نظریه نصب الهی امام در قرن سیزدهم هجری: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
از میان بزرگان یاد شده در این قرن، [[محقق سبزواری]] بهاجمال به بحث از [[امامت الهی]] پرداخته، در [[استدلالهای عقلی]] و [[نقلی]] خویش، فقط به بیان مهمترین [[ادله]] که [[براهین]] [[ویژگیهای درونی امام]] و [[لطف]] میباشد، اکتفا کرده است و در [[تبیین نقلی]] این بحث نیز، تنها برخی [[آیات]] و [[روایات]] را که در گذشته بارها مطرح و [[تبیین]] شده بودند، ذکر کرده، و توضیح چندانی نداده است. هرچند [[ملامهدی نراقی]] و محمدجعفر استرآبادی، درباره [[نصب الهی امام]] به تفصیل بحث کردهاند، [[ادله]] ابتکاری چندانی نداشتهاند. در میان [[ادله قرآنی]] میتوان استناد مرحوم نراقی به [[آیات]] اول تا پنجم [[سوره]] [[مبارکه]] نبأ را در [[اثبات امامت امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[استدلال]] به [[آیه ابتلا]] و فرمایش [[امام زمان]]{{ع}} را در [[اثبات]] [[الهی بودن مقام امامت]]، مواردی جدید دانست. نکته قابل توجه، [[عنایت]] [[متکلمان]] به [[روایات]] در این بحث است. ایشان بارها به احادیثی که بیانگر [[امامت الهی]] هستند، استناد کردهاند. گفتنی است: مرحوم سبزواری، اخباری که از [[جایگاه]] و [[خلقت]] ویژه [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[سخن]] گفتهاند را نیز در این بحث مطرح نموده است. [[محقق سبزواری]] برخلاف [[متکلمان]] معاصر خویش، در بیان [[راههای شناخت امام]]، تنها [[نص]] را ذکر کرده، و از [[معجزه]] سخنی نگفته است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۳۵.</ref>. | از میان بزرگان یاد شده در این قرن، [[محقق سبزواری]] بهاجمال به بحث از [[امامت الهی]] پرداخته، در [[استدلالهای عقلی]] و [[نقلی]] خویش، فقط به بیان مهمترین [[ادله]] که [[براهین]] [[ویژگیهای درونی امام]] و [[لطف]] میباشد، اکتفا کرده است و در [[تبیین نقلی]] این بحث نیز، تنها برخی [[آیات]] و [[روایات]] را که در گذشته بارها مطرح و [[تبیین]] شده بودند، ذکر کرده، و توضیح چندانی نداده است. هرچند [[ملامهدی نراقی]] و محمدجعفر استرآبادی، درباره [[نصب الهی امام]] به تفصیل بحث کردهاند، [[ادله]] ابتکاری چندانی نداشتهاند. در میان [[ادله قرآنی]] میتوان استناد مرحوم نراقی به [[آیات]] اول تا پنجم [[سوره]] [[مبارکه]] نبأ را در [[اثبات امامت امیر مؤمنان]] {{ع}} و [[استدلال]] به [[آیه ابتلا]] و فرمایش [[امام زمان]] {{ع}} را در [[اثبات]] [[الهی بودن مقام امامت]]، مواردی جدید دانست. نکته قابل توجه، [[عنایت]] [[متکلمان]] به [[روایات]] در این بحث است. ایشان بارها به احادیثی که بیانگر [[امامت الهی]] هستند، استناد کردهاند. گفتنی است: مرحوم سبزواری، اخباری که از [[جایگاه]] و [[خلقت]] ویژه [[امیر مؤمنان]] {{ع}} [[سخن]] گفتهاند را نیز در این بحث مطرح نموده است. [[محقق سبزواری]] برخلاف [[متکلمان]] معاصر خویش، در بیان [[راههای شناخت امام]]، تنها [[نص]] را ذکر کرده، و از [[معجزه]] سخنی نگفته است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۳۵.</ref>. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در این قرن، بزرگانی چون [[محمد مهدی نراقی]]<ref>محمد مهدی بن ابی ذر نراقی کاشانی از بزرگان امامیه در فقه، اصول، حکمت و الهیات است که در نراق از توابع کاشان متولد شد. او در اصفهان و عراق از محضر استادانه علوم مختلف بهره برد. سپس به کاشان برگشت و از جایگاه بلندی در این دیار برخوردار بود. از جمله آثار فارسی او در کلام، انیس الموحدین و شهاب ثاقب در مباحث امامت است. وی در اواخر عمرش در نجف اشرف سکونت گزید و در همان شهر نیز در سال ۱۲۰۹ قمری در گذشت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۱۸۱- ۱۸۴).</ref>، [[محمد جعفر استرآبادی]]<ref>محمدجعفر بن سیفالدین استرآبادی، مشهور به شریعتمدار از علمای بزرگ امامیه در قرن سیزدهم است. وی در سال ۱۱۹۵ یا ۱۱۹۶ قمری در نوکنده از توابع استرآباد به دنیا آمد و برای تحصیل و تدریس، به شهرهای مختلفی چون کربلای معلی، تهران و مشهد مسافرت کرد. به درخواست فتحعلی شاه قاجار مدتی در تهران ماند و فتوای شرکت در جهاد در برابر قوای روس را صادر نمود. بیشتر آثارش مانند مصباح الهدی و البراهین القاطعه فی شرح تجرید الاعتقاد درباره اصول دین و اعتقادات است. وی سرانجام سال ۱۲۶۳ قمری در تهران وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۱۵۱-۱۵۳).</ref> و [[محقق سبزواری]]<ref>هادی بن مهدی سبزواری از فلاسفه و علمای بزرگ امامیه در این دوران است. وی سال ۱۲۱۲ قمری در سبزوار به دنیا آمد. به برکت حضور بزرگانی نظیر او، شهر سبزوار در آن زمان، حوزه علمی معارف الهی، فلسفه و منطق بود. برخی آثار کلامیه او، مثل هادی المضلین، هدایة الطالبین فی معرفة الانبیاء و الائمة المعصومین و جواب المسائل القمیه به فارسی است. او در سال ۱۲۸۹ قمری درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۲۰۹- ۲۱۲).</ref> میزیستند که دیدگاهشان درباره [[امامت الهی]] بررسی خواهد شد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۲۴.</ref>. | در این قرن، بزرگانی چون [[محمد مهدی نراقی]]<ref>محمد مهدی بن ابی ذر نراقی کاشانی از بزرگان امامیه در فقه، اصول، حکمت و الهیات است که در نراق از توابع کاشان متولد شد. او در اصفهان و عراق از محضر استادانه علوم مختلف بهره برد. سپس به کاشان برگشت و از جایگاه بلندی در این دیار برخوردار بود. از جمله آثار فارسی او در کلام، انیس الموحدین و شهاب ثاقب در مباحث امامت است. وی در اواخر عمرش در نجف اشرف سکونت گزید و در همان شهر نیز در سال ۱۲۰۹ قمری در گذشت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۱۸۱- ۱۸۴).</ref>، [[محمد جعفر استرآبادی]]<ref>محمدجعفر بن سیفالدین استرآبادی، مشهور به شریعتمدار از علمای بزرگ امامیه در قرن سیزدهم است. وی در سال ۱۱۹۵ یا ۱۱۹۶ قمری در نوکنده از توابع استرآباد به دنیا آمد و برای تحصیل و تدریس، به شهرهای مختلفی چون کربلای معلی، تهران و مشهد مسافرت کرد. به درخواست فتحعلی شاه قاجار مدتی در تهران ماند و فتوای شرکت در جهاد در برابر قوای روس را صادر نمود. بیشتر آثارش مانند مصباح الهدی و البراهین القاطعه فی شرح تجرید الاعتقاد درباره اصول دین و اعتقادات است. وی سرانجام سال ۱۲۶۳ قمری در تهران وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۱۵۱-۱۵۳).</ref> و [[محقق سبزواری]]<ref>هادی بن مهدی سبزواری از فلاسفه و علمای بزرگ امامیه در این دوران است. وی سال ۱۲۱۲ قمری در سبزوار به دنیا آمد. به برکت حضور بزرگانی نظیر او، شهر سبزوار در آن زمان، حوزه علمی معارف الهی، فلسفه و منطق بود. برخی آثار کلامیه او، مثل هادی المضلین، هدایة الطالبین فی معرفة الانبیاء و الائمة المعصومین و جواب المسائل القمیه به فارسی است. او در سال ۱۲۸۹ قمری درگذشت (برای مطالعه بیشتر، ر. ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۵، ص۲۰۹- ۲۱۲).</ref> میزیستند که دیدگاهشان درباره [[امامت الهی]] بررسی خواهد شد<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۲۴.</ref>. | ||
==[[تعریف امام]] و [[امامت]] و [[الهی]] بودن این [[منصب]]== | == [[تعریف امام]] و [[امامت]] و [[الهی]] بودن این [[منصب]] == | ||
مرحوم نراقی، [[امامت]] را چنین تعریف کرده است: “امامت عبارت است از [[ریاست عامه]] [[مسلمانان]] در امور [[دین]] و دنیای ایشان، بر سَبیل [[نیابت]] و [[خلیفگی]] [[پیغمبر]]{{صل}}”<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷ و ۱۴۶.</ref>. وی [[معتقد]] است که [[امام]]، همه اختیارات [[نبی]] را دارد<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷ و ۱۴۶.</ref> و [[امام]]، [[رئیس]] مطلق است بر همه عالم و در تمام امور<ref>ر.ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۹۷ و ۱۰۲.</ref>. | مرحوم نراقی، [[امامت]] را چنین تعریف کرده است: “امامت عبارت است از [[ریاست عامه]] [[مسلمانان]] در امور [[دین]] و دنیای ایشان، بر سَبیل [[نیابت]] و [[خلیفگی]] [[پیغمبر]] {{صل}}”<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷ و ۱۴۶.</ref>. وی [[معتقد]] است که [[امام]]، همه اختیارات [[نبی]] را دارد<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷ و ۱۴۶.</ref> و [[امام]]، [[رئیس]] مطلق است بر همه عالم و در تمام امور<ref>ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۹۷ و ۱۰۲.</ref>. | ||
مرحوم استرآبادی نیز [[امامت]] را [[ریاست]] عمومی بر [[مردم]]، در همه [[امور دینی]] و [[دنیوی]] دانسته است<ref>ر.ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۰۵.</ref>. | مرحوم استرآبادی نیز [[امامت]] را [[ریاست]] عمومی بر [[مردم]]، در همه [[امور دینی]] و [[دنیوی]] دانسته است<ref>ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۰۵.</ref>. | ||
[[محقق سبزواری]] نیز میگوید: “امامت، ریاستی است عامّه بر [[مسلمین]]، در [[امور دنیا]] و [[دین]]، بر سَبیل [[نیابت]] از پیغمبر”<ref>ر.ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۰۹.</ref>. | [[محقق سبزواری]] نیز میگوید: “امامت، ریاستی است عامّه بر [[مسلمین]]، در [[امور دنیا]] و [[دین]]، بر سَبیل [[نیابت]] از پیغمبر”<ref>ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۰۹.</ref>. | ||
بزرگان یاد شده معتقدند که [[انتخاب امام]]، امری مربوط به خداست و [[امام]]، کسی است که [[باری تعالی]] وی را برای این [[منصب]] برگزیند<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۴؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۲؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۰۸ و ۲۳۴؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۰۹.</ref>. | بزرگان یاد شده معتقدند که [[انتخاب امام]]، امری مربوط به خداست و [[امام]]، کسی است که [[باری تعالی]] وی را برای این [[منصب]] برگزیند<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۴؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۲؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۰۸ و ۲۳۴؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۰۹.</ref>. | ||
از اینرو میتوان گفت: از نظر متکلمانِ این سده نیز [[خداوند متعال]] است که [[امام]] را برای [[رهبری سیاسی]] و [[دینی]] [[جامعه]] [[منصوب]] میسازد. | از اینرو میتوان گفت: از نظر متکلمانِ این سده نیز [[خداوند متعال]] است که [[امام]] را برای [[رهبری سیاسی]] و [[دینی]] [[جامعه]] [[منصوب]] میسازد. | ||
چنانکه گفته شد، از جمله مطالبی که انتساب الهیبودن [[امامت]] به [[متکلمان]] را [[تأیید]] میکند، سخنان ایشان درباره [[راههای شناخت امام]] است. از نظر ایشان، داشتن [[کرامت]] یا [[نص]]، برای مدعیِ [[امامت]] ضروری است. انحصار [[راههای شناخت امام]] به این دو مورد، قرینهای است بر اعتقادشان به [[الهی]] بودن امر [[تعیین امام]]. | چنانکه گفته شد، از جمله مطالبی که انتساب الهیبودن [[امامت]] به [[متکلمان]] را [[تأیید]] میکند، سخنان ایشان درباره [[راههای شناخت امام]] است. از نظر ایشان، داشتن [[کرامت]] یا [[نص]]، برای مدعیِ [[امامت]] ضروری است. انحصار [[راههای شناخت امام]] به این دو مورد، قرینهای است بر اعتقادشان به [[الهی]] بودن امر [[تعیین امام]]. | ||
[[ملامهدی نراقی]] میگوید: “امامت [[ائمه معصوم]]{{عم}} را میتوان از [[راه]] [[نصوص]] وارده، [[عصمت]]، [[افضلیت]] و همینطور [[کرامات]] [[نقل]] شده [[اثبات]] کرد”<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۲۱۵.</ref>. توضیح این مطلب که [[عصمت]] و [[افضلیت]] نیز میتوانند نشاندهنده [[امامت]] [[فرد]] باشند، در [[کلام]] او اینگونه است: با [[ادله عقلی]]، [[اثبات]] شده است که باید در هر زمان، امامی [[معصوم]] (و [[افضل]]) وجود داشته باشد. از طرفی، درباره هیچکس غیر از [[ائمه هدی]] احتمال [[عصمت]] نمیرود. پس اینکه درباره ایشان ادعای [[عصمت]] شده است، نشان میدهد آنها همان [[امامان معصوم]] هستند؛ چراکه اگر ایشان نیز [[معصوم]] نباشند، دیگر [[امام]] وجود نخواهد داشت و این امر، [[مخالف]] [[اعتقاد]] [[امامیه]] است که با [[استدلال عقلی]] آن را [[اثبات]] کرده بودند. طریق [[افضلیت]] نیز چنین است که به گفته مرحوم نراقی، [[افضلیت]] این [[امامان دوازدهگانه]] امری است که همه [[فرقههای اسلامی]] آن را قبول دارند و با توجه به اینکه [[امام]] باید [[افضل]] باشد، از این [[افضلیت]] ایشان میتوان به امامتشان پی برد<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۲۱۹-۲۲۰. گفتنی است این مطلب که همه فرقههای اسلامی، افضلیت همة ائمه دوازدهگانه{{عم}} را قبول داشته باشند، باید بررسی و اثبات گردد که در کلام وی به آن پرداخته نشده است.</ref>. | [[ملامهدی نراقی]] میگوید: “امامت [[ائمه معصوم]] {{عم}} را میتوان از [[راه]] [[نصوص]] وارده، [[عصمت]]، [[افضلیت]] و همینطور [[کرامات]] [[نقل]] شده [[اثبات]] کرد”<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۲۱۵.</ref>. توضیح این مطلب که [[عصمت]] و [[افضلیت]] نیز میتوانند نشاندهنده [[امامت]] [[فرد]] باشند، در [[کلام]] او اینگونه است: با [[ادله عقلی]]، [[اثبات]] شده است که باید در هر زمان، امامی [[معصوم]] (و [[افضل]]) وجود داشته باشد. از طرفی، درباره هیچکس غیر از [[ائمه هدی]] احتمال [[عصمت]] نمیرود. پس اینکه درباره ایشان ادعای [[عصمت]] شده است، نشان میدهد آنها همان [[امامان معصوم]] هستند؛ چراکه اگر ایشان نیز [[معصوم]] نباشند، دیگر [[امام]] وجود نخواهد داشت و این امر، [[مخالف]] [[اعتقاد]] [[امامیه]] است که با [[استدلال عقلی]] آن را [[اثبات]] کرده بودند. طریق [[افضلیت]] نیز چنین است که به گفته مرحوم نراقی، [[افضلیت]] این [[امامان دوازدهگانه]] امری است که همه [[فرقههای اسلامی]] آن را قبول دارند و با توجه به اینکه [[امام]] باید [[افضل]] باشد، از این [[افضلیت]] ایشان میتوان به امامتشان پی برد<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۲۱۹-۲۲۰. گفتنی است این مطلب که همه فرقههای اسلامی، افضلیت همة ائمه دوازدهگانه {{عم}} را قبول داشته باشند، باید بررسی و اثبات گردد که در کلام وی به آن پرداخته نشده است.</ref>. | ||
مرحوم استرآبادی نیز [[معتقد]] است: “چون [[امام]] ویژگیهایی دارد که برای [[مردم]] قابل شناسایی نیست، برای اینکه [[مردم]] به [[گمراهی]] نیفتند، لازم است [[امام]] معجزهای نشان دهد و یا شخص [[راستگویی]]، از سوی [[خداوند]] به نام ایشان تصریح نماید”<ref>ر.ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۵.</ref>. | مرحوم استرآبادی نیز [[معتقد]] است: “چون [[امام]] ویژگیهایی دارد که برای [[مردم]] قابل شناسایی نیست، برای اینکه [[مردم]] به [[گمراهی]] نیفتند، لازم است [[امام]] معجزهای نشان دهد و یا شخص [[راستگویی]]، از سوی [[خداوند]] به نام ایشان تصریح نماید”<ref>ر. ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۵.</ref>. | ||
[[محقق سبزواری]] میگوید: “چون [[امام]] باید [[معصوم]] و عالم به علومی خاص باشد و فقط [[باری تعالی]] از وجود این امور [[آگاهی]] دارد، [[راه]] [[شناخت امام]]، [[نص خدا]] و [[رسول]] و یا [[امام]] سابق خواهد بود<ref>ر.ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.</ref>. وی بر خلاف بیشتر پیشینیانِ خود، برای [[شناخت امام]]، اظهار [[معجزه]] را مطرح نکرده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۲۵.</ref>. | [[محقق سبزواری]] میگوید: “چون [[امام]] باید [[معصوم]] و عالم به علومی خاص باشد و فقط [[باری تعالی]] از وجود این امور [[آگاهی]] دارد، [[راه]] [[شناخت امام]]، [[نص خدا]] و [[رسول]] و یا [[امام]] سابق خواهد بود<ref>ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.</ref>. وی بر خلاف بیشتر پیشینیانِ خود، برای [[شناخت امام]]، اظهار [[معجزه]] را مطرح نکرده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۲۵.</ref>. | ||
==[[استدلال]] بر [[نصب الهی]] [[مقام امامت]] و [[ائمه دوازدهگانه]]{{عم}}== | == [[استدلال]] بر [[نصب الهی]] [[مقام امامت]] و [[ائمه دوازدهگانه]] {{عم}} == | ||
معدود بزرگانی که در این قرن درباره [[امامت الهی]] [[سخن]] گفتهاند، [[الهی بودن مقام امامت]] را با [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] و [[نصب الهی]] [[ائمه هدی]] را با [[استدلالهای نقلی]] [[تبیین]] کردهاند. | معدود بزرگانی که در این قرن درباره [[امامت الهی]] [[سخن]] گفتهاند، [[الهی بودن مقام امامت]] را با [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] و [[نصب الهی]] [[ائمه هدی]] را با [[استدلالهای نقلی]] [[تبیین]] کردهاند. | ||
===[[نصب الهی]] [[مقام امامت]]=== | === [[نصب الهی]] [[مقام امامت]] === | ||
====[[ادله عقلی]]==== | ==== [[ادله عقلی]] ==== | ||
از نظر علمای یادشده و طبق نگاه [[شیعه]]، [[امام]] ویژگیهایی مانند [[عصمت]]، [[افضلیت]] و [[اعلمیت]] دارد که درونی بوده، برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] نیست. از اینرو کار [[گزینش امام]] هم نمیتواند به دست [[مردم]] باشد<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۶۵؛ محمدجعفر أسترآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۴ و ۳۵۳؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.</ref>. ایشان در [[لطف]] این زمینه به [[برهان لطف]] نیز [[تمسک]] کردهاند. به گفته آنها، [[وجود امام]] و [[حجت خدا]] در هر دورانی برای [[اهل]] آن دوران، [[لطف]] است؛ زیرا سبب [[هدایت]] و رسیدن [[مردم]] به کمال خواهد شد و [[لطف]] نیز بر [[خداوند]] [[واجب]] میباشد. بنابراین لازم است [[باری تعالی]] در هر دوران، [[امام]] و حجتی را [[منصوب]] سازد<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۲ و ۸۴؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.</ref>. به عبارت دیگر، [[نصب]] و [[تعیین امام]]، [[لطف]] است و [[مردم]] با چنین امامی به [[راه هدایت]] نزدیکتر خواهند بود؛ زیرا اگر [[تعیین]] و معرفی وی به دست [[مردم]] باشد، بزرگترین [[فساد]] و [[اختلاف]] ایجاد خواهد شد<ref>گفتنی است: درستی این پیشگویی که گزینش مردمی امام به اختلاف و فساد خواهد انجامید چندان روشن نیست و باید در محل خود بحث شود.</ref>. از این رو، بر [[باری تعالی]] [[واجب]] است که [[امام]] را [[تعیین]] و معرفی نماید<ref>ر.ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۳؛ همچنین ر.ک: همان، ص۳۵۵.</ref>. | از نظر علمای یادشده و طبق نگاه [[شیعه]]، [[امام]] ویژگیهایی مانند [[عصمت]]، [[افضلیت]] و [[اعلمیت]] دارد که درونی بوده، برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] نیست. از اینرو کار [[گزینش امام]] هم نمیتواند به دست [[مردم]] باشد<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۶۵؛ محمدجعفر أسترآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۴ و ۳۵۳؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.</ref>. ایشان در [[لطف]] این زمینه به [[برهان لطف]] نیز [[تمسک]] کردهاند. به گفته آنها، [[وجود امام]] و [[حجت خدا]] در هر دورانی برای [[اهل]] آن دوران، [[لطف]] است؛ زیرا سبب [[هدایت]] و رسیدن [[مردم]] به کمال خواهد شد و [[لطف]] نیز بر [[خداوند]] [[واجب]] میباشد. بنابراین لازم است [[باری تعالی]] در هر دوران، [[امام]] و حجتی را [[منصوب]] سازد<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۲ و ۸۴؛ هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۱.</ref>. به عبارت دیگر، [[نصب]] و [[تعیین امام]]، [[لطف]] است و [[مردم]] با چنین امامی به [[راه هدایت]] نزدیکتر خواهند بود؛ زیرا اگر [[تعیین]] و معرفی وی به دست [[مردم]] باشد، بزرگترین [[فساد]] و [[اختلاف]] ایجاد خواهد شد<ref>گفتنی است: درستی این پیشگویی که گزینش مردمی امام به اختلاف و فساد خواهد انجامید چندان روشن نیست و باید در محل خود بحث شود.</ref>. از این رو، بر [[باری تعالی]] [[واجب]] است که [[امام]] را [[تعیین]] و معرفی نماید<ref>ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۳؛ همچنین ر. ک: همان، ص۳۵۵.</ref>. | ||
برخی [[ادله]] دیگری که بزرگان یادشده، بر [[الهی]] بودن [[انتصاب امام]] ذکر کرده، و کم و بیش در آثار پیشینیان نیز آمده بود و [[تبیین]] آنها ذکر شد، عبارتاند از: | برخی [[ادله]] دیگری که بزرگان یادشده، بر [[الهی]] بودن [[انتصاب امام]] ذکر کرده، و کم و بیش در آثار پیشینیان نیز آمده بود و [[تبیین]] آنها ذکر شد، عبارتاند از: | ||
#همان [[ادله]] [[نصب الهی امام]] که در [[قرن یازدهم]] توسط مرحوم شوشتری ارائه گردید<ref>گفتیم به دلیل یکیبودن و روانتر بودن بیان مرحوم مظفر که در قرن چهاردهم میآید. ادله مرحوم شوشتری را ذکر نکردیم.</ref> و مرحوم نراقی نیز به شکلی همان را تکرار کرده است<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷؛ همچنین ر.ک: همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۴.</ref>؛ | # همان [[ادله]] [[نصب الهی امام]] که در [[قرن یازدهم]] توسط مرحوم شوشتری ارائه گردید<ref>گفتیم به دلیل یکیبودن و روانتر بودن بیان مرحوم مظفر که در قرن چهاردهم میآید. ادله مرحوم شوشتری را ذکر نکردیم.</ref> و مرحوم نراقی نیز به شکلی همان را تکرار کرده است<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۷؛ همچنین ر. ک: همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۴.</ref>؛ | ||
#خلیفةاللّه بودن [[امام]] که بارها [[متکلمان]] پیشین (از [[علامه حلی]] در [[قرن هشتم]] به بعد) به آن [[تمسک]] کرده بودند، در این قرن نیز مورد توجه مرحوم نراقی، استرآبادی و سبزواری قرار گرفت<ref>ر.ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۳؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۴: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۲.</ref>؛ | # خلیفةاللّه بودن [[امام]] که بارها [[متکلمان]] پیشین (از [[علامه حلی]] در [[قرن هشتم]] به بعد) به آن [[تمسک]] کرده بودند، در این قرن نیز مورد توجه مرحوم نراقی، استرآبادی و سبزواری قرار گرفت<ref>ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۳؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۴: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۲.</ref>؛ | ||
# [[حفظ شریعت]] که [[تبیین]] مرحوم نراقی از این [[استدلال]]، شبیه سخن مذکور از میرزا [[حسن]] [[لاهیجی]] در [[قرن دوازدهم]] است و بیان دوباره آن ضرورتی ندارد<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹.</ref>. | # [[حفظ شریعت]] که [[تبیین]] مرحوم نراقی از این [[استدلال]]، شبیه سخن مذکور از میرزا [[حسن]] [[لاهیجی]] در [[قرن دوازدهم]] است و بیان دوباره آن ضرورتی ندارد<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹.</ref>. | ||
#اهمیت مسئله [[امامت]] در [[دین]] که قبلاً نیز توسط بزرگانی چون [[علامه حلی]] [[تبیین]] شده بود، مورد [[استدلال]] مرحوم استرآبادی در این سده نیز قرار گرفته است<ref>ر.ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲.</ref>؛ | # اهمیت مسئله [[امامت]] در [[دین]] که قبلاً نیز توسط بزرگانی چون [[علامه حلی]] [[تبیین]] شده بود، مورد [[استدلال]] مرحوم استرآبادی در این سده نیز قرار گرفته است<ref>ر. ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲.</ref>؛ | ||
# [[مهربانی]] [[خداوند]] و منع [[حقتعالی]] از بروز [[فتنه]] و [[اختلاف]] نیز استدلالی است که ضمن [[ادله]] [[علامه حلی]] [[نقل]] شد. در این دوران نیز مرحوم استرآبادی به آن [[استدلال]] کرده است<ref>ر.ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲.</ref>. | # [[مهربانی]] [[خداوند]] و منع [[حقتعالی]] از بروز [[فتنه]] و [[اختلاف]] نیز استدلالی است که ضمن [[ادله]] [[علامه حلی]] [[نقل]] شد. در این دوران نیز مرحوم استرآبادی به آن [[استدلال]] کرده است<ref>ر. ک: محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲.</ref>. | ||
بزرگان یادشده، پیامدهای [[فاسد]] [[گزینش]] مردمی [[امام]] را که در سخن پیشینیان نیز آمده بود، برشمردهاند که آنها را تکرار نمیکنیم<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۴۵-۱۴۷؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۲ - ۸۶؛ محمد جعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲- ۳۵۴.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۲۸.</ref>. | بزرگان یادشده، پیامدهای [[فاسد]] [[گزینش]] مردمی [[امام]] را که در سخن پیشینیان نیز آمده بود، برشمردهاند که آنها را تکرار نمیکنیم<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۴۵-۱۴۷؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۸۲ - ۸۶؛ محمد جعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۳۵۲- ۳۵۴.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۲۸.</ref>. | ||
====[[ادله نقلی]]==== | ==== [[ادله نقلی]] ==== | ||
مرحوم نراقی و استرآبادی برای [[الهی بودن مقام امامت]]، [[ادله نقلی]] نیز داشتهاند. مرحوم نراقی در توضیح [[آیه کریمه]] [[ابتلا]]، [[حدیثی]] ذکر کرده که روشن میکند منظور از [[عهد]] که مطابق این [[آیه]]، امری [[الهی]] و به دست خداست، قطعاً مسئله [[امامت]] است<ref>ر.ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۰۱.</ref>. مرحوم استرآبادی نیز [[آیه]] ۶۸ [[سوره قصص]]<ref>{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}} «و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> را بدین معنا دانسته که [[خداوند]]، هرکه را بخواهد برای [[نبوت]] و [[امامت]] [[انتخاب]] میکند؛ لذا این امور به نظر [[مردم]] ارتباطی ندارد<ref>ر.ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۶ و ۲۳۵. چنان که گذشت، استدلال به این آیه شریفه در میان متکلمان دوران غیبت، به مرحوم طبری در قرن هفتم بر میگردد.</ref>. وی همچنین فرمایشی را از [[امام زمان]] [[نقل]] کرده که [[حضرت]]، چرایی الهیبودنِ [[تعیین امام]] را [[تبیین]] نموده است<ref>ر.ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۵.</ref>. [[استدلال]] دیگر مرحوم نراقی در این موضوع، [[سنت]] الهیبودنِ [[نصب]] [[خلیفه]]<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹.</ref> است که بیان آن در [[ادله]] [[متکلمان]] پیشین گذشت<ref>چنان که گذشت، استدلال به سنت الهی بودن نصب خلیفه در میان متکلمان دوران غیبت، به میرزا حسن لاهیجی در قرن دوازدهم بر میگردد.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۳۱.</ref>. | مرحوم نراقی و استرآبادی برای [[الهی بودن مقام امامت]]، [[ادله نقلی]] نیز داشتهاند. مرحوم نراقی در توضیح [[آیه کریمه]] [[ابتلا]]، [[حدیثی]] ذکر کرده که روشن میکند منظور از [[عهد]] که مطابق این [[آیه]]، امری [[الهی]] و به دست خداست، قطعاً مسئله [[امامت]] است<ref>ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۰۱.</ref>. مرحوم استرآبادی نیز [[آیه]] ۶۸ [[سوره قصص]]<ref>{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}} «و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> را بدین معنا دانسته که [[خداوند]]، هرکه را بخواهد برای [[نبوت]] و [[امامت]] [[انتخاب]] میکند؛ لذا این امور به نظر [[مردم]] ارتباطی ندارد<ref>ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۶ و ۲۳۵. چنان که گذشت، استدلال به این آیه شریفه در میان متکلمان دوران غیبت، به مرحوم طبری در قرن هفتم بر میگردد.</ref>. وی همچنین فرمایشی را از [[امام زمان]] [[نقل]] کرده که [[حضرت]]، چرایی الهیبودنِ [[تعیین امام]] را [[تبیین]] نموده است<ref>ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۵.</ref>. [[استدلال]] دیگر مرحوم نراقی در این موضوع، [[سنت]] الهیبودنِ [[نصب]] [[خلیفه]]<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۲۹.</ref> است که بیان آن در [[ادله]] [[متکلمان]] پیشین گذشت<ref>چنان که گذشت، استدلال به سنت الهی بودن نصب خلیفه در میان متکلمان دوران غیبت، به میرزا حسن لاهیجی در قرن دوازدهم بر میگردد.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۳۱.</ref>. | ||
===[[نصب الهی ائمه دوازدهگانه]]{{عم}}=== | === [[نصب الهی ائمه دوازدهگانه]] {{عم}} === | ||
اخباری که [[متکلمان]] این دوران [[نقل]] کردهاند، نشان میدهد که [[خداوند]] به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[ائمه هدی]]{{عم}} تصریح کرده است. بر اساس خبری [[نبوی]] که [[محمد مهدی نراقی]] [[نقل]] نموده، [[باری تعالی]] [[فرمان]] [[ولایت]] و [[سرپرستی امام علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] معصومش را به [[نبی اعظم]]{{صل}} داده است<ref>ر.ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۵۴. مرحوم نراقی این حدیث را از منابع عامه نقل کرده است.</ref>. مرحوم استرآبادی نیز روایاتی [[نقل]] کرده که مطابق آنها، [[انتصاب]] [[ائمه هدی]] برای [[امامت]]، به دست [[باری تعالی]] بوده است<ref>ر.ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۷. وی این روایات را از منابع امامیه و بدون بررسی سندی نقل کرده است.</ref>. مطابق یکی از این [[اخبار]]، [[رسول اکرم]]{{صل}} ۱۲۰ مرتبه به [[معراج]] رفت و هر بار [[خداوند متعال]] به [[ولایت]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و دیگر [[امامان معصوم]]{{عم}} [[دستور]] داد<ref>ر.ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۵. مرحوم استر آبادی این حدیث را از منابع امامیه، بدون بررسی سندی نقل کرده است.</ref>. | اخباری که [[متکلمان]] این دوران [[نقل]] کردهاند، نشان میدهد که [[خداوند]] به [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[ائمه هدی]] {{عم}} تصریح کرده است. بر اساس خبری [[نبوی]] که [[محمد مهدی نراقی]] [[نقل]] نموده، [[باری تعالی]] [[فرمان]] [[ولایت]] و [[سرپرستی امام علی]] {{ع}} و [[فرزندان]] معصومش را به [[نبی اعظم]] {{صل}} داده است<ref>ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۵۴. مرحوم نراقی این حدیث را از منابع عامه نقل کرده است.</ref>. مرحوم استرآبادی نیز روایاتی [[نقل]] کرده که مطابق آنها، [[انتصاب]] [[ائمه هدی]] برای [[امامت]]، به دست [[باری تعالی]] بوده است<ref>ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۷. وی این روایات را از منابع امامیه و بدون بررسی سندی نقل کرده است.</ref>. مطابق یکی از این [[اخبار]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} ۱۲۰ مرتبه به [[معراج]] رفت و هر بار [[خداوند متعال]] به [[ولایت]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و دیگر [[امامان معصوم]] {{عم}} [[دستور]] داد<ref>ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۵. مرحوم استر آبادی این حدیث را از منابع امامیه، بدون بررسی سندی نقل کرده است.</ref>. | ||
برخی [[ادله نقلی]] در این دوران، به [[نصب]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} اختصاص دارد. [[آیات]] و روایاتی که نشان میدهد [[خداوند]]، [[حضرت علی]]{{ع}} را به عنوان [[امام]] و ولی [[گزینش]] کرده است. | برخی [[ادله نقلی]] در این دوران، به [[نصب]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} اختصاص دارد. [[آیات]] و روایاتی که نشان میدهد [[خداوند]]، [[حضرت علی]] {{ع}} را به عنوان [[امام]] و ولی [[گزینش]] کرده است. | ||
هرچند [[محقق سبزواری]] در [[اثبات امامت امیر مؤمنان]]، از [[آیات قرآن]]، تنها [[آیات ولایت]]، [[تطهیر]] و [[مباهله]] را نام برده است<ref>ر.ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۸؛ ر.ک: همو، هادی المضلین، ص۱۷۰. گفتنی است: وی آیه ولایت را با عنوان آیه زکات ذکر کرده و تفصیل استدلال به آیات ذکر شده را به کتابهای مبسوط ارجاع داده است (ر.ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۹).</ref>، مرحوم نراقی و استرآبادی برای [[اثبات]] [[الهی بودن امامت]] آن [[حضرت]] و دیگر [[ائمه هدی]]، به [[آیات ولایت]]<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۱؛ محمدجعفر أستر آبادی، البراهین القاطعه ص۲۴۶- ۲۴۹.</ref>، [[صادقین]]<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۳؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.</ref> و [[اولوالامر]]<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۳؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۷۴.</ref> استناد کردهاند که شرح آن در [[ادله نقلی]] [[متکلمان]] [[قرن پنجم]] گذشت. [[آیات]] [[تبلیغ]]<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ۱۹۷؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۶۵؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.</ref> و [[اکمال دین]]<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۹؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۱۶ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۳ و ص۲۶۸.</ref> هم مورد استناد ایشان قرار گرفته است که [[تبیین]] آنها نیز در [[ادله نقلی]] [[متکلمان]] [[قرن ششم]] گذشت. این دو [[متکلم]] یادشده، همچنین به [[آیات]] اول و دوم [[سوره معارج]]<ref>{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ}} «خواهندهای عذابی رخدهنده را خواست * که از آن کافران است، بیآنکه بازدارندهای داشته باشد» سوره معارج، آیه ۱-۲.</ref> نیز استناد کردهاند<ref>ر.ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۶۶؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.</ref> که شرح آن در [[ادله]] [[متکلمان]] پیشین گذشت<ref>چنان که گذشت، استدلال به این آیات، به مرحوم بیاضی در قرن نهم بر میگردد.</ref>. | هرچند [[محقق سبزواری]] در [[اثبات امامت امیر مؤمنان]]، از [[آیات قرآن]]، تنها [[آیات ولایت]]، [[تطهیر]] و [[مباهله]] را نام برده است<ref>ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۸؛ ر. ک: همو، هادی المضلین، ص۱۷۰. گفتنی است: وی آیه ولایت را با عنوان آیه زکات ذکر کرده و تفصیل استدلال به آیات ذکر شده را به کتابهای مبسوط ارجاع داده است (ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۹).</ref>، مرحوم نراقی و استرآبادی برای [[اثبات]] [[الهی بودن امامت]] آن [[حضرت]] و دیگر [[ائمه هدی]]، به [[آیات ولایت]]<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۱؛ محمدجعفر أستر آبادی، البراهین القاطعه ص۲۴۶- ۲۴۹.</ref>، [[صادقین]]<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۳؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.</ref> و [[اولوالامر]]<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۳؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۷۴.</ref> استناد کردهاند که شرح آن در [[ادله نقلی]] [[متکلمان]] [[قرن پنجم]] گذشت. [[آیات]] [[تبلیغ]]<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ۱۹۷؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۶۵؛ محمدجعفر استر آبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.</ref> و [[اکمال دین]]<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۹۹؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۱۶ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۲۳ و ص۲۶۸.</ref> هم مورد استناد ایشان قرار گرفته است که [[تبیین]] آنها نیز در [[ادله نقلی]] [[متکلمان]] [[قرن ششم]] گذشت. این دو [[متکلم]] یادشده، همچنین به [[آیات]] اول و دوم [[سوره معارج]]<ref>{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ}} «خواهندهای عذابی رخدهنده را خواست * که از آن کافران است، بیآنکه بازدارندهای داشته باشد» سوره معارج، آیه ۱-۲.</ref> نیز استناد کردهاند<ref>ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۶۶؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۵.</ref> که شرح آن در [[ادله]] [[متکلمان]] پیشین گذشت<ref>چنان که گذشت، استدلال به این آیات، به مرحوم بیاضی در قرن نهم بر میگردد.</ref>. | ||
طبق [[حدیثی]] که مرحوم استرآبادی ذیل [[آیه شریفه]] “ابتلا” مطرح کرده، [[رسول خدا]]{{صل}} خود را [[نبی]] [[برگزیده الهی]] و [[امام علی]]{{ع}} را [[وصی]] منتخب [[خداوند]] دانسته است؛ چرا که هرگز به [[بت]] [[سجده]] نکردند<ref>ر.ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۱. گفته شد که شبیه این استدلال، در کلام مرحوم سید بحرانی در قرن دوازدهم نیز ذکر شده است.</ref>. وی به [[آیات]] کریمه “انذار” و “هدایت”<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}} «و کافران میگویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> نیز متمسک شده و با استناد به [[روایت]] [[نقل]] شده، [[امیر مؤمنان]]{{ع}} را [[هادی]] و [[امام]] دانسته است<ref>ر.ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۱- ۲۶۲؛ گفتنی است: استدلال به آیات «انذار» و «هدایت»، در میان متکلمان دوران غیبت، در ادله بزرگانی چون محقق اردبیلی در قرن دهم مطرح شده بود.</ref>. | طبق [[حدیثی]] که مرحوم استرآبادی ذیل [[آیه شریفه]] “ابتلا” مطرح کرده، [[رسول خدا]] {{صل}} خود را [[نبی]] [[برگزیده الهی]] و [[امام علی]] {{ع}} را [[وصی]] منتخب [[خداوند]] دانسته است؛ چرا که هرگز به [[بت]] [[سجده]] نکردند<ref>ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۱. گفته شد که شبیه این استدلال، در کلام مرحوم سید بحرانی در قرن دوازدهم نیز ذکر شده است.</ref>. وی به [[آیات]] کریمه “انذار” و “هدایت”<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}} «و کافران میگویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> نیز متمسک شده و با استناد به [[روایت]] [[نقل]] شده، [[امیر مؤمنان]] {{ع}} را [[هادی]] و [[امام]] دانسته است<ref>ر. ک: محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۶۱- ۲۶۲؛ گفتنی است: استدلال به آیات «انذار» و «هدایت»، در میان متکلمان دوران غیبت، در ادله بزرگانی چون محقق اردبیلی در قرن دهم مطرح شده بود.</ref>. | ||
مرحوم نراقی و استرآبادی روایاتی نیز ذکر کردهاند که بیانگر [[نصب الهی]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[امام]] و [[خلیفه پیامبر]] اکرم{{صل}} میباشد<ref>ر.ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۵۶ و ۱۸۶؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۳۱؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۹.</ref>. طبق یکی از این [[اخبار]]، [[خداوند متعال]] در [[سفر]] [[معراج]]، به [[رسول]] خود [[دستور]] داده است که [[حضرت علی]]{{ع}} را به عنوان [[خلیفه]] خود معرفی کند<ref>ر.ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۴۷.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده که [[خداوند]]، [[لقب]] “أمیر المؤمنین” را به آن [[امام همام]] داده است<ref>ر.ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۲۳۹.</ref>. | مرحوم نراقی و استرآبادی روایاتی نیز ذکر کردهاند که بیانگر [[نصب الهی]] [[حضرت علی]] {{ع}} به عنوان [[امام]] و [[خلیفه پیامبر]] اکرم {{صل}} میباشد<ref>ر. ک: مهدی نراقی، انیس الموحدین، ص۱۵۶ و ۱۸۶؛ همو، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۳۱؛ محمدجعفر استرآبادی، البراهین القاطعه، ج۳، ص۲۳۹.</ref>. طبق یکی از این [[اخبار]]، [[خداوند متعال]] در [[سفر]] [[معراج]]، به [[رسول]] خود [[دستور]] داده است که [[حضرت علی]] {{ع}} را به عنوان [[خلیفه]] خود معرفی کند<ref>ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۴۷.</ref>. در [[حدیث]] دیگری آمده که [[خداوند]]، [[لقب]] “أمیر المؤمنین” را به آن [[امام همام]] داده است<ref>ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۲۳۹.</ref>. | ||
گفتنی است، [[محقق سبزواری]] در [[تبیین]] [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}} روایاتی را ذکر کرده که از [[جایگاه]] ویژه آن [[حضرت]] و [[خلقت]] جداگانه و پیشین ایشان نسبت به سایر [[انسانها]]، همچنین خلافتشان حکایت دارد<ref>ر.ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۸.</ref>. | گفتنی است، [[محقق سبزواری]] در [[تبیین]] [[امامت امیر مؤمنان]] {{ع}} روایاتی را ذکر کرده که از [[جایگاه]] ویژه آن [[حضرت]] و [[خلقت]] جداگانه و پیشین ایشان نسبت به سایر [[انسانها]]، همچنین خلافتشان حکایت دارد<ref>ر. ک: هادی سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۱۸.</ref>. | ||
البته در [[ادله]] [[متکلمان]] این دوران، برای [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}}، [[استدلال]] ابتکاری نیز وجود دارد. مرحوم نراقی به [[آیات]] اول تا پنجم [[سوره نبأ]]<ref>{{متن قرآن|عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ * الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ * كَلَّا سَيَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ}} «از همدیگر از چه میپرسند؟ * از آن خبر سترگ * همان که آنان در آن اختلاف دارند * نه چنین است، زودا که بدانند * دگر باره نه چنین است، زودا که بدانند» سوره نبأ، آیه ۱-۵.</ref> استناد کرده است. او [[حدیثی]] را در توضیح این [[آیات]] ذکر میکند که نشان میدهد، [آن] خبر عظیمی که [[مردم]] در آن [[اختلاف]] میکنند، [[امر]] [[ولایت]] و [[خلافت حضرت علی]]{{ع}} است. این خلافت، از نظر [[باریتعالی]] [[حق]] است و [[مردم]] نسبت به آن سؤال خواهند شد<ref>ر.ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۴۸.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۳۲.</ref>. | البته در [[ادله]] [[متکلمان]] این دوران، برای [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}}، [[استدلال]] ابتکاری نیز وجود دارد. مرحوم نراقی به [[آیات]] اول تا پنجم [[سوره نبأ]]<ref>{{متن قرآن|عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ * الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ * كَلَّا سَيَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ}} «از همدیگر از چه میپرسند؟ * از آن خبر سترگ * همان که آنان در آن اختلاف دارند * نه چنین است، زودا که بدانند * دگر باره نه چنین است، زودا که بدانند» سوره نبأ، آیه ۱-۵.</ref> استناد کرده است. او [[حدیثی]] را در توضیح این [[آیات]] ذکر میکند که نشان میدهد، [آن] خبر عظیمی که [[مردم]] در آن [[اختلاف]] میکنند، [[امر]] [[ولایت]] و [[خلافت حضرت علی]] {{ع}} است. این خلافت، از نظر [[باریتعالی]] [[حق]] است و [[مردم]] نسبت به آن سؤال خواهند شد<ref>ر. ک: مهدی نراقی، شهاب ثاقب در امامت، ص۱۴۸.</ref><ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۵۳۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |