مباهله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''مباهله''' یعنی دو نفر یا دو گروه که با هم [[نزاع]] دارند و هر کدام خود را بر [[حق]] میدانند به یکدیگر [[نفرین]] کنند که [[خداوند]] [[دروغگو]] و طرف ناحق را هلاک کند. چنین واقعهای در صدر اسلام میان [[پیامبر]] و [[مسیحیان]] [[نجران]] روی داده است. در این زمینه آیۀ ۶۱ [[سورۀ آل عمران]] نازل شده که به [[آیۀ مباهله]] معروف است. | '''مباهله''' یعنی دو نفر یا دو گروه که با هم [[نزاع]] دارند و هر کدام خود را بر [[حق]] میدانند به یکدیگر [[نفرین]] کنند که [[خداوند]] [[دروغگو]] و طرف ناحق را هلاک کند. چنین واقعهای در صدر اسلام میان [[پیامبر]] و [[مسیحیان]] [[نجران]] روی داده است. در این زمینه آیۀ ۶۱ [[سورۀ آل عمران]] نازل شده که به [[آیۀ مباهله]] معروف است. | ||
==معناشناسی== | == معناشناسی == | ||
مباهله در لغت به معنای ملاعنه، نفرینکردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، ابتهال و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای دفع بلا از خود یا نزول [[بلا]] بر [[ظالم]] است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و میگفتند: {{عربی|لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا}}<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> و در اصطلاح به عملی گفته میشود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم [[دینی]] یک جا جمع شوند و با اصرار و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] از او بخواهند [[باطل]] را رسوا و [[مجازات]] کند<ref>حسن بن عبدالله ابوهلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref>، همان کاری که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] کرد و این کار بیانگر تلاشهای فراوان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱.</ref> | مباهله در لغت به معنای ملاعنه، نفرینکردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، ابتهال و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای دفع بلا از خود یا نزول [[بلا]] بر [[ظالم]] است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و میگفتند: {{عربی|لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا}}<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.</ref>.<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> و در اصطلاح به عملی گفته میشود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم [[دینی]] یک جا جمع شوند و با اصرار و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] از او بخواهند [[باطل]] را رسوا و [[مجازات]] کند<ref>حسن بن عبدالله ابوهلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref>، همان کاری که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] کرد و این کار بیانگر تلاشهای فراوان [[رسول اکرم]] {{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.</ref>.<ref>ر. ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱.</ref> | ||
==علت [[مباهله]]== | == علت [[مباهله]] == | ||
[[دعوت]] به [[مباهله]] از راههای [[اثبات]] حقّانیت و [[نبوت پیامبران]] بوده است و چون سخنان منطقی [[پیامبر]]{{صل}} در [[مسیحیان]] [[نجران]] اثر نکرد و عدهای به [[مجادله]] و [[محاجه]] با [[پیامبر]]{{صل}} پرداختند برای [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به [[دستور خدا]] آنان را به [[مباهله]] فرا خواند<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۲.</ref>، بنابراین [[مباهله]] برای [[اثبات]] [[حقانیت]] بوده و عمومیت دارد و مخصوص [[پیامبر]]{{صل}} نیست و هر فرد با [[ایمانی]] که [[تقوا]] و خداپرستی کامل داشته باشد، زمانی که استدلالهای او در برابر [[دشمن]] بر اثر [[لجاجت]] به جایی نرسید میتواند برای [[اثبات]] مدّعای خود به [[مباهله]] [[دعوت]] کند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، نمونه، ج۲، ص۴۴۷.</ref>. | [[دعوت]] به [[مباهله]] از راههای [[اثبات]] حقّانیت و [[نبوت پیامبران]] بوده است و چون سخنان منطقی [[پیامبر]] {{صل}} در [[مسیحیان]] [[نجران]] اثر نکرد و عدهای به [[مجادله]] و [[محاجه]] با [[پیامبر]] {{صل}} پرداختند برای [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به [[دستور خدا]] آنان را به [[مباهله]] فرا خواند<ref>ر. ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۲.</ref>، بنابراین [[مباهله]] برای [[اثبات]] [[حقانیت]] بوده و عمومیت دارد و مخصوص [[پیامبر]] {{صل}} نیست و هر فرد با [[ایمانی]] که [[تقوا]] و خداپرستی کامل داشته باشد، زمانی که استدلالهای او در برابر [[دشمن]] بر اثر [[لجاجت]] به جایی نرسید میتواند برای [[اثبات]] مدّعای خود به [[مباهله]] [[دعوت]] کند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، نمونه، ج۲، ص۴۴۷.</ref>. | ||
==[[جریان مباهله]]== | == [[جریان مباهله]] == | ||
در [[سال نهم هجری]]، "[[عامالوفود]]"، [[پیامبر]]{{صل}} نامهای برای بزرگان [[مسیحی]] [[نجران]] نوشت و آنان را به خداپرستی و [[ولایت]] [[خداوند]] [[دعوت]] کرد<ref>مکاتیب الرّسول، ج ۲، ص ۵۰۲.</ref>؛ ولی پس از مذاکرات طولانی به نتیجۀ مشخص نرسیدند و قرار شد با [[دیدار]] [[پیامبر]]{{صل}} راه حل مناسبی بیابند<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۴.</ref>، بنابراین چهارده تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref> از صاحبنظران و [[نخبگان]] [[مسیحی]] که سه تن از آنان [[رهبران]] مذهبی [[مسیحیت]] و در رأس هیئت بودند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref>: "ابوحارثة بن [[علقمه]]"، [[اسقف]] اعظم و نمایندۀ رسمی کلیساهای [[روم]] و [[حجاز]]؛ "عبدالمسیح"، ملقب به عاقب که در [[عقل]] و [[درایت]] [[شهرت]] داش و "ایهم" که به او [[سید]] میگفتند<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۲ـ۲۶۳.</ref>، با لباسهای فاخر ابریشمی و انگشترهای طلا، بنا به برخی نقلها وارد مسجدی در [[مدینه]]، شمال [[بقیع]] که به نام "[[مسجد]] الإجابه" و "[[مسجد]] [[مباهله]]" معروف است شدند<ref>ر.ک: حسنی، علی اکبر، سیری در اماکن سرزمین وحی، ص ۵۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} با آنها سخن نگفت. آنها علت این [[رفتار]] را به [[راهنمایی]] آشنایانشان از [[امام علی]]{{ع}} پرسیدند. [[حضرت]] فرمودند: «با همان لباسهای [[سفر]]، نزد [[پیامبر]]{{صل}} بروید». آنها چنین کردند و هنگام [[ملاقات]] با [[رسول خدا]]{{صل}}، ایشان فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]]! بار نخست، [[شیطان]] همراهتان بود»<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۲.</ref>. هنگام [[گفتگو]] با [[پیامبر]]{{صل}}، آنها ابتدا دربارۀ ماهیت [[عیسی]]{{ع}} سؤال کردند. [[رسول اکرم]]{{صل}} از ایشان به عنوان [[بنده]] و [[پیامبر خدا]] یاد کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۷؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.</ref>. آنان شگفتزده پرسیدند: "چگونه ممکن است در حالی که همۀ [[آدمیان]] پدری دارند، [[عیسی]]{{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمده باشد؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «[[آدم]] از [[خاک]] و بدون [[پدر]] [[آفریده]] شد، [[آفرینش]] [[عیسی]]{{ع}} نیز همانند [[آفرینش آدم]]، بدون [[پدر]] و از نفخۀ [[روح القدس]] است: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>. | در [[سال نهم هجری]]، "[[عامالوفود]]"، [[پیامبر]] {{صل}} نامهای برای بزرگان [[مسیحی]] [[نجران]] نوشت و آنان را به خداپرستی و [[ولایت]] [[خداوند]] [[دعوت]] کرد<ref>مکاتیب الرّسول، ج ۲، ص ۵۰۲.</ref>؛ ولی پس از مذاکرات طولانی به نتیجۀ مشخص نرسیدند و قرار شد با [[دیدار]] [[پیامبر]] {{صل}} راه حل مناسبی بیابند<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۴.</ref>، بنابراین چهارده تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref> از صاحبنظران و [[نخبگان]] [[مسیحی]] که سه تن از آنان [[رهبران]] مذهبی [[مسیحیت]] و در رأس هیئت بودند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref>: "ابوحارثة بن [[علقمه]]"، [[اسقف]] اعظم و نمایندۀ رسمی کلیساهای [[روم]] و [[حجاز]]؛ "عبدالمسیح"، ملقب به عاقب که در [[عقل]] و [[درایت]] [[شهرت]] داش و "ایهم" که به او [[سید]] میگفتند<ref>ر. ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۲ـ۲۶۳.</ref>، با لباسهای فاخر ابریشمی و انگشترهای طلا، بنا به برخی نقلها وارد مسجدی در [[مدینه]]، شمال [[بقیع]] که به نام "[[مسجد]] الإجابه" و "[[مسجد]] [[مباهله]]" معروف است شدند<ref>ر. ک: حسنی، علی اکبر، سیری در اماکن سرزمین وحی، ص ۵۹.</ref>.<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> [[پیامبر]] {{صل}} با آنها سخن نگفت. آنها علت این [[رفتار]] را به [[راهنمایی]] آشنایانشان از [[امام علی]] {{ع}} پرسیدند. [[حضرت]] فرمودند: «با همان لباسهای [[سفر]]، نزد [[پیامبر]] {{صل}} بروید». آنها چنین کردند و هنگام [[ملاقات]] با [[رسول خدا]] {{صل}}، ایشان فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]]! بار نخست، [[شیطان]] همراهتان بود»<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۲.</ref>. هنگام [[گفتگو]] با [[پیامبر]] {{صل}}، آنها ابتدا دربارۀ ماهیت [[عیسی]] {{ع}} سؤال کردند. [[رسول اکرم]] {{صل}} از ایشان به عنوان [[بنده]] و [[پیامبر خدا]] یاد کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۷؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.</ref>. آنان شگفتزده پرسیدند: "چگونه ممکن است در حالی که همۀ [[آدمیان]] پدری دارند، [[عیسی]] {{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمده باشد؟" [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: «[[آدم]] از [[خاک]] و بدون [[پدر]] [[آفریده]] شد، [[آفرینش]] [[عیسی]] {{ع}} نیز همانند [[آفرینش آدم]]، بدون [[پدر]] و از نفخۀ [[روح القدس]] است: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>. | ||
[[مسیحیان]] که قائل به [[ربوبیت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} بودند و او را [[فرزند خدا]] میدانستند از پاسخ به این [[استدلال]] در ماندند و به [[انکار]] شدید آن پرداختند تا آنجا که [[پیامبر]]{{صل}} از [[رفتار]] آنان به ستوه آمد<ref>محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص ۲۱۱.</ref>، سپس به [[فرمان خداوند]] به [[مباهله]] [[دعوت]] شدند: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. فردای آن روز ۲۴ یا ۲۵ ذیالحجه<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۷۰.</ref>، دو طرف در بیابان اطراف [[مدینه]] گرد آمدند<ref>میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الأبرار، ج۲، ص۱۴۷.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} همراه [[امام علی]]{{ع}} که [[حسنین]]{{ع}} پیش روی آنها و [[فاطمه]]{{س}} پشت سر [[حضرت]] بود، همگی در [[جایگاه]] خویش قرار گرفتند<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۸؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «بارالها! اینان [[اهل بیت]] من هستند»<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۲۶.</ref>. [[مسیحیان]] [[نجران]] نیز که برخی [[فرزندان]] خود را همراه آورده بودند در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان [[مسیحی]] چون عزیزترین اشخاص [[پیامبر]]{{صل}} را همراه او دیدند به [[قوم]] خویش گفتند: "ما صورتهایی را میبینیم که اگر از [[خدا]] درخواست از جا برکندن کوهها را کنند، چنین خواهد شد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. هرگز با آنان [[مباهله]] نکنید که به [[خدا]] [[سوگند]] او همانند [[پیامبران]] به [[مباهله]] نشسته است<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳ ـ۸۲؛ این شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۷۰.</ref> که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا [[قیامت]] حتی یک [[مسیحی]] روی [[زمین]] باقی نخواهد ماند"<ref>رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. آنها از [[مباهله]] [[امتناع]] کردند؛ گروهی [[اسلام]] آوردند و عدهای به دادن جزیۀ سالیانه دو هزار دست [[لباس]] [[راضی]] شدند<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲ ـ۸۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ ابن اسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۳ـ۲۶۴.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[پشیمانی]] آنان از [[مباهله]]، فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر [[مباهله]] میکردید، تمام این بیابان پر از [[آتش]] میشد و در دم هلاک میشدید»<ref>میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الأبرار، ج۲، ص۱۴۷؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. | [[مسیحیان]] که قائل به [[ربوبیت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} بودند و او را [[فرزند خدا]] میدانستند از پاسخ به این [[استدلال]] در ماندند و به [[انکار]] شدید آن پرداختند تا آنجا که [[پیامبر]] {{صل}} از [[رفتار]] آنان به ستوه آمد<ref>محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص ۲۱۱.</ref>، سپس به [[فرمان خداوند]] به [[مباهله]] [[دعوت]] شدند: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. فردای آن روز ۲۴ یا ۲۵ ذیالحجه<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۷۰.</ref>، دو طرف در بیابان اطراف [[مدینه]] گرد آمدند<ref>میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الأبرار، ج۲، ص۱۴۷.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} همراه [[امام علی]] {{ع}} که [[حسنین]] {{ع}} پیش روی آنها و [[فاطمه]] {{س}} پشت سر [[حضرت]] بود، همگی در [[جایگاه]] خویش قرار گرفتند<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۸؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: «بارالها! اینان [[اهل بیت]] من هستند»<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۲۶.</ref>. [[مسیحیان]] [[نجران]] نیز که برخی [[فرزندان]] خود را همراه آورده بودند در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان [[مسیحی]] چون عزیزترین اشخاص [[پیامبر]] {{صل}} را همراه او دیدند به [[قوم]] خویش گفتند: "ما صورتهایی را میبینیم که اگر از [[خدا]] درخواست از جا برکندن کوهها را کنند، چنین خواهد شد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. هرگز با آنان [[مباهله]] نکنید که به [[خدا]] [[سوگند]] او همانند [[پیامبران]] به [[مباهله]] نشسته است<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳ ـ۸۲؛ این شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۷۰.</ref> که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا [[قیامت]] حتی یک [[مسیحی]] روی [[زمین]] باقی نخواهد ماند"<ref>رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. آنها از [[مباهله]] [[امتناع]] کردند؛ گروهی [[اسلام]] آوردند و عدهای به دادن جزیۀ سالیانه دو هزار دست [[لباس]] [[راضی]] شدند<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲ ـ۸۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ ابن اسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۸.</ref>.<ref>ر. ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۳ـ۲۶۴.</ref> [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[پشیمانی]] آنان از [[مباهله]]، فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر [[مباهله]] میکردید، تمام این بیابان پر از [[آتش]] میشد و در دم هلاک میشدید»<ref>میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الأبرار، ج۲، ص۱۴۷؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. | ||
متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای [[پیامبر]]{{صل}} با آنان مورد [[غفلت]] سیرهنویسان واقع شده و متون [[اسلامی]] نیز به طور مستقل بدان نپرداختهاند<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱.</ref>. | متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای [[پیامبر]] {{صل}} با آنان مورد [[غفلت]] سیرهنویسان واقع شده و متون [[اسلامی]] نیز به طور مستقل بدان نپرداختهاند<ref>ر. ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱.</ref>. | ||
==زمان [[مباهله]]== | == زمان [[مباهله]] == | ||
برخی، زمان [[دعوت]] به مباهلۀ [[پیامبر]]{{صل}} را [[سال سوم هجری]] میدانند؛ زیرا به اتفاق اکثر [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، آیۀ ۶۱ [[سورۀ آل عمران]] که برای [[دعوت]] به [[مباهله]] است در این سال نازل شده است و برخی نیز وقوع آن را در [[سال نهم هجری]] ([[عامالوفود]]) دانستهاند که [[پیامبر]]{{صل}} عازم [[مدینه]] شد<ref>یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۳، ص۵۵۷.</ref>. | برخی، زمان [[دعوت]] به مباهلۀ [[پیامبر]] {{صل}} را [[سال سوم هجری]] میدانند؛ زیرا به اتفاق اکثر [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، آیۀ ۶۱ [[سورۀ آل عمران]] که برای [[دعوت]] به [[مباهله]] است در این سال نازل شده است و برخی نیز وقوع آن را در [[سال نهم هجری]] ([[عامالوفود]]) دانستهاند که [[پیامبر]] {{صل}} عازم [[مدینه]] شد<ref>یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۳، ص۵۵۷.</ref>. | ||
==[[فضیلت اهل بیت]]{{ع}} در [[مباهله]]== | == [[فضیلت اهل بیت]] {{ع}} در [[مباهله]] == | ||
این حادثه، موقعیّت والای [[اهل بیت]]{{ع}} را نزد [[خدا]] نشان میدهد و از [[فضایل]] روشن [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است که در [[آیه]]، [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} به شمار آمده و نشان میدهد او [[افضل]] [[صحابه]] است و خود [[امام علی]]{{ع}} <ref>احتجاج، ج ۱، ص ۱۱۸.</ref> و [[امامان]] دیگر نیز به این واقعه [[استشهاد]] و [[احتجاج]] کردهاند<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۳۳ ص ۱۸۱</ref>. وقتی [[مأمون]] از [[امام رضا]]{{ع}} خواست بزرگترین [[فضیلت علی]]{{ع}} را بیان کند، [[حضرت]] به این [[فضیلت]] اشاره فرمودند و این واقعه و [[فضیلت]] در آثار شعرای [[عرب]] و [[عجم]] نیز انعکاس یافته است<ref>نفحات الازهار، ج ۲۰، ص ۲۵۸.</ref>. | این حادثه، موقعیّت والای [[اهل بیت]] {{ع}} را نزد [[خدا]] نشان میدهد و از [[فضایل]] روشن [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است که در [[آیه]]، [[جان]] [[پیامبر]] {{صل}} به شمار آمده و نشان میدهد او [[افضل]] [[صحابه]] است و خود [[امام علی]] {{ع}} <ref>احتجاج، ج ۱، ص ۱۱۸.</ref> و [[امامان]] دیگر نیز به این واقعه [[استشهاد]] و [[احتجاج]] کردهاند<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۳۳ ص ۱۸۱</ref>. وقتی [[مأمون]] از [[امام رضا]] {{ع}} خواست بزرگترین [[فضیلت علی]] {{ع}} را بیان کند، [[حضرت]] به این [[فضیلت]] اشاره فرمودند و این واقعه و [[فضیلت]] در آثار شعرای [[عرب]] و [[عجم]] نیز انعکاس یافته است<ref>نفحات الازهار، ج ۲۰، ص ۲۵۸.</ref>. | ||
==[[دلایل]] [[اثبات]] حقانیت اهل بیت{{ع}} در [[جریان مباهله]]== | == [[دلایل]] [[اثبات]] حقانیت اهل بیت {{ع}} در [[جریان مباهله]] == | ||
برخی از دلایلی که برای [[اثبات]] [[حقانیت]] و [[جایگاه اهل بیت]]{{ع}} در جریان این حادثه میتوان به آن اشاره کرد عبارتاند از: | برخی از دلایلی که برای [[اثبات]] [[حقانیت]] و [[جایگاه اهل بیت]] {{ع}} در جریان این حادثه میتوان به آن اشاره کرد عبارتاند از: | ||
#همراه بودن [[اهل بیت]]{{ع}} با [[پیامبر]]{{صل}} در [[جریان مباهله]]: به نظر تمام [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] افراد شرکت کننده در [[جریان مباهله]]، [[پنج تن آل عبا]] بودند که مراد از {{متن قرآن|ُ أَبْنَاءَنَا}}، [[حسنین]]{{ع}} هستند و مراد از {{متن قرآن|َ نِسَاءَنَا}}، [[فاطمه]]{{س}} است به [[دلیل]] اینکه جز او زنی در [[مباهله]] شرکت نکرد و [[آیه]] نیز [[دلیل]] بر [[فضیلت]] و [[برتری]] او بر همۀ [[زنان]] عالم است و مراد از نفس [[پیغمبر]]، فقط [[علی]]{{ع}} است زیرا خود [[پیامبر]]{{صل}} که نمیتواند مراد باشد؛ زیرا او [[دعوت]] کننده است و معنی ندارد [[انسان]] خود را [[دعوت]] کند و همیشه [[داعی]] غیر از مدعو است<ref>ر.ک: مجمع البیان مترجمان، ج۴، ص۱۰۳.</ref>؛ چراکه [[پیامبر]]{{صل}} با تعابیر مختلفی به یکی بودن در [[فضایل]] و پیوند عمیق او با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} تصریح فرموده است از جمله: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْک"، "عَلِیٌّ مِنِّی مِثْلُ رَأْسِی مِنْ بَدَنِی"، "أَنْتَ مِنِّی کَرُوحِی مِنْ جَسَدِی"، "أَنْتَ مِنِّی کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۳۵، ص ۲۵۷، ج ۲۱ ص ۲۷۶؛ حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار، ج ۲۰، ص ۲۱۵.</ref> و در [[منابع اهل سنت]] هم احادیثی با همین مضمون [[نقل]] شده است از جمله در [[صحیح بخاری]] و [[ترمذی]]، خصائص [[نسائی]] و...<ref>فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج ۱، ص ۳۳۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> | # همراه بودن [[اهل بیت]] {{ع}} با [[پیامبر]] {{صل}} در [[جریان مباهله]]: به نظر تمام [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] افراد شرکت کننده در [[جریان مباهله]]، [[پنج تن آل عبا]] بودند که مراد از {{متن قرآن|ُ أَبْنَاءَنَا}}، [[حسنین]] {{ع}} هستند و مراد از {{متن قرآن|َ نِسَاءَنَا}}، [[فاطمه]] {{س}} است به [[دلیل]] اینکه جز او زنی در [[مباهله]] شرکت نکرد و [[آیه]] نیز [[دلیل]] بر [[فضیلت]] و [[برتری]] او بر همۀ [[زنان]] عالم است و مراد از نفس [[پیغمبر]]، فقط [[علی]] {{ع}} است زیرا خود [[پیامبر]] {{صل}} که نمیتواند مراد باشد؛ زیرا او [[دعوت]] کننده است و معنی ندارد [[انسان]] خود را [[دعوت]] کند و همیشه [[داعی]] غیر از مدعو است<ref>ر. ک: مجمع البیان مترجمان، ج۴، ص۱۰۳.</ref>؛ چراکه [[پیامبر]] {{صل}} با تعابیر مختلفی به یکی بودن در [[فضایل]] و پیوند عمیق او با [[امیر مؤمنان]] {{ع}} تصریح فرموده است از جمله: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْک"، "عَلِیٌّ مِنِّی مِثْلُ رَأْسِی مِنْ بَدَنِی"، "أَنْتَ مِنِّی کَرُوحِی مِنْ جَسَدِی"، "أَنْتَ مِنِّی کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۳۵، ص ۲۵۷، ج ۲۱ ص ۲۷۶؛ حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار، ج ۲۰، ص ۲۱۵.</ref> و در [[منابع اهل سنت]] هم احادیثی با همین مضمون [[نقل]] شده است از جمله در [[صحیح بخاری]] و [[ترمذی]]، خصائص [[نسائی]] و...<ref>فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج ۱، ص ۳۳۹.</ref>.<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> | ||
# [[نقل حدیث]] و [[جریان مباهله]] در منابع مختلف: [[دلیل]] دیگر برای [[اثبات]] [[حقانیت]] و [[جایگاه اهل بیت]]{{ع}} در [[جریان مباهله]]، | # [[نقل حدیث]] و [[جریان مباهله]] در منابع مختلف: [[دلیل]] دیگر برای [[اثبات]] [[حقانیت]] و [[جایگاه اهل بیت]] {{ع}} در [[جریان مباهله]]، [[نقل]] آن در منابع مختلف است از جمله: در [[شأن نزول]] [[آیه]] گفته شده: وقتی این [[آیه شریفه]] نازل شد: پس بگو بیایید بخوانیم [[فرزندان]] خود را و [[فرزندان]] شما را... آنگاه [[رسول خدا]] [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]] را خواندند و گفتند: خدایا اینها [[اهل]] من هستند»<ref>{{متن حدیث|لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ... ﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِی}}؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، کتاب الفضائل، جزء ۱۵ و ۱۶، باب ۳، ح۲۴۰۴.</ref>. همچنین گفته شده: «[[آیۀ مباهله]] قویترین [[دلیل]] بر [[فضیلت]] [[اصحاب کساء]] است»<ref>زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۳۷۰.</ref> و یا گفته شده: «دلالت [[آیه]] بر [[فضیلت]] [[آل پیامبر]] که [[آل]] اللهاند برای هیچ مؤمنی قابل [[شک]] نیست»<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۲، ص۱۸۱.</ref>. | ||
# خودداری بزرگان [[نصاری]] از [[مباهله]]: این [[آیه]] یکی از محکمترین [[آیات]] در بیان [[عظمت]] [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] ایشان است؛ زیرا بزرگان [[نصاری]] از [[مباهله]] خودداری کردند و با پرداختن [[جزیه]] تن به [[خواری]] دادند<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص ۶۹ ـ ۷۲.</ref>. | # خودداری بزرگان [[نصاری]] از [[مباهله]]: این [[آیه]] یکی از محکمترین [[آیات]] در بیان [[عظمت]] [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] ایشان است؛ زیرا بزرگان [[نصاری]] از [[مباهله]] خودداری کردند و با پرداختن [[جزیه]] تن به [[خواری]] دادند<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص ۶۹ ـ ۷۲.</ref>. | ||