نظارت در حقوق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==رابطه حق نظارت با مقوله آزادی==
== رابطه حق نظارت با مقوله آزادی ==
{{همچنین|آزادی}}
{{همچنین|آزادی}}
اگر [[انسان]]، [[آزاد]] است، پس می‌تواند در عرصه [[سیاسی]]، بر فرایند [[اعمال قدرت]]، [[نظارت]] داشته باشد، بدون [[آزادی]] این [[حق]]، اجرایی نمی‌شود. نظارت بر عمل [[صاحبان قدرت]]، در بستر آزادی، انجام می‌شود، آغاز [[استبداد]]، پایان نظارت است، در [[حکومت استبدادی]] دیگر معنی ندارد که [[شهروندان]]، [[احزاب]]، گروه‌ها یا دیگر قوا بخواهند بر صاحب [[قدرت]] نظارت کنند و [[اعمال]] او را بیازمایند و زیر ذره‌بین گذارند. [[فیلسوفان]] سیاسی بر این امر تأکید داشته‌اند که برای جلوگیری از [[فساد]] قدرت، باید، عملکرد [[حاکمان]] بررسی و نظارت شود. برخی اهمیت مسئله را چنین نشان داده‌اند که به یاد داشته باش، جایی که قدرت در دست چند نفر متمرکز شود، غالباً مردانی با ذهنیت و رویکرد [[تبهکاری]]، [[مهار قدرت]] را به دست می‌گیرند. [[تاریخ]] [[ثابت]] کرده است که «قدرت، فساد می‌آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق»<ref>ee: Dalberg Acton, John Emerich Edward; "Essays on Freedom and Power"; p.۳۶۴. Or see: The New Dictionary of Cultural Literacy; p.۳۶۵..</ref>. با این اندیشه‌ورزی‌هاست که همواره در کنار اختیارهایی که به [[رهبران]] و [[فرمانروایان]] سیاسی داده می‌شود، نظارتی نظام‌مند و نهادینه نیز بر عملکرد آنان، بایسته تلقی شده است<ref>برای تفصیل این بحث، ر.ک: سیدکاظم سیدباقری، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، ص۲۲۷.</ref>.
اگر [[انسان]]، [[آزاد]] است، پس می‌تواند در عرصه [[سیاسی]]، بر فرایند [[اعمال قدرت]]، [[نظارت]] داشته باشد، بدون [[آزادی]] این [[حق]]، اجرایی نمی‌شود. نظارت بر عمل [[صاحبان قدرت]]، در بستر آزادی، انجام می‌شود، آغاز [[استبداد]]، پایان نظارت است، در [[حکومت استبدادی]] دیگر معنی ندارد که [[شهروندان]]، [[احزاب]]، گروه‌ها یا دیگر قوا بخواهند بر صاحب [[قدرت]] نظارت کنند و [[اعمال]] او را بیازمایند و زیر ذره‌بین گذارند. [[فیلسوفان]] سیاسی بر این امر تأکید داشته‌اند که برای جلوگیری از [[فساد]] قدرت، باید، عملکرد [[حاکمان]] بررسی و نظارت شود. برخی اهمیت مسئله را چنین نشان داده‌اند که به یاد داشته باش، جایی که قدرت در دست چند نفر متمرکز شود، غالباً مردانی با ذهنیت و رویکرد [[تبهکاری]]، [[مهار قدرت]] را به دست می‌گیرند. [[تاریخ]] [[ثابت]] کرده است که «قدرت، فساد می‌آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق»<ref>ee: Dalberg Acton, John Emerich Edward; "Essays on Freedom and Power"; p.۳۶۴. Or see: The New Dictionary of Cultural Literacy; p.۳۶۵..</ref>. با این اندیشه‌ورزی‌هاست که همواره در کنار اختیارهایی که به [[رهبران]] و [[فرمانروایان]] سیاسی داده می‌شود، نظارتی نظام‌مند و نهادینه نیز بر عملکرد آنان، بایسته تلقی شده است<ref>برای تفصیل این بحث، ر. ک: سیدکاظم سیدباقری، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، ص۲۲۷.</ref>.


در [[نصوص]] [[اسلامی]] با نگرشی واقع‌بینانه، این امر پذیرفته شده است که هر آینه ممکن است کار فرمانروایان به استبداد و [[خودرأیی]] انجامد، [[علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ‏ مَلَكَ‏ اسْتَأْثَرَ}}<ref>«هر که بر [[پادشاهی]] و قدرت دست یافت، [غالباً] خودگزینی نمود و تمامت‌خواهی کرد.» نهج البلاغه، حکمت ۱۵۲.</ref>. کسی که قدرت داشته باشد و خودبین، هیچ فرایند نظارتی را نمی‌پذیرد و اصولاً دیگران را دارای این حق نمی‌پندارد تا نظارتی باشد. به تعبیر یکی از [[مفسران]] معاصر، احقاق این حق که یکی از [[حقوق]] مسلم و [[قطعی]] [[مردم]] در [[حکومت اسلامی]] است، می‌تواند نقش برجسته‌ای در تأمین [[رضایت]] [[آحاد جامعه]] از نحوه [[مدیریت]] مدیران و جلوگیری از خطاها و لغزش‌های احتمالی آنان داشته باشد، وی به این امر نیز اشاره دارد که [[شیوه‌های نظارتی]] افراد [[جامعه]] در اعصار مختلف می‌تواند متفاوت باشد و از ساده‌ترین شکل آن، یعنی یاد آوری‌های شفاهی [[مردم]] به اشکال و صورت‌های پیچیده امروزی، مانند تأسیس [[احزاب]]، اصناف، انجمن‌ها، مطبوعات و رسانه‌های عمومی، [[تغییر]] یابد. همه این راهکارها مهم و [[ارزشمند]] است و در صورت بهره مندی از شرایط درست، در [[سرنوشت]] [[حکومت]] نقش به سزایی دارد<ref>عبدالله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۵۱.</ref>
در [[نصوص]] [[اسلامی]] با نگرشی واقع‌بینانه، این امر پذیرفته شده است که هر آینه ممکن است کار فرمانروایان به استبداد و [[خودرأیی]] انجامد، [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ‏ مَلَكَ‏ اسْتَأْثَرَ}}<ref>«هر که بر [[پادشاهی]] و قدرت دست یافت، [غالباً] خودگزینی نمود و تمامت‌خواهی کرد.» نهج البلاغه، حکمت ۱۵۲.</ref>. کسی که قدرت داشته باشد و خودبین، هیچ فرایند نظارتی را نمی‌پذیرد و اصولاً دیگران را دارای این حق نمی‌پندارد تا نظارتی باشد. به تعبیر یکی از [[مفسران]] معاصر، احقاق این حق که یکی از [[حقوق]] مسلم و [[قطعی]] [[مردم]] در [[حکومت اسلامی]] است، می‌تواند نقش برجسته‌ای در تأمین [[رضایت]] [[آحاد جامعه]] از نحوه [[مدیریت]] مدیران و جلوگیری از خطاها و لغزش‌های احتمالی آنان داشته باشد، وی به این امر نیز اشاره دارد که [[شیوه‌های نظارتی]] افراد [[جامعه]] در اعصار مختلف می‌تواند متفاوت باشد و از ساده‌ترین شکل آن، یعنی یاد آوری‌های شفاهی [[مردم]] به اشکال و صورت‌های پیچیده امروزی، مانند تأسیس [[احزاب]]، اصناف، انجمن‌ها، مطبوعات و رسانه‌های عمومی، [[تغییر]] یابد. همه این راهکارها مهم و [[ارزشمند]] است و در صورت بهره مندی از شرایط درست، در [[سرنوشت]] [[حکومت]] نقش به سزایی دارد<ref>عبدالله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۱۵۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش