پرش به محتوا

قاعدین: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۳: خط ۳:
'''قاعدین''' به معنای نشستگان از [[قیام]] و [[جهاد]]، آنان که در شرایط حساس و هنگام [[مبارزه]] و [[جهاد]]، در [[خانه]] و [[شهر]] می‌نشینند و در [[بسیج عمومی]] شرکت نمی‌کنند و وارد میدان [[نبرد]] نمی‌شوند و در صحنۀ درگیری [[حق و باطل]]، خود را کنار می‌کشند و دیگران را هم به عدم شرکت در [[نبرد]] [[تشویق]] می‌کنند و گاهی هم تماشاچی صحنه می‌شوند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۷۸.</ref>.
'''قاعدین''' به معنای نشستگان از [[قیام]] و [[جهاد]]، آنان که در شرایط حساس و هنگام [[مبارزه]] و [[جهاد]]، در [[خانه]] و [[شهر]] می‌نشینند و در [[بسیج عمومی]] شرکت نمی‌کنند و وارد میدان [[نبرد]] نمی‌شوند و در صحنۀ درگیری [[حق و باطل]]، خود را کنار می‌کشند و دیگران را هم به عدم شرکت در [[نبرد]] [[تشویق]] می‌کنند و گاهی هم تماشاچی صحنه می‌شوند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۷۸.</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
*چنین گروه‌هایی هم در زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} وجود داشتند که به بهانه‌های مختلف از حضور در [[جهاد]] تخلّف می‌کردند، هم در زمان [[امام علی|امیر المؤمنین]]، که او را در [[نبرد]] با [[باطل]]، [[یاری]] نمی‌کردند. [[قرآن]]، قاعدین را در مقابل مجاهدین قرار می‌دهد و پیکارگران [[مجاهد]] را بر آنان [[برتر]] می‌شمارد: {{متن قرآن|وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>نساء، آیه ۹۵</ref> گاهی هم از آنان با عنوان "[[خوالف]]" یاد می‌کند، یا "[[مخلّفون]]". البته [[خوالف]]، بیشتر صاحبان عذرند. قاعدین، [[امام علی|علی]]{{ع}} را در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] [[یاری]] نکردند و به بهانۀ [[فتنه]] و [[شبهه]]، خود را از صحنه کنار کشیدند. کسانی همچون [[سعد بن ابی وقاص]]، [[عبد]] [[اللّه]] بن [[عمر]]، [[ابو موسی اشعری]]، [[اسامة بن زید]]، [[زید بن ثابت]] از سران این گروه بودند که حتی با [[امام علی|علی]]{{ع}} حاضر به [[بیعت]] هم نمی‌شدند.<ref>دربارۀ قاعدین، از جمله ر. ک: «دانشنامۀ امام علی»، ج ۹ ص ۹</ref> [[قعود]] آنان از [[نبرد]] در رکاب [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، ضربه‌ای از پشت بر اردوی [[حق]] بود. در [[جنگ صفین]] نیز قاعدین به اسم بی‌طرفی خود را از [[یاری]] [[حق]] کنار کشیدند. کار آنان بر افراد دیگر هم اثر منفی و سست‌کننده می‌گذاشت و گلایه‌های فراوان [[حضرت]] که در خطبه‌های [[نهج البلاغه]] آمده است، ناظر به اینگونه روحیّات است. پس از [[جنگ]] [[امام]] با [[خوارج]] [[نهروان]] که [[حضرت]] می‌خواست [[مبارزه]] با [[معاویه]] را ادامه دهد، باز هم موضع انفعالی آنان آزاردهندۀ [[امام علی|علی]]{{ع}} بود. [[قضاوت]] [[حضرت امیر]] دربارۀ آنان که به اصطلاح می‌خواستند وارد [[فتنه]] نشوند و در برادرکشی! شرکت نکنند، چنین بود که ایشان، هرچند [[باطل]] را [[یاری]] نکردند، ولی با کنار کشیدن خود، [[حق]] را تنها گذاشتند و ضعیف ساختند: {{عربی|خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل}}.<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۱۸</ref> [[ابو موسی]] که [[والی کوفه]] بود، از سران قاعدین بود و [[مردم]] را به نشستن در [[خانه]] [[دعوت]] می‌کرد و با موقعیّتی که در [[کوفه]] داشت، سخنان و مواضع تخریبی او در جلوگیری از عزیمت [[مردم]] به [[جبهه]] مؤثر بود. [[امام]] در آستانۀ [[نبرد]] نامه‌ای به او نوشت، او نامۀ [[امام]] را هم پاره کرد. [[حضرت]] نامۀ دیگری نوشت و با چند نفر فرستاد، باز هم کارشکنی کرد و به اسم "[[فتنه]]" و اینکه [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] فرموده است در [[فتنه‌ها]] در [[خانه]] بنشینید و شمشیرها را غلاف کنید، [[مردم]] را از [[یاری]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بازمی‌داشت. در نهایت [[امام علی|علی]]{{ع}} [[مالک اشتر]] را به [[کوفه]] اعزام کرد و او توانست [[تبلیغات]] قاعدانۀ [[ابو موسی]] را خنثی سازد و سپاهی برای [[یاری]] [[امام]] از [[کوفه]] [[بسیج]] کند.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۴ ص ۱۰ تا ۲۱</ref> موضع [[قعود]] به جای [[قیام]] و [[خانه‌نشینی]] به جای شرکت در [[جبهه]] و [[جهاد]]، بخصوص از سوی چهره‌های سرشناس و [[خواص]]، [[مردم]] را دچار ذهنیّت می‌کند و موجب ترک [[نصرت]] [[حق]] و [[تقویت باطل]] است و چنین موضع و عملکردی با شیعه‌گری ناسازگار است، هرچند به بهانه و با عنوان [[پرهیز]] از وقوع در [[فتنه]] باشد."[[فتنه]] جایی است که [[حق]] با [[باطل]]/[[جور]] با [[عدل]] و [[خدا]] با [[طاغوت]]/گردد آمیخته آنگونه که هرگز نتوان بازشناخت/لیک در صحنۀ [[پیکار]] [[امام]]/با [[ستم‌پیشه]] و [[پیمان‌شکن]] و [[فاسق]] خارج از [[دین]]<ref>یعنی قاسطین و ناکثین و مارقین</ref>/[[حق]] چنان روشن و بی‌ابهام است/همچو [[خورشید]] به پیشانی روز/در چنین کورۀ افروخته از [[ظلمت]] و [[نور]]/[[نور]] [[آزادگی]] و [[ظلمت]] [[ظلم]]/[[خائن]] آن است که خود را به کناری بکشد/نشتابد به سوی [[نصرت]] [[حق]]، جبهۀ نور/چونکه در صحنۀ درگیری [[حق]] با [[باطل]]/بی‌طرف بودن در جمع تماشاچی‌ها/خود گناهی است [[عظیم]]...<ref>برگ‌وبار، ص ۲۵۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۷۸.</ref>.
* چنین گروه‌هایی هم در زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} وجود داشتند که به بهانه‌های مختلف از حضور در [[جهاد]] تخلّف می‌کردند، هم در زمان [[امام علی|امیر المؤمنین]]، که او را در [[نبرد]] با [[باطل]]، [[یاری]] نمی‌کردند. [[قرآن]]، قاعدین را در مقابل مجاهدین قرار می‌دهد و پیکارگران [[مجاهد]] را بر آنان [[برتر]] می‌شمارد: {{متن قرآن|وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>نساء، آیه ۹۵</ref> گاهی هم از آنان با عنوان "[[خوالف]]" یاد می‌کند، یا "[[مخلّفون]]". البته [[خوالف]]، بیشتر صاحبان عذرند. قاعدین، [[امام علی|علی]] {{ع}} را در [[جنگ جمل]] و [[صفین]] [[یاری]] نکردند و به بهانۀ [[فتنه]] و [[شبهه]]، خود را از صحنه کنار کشیدند. کسانی همچون [[سعد بن ابی وقاص]]، [[عبد]] [[اللّه]] بن [[عمر]]، [[ابو موسی اشعری]]، [[اسامة بن زید]]، [[زید بن ثابت]] از سران این گروه بودند که حتی با [[امام علی|علی]] {{ع}} حاضر به [[بیعت]] هم نمی‌شدند.<ref>دربارۀ قاعدین، از جمله ر. ک: «دانشنامۀ امام علی»، ج ۹ ص ۹</ref> [[قعود]] آنان از [[نبرد]] در رکاب [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}}، ضربه‌ای از پشت بر اردوی [[حق]] بود. در [[جنگ صفین]] نیز قاعدین به اسم بی‌طرفی خود را از [[یاری]] [[حق]] کنار کشیدند. کار آنان بر افراد دیگر هم اثر منفی و سست‌کننده می‌گذاشت و گلایه‌های فراوان [[حضرت]] که در خطبه‌های [[نهج البلاغه]] آمده است، ناظر به اینگونه روحیّات است. پس از [[جنگ]] [[امام]] با [[خوارج]] [[نهروان]] که [[حضرت]] می‌خواست [[مبارزه]] با [[معاویه]] را ادامه دهد، باز هم موضع انفعالی آنان آزاردهندۀ [[امام علی|علی]] {{ع}} بود. [[قضاوت]] [[حضرت امیر]] دربارۀ آنان که به اصطلاح می‌خواستند وارد [[فتنه]] نشوند و در برادرکشی! شرکت نکنند، چنین بود که ایشان، هرچند [[باطل]] را [[یاری]] نکردند، ولی با کنار کشیدن خود، [[حق]] را تنها گذاشتند و ضعیف ساختند: {{عربی|خذلوا الحقّ و لم ینصروا الباطل}}.<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۱۸</ref> [[ابو موسی]] که [[والی کوفه]] بود، از سران قاعدین بود و [[مردم]] را به نشستن در [[خانه]] [[دعوت]] می‌کرد و با موقعیّتی که در [[کوفه]] داشت، سخنان و مواضع تخریبی او در جلوگیری از عزیمت [[مردم]] به [[جبهه]] مؤثر بود. [[امام]] در آستانۀ [[نبرد]] نامه‌ای به او نوشت، او نامۀ [[امام]] را هم پاره کرد. [[حضرت]] نامۀ دیگری نوشت و با چند نفر فرستاد، باز هم کارشکنی کرد و به اسم "[[فتنه]]" و اینکه [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] فرموده است در [[فتنه‌ها]] در [[خانه]] بنشینید و شمشیرها را غلاف کنید، [[مردم]] را از [[یاری]] [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} بازمی‌داشت. در نهایت [[امام علی|علی]] {{ع}} [[مالک اشتر]] را به [[کوفه]] اعزام کرد و او توانست [[تبلیغات]] قاعدانۀ [[ابو موسی]] را خنثی سازد و سپاهی برای [[یاری]] [[امام]] از [[کوفه]] [[بسیج]] کند.<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۴ ص ۱۰ تا ۲۱</ref> موضع [[قعود]] به جای [[قیام]] و [[خانه‌نشینی]] به جای شرکت در [[جبهه]] و [[جهاد]]، بخصوص از سوی چهره‌های سرشناس و [[خواص]]، [[مردم]] را دچار ذهنیّت می‌کند و موجب ترک [[نصرت]] [[حق]] و [[تقویت باطل]] است و چنین موضع و عملکردی با شیعه‌گری ناسازگار است، هرچند به بهانه و با عنوان [[پرهیز]] از وقوع در [[فتنه]] باشد."[[فتنه]] جایی است که [[حق]] با [[باطل]]/[[جور]] با [[عدل]] و [[خدا]] با [[طاغوت]]/گردد آمیخته آنگونه که هرگز نتوان بازشناخت/لیک در صحنۀ [[پیکار]] [[امام]]/با [[ستم‌پیشه]] و [[پیمان‌شکن]] و [[فاسق]] خارج از [[دین]]<ref>یعنی قاسطین و ناکثین و مارقین</ref>/[[حق]] چنان روشن و بی‌ابهام است/همچو [[خورشید]] به پیشانی روز/در چنین کورۀ افروخته از [[ظلمت]] و [[نور]]/[[نور]] [[آزادگی]] و [[ظلمت]] [[ظلم]]/[[خائن]] آن است که خود را به کناری بکشد/نشتابد به سوی [[نصرت]] [[حق]]، جبهۀ نور/چونکه در صحنۀ درگیری [[حق]] با [[باطل]]/بی‌طرف بودن در جمع تماشاچی‌ها/خود گناهی است [[عظیم]]...<ref>برگ‌وبار، ص ۲۵۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۷۸.</ref>.


==قاعدین==
== قاعدین ==
نخستین گروه مخالف [[امام علی]]{{ع}}، شمار اندکی از [[مهاجران]] و [[انصار]] بودند که از [[پیوستن]] به «[[جماعت]]» و تن دادن به «[[بیعت]]» خودداری کردند؛ کسانی مانند [[عبدالله بن عمر]]، [[سعدبن ابی وقاص]]، [[حسان بن ثابت]]، [[زید بن ثابت]]، [[اسامة بن زید]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[کعب بن مالک]] و [[عبدالله بن سلام]]<ref>الشیخ المفید، الارشاد، ج۱، ص۲۴۳؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۴۵۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. بیش‌تر اینان از زمره کسانی‌اند که امام علی{{ع}} درباره آنها فرمود: {{متن حدیث|خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ‌}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸، ص۳۶۳.</ref>؛ «[[حق]] را [[خوار]] کردند و [[باطل]] را نیز بار نشدند». البته برخی بر این باورند که [[بیعت با امام]]، بیعتی عمومی بود که هیچ کس از آن [[تخلف]] نکرد. بر این اساس، این گروه نیز همانند دیگران، [[حکومت امام علی]] را به رسمیت شناختند، اما از [[همراهی]] با وی در [[جنگ‌ها]] خودداری کردند<ref>ر.ک: الحاکم النیسابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۴ و ۱۲۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۹-۱۰.</ref>. به هر حال، این افراد هر چند خطری جدی برای [[حکومت علوی]] به حساب نمی‌آمدند، [[کناره‌گیری]] آنان - که اغلب از [[صحابه]] مشهور و با [[نفوذ]] [[پیامبر]] بودند - دستاویزی برای دیگر [[مخالفان]] می‌گردید. امام علی{{ع}} برخلاف خلفای پیشین، کسی را وادار به بیعت نکرد و با برخی از این افراد، درباره [[دلایل]] قعودشان [[گفت‌وگو]] نمود<ref>ر.ک: تاریخ الطبری ج۳، ص۴۵۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۸ - ۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۸-۹.</ref>؛ هر چند به [[مخالفت]] کسانی چون حسان بن ثابت و عبدالله بن سلام از آغاز اعتنایی نکرد و در پاسخ کسانی که از او می‌خواستند تا آنان را به بیعت با خود فرا خواند، فرمود: {{متن حدیث|لا حاجة لنا فيمن لا حاجة له فينا}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۹.</ref>؛ «ما به کسی که نیازی به ما ندارد، احتیاجی نداریم».<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان]] و [[احمد حسین شریفی|شریفی]]، [[امام علی و مخالفان (مقاله)| مقاله «امام علی و مخالفان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۲۱۷.</ref>
نخستین گروه مخالف [[امام علی]] {{ع}}، شمار اندکی از [[مهاجران]] و [[انصار]] بودند که از [[پیوستن]] به «[[جماعت]]» و تن دادن به «[[بیعت]]» خودداری کردند؛ کسانی مانند [[عبدالله بن عمر]]، [[سعدبن ابی وقاص]]، [[حسان بن ثابت]]، [[زید بن ثابت]]، [[اسامة بن زید]]، [[محمد بن مسلمه]]، [[کعب بن مالک]] و [[عبدالله بن سلام]]<ref>الشیخ المفید، الارشاد، ج۱، ص۲۴۳؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۴۵۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۰۳.</ref>. بیش‌تر اینان از زمره کسانی‌اند که امام علی {{ع}} درباره آنها فرمود: {{متن حدیث|خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ‌}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۸، ص۳۶۳.</ref>؛ «[[حق]] را [[خوار]] کردند و [[باطل]] را نیز بار نشدند». البته برخی بر این باورند که [[بیعت با امام]]، بیعتی عمومی بود که هیچ کس از آن [[تخلف]] نکرد. بر این اساس، این گروه نیز همانند دیگران، [[حکومت امام علی]] را به رسمیت شناختند، اما از [[همراهی]] با وی در [[جنگ‌ها]] خودداری کردند<ref>ر. ک: الحاکم النیسابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۴ و ۱۲۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۹-۱۰.</ref>. به هر حال، این افراد هر چند خطری جدی برای [[حکومت علوی]] به حساب نمی‌آمدند، [[کناره‌گیری]] آنان - که اغلب از [[صحابه]] مشهور و با [[نفوذ]] [[پیامبر]] بودند - دستاویزی برای دیگر [[مخالفان]] می‌گردید. امام علی {{ع}} برخلاف خلفای پیشین، کسی را وادار به بیعت نکرد و با برخی از این افراد، درباره [[دلایل]] قعودشان [[گفت‌وگو]] نمود<ref>ر. ک: تاریخ الطبری ج۳، ص۴۵۱؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۸ - ۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۸-۹.</ref>؛ هر چند به [[مخالفت]] کسانی چون حسان بن ثابت و عبدالله بن سلام از آغاز اعتنایی نکرد و در پاسخ کسانی که از او می‌خواستند تا آنان را به بیعت با خود فرا خواند، فرمود: {{متن حدیث|لا حاجة لنا فيمن لا حاجة له فينا}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۹.</ref>؛ «ما به کسی که نیازی به ما ندارد، احتیاجی نداریم».<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان]] و [[احمد حسین شریفی|شریفی]]، [[امام علی و مخالفان (مقاله)| مقاله «امام علی و مخالفان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۲۱۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش