پرش به محتوا

تعیین امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲٬۷۴۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اوت ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
*در نقد استدلال یاد شده گفته شده است اولاً، مطلب مزبور صرف استبعاد است و در مباحث علمی، استبعاد اعتباری ندارد و ثانیاً، واگذار کردن مسئله [[امامت]] به انتخاب نخبگان جامعه و اجتهاد خردمندان نوعی تعیین جانشین است؛ همان گونه که بسیاری از فروع دین به اجتهاد صاحب نظران واگذار شده است <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶ـ ۲۵۷.</ref>.
*در نقد استدلال یاد شده گفته شده است اولاً، مطلب مزبور صرف استبعاد است و در مباحث علمی، استبعاد اعتباری ندارد و ثانیاً، واگذار کردن مسئله [[امامت]] به انتخاب نخبگان جامعه و اجتهاد خردمندان نوعی تعیین جانشین است؛ همان گونه که بسیاری از فروع دین به اجتهاد صاحب نظران واگذار شده است <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶ـ ۲۵۷.</ref>.
*نقد مزبور نادرست است، زیرا استدلال یاد شده صرف استبعاد نیست، بلکه مبتنی بر قیاس اولویت است که از اعتبار منطقی بالایی برخوردار است. مانند استدلال بر حرمت زدن پدر و مادر به حرمت گفتن اُف به آنان. مقتضای این قاعده بدیهی عقلی این است که [[پیامبر]]{{صل}} که نسبت به مسائل ساده زندگی مسلمانان بی تفاوت نبود و آنان را در آن زمینه راهنمایی می‌کرد، در مسند مهم رهبری مسلمانان پس از خود، بی‌تفاوت نبوده و حتماً جانشین خود را تعیین کرده است. قیاس انتخاب امام توسط نخبگان به استنباط احکام دینی توسط مجتهدان، مع الفارق است. استنباط احکام دینی توسط مجتهدان آن گاه پذیرفته است که به کتاب و سنت یا احکام قطعی عقل بازگردد، اما اجتهاد بر اساس مستندات ظنّی چون قیاس و استحسان که حجیت شرعی ندارند، پذیرفته نخواهد بود و چون منابع استنباط احکام در حد لازم در کتاب و سنت نبوی وجود ندارد چنان که مؤلف غایة المرام به آن تصریح کرده است <ref>غایة المرام، ص۳۸۰.</ref> بدون شک [[پیامبر]]{{صل}} تمام احکام شرعی را به جانشین خود سپرده است، تا در شرایط مناسب به مردم بیاموزد. بر این اساس، تمامیت اجتهاد در احکام شریعت وابسته به امامت معصوم است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]؛ ج۱، ص ۶۹.</ref>.
*نقد مزبور نادرست است، زیرا استدلال یاد شده صرف استبعاد نیست، بلکه مبتنی بر قیاس اولویت است که از اعتبار منطقی بالایی برخوردار است. مانند استدلال بر حرمت زدن پدر و مادر به حرمت گفتن اُف به آنان. مقتضای این قاعده بدیهی عقلی این است که [[پیامبر]]{{صل}} که نسبت به مسائل ساده زندگی مسلمانان بی تفاوت نبود و آنان را در آن زمینه راهنمایی می‌کرد، در مسند مهم رهبری مسلمانان پس از خود، بی‌تفاوت نبوده و حتماً جانشین خود را تعیین کرده است. قیاس انتخاب امام توسط نخبگان به استنباط احکام دینی توسط مجتهدان، مع الفارق است. استنباط احکام دینی توسط مجتهدان آن گاه پذیرفته است که به کتاب و سنت یا احکام قطعی عقل بازگردد، اما اجتهاد بر اساس مستندات ظنّی چون قیاس و استحسان که حجیت شرعی ندارند، پذیرفته نخواهد بود و چون منابع استنباط احکام در حد لازم در کتاب و سنت نبوی وجود ندارد چنان که مؤلف غایة المرام به آن تصریح کرده است <ref>غایة المرام، ص۳۸۰.</ref> بدون شک [[پیامبر]]{{صل}} تمام احکام شرعی را به جانشین خود سپرده است، تا در شرایط مناسب به مردم بیاموزد. بر این اساس، تمامیت اجتهاد در احکام شریعت وابسته به امامت معصوم است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]؛ ج۱، ص ۶۹.</ref>.
*برخی از [[اهل سنت]] این [[شبهه]] را مطرح می‌‌کنند که دیدگاه [[شیعه]] درباره [[امامت]] مبنی بر [[وجوب تعیین امام]] توسط [[خداوند]] یا [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و وجود [[نص]] [[بدعت]] است؛ چرا که هیچ کدام از آن دو "[[وجوب تعیین امام]] و [[نص بر امام]] خاص" در [[دین]] "[[قرآن]] و [[سنت نبوی]]" وجود ندارد و [[بدعت]] نیز همان است. چون در تعریف [[بدعت]] گفته شده است که:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" ادخال ما لیس فی الدین علی الدین و اخرج ما فی الدین من الدین‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}. [[ابن خلدون]] در ذکر این [[شبهه]] می‌‌گوید:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" ظهر من بدعة الأمامیة من قولهم... انه یجب علی النبی تعیینها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۵۸۸، فصل ۱۰.</ref>. توضیح اینکه امروزه این [[شبهه]] "[[امامت]] و [[حکومت]] از [[شئون]] [[دین]] و [[نبوت]] نیست" را برخی سکولارهای [[شیعی]] و [[سنی]] مطرح کردند که در جای خود نقل و نقد خواهد شد.  در تحلیل این [[شبهه]] نکات ذیل قابل تأمل است:
#'''نزاع مبنایی:''' در کبرای بحث واصل و تعریف [[بدعت]] و حرمت آن بین [[شیعه]] و [[سنی]] اختلافی نیست، برای اینکه [[بدعت]] هرچند در لغت احداث و ایجاد کردن هر شیء جدید بدون سابقه است، اما در اصطلاح دینی [[بدعت]]، احداث امر جدید در [[دین]] است به گونه‌ای که [[مخالف]] [[شریعت]] و [[سنت نبوی]] باشد، چنان‌که لغویی نیز به آن متعرض شدند. [[ابن اثیر]] [[بدعت]] را به دو قسم [[بدعت]] [[هدایت]] و [[ضلالت]] تقسیم کرده و در تعریف آن دو می‌‌نویسد:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" فما کان فی خلاف ما امر الله به و رسوله{{صل}} فهو حیّز الذم و الأنکار و ما کان تحت عموم ما ندب الله الیه و حضّ علیه الله او رسوله فهو فی حیز المدح‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج ۱, ص ۱۱۲. </ref>. [[ابن منظور]] می‌‌گوید:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|"انما یرید ما خالف اصول الشریعة و لم یوافق السنة"}}<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۳۴۲، ذیل ماده بدعت و نیز، ج ۸، ص ۶؛ تاج العروس، ج ۱۱، ص ۹.</ref>. [[طریحی]] نیز می‌‌نویسد:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|"البدعة الحدث فی الدین و ما لیس له اصل فی کتاب و لا سنة"}} <ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص ۱۶۴.</ref>. [[امام شافعی]] نیز ملاک حرمت [[بدعت]] را نه نفس امر جدید بلکه مخالفت با [[کتاب]] و [[سنت]] یا [[اجماع]] ذکر می‌‌کند:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|"ما احدث و خالف کتاباً او سنة او اجماعا فهو البدعة الضلالة و ما احدث من الخبر و لم یخالف شیئا من ذلک فهو البدعة المحمودة"}} <ref>نقل از: السیرة الحلبیة، ج ۱، ص ۱۳۷. </ref>. [[ابن کثیر]] از [[مفسران]] متقدم [[اهل سنت]] نیز [[بدعت]] را احداث امری در [[دین]] از طرف خود بدون مبنای دینی تعریف می‌‌کند، چنان‌که در شرح آیه {{عربی|اندازه=۱۵۰%|﴿{{متن قرآن| ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ }}﴾}}<ref> سوره حدید، آیه: ۲۷.</ref> می‌‌نویسد:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|"انماهم التزموها من تلقاء انفسهم... الابتداع فی دین الله ما لم یأمر به الله"}} <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۴۸۲. </ref>. [[زمخشری]]<ref>تفسیر الکشاف، ج ۴، ص ۴۸۲.</ref>، [[فخر رازی]]<ref>تفسیر کبیر، ج ۲۹، ص ۲۴۶ و نیز: ابن حجر عسقلانی، تفسیر فتح الباری، ج ۳، ص ۲۵۳؛ ابن نجیم مصری حنفی، البحر الرائق فی شرح کنز الدقائق، ج ۱، ص ۶۱۱ و ج ۳، ص ۴۱۹. </ref> و سایر [[مفسران]] [[اهل سنت]] {{عربی|اندازه=۱۵۰%|﴿{{متن قرآن| ابْتَدَعُوهَا}}﴾}} را به {{عربی|اندازه=۱۵۰%|"أحدثوها من عند انفسهم"}} [[تفسیر]] می‌‌کنند. بر این اساس بحث درباره بودن یا نبودن [[امامت]] یک [[بدعت]] نه در کبرا بلکه در [[مقام]] ثبوت و در صغری است، به این صورت که اصل [[امامت]] از [[دین]] هست یا نیست تا ادخال یا اخراج آن مشمول تعریف [[بدعت]] گردد؟. [[شیعه]] با ادله نقلی اعم از [[کتاب الله]] و [[سنت نبوی]] معتقد است اصل [[امامت]] در [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] آمده و [[خداوند]] و [[رسول|رسولش]] نیز برحسب ادله‌ای لازم بود [[امام]] و [[رهبر]] [[سیاست|سیاسی]] و مذهبی را بر [[مسلمانان]] مشخص کنند - که چنین نیز نمودند - پس اصل [[امامت]] و [[تعیین]] آن جزء [[دین]] بوده است. بنابراین، در اینجا دو دیدگاه وجود دارد و نمی‌‌توان بدون تحلیل و نقد آرای و ادله طرفین مدعی شد که [[امامت]] و [[تعیین]] آن از [[شئون پیامبر]] و [[نبوت]] نبوده و داخل کردن آن در [[دین]] [[بدعت]] است. بیشتر [[عالمان]] [[اهل سنت]] بر این نکته متفطن بوده و لذا این [[شبهه]] را طرح نکردند.
#'''[[کشف]] [[وجوب]] نه تکلیف [[وجوب]] بر خدا:''' نکته دیگر اینکه [[وجوب تعیین امام]] برای [[خداوند]] - چنان‌که در نقد اشکال پیشین اشاره شد - نه به معنای [[وجوب]] اعتباری و وضعی است که موجب تکلیف بر [[خداوند]] از ناحیه غیر [[خدا]] گردد، بلکه به معنای تکوینی است که از [[صفات کمالی]] [[خداوند]] مانند [[صفت]] [[حکمت]] استنتاج می‌‌شود. در واقع [[شیعه]] معتقد است وجود [[تعیین]] برای [[خداوند]] یا پیامبرش نه نسبت وجود و تکلیف بر آن دو بلکه [[کشف]] [[وجوب]] از [[صفات]] [[خداوند]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است، به عبارت دقیق نسبتی به [[خدا]] داده نشده بلکه [[کشف]] شده است.
#'''اعتراف برخی از [[اهل سنت]] به [[وجوب]] فوق:''' برخی از [[عالمان]] [[اهل سنت]] به این نوع [[وجوب]] "کشف" اعتراف نموده و آن را پذیرفتند، چنان‌که [[نسفی]] درباره بعثت [[پیامبران]] می‌‌گوید:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" و فی ارسال الرسل حکمة‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>شرح العقائد النسفیه، مندرج در: شرح عقاید اهل سنت، ص ۲۱۳.</ref>. [[تفتازانی]] در شرح آن می‌‌نویسد:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" ای مصلحة و عاقبة حمیدة و فی هذا اشارة الی ان الأرسال واجب لا بمعنی الوجوب علی الله بل بمعنی ان قضیة الحکمة تقتضیه لما فیه من المصلحة‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>شرح العقائد النسفیه، مندرج در: شرح عقاید اهل سنت، ص ۲۱۳.</ref>.
#'''امکان ادعای [[بدعت]] برای رقیب:''' چنان‌که برخی از [[عالمان]] [[اهل سنت]] ادعای [[بدعت]] و [[تکفیر]] [[شیعه]] را مطرح کردند؛ این مجال و امکان برای [[شیعه]] وجود دارد که عین این ادعا را برای [[اهل سنت]] طرح کنند، به این معنی که [[امامت]] و [[تعیین]] آن حسب ادله عقلی و نقلی جزء [[دین]] بلکه از آموزه‌های کلیدی و مهم [[دین]] بوده که متأسفانه [[اهل سنت]] آن را از [[دین]] خارج و عرفی و دنیوی نمودند. پس اگر قرار باشد به مستمسک [[بدعت]] تمسک شود این مجال برای [[شیعه]] نیز وجود دارد.
#'''اختصاص به عمد و غیر موارد اجتهادی:''' درست است که [[بدعت]] ادخال آنچه در [[دین]] نیست به [[دین]] یا اخراج آنچه در [[دین]] است، از [[دین]] است، اما آن به قید تعمد و عناد اختصاص دارد، به این معنی که شخصی با [[علم]] به دینی بودن یک مسئله‌ای بکوشد آن را غیر دینی [[تبیین]] کند یا با [[علم]] به اینکه از [[دین]] نیست، آن را جزء [[دین]] قرار دهد.
اگر [[بدعت]] به این قید مقید نشود دامنه [[اکثریت]] قریب به اتفاق [[عالمان دینی]] اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] را خواهد گرفت، چون بیشتر مباحث کلامی‌، [[علم فقه|فقهی]] و غیره میان [[عالمان]] یک مذهب اختلافی است، فقه [[اهل سنت]] خود به چهار مذهب منشعب شده است که در یک مسئله و موضوع آرای متفاوتی اظهار کردند که قطعاً یکی مطابق [[دین]] حقیقی است، اما نمی‌‌توان دیگر آرا را [[بدعت]] توصیف نمود؛ چراکه عالم دیگر حسب فرض نهایت کوشش خود را مبذول نموده، نهایت به [[خطا]] رفته است. [[اهل سنت]] خود از [[ابو هریره]] نقل کرده‌اند که:{{عربی|اندازه=۱۵۰%|" للمخطی اجر و للمصیب أجران‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} <ref>فتح الباری، ج ۱، ص ۶۳؛ کتب و رسایل و فناوی ابن تیمه، ج ۳۳، ص ۴۱. </ref>
پس در جری و متهم نمودن رقیب به [[بدعت]] باید وسواس و دقت خرج داد و صرف [[مخالف]] بودن رأی رقیب با رأی یا مذهب خود [[بدعت]] تلقی نمی‌‌شود. لذا مسئله [[امامت]] نیز انتظارش چنین است خصوصاً [[اهل سنت]] که آن را یک مسئله فرعی و [[علم فقه|فقهی]] تلقی نموده نباید صاحب رأی [[مخالف]] در یک مسئله [[علم فقه|فقهی]] را به [[بدعت]] متهم و محکوم نمایند. آنان مطابق مبنای خود، {{عربی|اندازه=۱۵۰%|" للمخطی اجر و للمصیب أجران‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} باید [[شیعه]] و منکران [[خلافت]] [[سه خلیفه اول]] را نهایت به [[خطا]] در [[اجتهاد]] وصف نموده و به یک جر معتقد باشند، نه اینکه از [[بدعت]] و [[تکفیر]] سخن رانند.
ناگفته پیداست این‌گونه اتهامات - چنان‌که ذکر شد - به عده قلیلی اختصاص داشته و امروزه [[اکثریت]] [[عالمان]] [[اهل سنت]] و [[امامیه]] خود را از هرگونه اتهام [[تکفیر]] و [[بدعت]] مبرا می‌‌دانند.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص:۷۰ - ۷۴.</ref>


==روش‌های تعیین [[امام]] نزد مذاهب اسلامی==
==روش‌های تعیین [[امام]] نزد مذاهب اسلامی==
خط ۳۶: خط ۴۶:
*آیا مردم می‌توانند [[امام]] را تعیین کنند؟ در نگاه [[اهل سنت]] چند طریق وجود دارد: نصب الهی، انتخاب مردمی، قهر و غلبه. ازنظر [[شیعه]] تنها راه اثبات مشروعیت [[امام]]، نصب الهی است<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)| انسان‌شناسی]]، ص ۲۱۷.</ref>.
*آیا مردم می‌توانند [[امام]] را تعیین کنند؟ در نگاه [[اهل سنت]] چند طریق وجود دارد: نصب الهی، انتخاب مردمی، قهر و غلبه. ازنظر [[شیعه]] تنها راه اثبات مشروعیت [[امام]]، نصب الهی است<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)| انسان‌شناسی]]، ص ۲۱۷.</ref>.
*یکی از ادله معتقدان به دیدگاه شورا، آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}﴾}}<ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۹.</ref> است که با توجه به معنای {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| شَاوِرْهُمْ}}﴾}} و همچنین زمان نزول آیه، می‌توان این استدلال را نقد کرد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)| انسان‌شناسی]]، ص ۲۱۷.</ref>.
*یکی از ادله معتقدان به دیدگاه شورا، آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}﴾}}<ref> پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۵۹.</ref> است که با توجه به معنای {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| شَاوِرْهُمْ}}﴾}} و همچنین زمان نزول آیه، می‌توان این استدلال را نقد کرد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)| انسان‌شناسی]]، ص ۲۱۷.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
* [[آیا وجوب تعیین امام بدعت‌آمیز است؟ (پرسش)]]


==منابع==
==منابع==
خط ۴۲: خط ۵۶:
* [[پرونده:Imamat.jpg|22px]] [[احد فرامرز قراملکی| فرامرز قراملکی، احد]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|'''امامت‌پژوهی''']]؛
* [[پرونده:Imamat.jpg|22px]] [[احد فرامرز قراملکی| فرامرز قراملکی، احد]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|'''امامت‌پژوهی''']]؛
* [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|'''نسان‌شناسی''']]؛
* [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|'''نسان‌شناسی''']]؛
* [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']].
{{پایان}}
{{پایان}}


۷۵٬۸۷۱

ویرایش