شناخت قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
'''۲. [[شناخت تحلیلی]]''': مقصود از شناخت تحلیلی بازشناخت درونمایه، محتویات و مضامین قرآن است. که اصطلاحاً به آن "علوم فی القرآن" میگویند که البته انواع تفاسیر اعم از تفسیر تربیتی و بیشتر تفسیر موضوعی به آن میپردازند. اینکه قرآن به چه مسائلی و موضوعاتی میپردازد موردتوجه شناخت تحلیلی است و پیداست که نمایشان انواع شناختهای قرآن شناخت تحلیلی از اهمیت ویژهای برخوردار است. درباره ماهیت "شناخت تحلیلی" و در تعریف آن میتوان چنین گفت: در این مرحله، بررسی تحلیلی کتاب، موردنظر است، یعنی تشخیص اینکه این کتاب مشتمل بر چه مطالبی است و چه هدفی را تعقیب میکند، درباره جهان چه نظری دارد، نظرش درباره انسان چیست؟ چه دیدی درباره جامعه دارد؟ سبک ارائه مطالب در آن و شیوه برخورد آن با مسائل چگونه است؟ آیا دیدی فیلسوفانه و یا بهاصطلاح امروز عالمانه دارد؟ آیا قضایا را از دریچه چشم یک عارف نگاه میکند و یا آنکه سبکش مخصوص به خود است؟ آیا این کتاب پیامی و رهنمودی برای بشریت دارد یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت است آن پیام چیست؟<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۵</ref> بهعبارتیدیگر: در باب شناخت تحلیلی قرآن باید ببینیم قرآن مجموعاً مشتمل بر چه مسائلی است و آن مسائل را چگونه عرضه کرده است. استدلالها واحتجاجات قرآنی در زمینههای مختلف چگونه است؟ آیا چون قرآن حافظ و حارس و نگهبان ایمان است و پیامش یک پیام ایمانی است، به عقل به چشم یک رقیب نگاه میکند و میکوشد تا جلوی تهاجم عقل را بگیرد و دستوپای رقیب را ببندد و یا بهعکس همواره به چشم یک حامی و یک مدافع به عقل نگاه میکند و از نیروی آن استمداد میکند؟<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۶</ref> بااینحال، بهرغم گستردگی موضوعات قرآن، مباحث و موضوعات آن را میتوان به شش دسته تقسیم کرد که عبارتاند از: خداشناسی؛ جهانشناسی؛ انسانشناسی؛ جامعهشناسی؛ قرآنشناسی؛ پیامبرشناسی.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۳۱</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص ۲۵ تا ۴۰.</ref>. | '''۲. [[شناخت تحلیلی]]''': مقصود از شناخت تحلیلی بازشناخت درونمایه، محتویات و مضامین قرآن است. که اصطلاحاً به آن "علوم فی القرآن" میگویند که البته انواع تفاسیر اعم از تفسیر تربیتی و بیشتر تفسیر موضوعی به آن میپردازند. اینکه قرآن به چه مسائلی و موضوعاتی میپردازد موردتوجه شناخت تحلیلی است و پیداست که نمایشان انواع شناختهای قرآن شناخت تحلیلی از اهمیت ویژهای برخوردار است. درباره ماهیت "شناخت تحلیلی" و در تعریف آن میتوان چنین گفت: در این مرحله، بررسی تحلیلی کتاب، موردنظر است، یعنی تشخیص اینکه این کتاب مشتمل بر چه مطالبی است و چه هدفی را تعقیب میکند، درباره جهان چه نظری دارد، نظرش درباره انسان چیست؟ چه دیدی درباره جامعه دارد؟ سبک ارائه مطالب در آن و شیوه برخورد آن با مسائل چگونه است؟ آیا دیدی فیلسوفانه و یا بهاصطلاح امروز عالمانه دارد؟ آیا قضایا را از دریچه چشم یک عارف نگاه میکند و یا آنکه سبکش مخصوص به خود است؟ آیا این کتاب پیامی و رهنمودی برای بشریت دارد یا نه؟ و اگر پاسخ مثبت است آن پیام چیست؟<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۵</ref> بهعبارتیدیگر: در باب شناخت تحلیلی قرآن باید ببینیم قرآن مجموعاً مشتمل بر چه مسائلی است و آن مسائل را چگونه عرضه کرده است. استدلالها واحتجاجات قرآنی در زمینههای مختلف چگونه است؟ آیا چون قرآن حافظ و حارس و نگهبان ایمان است و پیامش یک پیام ایمانی است، به عقل به چشم یک رقیب نگاه میکند و میکوشد تا جلوی تهاجم عقل را بگیرد و دستوپای رقیب را ببندد و یا بهعکس همواره به چشم یک حامی و یک مدافع به عقل نگاه میکند و از نیروی آن استمداد میکند؟<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۶</ref> بااینحال، بهرغم گستردگی موضوعات قرآن، مباحث و موضوعات آن را میتوان به شش دسته تقسیم کرد که عبارتاند از: خداشناسی؛ جهانشناسی؛ انسانشناسی؛ جامعهشناسی؛ قرآنشناسی؛ پیامبرشناسی.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۳۱</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص ۲۵ تا ۴۰.</ref>. | ||
'''۳. [[شناخت ریشهای]]''': مقصود از شناخت ریشهای این است که به بررسی این مسئله باید پرداخت که مباحث و محتوای قرآن را با سایر کتابهای دینی و غیردینی که پیش و همزمان با قرآن وجود داشته مقایسه کنیم و ببینیم آیا قرآن حاوی مطالب کاملاً بدیع و نوینی است یا از کتابهای دیگر برگرفتهشده است. پاسخ به این پرسش و مسئله ازآنجهت مهم است که شماری از خاورشناسان برای تضعیف قران و تخریب آسمانی بودن این کتاب آسمانی، پیوسته بر این نکته پای میفشرند که قرآن از کتابهای پیش از خود و بهویژه کتابهای آسمانی دیگر برگرفتهشده است و در حقیقت مدعیاند که [[پیامبر]] {{صل}} در سایه تعلیم ازاحبار و رهبان اینچنین کتابی را با ادعای اعجاز عرضه کرده است. این شبهه اصطلاحاً با عنوان "شبهه مصادر قرآن" یاد میشود و شناخت ریشهای قرآن به رفع این شبهه میپردازد.<ref>برای تفصیل بیشتر دراینباره ر. ک.محمدهادی معرفت، شبهات و ردود حول القرآن الکریم</ref> این نوع شناخت را میتوان اینچنین تعریف کرد: بعدازآنکه صحت استناد و انتساب یک کتاب به نویسندهاش محرز شد و بعدازاینکه محتوای کتاب بهخوبی تحلیل و بررسی شد، باید به تحقیق در این مورد بپردازیم که آیا مطالب و محتویات کتاب، فکر بدیع نویسنده آن است یا آنکه از اندیشه دیگران وام گرفتهشده است.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۶</ref> میباید قرآن را با تمام محتویاتش با کتابهای دیگری که در آن زمان وجود داشته و بهخصوص کتابهای مذهبی آن زمان مقایسه کنیم. در این مقایسه لازم است همه شرایط و امکانات را از قبیل میزان ارتباط شبهجزیره عربستان با سایر نقاط و تعداد آدمهای باسواد که در آن هنگام در مکه زندگی میکردند در نظر گرفت، آنگاه ارزیابی کرد که آیا آنچه در قرآن هست در کتابهای دیگر پیدا میشود یا نه، و اگر پیدا میشود به چه نسبت است؟ و آیا آن مطالبی که مشابه سایر کتابها است شکل اقتباس دارد یا آنکه مستقل است و حتی نقش تصحیح اغلاط آن کتابها و روشن کردن تحریفات آنها را ایفا میکند؟<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۸</ref>بهعبارتیدیگر باید تأکید کنیم که: معارف قرآن التقاطی و اقتباسی نیست بلکه ابتکاری است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۹</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص ۲۵ تا ۴۰.</ref>. | '''۳. [[شناخت ریشهای]]''': مقصود از شناخت ریشهای این است که به بررسی این مسئله باید پرداخت که مباحث و محتوای قرآن را با سایر کتابهای دینی و غیردینی که پیش و همزمان با قرآن وجود داشته مقایسه کنیم و ببینیم آیا قرآن حاوی مطالب کاملاً بدیع و نوینی است یا از کتابهای دیگر برگرفتهشده است. پاسخ به این پرسش و مسئله ازآنجهت مهم است که شماری از خاورشناسان برای تضعیف قران و تخریب آسمانی بودن این کتاب آسمانی، پیوسته بر این نکته پای میفشرند که قرآن از کتابهای پیش از خود و بهویژه کتابهای آسمانی دیگر برگرفتهشده است و در حقیقت مدعیاند که [[پیامبر]] {{صل}} در سایه تعلیم ازاحبار و رهبان اینچنین کتابی را با ادعای اعجاز عرضه کرده است. این شبهه اصطلاحاً با عنوان "شبهه مصادر قرآن" یاد میشود و شناخت ریشهای قرآن به رفع این شبهه میپردازد.<ref>برای تفصیل بیشتر دراینباره ر. ک. محمدهادی معرفت، شبهات و ردود حول القرآن الکریم</ref> این نوع شناخت را میتوان اینچنین تعریف کرد: بعدازآنکه صحت استناد و انتساب یک کتاب به نویسندهاش محرز شد و بعدازاینکه محتوای کتاب بهخوبی تحلیل و بررسی شد، باید به تحقیق در این مورد بپردازیم که آیا مطالب و محتویات کتاب، فکر بدیع نویسنده آن است یا آنکه از اندیشه دیگران وام گرفتهشده است.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۶</ref> میباید قرآن را با تمام محتویاتش با کتابهای دیگری که در آن زمان وجود داشته و بهخصوص کتابهای مذهبی آن زمان مقایسه کنیم. در این مقایسه لازم است همه شرایط و امکانات را از قبیل میزان ارتباط شبهجزیره عربستان با سایر نقاط و تعداد آدمهای باسواد که در آن هنگام در مکه زندگی میکردند در نظر گرفت، آنگاه ارزیابی کرد که آیا آنچه در قرآن هست در کتابهای دیگر پیدا میشود یا نه، و اگر پیدا میشود به چه نسبت است؟ و آیا آن مطالبی که مشابه سایر کتابها است شکل اقتباس دارد یا آنکه مستقل است و حتی نقش تصحیح اغلاط آن کتابها و روشن کردن تحریفات آنها را ایفا میکند؟<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۸</ref>بهعبارتیدیگر باید تأکید کنیم که: معارف قرآن التقاطی و اقتباسی نیست بلکه ابتکاری است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[آشنایی با قرآن (کتاب)|آشنایی با قرآن]]، ج ۱، ص ۱۹</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[چلچراغ حکمت ج۲۲ (کتاب)|قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲]]، ص ۲۵ تا ۴۰.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |