یزید بن مهلب: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[یزید بن مهلب در حدیث]] - [[یزید بن مهلب در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[یزید بن مهلب در حدیث]] - [[یزید بن مهلب در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==اوضاع داخلی دوران یزید بن عبدالملک== | == اوضاع داخلی دوران یزید بن عبدالملک == | ||
{{اصلی|یزید بن عبدالملک}} | {{اصلی|یزید بن عبدالملک}} | ||
حوادث [[سیاسی]] بسیاری در دوران یزید بن عبدالملک (یزید دوم) رخ داد. این خلیفه، [[اسیر]] [[تعصبات]] شدید [[حزب]] قیسی بود و از نتایج آن، شورش یزید بن مُهَلَّب است. نخستین علت این حرکت به [[اختلاف]] قدیمی میان [[حَجّاج]] و یزید بن مُهَلَّب بازمیگردد. مسئلهای که احتمالاً بنا به درگیریهای قبایلی، به برکناری او انجامید. | حوادث [[سیاسی]] بسیاری در دوران یزید بن عبدالملک (یزید دوم) رخ داد. این خلیفه، [[اسیر]] [[تعصبات]] شدید [[حزب]] قیسی بود و از نتایج آن، شورش یزید بن مُهَلَّب است. نخستین علت این حرکت به [[اختلاف]] قدیمی میان [[حَجّاج]] و یزید بن مُهَلَّب بازمیگردد. مسئلهای که احتمالاً بنا به درگیریهای قبایلی، به برکناری او انجامید. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
هنگامی که او بر [[کوفه]]، بصره، [[فارس]] و [[اهواز]] چیره شد و نزدیک بود قدرتش در همه [[عراق]] گسترده شود، مخالفتش را ادامه داد<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۵۸۵ - ۵۸۹.</ref> و شعاری برای مبازره با [[نظام]] اموی مطرح کرد: | هنگامی که او بر [[کوفه]]، بصره، [[فارس]] و [[اهواز]] چیره شد و نزدیک بود قدرتش در همه [[عراق]] گسترده شود، مخالفتش را ادامه داد<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۵۸۵ - ۵۸۹.</ref> و شعاری برای مبازره با [[نظام]] اموی مطرح کرد: | ||
«[[جهاد]] با [[مردم]] [[شام]] [[پاداش]] و [[ثواب]] بیشتری نسبت به جهاد با ترک و [[دیلم]] دارد». مردم با او [[بیعت]] کردند مبنی بر [[کتاب خدا]] و [[سنت]] پیامبرش محمد{{صل}} و با این شرط که [[سپاه شام]]، در سرزمینشان گام نگذارد و [[سیره]] [[حَجّاج]]، در میان آنان از سرگرفته نشود. | «[[جهاد]] با [[مردم]] [[شام]] [[پاداش]] و [[ثواب]] بیشتری نسبت به جهاد با ترک و [[دیلم]] دارد». مردم با او [[بیعت]] کردند مبنی بر [[کتاب خدا]] و [[سنت]] پیامبرش محمد {{صل}} و با این شرط که [[سپاه شام]]، در سرزمینشان گام نگذارد و [[سیره]] [[حَجّاج]]، در میان آنان از سرگرفته نشود. | ||
==جنبش ابن مهلب== | == جنبش ابن مهلب == | ||
حرکت ابن مُهَلَّب بر [[ضد]] باز گشت به [[سیاست]] توسعه طلبانه بود که سپاه شام را در عراق به [[خدمت]] میگرفت. پدیده قابل توجه در این حرکت، [[پیوستن]] گروهی از [[سپاهیان]] شامی به یزید بن مُهَلَّب بود، درحالی که برخی از عربهای [[خراسان]]، بهویژه [[قبیله ازد]] - که از [[عشیره]] [[یزید]] بودند - او را [[یاری]] نکردند. تلاش ابن مُهَلَّب برای جذب آنان و همکاریشان با [[بنی تمیم]] در جلوگیری او از خراسان بینتیجه بود و به وی نپیوستند. | حرکت ابن مُهَلَّب بر [[ضد]] باز گشت به [[سیاست]] توسعه طلبانه بود که سپاه شام را در عراق به [[خدمت]] میگرفت. پدیده قابل توجه در این حرکت، [[پیوستن]] گروهی از [[سپاهیان]] شامی به یزید بن مُهَلَّب بود، درحالی که برخی از عربهای [[خراسان]]، بهویژه [[قبیله ازد]] - که از [[عشیره]] [[یزید]] بودند - او را [[یاری]] نکردند. تلاش ابن مُهَلَّب برای جذب آنان و همکاریشان با [[بنی تمیم]] در جلوگیری او از خراسان بینتیجه بود و به وی نپیوستند. | ||
[[سیاست]] عمر پیش از این، عربهای خراسان را [[راضی]] کرده بود و [[خلیفه]] جدید، یزید، از طریق استاندارش در خراسان اجرای این سیاست را پذیرفت. | [[سیاست]] عمر پیش از این، عربهای خراسان را [[راضی]] کرده بود و [[خلیفه]] جدید، یزید، از طریق استاندارش در خراسان اجرای این سیاست را پذیرفت. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
حرکت یزید بن مُهَلَّب به استثنای [[قیام]] [[خوارج]] به [[رهبری]] [[شوذب]]، از مهمترین حرکتهای مخالف با [[نظام]] [[اموی]] در دوران یزید دوم توانستند سپاهیان عراقی را که برای [[سرکوب]] ایشان گسیل شده بودند، [[شکست]] دهند. آنان سرانجام با [[سپاه]] ده هزاری نفری اموی به [[فرماندهی]] [[سعید]] بن عمر الحرشی روبهرو شدند و پس از درگیری شکست خوردند<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۵۷۵ - ۵۷۸.</ref>. | حرکت یزید بن مُهَلَّب به استثنای [[قیام]] [[خوارج]] به [[رهبری]] [[شوذب]]، از مهمترین حرکتهای مخالف با [[نظام]] [[اموی]] در دوران یزید دوم توانستند سپاهیان عراقی را که برای [[سرکوب]] ایشان گسیل شده بودند، [[شکست]] دهند. آنان سرانجام با [[سپاه]] ده هزاری نفری اموی به [[فرماندهی]] [[سعید]] بن عمر الحرشی روبهرو شدند و پس از درگیری شکست خوردند<ref>طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۶، ص۵۷۵ - ۵۷۸.</ref>. | ||
ب) [[ظهور]] [[دعوت عباسی]] | ب) [[ظهور]] [[دعوت عباسی]] | ||
وقتی مردان [[بنیامیه]] برای [[ایجاد حکومت]] پهناور خود به [[شام]] رفتند، رقبای [[هاشمی]] ایشان در [[مدینه]] مستقر شدند. آنان در اثر شرایط پیرامونیشان و حضور جریانهای [[سیاسی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، به دو شاخه [[علوی]] و [[عباسی]] تقسیم شدند. هر شاخه انتظارات و توقعاتی داشت که برای رسیدن به آن در فرصتی کوتاه تلاش میکرد؛ اما [[ارتباط]] دوستانه و صمیمانه و به طور کلی [[منفعت]] مشترکی که [[دشمنی]] با [[بنیامیه]] بود، بین هر دو گروه وجود داشت. احتمالاً [[مردم]] در آن وقت با وجود اینکه آنان هر کدام نقش و جایگاهی داشتند، میان [[اهل بیت]]{{عم}} تفاوتی قائل نبودند<ref>محمود و الشریف، العالم الاسلامی فی العصر العباسی، ص۱۳.</ref>. | وقتی مردان [[بنیامیه]] برای [[ایجاد حکومت]] پهناور خود به [[شام]] رفتند، رقبای [[هاشمی]] ایشان در [[مدینه]] مستقر شدند. آنان در اثر شرایط پیرامونیشان و حضور جریانهای [[سیاسی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]]، به دو شاخه [[علوی]] و [[عباسی]] تقسیم شدند. هر شاخه انتظارات و توقعاتی داشت که برای رسیدن به آن در فرصتی کوتاه تلاش میکرد؛ اما [[ارتباط]] دوستانه و صمیمانه و به طور کلی [[منفعت]] مشترکی که [[دشمنی]] با [[بنیامیه]] بود، بین هر دو گروه وجود داشت. احتمالاً [[مردم]] در آن وقت با وجود اینکه آنان هر کدام نقش و جایگاهی داشتند، میان [[اهل بیت]] {{عم}} تفاوتی قائل نبودند<ref>محمود و الشریف، العالم الاسلامی فی العصر العباسی، ص۱۳.</ref>. | ||
[[محمد بن علی بن عبدالله بن عباس]] در اواخر [[قرن اول هجری]] در رأس [[بنی عباس]]، بود و در حُمَیْمَه میزیست<ref>حُمَیْمَه روستای کوچکی در شراة به سمت غرب در منطقه معان واقع در جنوب اردن است. ر.ک: معجم البلدان، ج۲ ص۳۰۷.</ref>. در همان حال، [[رهبری]] [[شیعه]] [[کیسانیه]]<ref>کیسانیه منسوب به ابیعمرو کیسان، فرمانده نگهبانان مختار بن ابیعبید ثقفی منسوب است. مختار در کوفه خروج کرد و به محمد بن حنفیه - مهدی - در سال ۶۶ هجری دعوت نمود. از اینرو پیروان این فرقه، کیسانیه، مختاریه و هاشمیه نامیده شدند؛ العبادی، فی التاریخ العباسی و الاندلسی، ص۱۹، پاورقی شماره۱.</ref> با [[ابوهاشم]]، عبدالله پسر [[محمد بن حنفیه]]، ملقب به مهدی، بود. ابوهاشم به علت اینکه [[حکومتها]] [[رهبران]] شیعه را تحت پیگرد قرار میدادند و جنبشهای مخالف [[شیعی]] را قلع و قمع میکردند، مخفیانه به نفع خودش [[دعوت]] میکرد و عدهای از یارانش او را [[یاری]] کرده دعوت او را [[ترویج]] مینمودند<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۵۹.</ref>. | [[محمد بن علی بن عبدالله بن عباس]] در اواخر [[قرن اول هجری]] در رأس [[بنی عباس]]، بود و در حُمَیْمَه میزیست<ref>حُمَیْمَه روستای کوچکی در شراة به سمت غرب در منطقه معان واقع در جنوب اردن است. ر. ک: معجم البلدان، ج۲ ص۳۰۷.</ref>. در همان حال، [[رهبری]] [[شیعه]] [[کیسانیه]]<ref>کیسانیه منسوب به ابیعمرو کیسان، فرمانده نگهبانان مختار بن ابیعبید ثقفی منسوب است. مختار در کوفه خروج کرد و به محمد بن حنفیه - مهدی - در سال ۶۶ هجری دعوت نمود. از اینرو پیروان این فرقه، کیسانیه، مختاریه و هاشمیه نامیده شدند؛ العبادی، فی التاریخ العباسی و الاندلسی، ص۱۹، پاورقی شماره۱.</ref> با [[ابوهاشم]]، عبدالله پسر [[محمد بن حنفیه]]، ملقب به مهدی، بود. ابوهاشم به علت اینکه [[حکومتها]] [[رهبران]] شیعه را تحت پیگرد قرار میدادند و جنبشهای مخالف [[شیعی]] را قلع و قمع میکردند، مخفیانه به نفع خودش [[دعوت]] میکرد و عدهای از یارانش او را [[یاری]] کرده دعوت او را [[ترویج]] مینمودند<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۵۹.</ref>. | ||
ابوهاشم، [[آخرین امام]] شیعه کیسانیه، در سال ۹۸ / ۷۱۶ در حالی که [[فرزندی]] نداشت، درگذشت. [[عباسیان]] از این [[فرصت]] استفاده کرده با شیعه کیسانیه همپیمان شدند. [[علی بن عبدالله عباسی]] [از این اوضاع] به نفع خودش استفاده کرد و به این اعتبار که او مسنترین فرد [[قوم]] در هر دو شاخه هاشمیان بود و بیآنکه کسی با او [[مخالفت]] یا در آرمانهای او [[شک]] کند، سخنگوی آنان شد. طبیعی بود که [[اهل بیت]]{{عم}} به هر تشکیلاتی که [[دعوت]] به [[آل محمد]] کند، با صرفنظر از خاندانی که بدان وابسته بود، [[رضایت]] دهد<ref>عباسیان با تعریف داستانی شرعی بودن خلافت خود را تفسیر میکردند. طبق آن داستان ابوهاشم به دعوت خلیفه سلیمان عبدالملک به دِمَشق رفت، خلیفه به او نیکی کرد و صله داد. سخنوری، ریاست و علم او باعث حسد خلیفه شده از او ترسید؛ زیرا دریافته بود که شیعه حزب رقیب بنیامیه است، از اینرو علیه ابوهاشم دسیسه و وی را مسموم کرد. ابوهاشم در نزدیکی منطقه حُمَیْمَه بود، که احساس کرد سم وارد بدنش شده و خواهد مُرد. به حُمَیْمَه رفت و در ملاقات با علی بن عبدالله عباسی خبر مرگش را در آینده نزدیک به او داد و به او وصیت کرده حق امامت را به او واگذار نمود و زمام دعوت کیسانیه را به او سپرده اسامی داعی الدعات و سایر داعیان کوفه را به او گفت. همچنین نامههایی را به او داد که به ایشان برساند. بر اثر این واگذاری، علی بن عبدالله عباسی و فرزندش محمد بعد از او، همه نقشهها و تبلیغات سری شیعه کیسانیه را وارث شدند. برخی از مورخان این روایت را مردود شمرده و به صحت آن اعتقاد ندارند.پیرامون این موضع ر.ک: ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۵۹؛ مقایسه کنید با ابنالطقطقا، الفخری...، ص۱۴۳ که میگوید هشام بن عبدالملک همان کسی است که ابوهاشم را دعوت کرد. العبادی، فی التاریخ العباسی و الأندلس، ص۱۹ - ۲۰؛ عمرو، علی عبدالرحمان، أثر الفرس السیاسی فی العصر العباسی الأول، ص۸۲ - ۸۳.</ref>. | ابوهاشم، [[آخرین امام]] شیعه کیسانیه، در سال ۹۸ / ۷۱۶ در حالی که [[فرزندی]] نداشت، درگذشت. [[عباسیان]] از این [[فرصت]] استفاده کرده با شیعه کیسانیه همپیمان شدند. [[علی بن عبدالله عباسی]] [از این اوضاع] به نفع خودش استفاده کرد و به این اعتبار که او مسنترین فرد [[قوم]] در هر دو شاخه هاشمیان بود و بیآنکه کسی با او [[مخالفت]] یا در آرمانهای او [[شک]] کند، سخنگوی آنان شد. طبیعی بود که [[اهل بیت]] {{عم}} به هر تشکیلاتی که [[دعوت]] به [[آل محمد]] کند، با صرفنظر از خاندانی که بدان وابسته بود، [[رضایت]] دهد<ref>عباسیان با تعریف داستانی شرعی بودن خلافت خود را تفسیر میکردند. طبق آن داستان ابوهاشم به دعوت خلیفه سلیمان عبدالملک به دِمَشق رفت، خلیفه به او نیکی کرد و صله داد. سخنوری، ریاست و علم او باعث حسد خلیفه شده از او ترسید؛ زیرا دریافته بود که شیعه حزب رقیب بنیامیه است، از اینرو علیه ابوهاشم دسیسه و وی را مسموم کرد. ابوهاشم در نزدیکی منطقه حُمَیْمَه بود، که احساس کرد سم وارد بدنش شده و خواهد مُرد. به حُمَیْمَه رفت و در ملاقات با علی بن عبدالله عباسی خبر مرگش را در آینده نزدیک به او داد و به او وصیت کرده حق امامت را به او واگذار نمود و زمام دعوت کیسانیه را به او سپرده اسامی داعی الدعات و سایر داعیان کوفه را به او گفت. همچنین نامههایی را به او داد که به ایشان برساند. بر اثر این واگذاری، علی بن عبدالله عباسی و فرزندش محمد بعد از او، همه نقشهها و تبلیغات سری شیعه کیسانیه را وارث شدند. برخی از مورخان این روایت را مردود شمرده و به صحت آن اعتقاد ندارند. پیرامون این موضع ر. ک: ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۵۹؛ مقایسه کنید با ابنالطقطقا، الفخری... ، ص۱۴۳ که میگوید هشام بن عبدالملک همان کسی است که ابوهاشم را دعوت کرد. العبادی، فی التاریخ العباسی و الأندلس، ص۱۹ - ۲۰؛ عمرو، علی عبدالرحمان، أثر الفرس السیاسی فی العصر العباسی الأول، ص۸۲ - ۸۳.</ref>. | ||
هیئتهای [[شیعی]] برای [[بیعت]] نزد [[محمد بن علی]]، [[جانشین]] [[ابوهاشم]] رفتند. نخستین کسان مَیسَرَة العبدی، ابوعِکرمه سّراج، محمد بن خنیس و حیّان عطّار بودند که به او گفتند: «دستت را دراز کن تا برای گرفتن [[حکومت]] با تو بیعت کنیم، شاید [[خدا]] به وسیله تو [[عدل]] را به پا داشته [[ستم]] را بمیراند و این [[زمان]] و شرایطی است که ما آن را مطابق با آنچه از علمایتان [[روایت]] شده، یافتیم»<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۸.</ref>. | هیئتهای [[شیعی]] برای [[بیعت]] نزد [[محمد بن علی]]، [[جانشین]] [[ابوهاشم]] رفتند. نخستین کسان مَیسَرَة العبدی، ابوعِکرمه سّراج، محمد بن خنیس و حیّان عطّار بودند که به او گفتند: «دستت را دراز کن تا برای گرفتن [[حکومت]] با تو بیعت کنیم، شاید [[خدا]] به وسیله تو [[عدل]] را به پا داشته [[ستم]] را بمیراند و این [[زمان]] و شرایطی است که ما آن را مطابق با آنچه از علمایتان [[روایت]] شده، یافتیم»<ref>دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۸.</ref>. |