پرش به محتوا

ملک در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = پادشاهی
| موضوع مرتبط = پادشاهی
| عنوان مدخل  = [[پادشاهی]]
| عنوان مدخل  = [[پادشاهی]]
| مداخل مرتبط = [[ملک در لغت]] - [[پادشاهی در قرآن]] - [[پادشاهی در حدیث]] - [[پادشاهی در نهج البلاغه]] - [[پادشاهی در کلام اسلامی]] | [[پادشاهی در اخلاق اسلامی]] - [[پادشاهی در فقه سیاسی]]
| مداخل مرتبط = [[ملک در لغت]] - [[پادشاهی در قرآن]] - [[پادشاهی در حدیث]] - [[پادشاهی در نهج البلاغه]] - [[پادشاهی در کلام اسلامی]] | [[پادشاهی در اخلاق اسلامی]] - [[پادشاهی در فقه سیاسی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
«[[مُلک]]» و «مِلک» به معنای [[قدرت]] بر تصرّف و اختیارداری و استیلای بر یک چیز است؛ خواه به اعتبارات [[اجتماعی]] یا [[تکوینی]] و یا [[تشریعی]]<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۱، ص۱۶۲.</ref>؛ با این تفاوت که در مِلک، شخص بر مملوک خود [[قیام]] مالکانه دارد و بنا بر محدوده‌ای که [[قانون]] مشخص می‌کند، [[حق تصرف]] در [[ملک]] خود پیدا می‌کند؛ ولی در معنای مُلک، قیام ملوکانه و استیلای فرمانروایانه بر رعایا مد نظر است که در [[فارسی]] به «[[فرمانروایی]]» ترجمه می‌شود. [[فرمانروا]] [[حق]] هر گونه [[تصرف در امور]] تحت استیلای خود را دارد و حتی حق دارد [[مالکیت]] را از کسی بگیرد و یا به دیگری [[تفویض]] کند. بنابراین، مُلک اخصّ مطلق از مِلک است و مِلک به منزله جنس برای مُلک است؛ زیرا در تعریف مُلک گفته می‌شود آن مِلکی است که بر [[اوامر]] و [[نهی]] و فرمانروایی می‌شود؛ به همین دلیل: {{عربی|كل مُلك مِلك و ليس بعكس}}. اینکه [[خداوند]] در [[قرآن]] مُلک را به خود نسبت می‌دهد از آن روست که او تنها کسی است که حکمش تکویناً و تشریعاً در همه امور جاری است و [[مالکی]] است که استیلای کامل بر همه امور مملوک خود دارد و اگر سایرین بهره‌ای از مُلک دارند، تحت فرمانروایی و مُلک [[الهی]] است:
«[[مُلک]]» و «مِلک» به معنای [[قدرت]] بر تصرّف و اختیارداری و استیلای بر یک چیز است؛ خواه به اعتبارات [[اجتماعی]] یا [[تکوینی]] و یا [[تشریعی]]<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۱، ص۱۶۲.</ref>؛ با این تفاوت که در مِلک، شخص بر مملوک خود [[قیام]] مالکانه دارد و بنا بر محدوده‌ای که [[قانون]] مشخص می‌کند، [[حق تصرف]] در [[ملک]] خود پیدا می‌کند؛ ولی در معنای مُلک، قیام ملوکانه و استیلای فرمانروایانه بر رعایا مد نظر است که در [[فارسی]] به «[[فرمانروایی]]» ترجمه می‌شود. [[فرمانروا]] [[حق]] هر گونه [[تصرف در امور]] تحت استیلای خود را دارد و حتی حق دارد [[مالکیت]] را از کسی بگیرد و یا به دیگری [[تفویض]] کند. بنابراین، مُلک اخصّ مطلق از مِلک است و مِلک به منزله جنس برای مُلک است؛ زیرا در تعریف مُلک گفته می‌شود آن مِلکی است که بر [[اوامر]] و [[نهی]] و فرمانروایی می‌شود؛ به همین دلیل: {{عربی|كل مُلك مِلك و ليس بعكس}}. اینکه [[خداوند]] در [[قرآن]] مُلک را به خود نسبت می‌دهد از آن روست که او تنها کسی است که حکمش تکویناً و تشریعاً در همه امور جاری است و [[مالکی]] است که استیلای کامل بر همه امور مملوک خود دارد و اگر سایرین بهره‌ای از مُلک دارند، تحت فرمانروایی و مُلک [[الهی]] است:
{{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۶۱.</ref>
{{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۶۱.</ref>


==نکاتی پیرامون واژه «مُلک»==
== نکاتی پیرامون واژه «مُلک» ==
*همه [[عوالم]] مُلک و [[ملکوت]]، ملک [[پروردگار]] به هر دو معنا می‌باشد و [[ارزش]] [[انسان‌ها]] در [[دنیا]] به [[میزان]] [[درک]] [[مقام]] [[مالکیت]] [[الهی]] در همه امور است؛ زیرا [[عالم دنیا]]، عالم [[حجاب]] و کدورت است و با خروج [[انسان]] از [[دنیا]]، در [[عوالم]] [[برزخ]] و [[قیامت]]، [[ظهور]] [[مُلک]] الهی بر همگان آشکار می‌شود: {{متن قرآن|يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>«روزی که آنان آشکارند و هیچ چیز از ایشان بر خداوند پوشیده نیست؛ فرمانفرمایی در این روز از آن کیست؟ از آن خداوند یگانه دادفرما» سوره غافر، آیه ۱۶.</ref>. نتیجه آنکه اگر در [[آیه]] مورد [[استدلال]] {{متن قرآن|آتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}} [[خداوند]] مُلک خود را به [[ابراهیم]]{{ع}} نسبت داد، مراد همان [[ولایت الهی]] است که مراتبی از آن به [[اذن پروردگار]] به ابراهیم{{ع}} و [[آل]] او{{عم}} داده شده است.
* همه [[عوالم]] مُلک و [[ملکوت]]، ملک [[پروردگار]] به هر دو معنا می‌باشد و [[ارزش]] [[انسان‌ها]] در [[دنیا]] به [[میزان]] [[درک]] [[مقام]] [[مالکیت]] [[الهی]] در همه امور است؛ زیرا [[عالم دنیا]]، عالم [[حجاب]] و کدورت است و با خروج [[انسان]] از [[دنیا]]، در [[عوالم]] [[برزخ]] و [[قیامت]]، [[ظهور]] [[مُلک]] الهی بر همگان آشکار می‌شود: {{متن قرآن|يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>«روزی که آنان آشکارند و هیچ چیز از ایشان بر خداوند پوشیده نیست؛ فرمانفرمایی در این روز از آن کیست؟ از آن خداوند یگانه دادفرما» سوره غافر، آیه ۱۶.</ref>. نتیجه آنکه اگر در [[آیه]] مورد [[استدلال]] {{متن قرآن|آتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}} [[خداوند]] مُلک خود را به [[ابراهیم]] {{ع}} نسبت داد، مراد همان [[ولایت الهی]] است که مراتبی از آن به [[اذن پروردگار]] به ابراهیم {{ع}} و [[آل]] او {{عم}} داده شده است.
*در [[قرآن]] تأکید بر مالکیت علی‌الاطلاق الهی شده است. از آنجا که عقلاً همه عالم مخلوق الهی است، به طریق اوّلی مملوک او نیز می‌باشد و اگر [[عبد]]، [[مالک]] خود نیست، به طریق اوّلی مالک ما یملک خود نیز نمی‌باشد؛ که: {{عربی|العبد و ما في يده لمولاه}}. خداوند در [[قرآن کریم]]، بر مبنای همین [[اصل مسلّم]] و عقلایی، همه [[اموال]] و [[نفوس]] عالم را [[ملک]] خود می‌نامد؛ مثلاً در باب [[بخشش]] به [[همسر]] می‌فرماید: {{متن قرآن|آتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ}}<ref>«و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. در مورد [[انفاق]] به [[فقرا]] نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ}}<ref>«به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ بنابراین از شما آن کسان که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت» سوره حدید، آیه ۷.</ref>. بنابراین، [[مالکیّت]] [[انسان‌ها]] تحت [[مالکیت پروردگار]] است و در نتیجه، مالکیت [[دنیوی]] آنان اعتباری و موقت است که به [[اذن]] [[شارع]] و در تحت ضوابط خاصی رسمیت می‌یابد. مالکین اجازه تصرّف در [[اموال]] خود را در محدوده [[شرع]] دارند و [[ولایت]] آنان بر [[ملک]] خود در محدوده [[احکام الهی]] است.
* در [[قرآن]] تأکید بر مالکیت علی‌الاطلاق الهی شده است. از آنجا که عقلاً همه عالم مخلوق الهی است، به طریق اوّلی مملوک او نیز می‌باشد و اگر [[عبد]]، [[مالک]] خود نیست، به طریق اوّلی مالک ما یملک خود نیز نمی‌باشد؛ که: {{عربی|العبد و ما في يده لمولاه}}. خداوند در [[قرآن کریم]]، بر مبنای همین [[اصل مسلّم]] و عقلایی، همه [[اموال]] و [[نفوس]] عالم را [[ملک]] خود می‌نامد؛ مثلاً در باب [[بخشش]] به [[همسر]] می‌فرماید: {{متن قرآن|آتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ}}<ref>«و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. در مورد [[انفاق]] به [[فقرا]] نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ}}<ref>«به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و از آنچه شما را در آن جانشین کرده است ببخشید؛ بنابراین از شما آن کسان که ایمان آورند و انفاق کنند پاداشی بزرگ خواهند داشت» سوره حدید، آیه ۷.</ref>. بنابراین، [[مالکیّت]] [[انسان‌ها]] تحت [[مالکیت پروردگار]] است و در نتیجه، مالکیت [[دنیوی]] آنان اعتباری و موقت است که به [[اذن]] [[شارع]] و در تحت ضوابط خاصی رسمیت می‌یابد. مالکین اجازه تصرّف در [[اموال]] خود را در محدوده [[شرع]] دارند و [[ولایت]] آنان بر [[ملک]] خود در محدوده [[احکام الهی]] است.
* [[خداوند]] ولایت خود را به [[اولیاء]] [[معصوم]] خود{{عم}} [[تفویض]] نموده است. در نتیجه، همه مالکیت‌ها و [[ولایت‌ها]] در [[دنیا]] ابتدائاً از طرف خداوند متعلق به اولیای معصوم [[پروردگار]]{{عم}} است و ولایت آنان در طول [[ولایت الهی]] است و ولایت سایرین - خواه در اموال و یا [[نفوس]]- با [[اذن امام]] معصوم مستقر می‌گردد. بنا بر آنچه گفته شد، [[فرمانروایی]] و [[حکومت]] [[والیان]] غیرمعصوم در صورتی که به [[اذن]] عام و یا خاص [[امام]] معصوم نباشد، [[حکومتی]] غاصبانه و تصرفات آنان جائرانه است؛ چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۶۲.</ref>
* [[خداوند]] ولایت خود را به [[اولیاء]] [[معصوم]] خود {{عم}} [[تفویض]] نموده است. در نتیجه، همه مالکیت‌ها و [[ولایت‌ها]] در [[دنیا]] ابتدائاً از طرف خداوند متعلق به اولیای معصوم [[پروردگار]] {{عم}} است و ولایت آنان در طول [[ولایت الهی]] است و ولایت سایرین - خواه در اموال و یا [[نفوس]]- با [[اذن امام]] معصوم مستقر می‌گردد. بنا بر آنچه گفته شد، [[فرمانروایی]] و [[حکومت]] [[والیان]] غیرمعصوم در صورتی که به [[اذن]] عام و یا خاص [[امام]] معصوم نباشد، [[حکومتی]] غاصبانه و تصرفات آنان جائرانه است؛ چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۲۶۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش