ملیکه بنت علقمه: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ملیکه بنت علقمه در حدیث]] - [[ملیکه بنت علقمه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ملیکه بنت علقمه در حدیث]] - [[ملیکه بنت علقمه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[ملیکه]] یا قفیره دختر [[علقمه بن عبدالله بن ابی قیس]] است. او در [[حبشه]] به [[جعفر بن ابی طالب]] اهدا شد، ولی آن بزرگوار وقتی که به [[مدینه]] بازگشت، وی را به [[امام علی]]{{ع}} بخشید. او تا [[زمان]] [[شهادت]] [[حضرت فاطمه]]{{س}} خدمتکار آن بانو و فرزندانش بود و پس از آن به خدمت در [[خانه]] [[زینب]]{{س}} مفتخر شد. | [[ملیکه]] یا قفیره دختر [[علقمه بن عبدالله بن ابی قیس]] است. او در [[حبشه]] به [[جعفر بن ابی طالب]] اهدا شد، ولی آن بزرگوار وقتی که به [[مدینه]] بازگشت، وی را به [[امام علی]] {{ع}} بخشید. او تا [[زمان]] [[شهادت]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} خدمتکار آن بانو و فرزندانش بود و پس از آن به خدمت در [[خانه]] [[زینب]] {{س}} مفتخر شد. | ||
از آنجا که همسرش [[عقبة بن سمعان]] [[غلام]] [[رباب]] بود با وی نیز در کارهای [[منزل]] رباب [[همکاری]] میکرد. هنگامی که [[حضرت زینب]] با [[کاروان حسینی]] از مدینه خارج شد، ملیکه با شوهرش به [[کربلا]] آمد. پس از آنکه [[امام حسین]] و یارانش کشته شدند و بقیه [[اسیر]] گشتند، [[عمر بن سعد]]، عقبة بن سمعان را بازداشت کرد و گفت: کیستی؟ او گفت: من برده و خدمت کارم. [[عمر سعد]] او را واگذاشت<ref>معالی السبطین، ج۲، ص۲۲۹ و ۲۳۹.</ref>. بنابراین، او پس از [[واقعه کربلا]] زنده و به احتمال زیاد همراه همسرش ملیکه با کاروان [[اسیران]] همراه بوده است.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص:۲۶۴-۲۶۵.</ref> | از آنجا که همسرش [[عقبة بن سمعان]] [[غلام]] [[رباب]] بود با وی نیز در کارهای [[منزل]] رباب [[همکاری]] میکرد. هنگامی که [[حضرت زینب]] با [[کاروان حسینی]] از مدینه خارج شد، ملیکه با شوهرش به [[کربلا]] آمد. پس از آنکه [[امام حسین]] و یارانش کشته شدند و بقیه [[اسیر]] گشتند، [[عمر بن سعد]]، عقبة بن سمعان را بازداشت کرد و گفت: کیستی؟ او گفت: من برده و خدمت کارم. [[عمر سعد]] او را واگذاشت<ref>معالی السبطین، ج۲، ص۲۲۹ و ۲۳۹.</ref>. بنابراین، او پس از [[واقعه کربلا]] زنده و به احتمال زیاد همراه همسرش ملیکه با کاروان [[اسیران]] همراه بوده است.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص:۲۶۴-۲۶۵.</ref> |