فقه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در [[فرهنگ قرآن]] و کلمات [[اهل بیت]]{{عم}}، [[تفقّه]] به معنای مطلق [[درک عمیق]] در [[معارف دینی]]، خواه [[احکام]] یا [[اخلاق]] و یا [[اعتقادات]]، به کار میرفت؛ لذا [[فقیه]] به کسی گفته میشد که به همه معارف دینی، خصوصاً [[آیات قرآن]]، [[آگاهی]] داشت. حتی [[رسول اکرم]]{{صل}} کسی را که مختصری از [[قرآن]] را فرا گرفت و در نتیجه، آن چنان منقلب شد که با [[عزم]] بر عمل به آن به [[شهر]] خود بازگشت، به [[وصف]] «فقیه» ستودند. | در [[فرهنگ قرآن]] و کلمات [[اهل بیت]] {{عم}}، [[تفقّه]] به معنای مطلق [[درک عمیق]] در [[معارف دینی]]، خواه [[احکام]] یا [[اخلاق]] و یا [[اعتقادات]]، به کار میرفت؛ لذا [[فقیه]] به کسی گفته میشد که به همه معارف دینی، خصوصاً [[آیات قرآن]]، [[آگاهی]] داشت. حتی [[رسول اکرم]] {{صل}} کسی را که مختصری از [[قرآن]] را فرا گرفت و در نتیجه، آن چنان منقلب شد که با [[عزم]] بر عمل به آن به [[شهر]] خود بازگشت، به [[وصف]] «فقیه» ستودند. | ||
{{متن حدیث|رُوِيَ أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى النَّبِيِّ{{صل}} لِيُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ فَانْتَهَى إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref> فَقَالَ يَكْفِينِي هَذَا وَ انْصَرَفَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} انْصَرَفَ الرَّجُلُ وَ هُوَ فَقِيهٌ}}<ref>بحار الأنوار (ط. دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه.ق.)، ج۸۹، ص۱۰۷، باب ۹: فضل التدبر فی القرآن.</ref>. | {{متن حدیث|رُوِيَ أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى النَّبِيِّ {{صل}} لِيُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ فَانْتَهَى إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref> فَقَالَ يَكْفِينِي هَذَا وَ انْصَرَفَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} انْصَرَفَ الرَّجُلُ وَ هُوَ فَقِيهٌ}}<ref>بحار الأنوار (ط. دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ه. ق.)، ج۸۹، ص۱۰۷، باب ۹: فضل التدبر فی القرآن.</ref>. | ||
نکته مهم درباره این واژه آن است که بیشترین استفاده آن در فقاهتهای [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] بوده است؛ چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} فقیه کامل و [[مرضی]] رضای خود را کسی دانستند که در همه حالات، تنها به [[رضای الهی]] بیندیشد و [[تغییر]] زمانه و احوال [[مردم]]، او را در انجام [[تکالیف]] مردد ننماید؛ چنانکه در [[نصایح]] خویش به جناب [[اباذر]] فرمودند: | نکته مهم درباره این واژه آن است که بیشترین استفاده آن در فقاهتهای [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] بوده است؛ چنان که [[رسول خدا]] {{صل}} فقیه کامل و [[مرضی]] رضای خود را کسی دانستند که در همه حالات، تنها به [[رضای الهی]] بیندیشد و [[تغییر]] زمانه و احوال [[مردم]]، او را در انجام [[تکالیف]] مردد ننماید؛ چنانکه در [[نصایح]] خویش به جناب [[اباذر]] فرمودند: | ||
{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ، لَا يَفْقَهُ الرَّجُلُ كُلَّ الْفِقْهِ حَتَّى يَرَى النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي جَنْبِ اللَّهِ أَمْثَالَ الْأَبَاعِرِ، ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى نَفْسِهِ فَيَكُونُ هُوَ أَحْقَرَ حَاقِرٍ لَهَا}}<ref>مکارم الأخلاق (ط. الشریف الرضی، ۱۴۱۲ه.ق.)، ج۲، ص۳۷۱، ح۲۶۶۱.</ref>. | {{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ، لَا يَفْقَهُ الرَّجُلُ كُلَّ الْفِقْهِ حَتَّى يَرَى النَّاسَ كُلَّهُمْ فِي جَنْبِ اللَّهِ أَمْثَالَ الْأَبَاعِرِ، ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى نَفْسِهِ فَيَكُونُ هُوَ أَحْقَرَ حَاقِرٍ لَهَا}}<ref>مکارم الأخلاق (ط. الشریف الرضی، ۱۴۱۲ه. ق.)، ج۲، ص۳۷۱، ح۲۶۶۱.</ref>. | ||
ولی بعدها در اثر کثرت استعمال، فقیه تنها درباره کسانی به کار رفت که به احکام فرعی و عملی [[دین]] و ادلّه آن اشراف دارند. بنابراین، در [[آیه شریفه]]، تفقّه به معنای عمیقنگری در همه [[امور دینی]]، خصوصاً [[مسائل اعتقادی]] و اخلاقی است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۵۶۳.</ref> | ولی بعدها در اثر کثرت استعمال، فقیه تنها درباره کسانی به کار رفت که به احکام فرعی و عملی [[دین]] و ادلّه آن اشراف دارند. بنابراین، در [[آیه شریفه]]، تفقّه به معنای عمیقنگری در همه [[امور دینی]]، خصوصاً [[مسائل اعتقادی]] و اخلاقی است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۵۶۳.</ref> |