پرش به محتوا

همسر نافع بن هلال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[همسر نافع بن هلال در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[همسر نافع بن هلال در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
برخی از معاصران، [[نافع بن هلال]] را در رویداد [[کربلا]] [[جوان]] و دارای همسری دانسته‌اند که به [[خانه]] نبرده و در کربلا همراه‌اش بوده است<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۲۳۶؛ ناسخ التواریخ، ج۲، ص۲۷۷.</ref>.
برخی از معاصران، [[نافع بن هلال]] را در رویداد [[کربلا]] [[جوان]] و دارای همسری دانسته‌اند که به [[خانه]] نبرده و در کربلا همراه‌اش بوده است<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۲۳۶؛ ناسخ التواریخ، ج۲، ص۲۷۷.</ref>.


در بعضی از منابع آمده است: در [[روز عاشورا]] وقتی [[نافع]] می‌خواست عازم [[جنگ]] شود، [[همسر]] جوانش از رفتن وی ناراحت شده بود و به شدت می‌گریست. [[امام حسین]]{{ع}} متوجه آن زوج جوان شده به او فرمودند: «ای نافع! همسرت جدایی تو را نمی‌پسندد، تو [[آزادی]] و می‌‌توانی [[خشنودی]] او را بر [[مبارزه]] با شمشیرها مقدم بداری»<ref>کلمات الامام الحسین{{ع}}، ص۴۴۷.</ref>.
در بعضی از منابع آمده است: در [[روز عاشورا]] وقتی [[نافع]] می‌خواست عازم [[جنگ]] شود، [[همسر]] جوانش از رفتن وی ناراحت شده بود و به شدت می‌گریست. [[امام حسین]] {{ع}} متوجه آن زوج جوان شده به او فرمودند: «ای نافع! همسرت جدایی تو را نمی‌پسندد، تو [[آزادی]] و می‌‌توانی [[خشنودی]] او را بر [[مبارزه]] با شمشیرها مقدم بداری»<ref>کلمات الامام الحسین {{ع}}، ص۴۴۷.</ref>.


برخی به جای نافع از هلال نام برده و او را از [[یاران امام حسین]]{{ع}} شمرده‌اند.
برخی به جای نافع از هلال نام برده و او را از [[یاران امام حسین]] {{ع}} شمرده‌اند.
د
د
ر این جا چند نکته در خور یادآوری است:
ر این جا چند نکته در خور یادآوری است:
#در منابع معتبر و قدیمی شخصی به نام هلال در [[یاران]] [[امام حسین]]{{ع}} وجود ندارد تا از حضور یا عدم حضور همسرش با سخنان یاد شده بحث شود. هلال جزء [[سپاهیان عمر سعد]] بوده و برخی از حوادث کربلا از قول وی نقل شده است<ref>برای نمونه در گزارشی از شب عاشورا، برخی از نویسندگان او را از یاران امام حسین شمرده و از قول وی نقل کرده‌اند که شب عاشورا امام حسین را دیدم که به تنهایی از خیمه‌ها دور شد و به سوی خیمه‌های عمر سعد به راه افتاد. شمشیرم را برداشته و به دنبال امام به راه افتادم و دیدم که آن حضرت گودال‌ها و تپه‌های مشرف به خیمه‌ها را بررسی می‌کند. چیزی نگذشت که متوجه حضور من شد و فرمود: کیستی؟ عرض کردم: قربانت شوم هلال بن نافع هستم و در این دل شب ترسیدم که از دشمن به شما آسیبی برسد این است که در پی شما آمدم. امام فرمود: از خیمه‌ها بیرون آمدم تا گودال‌ها و تپه‌های این نزدیک را بازرسی کنم که مبادا دشمن کمین کرده باشد... هلال می‌گوید: امام به خیمه خواهرش برگشت و من از پشت خیمه دیدم که زینب نگران بود و با برادرش از اصحاب سخن می‌گفت و می‌پرسید: آیا اصحاب خود را امتحان کرده‌ای؟ نکند فردا تو را به دشمن تسلیم کنند. هلال می‌گوید: پس از شنیدن سخنان زینب پیش حبیب بن مظاهر رفتم و آنها را برای او بازگو کردم. حبیب گفت: باید کاری کرد که زینب از نگرانی بیرون بیاید. قرار شد من و او اصحاب را جمع و در این باره با آنها گفت‌وگو کنیم... معالی السبطین، ج۱، ص۲۱۳. افزون بر آنچه در متن آوردیم که هلال از دشمنان امام حسین{{ع}} و از سربازان عمر سعد بوده، متن روایت نیز بسیار آشفته است که با اندک دقتی جعلی بودن آن فهمیده می‌شود.</ref>.
# در منابع معتبر و قدیمی شخصی به نام هلال در [[یاران]] [[امام حسین]] {{ع}} وجود ندارد تا از حضور یا عدم حضور همسرش با سخنان یاد شده بحث شود. هلال جزء [[سپاهیان عمر سعد]] بوده و برخی از حوادث کربلا از قول وی نقل شده است<ref>برای نمونه در گزارشی از شب عاشورا، برخی از نویسندگان او را از یاران امام حسین شمرده و از قول وی نقل کرده‌اند که شب عاشورا امام حسین را دیدم که به تنهایی از خیمه‌ها دور شد و به سوی خیمه‌های عمر سعد به راه افتاد. شمشیرم را برداشته و به دنبال امام به راه افتادم و دیدم که آن حضرت گودال‌ها و تپه‌های مشرف به خیمه‌ها را بررسی می‌کند. چیزی نگذشت که متوجه حضور من شد و فرمود: کیستی؟ عرض کردم: قربانت شوم هلال بن نافع هستم و در این دل شب ترسیدم که از دشمن به شما آسیبی برسد این است که در پی شما آمدم. امام فرمود: از خیمه‌ها بیرون آمدم تا گودال‌ها و تپه‌های این نزدیک را بازرسی کنم که مبادا دشمن کمین کرده باشد... هلال می‌گوید: امام به خیمه خواهرش برگشت و من از پشت خیمه دیدم که زینب نگران بود و با برادرش از اصحاب سخن می‌گفت و می‌پرسید: آیا اصحاب خود را امتحان کرده‌ای؟ نکند فردا تو را به دشمن تسلیم کنند. هلال می‌گوید: پس از شنیدن سخنان زینب پیش حبیب بن مظاهر رفتم و آنها را برای او بازگو کردم. حبیب گفت: باید کاری کرد که زینب از نگرانی بیرون بیاید. قرار شد من و او اصحاب را جمع و در این باره با آنها گفت‌وگو کنیم... معالی السبطین، ج۱، ص۲۱۳. افزون بر آنچه در متن آوردیم که هلال از دشمنان امام حسین {{ع}} و از سربازان عمر سعد بوده، متن روایت نیز بسیار آشفته است که با اندک دقتی جعلی بودن آن فهمیده می‌شود.</ref>.
#هر چند درباره حضور [[نافع بن هلال]] در [[کربلا]] و [[همراهی]] او با [[امام حسین]]{{ع}} تردیدی نیست، دلیلی که [[جوانی]] و همراهی همسرش را با او [[اثبات]] کند وجود ندارد و [[دلایل]] و شواهد عکس آن را اثبات می‌کند،؛ چراکه او از [[اصحاب علی]]{{ع}} است و در سه [[جنگ جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن [[حضرت]] بوده است. بنابراین، [[جوان]] یا [[نوجوان]] بودن او درست نیست؛ زیرا جنگ‌های یاد شده در سال‌های ۳۶ - ۳۹ [[هجری]] روی داده است<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۲۶.</ref> و فاصله زمانی آنها تا رویداد کربلا ۲۵ یا ۲۲ سال است و اگر [[نافع]] را در آن [[جنگ‌ها]] پانزده یا هفده ساله فرض کنیم در [[واقعه کربلا]]، بیش از چهل سال یا حدود چهل سال داشته است، نه این که جوان یا [[نوجوانی]] باشد که همسرش را به [[خانه]] نبرده باشد. افزون بر این، [[فرهنگ]] به خانه نبردن [[همسر]] معلوم نیست در آن [[روزگار]] وجود داشته است یا نه.
# هر چند درباره حضور [[نافع بن هلال]] در [[کربلا]] و [[همراهی]] او با [[امام حسین]] {{ع}} تردیدی نیست، دلیلی که [[جوانی]] و همراهی همسرش را با او [[اثبات]] کند وجود ندارد و [[دلایل]] و شواهد عکس آن را اثبات می‌کند،؛ چراکه او از [[اصحاب علی]] {{ع}} است و در سه [[جنگ جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن [[حضرت]] بوده است. بنابراین، [[جوان]] یا [[نوجوان]] بودن او درست نیست؛ زیرا جنگ‌های یاد شده در سال‌های ۳۶ - ۳۹ [[هجری]] روی داده است<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۲۶.</ref> و فاصله زمانی آنها تا رویداد کربلا ۲۵ یا ۲۲ سال است و اگر [[نافع]] را در آن [[جنگ‌ها]] پانزده یا هفده ساله فرض کنیم در [[واقعه کربلا]]، بیش از چهل سال یا حدود چهل سال داشته است، نه این که جوان یا [[نوجوانی]] باشد که همسرش را به [[خانه]] نبرده باشد. افزون بر این، [[فرهنگ]] به خانه نبردن [[همسر]] معلوم نیست در آن [[روزگار]] وجود داشته است یا نه.
#در منابع معتبر دلیلی که همراهی همسرش را اثبات کند وجود ندارد.
# در منابع معتبر دلیلی که همراهی همسرش را اثبات کند وجود ندارد.
#همان گونه که اشاره شد، نافع از [[یاران امام]] و شهدای کربلاست. نافع [[قاری قرآن]]، [[انسانی]] [[شجاع]] و از حاملان [[حدیث]] و شخصیت‌های مهم [[کوفه]] به شمار میرفت. او پیش از [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل]] از کوفه خارج شده و به استقبال [[امام]] شتافته بود. سپس همراه آن [[حضرت]] به [[کربلا]] آمد و در کربلا نیز همراه [[قمر]] [[بنی هاشم]] در آوردن آب به خیمه‌ها مشارکت داشت. وی از جمله کسانی بود که در [[سخنرانی]] پرشوری [[وفاداری]] خویش را به امام اظهار داشت. [[نافع]] اسم خود را روی تیرهای زهر آگین خود مینوشت و سپس آنها را به سوی [[دشمنان]] رها می‌کرد. [[روز عاشورا]] وقتی تیرهایش تمام شد، [[شمشیر]] کشید و به میدان رفت. دربرخی از منابع [[رجز]] زیر به او نسبت داده شده است:
# همان گونه که اشاره شد، نافع از [[یاران امام]] و شهدای کربلاست. نافع [[قاری قرآن]]، [[انسانی]] [[شجاع]] و از حاملان [[حدیث]] و شخصیت‌های مهم [[کوفه]] به شمار میرفت. او پیش از [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل]] از کوفه خارج شده و به استقبال [[امام]] شتافته بود. سپس همراه آن [[حضرت]] به [[کربلا]] آمد و در کربلا نیز همراه [[قمر]] [[بنی هاشم]] در آوردن آب به خیمه‌ها مشارکت داشت. وی از جمله کسانی بود که در [[سخنرانی]] پرشوری [[وفاداری]] خویش را به امام اظهار داشت. [[نافع]] اسم خود را روی تیرهای زهر آگین خود مینوشت و سپس آنها را به سوی [[دشمنان]] رها می‌کرد. [[روز عاشورا]] وقتی تیرهایش تمام شد، [[شمشیر]] کشید و به میدان رفت. دربرخی از منابع [[رجز]] زیر به او نسبت داده شده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''أَنَا الْغُلَامُ الْيَمَنِيُ الْبَجَلِيُّ''|2=''دِينِي عَلَى دِينِ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ''}}
{{ب|''أَنَا الْغُلَامُ الْيَمَنِيُ الْبَجَلِيُّ''|2=''دِينِي عَلَى دِينِ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ''}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش