پرش به محتوا

ویژگی یاران امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ویژگی یاران امام حسین در حدیث]] - [[ویژگی یاران امام حسین در تاریخ اسلامی]] - [[ویژگی یاران امام حسین در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ویژگی یاران امام حسین در حدیث]] - [[ویژگی یاران امام حسین در تاریخ اسلامی]] - [[ویژگی یاران امام حسین در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}


==[[بهترین]] [[یاران]]==
== [[بهترین]] [[یاران]] ==
برپایه گزارش شماری از منابع معتبر [[تاریخی]]، [[امام حسین]]{{ع}} هنگام [[غروب]] [[تاسوعا]]، ضمن خطابه‌ای حماسی، در [[ستایش]] از یاران خود فرمود: «من، یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، سراغ ندارم»<ref>{{متن حدیث|فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ‏ لِي‏ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي}} (مثیر الأحزان، ص۵۲).</ref>. این سخن، حاکی از آن است که یاران امام حسین{{ع}}، انسان‌های کاملِ دوران امامتِ آن بزرگوار بوده‌اند؛ لذا در «[[زیارت رجبیّه]]» آمده است: «[[سلام]] بر شما، ای خدایی‌شدگان! شما [[برگزیدگان]] خدایید که [[خداوند]]، شما را برای ابا [[عبد]] [[اللّه]]{{ع}}، [[انتخاب]] کرده است»<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ‏ عَلَيْكُمْ‏ أَيُّهَا الرَّبَّانِيُّونَ‏ أَنْتُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ اخْتَارَكُمُ اللَّهُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}}} (الإقبال، ج۳، ص۳۴۱؛ مصباح الزائر، ص۲۹۱).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۱.</ref>
برپایه گزارش شماری از منابع معتبر [[تاریخی]]، [[امام حسین]] {{ع}} هنگام [[غروب]] [[تاسوعا]]، ضمن خطابه‌ای حماسی، در [[ستایش]] از یاران خود فرمود: «من، یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود، سراغ ندارم»<ref>{{متن حدیث|فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ‏ لِي‏ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي}} (مثیر الأحزان، ص۵۲).</ref>. این سخن، حاکی از آن است که یاران امام حسین {{ع}}، انسان‌های کاملِ دوران امامتِ آن بزرگوار بوده‌اند؛ لذا در «[[زیارت رجبیّه]]» آمده است: «[[سلام]] بر شما، ای خدایی‌شدگان! شما [[برگزیدگان]] خدایید که [[خداوند]]، شما را برای ابا [[عبد]] [[اللّه]] {{ع}}، [[انتخاب]] کرده است»<ref>{{متن حدیث|السَّلَامُ‏ عَلَيْكُمْ‏ أَيُّهَا الرَّبَّانِيُّونَ‏ أَنْتُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ اخْتَارَكُمُ اللَّهُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}}} (الإقبال، ج۳، ص۳۴۱؛ مصباح الزائر، ص۲۹۱).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۱.</ref>


==دستیابی به قلّه [[یقین]]==
== دستیابی به قلّه [[یقین]] ==
سخنانِ شماری از [[یاران امام]]{{ع}} در ابراز [[عشق]] و [[وفاداری]] به ایشان، حاکی از آن است که آنان، به قلّه یقین - که نقطه اوج [[کمالات انسانی]] است-، دست یافته بودند؛ مانند این سخن [[سعید بن عبداللّه حنفی]] خطاب به [[امام]]{{ع}} که: «به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر بدانم که کشته می‌شوم و بار دیگر، زنده می‌شوم و آن گاه، زنده زنده، سوزانده و قطعه قطعه می‌شوم و هفتاد بار دیگر این کار با من تکرار می‌شود، از تو جدا نمی‌شوم تا در راه تو بمیرم! چرا چنین نکنم؟ کشته شدن که تنها یک بار است و پس از آن، [[کرامت]] بی‌پایانِ همیشگی است»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّي أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُحْرَقُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُذْرَى يُفْعَلُ ذَلِكَ بِي سَبْعِينَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُكَ حَتَّى‏ أَلْقَى‏ حِمَامِي‏ دُونَكَ‏ وَ كَيْفَ لَا أَفْعَلُ ذَلِكَ وَ إِنَّمَا هِيَ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِيَ الْكَرَامَةُ الَّتِي لَا انْقِضَاءَ لَهَا أَبَداً؟!}} (تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۵۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۲.</ref>
سخنانِ شماری از [[یاران امام]] {{ع}} در ابراز [[عشق]] و [[وفاداری]] به ایشان، حاکی از آن است که آنان، به قلّه یقین - که نقطه اوج [[کمالات انسانی]] است-، دست یافته بودند؛ مانند این سخن [[سعید بن عبداللّه حنفی]] خطاب به [[امام]] {{ع}} که: «به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر بدانم که کشته می‌شوم و بار دیگر، زنده می‌شوم و آن گاه، زنده زنده، سوزانده و قطعه قطعه می‌شوم و هفتاد بار دیگر این کار با من تکرار می‌شود، از تو جدا نمی‌شوم تا در راه تو بمیرم! چرا چنین نکنم؟ کشته شدن که تنها یک بار است و پس از آن، [[کرامت]] بی‌پایانِ همیشگی است»<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّي أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُحْرَقُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُذْرَى يُفْعَلُ ذَلِكَ بِي سَبْعِينَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُكَ حَتَّى‏ أَلْقَى‏ حِمَامِي‏ دُونَكَ‏ وَ كَيْفَ لَا أَفْعَلُ ذَلِكَ وَ إِنَّمَا هِيَ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِيَ الْكَرَامَةُ الَّتِي لَا انْقِضَاءَ لَهَا أَبَداً؟!}} (تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۱۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۵۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۲.</ref>


==[[شهود حقایق غیبی]]==
== [[شهود حقایق غیبی]] ==
بر پایه شماری از [[روایات]]، [[یاران امام حسین]]{{ع}}، جایگاه خود در [[بهشت]] را می‌دیدند و بدین جهت، با [[اشتیاق]] کامل به استقبال [[شهادت]] می‌رفتند. [[محمد بن عماره]] می‌گوید که از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: یاران امام حسین{{ع}}، چگونه از [[مرگ]] استقبال می‌کردند؟ فرمود: «پرده از برابرِ آنها کنار رفت تا این که جایگاهشان را در بهشت، دیدند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُمْ كُشِفَ لَهُمُ الْغِطَاءُ حَتَّى رَأَوْا مَنَازِلَهُمْ‏ مِنَ‏ الْجَنَّةِ...}} (علل الشرائع، ص۲۲۹، ح۱؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۷، ح۱).</ref>. در [[روایت]] دیگری از [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}}، آمده است که [[شب عاشورا]]، پس از آنکه [[امام حسین]]{{ع}} اجازه داد تا یارانش او را تنها بگذارند و آنها نپذیرفتند، امام{{ع}} تأکید کرد که: «شما، فردا چنان کشته می‌شوید که هیچ کس از شما، [[نجات]] پیدا نمی‌کند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّكُمْ‏ تُقْتَلُونَ‏ غَداً كَذَلِكَ لَا يُفْلِتُ مِنْكُمْ رَجُلٌ}}.</ref>. آنها گفتند: [[ستایش]]، خدایی را که به ما با کشته شدن با تو، [[شرافت]] بخشید! سپس امام{{ع}}، برای آنها [[دعا]] کرد و فرمود: «سرتان را بالا بگیرید و نگاه کنید»<ref>{{متن حدیث|ارْفَعُوا رُءُوسَكُمْ وَ انْظُرُوا}}.</ref>. آنان به جایگاه و منزلگاه‌هایشان در بهشت، نگاه کردند، در حالی که آن امام{{ع}} به ایشان می‌فرمود: «فلانی! این، جای توست. فلانی! این، قصر توست. فلانی! این درجه توست. پس هر کدام از آنها، با سینه و صورت خود، از تیرها و شمشیرها استقبال می‌کرد تا در بهشت به جایگاهش برسد»<ref>{{متن حدیث|هَذَا مَنْزِلُكَ يَا فُلَانُ وَ هَذَا قَصْرُكَ يَا فُلَانُ وَ هَذِهِ دَرَجَتُكَ يَا فُلَانُ فَكَانَ الرَّجُلُ يَسْتَقْبِلُ الرِّمَاحَ وَ السُّيُوفَ بِصَدْرِهِ وَ وَجْهِهِ لِيَصِلَ إِلَى مَنْزِلِهِ مِنَ‏ الْجَنَّةِ}} (الخرائج والجرائح، ج۲، ص۸۴۷، ح۶۲؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۸، ح۳).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۲.</ref>
بر پایه شماری از [[روایات]]، [[یاران امام حسین]] {{ع}}، جایگاه خود در [[بهشت]] را می‌دیدند و بدین جهت، با [[اشتیاق]] کامل به استقبال [[شهادت]] می‌رفتند. [[محمد بن عماره]] می‌گوید که از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: یاران امام حسین {{ع}}، چگونه از [[مرگ]] استقبال می‌کردند؟ فرمود: «پرده از برابرِ آنها کنار رفت تا این که جایگاهشان را در بهشت، دیدند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُمْ كُشِفَ لَهُمُ الْغِطَاءُ حَتَّى رَأَوْا مَنَازِلَهُمْ‏ مِنَ‏ الْجَنَّةِ...}} (علل الشرائع، ص۲۲۹، ح۱؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۷، ح۱).</ref>. در [[روایت]] دیگری از [[امام]] [[زین العابدین]] {{ع}}، آمده است که [[شب عاشورا]]، پس از آنکه [[امام حسین]] {{ع}} اجازه داد تا یارانش او را تنها بگذارند و آنها نپذیرفتند، امام {{ع}} تأکید کرد که: «شما، فردا چنان کشته می‌شوید که هیچ کس از شما، [[نجات]] پیدا نمی‌کند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّكُمْ‏ تُقْتَلُونَ‏ غَداً كَذَلِكَ لَا يُفْلِتُ مِنْكُمْ رَجُلٌ}}.</ref>. آنها گفتند: [[ستایش]]، خدایی را که به ما با کشته شدن با تو، [[شرافت]] بخشید! سپس امام {{ع}}، برای آنها [[دعا]] کرد و فرمود: «سرتان را بالا بگیرید و نگاه کنید»<ref>{{متن حدیث|ارْفَعُوا رُءُوسَكُمْ وَ انْظُرُوا}}.</ref>. آنان به جایگاه و منزلگاه‌هایشان در بهشت، نگاه کردند، در حالی که آن امام {{ع}} به ایشان می‌فرمود: «فلانی! این، جای توست. فلانی! این، قصر توست. فلانی! این درجه توست. پس هر کدام از آنها، با سینه و صورت خود، از تیرها و شمشیرها استقبال می‌کرد تا در بهشت به جایگاهش برسد»<ref>{{متن حدیث|هَذَا مَنْزِلُكَ يَا فُلَانُ وَ هَذَا قَصْرُكَ يَا فُلَانُ وَ هَذِهِ دَرَجَتُكَ يَا فُلَانُ فَكَانَ الرَّجُلُ يَسْتَقْبِلُ الرِّمَاحَ وَ السُّيُوفَ بِصَدْرِهِ وَ وَجْهِهِ لِيَصِلَ إِلَى مَنْزِلِهِ مِنَ‏ الْجَنَّةِ}} (الخرائج والجرائح، ج۲، ص۸۴۷، ح۶۲؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۹۸، ح۳).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۲.</ref>


==سَروران [[شهیدان]]==
== سَروران [[شهیدان]] ==
همان سان که امام حسین{{ع}}، «[[سیّد الشهدا]] (سَرور شهیدان)» [[لقب]] یافته است، [[یاران]] او نیز سَروران شهیدان، شمرده شده‌اند، چنان که در روایتی از [[پیامبر خدا]]{{صل}}، - که در آن به [[آینده]] امام حسین{{ع}} و [[ماجرای کربلا]] اشاره شده - آمده است: «گروهی از [[مسلمانان]]، او را [[یاری]] می‌دهند. آنها در [[روز قیامت]]، از بزرگانِ [[شهیدان]] امّتم هستند»<ref>{{متن حدیث|تَنْصُرُهُ‏ عِصَابَةٌ مِنَ‏ الْمُسْلِمِينَ‏ أُولَئِكَ مِنْ سَادَةِ شُهَدَاءِ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} (الأمالی، صدوق، ص۱۷۷، ح۱۷۸؛ بشارة المصطفی، ص۱۹۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۳.</ref>
همان سان که امام حسین {{ع}}، «[[سیّد الشهدا]] (سَرور شهیدان)» [[لقب]] یافته است، [[یاران]] او نیز سَروران شهیدان، شمرده شده‌اند، چنان که در روایتی از [[پیامبر خدا]] {{صل}}، - که در آن به [[آینده]] امام حسین {{ع}} و [[ماجرای کربلا]] اشاره شده - آمده است: «گروهی از [[مسلمانان]]، او را [[یاری]] می‌دهند. آنها در [[روز قیامت]]، از بزرگانِ [[شهیدان]] امّتم هستند»<ref>{{متن حدیث|تَنْصُرُهُ‏ عِصَابَةٌ مِنَ‏ الْمُسْلِمِينَ‏ أُولَئِكَ مِنْ سَادَةِ شُهَدَاءِ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} (الأمالی، صدوق، ص۱۷۷، ح۱۷۸؛ بشارة المصطفی، ص۱۹۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۳.</ref>


==پیش از خشک شدن عَرَق اسب‌هایشان، به [[بهشت]] می‌روند==
== پیش از خشک شدن عَرَق اسب‌هایشان، به [[بهشت]] می‌روند ==
از [[کعب الأحبار]] نقل شده که گفته است: در کتاب ما (یعنی [[تورات]])، آمده: «مردی از [[فرزندان]] [[محمّد]] [[پیامبر خدا]]{{صل}}، کشته می‌شود که عَرَق مَرکب یارانش خشک نشده، وارد بهشت می‌شوند و با [[حور العین]]، هماغوش می‌گردند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} يُقْتَلُ وَ لَا يَجِفُّ عَرَقُ دَوَابِّ أَصْحَابِهِ حَتَّى يَدْخُلُوا الْجَنَّةَ فَيُعَانِقُوا الْحُورَ الْعِينَ‏}} (الأمالی، صدوق، ص۲۰۳ الرقم ۲۲۰؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۲۴ الرقم ۲).</ref>. همچنین در برخی از [[منابع اهل سنّت]]، از [[عمّار دُهْنی]] گزارش شده که گفته است: «[[علی]]{{ع}} از کنار [[کعب]] گذشت. کعب گفت: از فرزندان این مرد، کسی در میان گروهی (یارانش) کشته می‌شود که عَرَق اسبانشان خشک نشده، به [[خدمت]] محمّد{{صل}} وارد می‌شوند. پس [[حسن]]{{ع}} عبور کرد. گفتند: ای [[ابو اسحاق]]! این است؟ گفت: نه. پس [[حسین]]{{ع}} آمد. گفتند: این است؟ گفت: آری<ref>{{متن حدیث|مَرَّ عَلِيٌّ{{ع}} عَلَى كَعْبٍ، فَقَالَ: يُقْتَلُ مِنْ وُلدِ هَذَا الرَّجُلِ رَجُلٌ فِي عِصَابَةٍ لَا يَجِفُّ عَرَقُ خُيُولِهِمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَى مُحَمَّدٍ{{صل}}، فَمَرَّ حَسَنٌ{{ع}} فَقَالُوا: هَذَا يَا أبَا إسْحَاقَ؟ قالَ: لَا. فَمَرَّ حُسَيْنٌ{{ع}} فَقَالُوا: هَذَا؟ قَالَ: نَعَمْ}} (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۷ الرقم ۲۸۵۱؛ تهذیب الکمال، ج۶، ص۴۱۰).</ref>»<ref>گفتنی است در کتاب الدمعة الساکبة، ضمن نقل داستانی آمده که زینب{{س}} در شب عاشورا، خطاب به امام حسین{{ع}} گفت: «برادر! آیا یارانت را آزموده‌ای؟ من نگرانم که تو را هنگام حمله دشمن و کشاکش شمشیرها تسلیم دشمن کنند. امام{{ع}} گریست و در پاسخ فرمود: به خدا سوگند، آنها را آزموده‌ام. در میان آنها، جز جنگاور دلاور و استوار نیست. به مرگ، همان اندازه علاقه دارند که نوزاد به شیر مادرش دارد». لیکن همان طور که نویسنده این کتاب، اعتراف کرده است، این مطلب، در منابع معتبر، وجود ندارد.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۴.</ref>
از [[کعب الأحبار]] نقل شده که گفته است: در کتاب ما (یعنی [[تورات]])، آمده: «مردی از [[فرزندان]] [[محمّد]] [[پیامبر خدا]] {{صل}}، کشته می‌شود که عَرَق مَرکب یارانش خشک نشده، وارد بهشت می‌شوند و با [[حور العین]]، هماغوش می‌گردند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ رَجُلًا مِنْ وُلْدِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} يُقْتَلُ وَ لَا يَجِفُّ عَرَقُ دَوَابِّ أَصْحَابِهِ حَتَّى يَدْخُلُوا الْجَنَّةَ فَيُعَانِقُوا الْحُورَ الْعِينَ‏}} (الأمالی، صدوق، ص۲۰۳ الرقم ۲۲۰؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۲۲۴ الرقم ۲).</ref>. همچنین در برخی از [[منابع اهل سنّت]]، از [[عمّار دُهْنی]] گزارش شده که گفته است: «[[علی]] {{ع}} از کنار [[کعب]] گذشت. کعب گفت: از فرزندان این مرد، کسی در میان گروهی (یارانش) کشته می‌شود که عَرَق اسبانشان خشک نشده، به [[خدمت]] محمّد {{صل}} وارد می‌شوند. پس [[حسن]] {{ع}} عبور کرد. گفتند: ای [[ابو اسحاق]]! این است؟ گفت: نه. پس [[حسین]] {{ع}} آمد. گفتند: این است؟ گفت: آری<ref>{{متن حدیث|مَرَّ عَلِيٌّ {{ع}} عَلَى كَعْبٍ، فَقَالَ: يُقْتَلُ مِنْ وُلدِ هَذَا الرَّجُلِ رَجُلٌ فِي عِصَابَةٍ لَا يَجِفُّ عَرَقُ خُيُولِهِمْ حَتَّى يَرِدُوا عَلَى مُحَمَّدٍ {{صل}}، فَمَرَّ حَسَنٌ {{ع}} فَقَالُوا: هَذَا يَا أبَا إسْحَاقَ؟ قالَ: لَا. فَمَرَّ حُسَيْنٌ {{ع}} فَقَالُوا: هَذَا؟ قَالَ: نَعَمْ}} (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۷ الرقم ۲۸۵۱؛ تهذیب الکمال، ج۶، ص۴۱۰).</ref>»<ref>گفتنی است در کتاب الدمعة الساکبة، ضمن نقل داستانی آمده که زینب {{س}} در شب عاشورا، خطاب به امام حسین {{ع}} گفت: «برادر! آیا یارانت را آزموده‌ای؟ من نگرانم که تو را هنگام حمله دشمن و کشاکش شمشیرها تسلیم دشمن کنند. امام {{ع}} گریست و در پاسخ فرمود: به خدا سوگند، آنها را آزموده‌ام. در میان آنها، جز جنگاور دلاور و استوار نیست. به مرگ، همان اندازه علاقه دارند که نوزاد به شیر مادرش دارد». لیکن همان طور که نویسنده این کتاب، اعتراف کرده است، این مطلب، در منابع معتبر، وجود ندارد.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۳۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش