پرش به محتوا

معنویت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[نظام معنویت اسلامی]]، یکی از نظام‌های منشی و [[رفتاری]] مبتنی بر [[نظام]] بینشی و نگرشی است که ساحت معنایی و [[ملکوتی]] [[انسان]] را معرفی می‌کند. [[امام خمینی]] در سخنرانی‌ها و نگاشته‌های متعددی به تبیین [[معنویت]] [[اسلامی]] و گونه‌های معنویت مثبت و منفی پرداخته و مبانی معنویت اسلامی را بیان کرده و به عوامل و موانع و کارکردهای معنویت اشاره کرده است.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۹۳.</ref>
[[نظام معنویت اسلامی]]، یکی از نظام‌های منشی و [[رفتاری]] مبتنی بر [[نظام]] بینشی و نگرشی است که ساحت معنایی و [[ملکوتی]] [[انسان]] را معرفی می‌کند. [[امام خمینی]] در سخنرانی‌ها و نگاشته‌های متعددی به تبیین [[معنویت]] [[اسلامی]] و گونه‌های معنویت مثبت و منفی پرداخته و مبانی معنویت اسلامی را بیان کرده و به عوامل و موانع و کارکردهای معنویت اشاره کرده است.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۹۳.</ref>


==چیستی معنویت==
== چیستی معنویت ==
معنویت، اصالت دادن به [[عالم غیب]] در برابر اصالت بخشیدن به [[عالم شهادت]] است؛ یعنی معنا در برابر ماده اصالت دارد و [[گرایش]] به ماوراء و [[جهان]] قدسی یا [[اعتقاد]] و [[باور]] به [[خدا]] و [[معاد]] [[معناگرایی]] است. معنویت در [[درون انسان]] تعبیه شده و [[جان]] و جهان درون [[آدمی]] ظرف معنویت است که انسان مثل جهان دارای ظاهر و [[باطن]] [[غیب و شهادت]] و [[ملک]] و [[ملکوت]] است و اگر [[انسانی]] به باطن خویش، [[غیب]] وجودش و ملکوت هستی‌اش اعتبار و [[ارزش]] داد دریچه‌های معنویت را به روی خود گشود.
معنویت، اصالت دادن به [[عالم غیب]] در برابر اصالت بخشیدن به [[عالم شهادت]] است؛ یعنی معنا در برابر ماده اصالت دارد و [[گرایش]] به ماوراء و [[جهان]] قدسی یا [[اعتقاد]] و [[باور]] به [[خدا]] و [[معاد]] [[معناگرایی]] است. معنویت در [[درون انسان]] تعبیه شده و [[جان]] و جهان درون [[آدمی]] ظرف معنویت است که انسان مثل جهان دارای ظاهر و [[باطن]] [[غیب و شهادت]] و [[ملک]] و [[ملکوت]] است و اگر [[انسانی]] به باطن خویش، [[غیب]] وجودش و ملکوت هستی‌اش اعتبار و [[ارزش]] داد دریچه‌های معنویت را به روی خود گشود.
[[واقعیت]] انسان از دیدگاه امام خمینی که برگرفته از آموزه‌های [[وحیانی]] است، واقعیتی دو ساحتی است؛ ۱. ساحت [[جسمانی]] ۲. ساحت [[روحانی]] و [[معنوی]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۲۵۴؛ شرح چهل حدیث، ص۵.</ref> و ساحت ملکوتی انسان، محور و مدار حرکت تکاملی اوست. اگرچه [[اشتغال]] او به [[مُلک]] و ماده موجب احتجابش از ملکوت و معنا خواهد شد<ref>شرح چهل حدیث، ص۴۱۷.</ref>. همچنین [[امام]] هستی را دارای لایه‌های مادی و معنوی با ظاهری و [[باطنی]] می‌داند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۲۵۴.</ref>. بنابراین انسان دارای دو نشئه و دو عالم است: نشئه [[ظاهریه]] ملکیه که آن [[بدن]] اوست و نشئه [[باطنیه]] غیبیه ملکوتیه که از عالم دیگر است<ref>شرح چهل حدیث، ص۵.</ref> که هرگاه آدمی به نشئات [[غیبی]] و ملکوتی‌اش توجه کرد و رو به سوی [[عالم باطن]] داشت معناگراست و بایسته است که در همین عالم ماده و ملک با [[غلبه]] بر آنها ملکوتی شده و قصد عالم غیب نماید.
[[واقعیت]] انسان از دیدگاه امام خمینی که برگرفته از آموزه‌های [[وحیانی]] است، واقعیتی دو ساحتی است؛ ۱. ساحت [[جسمانی]] ۲. ساحت [[روحانی]] و [[معنوی]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۲۵۴؛ شرح چهل حدیث، ص۵.</ref> و ساحت ملکوتی انسان، محور و مدار حرکت تکاملی اوست. اگرچه [[اشتغال]] او به [[مُلک]] و ماده موجب احتجابش از ملکوت و معنا خواهد شد<ref>شرح چهل حدیث، ص۴۱۷.</ref>. همچنین [[امام]] هستی را دارای لایه‌های مادی و معنوی با ظاهری و [[باطنی]] می‌داند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۲۵۴.</ref>. بنابراین انسان دارای دو نشئه و دو عالم است: نشئه [[ظاهریه]] ملکیه که آن [[بدن]] اوست و نشئه [[باطنیه]] غیبیه ملکوتیه که از عالم دیگر است<ref>شرح چهل حدیث، ص۵.</ref> که هرگاه آدمی به نشئات [[غیبی]] و ملکوتی‌اش توجه کرد و رو به سوی [[عالم باطن]] داشت معناگراست و بایسته است که در همین عالم ماده و ملک با [[غلبه]] بر آنها ملکوتی شده و قصد عالم غیب نماید.
خط ۲۳: خط ۲۳:
معنویت [[اجتماعی]] و «معنویت» [[انقلاب]] و [[نظام اسلامی]] نیز تنها به معنای [[دعا]]، [[نیایش]]، [[عبادت]] و... نیست؛ بلکه معنویتی ساری و جاری در چالش‌های روزمره و واقعیت‌های [[حیات انسان]] و [[زندگی فردی]] - [[اجتماعی]] است. [[معنویت]]، [[خلوت]] و خلسه صرف نیست، و با [[مساوات]] و [[مواسات]] و رعایت [[حقوق شهروندی]]، نسبتی تام و تمام دارد، نه اینکه نسبت‌شان در بی‌نسبتی و جزیره‌ای بودن آنها با هم باشد؛ چه اینکه معنویت، معلول [[معرفت]] و مولود [[عبودیت]] و محصول [[تحقّق عدالت]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] در حوزه [[انسانیت]] [[انسان]] است و راه کسب معنویت نیز [[اصلاح]] درون و برون می‌باشد؛ لذا معنویت اومانیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی اساساً معنویت نیست و اگر باشد ناقص و ناکافی است و چه بسا انسان و [[جامعه انسانی]] را دچار «[[بحران هویت]]» نماید<ref>یادداشت‌ها، ج۱۱، ص۲۷۵.</ref>. معنویت بر پایه [[باورهای اسلامی]]، رابطه دو سویه با [[عدالت اجتماعی]] و [[کرامت]] و [[حریت]] [[انسانی]] دارد و تأثیر معنویت و معرفت، معنویت و کرامت، معنویت و [[عدالت]] و معنویت و حریت، تأثیری دو جانبه و متقابل است؛ به تعبیر بسیار زیبای استاد [[شهید مطهری]]: «اگر در جامعه‌ای عدالت اجتماعی برقرار نباشد، پایه معنویت هم [[متزلزل]] خواهد بود. [[منطق]] [[اسلام]] این است که معنویت را با عدالت و توأم با یکدیگر می‌باید در [[جامعه]] برقرار کرد. در جامعه‌ای که عدالت وجود نداشته باشد، هزاران هزار [[بیمار]] [[روانی]] به وجود می‌آیند. محرومیت‌ها، ایجاد عقده‌های روانی می‌کند و عقده‌های روانی [[تولید]] انفجار.»..<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۵۸.</ref>. یا فرمودند: «از نظر [[قرآن]]، معنویت پایه [[تکامل]] است. این همه [[عبادات]] که در اسلام بر روی آن تکیه شده است، برای تقویت جنبه [[معنوی]] [[روح انسان]] است.»..<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۱۹.</ref>. اگر [[حکومت اسلامی]] ریشه در [[معارف]] و [[معنویات]] نداشته و از آنجا [[تغذیه]] و تقویت نشود و هماره [[قرب به خدا]] و [[توحید]] و [[معرفت الهی]] را وجهه [[همت]] خویش قرار ندهد و بسط [[روح]] و [[روحیه]] عبودیت و [[بندگی خدا]] و تأمین نیازهای بُعد اصیل انسان؛ یعنی روح را مطمح نظر ننماید، قطعاً دارای خلاءهای بنیادی و کلیدی خواهد شد و در نتیجه، [[پویایی]]، [[بالندگی]] و [[کارآمدی]] لازم را نیز نخواهد داشت که اساس و تعدیل می‌کند که به [[الهیات]] منجر شده و در [[مادیات]] به نظر الهیات نظر می‌کند و در الهیات به نظر مادیات نظر می‌کند، [[اسلام]] حامع بین همه جهات است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۴۶۷ - ۴۶۸.</ref>؛ بنابراین، [[انسان اسلام]] بین ماده و معنا جمع می‌نماید و به [[دنیا]] با چشم گذرگاه به [[آخرت]] با دیده منزلگاه می‌نگرد و این نوع نگاه را از [[قرآن]] گرفته است آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref> یا {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۹۳.</ref>.
معنویت [[اجتماعی]] و «معنویت» [[انقلاب]] و [[نظام اسلامی]] نیز تنها به معنای [[دعا]]، [[نیایش]]، [[عبادت]] و... نیست؛ بلکه معنویتی ساری و جاری در چالش‌های روزمره و واقعیت‌های [[حیات انسان]] و [[زندگی فردی]] - [[اجتماعی]] است. [[معنویت]]، [[خلوت]] و خلسه صرف نیست، و با [[مساوات]] و [[مواسات]] و رعایت [[حقوق شهروندی]]، نسبتی تام و تمام دارد، نه اینکه نسبت‌شان در بی‌نسبتی و جزیره‌ای بودن آنها با هم باشد؛ چه اینکه معنویت، معلول [[معرفت]] و مولود [[عبودیت]] و محصول [[تحقّق عدالت]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] در حوزه [[انسانیت]] [[انسان]] است و راه کسب معنویت نیز [[اصلاح]] درون و برون می‌باشد؛ لذا معنویت اومانیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی اساساً معنویت نیست و اگر باشد ناقص و ناکافی است و چه بسا انسان و [[جامعه انسانی]] را دچار «[[بحران هویت]]» نماید<ref>یادداشت‌ها، ج۱۱، ص۲۷۵.</ref>. معنویت بر پایه [[باورهای اسلامی]]، رابطه دو سویه با [[عدالت اجتماعی]] و [[کرامت]] و [[حریت]] [[انسانی]] دارد و تأثیر معنویت و معرفت، معنویت و کرامت، معنویت و [[عدالت]] و معنویت و حریت، تأثیری دو جانبه و متقابل است؛ به تعبیر بسیار زیبای استاد [[شهید مطهری]]: «اگر در جامعه‌ای عدالت اجتماعی برقرار نباشد، پایه معنویت هم [[متزلزل]] خواهد بود. [[منطق]] [[اسلام]] این است که معنویت را با عدالت و توأم با یکدیگر می‌باید در [[جامعه]] برقرار کرد. در جامعه‌ای که عدالت وجود نداشته باشد، هزاران هزار [[بیمار]] [[روانی]] به وجود می‌آیند. محرومیت‌ها، ایجاد عقده‌های روانی می‌کند و عقده‌های روانی [[تولید]] انفجار.»..<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۵۸.</ref>. یا فرمودند: «از نظر [[قرآن]]، معنویت پایه [[تکامل]] است. این همه [[عبادات]] که در اسلام بر روی آن تکیه شده است، برای تقویت جنبه [[معنوی]] [[روح انسان]] است.»..<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۱۹.</ref>. اگر [[حکومت اسلامی]] ریشه در [[معارف]] و [[معنویات]] نداشته و از آنجا [[تغذیه]] و تقویت نشود و هماره [[قرب به خدا]] و [[توحید]] و [[معرفت الهی]] را وجهه [[همت]] خویش قرار ندهد و بسط [[روح]] و [[روحیه]] عبودیت و [[بندگی خدا]] و تأمین نیازهای بُعد اصیل انسان؛ یعنی روح را مطمح نظر ننماید، قطعاً دارای خلاءهای بنیادی و کلیدی خواهد شد و در نتیجه، [[پویایی]]، [[بالندگی]] و [[کارآمدی]] لازم را نیز نخواهد داشت که اساس و تعدیل می‌کند که به [[الهیات]] منجر شده و در [[مادیات]] به نظر الهیات نظر می‌کند و در الهیات به نظر مادیات نظر می‌کند، [[اسلام]] حامع بین همه جهات است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۴۶۷ - ۴۶۸.</ref>؛ بنابراین، [[انسان اسلام]] بین ماده و معنا جمع می‌نماید و به [[دنیا]] با چشم گذرگاه به [[آخرت]] با دیده منزلگاه می‌نگرد و این نوع نگاه را از [[قرآن]] گرفته است آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref> یا {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزی‌های پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۹۳.</ref>.


==جایگاه [[معنویت]] در منظومه [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[امام]]==
== جایگاه [[معنویت]] در منظومه [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[امام]] ==
[[امام خمینی]]، اسلام را به صورت منظومه‌وار و دارای سامانه و ساختار کاملاً مشخصی [[تفسیر]] می‌کرد و اسلام را بر اساس [[نظام]] وجودی [[انسان]]، [[انسانی]] که دارای: ۱. [[عقل]] ۲. [[قلب]] ۳. قالب با ابعاد [[عقلانی]]، [[نفسانی]] و [[جسمانی]] است دیده و [[تعالیم اسلام]] و آموزه‌های آن را مطابق ساحت‌ها و [[ابعاد وجودی انسان]]، [[تعالیم]] مربوط به عقل یا عقلانی، تعالیم مربوط به قلب یا نفسانی و تعالیم مربوط به قالب یا جسمانی نظام می‌داد؛ لذا حلقه [[واسط]] ابعاد وجودی انسان و اسلام را همانا [[معارف]] مربوط به [[تربیت معنوی]] یا [[سیر]] و سلوکی تحت عنوان [[اخلاق]] و [[عرفان]] می‌دانست<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۹۱ - ۳۹۲.</ref> و در یک شبکه به هم پیوسته‌ای عقل، قلب و قالب را تحلیل کرده و با معارف عقلانی، [[معنوی]] و [[رفتاری]] مطابقت می‌داد و [[معتقد]] بود هر سه بعد و ساحت انسان و اسلام پیوند [[حقیقی]] و ربط وجودی با هم دارند چنانکه امام مراتب ثلاثه انسانیه را در یک پیوند ارگانیکی و دیالکتیکی در جوانب کمال و [[نقص]] می‌دید<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۸.</ref>. پس [[معنویت]] نقش کلیدی و [[منزلت]] محوری در [[نظام فکری]] [[امام]] در [[مقام]] [[اسلام‌شناسی]] دارد و [[عقلانیت و معنویت]] از هم جدایی نداشته، بلکه به‌هم سرشته و پیوسته‌اند؛ چنانکه [[شریعت]] و معنویت در ترابط و پیوست ناگسستنی با هم‌اند.
[[امام خمینی]]، اسلام را به صورت منظومه‌وار و دارای سامانه و ساختار کاملاً مشخصی [[تفسیر]] می‌کرد و اسلام را بر اساس [[نظام]] وجودی [[انسان]]، [[انسانی]] که دارای: ۱. [[عقل]] ۲. [[قلب]] ۳. قالب با ابعاد [[عقلانی]]، [[نفسانی]] و [[جسمانی]] است دیده و [[تعالیم اسلام]] و آموزه‌های آن را مطابق ساحت‌ها و [[ابعاد وجودی انسان]]، [[تعالیم]] مربوط به عقل یا عقلانی، تعالیم مربوط به قلب یا نفسانی و تعالیم مربوط به قالب یا جسمانی نظام می‌داد؛ لذا حلقه [[واسط]] ابعاد وجودی انسان و اسلام را همانا [[معارف]] مربوط به [[تربیت معنوی]] یا [[سیر]] و سلوکی تحت عنوان [[اخلاق]] و [[عرفان]] می‌دانست<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۹۱ - ۳۹۲.</ref> و در یک شبکه به هم پیوسته‌ای عقل، قلب و قالب را تحلیل کرده و با معارف عقلانی، [[معنوی]] و [[رفتاری]] مطابقت می‌داد و [[معتقد]] بود هر سه بعد و ساحت انسان و اسلام پیوند [[حقیقی]] و ربط وجودی با هم دارند چنانکه امام مراتب ثلاثه انسانیه را در یک پیوند ارگانیکی و دیالکتیکی در جوانب کمال و [[نقص]] می‌دید<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۸.</ref>. پس [[معنویت]] نقش کلیدی و [[منزلت]] محوری در [[نظام فکری]] [[امام]] در [[مقام]] [[اسلام‌شناسی]] دارد و [[عقلانیت و معنویت]] از هم جدایی نداشته، بلکه به‌هم سرشته و پیوسته‌اند؛ چنانکه [[شریعت]] و معنویت در ترابط و پیوست ناگسستنی با هم‌اند.
در [[جهان‌بینی]] امام، سه ساحت و مقام و عالم [[انسان]]: ۱. ساحت [[آخرت]]، [[عالم غیب]] و [[روحانیت]] و [[عقل]] ۲. ساحت [[برزخ]]، عالم متوسط بین‌العالمین و [[خیال]] ۳. ساحت [[دنیا]]، [[ملک]] و [[عالم شهادت]] در تناظر با ساحت‌های عالم وجود و هستی‌اند، چنانکه [[مشاهده]] شد و [[اسلام]] [[تفسیر]] عالم و [[آدم]] و برنامه [[تکامل انسان]] است تا بی‌نهایت.
در [[جهان‌بینی]] امام، سه ساحت و مقام و عالم [[انسان]]: ۱. ساحت [[آخرت]]، [[عالم غیب]] و [[روحانیت]] و [[عقل]] ۲. ساحت [[برزخ]]، عالم متوسط بین‌العالمین و [[خیال]] ۳. ساحت [[دنیا]]، [[ملک]] و [[عالم شهادت]] در تناظر با ساحت‌های عالم وجود و هستی‌اند، چنانکه [[مشاهده]] شد و [[اسلام]] [[تفسیر]] عالم و [[آدم]] و برنامه [[تکامل انسان]] است تا بی‌نهایت.
خط ۳۲: خط ۳۲:
امام [[معنویت]] را ساری در همه ابعاد [[تکامل]] [[اجتماعی]] طرح کردند و بر این [[باور]] بودند که فرد و [[جامعه]] بایسته است در ساخت‌های گوناگون [[رشد]] و [[پیشرفت]] نماید تا بعدی از ابعاد رشد کرده و ابعاد دیگر متوقف شده و از [[بالندگی]] و رشد باز بماند که [[جوامع]] غربی چنین‌اند و اینک به نقایص و خلاءهای تکاملی خویش [[آگاهی]] یافته بانگ بازگشت به معنویت را سر داده‌اند، بنابراین باید معنویت در همه ساحت‌ها و ابعاد جریان یافته و تحقق پیدا کند.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۰۰.</ref>
امام [[معنویت]] را ساری در همه ابعاد [[تکامل]] [[اجتماعی]] طرح کردند و بر این [[باور]] بودند که فرد و [[جامعه]] بایسته است در ساخت‌های گوناگون [[رشد]] و [[پیشرفت]] نماید تا بعدی از ابعاد رشد کرده و ابعاد دیگر متوقف شده و از [[بالندگی]] و رشد باز بماند که [[جوامع]] غربی چنین‌اند و اینک به نقایص و خلاءهای تکاملی خویش [[آگاهی]] یافته بانگ بازگشت به معنویت را سر داده‌اند، بنابراین باید معنویت در همه ساحت‌ها و ابعاد جریان یافته و تحقق پیدا کند.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۰۰.</ref>


==گونه‌شناسی معنویت==
== گونه‌شناسی معنویت ==
[[روح]] معنویت در نگاه و نگرش [[امام خمینی]]، [[قیام]] لله و کار برای [[خدا]] بود که از دیدگاه [[امام]] گفتمان [[حاکم]] و مسلط بر معنویت می‌باشد؛ لذا معنویت اصل و اساس همه امور و [[اعمال]] بود؛ لکن امام بر اساس [[تفسیر]] و قرائتی که از [[اسلام]] داشت معنویت را چند لایه دیده و در سطوح و ساحت‌های مختلف تحلیل می‌نمود که عبارت‌اند از: ۱. سطح و ساحت [[اخلاقی]] یا معنویت اخلاقی ۲. سطح و ساحت [[عرفانی]] یا معنویت عرفانی. البته امام این دو معنویت را به‌هم پیوسته و درهم تنیده می‌دانست؛ به گونه‌ای که معنویت اخلاقی را مقدمه لازم معنویت عرفانی قلمداد می‌کرد<ref>آداب الصلاة، ص۵۱ - ۶۰ و ۲۸۰؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۰ - ۱۲و ۶۲ - ۶۴؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۷۲ - ۲۹۹؛ ج۲، ص۵۴ - ۵۶ و۹۰؛ شرح چهل حدیث، ص۱۲۷ و ۱۸۰ - ۱۸۵.</ref>.
[[روح]] معنویت در نگاه و نگرش [[امام خمینی]]، [[قیام]] لله و کار برای [[خدا]] بود که از دیدگاه [[امام]] گفتمان [[حاکم]] و مسلط بر معنویت می‌باشد؛ لذا معنویت اصل و اساس همه امور و [[اعمال]] بود؛ لکن امام بر اساس [[تفسیر]] و قرائتی که از [[اسلام]] داشت معنویت را چند لایه دیده و در سطوح و ساحت‌های مختلف تحلیل می‌نمود که عبارت‌اند از: ۱. سطح و ساحت [[اخلاقی]] یا معنویت اخلاقی ۲. سطح و ساحت [[عرفانی]] یا معنویت عرفانی. البته امام این دو معنویت را به‌هم پیوسته و درهم تنیده می‌دانست؛ به گونه‌ای که معنویت اخلاقی را مقدمه لازم معنویت عرفانی قلمداد می‌کرد<ref>آداب الصلاة، ص۵۱ - ۶۰ و ۲۸۰؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۰ - ۱۲و ۶۲ - ۶۴؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۷۲ - ۲۹۹؛ ج۲، ص۵۴ - ۵۶ و۹۰؛ شرح چهل حدیث، ص۱۲۷ و ۱۸۰ - ۱۸۵.</ref>.
امام در بحث از نشئات وجودی [[انسان]] و تطابق آن با [[علوم]] و [[معارف اسلامی]] به تبیین ترابط و تعامل آنها با هم نیز پرداختند تا علومی که به [[تربیت]] ظاهر و [[باطن]] [[آدمیان]] می‌پردازند مثل [[فقه]] و مبادی آن، [[علم]] [[آداب]] [[معاشرت]] و [[تدبیر]] [[منزل]] و [[سیاست]] مدن در تربیت ظاهر و علومی که به تربیت باطن اهتمام دارند مثل: علم به منجیات و مهلکات خلقیه و علم به مبادی وجود آنها یعنی [[علم اخلاق]] و علومی که تقویت و [[تربیت عقلانی]] - [[فکری]] مثل [[علم]] [[عقاید]] و [[کلام]] و [[حکمت اسلامی]] را مطرح ساختند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۸۷.</ref> تا گونه‌های [[معنویت]] را در [[اخلاق]] و [[عرفان]] بر دو پایه محکم و بنیاد مستحکم یعنی: ۱. عقاید [[عقلانی]] و [[منطق]] [[حیات]] و [[فلسفه]] [[زندگی]] یا [[جهان‌بینی اسلامی]] که عقلانی، اثبات‌پذیر، تعهدآور، عشق‌آفرین و حرکت‌زاست؛ ۲. [[شریعت]] جامع و کامل یا باید و نبایدهای سازنده مبتنی نماید و [[سلوک معنوی]] در دو ساحت [[اخلاقی]] - [[عرفانی]] پشتوانه‌های روشن و [[غنی]] و [[قوی]] داشته باشند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۸۴-۳۹۰.</ref>.
امام در بحث از نشئات وجودی [[انسان]] و تطابق آن با [[علوم]] و [[معارف اسلامی]] به تبیین ترابط و تعامل آنها با هم نیز پرداختند تا علومی که به [[تربیت]] ظاهر و [[باطن]] [[آدمیان]] می‌پردازند مثل [[فقه]] و مبادی آن، [[علم]] [[آداب]] [[معاشرت]] و [[تدبیر]] [[منزل]] و [[سیاست]] مدن در تربیت ظاهر و علومی که به تربیت باطن اهتمام دارند مثل: علم به منجیات و مهلکات خلقیه و علم به مبادی وجود آنها یعنی [[علم اخلاق]] و علومی که تقویت و [[تربیت عقلانی]] - [[فکری]] مثل [[علم]] [[عقاید]] و [[کلام]] و [[حکمت اسلامی]] را مطرح ساختند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۸۷.</ref> تا گونه‌های [[معنویت]] را در [[اخلاق]] و [[عرفان]] بر دو پایه محکم و بنیاد مستحکم یعنی: ۱. عقاید [[عقلانی]] و [[منطق]] [[حیات]] و [[فلسفه]] [[زندگی]] یا [[جهان‌بینی اسلامی]] که عقلانی، اثبات‌پذیر، تعهدآور، عشق‌آفرین و حرکت‌زاست؛ ۲. [[شریعت]] جامع و کامل یا باید و نبایدهای سازنده مبتنی نماید و [[سلوک معنوی]] در دو ساحت [[اخلاقی]] - [[عرفانی]] پشتوانه‌های روشن و [[غنی]] و [[قوی]] داشته باشند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۸۴-۳۹۰.</ref>.
خط ۴۶: خط ۴۶:
پس [[امام]] گونه‌شناسی‌اش در ساحت [[معنویت]] بر پایه معنویت [[اخلاقی]] و [[عرفانی]] دارای مفهوم و مصداق گسترده و قلمرو وسیعی است که به برخی از آنها اشاراتی شد که در گونه‌های [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[علمی]]، [[اجتماعی]] و... قابل تطبیق و تحلیل است.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۰۲.</ref>
پس [[امام]] گونه‌شناسی‌اش در ساحت [[معنویت]] بر پایه معنویت [[اخلاقی]] و [[عرفانی]] دارای مفهوم و مصداق گسترده و قلمرو وسیعی است که به برخی از آنها اشاراتی شد که در گونه‌های [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[علمی]]، [[اجتماعی]] و... قابل تطبیق و تحلیل است.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۰۲.</ref>


==مبانی معنویت==
== مبانی معنویت ==
===مبنای [[انسان]] [[شناختی]]===
=== مبنای [[انسان]] [[شناختی]] ===
انسان از نگاه [[امام خمینی]] دارای ابعاد مادی - [[معنوی]] و ظاهری - [[باطنی]] و ملکی - [[ملکوتی]] است<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۲.</ref>. به تعبیر [[شهید مطهری]]: «طبق نظر [[اسلام]]، انسان یک حقیقتی است که نفخه [[الهی]] در او دمیده شده و از دنیای دیگری آمده است و با اشیائی که در [[طبیعت]] وجود دارد، تجانس کامل ندارد. انسان در این [[دنیا]]، یک نوع [[احساس]] [[غربت]] و احساس بیگانگی و عدم تجانس با همه موجودات عالم می‌کند؛ چون همه فانی و متغیر و غیرقابل [[دلبستگی]] هستند؛ ولی در انسان دغدغه [[جاودانگی]] وجود دارد. این درد همان است که انسان را به [[عبادت]] و [[پرستش خدا]] و [[راز]] و [[نیاز به خدا]] و به اصل خود نزدیک شدن می‌کشاند»<ref>صحیفه امام، ج۲۳، ص۱۳۵ و ۱۳۶.</ref>.
انسان از نگاه [[امام خمینی]] دارای ابعاد مادی - [[معنوی]] و ظاهری - [[باطنی]] و ملکی - [[ملکوتی]] است<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۲.</ref>. به تعبیر [[شهید مطهری]]: «طبق نظر [[اسلام]]، انسان یک حقیقتی است که نفخه [[الهی]] در او دمیده شده و از دنیای دیگری آمده است و با اشیائی که در [[طبیعت]] وجود دارد، تجانس کامل ندارد. انسان در این [[دنیا]]، یک نوع [[احساس]] [[غربت]] و احساس بیگانگی و عدم تجانس با همه موجودات عالم می‌کند؛ چون همه فانی و متغیر و غیرقابل [[دلبستگی]] هستند؛ ولی در انسان دغدغه [[جاودانگی]] وجود دارد. این درد همان است که انسان را به [[عبادت]] و [[پرستش خدا]] و [[راز]] و [[نیاز به خدا]] و به اصل خود نزدیک شدن می‌کشاند»<ref>صحیفه امام، ج۲۳، ص۱۳۵ و ۱۳۶.</ref>.
آری، انسانِ اسلام، درد [[خدا]] و درد [[خلق]] خدا دارد. درد خود و [[جامعه]] خویش دارد و [[نظام اسلامی]] نیز باید برنامه‌ها، [[استراتژی]] و راهبردهایش در راستای درد فرد و جامعه معطوف گردد؛ یعنی با دردخدایی، درد [[بندگان خدا]] را داشته باشد و زمینه‌ها را به گونه‌ای هماهنگ، [[مدیریت]] کند که عامل صعود فرد و جامعه و تحقّق [[رشد]]، [[فلاح]]، [[صلاح]] و [[سعادت]] [[آدمیان]] گردد و در جهت اشاعه [[اخلاق الهی]] و معنویت [[اسلامی]] گام بردارد؛ به بیان دیگر، [[اقتصاد]]، [[سیاست]]، [[هنر]]، [[آموزش]]، [[صنعت]] و تکنولوژی نظام اسلامی باید [[روح]] و و رایحه [[اسلام ناب]] و معنویت و [[ارزش‌ها]] را داشته باشد؛ چنانکه [[حاکم]] علی‌الاطلاق [[اسلامی]] در [[نظام الهی]] – توحیدی‌ای که به پا ساخت، مهم‌ترین دغدغه‌هایش، درد [[هدایت]]، درد [[معنویت]] و [[معرفت]] و درد بینش‌ها و گرایش‌های [[الهی]] بود.
آری، انسانِ اسلام، درد [[خدا]] و درد [[خلق]] خدا دارد. درد خود و [[جامعه]] خویش دارد و [[نظام اسلامی]] نیز باید برنامه‌ها، [[استراتژی]] و راهبردهایش در راستای درد فرد و جامعه معطوف گردد؛ یعنی با دردخدایی، درد [[بندگان خدا]] را داشته باشد و زمینه‌ها را به گونه‌ای هماهنگ، [[مدیریت]] کند که عامل صعود فرد و جامعه و تحقّق [[رشد]]، [[فلاح]]، [[صلاح]] و [[سعادت]] [[آدمیان]] گردد و در جهت اشاعه [[اخلاق الهی]] و معنویت [[اسلامی]] گام بردارد؛ به بیان دیگر، [[اقتصاد]]، [[سیاست]]، [[هنر]]، [[آموزش]]، [[صنعت]] و تکنولوژی نظام اسلامی باید [[روح]] و و رایحه [[اسلام ناب]] و معنویت و [[ارزش‌ها]] را داشته باشد؛ چنانکه [[حاکم]] علی‌الاطلاق [[اسلامی]] در [[نظام الهی]] – توحیدی‌ای که به پا ساخت، مهم‌ترین دغدغه‌هایش، درد [[هدایت]]، درد [[معنویت]] و [[معرفت]] و درد بینش‌ها و گرایش‌های [[الهی]] بود.
خط ۵۹: خط ۵۹:


بر اثر این مرتبه است که موجودات، از نور [[حق]] و فیض وجود بهره‌مند می‌گردند. همچنین بر اثر این مرتبه است که [[حقیقت]] [[کمال انسانی]] یا عین ثابت [[انسان کامل]] در کل عالم، [[ولایت کلیه]] دارد؛ زیرا [[ولایت]] به معنای [[قرب]]، [[محبوبیت]]، [[تصرف]] یا [[ربوبیت]] و [[نیابت]] است<ref>آداب الصلاة، ص۲۲۴.</ref>.
بر اثر این مرتبه است که موجودات، از نور [[حق]] و فیض وجود بهره‌مند می‌گردند. همچنین بر اثر این مرتبه است که [[حقیقت]] [[کمال انسانی]] یا عین ثابت [[انسان کامل]] در کل عالم، [[ولایت کلیه]] دارد؛ زیرا [[ولایت]] به معنای [[قرب]]، [[محبوبیت]]، [[تصرف]] یا [[ربوبیت]] و [[نیابت]] است<ref>آداب الصلاة، ص۲۲۴.</ref>.
جلوه [[ظهور]] [[اسم الله]]، نور [[رسول‌الله]] و [[مقام محمدی]]{{صل}} است. به [[برکت]] وجود اوست که [[اسماء]] و [[انوار الهی]] در عالم تابیده: {{متن قرآن|وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا}}<ref>«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد» سوره زمر، آیه ۶۹.</ref>. این [[مقام]] اولاً به [[رسول الله]]{{صل}} و سپس به [[معصومین]]{{عم}} که به مدد [[پیامبر]]، آن مرتبه را [[درک]] کرده‌اند و سپس به هرکس که در [[راه کمال]] پیش می‌رود و کامیاب بر می‌آید، تعلق دارد. چنانکه فرموده‌اند: «مقام رسول الله{{صل}} به ولایت کلی [[الهی]] بالاصالة تمام [[برکات]] را در این [[جهان]] بسط داده است... [[تجلی الهی]] به تبع [[پیغمبر]] بر [[امامان]] است»<ref>آداب الصلاة، ص۳۲۹؛ مصباح الهدایة، ص۲۱ و ۱۵۶.</ref>.
جلوه [[ظهور]] [[اسم الله]]، نور [[رسول‌الله]] و [[مقام محمدی]] {{صل}} است. به [[برکت]] وجود اوست که [[اسماء]] و [[انوار الهی]] در عالم تابیده: {{متن قرآن|وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا}}<ref>«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد» سوره زمر، آیه ۶۹.</ref>. این [[مقام]] اولاً به [[رسول الله]] {{صل}} و سپس به [[معصومین]] {{عم}} که به مدد [[پیامبر]]، آن مرتبه را [[درک]] کرده‌اند و سپس به هرکس که در [[راه کمال]] پیش می‌رود و کامیاب بر می‌آید، تعلق دارد. چنانکه فرموده‌اند: «مقام رسول الله {{صل}} به ولایت کلی [[الهی]] بالاصالة تمام [[برکات]] را در این [[جهان]] بسط داده است... [[تجلی الهی]] به تبع [[پیغمبر]] بر [[امامان]] است»<ref>آداب الصلاة، ص۳۲۹؛ مصباح الهدایة، ص۲۱ و ۱۵۶.</ref>.
مقام [[محمدیه]] یا ولایت کلیه، مقامی است که انسان‌هایی چون پیامبر و عتره طاهره‌اش [[مظهر تام]] و کامل آن هستند و در حقیقت مقام [[انسان]] است بر حسب مراتبی که دارند. پس مقام انسان کامل، مقام کمال انسانی است که همه می‌توانند به آن برسند و [[رسالت]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] این بوده است که [[انسان‌ها]] را به سوی این کمال [[هدایت]] کنند. البته کسی در این [[سیر]] از [[عنایات]] رسول الله و [[امامان]] [[بی‌نیاز]] نیست. حتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[فیض]] [[رسول الله]]{{صل}} [[سیر]] إلی [[الله]] و فی الله را انجام داد و مقاماتی را تحصیل کرد که برای ما قابل [[درک]] و [[وصف]] نیست.
مقام [[محمدیه]] یا ولایت کلیه، مقامی است که انسان‌هایی چون پیامبر و عتره طاهره‌اش [[مظهر تام]] و کامل آن هستند و در حقیقت مقام [[انسان]] است بر حسب مراتبی که دارند. پس مقام انسان کامل، مقام کمال انسانی است که همه می‌توانند به آن برسند و [[رسالت]] [[انبیاء]] و [[اولیاء]] این بوده است که [[انسان‌ها]] را به سوی این کمال [[هدایت]] کنند. البته کسی در این [[سیر]] از [[عنایات]] رسول الله و [[امامان]] [[بی‌نیاز]] نیست. حتی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با [[فیض]] [[رسول الله]] {{صل}} [[سیر]] إلی [[الله]] و فی الله را انجام داد و مقاماتی را تحصیل کرد که برای ما قابل [[درک]] و [[وصف]] نیست.


به تعبیر دیگر، [[امام امیرالمؤمنین]]، شخصیتی است دارای ابعاد بسیار که [[مظهر اسم]] جمع [[الهی]] است و دارای تمام [[اسماء و صفات]] است. یا به بیان دیگر تمام اسماء و صفات الهی در [[ظهور]] و در بروز [[دنیا]] و عالم، با واسطه [[رسول اکرم]] در این [[شخصیت]] ظهور کرده است<ref>ر.ک: تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۷۱؛ مصباح الهادیة، ص۱۵۶؛ آداب الصلاة، ص۲۲۴ و ۳۲۹.</ref>.
به تعبیر دیگر، [[امام امیرالمؤمنین]]، شخصیتی است دارای ابعاد بسیار که [[مظهر اسم]] جمع [[الهی]] است و دارای تمام [[اسماء و صفات]] است. یا به بیان دیگر تمام اسماء و صفات الهی در [[ظهور]] و در بروز [[دنیا]] و عالم، با واسطه [[رسول اکرم]] در این [[شخصیت]] ظهور کرده است<ref>ر. ک: تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۷۱؛ مصباح الهادیة، ص۱۵۶؛ آداب الصلاة، ص۲۲۴ و ۳۲۹.</ref>.
[[مقام]] [[کمال انسانی]] در همه [[مردم]] به صورت [[فطرت]] وجود دارد و استعدادی است که باید شکوفا شود. فطرت هرکس او را به سمت کمال مطلوب می‌کشاند. [[معنویت]] ریشه در [[فطرت انسان]] دارد و اساساً فطرت با معنویت و [[محبت]] به [[کمال مطلق]] تفسیرپذیر و معنامند است، از سوی دیگر [[انسان‌شناسی]] [[اسلامی]] با فطرت‌مندی و سرشت‌مندی [[انسان]] گره خورده است و نظریه فطرت در انسان‌شناسی [[امام خمینی]] از برجستگی خاصی برخوردار می‌باشد لذا برخی نگرش‌ها و بینش‌های [[امام]] را در خصوص فطرت و لوازم آن مطرح می‌کنیم تا مقوله معنویت که با فطرت عجین و هم‌سرنوشت است شفاف و تبیین گردد.
[[مقام]] [[کمال انسانی]] در همه [[مردم]] به صورت [[فطرت]] وجود دارد و استعدادی است که باید شکوفا شود. فطرت هرکس او را به سمت کمال مطلوب می‌کشاند. [[معنویت]] ریشه در [[فطرت انسان]] دارد و اساساً فطرت با معنویت و [[محبت]] به [[کمال مطلق]] تفسیرپذیر و معنامند است، از سوی دیگر [[انسان‌شناسی]] [[اسلامی]] با فطرت‌مندی و سرشت‌مندی [[انسان]] گره خورده است و نظریه فطرت در انسان‌شناسی [[امام خمینی]] از برجستگی خاصی برخوردار می‌باشد لذا برخی نگرش‌ها و بینش‌های [[امام]] را در خصوص فطرت و لوازم آن مطرح می‌کنیم تا مقوله معنویت که با فطرت عجین و هم‌سرنوشت است شفاف و تبیین گردد.
«یکی از فطرت‌هایی که همه [[انسان‌ها]] مخمر بر آن هستند و یک نفر در تمام عایله [[بشر]] پیدا نمی‌شود که بر خلاف آن باشد، و هیچ یک از عادات و [[اخلاق]] و [[مذاهب]] و مسالک و غیر آن، آن را [[تغییر]] نمی‌دهد و در آن خلل وارد نمی‌آورد، [[فطرت عشق به کمال]] است؛ که اگر در تمام دوره‌های زندگانی بشر قدم زنی... این [[عشق]] و محبت را در خمیره او می‌یابی و [[قلب]] او را متوجه کمال می‌بینی... اگرچه در تشخیص کمال و آنکه کمال در چیست و [[محبوب]] و [[معشوق]] در کجاست، مردم کمال [[اختلاف]] را دارند»<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۸۶.</ref>.
«یکی از فطرت‌هایی که همه [[انسان‌ها]] مخمر بر آن هستند و یک نفر در تمام عایله [[بشر]] پیدا نمی‌شود که بر خلاف آن باشد، و هیچ یک از عادات و [[اخلاق]] و [[مذاهب]] و مسالک و غیر آن، آن را [[تغییر]] نمی‌دهد و در آن خلل وارد نمی‌آورد، [[فطرت عشق به کمال]] است؛ که اگر در تمام دوره‌های زندگانی بشر قدم زنی... این [[عشق]] و محبت را در خمیره او می‌یابی و [[قلب]] او را متوجه کمال می‌بینی... اگرچه در تشخیص کمال و آنکه کمال در چیست و [[محبوب]] و [[معشوق]] در کجاست، مردم کمال [[اختلاف]] را دارند»<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۸۶.</ref>.
خط ۸۲: خط ۸۲:
[[عقلانیت]] و [[تفکر]]: یکی از مبانی [[معنویت]]، عقلانیت و تفکر است که تفکر مبنای کلیدی [[تربیت معنوی]] و [[عقل]] مبنای محوری [[سلوک معنوی]] در [[اخلاق]] و [[عرفان]] است<ref>شرح چهل حدیث، ص۵-۶.</ref>؛ چنانکه [[امام]] تفکر را مفتاح ابواب [[معارف]] و کلید خزاین [[کمالات]] و [[علوم]] و مقدمه لازمه حتمیه [[سلوک]] [[انسانیت]] دانسته‌اند<ref>شرح چهل حدیث، ص۲۵۶.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۰۵.</ref>
[[عقلانیت]] و [[تفکر]]: یکی از مبانی [[معنویت]]، عقلانیت و تفکر است که تفکر مبنای کلیدی [[تربیت معنوی]] و [[عقل]] مبنای محوری [[سلوک معنوی]] در [[اخلاق]] و [[عرفان]] است<ref>شرح چهل حدیث، ص۵-۶.</ref>؛ چنانکه [[امام]] تفکر را مفتاح ابواب [[معارف]] و کلید خزاین [[کمالات]] و [[علوم]] و مقدمه لازمه حتمیه [[سلوک]] [[انسانیت]] دانسته‌اند<ref>شرح چهل حدیث، ص۲۵۶.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۰۵.</ref>


===مبنای هستی [[شناختی]]===
=== مبنای هستی [[شناختی]] ===
امام، تلقی [[عرفانی]] و [[تفسیر]] [[معنوی]] از هستی ارائه می‌دهند و در [[حقیقت]] [[جهان‌شناسی]] [[شهودی]] - عرفانی دارند<ref>آئینه جمال، ص۲۰ - ۲۲ و ۷۷.</ref>. از نظر امام هر موجودی در عالم [[مظهر]] اسمی خاص است که رب‌شان به آن اسم بر ایشان تجلی کرد<ref>شرح دعاء السحر، ص۱۵۹.</ref> و بحث تجلی اول به [[فیض اقدس]] و اعیان ثابته پس از تجلی دوم به [[فیض]] [[مقدس]] و... را در تبیین هستی مطرح کردند<ref>مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص۳۴-۱۹.</ref> چنانکه برای [[اسم اعظم]] مراتب و حقایقی قائل‌اند که در [[هستی‌شناسی]] مطرح نمودند<ref>شرح دعاء السحر، ص۸۵؛ مصباح الهدایة، ص۱۶.</ref> و [[انسان کامل]] را محور هستی در [[قوس نزول]] و صعود می‌دانند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۳۸؛ سرالصلاة، ص۴؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۴۰؛ آداب الصلاة، ص۳۹۵.</ref>. آنچه از نگرش هستی‌شناسانه امام حاصل می‌شود این است که امام هستی را جلوه [[خدا]] و مظهر [[جمال]] و جلال [[الهی]] می‌بیند و در نتیجه هستی‌شناسی او بر معنا و معنویت ابتناء یافت و به بیان دیگر نوع نگرش امام به هستی در معنویت و نوع معنویت [[امام]] در [[تفسیر]] هستی دخالت تام و کامل دارد و در یک [[نظام]] به هم پیوسته قابل [[فهم]] و تعبیر است. پس [[هستی‌شناسی امام]] بر اصولی [[استوار]] است که عبارت‌اند از:
امام، تلقی [[عرفانی]] و [[تفسیر]] [[معنوی]] از هستی ارائه می‌دهند و در [[حقیقت]] [[جهان‌شناسی]] [[شهودی]] - عرفانی دارند<ref>آئینه جمال، ص۲۰ - ۲۲ و ۷۷.</ref>. از نظر امام هر موجودی در عالم [[مظهر]] اسمی خاص است که رب‌شان به آن اسم بر ایشان تجلی کرد<ref>شرح دعاء السحر، ص۱۵۹.</ref> و بحث تجلی اول به [[فیض اقدس]] و اعیان ثابته پس از تجلی دوم به [[فیض]] [[مقدس]] و... را در تبیین هستی مطرح کردند<ref>مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص۳۴-۱۹.</ref> چنانکه برای [[اسم اعظم]] مراتب و حقایقی قائل‌اند که در [[هستی‌شناسی]] مطرح نمودند<ref>شرح دعاء السحر، ص۸۵؛ مصباح الهدایة، ص۱۶.</ref> و [[انسان کامل]] را محور هستی در [[قوس نزول]] و صعود می‌دانند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۳۸؛ سرالصلاة، ص۴؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۴۰؛ آداب الصلاة، ص۳۹۵.</ref>. آنچه از نگرش هستی‌شناسانه امام حاصل می‌شود این است که امام هستی را جلوه [[خدا]] و مظهر [[جمال]] و جلال [[الهی]] می‌بیند و در نتیجه هستی‌شناسی او بر معنا و معنویت ابتناء یافت و به بیان دیگر نوع نگرش امام به هستی در معنویت و نوع معنویت [[امام]] در [[تفسیر]] هستی دخالت تام و کامل دارد و در یک [[نظام]] به هم پیوسته قابل [[فهم]] و تعبیر است. پس [[هستی‌شناسی امام]] بر اصولی [[استوار]] است که عبارت‌اند از:
#هستی آئینه‌گردان [[خدا]] و تجلی‌گاه اوست.
# هستی آئینه‌گردان [[خدا]] و تجلی‌گاه اوست.
#هستی [[اسماء الله]] است با توجه به مراتبی که در [[اسماء الهی]] است.
# هستی [[اسماء الله]] است با توجه به مراتبی که در [[اسماء الهی]] است.
# [[حضرت ختمی مرتبت]]{{صل}} [[تجلی اعظم]] [[الهی]] و [[واسطه فیض]] است، چنانکه [[عترت]] طاهره‌اش{{ع}} همین [[منزلت]] و نقش را دارایند.
# [[حضرت ختمی مرتبت]] {{صل}} [[تجلی اعظم]] [[الهی]] و [[واسطه فیض]] است، چنانکه [[عترت]] طاهره‌اش {{ع}} همین [[منزلت]] و نقش را دارایند.
# [[انسان کامل]] که کون جامع است در [[قوس نزول]] و صعود محور و [[کلیددار]] [[غیب و شهادت]] است.
# [[انسان کامل]] که کون جامع است در [[قوس نزول]] و صعود محور و [[کلیددار]] [[غیب و شهادت]] است.
# تفسیر [[معنوی]] هستی و نگاه [[عرفانی]] به آن [[برترین]] و بهترین نوع نگاه خواهد بود و این نگاه در کسب و توسعه [[معنویت]] نقش برجسته‌ای دارد.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۲.</ref>
# تفسیر [[معنوی]] هستی و نگاه [[عرفانی]] به آن [[برترین]] و بهترین نوع نگاه خواهد بود و این نگاه در کسب و توسعه [[معنویت]] نقش برجسته‌ای دارد.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۲.</ref>


===مبنای [[معرفت‌شناختی]]===
=== مبنای [[معرفت‌شناختی]] ===
اگرچه [[تفکر]] از دیدگاه امام، ره‌آورد [[علم]] است؛ لکن ایشان [[اصرار]] دارند که آگاهی‌های برآمده از [[شهود]] را [[معرفت]] بنامند و بدانند و [[مشاهده]] حضوری را که پس از ریاضت‌های معنوی حاصل‌شدنی است برترین نوع [[آگاهی]] قلمداد می‌کند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۷۳.</ref> و تفکر را خاستگاه کثرت و [[معرفت شهودی]] را خاستگاه [[وحدت]] برمی‌شمارد. اگرچه به عوامل [[خطاپذیر]] مشاهدات نیز توجه تام دارد<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۵۲.</ref> و معیار مشاهده پدیده‌های [[غیبی]] را جدا شدن [[نفس آدمی]] از [[طبیعت]] و بازگشت به درون خویش می‌داند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۵۲.</ref> و بین مثال [[مطلق و مقید]] تفاوت قائل است<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۴۹.</ref>. وی همچنین تجربه‌های پیامبرانه را در تمثلات تنزیلی و مثالی در یک فرایند خاصی تحلیل می‌کند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۴۵ و ۳۷.</ref> و نقش [[باورها]] را در فرایند [[تمثل]] نیز می‌پذیرند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۲۴.</ref>.
اگرچه [[تفکر]] از دیدگاه امام، ره‌آورد [[علم]] است؛ لکن ایشان [[اصرار]] دارند که آگاهی‌های برآمده از [[شهود]] را [[معرفت]] بنامند و بدانند و [[مشاهده]] حضوری را که پس از ریاضت‌های معنوی حاصل‌شدنی است برترین نوع [[آگاهی]] قلمداد می‌کند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۷۳.</ref> و تفکر را خاستگاه کثرت و [[معرفت شهودی]] را خاستگاه [[وحدت]] برمی‌شمارد. اگرچه به عوامل [[خطاپذیر]] مشاهدات نیز توجه تام دارد<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۵۲.</ref> و معیار مشاهده پدیده‌های [[غیبی]] را جدا شدن [[نفس آدمی]] از [[طبیعت]] و بازگشت به درون خویش می‌داند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۵۲.</ref> و بین مثال [[مطلق و مقید]] تفاوت قائل است<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۴۹.</ref>. وی همچنین تجربه‌های پیامبرانه را در تمثلات تنزیلی و مثالی در یک فرایند خاصی تحلیل می‌کند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۴۵ و ۳۷.</ref> و نقش [[باورها]] را در فرایند [[تمثل]] نیز می‌پذیرند<ref>تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۲۴.</ref>.
بنابراین معرفت عرفانی از راه ریاضت‌های [[مشروع]]، به‌دست آمدنی است و عناصری چون: ۱. [[تزکیه نفس]] ۲. [[تزکیه]] [[عقل]] ۳. [[تصفیه نفس]] در فرایند صادق و صائب بودنش نقش کلیدی دارند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۲.</ref>.
بنابراین معرفت عرفانی از راه ریاضت‌های [[مشروع]]، به‌دست آمدنی است و عناصری چون: ۱. [[تزکیه نفس]] ۲. [[تزکیه]] [[عقل]] ۳. [[تصفیه نفس]] در فرایند صادق و صائب بودنش نقش کلیدی دارند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۷۲.</ref>.
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
لازم به یادکرد است که [[امام]] ابواب معرفت را [[قرآن]] و [[انسان کامل]] [[الهی]] دانسته و بر آن تأکید می‌کند<ref>شرح دعای سحر، ص۲۱۱ و ۲۰۶ و ۲۲۷.</ref>. حال با توجه به نکات مطرح شده می‌یابیم که در [[معرفت‌شناسی]] [[امام خمینی]] [[معنویت]] در دو ساحت: ۱. حدوث و پیدایش معرفت ۲. بقاء و گسترش معرفت، نقش زیرساختی دارد؛ آن هم [[معرفتی]] که از [[طهارت]] [[باطن]] و [[نزاهت]] [[روح]] و [[سلامت قلب]] حاصل شده باشد، بنابراین معنویت و معرفت در ترابط وجودی و دیالکتیکی با هم‌اند.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۳.</ref>
لازم به یادکرد است که [[امام]] ابواب معرفت را [[قرآن]] و [[انسان کامل]] [[الهی]] دانسته و بر آن تأکید می‌کند<ref>شرح دعای سحر، ص۲۱۱ و ۲۰۶ و ۲۲۷.</ref>. حال با توجه به نکات مطرح شده می‌یابیم که در [[معرفت‌شناسی]] [[امام خمینی]] [[معنویت]] در دو ساحت: ۱. حدوث و پیدایش معرفت ۲. بقاء و گسترش معرفت، نقش زیرساختی دارد؛ آن هم [[معرفتی]] که از [[طهارت]] [[باطن]] و [[نزاهت]] [[روح]] و [[سلامت قلب]] حاصل شده باشد، بنابراین معنویت و معرفت در ترابط وجودی و دیالکتیکی با هم‌اند.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۳.</ref>


==عوامل معنویت==
== عوامل معنویت ==
در بحث از عوامل معنویت، راه‌ها و شروط نیز مطرح می‌شود.
در بحث از عوامل معنویت، راه‌ها و شروط نیز مطرح می‌شود.


خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
'''[[تقوی]]''': [[امام خمینی]] اگرچه تقوی را یکی از [[مقامات]] و مدارج نمی‌دانند اما آن را عامل دستیابی به [[مقامات معنوی]] و [[فتوحات]] [[غیبی]] شمرده و تقوی را به [[عامه]] از [[محرمات]]، [[خاصه]] از مشتهیات، زاهدان از علاقه به [[دنیا]]، [[مخلصان]] از [[حب]] به نفس، مجذوبان از [[ظهور]] کثرات افعالی، فانیان از کثرات اسمائی، واصلان از توجه به فناء و متمکنان از تلوینات تقسیم کرده‌اند<ref>شرح چهل حدیث، ص۲۰۶.</ref>. [[امام]] توصیه می‌کرد که تقوی را نصب‌العین خود قرار دهید<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۷۸.</ref> همان‌طوری که مرحله اول تقوی یعنی اجتناب از محرمات را اصل و ریشه کسب مقامات بالاتر و [[برتر]] دانسته که بدون آن طی مقامات معنوی ممکن نیست<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۸۱.</ref>.
'''[[تقوی]]''': [[امام خمینی]] اگرچه تقوی را یکی از [[مقامات]] و مدارج نمی‌دانند اما آن را عامل دستیابی به [[مقامات معنوی]] و [[فتوحات]] [[غیبی]] شمرده و تقوی را به [[عامه]] از [[محرمات]]، [[خاصه]] از مشتهیات، زاهدان از علاقه به [[دنیا]]، [[مخلصان]] از [[حب]] به نفس، مجذوبان از [[ظهور]] کثرات افعالی، فانیان از کثرات اسمائی، واصلان از توجه به فناء و متمکنان از تلوینات تقسیم کرده‌اند<ref>شرح چهل حدیث، ص۲۰۶.</ref>. [[امام]] توصیه می‌کرد که تقوی را نصب‌العین خود قرار دهید<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۲۷۸.</ref> همان‌طوری که مرحله اول تقوی یعنی اجتناب از محرمات را اصل و ریشه کسب مقامات بالاتر و [[برتر]] دانسته که بدون آن طی مقامات معنوی ممکن نیست<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۸۱.</ref>.


'''[[اخلاص]]''': اخلاص شرط تعالی وجودی و لازمه لاینفک [[تکامل معنوی]] است که امام اخلاص را قبل، حین و بعد از عمل لازم دانسته و بر اساس [[حدیثی]] از [[امام باقر]]{{ع}} اخلاص و [[مراقبت]] از عمل را بعد از انجام آن دشوارتر می‌داند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۲۹.</ref> یا اخلاص در [[مجاهدت]] را مهم و [[عامل نجات]] و سرچشمه فیوضات شمرده‌اند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.</ref>.
'''[[اخلاص]]''': اخلاص شرط تعالی وجودی و لازمه لاینفک [[تکامل معنوی]] است که امام اخلاص را قبل، حین و بعد از عمل لازم دانسته و بر اساس [[حدیثی]] از [[امام باقر]] {{ع}} اخلاص و [[مراقبت]] از عمل را بعد از انجام آن دشوارتر می‌داند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۲۹.</ref> یا اخلاص در [[مجاهدت]] را مهم و [[عامل نجات]] و سرچشمه فیوضات شمرده‌اند<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.</ref>.


بزرگ‌ترین مانع تحقق [[توحید عملی]]، نفسانیت و [[خودخواهی]] است که باید از بین برود تا نهایت فنا و [[لقاءالله]] که سرانجام توحید عملی است، حاصل شود. توحید عملی، [[کوشش]] و ریاضتی است که سالک إلی [[الله]] و فرد و [[مسلمان]] به خود می‌دهد تا به وصال [[محبوب]] برسد: «[[انسان]] تا [[تربیت اسلامی]] یا [[تربیت توحیدی]] پیدا نکند این فرعونیت در باطنش هست. [[شیطنت]] هم در باطنش هست، [[خودخواه]] است.»..<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.</ref>.
بزرگ‌ترین مانع تحقق [[توحید عملی]]، نفسانیت و [[خودخواهی]] است که باید از بین برود تا نهایت فنا و [[لقاءالله]] که سرانجام توحید عملی است، حاصل شود. توحید عملی، [[کوشش]] و ریاضتی است که سالک إلی [[الله]] و فرد و [[مسلمان]] به خود می‌دهد تا به وصال [[محبوب]] برسد: «[[انسان]] تا [[تربیت اسلامی]] یا [[تربیت توحیدی]] پیدا نکند این فرعونیت در باطنش هست. [[شیطنت]] هم در باطنش هست، [[خودخواه]] است.»..<ref>شرح چهل حدیث، ص۳۹۴.</ref>.
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
# تصفیه عمل از خوف [[فراق]] و...<ref>پرواز در ملکوت، ج۲، ص۸۰ - ۸۲ و ۹۰ - ۹۶.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۴.</ref>
# تصفیه عمل از خوف [[فراق]] و...<ref>پرواز در ملکوت، ج۲، ص۸۰ - ۸۲ و ۹۰ - ۹۶.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۴.</ref>


==کارکردهای [[معنویت]]==
== کارکردهای [[معنویت]] ==
آنچه از مجموع اندیشه‌های [[امام]] و گفتمان [[فکری]] - معرفتی‌اش [[استنباط]] و [[اصطیاد]] می‌شود این است که معنویت [[راستین]] دارای کارکرد همه جانبه و در ساحت‌های گوناگون [[عقلی]]، [[علمی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] و... دارای [[کارآمدی]] خاصی است چه اینکه معنویت، [[روح]] و بنیاد [[تکامل]] فرد و [[جامعه]] است.
آنچه از مجموع اندیشه‌های [[امام]] و گفتمان [[فکری]] - معرفتی‌اش [[استنباط]] و [[اصطیاد]] می‌شود این است که معنویت [[راستین]] دارای کارکرد همه جانبه و در ساحت‌های گوناگون [[عقلی]]، [[علمی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] و... دارای [[کارآمدی]] خاصی است چه اینکه معنویت، [[روح]] و بنیاد [[تکامل]] فرد و [[جامعه]] است.
معنویت عامل [[موفقیت]] در [[علم]] و [[دانش اندوزی]]، [[مدیریت]] بر خود، [[خانواده]]، جامعه و [[جهان]] است؛ زیرا از نظر بینشی، انگیزشی، روشی، دانشی، کنشی و واکنشی سهم درخور و شایسته‌ای دارد به گونه‌ای که ظرفیت [[انسان]] را در [[درک]] و دریافت [[حقایق]] و [[تعهد]] کاری و [[وجدان]] اجتماعی متزائد و مضاعف می‌نماید.
معنویت عامل [[موفقیت]] در [[علم]] و [[دانش اندوزی]]، [[مدیریت]] بر خود، [[خانواده]]، جامعه و [[جهان]] است؛ زیرا از نظر بینشی، انگیزشی، روشی، دانشی، کنشی و واکنشی سهم درخور و شایسته‌ای دارد به گونه‌ای که ظرفیت [[انسان]] را در [[درک]] و دریافت [[حقایق]] و [[تعهد]] کاری و [[وجدان]] اجتماعی متزائد و مضاعف می‌نماید.
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
# [[تکامل]] وجودی [[انسان]] و [[قرب الهی]] یافتن<ref>شرح چهل حدیث، ص۶ - ۱۰.</ref>.
# [[تکامل]] وجودی [[انسان]] و [[قرب الهی]] یافتن<ref>شرح چهل حدیث، ص۶ - ۱۰.</ref>.
# [[نجات]] از هر هلاکتی<ref>جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، ص۲۱.</ref>.
# [[نجات]] از هر هلاکتی<ref>جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، ص۲۱.</ref>.
#تحصیل [[سعادت]] در مجامع [[علمی]]<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۴.</ref>.
# تحصیل [[سعادت]] در مجامع [[علمی]]<ref>صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۴.</ref>.
# [[رشد]] همه جانبه<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۹۱؛ ج۸، ص۳۱۰؛ ج۴، ص۱۸۴.</ref>.
# [[رشد]] همه جانبه<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۹۱؛ ج۸، ص۳۱۰؛ ج۴، ص۱۸۴.</ref>.
# [[خودسازی]] و [[جامعه‌سازی]]<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۵۳۰؛ ج۹، ص۱۱؛ ج۱۳، ص۱۷۲؛ جهاد اکبر، ص۱۶؛ آداب الصلاة، ص۱۲.</ref>.
# [[خودسازی]] و [[جامعه‌سازی]]<ref>صحیفه امام، ج۶، ص۵۳۰؛ ج۹، ص۱۱؛ ج۱۳، ص۱۷۲؛ جهاد اکبر، ص۱۶؛ آداب الصلاة، ص۱۲.</ref>.
#کارآمدسازی ساختار [[نظام]]<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۵۹ - ۳۶۰؛ ج۷، ص۴۶۰.</ref>.
# کارآمدسازی ساختار [[نظام]]<ref>صحیفه امام، ج۴، ص۳۵۹ - ۳۶۰؛ ج۷، ص۴۶۰.</ref>.
#رمز [[پیروزی]] و بقاء در همه عرصه‌های جهانی<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۱۱ و ۱۴؛ ج۷، ص۲۳ - ۲۴.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۷.</ref>
# رمز [[پیروزی]] و بقاء در همه عرصه‌های جهانی<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۱۱ و ۱۴؛ ج۷، ص۲۳ - ۲۴.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۷.</ref>


==موانع معنویت==
== موانع معنویت ==
امام خمینی موانع معنویت را با عبارات مختلف و در قالب‌های متکثر طرح و تحلیل کردند؛ مثل موانع [[تزکیه]]، [[تربیت نفس]]، [[سیر و سلوک]] و... برخی از موانع درونی و بیرونی [[سیر]] [[معنوی]] و [[سلوک]] [[عرفانی]] عبارت‌اند از:
امام خمینی موانع معنویت را با عبارات مختلف و در قالب‌های متکثر طرح و تحلیل کردند؛ مثل موانع [[تزکیه]]، [[تربیت نفس]]، [[سیر و سلوک]] و... برخی از موانع درونی و بیرونی [[سیر]] [[معنوی]] و [[سلوک]] [[عرفانی]] عبارت‌اند از:


خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
[[امام خمینی]] [[علم]] بدون عمل<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۲.</ref>، [[بغض]] [[عدل]] و حب [[ظلم]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>، [[نفاق]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۷.</ref>، [[عصبیت]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۴۵.</ref> و... را نیز از موانع [[تربیت معنوی]] و [[سیر و سلوک]] [[الهی]] می‌شمارند.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۹.</ref>
[[امام خمینی]] [[علم]] بدون عمل<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۲.</ref>، [[بغض]] [[عدل]] و حب [[ظلم]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>، [[نفاق]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۵۷.</ref>، [[عصبیت]]<ref>شرح چهل حدیث، ص۱۴۵.</ref> و... را نیز از موانع [[تربیت معنوی]] و [[سیر و سلوک]] [[الهی]] می‌شمارند.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۳۱۹.</ref>


==نتیجه==
== نتیجه ==
معنویت در شعاع [[اندیشه]] و [[اشراق]] یا [[بینش]] و [[گرایش]] امام خمینی از اصالت و اهمیت بنیادین و زیرساختی برخوردار است و در [[سیر]] [[تکامل]] همه جانبه انسان نقش کلیدی دارد. معنویت از نظرگاه ایشان ریشه در [[عالم غیب]] و [[باطن]] هستی داشته و بر مدار [[فطرت]] [[استوار]] است.
معنویت در شعاع [[اندیشه]] و [[اشراق]] یا [[بینش]] و [[گرایش]] امام خمینی از اصالت و اهمیت بنیادین و زیرساختی برخوردار است و در [[سیر]] [[تکامل]] همه جانبه انسان نقش کلیدی دارد. معنویت از نظرگاه ایشان ریشه در [[عالم غیب]] و [[باطن]] هستی داشته و بر مدار [[فطرت]] [[استوار]] است.
معنویت دارای مبانی مختلفی است که به برخی از آنها از دیدگاه [[امام]] اشاراتی شده است که عبارت‌اند از: ۱. مبنای [[انسان]] [[شناختی]] ۲. مبنای [[هستی‌شناختی]] ۳. مبنای [[معرفت‌شناختی]] و...
معنویت دارای مبانی مختلفی است که به برخی از آنها از دیدگاه [[امام]] اشاراتی شده است که عبارت‌اند از: ۱. مبنای [[انسان]] [[شناختی]] ۲. مبنای [[هستی‌شناختی]] ۳. مبنای [[معرفت‌شناختی]] و...
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش