پرش به محتوا

هویت دینی در روان‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸: خط ۸:
'''هویت دینی''' عبارت است از تغییرات و نتایجی که [[فرد]] [[مؤمن]] در اثر [[پذیرش]] و [[تعهد]] نسبت به [[دین]]، در [[زندگی]] خود [[احساس]] می‌‌کند. [[دین]] از طریق ارائۀ منابع شناختی، ایدئولوژیکی، [[جامعه]] شناختی و [[معنوی]] به [[فرد]] و جامع [[هویت]] می‌‌بخشد. برخورداری از هویت دینی، دارای آثار مختلفی روانشناختی و غیر روانشناختی است.
'''هویت دینی''' عبارت است از تغییرات و نتایجی که [[فرد]] [[مؤمن]] در اثر [[پذیرش]] و [[تعهد]] نسبت به [[دین]]، در [[زندگی]] خود [[احساس]] می‌‌کند. [[دین]] از طریق ارائۀ منابع شناختی، ایدئولوژیکی، [[جامعه]] شناختی و [[معنوی]] به [[فرد]] و جامع [[هویت]] می‌‌بخشد. برخورداری از هویت دینی، دارای آثار مختلفی روانشناختی و غیر روانشناختی است.


==چیستی [[هویت دینی]]==
== چیستی [[هویت دینی]] ==
* [[هویت دینی]]، یعنی اینکه شخص بداند چه [[دینی]] را [[انتخاب]] کرده و آن [[دین]] چه چیزی را از او می‌‌خواهد که انجام دهد و چه چیزی را باید ترک کند. [[بدیهی]] است از پیامدهای [[تکوین]] [[هویت دینی]]، [[احساس]] [[تعهد]] و [[مسؤولیت]] در قبال [[ارزش‌ها]] و باورهای آن [[مکتب]] است. برخی از [[صاحب نظران]]، [[تعهد]] را به عنوان سنگ بنای [[هویت دینی]] تلقی می‌‌کنند<ref>ر.ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.</ref>. برخی دیگر، دو محورِ کلّیِ [[خودشناسی]] و [[هدفمندی]] را به عنوان دو عامل اصلی در [[هویت]] بخشیِ [[دین]] به [[انسان]] معرفی کرده‌اند. بر اساس این دو محور کلی، [[هویّت]] [[انسان]] برخاسته از [[عقیده]]، [[اعمال]] و [[اخلاق]] اسـت. با توجّه به این مسئله، در جهان‌بینیِ [[دینی]]، تنها آن [[انسانی]] از انسانیّت و [[هویّت]] حقیقیِ [[انسانی]] برخوردار خواهد بود که به لحاظ [[اعتقادی]]، [[دین]] درست و [[حق]] را [[برگزیده]] باشد و به لحاظ [[اعمال]] و اخلاق‌، بر مبنای رفتارهای صحیح [[دینی]] عمل کند، چراکه اصل [[هویت انسان]] را [[اعتقادات]] او می‌سازد. بر این اساس، فردی که با [[ایمان]] باشد و [[اخلاق الهی]] را در [[جان]] خود پیاده کند و بر پایۀ آن [[ایمان]]، عمل نماید در [[فرهنگ قرآن]] [[کریم]]، [[انسان]] است؛ اما کسی که از [[عقیده]] و [[اخلاق]] و [[اعمال]] [[الهی]] تُهی باشد، اگرچه در [[دنیا]] شبیه انسان‌هاست، در حقیقت‌، از [[هویت]] اصیل [[انسانی]] دور مانده است<ref>ر.ک: دهقان سیمکانی، رحیم، «هویت بخشی دین به انسان از دیدگاه علامه جوادی آملی»، آیین حکمت، بهار ۱۳۹۳، شماره ۱۹، ص ۸۵-۱۱۰.</ref>. در واقع، [[هویت انسان]] را سه عنصر [[عقیده]]، [[اخلاق]] و [[ایمان]] می‌‌سازد و تمام [[آیات قرآن]]، به گونه ای با این سه عنصر محوری [[ارتباط]] دارد<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج ۱۵، ص ۲۷۹.</ref>.
* [[هویت دینی]]، یعنی اینکه شخص بداند چه [[دینی]] را [[انتخاب]] کرده و آن [[دین]] چه چیزی را از او می‌‌خواهد که انجام دهد و چه چیزی را باید ترک کند. [[بدیهی]] است از پیامدهای [[تکوین]] [[هویت دینی]]، [[احساس]] [[تعهد]] و [[مسؤولیت]] در قبال [[ارزش‌ها]] و باورهای آن [[مکتب]] است. برخی از [[صاحب نظران]]، [[تعهد]] را به عنوان سنگ بنای [[هویت دینی]] تلقی می‌‌کنند<ref>ر. ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.</ref>. برخی دیگر، دو محورِ کلّیِ [[خودشناسی]] و [[هدفمندی]] را به عنوان دو عامل اصلی در [[هویت]] بخشیِ [[دین]] به [[انسان]] معرفی کرده‌اند. بر اساس این دو محور کلی، [[هویّت]] [[انسان]] برخاسته از [[عقیده]]، [[اعمال]] و [[اخلاق]] اسـت. با توجّه به این مسئله، در جهان‌بینیِ [[دینی]]، تنها آن [[انسانی]] از انسانیّت و [[هویّت]] حقیقیِ [[انسانی]] برخوردار خواهد بود که به لحاظ [[اعتقادی]]، [[دین]] درست و [[حق]] را [[برگزیده]] باشد و به لحاظ [[اعمال]] و اخلاق‌، بر مبنای رفتارهای صحیح [[دینی]] عمل کند، چراکه اصل [[هویت انسان]] را [[اعتقادات]] او می‌سازد. بر این اساس، فردی که با [[ایمان]] باشد و [[اخلاق الهی]] را در [[جان]] خود پیاده کند و بر پایۀ آن [[ایمان]]، عمل نماید در [[فرهنگ قرآن]] [[کریم]]، [[انسان]] است؛ اما کسی که از [[عقیده]] و [[اخلاق]] و [[اعمال]] [[الهی]] تُهی باشد، اگرچه در [[دنیا]] شبیه انسان‌هاست، در حقیقت‌، از [[هویت]] اصیل [[انسانی]] دور مانده است<ref>ر. ک: دهقان سیمکانی، رحیم، «هویت بخشی دین به انسان از دیدگاه علامه جوادی آملی»، آیین حکمت، بهار ۱۳۹۳، شماره ۱۹، ص ۸۵-۱۱۰.</ref>. در واقع، [[هویت انسان]] را سه عنصر [[عقیده]]، [[اخلاق]] و [[ایمان]] می‌‌سازد و تمام [[آیات قرآن]]، به گونه ای با این سه عنصر محوری [[ارتباط]] دارد<ref>ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج ۱۵، ص ۲۷۹.</ref>.
*البته، اینکه گفته شد، [[هویت انسان]] را [[اعمال]] او شکل می‌‌دهند، در صورتی است که [[اعمال]]، به طور مکرر و مداوم از [[انسان]] سر بزنند. زیرا، [[اعمال]] مقطعی و گذرا اثری پایدار بر [[فرد]] نمی‌گذارند و تأثیرشان به‌سرعت زایل می‌شود؛ لذا در [[تکوین]] [[شخصیت انسان]]، تأثیر چندانی ندارند. به همین [[دلیل]]، در [[احادیث]] و [[روایات اسلامی]] تأکید بر دوام انجام [[عمل صالح]] شده است، تا تبدیل به [[ملکه]]، یعنی صفت ثابت و [[راسخ]] [[نفسانی]] شوند. همین صفات ثابت‌اند که [[هویت انسان]] را می‌سازند. اگر این ملکات، موافق [[فطرت انسان]] باشند، [[شخصیت]] و شاکلة [[انسان]] منطبق و هماهنگ با فطرتش خواهد بود و اگر اعمالی [[قبیح]] و برخلاف مسیر [[فطرت]] باشند، پس از مدتی، [[شخصیت]] دیگری را برای [[انسان]] رقم می‌زنند. این [[شخصیت]] و شاکله که بر اساس [[اعمال]] خلاف [[فطرت]] شکل پذیرفته، در واقع شخصیتی منحط و غیرانسانی است که برخلاف مسیر انسانیتش ([[فطرت]]) تکون یافته است<ref>ر.ک: آروانه، بهزاد؛ داودی، محمد، «تحلیل و بررسی فطرت در آثار استاد مطهری»، معرفت، سال دوم، شماره اول، بهار ۱۳۹۰، ص ۱۰۱-۱۲۶.</ref>.  
* البته، اینکه گفته شد، [[هویت انسان]] را [[اعمال]] او شکل می‌‌دهند، در صورتی است که [[اعمال]]، به طور مکرر و مداوم از [[انسان]] سر بزنند. زیرا، [[اعمال]] مقطعی و گذرا اثری پایدار بر [[فرد]] نمی‌گذارند و تأثیرشان به‌سرعت زایل می‌شود؛ لذا در [[تکوین]] [[شخصیت انسان]]، تأثیر چندانی ندارند. به همین [[دلیل]]، در [[احادیث]] و [[روایات اسلامی]] تأکید بر دوام انجام [[عمل صالح]] شده است، تا تبدیل به [[ملکه]]، یعنی صفت ثابت و [[راسخ]] [[نفسانی]] شوند. همین صفات ثابت‌اند که [[هویت انسان]] را می‌سازند. اگر این ملکات، موافق [[فطرت انسان]] باشند، [[شخصیت]] و شاکلة [[انسان]] منطبق و هماهنگ با فطرتش خواهد بود و اگر اعمالی [[قبیح]] و برخلاف مسیر [[فطرت]] باشند، پس از مدتی، [[شخصیت]] دیگری را برای [[انسان]] رقم می‌زنند. این [[شخصیت]] و شاکله که بر اساس [[اعمال]] خلاف [[فطرت]] شکل پذیرفته، در واقع شخصیتی منحط و غیرانسانی است که برخلاف مسیر انسانیتش ([[فطرت]]) تکون یافته است<ref>ر. ک: آروانه، بهزاد؛ داودی، محمد، «تحلیل و بررسی فطرت در آثار استاد مطهری»، معرفت، سال دوم، شماره اول، بهار ۱۳۹۰، ص ۱۰۱-۱۲۶.</ref>.  
*در مجموع، می‌‌توان گفت [[هویّت]] [[دینی]]، متضمّن سطحی از [[هویّت]] [[اجتماعی]] است که متناسب با [[اجتماع]] [[دینی]] است و نشان‏دهندۀ [[احساس]] تعلّق و [[تعهّد]] به [[دین]] و [[جامعۀ دینی]] است. بنابراین، [[فرد]] [[مؤمن]]، با [[پذیرش]] [[دین]] به عنوان اصل [[اعتقادی]] و [[احساس]] [[تعهّد]] و تعلّق به آن، در زندگیِ خود تغییرات و نتایج مهمّی را تجربه می‌‌کند که [[هویّت]] [[دینی]]<ref>Religious Identity.</ref> نام دارد<ref>ر.ک: محمد جواد چیت‏ساز قمی، گسست نسلی در ایران: افسانه یا واقعیت، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۸۳، ص۲۱-۴۳.</ref>. در نتیجه [[هویّت]] [[دینی]]، همان داشتن اهتمام [[دینی]] است به نحوی که نگرش، [[گرایش]] و عمل [[فرد]] را متأثر سازد<ref>ر.ک: علی رضا شجاعی‏‌زند، مدلی برای سنجش دینداری در ایران، جامعه‏‌شناسی ایران، ۱۳۸۴، دوره ۶، ش ۱، ص۳۶.</ref>.
* در مجموع، می‌‌توان گفت [[هویّت]] [[دینی]]، متضمّن سطحی از [[هویّت]] [[اجتماعی]] است که متناسب با [[اجتماع]] [[دینی]] است و نشان‏دهندۀ [[احساس]] تعلّق و [[تعهّد]] به [[دین]] و [[جامعۀ دینی]] است. بنابراین، [[فرد]] [[مؤمن]]، با [[پذیرش]] [[دین]] به عنوان اصل [[اعتقادی]] و [[احساس]] [[تعهّد]] و تعلّق به آن، در زندگیِ خود تغییرات و نتایج مهمّی را تجربه می‌‌کند که [[هویّت]] [[دینی]]<ref>Religious Identity.</ref> نام دارد<ref>ر. ک: محمد جواد چیت‏ساز قمی، گسست نسلی در ایران: افسانه یا واقعیت، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۸۳، ص۲۱-۴۳.</ref>. در نتیجه [[هویّت]] [[دینی]]، همان داشتن اهتمام [[دینی]] است به نحوی که نگرش، [[گرایش]] و عمل [[فرد]] را متأثر سازد<ref>ر. ک: علی رضا شجاعی‏‌زند، مدلی برای سنجش دینداری در ایران، جامعه‏‌شناسی ایران، ۱۳۸۴، دوره ۶، ش ۱، ص۳۶.</ref>.


==اهمیت [[هویت دینی]] در هویّت‌یابی سالم==
== اهمیت [[هویت دینی]] در هویّت‌یابی سالم ==
* [[هویّت]] مذهبی" یا "[[هویّت]] [[دینی]]"، یکی از مهم‏ترین ابعاد [[هویّت]] است که نقش [[تعیین]] کننده‌‏ای در هویّت‌یابی افراد ایفا می‌‏کند و تقویت این بُعد از [[هویّت]]، می‌‏تواند موجب پایداریِ سایر ابعاد [[هویّت]] شود و چالش در این حوزه، می‏‌تواند زمینه‌‏ساز [[بحران]] در سایر ابعاد [[هویّت]] گردد. این ادعا مخصوصاً در جوامعی که [[دین]]، رکن اساسی آن [[جامعه]] را تشکیل می‌‏دهد موضوعیت بیش‌تری دارد.  
* [[هویّت]] مذهبی" یا "[[هویّت]] [[دینی]]"، یکی از مهم‏ترین ابعاد [[هویّت]] است که نقش [[تعیین]] کننده‌‏ای در هویّت‌یابی افراد ایفا می‌‏کند و تقویت این بُعد از [[هویّت]]، می‌‏تواند موجب پایداریِ سایر ابعاد [[هویّت]] شود و چالش در این حوزه، می‏‌تواند زمینه‌‏ساز [[بحران]] در سایر ابعاد [[هویّت]] گردد. این ادعا مخصوصاً در جوامعی که [[دین]]، رکن اساسی آن [[جامعه]] را تشکیل می‌‏دهد موضوعیت بیش‌تری دارد.  
==[[نقش دین]] در [[هویت بخشی]] به افراد==
== [[نقش دین]] در [[هویت بخشی]] به افراد ==
*پژوهش‌‏های صورت گرفته در حوزه [[هویّت]]، به طور گسترده از نقش [[مذهب]] در شکل‏‌دهی به [[هویّت]] افراد و گروه‌‏ها [[غفلت]] ورزیده‌‏اند. این در حالی است که با [[تأمّل]] در رابطۀ [[دین]] و [[هویّت]] درمی‌‏یابیم میان این دو نسبت وثیقی برقرار است. [[مذهب]] اساساً منابع شناختی، ایدئولوژیکی، [[جامعه]] شناختی و [[معنوی]] را برای [[هویّت]] به ‏دست می‏‌دهد<ref>[Furrow, J.L., King, P.E. & White, K. (۲۰۰۴) "Religion and Positive Youth Development: Identity, Meaning, and Prosocial Concerns". Applied Developmental Science, No. ۸, P ۱۷–۲۶]</ref>.
* پژوهش‌‏های صورت گرفته در حوزه [[هویّت]]، به طور گسترده از نقش [[مذهب]] در شکل‏‌دهی به [[هویّت]] افراد و گروه‌‏ها [[غفلت]] ورزیده‌‏اند. این در حالی است که با [[تأمّل]] در رابطۀ [[دین]] و [[هویّت]] درمی‌‏یابیم میان این دو نسبت وثیقی برقرار است. [[مذهب]] اساساً منابع شناختی، ایدئولوژیکی، [[جامعه]] شناختی و [[معنوی]] را برای [[هویّت]] به ‏دست می‏‌دهد<ref>[Furrow, J.L. , King, P.E. & White, K. (۲۰۰۴) "Religion and Positive Youth Development: Identity, Meaning, and Prosocial Concerns". Applied Developmental Science, No. ۸, P ۱۷–۲۶]</ref>.
* [[دین]] از گذشته تاکنون عامل به وجود آورندۀ [[هویّت]] مشخص برای معتقدان خود و تمایز میان آنها و کسانی بوده که [[اعتقادی]] به آن نداشته‏‌اند. یعنی [[هویّت]] انسان‏‌ها با [[مذهب]] و [[دین]] آنها شناخته می‏‌شد. [[یهودی]]، [[مسیحی]] و [[مسلمان]] بودن، [[هویّت]] [[فرهنگی]] انسان‏‌های مختلف را به نمایش می‏‌گذاشت. به این ترتیب [[دین]] و [[مذهب]] کارکردهای [[اجتماعی]] مختلفی از قبیل [[اجتماعی]] کردن اعضای [[جامعه]]، کاهش [[کشمکش]]، تحکیم ارزش‌‏های مشترک، یکپارچه‌‏سازی [[جامعه]] و [[حفظ]] [[ثبات]] [[اجتماعی]]، تنظیم منابع و تقویت [[نظارت اجتماعی]] را برعهده داشته‏‌اند. براساس همین ویژگی و [[ارزش‌ها]]، [[امت اسلام]] به عنوان یک [[هویّت]] مستقل،‌ دارای صفاتی است که او را از نظر [[فرهنگی]] از دیگر [[امت‌ها]] از جمله [[یهودی]] و [[مسیحی]] و [[بودایی]] و [[هندو]] جدا می‌کند و در شبکه‌ای فراجغرافیایی به آنان [[هویّت]] متمایز و نقشی ممتاز در [[روابط]] و تعاملات [[جهان]] می‌بخشد<ref>ر.ک: ابوالفضل اشرفی، بی‏‌هویتی اجتماعی و گرایش به غرب. بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی (رپ و هوی متال) در تهران، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۷، ص۹.</ref>.
* [[دین]] از گذشته تاکنون عامل به وجود آورندۀ [[هویّت]] مشخص برای معتقدان خود و تمایز میان آنها و کسانی بوده که [[اعتقادی]] به آن نداشته‏‌اند. یعنی [[هویّت]] انسان‏‌ها با [[مذهب]] و [[دین]] آنها شناخته می‏‌شد. [[یهودی]]، [[مسیحی]] و [[مسلمان]] بودن، [[هویّت]] [[فرهنگی]] انسان‏‌های مختلف را به نمایش می‏‌گذاشت. به این ترتیب [[دین]] و [[مذهب]] کارکردهای [[اجتماعی]] مختلفی از قبیل [[اجتماعی]] کردن اعضای [[جامعه]]، کاهش [[کشمکش]]، تحکیم ارزش‌‏های مشترک، یکپارچه‌‏سازی [[جامعه]] و [[حفظ]] [[ثبات]] [[اجتماعی]]، تنظیم منابع و تقویت [[نظارت اجتماعی]] را برعهده داشته‏‌اند. براساس همین ویژگی و [[ارزش‌ها]]، [[امت اسلام]] به عنوان یک [[هویّت]] مستقل، ‌ دارای صفاتی است که او را از نظر [[فرهنگی]] از دیگر [[امت‌ها]] از جمله [[یهودی]] و [[مسیحی]] و [[بودایی]] و [[هندو]] جدا می‌کند و در شبکه‌ای فراجغرافیایی به آنان [[هویّت]] متمایز و نقشی ممتاز در [[روابط]] و تعاملات [[جهان]] می‌بخشد<ref>ر. ک: ابوالفضل اشرفی، بی‏‌هویتی اجتماعی و گرایش به غرب. بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی (رپ و هوی متال) در تهران، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۷، ص۹.</ref>.
==معنای [[هویّت]] از دیدگاه [[اسلام]]==
== معنای [[هویّت]] از دیدگاه [[اسلام]] ==
* [[دین مقدس اسلام]] براساس [[جهان‌بینی توحیدی]] خویش، همه [[انسان‌ها]] را داری [[هویّت]] واحد می‌داند که توسط [[خالق]] واحد و از [[پدر]] و [[مادر]] واحد [[آفریده]] شده‌اند و هیچ کسی بر دیگری جز به [[تقوا]] و [[خدا]] ترسی، تشخّص و [[برتری]] ندارد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. از دیدگاه [[اسلام]]، جوهره و ماهیت اصلی [[انسان]]، [[الهی]] است و [[روح]] خدایی در کالبد جسمانی او دمیده شده و [[فرشتگان]] به امر [[خدا]] بر او [[سجده]] کرده‌اند: {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref> و بر اساس آن، [[انسان]] دارای هویتی است که مبدأ و [[مرجع]] [[الهی]] دارد و همان‌طور که آغاز حیاتش از [[خداوند]] است، فرجام آن نیز به سوی [[خداوند]] خواهد بود: {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید و شما را چهره‌نگاری کرد و چهره‌هایتان را نیکو نگاشت و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.</ref>. لذا [[جایگاه]] و نقش [[انسان]] در [[زمین]] نیز [[مقام]] [[جانشینی]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم ؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. البته، [[خداوند]] برای ایفای این نقش سترگ [[انسان]]، برای [[جامعه انسانی]] [[رهبران]] [[معصوم]] و [[وارسته]] [[برگزیده]] است، تا [[انسان]] در سایۀ سیاست‌های [[الهی]] و [[تدابیر]] [[توحیدی]] آنان، از [[نزاع]] و جنگ‌های ویران‌گر در [[امان]] بماند و با [[دانش]] [[ناب]] آنان [[تربیت]] شود و به [[رشد]] و کمال و [[عاقبت]] [[نیکو]] برسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
* [[دین مقدس اسلام]] براساس [[جهان‌بینی توحیدی]] خویش، همه [[انسان‌ها]] را داری [[هویّت]] واحد می‌داند که توسط [[خالق]] واحد و از [[پدر]] و [[مادر]] واحد [[آفریده]] شده‌اند و هیچ کسی بر دیگری جز به [[تقوا]] و [[خدا]] ترسی، تشخّص و [[برتری]] ندارد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. از دیدگاه [[اسلام]]، جوهره و ماهیت اصلی [[انسان]]، [[الهی]] است و [[روح]] خدایی در کالبد جسمانی او دمیده شده و [[فرشتگان]] به امر [[خدا]] بر او [[سجده]] کرده‌اند: {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref> و بر اساس آن، [[انسان]] دارای هویتی است که مبدأ و [[مرجع]] [[الهی]] دارد و همان‌طور که آغاز حیاتش از [[خداوند]] است، فرجام آن نیز به سوی [[خداوند]] خواهد بود: {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید و شما را چهره‌نگاری کرد و چهره‌هایتان را نیکو نگاشت و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.</ref>. لذا [[جایگاه]] و نقش [[انسان]] در [[زمین]] نیز [[مقام]] [[جانشینی]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. البته، [[خداوند]] برای ایفای این نقش سترگ [[انسان]]، برای [[جامعه انسانی]] [[رهبران]] [[معصوم]] و [[وارسته]] [[برگزیده]] است، تا [[انسان]] در سایۀ سیاست‌های [[الهی]] و [[تدابیر]] [[توحیدی]] آنان، از [[نزاع]] و جنگ‌های ویران‌گر در [[امان]] بماند و با [[دانش]] [[ناب]] آنان [[تربیت]] شود و به [[رشد]] و کمال و [[عاقبت]] [[نیکو]] برسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
==[[هویت اجتماعی]] از منظر [[منابع اسلامی]]==
== [[هویت اجتماعی]] از منظر [[منابع اسلامی]] ==
*در [[منابع اسلامی]]، نخستین منبعی که تعریف روشنی از [[هویت اجتماعی]] ارائه کرده، [[کتاب]] [[نهج‌البلاغه]] است که در آن [[برگزیده]] [[سخنان امیرالمؤمنین]] [[علی]]{{ع}} گرد آمده است. در [[نهج‌البلاغه]] چنین آمده است: «هان ای [[مردم]]! آنچه [[مردم]] را گرد هم می‌آورد، [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. ناقۀ [[ثمود]] را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی [[خداوند]]، همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}.<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.</ref> جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف [[هویت]]، سودمند است: «آنکه از [[رفتار]] قومی [[خرسند]] است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع [[تبهکاران]] بپیوندد دو [[گناه]] دارد: [[گناه]] [[رفتار]](عمل) ناشایست و [[گناه]] [[خرسندی]] از آن»<ref>{{متن حدیث|الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَی کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَی بِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.</ref>.
* در [[منابع اسلامی]]، نخستین منبعی که تعریف روشنی از [[هویت اجتماعی]] ارائه کرده، [[کتاب]] [[نهج‌البلاغه]] است که در آن [[برگزیده]] [[سخنان امیرالمؤمنین]] [[علی]] {{ع}} گرد آمده است. در [[نهج‌البلاغه]] چنین آمده است: «هان ای [[مردم]]! آنچه [[مردم]] را گرد هم می‌آورد، [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. ناقۀ [[ثمود]] را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی [[خداوند]]، همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}.<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.</ref> جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف [[هویت]]، سودمند است: «آنکه از [[رفتار]] قومی [[خرسند]] است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع [[تبهکاران]] بپیوندد دو [[گناه]] دارد: [[گناه]] [[رفتار]](عمل) ناشایست و [[گناه]] [[خرسندی]] از آن»<ref>{{متن حدیث|الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَی کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَی بِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.</ref>.
*در این متن و متون [[اسلامی]] دیگر، [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملانِ آن [[رفتار]]، تلقی شده است. متون مورد اشاره، این مفهوم را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[هویت]] هر [[جامعه]] با [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] یا رد و قبول رفتارها و موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد که می‌توان از آن به [[نظام ارزشی]] تعبیر نمود، البته نه آن [[نظام ارزشی]] که تنها در عالَم [[ذهن]] مورد قبول است، بلکه آن [[نظام ارزشی]] که عملاً مجموعه رفتارهای افراد [[جامعه]] را جهت می‌بخشد و آنها را به موضع‌گیری‌های مشترک وادار می‌کند.
* در این متن و متون [[اسلامی]] دیگر، [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملانِ آن [[رفتار]]، تلقی شده است. متون مورد اشاره، این مفهوم را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[هویت]] هر [[جامعه]] با [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] یا رد و قبول رفتارها و موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد که می‌توان از آن به [[نظام ارزشی]] تعبیر نمود، البته نه آن [[نظام ارزشی]] که تنها در عالَم [[ذهن]] مورد قبول است، بلکه آن [[نظام ارزشی]] که عملاً مجموعه رفتارهای افراد [[جامعه]] را جهت می‌بخشد و آنها را به موضع‌گیری‌های مشترک وادار می‌کند.
*بنابراین فردی که در رد و قبول امور از معیارهای جامعه‌ای [[تبعیت]] کند بخشی از آن [[جامعه]] خواهد بود و از آنجا که این [[فرد]] از نظر [[هویت اجتماعی]] با آن [[جامعه]] یکسان و [[متحد]] است، تفاوتی نمی‌کند از نظر زمانی یا مکانی با آن [[جامعه]] چقدر فاصله داشته باشد<ref>ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.</ref>. بدین ترتیب، مفاهیمی نظیر [[امام نور]] و [[امام نار]] ([[آتش]])، شکل می‌‌گیرد که [[هویت]] هر [[جامعه]] ای با [[امامت]] آن سنجیده می‌‌شود. در نتیجه، اگر [[جامعه]] ای از [[امام حق]]، [[تبعیت]] کند، دارای [[هویت اجتماعی]] سالم است و در صورت [[پیروی از امام]] ناحق و [[شیطانی]]، [[هویت اجتماعی]] آن [[جامعه]]، شکل [[ناهنجار]] به خود می‌‌گیرد.  
* بنابراین فردی که در رد و قبول امور از معیارهای جامعه‌ای [[تبعیت]] کند بخشی از آن [[جامعه]] خواهد بود و از آنجا که این [[فرد]] از نظر [[هویت اجتماعی]] با آن [[جامعه]] یکسان و [[متحد]] است، تفاوتی نمی‌کند از نظر زمانی یا مکانی با آن [[جامعه]] چقدر فاصله داشته باشد<ref>ر. ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.</ref>. بدین ترتیب، مفاهیمی نظیر [[امام نور]] و [[امام نار]] ([[آتش]])، شکل می‌‌گیرد که [[هویت]] هر [[جامعه]] ای با [[امامت]] آن سنجیده می‌‌شود. در نتیجه، اگر [[جامعه]] ای از [[امام حق]]، [[تبعیت]] کند، دارای [[هویت اجتماعی]] سالم است و در صورت [[پیروی از امام]] ناحق و [[شیطانی]]، [[هویت اجتماعی]] آن [[جامعه]]، شکل [[ناهنجار]] به خود می‌‌گیرد.  
==نحوۀ [[هویت بخشی]] [[دین اسلام]] به [[انسان]] ها==
== نحوۀ [[هویت بخشی]] [[دین اسلام]] به [[انسان]] ها ==
* [[دین اسلام]]، از یک سو، به پرسش‌های اساسی [[انسان]] پاسخ می‌‌دهد و از این طریق، او را از [[شک]] و [[حیرت]] و گم‌گشتگی ناشی از فقدان [[هویّت]] [[حفاظت]] می‌کند<ref>شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> و از سوی دیگر، بر اساس [[حاکمیت الهی]]، با امر به گسترش [[خوبی‌ها]] و [[فضیلت‌ها]]، و [[نهی]] از شکل‌گیری [[بدی‌ها]] و رذیلت‌ها، [[هویّت]] ممتاز و ارزش‌مندی به [[فرد]] و [[جامعه اسلامی]] در [[جهان]] می‌بخشد. بنابراین، به [[زندگی]] افراد جهت می‌‌دهد و در نتیجه، یک [[مسلمان]]، در تمام جنبه‌های [[زندگی]] به خصوص در دو عرصۀ [[اعتقادی]] و [[رفتاری]] از [[هویت]] یکسان برخوردار می‌‌گردد.  
* [[دین اسلام]]، از یک سو، به پرسش‌های اساسی [[انسان]] پاسخ می‌‌دهد و از این طریق، او را از [[شک]] و [[حیرت]] و گم‌گشتگی ناشی از فقدان [[هویّت]] [[حفاظت]] می‌کند<ref>شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> و از سوی دیگر، بر اساس [[حاکمیت الهی]]، با امر به گسترش [[خوبی‌ها]] و [[فضیلت‌ها]]، و [[نهی]] از شکل‌گیری [[بدی‌ها]] و رذیلت‌ها، [[هویّت]] ممتاز و ارزش‌مندی به [[فرد]] و [[جامعه اسلامی]] در [[جهان]] می‌بخشد. بنابراین، به [[زندگی]] افراد جهت می‌‌دهد و در نتیجه، یک [[مسلمان]]، در تمام جنبه‌های [[زندگی]] به خصوص در دو عرصۀ [[اعتقادی]] و [[رفتاری]] از [[هویت]] یکسان برخوردار می‌‌گردد.  
==آثار و پیامدهای [[هویت دینی]]==
== آثار و پیامدهای [[هویت دینی]] ==
*برخورداری از [[هویت دینی]]، آثار و پیامدهای مثبت فراوانی را برای [[فرد]] و [[جامعه]] به دنبال خواهد داشت. این پیامدها را می‌‌توان از دو منظر روانشناختی و غیر آن، مورد بررسی قرار داد:
* برخورداری از [[هویت دینی]]، آثار و پیامدهای مثبت فراوانی را برای [[فرد]] و [[جامعه]] به دنبال خواهد داشت. این پیامدها را می‌‌توان از دو منظر روانشناختی و غیر آن، مورد بررسی قرار داد:
===آثار روان شناختی===
=== آثار روان شناختی ===
*'''آثار و پیامدهای [[روان‌شناختی]]''': همان گونه که [[هویّت]] شخصی موجب [[اعتماد به نفس]]،‌ [[استقلال]]، [[تعادل]] [[شخصیت]]، [[تعادل]] [[رفتاری]]، [[مسئولیت پذیری]]، [[احساس]] مفید بودن و [[ارزشمندی]] در شخص می‌شود، هویّت‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] به ویژه [[هویت دینی]] نیز، به [[زندگی]] شخص معنا و مفهوم دیگری می‌دهد که ارزشمندترین حالات و [[صفات انسانی]] است. داشتن [[هویّت]] [[اسلامی]]، از یک سو، دستاورد‌های [[روانی]] فراوانی را به دنبال دارد و از سوی دیگر، بسیاری از [[مشکلات]] [[روحی]] و [[روانی]] را حل و فصل می‌کند که می‌توان به برخی از آنها در این جا اشاره کرد:
* '''آثار و پیامدهای [[روان‌شناختی]]''': همان گونه که [[هویّت]] شخصی موجب [[اعتماد به نفس]]، ‌ [[استقلال]]، [[تعادل]] [[شخصیت]]، [[تعادل]] [[رفتاری]]، [[مسئولیت پذیری]]، [[احساس]] مفید بودن و [[ارزشمندی]] در شخص می‌شود، هویّت‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] به ویژه [[هویت دینی]] نیز، به [[زندگی]] شخص معنا و مفهوم دیگری می‌دهد که ارزشمندترین حالات و [[صفات انسانی]] است. داشتن [[هویّت]] [[اسلامی]]، از یک سو، دستاورد‌های [[روانی]] فراوانی را به دنبال دارد و از سوی دیگر، بسیاری از [[مشکلات]] [[روحی]] و [[روانی]] را حل و فصل می‌کند که می‌توان به برخی از آنها در این جا اشاره کرد:
#'''[[آرامش]] دهی به [[انسان‌ها]] از طریق پاسخ به پرسش‌های بنیادین [[زندگی]]''': اولین و مهم‌ترین دستاورد [[هویت دینی]]، پاسخ به پرسش‌های بنیادین و اساسی [[آدمی]] در [[زندگی]] است. پرسش‌های بنیادین، اساس [[جهان‌بینی]] [[انسان]] و فلسفۀ [[حیات]] اوست که [[نظام]] شناختی و [[معرفتی]] او بر مبنای آن شکل می‌گیرد. سؤالاتی چون [[راز]] [[آفرینش]] و [[هدف زندگی]] از مهم‌ترین پرسش‌های بنیادین است. این [[پرسش‌ها]] ریشه در اعماق [[فطرت]] و [[جان آدمی]] دارد؛ از این رو از بنیادی ترین، دیرین‌ترین و پایاترین پرسش‌های [[آدمی]] است. هر یک از ما از خود می‌‌پرسیم: از کجا آمده‌ایم؟ آمدن‌مان بهر چه بود؟ به کجا می‌رویم؟ چه سرنوشتی فراروی ما قرار دارد؟ [[خوشبختی]] ما در چیست و چگونه می‌‌توان به آن رسید؟ دست‌یافتن به پاسخ همین پرسش‌های اساسی است که به فرموده [[امام علی]]{{ع}}، [[انسان]] را به [[آرامش]] و [[رحمت]] [[خداوند]] می‌رساند: {{متن حدیث|رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ}}<ref>ملاصدرا، اسفار اربعه، تهران، انتشارات الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۸، ص۳۵۵.</ref>. ساموئل هانتینگتون [[معتقد]] است: "[[دین]] برای کسانی که با پرسش‌هایی از این دست روبه‌رو هستند که من کیستم؟ و به کجا تعلق دارم؟ پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای دارد"<ref>ساموئل هانتینگتون، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه: محمدعلی حمید رفیعی، ص ۱۵۳.</ref>. [[ادیان]] [[جهان]] به نیازهای مختلف [[فرد]]، نظیر [[حس]] [[ثبات]] در عرصه‌‏های [[اجتماعی]]، جغرافیایی، هستی‌‏شناختی، زمانی و [[متافیزیکی]] پاسخ می‌‏دهند. [[نظام]] مفاهیم مذهبی، طیف وسیعی از صورت‏‌های ممکن [[روابط]] [[فرد]] با خود، دیگران، [[جهان]] [[انسانی]]، هستی، [[خدا]] یا هر آن‌چه [[انسان]]، آن را واقعیت یا [[حقیقت]] می‌‏نامد [[تبیین]] می‏‌کند. هیچ منبع [[فرهنگی]] معنابخش دیگری به لحاظ [[تاریخی]] نتوانسته است با [[دین]] در پاسخ به این نیاز [[انسانی]] یعنی هویّت‌‏سازی رقابت کند. در نتیجه [[دین]] عمدتاً در مرکز [[هویّت]] فردی و گروهی قرار دارد<ref> [Seul, J.R. (۱۹۹۹) "Religion, Identity and Integration Conflict", Psychological Issues, Vol. ۳۶, No. ۵, P ۵۵۶]</ref>. بنابراین، مهم‌ترین نقش [[هویت دینی]] این است که به پرسش‌های اساسی [[انسان]] پاسخ روشن و مطمئن می‌دهد و از این راه او را از [[شک]] و [[حیرت]] و گم‌گشتگی ناشی از فقدان [[هویّت]] [[حفاظت]] می‌کند. کارل یوستاویونگ روان شناس برجسته سویسی، در رابطه با اهمیتِ نقش مهم [[هویت دینی]] می‌گوید: "در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم [[زندگی]] (بالای ۳۵ سال) با آنها مواجه بودم، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش [[دینی]] به [[حیات]] نباشد. از سوی دیگر، با [[اطمینان]] می‌توان گفت همه آنان از آن رو [[احساس]] [[بیماری]] می‌کردند که چیزی را که [[ادیان]] زندۀ هر عصر، به [[پیروان]] خود عرضه می‌دارند، از دست داده‌ بودند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن [[بینش]] [[دینی]] خود، شفای واقعی نیافتند"<ref>پیتر آلستون، ملتون بیکر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهای نو، ترجمه غلام‌حسین توکلی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش، ص ۱۶۳.</ref>. بر اساس دیدگاه یونگ، رسیدن به خویشتن ([[هویّت]])، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های [[رفتار]] [[بشر]] و سبب جستجوی او برای رسیدن به [[وحدت]] و تمامیت و یکی شدن [[شخصیت]] به خصوص از راه‌‌های مذهبی است. [[ایمان]] و تجارب مذهبی، نزدیک‌ترین تجربه‌ها به مفهوم به خویشتن رسیدن ([[هویّت]]) است و شخصیت‌های [[محمد]]{{صل}} و [[مسیح]]{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} تظاهرت عالی و نمونه‌های کامل از به خویشتن رسیدن [[بشر]] است، که در [[تاریخ]] به وقوع پیوسته است<ref>شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref>.
# '''[[آرامش]] دهی به [[انسان‌ها]] از طریق پاسخ به پرسش‌های بنیادین [[زندگی]]''': اولین و مهم‌ترین دستاورد [[هویت دینی]]، پاسخ به پرسش‌های بنیادین و اساسی [[آدمی]] در [[زندگی]] است. پرسش‌های بنیادین، اساس [[جهان‌بینی]] [[انسان]] و فلسفۀ [[حیات]] اوست که [[نظام]] شناختی و [[معرفتی]] او بر مبنای آن شکل می‌گیرد. سؤالاتی چون [[راز]] [[آفرینش]] و [[هدف زندگی]] از مهم‌ترین پرسش‌های بنیادین است. این [[پرسش‌ها]] ریشه در اعماق [[فطرت]] و [[جان آدمی]] دارد؛ از این رو از بنیادی ترین، دیرین‌ترین و پایاترین پرسش‌های [[آدمی]] است. هر یک از ما از خود می‌‌پرسیم: از کجا آمده‌ایم؟ آمدن‌مان بهر چه بود؟ به کجا می‌رویم؟ چه سرنوشتی فراروی ما قرار دارد؟ [[خوشبختی]] ما در چیست و چگونه می‌‌توان به آن رسید؟ دست‌یافتن به پاسخ همین پرسش‌های اساسی است که به فرموده [[امام علی]] {{ع}}، [[انسان]] را به [[آرامش]] و [[رحمت]] [[خداوند]] می‌رساند: {{متن حدیث|رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ}}<ref>ملاصدرا، اسفار اربعه، تهران، انتشارات الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۸، ص۳۵۵.</ref>. ساموئل هانتینگتون [[معتقد]] است: "[[دین]] برای کسانی که با پرسش‌هایی از این دست روبه‌رو هستند که من کیستم؟ و به کجا تعلق دارم؟ پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای دارد"<ref>ساموئل هانتینگتون، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه: محمدعلی حمید رفیعی، ص ۱۵۳.</ref>. [[ادیان]] [[جهان]] به نیازهای مختلف [[فرد]]، نظیر [[حس]] [[ثبات]] در عرصه‌‏های [[اجتماعی]]، جغرافیایی، هستی‌‏شناختی، زمانی و [[متافیزیکی]] پاسخ می‌‏دهند. [[نظام]] مفاهیم مذهبی، طیف وسیعی از صورت‏‌های ممکن [[روابط]] [[فرد]] با خود، دیگران، [[جهان]] [[انسانی]]، هستی، [[خدا]] یا هر آن‌چه [[انسان]]، آن را واقعیت یا [[حقیقت]] می‌‏نامد [[تبیین]] می‏‌کند. هیچ منبع [[فرهنگی]] معنابخش دیگری به لحاظ [[تاریخی]] نتوانسته است با [[دین]] در پاسخ به این نیاز [[انسانی]] یعنی هویّت‌‏سازی رقابت کند. در نتیجه [[دین]] عمدتاً در مرکز [[هویّت]] فردی و گروهی قرار دارد<ref> [Seul, J.R. (۱۹۹۹) "Religion, Identity and Integration Conflict", Psychological Issues, Vol. ۳۶, No. ۵, P ۵۵۶]</ref>. بنابراین، مهم‌ترین نقش [[هویت دینی]] این است که به پرسش‌های اساسی [[انسان]] پاسخ روشن و مطمئن می‌دهد و از این راه او را از [[شک]] و [[حیرت]] و گم‌گشتگی ناشی از فقدان [[هویّت]] [[حفاظت]] می‌کند. کارل یوستاویونگ روان شناس برجسته سویسی، در رابطه با اهمیتِ نقش مهم [[هویت دینی]] می‌گوید: "در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم [[زندگی]] (بالای ۳۵ سال) با آنها مواجه بودم، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش [[دینی]] به [[حیات]] نباشد. از سوی دیگر، با [[اطمینان]] می‌توان گفت همه آنان از آن رو [[احساس]] [[بیماری]] می‌کردند که چیزی را که [[ادیان]] زندۀ هر عصر، به [[پیروان]] خود عرضه می‌دارند، از دست داده‌ بودند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن [[بینش]] [[دینی]] خود، شفای واقعی نیافتند"<ref>پیتر آلستون، ملتون بیکر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهای نو، ترجمه غلام‌حسین توکلی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش، ص ۱۶۳.</ref>. بر اساس دیدگاه یونگ، رسیدن به خویشتن ([[هویّت]])، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های [[رفتار]] [[بشر]] و سبب جستجوی او برای رسیدن به [[وحدت]] و تمامیت و یکی شدن [[شخصیت]] به خصوص از راه‌‌های مذهبی است. [[ایمان]] و تجارب مذهبی، نزدیک‌ترین تجربه‌ها به مفهوم به خویشتن رسیدن ([[هویّت]]) است و شخصیت‌های [[محمد]] {{صل}} و [[مسیح]] {{ع}} و [[موسی]] {{ع}} تظاهرت عالی و نمونه‌های کامل از به خویشتن رسیدن [[بشر]] است، که در [[تاریخ]] به وقوع پیوسته است<ref>شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref>.
#'''ایجاد رویکرد مثبت نسبت به [[آینده]]''': نگرش مثبت به [[آینده]]، به عنوان یکی از آثار [[روان‌شناختی]] [[هویت دینی]]، به این معناست که [[مکتب انتظار]]، مجموعه [[معارف]] و محتوای اصیل [[توحیدی]] را در متن خود دارد که [[انسان]] و [[جامعه]] [[منتظِر]] با [[فهم]] آن [[فلسفه خلقت]] [[انسان]] و [[فلسفه تاریخ]] را به [[درستی]] [[درک]] می‌کند و به آیندۀ [[جهان]] و [[انسان]]، [[بینش]] مثبت پیدا می‌کند و به تحوّلات سازنده که نوید داده شده است [[امیدوار]] می‌شود. در [[مکتب اسلام]] و نگرش [[شیعه]]، این [[آرمان الهی]] از بستر [[امامت]] و با [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} تحقق می‌یابد و [[خداوند]] تحقق این امر بزرگ را در [[قرآن]] به [[مؤمنان]] و [[بندگان]] [[ستم]] کشیده و دربند خویش [[وعده]] داده است: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. احراز [[هویّت]] [[دینی]] برای [[انسان]] [[مسلمان]]، به منزلۀ تقویت [[روحیه]] [[امیدواری]] و مثبت نگری نسبت به آینده‌ای بهتر است؛ زیرا، از جلوه‌های [[دین مبین اسلام]]، [[انتظار]] [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} است، [[انسانی]] که [[منتظر]] است در [[حقیقت]] به فردایی [[امیدوار]] است که به مراتب بهتر از امروز است.
# '''ایجاد رویکرد مثبت نسبت به [[آینده]]''': نگرش مثبت به [[آینده]]، به عنوان یکی از آثار [[روان‌شناختی]] [[هویت دینی]]، به این معناست که [[مکتب انتظار]]، مجموعه [[معارف]] و محتوای اصیل [[توحیدی]] را در متن خود دارد که [[انسان]] و [[جامعه]] [[منتظِر]] با [[فهم]] آن [[فلسفه خلقت]] [[انسان]] و [[فلسفه تاریخ]] را به [[درستی]] [[درک]] می‌کند و به آیندۀ [[جهان]] و [[انسان]]، [[بینش]] مثبت پیدا می‌کند و به تحوّلات سازنده که نوید داده شده است [[امیدوار]] می‌شود. در [[مکتب اسلام]] و نگرش [[شیعه]]، این [[آرمان الهی]] از بستر [[امامت]] و با [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} تحقق می‌یابد و [[خداوند]] تحقق این امر بزرگ را در [[قرآن]] به [[مؤمنان]] و [[بندگان]] [[ستم]] کشیده و دربند خویش [[وعده]] داده است: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. احراز [[هویّت]] [[دینی]] برای [[انسان]] [[مسلمان]]، به منزلۀ تقویت [[روحیه]] [[امیدواری]] و مثبت نگری نسبت به آینده‌ای بهتر است؛ زیرا، از جلوه‌های [[دین مبین اسلام]]، [[انتظار]] [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} است، [[انسانی]] که [[منتظر]] است در [[حقیقت]] به فردایی [[امیدوار]] است که به مراتب بهتر از امروز است.
#'''ارائه نگاه جدید به [[جهان هستی]]''': [[هویّت]] [[دینی]]، موجب [[احساس]] اُنس، [[هم‌دلی]] و [[یگانگی]] با [[جهان هستی]] می‌شود. [[انسان]] دارای نگرش [[توحیدی]]، با طبیعتِ [[زیبا]]، [[ستارگان]] درخشان، کوه‌ها و دره‌های با [[شکوه]] و رازآلود، [[احساس]] اُنس می‌کند. ویلیام جیمز در تحلیل [[زیبایی]] که از [[نقش دین]] ارائه می‌دهد، می‌نویسد: "وقتی که [[خدا]] را در همه چیز می‌بینیم، در [[پست‌ترین]] چیزها، عالی‌ترین حقایق را درخواهیم یافت. حقیقتاً که [[دنیا]]، دنیای دیگر جلوه خواهد کرد"<ref>ویلیام جیمز، دین وان، مترجم، مهدی قائینی، قم، انتشارات دارالفکر، ۱۳۶۷ش، چاپ دوم، ص ۱۶۸.</ref>. برخی از [[صاحب نظران]] تمدن‌شناس نیز بر این باورند که [[هویّت]] [[دینی]]، معنای جدیدی به [[جهان]] می‌بخشد. از دیدگاه [[اسلام]]، [[جهان]] آخوری برای خوردن و خوابیدن نیست، بلکه [[زمین]] و مظاهر طبیعی آن و [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]]، خود، نشانه‌های روشن [[خداوند]] است<ref>{{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰.</ref> که [[انسان]] با [[مشاهده]] و مطالعه آن به [[اسرار]] [[آفرینش]] پی برده و به [[آفریدگار]] [[آفرینش]] راه می‌یابد. شکی نیست که این امر و [[رفتار]] این چنینی با [[جهان]]، منجر به مواجهه‌ قدسی مآبانۀ [[انسان]] با [[طبیعت]] می‌‌شود، آگاهی‌‌ها و [[رشد معنوی]] [[انسان]] را بالا می‌برد و از [[تخریب]] و [[آلودگی]] [[زمین]] کاسته و از این جهت بر [[سلامت]]، [[بهداشت]] و [[رشد]] [[روانی]] [[انسان]] اثرگذار خواهد بود<ref>ر.ک: نظری، عبدالله، نقش ایمان در بهداشت روانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد فقه و معارف اسلامی گرایش تربیت، قم، جامعةالمصطفی، ۱۳۸۸، ص۱۳۶.</ref>. روان شناسان نیز تأکید دارند [[هویّت]] [[دینی]] موجب [[انسجام]] و [[یک‌پارچگی]] [[انسان]] با [[جهان]] است. به گفته‌ یونگ: "[[روان انسان]] اندامه‌ای خود سامانی است که در جستجوی هماهنگی درونی و بیرونی است و [[ایمان دینی]] از جهت روان شناختی ابزار [[ارزشمند]] برای ایجاد [[شخصیّت]] هماهنگ و هم‌ساز است"<ref>دان کیو پیت، دریای ایمان، مترجم: حسن کامشاد، تهران، طرح نو، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص ۱۰۴ – ۱۰۵.</ref>. از نظر یونگ رسیدن به خویشتن<ref>self</ref> ([[هویّت]]) یعنی به [[وحدت]] کامل نایل شدن، [[هدف زندگی]] است؛ هدفی که [[مردم]] برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند ولی به ندرت به آن دست می‌یابند.
# '''ارائه نگاه جدید به [[جهان هستی]]''': [[هویّت]] [[دینی]]، موجب [[احساس]] اُنس، [[هم‌دلی]] و [[یگانگی]] با [[جهان هستی]] می‌شود. [[انسان]] دارای نگرش [[توحیدی]]، با طبیعتِ [[زیبا]]، [[ستارگان]] درخشان، کوه‌ها و دره‌های با [[شکوه]] و رازآلود، [[احساس]] اُنس می‌کند. ویلیام جیمز در تحلیل [[زیبایی]] که از [[نقش دین]] ارائه می‌دهد، می‌نویسد: "وقتی که [[خدا]] را در همه چیز می‌بینیم، در [[پست‌ترین]] چیزها، عالی‌ترین حقایق را درخواهیم یافت. حقیقتاً که [[دنیا]]، دنیای دیگر جلوه خواهد کرد"<ref>ویلیام جیمز، دین وان، مترجم، مهدی قائینی، قم، انتشارات دارالفکر، ۱۳۶۷ش، چاپ دوم، ص ۱۶۸.</ref>. برخی از [[صاحب نظران]] تمدن‌شناس نیز بر این باورند که [[هویّت]] [[دینی]]، معنای جدیدی به [[جهان]] می‌بخشد. از دیدگاه [[اسلام]]، [[جهان]] آخوری برای خوردن و خوابیدن نیست، بلکه [[زمین]] و مظاهر طبیعی آن و [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]]، خود، نشانه‌های روشن [[خداوند]] است<ref>{{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰.</ref> که [[انسان]] با [[مشاهده]] و مطالعه آن به [[اسرار]] [[آفرینش]] پی برده و به [[آفریدگار]] [[آفرینش]] راه می‌یابد. شکی نیست که این امر و [[رفتار]] این چنینی با [[جهان]]، منجر به مواجهه‌ قدسی مآبانۀ [[انسان]] با [[طبیعت]] می‌‌شود، آگاهی‌‌ها و [[رشد معنوی]] [[انسان]] را بالا می‌برد و از [[تخریب]] و [[آلودگی]] [[زمین]] کاسته و از این جهت بر [[سلامت]]، [[بهداشت]] و [[رشد]] [[روانی]] [[انسان]] اثرگذار خواهد بود<ref>ر. ک: نظری، عبدالله، نقش ایمان در بهداشت روانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد فقه و معارف اسلامی گرایش تربیت، قم، جامعةالمصطفی، ۱۳۸۸، ص۱۳۶.</ref>. روان شناسان نیز تأکید دارند [[هویّت]] [[دینی]] موجب [[انسجام]] و [[یک‌پارچگی]] [[انسان]] با [[جهان]] است. به گفته‌ یونگ: "[[روان انسان]] اندامه‌ای خود سامانی است که در جستجوی هماهنگی درونی و بیرونی است و [[ایمان دینی]] از جهت روان شناختی ابزار [[ارزشمند]] برای ایجاد [[شخصیّت]] هماهنگ و هم‌ساز است"<ref>دان کیو پیت، دریای ایمان، مترجم: حسن کامشاد، تهران، طرح نو، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص ۱۰۴ – ۱۰۵.</ref>. از نظر یونگ رسیدن به خویشتن<ref>self</ref> ([[هویّت]]) یعنی به [[وحدت]] کامل نایل شدن، [[هدف زندگی]] است؛ هدفی که [[مردم]] برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند ولی به ندرت به آن دست می‌یابند.
#'''[[معنادهی به زندگی]]''': [[دین]]، با وجود افزایش و شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در تمام ابعاد [[حیات]] بشری، هم‌چنان منبع مهمی برای [[هویّت]] و [[معنابخشی به زندگی]] [[انسان]] در [[جهان]] متجدد و آشفتۀ صنعتی به شمار می‏‌رود. برخلاف برخی تصورات که [[مذهب]] را در روند تجدّدگرایی، محو شده می‌‏پنداشتند، [[دین]] به عنوان منبع اولیه [[معنابخشی]] و هویّت‌سازی، برای بسیاری از [[مردم]] [[دنیا]] چون [[مسلمانان]]، [[مسیحیان]]، بوداییان و [[هندوها]] مطرح است<ref>.ر.ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.</ref>. این مسئله بدان جهت است که [[انسان]] دارای [[هویت دینی]] از [[هدف]] و جهت مشخصی در [[زندگی]] برخوردار است. به همین جهت [[زندگی]] وی دارای معنای مشخصی است. ساموئل هانتینگتون می‌نویسد: "[[دین]] به زندگی [[نخبگان]] نوپای جوامعی که در حال مدرن شدن هستند، جهت و معنا می‌دهد". [[امام خمینی]](ره) نیز در [[تبیین]] رابطه [[اسلام]] و [[زندگی]]، بر [[جامعیت]] و شمول همه‌جانبه [[دین]] تأکید نموده و می‌گویند: "[[مذهب]] [[اسلام]]، هم‌زمان با اینکه به [[انسان]] می‌گوید که [[خدا]] را [[عبادت]] کن و چگونه [[عبادت]] کن، به او می‌گوید، چگونه [[زندگی]] کن"<ref>آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی قدس سره، ص ۱۱۸.</ref>. علاوه بر این، [[ادیان]]، [[احساس]] پیش‏بینی‌‏پذیری نسبت به هستی و [[حس]] تداومی را که [[فرد]] نیاز دارد تا به [[تعادل]] و [[ثبات]] [[روانی]] برسد، در [[اختیار]] [[فرد]] قرار می‌‏دهند. اجتماعات مذهبی و نظام‌‏های [[دینی]] معناگرا، منابعی برای [[حس]] علاقه (تعلق به دیگری) و [[تأیید]] (به عنوان پایه‏‌ای برای [[عزت نفس]]) [[فرد]] هستند و فعلیت بخشی و حتی تعالی بخشی را در [[فرد]] [[تشویق]] می‏‌کنند. در حالی که عضویت در اغلب گروه‏‌ها به [[رشد]] خود [[اجتماعی]] [[فرد]] کمک می‏‌کند، به طور کلی گروه‌‏های [[دینی]] به ارضای هر دو نیاز هویّتی [[فرد]] یعنی تحقّق خود فردی و [[اجتماعی]] [[یاری]] می‏‌رسانند. [[هویت دینی]]، علاوه بر این‏که از لحاظ کارکردی عامل مهمّی در [[روابط اجتماعی]] به حساب می‏‌آید، موجب دل‌گرمی، سرزندگی، [[نشاط]] و [[اشتیاق]] عمومی است<ref>ر.ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.</ref>.
# '''[[معنادهی به زندگی]]''': [[دین]]، با وجود افزایش و شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در تمام ابعاد [[حیات]] بشری، هم‌چنان منبع مهمی برای [[هویّت]] و [[معنابخشی به زندگی]] [[انسان]] در [[جهان]] متجدد و آشفتۀ صنعتی به شمار می‏‌رود. برخلاف برخی تصورات که [[مذهب]] را در روند تجدّدگرایی، محو شده می‌‏پنداشتند، [[دین]] به عنوان منبع اولیه [[معنابخشی]] و هویّت‌سازی، برای بسیاری از [[مردم]] [[دنیا]] چون [[مسلمانان]]، [[مسیحیان]]، بوداییان و [[هندوها]] مطرح است<ref>.ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.</ref>. این مسئله بدان جهت است که [[انسان]] دارای [[هویت دینی]] از [[هدف]] و جهت مشخصی در [[زندگی]] برخوردار است. به همین جهت [[زندگی]] وی دارای معنای مشخصی است. ساموئل هانتینگتون می‌نویسد: "[[دین]] به زندگی [[نخبگان]] نوپای جوامعی که در حال مدرن شدن هستند، جهت و معنا می‌دهد". [[امام خمینی]](ره) نیز در [[تبیین]] رابطه [[اسلام]] و [[زندگی]]، بر [[جامعیت]] و شمول همه‌جانبه [[دین]] تأکید نموده و می‌گویند: "[[مذهب]] [[اسلام]]، هم‌زمان با اینکه به [[انسان]] می‌گوید که [[خدا]] را [[عبادت]] کن و چگونه [[عبادت]] کن، به او می‌گوید، چگونه [[زندگی]] کن"<ref>آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی قدس سره، ص ۱۱۸.</ref>. علاوه بر این، [[ادیان]]، [[احساس]] پیش‏بینی‌‏پذیری نسبت به هستی و [[حس]] تداومی را که [[فرد]] نیاز دارد تا به [[تعادل]] و [[ثبات]] [[روانی]] برسد، در [[اختیار]] [[فرد]] قرار می‌‏دهند. اجتماعات مذهبی و نظام‌‏های [[دینی]] معناگرا، منابعی برای [[حس]] علاقه (تعلق به دیگری) و [[تأیید]] (به عنوان پایه‏‌ای برای [[عزت نفس]]) [[فرد]] هستند و فعلیت بخشی و حتی تعالی بخشی را در [[فرد]] [[تشویق]] می‏‌کنند. در حالی که عضویت در اغلب گروه‏‌ها به [[رشد]] خود [[اجتماعی]] [[فرد]] کمک می‏‌کند، به طور کلی گروه‌‏های [[دینی]] به ارضای هر دو نیاز هویّتی [[فرد]] یعنی تحقّق خود فردی و [[اجتماعی]] [[یاری]] می‏‌رسانند. [[هویت دینی]]، علاوه بر این‏که از لحاظ کارکردی عامل مهمّی در [[روابط اجتماعی]] به حساب می‏‌آید، موجب دل‌گرمی، سرزندگی، [[نشاط]] و [[اشتیاق]] عمومی است<ref>ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.</ref>.
===آثار و پیامدهای غیرروان شناختی===
=== آثار و پیامدهای غیرروان شناختی ===
# '''[[زمینه‌سازی]] برای [[هویّت]] تمدنی''': رابطه [[ادیان]] و [[تمدن‌ها]] یکی از مباحث مهم و تعیین‌کننده در میان [[تاریخ‌نگاران]] و تمدن‌شناسان است. وایتهد [[معتقد]] است: "[[مسلمانان]]، خود، [[تمدن]] گشتند و [[دانش]] و [[ادب]] و [[فرهنگ]] را از [[سقوط]] [[نجات]] دادند". [[امام خمینی]] نیز پیرامون رابطه [[دین]] و [[تمدن]] می‌فرمایند: [[اسلامی]] که بیش‌ترین تأکید خود را بر [[اندیشه]] و [[فکر]] قرار داده است و [[انسان]] را به باز داری از همه [[خرافات]] و [[اسارت]] قدرت‌های ارتجاعی و ضد [[انسانی]] [[دعوت]] می‌کند چگونه ممکن است با [[تمدن]] و [[پیشرفت]] و نوآوری‌های مفید [[بشر]] که حاصل تجربه‌های اوست، سازگار نباشد. درجایی دیگر ضمن [[پذیرش]] [[تمدن]] جدید، معیار عدم [[وابستگی]] را نیز با صراحت مطرح می‌کند و می‌فرماید: [[اسلام]] همه ترقیات و همه صنعت‌ها را قبول دارد، با [[تباهی‌ها]] [[مخالف]] است، با آن چیزهایی که تباه می‌کند جوان‌های ما را، مملکت ما را، با آنها [[مخالف]] است. اما با همه ترقیات همه‏ [[تمدن‌ها]] موافق است، [[اسلام]] [[وابستگی]] شما را و ما را به دیگران منکر است<ref>نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>. مولّفه‌های [[هویت دینی]]، عبارت از [[اعتقادات]]، ارزش‌های [[اسلامی]]، [[اعیاد اسلامی]] و مراسم و [[مناسک]] [[اسلامی]] است و مولّفه‌های [[هویت]] [[ایرانی]] نیز شامل [[زبان فارسی]]، [[سرزمین]]، [[تاریخ]]، [[عید]] [[نوروز]]، [[پوشش]] و معماری [[ایرانی]] است<ref>ر.ک: مرشدی زاد، علی و احمدلو، کاووس، مؤلفه‌های هویت اسلامی و ایرانی در اندیشه آیت اله خامنه‌ای، نشریه مطالعات ملی: ۱۳۹۶، دوره ۱۸، شماره ۲ (۷۰)، ص۶۳:</ref>. لذا می‌توان بر این مبنا نتیجه گرفت که در صورت [[تکوین]] [[هویت دینی]] برای افراد، زمینه‌های [[هویّت]] تمدنی نیز برای افراد و [[جوامع دینی]] مهیا خواهد شد.
# '''[[زمینه‌سازی]] برای [[هویّت]] تمدنی''': رابطه [[ادیان]] و [[تمدن‌ها]] یکی از مباحث مهم و تعیین‌کننده در میان [[تاریخ‌نگاران]] و تمدن‌شناسان است. وایتهد [[معتقد]] است: "[[مسلمانان]]، خود، [[تمدن]] گشتند و [[دانش]] و [[ادب]] و [[فرهنگ]] را از [[سقوط]] [[نجات]] دادند". [[امام خمینی]] نیز پیرامون رابطه [[دین]] و [[تمدن]] می‌فرمایند: [[اسلامی]] که بیش‌ترین تأکید خود را بر [[اندیشه]] و [[فکر]] قرار داده است و [[انسان]] را به باز داری از همه [[خرافات]] و [[اسارت]] قدرت‌های ارتجاعی و ضد [[انسانی]] [[دعوت]] می‌کند چگونه ممکن است با [[تمدن]] و [[پیشرفت]] و نوآوری‌های مفید [[بشر]] که حاصل تجربه‌های اوست، سازگار نباشد. درجایی دیگر ضمن [[پذیرش]] [[تمدن]] جدید، معیار عدم [[وابستگی]] را نیز با صراحت مطرح می‌کند و می‌فرماید: [[اسلام]] همه ترقیات و همه صنعت‌ها را قبول دارد، با [[تباهی‌ها]] [[مخالف]] است، با آن چیزهایی که تباه می‌کند جوان‌های ما را، مملکت ما را، با آنها [[مخالف]] است. اما با همه ترقیات همه‏ [[تمدن‌ها]] موافق است، [[اسلام]] [[وابستگی]] شما را و ما را به دیگران منکر است<ref>نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>. مولّفه‌های [[هویت دینی]]، عبارت از [[اعتقادات]]، ارزش‌های [[اسلامی]]، [[اعیاد اسلامی]] و مراسم و [[مناسک]] [[اسلامی]] است و مولّفه‌های [[هویت]] [[ایرانی]] نیز شامل [[زبان فارسی]]، [[سرزمین]]، [[تاریخ]]، [[عید]] [[نوروز]]، [[پوشش]] و معماری [[ایرانی]] است<ref>ر. ک: مرشدی زاد، علی و احمدلو، کاووس، مؤلفه‌های هویت اسلامی و ایرانی در اندیشه آیت اله خامنه‌ای، نشریه مطالعات ملی: ۱۳۹۶، دوره ۱۸، شماره ۲ (۷۰)، ص۶۳:</ref>. لذا می‌توان بر این مبنا نتیجه گرفت که در صورت [[تکوین]] [[هویت دینی]] برای افراد، زمینه‌های [[هویّت]] تمدنی نیز برای افراد و [[جوامع دینی]] مهیا خواهد شد.
#'''رسیدن به [[وحدت]] [[اجتماعی]] ([[امت]] واحده) در سایه [[وحدت]] [[اعتقادی]]''': شاید بتوان گفت، [[هویت دینی]] از مهم‏ترین عناصر ایجاد‌کنندۀ [[انسجام]] و [[هم‌بستگی]] [[اجتماعی]] در سطح [[جوامع]] است. [[هویت دینی]]، طی فرایندی با ایجاد تعلّق خاطر به [[دین]] و [[مذهب]] و از طریق [[ارزش‌ها]] و [[مناسک]] مشترک در بین افراد [[جامعه]]، ایجاد می‌‌گردد که نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکل‏‌گیری [[هویّت]] جمعی دارد و عملیات تشابه‌‏سازی و تمایزبخشی را انجام می‌‏دهد. از این رو، [[ادیان]] از آغاز تاکنون، همواره در [[هویّت]] بخشی [[مدنی]] و [[اجتماعی]] به [[بشر]]، نقش مثبت و مؤثری داشته‌اند. برخورداری از [[دین]] و [[تعالیم]] مذهبی مشترک، پای‌بندی و [[وفاداری]] به آن، [[اعتقاد]] و [[تمایل]] به [[مناسک]] و آیین‏‌های مذهبی فراگیر در فرایند شکل‌‏دهی [[هویّت]] ملی، بسیار مؤثّر است<ref>ر.ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.</ref>. برنارد لویس، [[معتقد]] است: "در [[جهان اسلام]]، در موارد [[اضطرار]] [[مسلمانان]]، بارها این [[تمایل]] را نشان داده‌اند که در قالب یک [[وحدت]] [[دینی]]، [[هویّت]] بنیادین و [[ایمان]] خود را بازیابند، یعنی هویّتی که نه با معیارهای قومی یا سرزمینی، بلکه به وسیله [[اسلام]]، تعریف شده است". آن چیزی که بیش از هر چیز [[حق]] را محترم، [[عدالت]] را [[مقدس]]، [[دل‌ها]] را به یک‌دیگر [[مهربان]] و [[اعتماد]] متقابل را میان افراد برقرار می‌‏سازد، [[تقوا]] و [[عفاف]] را تا عمق [[وجدان]] [[آدمی]] [[نفوذ]] می‏دهد، به [[ارزش‌های اخلاقی]] اعتبار می‏بخشد، [[شجاعت]] مقابله با [[ستم]] ایجاد می‏‌کند و همه‌ افراد را مانند اعضای یک پیکر به هم پیوند می‌‏دهد و [[متحد]] می‏‌کند، [[ایمان]] مذهبی است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۰ش، چاپ نهم، ج۲، ص۵۰.</ref>.
# '''رسیدن به [[وحدت]] [[اجتماعی]] ([[امت]] واحده) در سایه [[وحدت]] [[اعتقادی]]''': شاید بتوان گفت، [[هویت دینی]] از مهم‏ترین عناصر ایجاد‌کنندۀ [[انسجام]] و [[هم‌بستگی]] [[اجتماعی]] در سطح [[جوامع]] است. [[هویت دینی]]، طی فرایندی با ایجاد تعلّق خاطر به [[دین]] و [[مذهب]] و از طریق [[ارزش‌ها]] و [[مناسک]] مشترک در بین افراد [[جامعه]]، ایجاد می‌‌گردد که نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکل‏‌گیری [[هویّت]] جمعی دارد و عملیات تشابه‌‏سازی و تمایزبخشی را انجام می‌‏دهد. از این رو، [[ادیان]] از آغاز تاکنون، همواره در [[هویّت]] بخشی [[مدنی]] و [[اجتماعی]] به [[بشر]]، نقش مثبت و مؤثری داشته‌اند. برخورداری از [[دین]] و [[تعالیم]] مذهبی مشترک، پای‌بندی و [[وفاداری]] به آن، [[اعتقاد]] و [[تمایل]] به [[مناسک]] و آیین‏‌های مذهبی فراگیر در فرایند شکل‌‏دهی [[هویّت]] ملی، بسیار مؤثّر است<ref>ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.</ref>. برنارد لویس، [[معتقد]] است: "در [[جهان اسلام]]، در موارد [[اضطرار]] [[مسلمانان]]، بارها این [[تمایل]] را نشان داده‌اند که در قالب یک [[وحدت]] [[دینی]]، [[هویّت]] بنیادین و [[ایمان]] خود را بازیابند، یعنی هویّتی که نه با معیارهای قومی یا سرزمینی، بلکه به وسیله [[اسلام]]، تعریف شده است". آن چیزی که بیش از هر چیز [[حق]] را محترم، [[عدالت]] را [[مقدس]]، [[دل‌ها]] را به یک‌دیگر [[مهربان]] و [[اعتماد]] متقابل را میان افراد برقرار می‌‏سازد، [[تقوا]] و [[عفاف]] را تا عمق [[وجدان]] [[آدمی]] [[نفوذ]] می‏دهد، به [[ارزش‌های اخلاقی]] اعتبار می‏بخشد، [[شجاعت]] مقابله با [[ستم]] ایجاد می‏‌کند و همه‌ افراد را مانند اعضای یک پیکر به هم پیوند می‌‏دهد و [[متحد]] می‏‌کند، [[ایمان]] مذهبی است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۰ش، چاپ نهم، ج۲، ص۵۰.</ref>.
*بر همین اساس، [[جامعه اسلامی]] فراتر از مرزهای ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی و مانند آن قرار می‌گیرد، و به تعبیر [[قرآن]]، یک [[امت]] است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. [[امت]]، گروه‌های از هر [[جامعه]]، چه [[انسانی]] و غیر [[انسانی]] است که [[هدف]] واحد، آنان را گِرد هم می‌آورد. از این رو، ‌امت در [[اسلام]] دارای مفهوم جدیدی از [[شهروندی]] است که شامل همه [[بشریت]] در طول و عرض [[تاریخ]] است و [[شهروندان]] آن در همه امصار و اعصار در [[اندیشه]] یک [[هدف]] متعالی و تحقّق آن گِرد هم آمده‌اند که همان [[کرامت]] یابی [[بشر]] در سایه [[قسط]] و [[عدالت]] مبتنی بر آموزه‌های [[وحیانی]] و [[مدیریت]] [[رهبران الهی]] مانند [[انبیاء]] و [[اولیاء]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، لذا [[هویّت]] [[اسلامی]] مرزهای خُرد و تنگ نظرانه ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی را در هم شکسته و شبکه‌ای واحدی از [[مسلمانان]] را در همه [[جهان]] گرد هم می‌آورد. بر اساس نگرش [[اسلامی]]، هر [[فرد]] [[انسانی]] در هر کشوری از [[جهان]] و از هر ملیتی که باشد اگر به [[دین اسلام]] [[ایمان]] و [[التزام]] داشته باشد، عضو [[امّت اسلام]] و دارای [[هویّت]] [[اسلامی]] است<ref>ر.ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.</ref>.
* بر همین اساس، [[جامعه اسلامی]] فراتر از مرزهای ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی و مانند آن قرار می‌گیرد، و به تعبیر [[قرآن]]، یک [[امت]] است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. [[امت]]، گروه‌های از هر [[جامعه]]، چه [[انسانی]] و غیر [[انسانی]] است که [[هدف]] واحد، آنان را گِرد هم می‌آورد. از این رو، ‌امت در [[اسلام]] دارای مفهوم جدیدی از [[شهروندی]] است که شامل همه [[بشریت]] در طول و عرض [[تاریخ]] است و [[شهروندان]] آن در همه امصار و اعصار در [[اندیشه]] یک [[هدف]] متعالی و تحقّق آن گِرد هم آمده‌اند که همان [[کرامت]] یابی [[بشر]] در سایه [[قسط]] و [[عدالت]] مبتنی بر آموزه‌های [[وحیانی]] و [[مدیریت]] [[رهبران الهی]] مانند [[انبیاء]] و [[اولیاء]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، لذا [[هویّت]] [[اسلامی]] مرزهای خُرد و تنگ نظرانه ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی را در هم شکسته و شبکه‌ای واحدی از [[مسلمانان]] را در همه [[جهان]] گرد هم می‌آورد. بر اساس نگرش [[اسلامی]]، هر [[فرد]] [[انسانی]] در هر کشوری از [[جهان]] و از هر ملیتی که باشد اگر به [[دین اسلام]] [[ایمان]] و [[التزام]] داشته باشد، عضو [[امّت اسلام]] و دارای [[هویّت]] [[اسلامی]] است<ref>ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش