قاطعیت: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[قاطعیت در قرآن]] - [[قاطعیت در حدیث]] - [[قاطعیت در کلام اسلامی]] - [[قاطعیت در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[قاطعیت در قرآن]] - [[قاطعیت در حدیث]] - [[قاطعیت در کلام اسلامی]] - [[قاطعیت در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==[[صلابت]] و قاطعیت [[رسول الله]]{{صل}}== | == [[صلابت]] و قاطعیت [[رسول الله]] {{صل}} == | ||
رسول الله{{صل}} [[مظهر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> است. [[حضرت محمد]]{{صل}} همچنان که از [[شرح صدر]] و [[عفو و گذشت]] برخوردار بود، صلابت و قاطعیت مثال زدنی نیز داشت. ایشان به این آیه کریمه [[قرآن]] به [[درستی]] [[جامه]] عمل پوشاند که: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>. | رسول الله {{صل}} [[مظهر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> است. [[حضرت محمد]] {{صل}} همچنان که از [[شرح صدر]] و [[عفو و گذشت]] برخوردار بود، صلابت و قاطعیت مثال زدنی نیز داشت. ایشان به این آیه کریمه [[قرآن]] به [[درستی]] [[جامه]] عمل پوشاند که: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>. | ||
[[پیامبر]] در جایی [[سختگیری]] میکرد که [[شایسته]] سختگیری بود. ایشان در [[جنگ بدر]]، [[عباس]]، [[عقیل]] و [[ابوالعاص]] (به ترتیب عمو، پسرعمو و داماد خویش) را که در صف [[مشرکان]] بودند، همانند دیگر [[کافران]] به [[اسارت]] گرفت و همچون دیگر [[اسیران]] و بر اساس مقررات با آنان [[رفتار]] کرد<ref>حبیب السیر، ج۱، ص۳۴۰؛ به نقل از: سیدمحمدتقی حکیم، پیام پیامبر، بیروت، دارالجیل، ص۸۲.</ref>. | [[پیامبر]] در جایی [[سختگیری]] میکرد که [[شایسته]] سختگیری بود. ایشان در [[جنگ بدر]]، [[عباس]]، [[عقیل]] و [[ابوالعاص]] (به ترتیب عمو، پسرعمو و داماد خویش) را که در صف [[مشرکان]] بودند، همانند دیگر [[کافران]] به [[اسارت]] گرفت و همچون دیگر [[اسیران]] و بر اساس مقررات با آنان [[رفتار]] کرد<ref>حبیب السیر، ج۱، ص۳۴۰؛ به نقل از: سیدمحمدتقی حکیم، پیام پیامبر، بیروت، دارالجیل، ص۸۲.</ref>. | ||
رسول الله{{صل}} در [[فتح مکه]]، شماری از سرکردگان [[فساد]] مانند: [[عبدالله بن سعد]]، [[عبدالله بن حنظل]]، فرتنا، قرینه، [[حویرث بن نقیذ]] و [[عکرمه]] را به [[مرگ]] محکوم کرد، در حالی که [[عفو عمومی]] هم صادر کرده بود. در [[جنگ]] [[بنی قریظه]] نیز شش صد یا هفت صد نفر از اسیران بنی قریظه را در میدان [[شهر]] گردن زد<ref>سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. این همان [[پیامبری]] است که شش هزار [[اسیر]] [[هوازن]] را یک باره [[آزاد]] کرده بود. | رسول الله {{صل}} در [[فتح مکه]]، شماری از سرکردگان [[فساد]] مانند: [[عبدالله بن سعد]]، [[عبدالله بن حنظل]]، فرتنا، قرینه، [[حویرث بن نقیذ]] و [[عکرمه]] را به [[مرگ]] محکوم کرد، در حالی که [[عفو عمومی]] هم صادر کرده بود. در [[جنگ]] [[بنی قریظه]] نیز شش صد یا هفت صد نفر از اسیران بنی قریظه را در میدان [[شهر]] گردن زد<ref>سیرة ابن هشام، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. این همان [[پیامبری]] است که شش هزار [[اسیر]] [[هوازن]] را یک باره [[آزاد]] کرده بود. | ||
در زمانی که در شدت گرمای تابستان [[حجاز]] و نیز تنگناهای [[اقتصادی]]، رسول الله{{صل}}، [[امت اسلامی]] را برای مقابله با [[رومیان]] [[تبوک]] آماده میکرد، عدهای [[منافق]] کارشکن، با [[توطئه]] افکنی و [[شایعهسازی]] برای [[تضعیف]] [[روحیه]] [[مردم]]، میخواستند آنان را به بهانه گرمی هوا از رفتن به [[جبهه]] باز دارند: | در زمانی که در شدت گرمای تابستان [[حجاز]] و نیز تنگناهای [[اقتصادی]]، رسول الله {{صل}}، [[امت اسلامی]] را برای مقابله با [[رومیان]] [[تبوک]] آماده میکرد، عدهای [[منافق]] کارشکن، با [[توطئه]] افکنی و [[شایعهسازی]] برای [[تضعیف]] [[روحیه]] [[مردم]]، میخواستند آنان را به بهانه گرمی هوا از رفتن به [[جبهه]] باز دارند: | ||
{{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>. | {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ}}<ref>«و گفتند: در این گرما رهسپار نشوید؛ بگو: آتش دوزخ گرمتر است اگر در مییافتند» سوره توبه، آیه ۸۱.</ref>. | ||
برخی [[منافقان]] نیز در [[خانه]] سویلم [[یهودی]]، انجمن تشکیل دادند و راههای [[دل]] سرد کردن [[مسلمانان]] از شرکت در [[جبهه]] و مقابله و [[توطئه]] برضد مسلمانان را بررسی میکردند. وقتی [[رسول الله]]{{صل}} از توطئه آنان باخبر شد، [[طلحه بن عبیدالله]] را به همراه عدهای به سوی آنها فرستاد و دستور داد خانه گروهیِ آنان را [[آتش]] بزنند<ref>سیره ابن هشام، ج۵، ص۱۹۶.</ref>. | برخی [[منافقان]] نیز در [[خانه]] سویلم [[یهودی]]، انجمن تشکیل دادند و راههای [[دل]] سرد کردن [[مسلمانان]] از شرکت در [[جبهه]] و مقابله و [[توطئه]] برضد مسلمانان را بررسی میکردند. وقتی [[رسول الله]] {{صل}} از توطئه آنان باخبر شد، [[طلحه بن عبیدالله]] را به همراه عدهای به سوی آنها فرستاد و دستور داد خانه گروهیِ آنان را [[آتش]] بزنند<ref>سیره ابن هشام، ج۵، ص۱۹۶.</ref>. | ||
همچنین هنگامی که رسول الله{{صل}} در [[تدارک]] [[جنگ تبوک]] بود، عدهای از [[منافقان]] برای [[کارشکنی]] و ایجاد [[تفرقه]] میان مسلمانان، در محلهای از [[مدینه]]، مسجدی بنا کردند. چند نفر به [[نمایندگی]] از آنان به حضور [[حضرت]] آمدند و از ایشان خواستند برای افتتاح [[مسجد]] در [[مراسم]] آنها شرکت کند. رسول الله{{صل}} عذر میآورد که اکنون عازم [[جنگ]] هستم. پس از رفتن [[لشکر اسلام]] به سوی [[تبوک]]، [[خدای سبحان]]، رسول الله{{صل}} را از [[نیت]] شوم منافقان [[آگاه]] ساخت که آنان قصد ساختن مرکز [[عبادی]] و پایگاه [[دینی]] را ندارند، بلکه میخواهند از [[دین]] علیه دین بهره گیرند و از عنوان مسجد سوءاستفاده کنند: | همچنین هنگامی که رسول الله {{صل}} در [[تدارک]] [[جنگ تبوک]] بود، عدهای از [[منافقان]] برای [[کارشکنی]] و ایجاد [[تفرقه]] میان مسلمانان، در محلهای از [[مدینه]]، مسجدی بنا کردند. چند نفر به [[نمایندگی]] از آنان به حضور [[حضرت]] آمدند و از ایشان خواستند برای افتتاح [[مسجد]] در [[مراسم]] آنها شرکت کند. رسول الله {{صل}} عذر میآورد که اکنون عازم [[جنگ]] هستم. پس از رفتن [[لشکر اسلام]] به سوی [[تبوک]]، [[خدای سبحان]]، رسول الله {{صل}} را از [[نیت]] شوم منافقان [[آگاه]] ساخت که آنان قصد ساختن مرکز [[عبادی]] و پایگاه [[دینی]] را ندارند، بلکه میخواهند از [[دین]] علیه دین بهره گیرند و از عنوان مسجد سوءاستفاده کنند: | ||
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>. | {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>. | ||
[[پیامبر اعظم]]{{صل}} هنگامی که از نیت [[پلید]] منافقان آگاه شد، عدهای از [[اصحاب]] را [[انتخاب]] کرد و دستور داد آن مسجد را ویران کنند و بسوزانند. | [[پیامبر اعظم]] {{صل}} هنگامی که از نیت [[پلید]] منافقان آگاه شد، عدهای از [[اصحاب]] را [[انتخاب]] کرد و دستور داد آن مسجد را ویران کنند و بسوزانند. | ||
در [[نامه]] رسول الله{{صل}} به هرقل، امپراتور [[روم]] آمده است: {{متن حدیث|أَسْلِمْ تَسْلِمْ}}<ref>«اسلام بیاور تا سالم بمانی» مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. از قاطعیت این [[پیام]] روشن میشود که اگر [[اسلام]]، دین [[رحمت]] است، هیچ گاه در برابر [[فساد]] [[سهل]] انگار نیست بلکه نسبت به [[کفر]] و [[فساد]] بسیار [[قاطع]] است. | در [[نامه]] رسول الله {{صل}} به هرقل، امپراتور [[روم]] آمده است: {{متن حدیث|أَسْلِمْ تَسْلِمْ}}<ref>«اسلام بیاور تا سالم بمانی» مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. از قاطعیت این [[پیام]] روشن میشود که اگر [[اسلام]]، دین [[رحمت]] است، هیچ گاه در برابر [[فساد]] [[سهل]] انگار نیست بلکه نسبت به [[کفر]] و [[فساد]] بسیار [[قاطع]] است. | ||
پس از [[جنگ احد]]، [[پیامبر اعظم]]{{صل}} برای [[ترساندن]] [[کافران]]، [[فرمان]] [[بسیج عمومی]] داد. [[مسلمانان]] برای سرکوبی کافران حرکت کردند تا به حمراء الاسد - که حدود دو فرسخ و نیمی [[مدینه]] قرار داشت - رسیدند. [[دشمن]] که از [[حمله]] دوباره مسلمانان [[آگاهی]] یافته بود، به سوی [[مکه]] گریخت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} همراه مسلمانان [[روز]] [[دوشنبه]] و سه [[شنبه]] و چهارشنبه در آنجا ماند. سپس به مدینه بازگشت. آن گاه در راه به دو نفر فراری دست یافت. اولی [[معاویه بن مغیره]] بود که در جنگ احد، بینی [[حضرت حمزه]] را [[بریده]] بود و دیگری، [[ابوعزّه جمحی]] بود. ابوعزّه جمحی کسی بود که در [[جنگ بدر]]، به [[اسارت]] مسلمانان در آمد و از [[فقر]] و عیال مندی خود به [[پیامبر]] [[شکایت]] کرد. حضرت او را [[آزاد]] کرد، به شرطی که دیگر بار، به [[جنگ]] مسلمانان نیاید. او [[نقض عهد]] کرد و در جنگ احد در صف دشمن، به [[نبرد]] با مسلمانان پرداخت و کافران را بر [[ضد]] مسلمانان تحریک کرد. حضرت، فرمان [[قتل]] این دو نفر را صادر کرد. | پس از [[جنگ احد]]، [[پیامبر اعظم]] {{صل}} برای [[ترساندن]] [[کافران]]، [[فرمان]] [[بسیج عمومی]] داد. [[مسلمانان]] برای سرکوبی کافران حرکت کردند تا به حمراء الاسد - که حدود دو فرسخ و نیمی [[مدینه]] قرار داشت - رسیدند. [[دشمن]] که از [[حمله]] دوباره مسلمانان [[آگاهی]] یافته بود، به سوی [[مکه]] گریخت. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} همراه مسلمانان [[روز]] [[دوشنبه]] و سه [[شنبه]] و چهارشنبه در آنجا ماند. سپس به مدینه بازگشت. آن گاه در راه به دو نفر فراری دست یافت. اولی [[معاویه بن مغیره]] بود که در جنگ احد، بینی [[حضرت حمزه]] را [[بریده]] بود و دیگری، [[ابوعزّه جمحی]] بود. ابوعزّه جمحی کسی بود که در [[جنگ بدر]]، به [[اسارت]] مسلمانان در آمد و از [[فقر]] و عیال مندی خود به [[پیامبر]] [[شکایت]] کرد. حضرت او را [[آزاد]] کرد، به شرطی که دیگر بار، به [[جنگ]] مسلمانان نیاید. او [[نقض عهد]] کرد و در جنگ احد در صف دشمن، به [[نبرد]] با مسلمانان پرداخت و کافران را بر [[ضد]] مسلمانان تحریک کرد. حضرت، فرمان [[قتل]] این دو نفر را صادر کرد. | ||
ابوعزّه پیش از [[اعدام]]، به پیامبر عرض کرد: بر من [[منّت]] بگذار و مرا آزاد کن که پیامبر فرمود: {{متن حدیث|لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>«مؤمن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمیشود» کحل البصر، ص۹۶.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۴۱.</ref> | ابوعزّه پیش از [[اعدام]]، به پیامبر عرض کرد: بر من [[منّت]] بگذار و مرا آزاد کن که پیامبر فرمود: {{متن حدیث|لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>«مؤمن از یک سوراخ، دوبار گزیده نمیشود» کحل البصر، ص۹۶.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۴۱.</ref> |