پرش به محتوا

نفی غیبت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[غیبت]] در [[معارف]] و [[آموزه‌های دینی]]، از [[گناهان]] بزرگ است. غیبت، واژهای [[عربی]] از ماده "[[غیب]]" و به معنای هر چیزی است که از شخص، مخفی باشد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴ - ۶۵۶ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۴، ص ۴۵۴ - ۴۵۵.</ref>؛ اما غیبت در اصطلاح، برشمردن [[عیوب]] [[مؤمنان]] و آشکار کردن آن بین [[مردم]] به هر‌گونه است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>.
[[غیبت]] در [[معارف]] و [[آموزه‌های دینی]]، از [[گناهان]] بزرگ است. غیبت، واژهای [[عربی]] از ماده "[[غیب]]" و به معنای هر چیزی است که از شخص، مخفی باشد<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴ - ۶۵۶ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۴، ص ۴۵۴ - ۴۵۵.</ref>؛ اما غیبت در اصطلاح، برشمردن [[عیوب]] [[مؤمنان]] و آشکار کردن آن بین [[مردم]] به هر‌گونه است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>.


==تعریف [[غیبت]] در لسان [[نبوی]]{{صل}}==
== تعریف [[غیبت]] در لسان [[نبوی]] {{صل}} ==
در تعریف [[غیبت]] و [[تهمت]]، [[روایات]] بسیاری از [[رسول خاتم]]{{صل}} نقل شده است؛ مثلا [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است که "[[پیامبر خدا]]{{صل}} به من فرمود: "ای [[ابوذر]]! از غیبت بپرهیز که غیبت، بدتر از زناست..."؛ گفتم: ای [[رسول خدا]]{{صل}} غیبت چیست؟ فرمود: "غیبت، آن است که از برادرت چیزی بگویی که خوش ندارد"؛ گفتم: ای [[رسول]]{{صل}}، اگر آن چه درباره وی گفته می‌شود، در او باشد، چگونه است؟ فرمود: "بدان که اگر آن چه بگویی در او باشد، درباره او غیبت کرده‌ای و اگر آن چه بگویی، در او نباشد، به او [[بهتان]] زده ای"<ref>رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۷۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۰۱ - ۲۰۲ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>.
در تعریف [[غیبت]] و [[تهمت]]، [[روایات]] بسیاری از [[رسول خاتم]] {{صل}} نقل شده است؛ مثلا [[ابوذر غفاری]] نقل کرده است که "[[پیامبر خدا]] {{صل}} به من فرمود: "ای [[ابوذر]]! از غیبت بپرهیز که غیبت، بدتر از زناست..."؛ گفتم: ای [[رسول خدا]] {{صل}} غیبت چیست؟ فرمود: "غیبت، آن است که از برادرت چیزی بگویی که خوش ندارد"؛ گفتم: ای [[رسول]] {{صل}}، اگر آن چه درباره وی گفته می‌شود، در او باشد، چگونه است؟ فرمود: "بدان که اگر آن چه بگویی در او باشد، درباره او غیبت کرده‌ای و اگر آن چه بگویی، در او نباشد، به او [[بهتان]] زده ای"<ref>رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۷۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۰۱ - ۲۰۲ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۳۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>.


==نکوهش [[غیبت]] در [[سیره نبوی]]{{صل}}==
== نکوهش [[غیبت]] در [[سیره نبوی]] {{صل}} ==
[[غیبت]] از مهم‌ترین اسباب جدایی بین [[انسان]]‌هاست و باعث [[دشمنی]] و [[کینه‌توزی]] بین آنان می‌شود و [[پیامبر خدا]]{{صل}} همواره [[مسلمانان]] را به شکل‌های مختلف از [[غیبت]] برحذر می‌داشت<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۱۶ و ۱۸۹؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص۱۱۵ و ۱۱۵ و شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>.
[[غیبت]] از مهم‌ترین اسباب جدایی بین [[انسان]]‌هاست و باعث [[دشمنی]] و [[کینه‌توزی]] بین آنان می‌شود و [[پیامبر خدا]] {{صل}} همواره [[مسلمانان]] را به شکل‌های مختلف از [[غیبت]] برحذر می‌داشت<ref>حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۱۶ و ۱۸۹؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص۱۱۵ و ۱۱۵ و شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>.


بدیهی است که [[غیبت]]، فقط زبانی نیست. از برخی [[روایات]] [[نقل]] شده از [[رسول اکرم]]{{صل}} چنین بر می‌آید که [[انسان]] از هر راهی که [[نقص]] و [[عیب]] دیگری را بیان دارد؛ مانند [[نوشتن]]، اشاره، کنایه و...، همه از مصادیق [[غیبت]] و [[حرام]] است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>.
بدیهی است که [[غیبت]]، فقط زبانی نیست. از برخی [[روایات]] [[نقل]] شده از [[رسول اکرم]] {{صل}} چنین بر می‌آید که [[انسان]] از هر راهی که [[نقص]] و [[عیب]] دیگری را بیان دارد؛ مانند [[نوشتن]]، اشاره، کنایه و... ، همه از مصادیق [[غیبت]] و [[حرام]] است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>.


[[نقل]] شده است، روزی زنی [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و سؤالی پرسید و رفت و پس از بازگشت آن [[زن]]، [[عایشه]] با دست خود به کوتاهی قد آن [[زن]] اشاره کرد؛ [[رسول خدا]]{{صل}} به او فرمود: "درباره او [[غیبت]] کردی"<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ج۶، ص۱۳۶ و جلال الدین سیوطی، المنثور، ج ۶، ص ۹۶.</ref>. در برخی دیگر از [[روایات]] آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "ای [[عایشه]]، دندان‌هایت را خلال کن!" او گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} آیا چیزی خورده‌ام که خلال کنم؟" [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "خلال کن!" وقتی [[عایشه]] خلال کرد، تکه گوشتی از دهانش خارج شد و او آن را بیرون انداخت<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۴۶۱ و السید البروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۹۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>.
[[نقل]] شده است، روزی زنی [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و سؤالی پرسید و رفت و پس از بازگشت آن [[زن]]، [[عایشه]] با دست خود به کوتاهی قد آن [[زن]] اشاره کرد؛ [[رسول خدا]] {{صل}} به او فرمود: "درباره او [[غیبت]] کردی"<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ج۶، ص۱۳۶ و جلال الدین سیوطی، المنثور، ج ۶، ص ۹۶.</ref>. در برخی دیگر از [[روایات]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "ای [[عایشه]]، دندان‌هایت را خلال کن!" او گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}} آیا چیزی خورده‌ام که خلال کنم؟" [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمود: "خلال کن!" وقتی [[عایشه]] خلال کرد، تکه گوشتی از دهانش خارج شد و او آن را بیرون انداخت<ref>احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۴۶۱ و السید البروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۹۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>.


همچنین اگر کسی نام شخص معینی را به ناشایستگی بیرد، یا به گونه‌ای سخن بگوید که شنوندگان با شواهد و قرائن بفهمند که منظور گوینده کیست، در این صورت هم آن شخص [[غیبت]] کرده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>.
همچنین اگر کسی نام شخص معینی را به ناشایستگی بیرد، یا به گونه‌ای سخن بگوید که شنوندگان با شواهد و قرائن بفهمند که منظور گوینده کیست، در این صورت هم آن شخص [[غیبت]] کرده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵.</ref>.


بدین سبب، شیوه [[رسول خدا]]{{صل}} چنین بود که وقتی خلافی را می‌دید، بدون آنکه به نام فردی اشاره کند، با عنوان کلی و به صورت جمع، حضار را [[نصیحت]] می‌فرمود؛ [[عایشه]] در این باره چنین گفته است: "روش [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} بر این بود که وقتی به آن [[حضرت]] خبر می‌رسید که فلان شخص سخن ناروایی می‌گوید، برای اینکه به آبروی آن شخص لطمه‌ای وارد نشود، نام وی را نمی‌برد؛ بلکه می‌فرمود: {{متن حدیث|مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَقُولُونَ كَذَا}}؛ چرا کسانی چنین می‌گویند؟"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۶۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵-۲۰۶.</ref>.
بدین سبب، شیوه [[رسول خدا]] {{صل}} چنین بود که وقتی خلافی را می‌دید، بدون آنکه به نام فردی اشاره کند، با عنوان کلی و به صورت جمع، حضار را [[نصیحت]] می‌فرمود؛ [[عایشه]] در این باره چنین گفته است: "روش [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} بر این بود که وقتی به آن [[حضرت]] خبر می‌رسید که فلان شخص سخن ناروایی می‌گوید، برای اینکه به آبروی آن شخص لطمه‌ای وارد نشود، نام وی را نمی‌برد؛ بلکه می‌فرمود: {{متن حدیث|مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَقُولُونَ كَذَا}}؛ چرا کسانی چنین می‌گویند؟"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۶۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۵-۲۰۶.</ref>.


[[رسول خدا]]{{صل}} هم در گفتار و هم در عمل [[مسلمانان]] را از انجام [[غیبت]] باز می‌داشت؛به گونه‌ای که طبق برخی [[روایات]]، در مجلس ایشان از کسی بد گفته نمی‌شد و اگر از کسی لغزشی سر می‌زد، در جای دیگر بازگو نمی‌شد<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۸۲-۸۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۴۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۶.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} هم در گفتار و هم در عمل [[مسلمانان]] را از انجام [[غیبت]] باز می‌داشت؛ به گونه‌ای که طبق برخی [[روایات]]، در مجلس ایشان از کسی بد گفته نمی‌شد و اگر از کسی لغزشی سر می‌زد، در جای دیگر بازگو نمی‌شد<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۸۲-۸۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۴۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۹۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۶.</ref>.


==نمونه‌هایی از [[نهی]] [[غیبت]] در [[سیره]] [[نبی اکرم]]{{صل}}==
== نمونه‌هایی از [[نهی]] [[غیبت]] در [[سیره]] [[نبی اکرم]] {{صل}} ==


نقل شده است، روزی [[ماعز اسلمی]]، یکی از [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]]، [[گناه]] کبیره‌ای انجام داد؛ اما پس از مدتی از کار خود پشیمان شد و [[خدمت]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمد و از [[حضرت]] خواست که بر او حد جاری کند تا از آن گناه [[پاک]] شود؛ [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[حکم خدا]] را درباره وی جاری کرد. پس از مدتی، پیامبر خدا{{صل}} دو نفر از [[یاران]] خویش را دید که درباره آن [[مرد]] [[گنهکار]] صحبت می‌کنند و یکی از آنها به دیگری می‌گفت: "این مرد، آن چه را که [[خداوند]] پوشانده بود، آشکار کرد، در نتیجه، مانند سگ به جزای عملش رسید و سنگسار شد." وقتی پیامبر{{صل}} سخنان آن دو را شنید، بلافاصله چیزی نگفت تا اینکه روزی همراه جمعی از [[اصحاب]] که آن دو نفر نیز جزو آنان بودند، به جایی رفت؛ پس در بین [[راه]] و در بیابان، الاغی مرده دید که بدنش بو گرفته بود؛ پس [[رسول خدا]]{{صل}} به اصحاب فرمود: "فلانی و فلانی ماه کجایند؟" آن دو گفتند: "ای رسول خدا{{صل}}! ما اینجاییم"؛ [[پیامیر]]{{صل}} فرمود: "بیایید از مردار بدبوی این الاغ بخورید!" آنها گفتند: "ای رسول خدا{{صل}} آخر چه کسی این کار را می‌کند؟" حضرت فرمود: "آن چه شما درباره برادرتان گفتید، از خوردن گوشت این الاغ، سخت‌تر است..."<ref>ابن اشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۴۶؛ النسائی، السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۷۷ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۲۴۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۶-۲۰۷.</ref>.
نقل شده است، روزی [[ماعز اسلمی]]، یکی از [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]]، [[گناه]] کبیره‌ای انجام داد؛ اما پس از مدتی از کار خود پشیمان شد و [[خدمت]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} آمد و از [[حضرت]] خواست که بر او حد جاری کند تا از آن گناه [[پاک]] شود؛ [[پیامبر]] {{صل}} نیز [[حکم خدا]] را درباره وی جاری کرد. پس از مدتی، پیامبر خدا {{صل}} دو نفر از [[یاران]] خویش را دید که درباره آن [[مرد]] [[گنهکار]] صحبت می‌کنند و یکی از آنها به دیگری می‌گفت: "این مرد، آن چه را که [[خداوند]] پوشانده بود، آشکار کرد، در نتیجه، مانند سگ به جزای عملش رسید و سنگسار شد." وقتی پیامبر {{صل}} سخنان آن دو را شنید، بلافاصله چیزی نگفت تا اینکه روزی همراه جمعی از [[اصحاب]] که آن دو نفر نیز جزو آنان بودند، به جایی رفت؛ پس در بین [[راه]] و در بیابان، الاغی مرده دید که بدنش بو گرفته بود؛ پس [[رسول خدا]] {{صل}} به اصحاب فرمود: "فلانی و فلانی ماه کجایند؟" آن دو گفتند: "ای رسول خدا {{صل}}! ما اینجاییم"؛ [[پیامیر]] {{صل}} فرمود: "بیایید از مردار بدبوی این الاغ بخورید!" آنها گفتند: "ای رسول خدا {{صل}} آخر چه کسی این کار را می‌کند؟" حضرت فرمود: "آن چه شما درباره برادرتان گفتید، از خوردن گوشت این الاغ، سخت‌تر است..."<ref>ابن اشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۴۶؛ النسائی، السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۷۷ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۲۴۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۶-۲۰۷.</ref>.


از [[عبدالله بن عمر]] نیز [[روایت]] شده است که عده‌ای در حضور [[پیامبر خدا]]{{صل}} از مردی سخن به میان آوردند و گفتند: "باید [[غذا]] در دهانش بگذارند و جهاز شترش را دیگران ببندند"؛ آن [[حضرت]] فرمود: "درباره او [[غیبت]] کردید"؛ یکی از آنها گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}}، ما چیزی از [معایب] او را گفتیم که در او هست"؛
از [[عبدالله بن عمر]] نیز [[روایت]] شده است که عده‌ای در حضور [[پیامبر خدا]] {{صل}} از مردی سخن به میان آوردند و گفتند: "باید [[غذا]] در دهانش بگذارند و جهاز شترش را دیگران ببندند"؛ آن [[حضرت]] فرمود: "درباره او [[غیبت]] کردید"؛ یکی از آنها گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}}، ما چیزی از [معایب] او را گفتیم که در او هست"؛
[[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: "[برای [[غیبت]]، همین] کافی است که درباره برادرت آنی را بگویی که در او هست"<ref>المبارکفوزی، تحفة الاحوذی، ج ۶، ص ۵۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷.</ref>.
[[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: "[برای [[غیبت]]، همین] کافی است که درباره برادرت آنی را بگویی که در او هست"<ref>المبارکفوزی، تحفة الاحوذی، ج ۶، ص ۵۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷.</ref>.


[[ابن سعد]] نیز در باب [[نهی]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} از [[غیبت]]، روایتی را از [[زید بن اسلم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]]{{صل}} روزی در دوره [[بیماری]] خود که به سبب آن [[بیماری]] از [[دنیا]] [[رحلت]] فرمود: همه همسرانش را جمع کرد؛ پس [[صفیه دختر حیی بن اخطب]] گفت: "ای [[رسول خدا]]{{صل}}، به [[خدا]] [[سوگند]]! [[دوست]] می‌داشتم که درد شما در وجود من می‌بود." برخی [[زنان]] [[رسول اکرم]]{{صل}} با گوشه چشم و با تمسخر به او نگریستند؛ [[پیامبر]]{{صل}} متوجه عمل آنان شد و فرمود: "گوشت مرده مضمضه کردید!" آنان پرسیدند: "به چه مناسبت؟" فرمود: "از این تمسخری که به [[دوست]] خود کردید..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۰۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷.</ref>.
[[ابن سعد]] نیز در باب [[نهی]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} از [[غیبت]]، روایتی را از [[زید بن اسلم]] [[نقل]] کرده است که [[پیامبر]] {{صل}} روزی در دوره [[بیماری]] خود که به سبب آن [[بیماری]] از [[دنیا]] [[رحلت]] فرمود: همه همسرانش را جمع کرد؛ پس [[صفیه دختر حیی بن اخطب]] گفت: "ای [[رسول خدا]] {{صل}}، به [[خدا]] [[سوگند]]! [[دوست]] می‌داشتم که درد شما در وجود من می‌بود." برخی [[زنان]] [[رسول اکرم]] {{صل}} با گوشه چشم و با تمسخر به او نگریستند؛ [[پیامبر]] {{صل}} متوجه عمل آنان شد و فرمود: "گوشت مرده مضمضه کردید!" آنان پرسیدند: "به چه مناسبت؟" فرمود: "از این تمسخری که به [[دوست]] خود کردید..."<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۰۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۷.</ref>.


همچنین در برخی منابع [[نقل]] شده است که در یکی از [[جنگ‌ها]] دو نفر از [[یاران]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[سلمان]] را به [[خدمت]] [[حضرت رسول]]{{صل}} فرستادند تا برای آنان غذایی بیاورد. آن [[حضرت]] نیز [[سلمان]] را نزد [[اسامة بن زید]] فرستاد. وی انباردار قافله بود؛ اما [[اسامه]] به آنان گفت [[غذا]] تمام شده است و چیزی پیش او نیست؛ پس [[سلمان]]، دست خالی برگشت. آن دو نفر گفتند: "[[اسامه]] [[بخل]] ورزیده است" و درباره [[سلمان]] نیز گفتند: "اگر او را سر [[چاه]] پر آبی بفرستیم، آن [[چاه]]، خشک خواهد شد". آن‌گاه بر خلاف [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}} نزد [[اسامه]] رفتند تا چیزی بیابند. در بین راه، [[رسول الله]]{{صل}} آنان را دید و به آنها فرمود: "چه شده است که می‌بینم دهانتان به گوشت آلوده است؟" گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما امروز گوشتی نخوردیم!" آن [[حضرت]] فرمود: "[[گمراه]] شده‌اید؛ داشتید گوشت [[سلمان]] و [[اسامه]] را می‌خوردید". در پی این فرموده، [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا}}<ref>«و از یکدیگر غیبت نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> نازل شد<ref>عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۵، ص ۱۳۷؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۶، ص ۳۳۱ و فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۵۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۸.</ref>.
همچنین در برخی منابع [[نقل]] شده است که در یکی از [[جنگ‌ها]] دو نفر از [[یاران]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[سلمان]] را به [[خدمت]] [[حضرت رسول]] {{صل}} فرستادند تا برای آنان غذایی بیاورد. آن [[حضرت]] نیز [[سلمان]] را نزد [[اسامة بن زید]] فرستاد. وی انباردار قافله بود؛ اما [[اسامه]] به آنان گفت [[غذا]] تمام شده است و چیزی پیش او نیست؛ پس [[سلمان]]، دست خالی برگشت. آن دو نفر گفتند: "[[اسامه]] [[بخل]] ورزیده است" و درباره [[سلمان]] نیز گفتند: "اگر او را سر [[چاه]] پر آبی بفرستیم، آن [[چاه]]، خشک خواهد شد". آن‌گاه بر خلاف [[دستور]] [[رسول خدا]] {{صل}} نزد [[اسامه]] رفتند تا چیزی بیابند. در بین راه، [[رسول الله]] {{صل}} آنان را دید و به آنها فرمود: "چه شده است که می‌بینم دهانتان به گوشت آلوده است؟" گفتند: "ای [[رسول خدا]] {{صل}} ما امروز گوشتی نخوردیم!" آن [[حضرت]] فرمود: "[[گمراه]] شده‌اید؛ داشتید گوشت [[سلمان]] و [[اسامه]] را می‌خوردید". در پی این فرموده، [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا}}<ref>«و از یکدیگر غیبت نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> نازل شد<ref>عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۵، ص ۱۳۷؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۶، ص ۳۳۱ و فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۵۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۸.</ref>.


==نمونه‌هایی از [[روایات]] [[نبی اکرم]]{{صل}} درباره [[مذمت]] [[غیبت]]==
== نمونه‌هایی از [[روایات]] [[نبی اکرم]] {{صل}} درباره [[مذمت]] [[غیبت]] ==
[[روایات]] [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[غیبت]] را در سه بخش می‌توان دسته بندی کرد: دسته‌ای از [[روایات]]، درباره منع [[مسلمانان]] از [[غیبت]] است؛ در دسته‌ای دیگر از [[روایات]]، [[مسلمانان]] از شنیدن [[غیبت]] باز داشته شده‌اند و دسته سوم هم روایاتی‌اند که در آنها [[مسلمانان]] به [[دفاع]] از شخص [[غیبت]] شده فرا خوانده شده‌اند و انجام ندادن این کار [[نکوهش]] شده است. در ادامه نمونه‌هایی از این [[روایات]] را [[نقل]] می‌کنیم:  
[[روایات]] [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[غیبت]] را در سه بخش می‌توان دسته بندی کرد: دسته‌ای از [[روایات]]، درباره منع [[مسلمانان]] از [[غیبت]] است؛ در دسته‌ای دیگر از [[روایات]]، [[مسلمانان]] از شنیدن [[غیبت]] باز داشته شده‌اند و دسته سوم هم روایاتی‌اند که در آنها [[مسلمانان]] به [[دفاع]] از شخص [[غیبت]] شده فرا خوانده شده‌اند و انجام ندادن این کار [[نکوهش]] شده است. در ادامه نمونه‌هایی از این [[روایات]] را [[نقل]] می‌کنیم:  
#'''منع از [[غیبت]] کردن :''' [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "تأثیر [[غیبت]] در [[دین]] [[مسلمان]] از تأثیر خوره در جسم او سریع‌تر است"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۰.</ref>. ایشان [[غیبت]] کننده را از سه نفری معرفی می‌کند که [[بهشت]] بر آنان [[حرام]] است<ref>حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۹ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۱.</ref>. آن [[حضرت]]، [[غیبت]] را بدتر از [[زنا]] معرفی کرد<ref>امالی طوسی، ص۵۳۷؛ اعلام الدین، ص۲۰۱ و مجموعه ورام، ج۲، ص۶۴.</ref> و فرمود: "کسی که پشت سر مسلمانی [[بدگویی]] کند، [[ایمان]] ندارد"<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۸۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۵ و شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۳۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۸.</ref>.
# '''منع از [[غیبت]] کردن :''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "تأثیر [[غیبت]] در [[دین]] [[مسلمان]] از تأثیر خوره در جسم او سریع‌تر است"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۰.</ref>. ایشان [[غیبت]] کننده را از سه نفری معرفی می‌کند که [[بهشت]] بر آنان [[حرام]] است<ref>حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۹ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۱.</ref>. آن [[حضرت]]، [[غیبت]] را بدتر از [[زنا]] معرفی کرد<ref>امالی طوسی، ص۵۳۷؛ اعلام الدین، ص۲۰۱ و مجموعه ورام، ج۲، ص۶۴.</ref> و فرمود: "کسی که پشت سر مسلمانی [[بدگویی]] کند، [[ایمان]] ندارد"<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۸۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۵ و شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۳۱.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۸.</ref>.
#'''منع از شنیدن [[غیبت]] :''' [[نبی اکرم]]{{صل}} شنونده [[غیبت]] را نیز یکی از [[غیبت]] کنندگان و او را در [[گناه]] [[غیبت]] کننده شریک دانسته است<ref>میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>.
# '''منع از شنیدن [[غیبت]] :''' [[نبی اکرم]] {{صل}} شنونده [[غیبت]] را نیز یکی از [[غیبت]] کنندگان و او را در [[گناه]] [[غیبت]] کننده شریک دانسته است<ref>میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>.
#'''[[تشویق]] افراد به رد [[غیبت]] درباره [[برادر]] [[مسلمان]] :''' [[رسول خدا]]{{صل}} رد [[غیبت]] از [[برادر]] [[مؤمن]] را باعث رسیدن [[یاری]] [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] به کننده آن<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۴۶ و اعلام الدین، ص ۲۰۲.</ref> و همچنین آن را سبب دفع [[بلاها]] از آن شخص دانسته است<ref>اعلام الدین، ص ۴۱۵؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۲.</ref>؛ در جای دیگر آن [[حضرت]] اجر دفع [[غیبت]] از [[برادر]] [[مؤمن]] را [[بهشت]] دانسته است<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۷۰؛ امالی طوسی، ص ۲۳۳ و ثواب الاعمال، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>.
# '''[[تشویق]] افراد به رد [[غیبت]] درباره [[برادر]] [[مسلمان]] :''' [[رسول خدا]] {{صل}} رد [[غیبت]] از [[برادر]] [[مؤمن]] را باعث رسیدن [[یاری]] [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] به کننده آن<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۴۶ و اعلام الدین، ص ۲۰۲.</ref> و همچنین آن را سبب دفع [[بلاها]] از آن شخص دانسته است<ref>اعلام الدین، ص ۴۱۵؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۲.</ref>؛ در جای دیگر آن [[حضرت]] اجر دفع [[غیبت]] از [[برادر]] [[مؤمن]] را [[بهشت]] دانسته است<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۷۰؛ امالی طوسی، ص ۲۳۳ و ثواب الاعمال، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>.


[[نقل]] شده است، روزی مردی در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} آبروی شخص مسلمانی را [[هدف]] بدگویی‌های خود قرار داده بود و شخص دیگری در [[مقام]] [[دفاع]] از [[مسلمان]] [[غیبت]] شده بر آمد؛ پس [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "هر کس از آبروی [[برادر دینی]] خود [[دفاع]] کند، آن، [[حجاب]] و پرده‌ای از [[آتش]] بر او خواهد بود"<ref>امالی طوسی، ص ۱۱۵؛ شیخ مفید، الامالی، ص ۳۳۸ و البیهقی، السنن الکبری، ج ۸، ص ۱۶۸.</ref>. همچنین آن [[حضرت]] فرموده است: "هر کسی در [[مجلسی]] بشنود که از برادرش [[غیبت]] می‌شود و آن را از او دفع کند، [[خداوند]] هزار‌گونه [[بدی]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] از او دفع می‌کند"<ref>امالی صدوق، ص ۴۲۹؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>.
[[نقل]] شده است، روزی مردی در محضر [[رسول خدا]] {{صل}} آبروی شخص مسلمانی را [[هدف]] بدگویی‌های خود قرار داده بود و شخص دیگری در [[مقام]] [[دفاع]] از [[مسلمان]] [[غیبت]] شده بر آمد؛ پس [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هر کس از آبروی [[برادر دینی]] خود [[دفاع]] کند، آن، [[حجاب]] و پرده‌ای از [[آتش]] بر او خواهد بود"<ref>امالی طوسی، ص ۱۱۵؛ شیخ مفید، الامالی، ص ۳۳۸ و البیهقی، السنن الکبری، ج ۸، ص ۱۶۸.</ref>. همچنین آن [[حضرت]] فرموده است: "هر کسی در [[مجلسی]] بشنود که از برادرش [[غیبت]] می‌شود و آن را از او دفع کند، [[خداوند]] هزار‌گونه [[بدی]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] از او دفع می‌کند"<ref>امالی صدوق، ص ۴۲۹؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>.


همچنین آن [[حضرت]] درباره مسلمانانی که در راه پاسداشت آبروی [[برادر]] [[مسلمان]] خویش نمی‌کوشد، فرمود: "کسی که در حضورش از [[برادر]] مسلمانش [[غیبت]] شود و او در حالی که می‌تواند به [[یاری]] [[برادر]] مؤمنش برخیزد، این کار را نکند، گناهش در [[دنیا]] و [[آخرت]] دامنگیرش می‌شود"<ref>محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۳۹.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر آمده است که [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، او را [[خوار]] خواهد کرد<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۱ و جامع الاخبار، ص ۱۴۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>.
همچنین آن [[حضرت]] درباره مسلمانانی که در راه پاسداشت آبروی [[برادر]] [[مسلمان]] خویش نمی‌کوشد، فرمود: "کسی که در حضورش از [[برادر]] مسلمانش [[غیبت]] شود و او در حالی که می‌تواند به [[یاری]] [[برادر]] مؤمنش برخیزد، این کار را نکند، گناهش در [[دنیا]] و [[آخرت]] دامنگیرش می‌شود"<ref>محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۳۹.</ref> و در [[حدیثی]] دیگر آمده است که [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، او را [[خوار]] خواهد کرد<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۱ و جامع الاخبار، ص ۱۴۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۹.</ref>.


==موارد جواز [[غیبت]] ==
== موارد جواز [[غیبت]] ==
البته [[رسول خدا]]{{صل}}، در [[احادیث]] دیگری برخی از موارد [[غیبت]] را بی‌اشکال و جایز دانسته است. در [[احادیث نبوی]]{{صل}} [[فاجر]]<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۹۵- ۵۹۶.</ref> و نیز فاسقی که [[فسق]] خود را [[آشکار]] می‌سازد<ref>نهج الفصاحه، ص۶۳۳؛ فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۱۸ - ۱۹؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص۲۵۲؛ ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۲۰۲ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳.</ref>؛ آنکه پرده شرم و [[حیا]] را بدرد<ref>مسند الشهاب، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۴ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص۲۳۴.</ref>؛ کسی که در [[داوری]] [[بی‌عدالتی]] ورزد<ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.</ref>؛ [[بدعت گذار]]<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.</ref>؛ آن که گفتارش خلاف کردارش باشد <ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.</ref> و نیز پیشوای [[دروغگویی]] که اگر به او خوبی کنی، [[ناسپاسی]] کند و اگر به او [[بدی]] شود، آن را نبخشد<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.</ref>؛ از کسانی برشمرده شده اند که غیبتشان جایز شمرده شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۰.</ref>.
البته [[رسول خدا]] {{صل}}، در [[احادیث]] دیگری برخی از موارد [[غیبت]] را بی‌اشکال و جایز دانسته است. در [[احادیث نبوی]] {{صل}} [[فاجر]]<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۹۵- ۵۹۶.</ref> و نیز فاسقی که [[فسق]] خود را [[آشکار]] می‌سازد<ref>نهج الفصاحه، ص۶۳۳؛ فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۱۸ - ۱۹؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص۲۵۲؛ ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۲۰۲ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳.</ref>؛ آنکه پرده شرم و [[حیا]] را بدرد<ref>مسند الشهاب، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۴ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص۲۳۴.</ref>؛ کسی که در [[داوری]] [[بی‌عدالتی]] ورزد<ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.</ref>؛ [[بدعت گذار]]<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.</ref>؛ آن که گفتارش خلاف کردارش باشد <ref>مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.</ref> و نیز پیشوای [[دروغگویی]] که اگر به او خوبی کنی، [[ناسپاسی]] کند و اگر به او [[بدی]] شود، آن را نبخشد<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.</ref>؛ از کسانی برشمرده شده اند که غیبتشان جایز شمرده شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۰.</ref>.


==[[کفاره]] [[غیبت]]==
== [[کفاره]] [[غیبت]] ==
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که شخصی از [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[کفاره]] [[غیبت]] پرسید؛ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>؛ [[کفاره]] [[غیبت]]، این است که هرگاه از فرد [[غیبت]] شده یاد شد، از [[خداوند]] برای او [[مغفرت]] بخواهد"<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۰.</ref>.
از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که شخصی از [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[کفاره]] [[غیبت]] پرسید؛ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ}}<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۰۹.</ref>؛ [[کفاره]] [[غیبت]]، این است که هرگاه از فرد [[غیبت]] شده یاد شد، از [[خداوند]] برای او [[مغفرت]] بخواهد"<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۰.</ref>.


==تهمت==
== تهمت ==
[[تهمت]] نیز مانند [[غیبت]]، [[حرمت‌ها]] را دریده، دوستی‌ها را به [[دشمنی]] تبدیل می‌سازد. [[رسول خدا]]{{صل}} ضمن برحذر داشتن [[مسلمانان]] از این عمل [[زشت]]، فرمود: "هر کس به مرد یا [[زن]] مؤمنی [[تهمت]] بزند یا درباره او چیزی بگوید که در او نباشد، [[خداوند]] در [[روز رستاخیز]] وی را بر تلّی از [[آتش]] نگه می‌دارد تا اینکه از [[کیفر]] آن چه درباره او گفته است، خارج شود"<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۴۸ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۷۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>.
[[تهمت]] نیز مانند [[غیبت]]، [[حرمت‌ها]] را دریده، دوستی‌ها را به [[دشمنی]] تبدیل می‌سازد. [[رسول خدا]] {{صل}} ضمن برحذر داشتن [[مسلمانان]] از این عمل [[زشت]]، فرمود: "هر کس به مرد یا [[زن]] مؤمنی [[تهمت]] بزند یا درباره او چیزی بگوید که در او نباشد، [[خداوند]] در [[روز رستاخیز]] وی را بر تلّی از [[آتش]] نگه می‌دارد تا اینکه از [[کیفر]] آن چه درباره او گفته است، خارج شود"<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۳۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۴۸ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۷۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۴.</ref>.


==غیبت در سیره نبوی==
== غیبت در سیره نبوی ==
[[روایت]] شده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[یاران]] خود پرسید: «آیا می‌دانید [[غیبت]] چیست؟» گفتند: «[[خدا]] و رسولش داناترند». فرمود: «این است که درباره [[برادر]] مسلمانت چیزی بگویی که خوشش نیاید». شخصی عرض کرد: «اگر آن چه بگوییم در او باشد چه طور؟» فرمود: «اگر آن‌چه می‌گویی در او باشد غیبت کرده‌ای و اگر نباشد [[تهمت]] زده‌ای»<ref>احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۸.</ref>.
[[روایت]] شده است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[یاران]] خود پرسید: «آیا می‌دانید [[غیبت]] چیست؟» گفتند: «[[خدا]] و رسولش داناترند». فرمود: «این است که درباره [[برادر]] مسلمانت چیزی بگویی که خوشش نیاید». شخصی عرض کرد: «اگر آن چه بگوییم در او باشد چه طور؟» فرمود: «اگر آن‌چه می‌گویی در او باشد غیبت کرده‌ای و اگر نباشد [[تهمت]] زده‌ای»<ref>احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۸.</ref>.


غیبت از عمده‌ترین سبب‌های جدایی و [[تفرقه]] است، زیرا موجب [[دشمنی]] و [[کینه‌ورزی]] می‌شود، و با وجود آن [[روابط]] [[اخوت ایمانی]] فرو پاشیده است. [[خدای سبحان]] در کتاب خود آن را به شدت [[مذمت]] کرده و غیبت‌کننده را به خورنده گوشت مردار معرفی نموده است: {{متن قرآن|وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref>«و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>.
غیبت از عمده‌ترین سبب‌های جدایی و [[تفرقه]] است، زیرا موجب [[دشمنی]] و [[کینه‌ورزی]] می‌شود، و با وجود آن [[روابط]] [[اخوت ایمانی]] فرو پاشیده است. [[خدای سبحان]] در کتاب خود آن را به شدت [[مذمت]] کرده و غیبت‌کننده را به خورنده گوشت مردار معرفی نموده است: {{متن قرآن|وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref>«و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>.
نقش مخرب غیبت چنان است که [[امام صادق]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است که فرمود: {{متن حدیث|الْغِيبَةُ أَسْرَعُ‏ فِي‏ دِينِ‏ الرَّجُلِ‏ الْمُسْلِمِ‏ مِنَ الْأَكِلَةِ فِي جَوْفِهِ}}<ref>«غیبت دین مسلمان را زودتر از میان می‌برد که خوره درون او را». الکافی، ج۲، ص۳۵۷؛ کشف الریبة، ص۱۰-۱۱.</ref>.
نقش مخرب غیبت چنان است که [[امام صادق]] {{ع}} از [[رسول خدا]] {{صل}} نقل کرده است که فرمود: {{متن حدیث|الْغِيبَةُ أَسْرَعُ‏ فِي‏ دِينِ‏ الرَّجُلِ‏ الْمُسْلِمِ‏ مِنَ الْأَكِلَةِ فِي جَوْفِهِ}}<ref>«غیبت دین مسلمان را زودتر از میان می‌برد که خوره درون او را». الکافی، ج۲، ص۳۵۷؛ کشف الریبة، ص۱۰-۱۱.</ref>.


پیامبر اکرم{{صل}} برای برپا ماندن [[اخوّت]] [[دینی]] [[مسلمانان]] را سخت از غیبت بر [[حذر]] می‌داشت، چنان که می‌فرمود: {{متن حدیث|وَ لا يَغْتَبْ‏ بَعْضُكُمْ‏ بَعْضاً وَ كُونُوا عِبَادَ اللَّهِ‏ إِخْوَاناً}}<ref>«از یکدیگر غیبت مکنید، و بندگان خدا با هم برادر باشید» احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۶؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۶۰.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۱۹.</ref>
پیامبر اکرم {{صل}} برای برپا ماندن [[اخوّت]] [[دینی]] [[مسلمانان]] را سخت از غیبت بر [[حذر]] می‌داشت، چنان که می‌فرمود: {{متن حدیث|وَ لا يَغْتَبْ‏ بَعْضُكُمْ‏ بَعْضاً وَ كُونُوا عِبَادَ اللَّهِ‏ إِخْوَاناً}}<ref>«از یکدیگر غیبت مکنید، و بندگان خدا با هم برادر باشید» احیاء العلوم، ج۳، ص۱۳۶؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۹، ص۶۰.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۱۹.</ref>


==غیبت==
== غیبت ==
آبروی هر [[انسانی]]، بزرگ‌ترین [[سرمایه]] او در [[زندگی]] است و [[غیبت]]، از گناهانی است که به طور مستقیم، [[شخصیت]] [[انسان‌ها]] را خدشه دار می‌سازد و فرد را در نظر دیگران بی‌ارزش می‌کند. گاه غیبت با تعبیرهای آشکار و گاه کنایی انجام می‌گیرد که هر دو [[ناپسند]] است. باید دانست همان گونه که غیبت کردن از [[گناهان بزرگ]] است، گوش دادن به غیبت و [[تأیید]] آن نیز از گناهان بزرگ معرفی شده است.
آبروی هر [[انسانی]]، بزرگ‌ترین [[سرمایه]] او در [[زندگی]] است و [[غیبت]]، از گناهانی است که به طور مستقیم، [[شخصیت]] [[انسان‌ها]] را خدشه دار می‌سازد و فرد را در نظر دیگران بی‌ارزش می‌کند. گاه غیبت با تعبیرهای آشکار و گاه کنایی انجام می‌گیرد که هر دو [[ناپسند]] است. باید دانست همان گونه که غیبت کردن از [[گناهان بزرگ]] است، گوش دادن به غیبت و [[تأیید]] آن نیز از گناهان بزرگ معرفی شده است.


[[وظیفه]] [[مسلمان]] آن است که تا می‌تواند، در نبود [[برادر]] دینی‌اش از او [[دفاع]] کند و غیبت کنندگان را از [[بدگویی]] بازدارد و به وقت [[ضرورت]]، مجلس غیبت را ترک کند که این عمل نزد [[خداوند]] [[پاداش]] فراوانی دارد. [[رسول خدا]]{{صل}} در این زمینه فرموده است:
[[وظیفه]] [[مسلمان]] آن است که تا می‌تواند، در نبود [[برادر]] دینی‌اش از او [[دفاع]] کند و غیبت کنندگان را از [[بدگویی]] بازدارد و به وقت [[ضرورت]]، مجلس غیبت را ترک کند که این عمل نزد [[خداوند]] [[پاداش]] فراوانی دارد. [[رسول خدا]] {{صل}} در این زمینه فرموده است:
{{متن حدیث|مَنْ تَطَوَّلَ عَلَى أَخِيهِ فِي غِيبَةٍ سَمِعَهَا فِيهِ فِي مَجْلِسٍ فَرَدَّهَا عَنْهُ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ السُّوءِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}} <ref>شیخ صدوق، امالی، ص۳۵۰.</ref>.
{{متن حدیث|مَنْ تَطَوَّلَ عَلَى أَخِيهِ فِي غِيبَةٍ سَمِعَهَا فِيهِ فِي مَجْلِسٍ فَرَدَّهَا عَنْهُ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ السُّوءِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ}} <ref>شیخ صدوق، امالی، ص۳۵۰.</ref>.
هر کس در [[مجلسی]] بشنود که از برادرش غیبت می‌شود و آن را از او دفع کند، خداوند، هزار در [[بدی]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر روی او می‌بندد.
هر کس در [[مجلسی]] بشنود که از برادرش غیبت می‌شود و آن را از او دفع کند، خداوند، هزار در [[بدی]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر روی او می‌بندد.


اگر با داشتن [[توانایی]] بر [[یاری]] او، از غیبت شونده دفاع نکند، خداوند، او را در دنیا و آخرت [[کیفر]] خواهد کرد. غیبت مانند آتشی است که [[اعمال آدمی]] را نابود می‌کند و [[اعتماد]] افراد را به یکدیگر از میان می‌برد. علاوه بر این پی آمدها، غیبت سبب می‌شود، خداوند، عبادت‌های فرد را نپذیرد. [[پیامبر اعظم]]{{صل}}فرمود:
اگر با داشتن [[توانایی]] بر [[یاری]] او، از غیبت شونده دفاع نکند، خداوند، او را در دنیا و آخرت [[کیفر]] خواهد کرد. غیبت مانند آتشی است که [[اعمال آدمی]] را نابود می‌کند و [[اعتماد]] افراد را به یکدیگر از میان می‌برد. علاوه بر این پی آمدها، غیبت سبب می‌شود، خداوند، عبادت‌های فرد را نپذیرد. [[پیامبر اعظم]] {{صل}}فرمود:
{{متن حدیث|مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ}}<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۳۲۸.</ref>؛
{{متن حدیث|مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَّا أَنْ يَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ}}<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۳۲۸.</ref>؛
هر کس فرد [[مسلمانی]] را (چه مرد و چه [[زن]]) غیبت کند، خداوند [[نماز]] و [[روزه]] چهل شبانه [[روز]] او را قبول نمی‌کند مگر اینکه غیبت شونده برای او [[آمرزش]] بخواهد.<ref>[[اقبال حسینی‌نیا|حسینی‌نیا، اقبال]]، [[زمزم هدایت (کتاب)|زمزم هدایت]]، ص ۶۶.</ref>
هر کس فرد [[مسلمانی]] را (چه مرد و چه [[زن]]) غیبت کند، خداوند [[نماز]] و [[روزه]] چهل شبانه [[روز]] او را قبول نمی‌کند مگر اینکه غیبت شونده برای او [[آمرزش]] بخواهد.<ref>[[اقبال حسینی‌نیا|حسینی‌نیا، اقبال]]، [[زمزم هدایت (کتاب)|زمزم هدایت]]، ص ۶۶.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش