کتل: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== مقدمه == | |||
==مقدمه== | |||
'''کتل'''، [[علم]] بزرگی است که در دستههای [[عزاداری]] حرکت میدهند، [[توغ]]، [[علمی]] که قسمت فوقانی آن را پیراهن بی آستین مانندی بپوشند، همانند تکیه و متکایی که بر چوب [[نصب]] شده باشد و همراه با علامت و [[بیرق]] در [[مراسم]] [[عزاداری]] حرکت دهند، [[علم]] و کتل [[راه]] انداختن، کتل بستن، یعنی دستههای [[عزاداری]] با [[علم]] و کتل برپا کنند و بگردانند. به علامت و اسبانی هم که به [[هیئت]] و شکل مخصوصی در روزهای عزا حرکت دهند، [[علم]] و کتل میگویند<ref>لغتنامه، دهخدا.</ref>. "تکیههای مشهور در گذشته، کتل میبستند. یعنی پسر بچۀ دو سه سالهای را در حالی که [[غرق]] در جواهرات و طلاجات میکردند، بر اسب [[زینت]] کردهای مینشاندند و عدّهای از [[جوانان]] [[قوی]] هیکل و بزن بهادر را با [[شمشیر]] و قدّاره به منظور [[حفاظت]] در اطراف آن میگماردند و ادّعا داشتند که هیچ کس نمیتواند [[کودکی]] را با این همه طلا و جواهر از جمع [[عزاداران]] ما بیرون ببرد و این را نشانۀ [[برتری]] و قدرتمندی دسته و تکیۀ محلۀ خود میدانستند. عدّهای از [[مردم]] برای [[سلامتی]] پسر دو سه سالۀ خود، [[نذر]] میکردند که او را کتل کنند..."<ref>تاریخ تکایا و عزاداری قم، ص۲۱۴.</ref>. این نیز تعریف دیگری از کتل است، متفاوت با معنای نخست، بازهم دریغ و افسوس، از پرداختن به شکلها و [[ظواهر]] و [[غفلت]] از محتوای [[عاشورا]] و [[روح]] [[کربلا]]!<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۹۶.</ref>. | '''کتل'''، [[علم]] بزرگی است که در دستههای [[عزاداری]] حرکت میدهند، [[توغ]]، [[علمی]] که قسمت فوقانی آن را پیراهن بی آستین مانندی بپوشند، همانند تکیه و متکایی که بر چوب [[نصب]] شده باشد و همراه با علامت و [[بیرق]] در [[مراسم]] [[عزاداری]] حرکت دهند، [[علم]] و کتل [[راه]] انداختن، کتل بستن، یعنی دستههای [[عزاداری]] با [[علم]] و کتل برپا کنند و بگردانند. به علامت و اسبانی هم که به [[هیئت]] و شکل مخصوصی در روزهای عزا حرکت دهند، [[علم]] و کتل میگویند<ref>لغتنامه، دهخدا.</ref>. "تکیههای مشهور در گذشته، کتل میبستند. یعنی پسر بچۀ دو سه سالهای را در حالی که [[غرق]] در جواهرات و طلاجات میکردند، بر اسب [[زینت]] کردهای مینشاندند و عدّهای از [[جوانان]] [[قوی]] هیکل و بزن بهادر را با [[شمشیر]] و قدّاره به منظور [[حفاظت]] در اطراف آن میگماردند و ادّعا داشتند که هیچ کس نمیتواند [[کودکی]] را با این همه طلا و جواهر از جمع [[عزاداران]] ما بیرون ببرد و این را نشانۀ [[برتری]] و قدرتمندی دسته و تکیۀ محلۀ خود میدانستند. عدّهای از [[مردم]] برای [[سلامتی]] پسر دو سه سالۀ خود، [[نذر]] میکردند که او را کتل کنند..."<ref>تاریخ تکایا و عزاداری قم، ص۲۱۴.</ref>. این نیز تعریف دیگری از کتل است، متفاوت با معنای نخست، بازهم دریغ و افسوس، از پرداختن به شکلها و [[ظواهر]] و [[غفلت]] از محتوای [[عاشورا]] و [[روح]] [[کربلا]]!<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۹۶.</ref>. | ||