمان نجاتی]]، «[[الالوان فی القرآن الکریم (کتاب)|الالوان فی القرآن الکریم]]» [[عبدالمنعم الهاشمی رفسنجانی]]<ref>قرآن و علوم طبیعی.</ref>.<ref>[[سید صدرالدین صفوی|صفوی، سید صدرالدین]]، [[علم و قرآن (مقاله)|مقاله «علم و قرآن»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
# کتاب‌هایی که به رابطه قرآن با [[علم]] تجربی خاصی پرداخته‌اند، یا موضوع مشخص بین رشته‌ای را در حوزه قرآن و علم دنبال کرده‌اند، از جمله: «[[الکون و الارض و الانسان فی القرآن العظیم (کتاب)|الکون و الارض و الانسان فی القرآن العظیم]]» [[عبدالحمید اعرابی]]، «[[قرآن و گیاه‌خواری (کتاب)|قرآن و گیاه‌خواری]]» [[جمشید ایمانی‌راد]]، «[[باد و باران در قرآن (کتاب)|باد و باران در قرآن]]» [[مهدی بازرگان]]، «[[هفت آسمان (کتاب)|هفت آسمان]]»، [[محمد باقر بهبودی]]، «[[خلق الانسان بین الطب و القرآن (کتاب)|خلق الانسان بین الطب و القرآن]]» [[محمد علی البای]]، «[[تکامل در قرآن (کتاب)|تکامل در قرآن]]» [[علی مشکینی]]، «[[قرآن و روان‌شناسی (کتاب)|قرآن و روان‌شناسی]]» [[محمد عثمان نجاتی]]، «[[الالوان فی القرآن الکریم (کتاب)|الالوان فی القرآن الکریم]]» [[عبدالمنعم الهاشمی رفسنجانی]]<ref>قرآن و علوم طبیعی.</ref>.<ref>[[سید صدرالدین صفوی|صفوی، سید صدرالدین]]، [[علم و قرآن (مقاله)|مقاله «علم و قرآن»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش