پیامبر خاتم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] به بیان شرایط [[دوران جاهلیت]] پرداخته و ویژگی‌های آن دوران را بیان کرده است؛ ویژگی‌هایی چون: بدتریندین، بدترین [[مردم]]، نبود پیوند [[خویشاوندی]] و [[قطع رحم]]، [[بت‌پرستی]]، [[گناه]]، دوری از [[تعالیم]] [[الهی]]، دوری از [[انبیای الهی]]، گرفتاری در [[فتنه‌ها]]، [[فساد]] و [[تباهی]]، رواج [[نیرنگ]] و [[فریب]]، وجود نشانه‌های [[تباهی]] و از میان رفتن نشانه‌های [[هدایت]]...<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۲۶، ۸۸، ۹۴، ۱۰۳ و ۱۸۷.</ref>.<ref>ر. ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۱.</ref> [[حضرت]] ضمن تصویرگری دقیق از آنچه در [[دوران جاهلیت]] بر [[مردمان]] [[حاکم]] بود، [[عظمت]] و عزتی را که [[مردم]] در سایه [[تعالیم]] [[پیامبر اکرم]] کسب کرده‌اند، گوشزد می‌کند: «و شما (ای گروه [[عرب]]) بر بدترین [[آیین]] و در نابسامان‌ترین شرایط می‌زیستند؛ در میان سنگلاخ‌های ناهموار و مارهای پرزهری که از آوازها نَرَمند، گویی کرند. [[آب]] [[آلوده]] و ناگوار می‌نوشیدید، غذای نامناسب و غیربهداشتی می‌خوردید، [[خون]] یکدیگر می‌ریختید و پیوند [[خویشاوندی]] را بریده بودید. [[بت‌پرستی]] میان شما رایج بود و [[گناهان]] (در میان شما) دایر»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَة}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۶.</ref>.  
[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] به بیان شرایط [[دوران جاهلیت]] پرداخته و ویژگی‌های آن دوران را بیان کرده است؛ ویژگی‌هایی چون: بدتریندین، بدترین [[مردم]]، نبود پیوند [[خویشاوندی]] و [[قطع رحم]]، [[بت‌پرستی]]، [[گناه]]، دوری از [[تعالیم]] [[الهی]]، دوری از [[انبیای الهی]]، گرفتاری در [[فتنه‌ها]]، [[فساد]] و [[تباهی]]، رواج [[نیرنگ]] و [[فریب]]، وجود نشانه‌های [[تباهی]] و از میان رفتن نشانه‌های [[هدایت]]...<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۲۶، ۸۸، ۹۴، ۱۰۳ و ۱۸۷.</ref>.<ref>ر. ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۱.</ref> [[حضرت]] ضمن تصویرگری دقیق از آنچه در [[دوران جاهلیت]] بر [[مردمان]] [[حاکم]] بود، [[عظمت]] و عزتی را که [[مردم]] در سایه [[تعالیم]] [[پیامبر اکرم]] کسب کرده‌اند، گوشزد می‌کند: «و شما (ای گروه [[عرب]]) بر بدترین [[آیین]] و در نابسامان‌ترین شرایط می‌زیستند؛ در میان سنگلاخ‌های ناهموار و مارهای پرزهری که از آوازها نَرَمند، گویی کرند. [[آب]] [[آلوده]] و ناگوار می‌نوشیدید، غذای نامناسب و غیربهداشتی می‌خوردید، [[خون]] یکدیگر می‌ریختید و پیوند [[خویشاوندی]] را بریده بودید. [[بت‌پرستی]] میان شما رایج بود و [[گناهان]] (در میان شما) دایر»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَی شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَة}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۶.</ref>.  


[[امیرمؤمنان]] {{ع}} در بخشی از سخنانش در [[وصف]] اوضاع و احوال [[جهان]]، [[هنگام ظهور]] [[پیامبر اسلام]] ({{صل}} و سلّم) چنین می‌فرماید: «[[خدای متعال]]، [[پیامبر اکرم]] ({{صل}}) را هنگامی به [[رسالت]] برگزید که دیر زمانی از [[بعثت]] [[انبیاء]] پیشین گذشته بود، [[مردمان]] در خوابی عمیق و طولانی فرو رفته بودند، شعله‌های [[فتنه]] و [[آشوب]] در سراسر [[دنیا]] برافروخته، و رشتۀ [[کارها]] از هم گسیخته بود. [[آتش]] [[جنگ]] شعله ور و [[تاریکی]] [[جهل]] و [[گناه]] فراگیر و [[نیرنگ]] و [[تزویر]]، [[آشکار]] بود. برگ‌های درخت [[زندگی]] [[بشر]] به زردی‌گراییده، [[امید]] باروری از آن نبود. آبها فرو رفته؛ مشعل‌های [[هدایت]] سرد و خاموش گشته؛ پرچم‌های [[ضلالت]] و [[گمراهی]] برافراشته بود. [[پستی]] و [[بدبختی]] به [[بشر]]، [[هجوم]] آورده چهرۀ [[زشت]] خود را نمایان ساخته بود. این [[فساد]] و تیره روزی، چیزی جز [[فتنه]] و [[آشوب]]، ببار نمی‌آورد و مردمی که [[بیم]] و [[هراس]] و [[ناامنی]] برایشان چیره گشته بود پناهگاهی جز [[شمشیر]] [[خون]] آشام نمی‌دیدند»<ref>{{متن حدیث|أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ‏ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیَا کَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَی حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ [إِعْوَارٍ] اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَی وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَی فَهِیَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیْفُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۹.</ref>.<ref>ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی، ؟؟؛ بیابانی اسکویی، محمد، ؟؟</ref> [[امام]] {{ع}} [[دلیل]] [[وضعیت نابسامان]] [[مردم]] و بروز [[فتنه]] در [[دوران جاهلیت]] را دور بودن [[مردم]] از [[تعالیم]] [[الهی]] [[انبیا]] می‌داند و به آنها هشدار می‌دهد و آنها را از [[سرنوشت]] پیشینیان خود [[آگاه]] می‌سازد تا آنها به آن [[سرنوشت]] دچار نشوند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۸</ref>.<ref>ر. ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۱.</ref>
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} در بخشی از سخنانش در [[وصف]] اوضاع و احوال [[جهان]]، [[هنگام ظهور]] [[پیامبر اسلام]] ({{صل}} و سلّم) چنین می‌فرماید: «[[خدای متعال]]، [[پیامبر اکرم]] ({{صل}}) را هنگامی به [[رسالت]] برگزید که دیر زمانی از [[بعثت]] [[انبیاء]] پیشین گذشته بود، [[مردمان]] در خوابی عمیق و طولانی فرو رفته بودند، شعله‌های [[فتنه]] و [[آشوب]] در سراسر [[دنیا]] برافروخته، و رشتۀ [[کارها]] از هم گسیخته بود. [[آتش]] [[جنگ]] شعله ور و [[تاریکی]] [[جهل]] و [[گناه]] فراگیر و [[نیرنگ]] و [[تزویر]]، [[آشکار]] بود. برگ‌های درخت [[زندگی]] [[بشر]] به زردی‌گراییده، [[امید]] باروری از آن نبود. آبها فرو رفته؛ مشعل‌های [[هدایت]] سرد و خاموش گشته؛ پرچم‌های [[ضلالت]] و [[گمراهی]] برافراشته بود. [[پستی]] و [[بدبختی]] به [[بشر]]، [[هجوم]] آورده چهرۀ [[زشت]] خود را نمایان ساخته بود. این [[فساد]] و تیره روزی، چیزی جز [[فتنه]] و [[آشوب]]، ببار نمی‌آورد و مردمی که [[بیم]] و [[هراس]] و [[ناامنی]] برایشان چیره گشته بود پناهگاهی جز [[شمشیر]] [[خون]] آشام نمی‌دیدند»<ref>{{متن حدیث|أَرْسَلَهُ عَلَی حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ‏ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیَا کَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَی حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ [إِعْوَارٍ] اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَی وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَی فَهِیَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیْفُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۹.</ref>.<ref>ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی،؟ ؟؛ بیابانی اسکویی، محمد،؟ ؟</ref> [[امام]] {{ع}} [[دلیل]] [[وضعیت نابسامان]] [[مردم]] و بروز [[فتنه]] در [[دوران جاهلیت]] را دور بودن [[مردم]] از [[تعالیم]] [[الهی]] [[انبیا]] می‌داند و به آنها هشدار می‌دهد و آنها را از [[سرنوشت]] پیشینیان خود [[آگاه]] می‌سازد تا آنها به آن [[سرنوشت]] دچار نشوند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۸</ref>.<ref>ر. ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۶۷۱.</ref>


[[حضرت محمد]] {{صل}} در چنین شرایطی در [[مکه]] [[چشم]] به [[جهان]] گشود. پدرش [[عبدالله]] در بازگشت از [[شام]] در [[شهر]] یثرب چشم از [[جهان]] فروبست و به [[دیدار]] کودکش [[محمد]] {{صل}} نائل نشد. [[مادر]] [[محمد]] {{صل}}، [[آمنه]] دختر وهب بن [[عبدمناف]] بود. برابر رسم خانواده‌های بزرگ [[مکه]] [[آمنه]] پسر عزیزش، [[محمد]] {{صل}} را به دایه‌ای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و [[پاک]] و دور از آلودگی‌ها پرورش یابد. حلیمه بر اثر علاقه و [[اصرار]] مادرش، [[محمد]] {{صل}} را که به سن پنج سالگی رسیده بود به [[مکه]] بازگردانید. دو سال بعد [[آمنه]] نیز [[جان]] به جان‌ آفرین [[تسلیم]] کرد، و [[محمد]] {{صل}} در دامان پدربزرگش [[عبدالمطلب]] پرورش یافت. دو سال بعد بر اثر درگذشت [[عبدالمطلب]]، به‌ ناچار [[محمد]] {{صل}} در سن هشت سالگی به [[خانه]] عموی خویش [[ابوطالب]] رفت و تحت [[سرپرستی]] وی قرار گرفت<ref>ر. ک. [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ ـ ۲۲۰.</ref>. [[ابوطالب]] و [[عبدالله]] از یک [[مادر]] بودند. او از شخصیت‌های بانفوذ [[مکه]] بود و به بازرگانی اشتغال داشت<ref>ر. ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۵؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ ـ ۲۲۰.</ref>. [[نقل]] است که در سفری تجاری، برادرزاده خویش [[محمد]] {{صل}} را همراه برد. چون به بُصری رسیدند، راهبی [[مسیحی]] به نام [[بحیرا]]، [[محمد]] {{صل}} را دید و [[ابوطالب]] را از [[آینده]] او خبر داد. [[بحیرا]] گفت که ما نشان او را در کتاب‌هایمان دیده‌ایم و وصفش را از پدرانمان شنیده‌ایم. [[محمد]] را از [[یهودیان]] دور [[دار]] که اگر او را بشناسند، به قتلش کمر خواهند بست<ref>ر. ک. [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ – ۲۲۰.</ref>.  
[[حضرت محمد]] {{صل}} در چنین شرایطی در [[مکه]] [[چشم]] به [[جهان]] گشود. پدرش [[عبدالله]] در بازگشت از [[شام]] در [[شهر]] یثرب چشم از [[جهان]] فروبست و به [[دیدار]] کودکش [[محمد]] {{صل}} نائل نشد. [[مادر]] [[محمد]] {{صل}}، [[آمنه]] دختر وهب بن [[عبدمناف]] بود. برابر رسم خانواده‌های بزرگ [[مکه]] [[آمنه]] پسر عزیزش، [[محمد]] {{صل}} را به دایه‌ای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و [[پاک]] و دور از آلودگی‌ها پرورش یابد. حلیمه بر اثر علاقه و [[اصرار]] مادرش، [[محمد]] {{صل}} را که به سن پنج سالگی رسیده بود به [[مکه]] بازگردانید. دو سال بعد [[آمنه]] نیز [[جان]] به جان‌ آفرین [[تسلیم]] کرد، و [[محمد]] {{صل}} در دامان پدربزرگش [[عبدالمطلب]] پرورش یافت. دو سال بعد بر اثر درگذشت [[عبدالمطلب]]، به‌ ناچار [[محمد]] {{صل}} در سن هشت سالگی به [[خانه]] عموی خویش [[ابوطالب]] رفت و تحت [[سرپرستی]] وی قرار گرفت<ref>ر. ک. [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ ـ ۲۲۰.</ref>. [[ابوطالب]] و [[عبدالله]] از یک [[مادر]] بودند. او از شخصیت‌های بانفوذ [[مکه]] بود و به بازرگانی اشتغال داشت<ref>ر. ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۵؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ ـ ۲۲۰.</ref>. [[نقل]] است که در سفری تجاری، برادرزاده خویش [[محمد]] {{صل}} را همراه برد. چون به بُصری رسیدند، راهبی [[مسیحی]] به نام [[بحیرا]]، [[محمد]] {{صل}} را دید و [[ابوطالب]] را از [[آینده]] او خبر داد. [[بحیرا]] گفت که ما نشان او را در کتاب‌هایمان دیده‌ایم و وصفش را از پدرانمان شنیده‌ایم. [[محمد]] را از [[یهودیان]] دور [[دار]] که اگر او را بشناسند، به قتلش کمر خواهند بست<ref>ر. ک. [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ – ۲۲۰.</ref>.  
خط ۲۹: خط ۲۹:


=== [[بعثت]] تا [[هجرت]] ===
=== [[بعثت]] تا [[هجرت]] ===
سرانجام در ۲۷ [[رجب]] (۱۳ سال پیش از [[هجرت]]/ ۶۱۰ م.) [[جبرئیل]] {{ع}} بر او ظاهر شد و نخستین [[آیات قرآن]] را به ایشان [[ابلاغ]] کرد و بدین‌سان، [[رسالت]] [[حضرت محمد]] {{صل}} آغاز گشت<ref>ر. ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۶-۱۷۷؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ - ۲۲۰</ref>. [[نبوّت]] [[پیامبر خاتم]] اگرچه به ظاهر ـ و از نظر زمان ـ بعد از همه [[پیامبران الهی]] است ولی در [[حقیقت]] پیش از همۀ آنها بوده است و نسبت به [[پیامبران پیشین]] [[برتری]] دارد<ref>ر. ک. بیابانی اسکویی، محمد، ؟؟</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در [[حدیثی]] به این مسأله اشاره دارند. [[علی]] بن معمّر می‌گوید از [[امام صادق]] {{ع}} دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى}}<ref>«این (پیامبر)، بیم‌دهنده‌ای از همان بیم‌دهندگان نخستین است» سوره نجم، آیه ۵۶.</ref> سؤال کردم، [[حضرت]] فرمود: «مقصود از او [[محمّد]] {{صل}} است آنگاه که آنها را به [[اقرار]] به [[خدا]] در ذرّ اوّل خواند. او نخستین کسی است که به [[ربوبیّت]] [[پروردگار]] عالم [[اقرار]] کرد<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی (هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی) قَالَ یَعْنِی بِهِ مُحَمَّداً حَیْثُ دَعَاهُمْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ فِی الذَّرِّ الْأَوَّلِ}}؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۵۰.</ref> و در جواب [[قریش]] که از ایشان درباره پیشی گرفتنش بر [[پیامبران]] دیگر سؤال کرده بودند؛ فرمود: همانا من اوّلین کسی بودم که به پروردگارم [[اقرار]] کردم و اوّلین کسی بودم که [[اجابت]] کردم آنگاه که از [[پیامبران]] [[پیمان]] گرفت و آنان را بر نفس خویش [[شاهد]] ساخت «آیا من [[پروردگار]] شمانیستم گفتند: چرا» پس من نخستین [[پیامبری]] بودم که «بلی» گفتم. پس در [[اقرار]] به [[خدای تعالی]] بر آنها پیشی گرفتم»<ref>{{متن حدیث|إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حَیْثُ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی فَکُنْتُ أَوَّلَ نَبِیٍّ قَالَ بَلَی فَسَبَقْتُهُمْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴. </ref>.
سرانجام در ۲۷ [[رجب]] (۱۳ سال پیش از [[هجرت]]/ ۶۱۰ م.) [[جبرئیل]] {{ع}} بر او ظاهر شد و نخستین [[آیات قرآن]] را به ایشان [[ابلاغ]] کرد و بدین‌سان، [[رسالت]] [[حضرت محمد]] {{صل}} آغاز گشت<ref>ر. ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۶-۱۷۷؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ص۲۱۱ - ۲۲۰</ref>. [[نبوّت]] [[پیامبر خاتم]] اگرچه به ظاهر ـ و از نظر زمان ـ بعد از همه [[پیامبران الهی]] است ولی در [[حقیقت]] پیش از همۀ آنها بوده است و نسبت به [[پیامبران پیشین]] [[برتری]] دارد<ref>ر. ک. بیابانی اسکویی، محمد،؟ ؟</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} در [[حدیثی]] به این مسأله اشاره دارند. [[علی]] بن معمّر می‌گوید از [[امام صادق]] {{ع}} دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى}}<ref>«این (پیامبر)، بیم‌دهنده‌ای از همان بیم‌دهندگان نخستین است» سوره نجم، آیه ۵۶.</ref> سؤال کردم، [[حضرت]] فرمود: «مقصود از او [[محمّد]] {{صل}} است آنگاه که آنها را به [[اقرار]] به [[خدا]] در ذرّ اوّل خواند. او نخستین کسی است که به [[ربوبیّت]] [[پروردگار]] عالم [[اقرار]] کرد<ref>{{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی (هذا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولی) قَالَ یَعْنِی بِهِ مُحَمَّداً حَیْثُ دَعَاهُمْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ فِی الذَّرِّ الْأَوَّلِ}}؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۵۰.</ref> و در جواب [[قریش]] که از ایشان درباره پیشی گرفتنش بر [[پیامبران]] دیگر سؤال کرده بودند؛ فرمود: همانا من اوّلین کسی بودم که به پروردگارم [[اقرار]] کردم و اوّلین کسی بودم که [[اجابت]] کردم آنگاه که از [[پیامبران]] [[پیمان]] گرفت و آنان را بر نفس خویش [[شاهد]] ساخت «آیا من [[پروردگار]] شمانیستم گفتند: چرا» پس من نخستین [[پیامبری]] بودم که «بلی» گفتم. پس در [[اقرار]] به [[خدای تعالی]] بر آنها پیشی گرفتم»<ref>{{متن حدیث|إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حَیْثُ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی فَکُنْتُ أَوَّلَ نَبِیٍّ قَالَ بَلَی فَسَبَقْتُهُمْ إِلَی الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۴. </ref>.


[[بهترین]] ابزار و راه [[شناخت صدق]] ادّعای [[نبوّت]] [[پیامبران]]؛ [[عقل]] و [[خرد]] [[انسانی]] است که [[حجّت]] [[باطنی]] [[خداوند متعال]] است که این امر در مورد [[پیامبر گرامی اسلام]] صادق است<ref>بیابانی اسکویی، محمد، ؟؟</ref>. اما به طور کلی، [[پیامبری پیامبران]]، از سه راه قابل [[اثبات]] است: یکی از راه آشنایی با [[منش]] ایشان و استفاده از قرائن [[اطمینان]] بخش، دوم از راه [[پیشگویی]] [[پیامبران پیشین]] و سوم راه ارائه [[معجزه]]؛ در مورد [[پیامبر اسلام]] ({{صل}}) هر سه راه، وجود داشت<ref>ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی، ؟؟</ref>. از سویی [[مردم]] [[مکه]]، [[چهل]] [[سال]] [[زندگی]] پرافتخار آن [[حضرت]] را از نزدیک دیده بودند که کوچکترین نقطه [[تاریکی]] در آن، یافت نمی‌شد و آنچنان او را به [[راستگویی]] و درست کرداری شناخته بودند که [[لقب]] «[[امین]]» به آن [[حضرت]] داده بودند. و طبعاً در مورد چنین شخصی احتمال [[دروغ]] و ادّعای [[کذب]]، داده نمی‌شد. از سوی دیگر، [[پیامبران پیشین]]، [[بشارت]] [[بعثت]] آن [[حضرت]] را داده بودند<ref>سوره صف، آیه ۶.</ref> و گروهی از [[اهل کتاب]]، [[انتظار ظهور]] او را می‌کشیدند و نشانه‌های روشن و گویایی از وی در دست داشتند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۷، سوره بقره، آیه ۱۴۶، سوره انعام، آیه ۲۰.</ref> و حتی به [[مشرکان]] [[عرب]] می‌گفتند که از میان [[فرزندان حضرت]] [[اسماعیل]] {{ع}} (که قبایلی از [[عرب]] را تشکیل می‌دادند) کسی [[مبعوث]] به [[رسالت]] خواهد شد که [[پیامبران پیشین]] و [[ادیان توحیدی]] را [[تصدیق]] خواهد کرد<ref>سوره بقره، آیه ۸۹.</ref> و بعضی از [[دانشمندان یهود]] و [[نصاری]]، با استناد به همان [[پیشگویی‌ها]]، به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آوردند<ref>سوره مائده، آیه ۸۳، سوره احقاف، آیه ۱۰.</ref> هر چند بعضی دیگر در اثر انگیزه‌های [[نفسانی]] و [[شیطانی]] از [[پذیرفتن]] [[دین اسلام]] سرباز زدند. راه سوم برای [[شناخت صدق]] و [[راستی]] [[نبوّت]] [[پیامبران]] [[معجزات]] است. از [[پیامبر اکرم]] ({{صل}} و سلّم) [[معجزات]] فراوانی ظاهر گشت که در کتب [[تاریخ]] و [[حدیث]]، ضبط شده و [[نقل]] بسیاری از آنها به حد [[تواتر]] رسیده است<ref>بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۲۵.</ref>.
[[بهترین]] ابزار و راه [[شناخت صدق]] ادّعای [[نبوّت]] [[پیامبران]]؛ [[عقل]] و [[خرد]] [[انسانی]] است که [[حجّت]] [[باطنی]] [[خداوند متعال]] است که این امر در مورد [[پیامبر گرامی اسلام]] صادق است<ref>بیابانی اسکویی، محمد،؟ ؟</ref>. اما به طور کلی، [[پیامبری پیامبران]]، از سه راه قابل [[اثبات]] است: یکی از راه آشنایی با [[منش]] ایشان و استفاده از قرائن [[اطمینان]] بخش، دوم از راه [[پیشگویی]] [[پیامبران پیشین]] و سوم راه ارائه [[معجزه]]؛ در مورد [[پیامبر اسلام]] ({{صل}}) هر سه راه، وجود داشت<ref>ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی،؟ ؟</ref>. از سویی [[مردم]] [[مکه]]، [[چهل]] [[سال]] [[زندگی]] پرافتخار آن [[حضرت]] را از نزدیک دیده بودند که کوچکترین نقطه [[تاریکی]] در آن، یافت نمی‌شد و آنچنان او را به [[راستگویی]] و درست کرداری شناخته بودند که [[لقب]] «[[امین]]» به آن [[حضرت]] داده بودند. و طبعاً در مورد چنین شخصی احتمال [[دروغ]] و ادّعای [[کذب]]، داده نمی‌شد. از سوی دیگر، [[پیامبران پیشین]]، [[بشارت]] [[بعثت]] آن [[حضرت]] را داده بودند<ref>سوره صف، آیه ۶.</ref> و گروهی از [[اهل کتاب]]، [[انتظار ظهور]] او را می‌کشیدند و نشانه‌های روشن و گویایی از وی در دست داشتند<ref>سوره اعراف، آیه ۱۵۷، سوره بقره، آیه ۱۴۶، سوره انعام، آیه ۲۰.</ref> و حتی به [[مشرکان]] [[عرب]] می‌گفتند که از میان [[فرزندان حضرت]] [[اسماعیل]] {{ع}} (که قبایلی از [[عرب]] را تشکیل می‌دادند) کسی [[مبعوث]] به [[رسالت]] خواهد شد که [[پیامبران پیشین]] و [[ادیان توحیدی]] را [[تصدیق]] خواهد کرد<ref>سوره بقره، آیه ۸۹.</ref> و بعضی از [[دانشمندان یهود]] و [[نصاری]]، با استناد به همان [[پیشگویی‌ها]]، به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آوردند<ref>سوره مائده، آیه ۸۳، سوره احقاف، آیه ۱۰.</ref> هر چند بعضی دیگر در اثر انگیزه‌های [[نفسانی]] و [[شیطانی]] از [[پذیرفتن]] [[دین اسلام]] سرباز زدند. راه سوم برای [[شناخت صدق]] و [[راستی]] [[نبوّت]] [[پیامبران]] [[معجزات]] است. از [[پیامبر اکرم]] ({{صل}} و سلّم) [[معجزات]] فراوانی ظاهر گشت که در کتب [[تاریخ]] و [[حدیث]]، ضبط شده و [[نقل]] بسیاری از آنها به حد [[تواتر]] رسیده است<ref>بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۲۲۵.</ref>.


[[دعوت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} دعوتی فراگیر و [[جهان‌شمول]] است که تمام آفاق و ادوار را در برمی‌گیرد<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸ و {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>. در میان [[پیامبران]] [[حق]]، کمتر [[پیامبری]] را می‌توان یافت که [[بعثت]] او جهانی باشد. اگر چه در روایتی درباره [[پیامبران اولوالعزم]] آمده است که آنان بر [[شرق]] و [[غرب]]، و جنّ و [[انس]] [[مبعوث]] شده بودند. ولی این امر درباره [[حضرت نوح]] و [[عیسی]] {{ع}} مورد [[اختلاف]] است. اما به تصریح [[قرآن کریم]] و به دلالت [[روایات اهل بیت]] {{ع}} [[رسالت پیامبر]] خاتم جهانی است. از [[سوره]] جنّ بر می‌آید که آنان نیز در حیطۀ [[هدایت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] قرار دارند. [[امام صادق]] {{ع}} در روایتی [[رسالت پیامبر]] خاتم بر همه [[انسان‌ها]] و جنّها را بیان کرده است: «همانا [[خداوند متعال]] [[محمّد]] را [[شرایع]] [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] عطا کرد... و او را بر همه سفید و سیاه و جنّ و [[انس]] فرستاد»<ref>{{متن حدیث|إنّ اللهَ تَبَارَکَ وَتعالی أعطی مُحَمَّدآ شَرَایِعَ نوُح وَإبْرَاهِیم وَمُوسَی وَعِیسَی... وَأرْسَلَهُ کَافَّةً إلَی الأبْیَضِ وَالأسْوَد وَالْجِنّ وَالإنس}}؛ کافی، ج۲، ص۱۷.</ref>.
[[دعوت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} دعوتی فراگیر و [[جهان‌شمول]] است که تمام آفاق و ادوار را در برمی‌گیرد<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸ و {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیم‌دهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>. در میان [[پیامبران]] [[حق]]، کمتر [[پیامبری]] را می‌توان یافت که [[بعثت]] او جهانی باشد. اگر چه در روایتی درباره [[پیامبران اولوالعزم]] آمده است که آنان بر [[شرق]] و [[غرب]]، و جنّ و [[انس]] [[مبعوث]] شده بودند. ولی این امر درباره [[حضرت نوح]] و [[عیسی]] {{ع}} مورد [[اختلاف]] است. اما به تصریح [[قرآن کریم]] و به دلالت [[روایات اهل بیت]] {{ع}} [[رسالت پیامبر]] خاتم جهانی است. از [[سوره]] جنّ بر می‌آید که آنان نیز در حیطۀ [[هدایت]] [[پیامبر گرامی اسلام]] قرار دارند. [[امام صادق]] {{ع}} در روایتی [[رسالت پیامبر]] خاتم بر همه [[انسان‌ها]] و جنّها را بیان کرده است: «همانا [[خداوند متعال]] [[محمّد]] را [[شرایع]] [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] عطا کرد... و او را بر همه سفید و سیاه و جنّ و [[انس]] فرستاد»<ref>{{متن حدیث|إنّ اللهَ تَبَارَکَ وَتعالی أعطی مُحَمَّدآ شَرَایِعَ نوُح وَإبْرَاهِیم وَمُوسَی وَعِیسَی... وَأرْسَلَهُ کَافَّةً إلَی الأبْیَضِ وَالأسْوَد وَالْجِنّ وَالإنس}}؛ کافی، ج۲، ص۱۷.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش