پرش به محتوا

شعر غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۵۶۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط =  
| موضوع مرتبط = غدیر
| عنوان مدخل  =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[شعر غدیر در قرآن]] - [[شعر غدیر در حدیث]] - [[شعر غدیر در کلام اسلامی]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  = شعر غدیر (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


خط ۹: خط ۹:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
* [[شاعران]] [[غدیر]]، [[ادبیات]] و [[شعر]] را در مسیر [[هدف]] متعالى [[تبیین]] آرمان‌هاى شیعى و [[اثبات]] [[حقانیّت]] [[امام علی|على]] {{ع}} و [[ولایت]] او و گسترش شور على‌دوستى و على‌جویى به کار گرفتند و اینگونه [[حادثۀ غدیر]] را زنده نگه داشتند. یکى از نویسندگان مى‌نویسد: شعر غدیر با نام [[امام علی|على]] {{ع}} [[جان]] مى‌گیرد، با نام [[امام علی|على]] {{ع}} اوج مى‌پذیرد و با نام [[امام علی|على]] {{ع}} [[مکانت]] و [[منزلت]] مى‌یابد. تصویر [[غدیر]] بدون توصیف [[امام علی|على]] {{ع}} ناممکن است. هرکجا سخن از [[عظمت]] این روز به میان مى‌آید، ناگزیر سخن از [[عظمت]] [[امام علی|على]] {{ع}} به میان مى‌آید. هرگاه [[شعر]] مى‌خواهد از جوشش خمّ [[غدیر]] بسراید، پیش از آن باید گویشى از [[کوثر]] [[ولایت]] علوى بنمایاند. شعر غدیر فقط یک واقعه را تصویر نمى‌کند، که یک [[معرفت]] را [[تفسیر]] مى‌کند. شعر غدیر به [[تبیین]] یک [[حقیقت]] مى‌پردازد، حقیقتى که سرحلقۀ هرمعرفت دیگرى است. شعر غدیر تنها پرداختن به یک رویداد نیست که نمود یک نماد [[بینش]] است، آن هم یک [[بینش]] ارزشى، ارزشى که ریشه در [[ملکوت]] دارد. یعنى کسى که از [[غدیر]] مى‌گوید، نه‌تنها از [[پیامبر|محمّد]] {{صل}} و [[امام علی|على]] {{ع}} مى‌گوید که از [[خدا]] مى‌گوید. یعنى [[شعر]] او زبان گویاى [[حقیقت]] می‌شود در مجراى زمان. شعر غدیر اگر طراوتى دارد، از آن جهت است که در سبزه‌زار [[معرفت]] روییده است. شعر غدیر اگر تازگى دارد، از آن جهت است که صاحب [[غدیر]] کهنگى ندارد و چونان [[آفتاب]] عالمتابى است که جهانیان از او هستى مى‌گیرند، شعر غدیر اگر جوششى دارد، از آن جهت است که [[غدیر]] چشمۀ جوشانى است که هرگز نمى‌خشکد و شعر غدیر اگر جاویدان است، از آن جهت است که بیان‌کنندۀ یک بنیاد [[عظیم]] فکرى است که ارادۀ الهى بر فراز آن متجلّى است. بنابراین، شاعر [[غدیر]] هم مروّج آن [[تفکّر]] شیعى است که با جدّ و جهدش مى‌کاود تا بذر این [[تفکّر]] را در [[دل]] هراندیشه‌ورى بکارد و جوانه‌هاى [[اندیشه]] را از آبشخور این جویبار همیشه جارى [[سیراب]] سازد. پس شعر غدیر ترسیم و تجلّى یک [[فرهنگ]] و [[آیین]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۰.</ref>.
[[شاعران]] [[غدیر]]، [[ادبیات]] و [[شعر]] را در مسیر [[هدف]] متعالى [[تبیین]] آرمان‌هاى شیعى و [[اثبات]] [[حقانیّت]] [[امام علی|على]] {{ع}} و [[ولایت]] او و گسترش شور على‌دوستى و على‌جویى به کار گرفتند و اینگونه [[حادثۀ غدیر]] را زنده نگه داشتند. یکى از نویسندگان مى‌نویسد: شعر غدیر با نام [[امام علی|على]] {{ع}} [[جان]] مى‌گیرد، با نام [[امام علی|على]] {{ع}} اوج مى‌پذیرد و با نام [[امام علی|على]] {{ع}} [[مکانت]] و [[منزلت]] مى‌یابد. تصویر [[غدیر]] بدون توصیف [[امام علی|على]] {{ع}} ناممکن است. هرکجا سخن از [[عظمت]] این روز به میان مى‌آید، ناگزیر سخن از [[عظمت]] [[امام علی|على]] {{ع}} به میان مى‌آید. هرگاه [[شعر]] مى‌خواهد از جوشش خمّ [[غدیر]] بسراید، پیش از آن باید گویشى از [[کوثر]] [[ولایت]] علوى بنمایاند. شعر غدیر فقط یک واقعه را تصویر نمى‌کند، که یک [[معرفت]] را [[تفسیر]] مى‌کند. شعر غدیر به [[تبیین]] یک [[حقیقت]] مى‌پردازد، حقیقتى که سرحلقۀ هرمعرفت دیگرى است. شعر غدیر تنها پرداختن به یک رویداد نیست که نمود یک نماد [[بینش]] است، آن هم یک [[بینش]] ارزشى، ارزشى که ریشه در [[ملکوت]] دارد. یعنى کسى که از [[غدیر]] مى‌گوید، نه‌تنها از [[پیامبر|محمّد]] {{صل}} و [[امام علی|على]] {{ع}} مى‌گوید که از [[خدا]] مى‌گوید. یعنى [[شعر]] او زبان گویاى [[حقیقت]] می‌شود در مجراى زمان. شعر غدیر اگر طراوتى دارد، از آن جهت است که در سبزه‌زار [[معرفت]] روییده است. شعر غدیر اگر تازگى دارد، از آن جهت است که صاحب [[غدیر]] کهنگى ندارد و چونان [[آفتاب]] عالمتابى است که جهانیان از او هستى مى‌گیرند، شعر غدیر اگر جوششى دارد، از آن جهت است که [[غدیر]] چشمۀ جوشانى است که هرگز نمى‌خشکد و شعر غدیر اگر جاویدان است، از آن جهت است که بیان‌کنندۀ یک بنیاد [[عظیم]] فکرى است که ارادۀ الهى بر فراز آن متجلّى است. بنابراین، شاعر [[غدیر]] هم مروّج آن [[تفکّر]] شیعى است که با جدّ و جهدش مى‌کاود تا بذر این [[تفکّر]] را در [[دل]] هراندیشه‌ورى بکارد و جوانه‌هاى [[اندیشه]] را از آبشخور این جویبار همیشه جارى [[سیراب]] سازد. پس شعر غدیر ترسیم و تجلّى یک [[فرهنگ]] و [[آیین]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۴۰.</ref>.
 
== [[شعر غدیر]] ==
[[شعر]] در [[صدر اسلام]] به عنوان سریع‌ترین و ماندگارترین [[رسانه]] محسوب می‌شده است. در واقع یکی از کارهای اساسی مرحوم [[علامه امینی]] در مجموعه یازده جلدی «[[الغدیر]]» درباره همین مسأله است. وی به بررسی اشعار شعرای بزرگ و معروف [[عرب]] که درباره [[غدیر]] شعر سروده‌اند پرداخته و دیدگاه آنان را از کلمه «مولا» و [[قصه]] [[غدیر]] مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
مثلاً بررسی می‌کند که در [[قرن اول]] که [[حسان بن ثابت]] در [[واقعه غدیر]] بوده و [[شعر]] گفته است، استنباطش از مولا و غدیر چه بوده است و یا در [[قرن دوم]] برداشت «کمیت [[اسدی]]» از این واقعه چگونه بوده است، و به همین ترتیب جلو می‌رود.
 
از [[معجزات الهی]] این بود که یک شاعر پر توان به نام «حسان بن ثابت» که در واقعه غدیر حضور داشته است، پس از [[خطابه]] [[پیامبر]] {{صل}} درباره [[ولایت حضرت علی]] {{ع}} از پیامبر اجازه می‌گیرد که این واقعه را به شعر بیان کند و او بلند می‌شود و در قصیده‌ای گویا این واقعه با [[شکوه]] را می‌سراید و شعرش ماندگار می‌شود. پیش از این، سروده او در فصل واقعه غدیر بیان شد<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۴۲۴.</ref>.
 
== سروده [[عمروعاص]] درباره واقعه غدیر ==
از نکات جالب این است که مرحوم [[علامه امینی]] در «[[الغدیر]]» به شعر یکی از شعرایی که به واقعه غدیر به همان نحوی که در [[باور]] [[شیعه]] است، اشاره می‌کند و اتفاقاً این شاعر یکی از [[دشمنان اهل بیت]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. و او کسی جز عمروعاص نیست.
 
عمروعاص قصیده‌ای به نام «جلجلیه» دارد که از شاهکارهای ادبی [[عرب]] است. وقتی [[معاویه]] عمروعاص را به [[فرمانداری مصر]] [[منصوب]] می‌کند، پس از مدتی از او [[خراج]] [[مصر]] را [[طلب]] می‌کند. با شانه خالی کردن عمروعاص از [[پرداخت مالیات]]، معاویه او را [[تهدید]] می‌کند که اگر خراج مصر را ندهی تو را [[عزل]] می‌کنم. عمروعاص در جواب معاویه این قصیده «جلجلیه» را می‌فرستد.
 
جلجل صدای زنگ شتر را می‌گویند. عمروعاص در آخر قصیده خطاب به معاویه می‌گوید نگذار این شتر گردنش تکان بخورد و صدای جلجل بلند شود که آبروی تو می‌رود.
 
این قصیده ۶۶ [[بیت]] است. عمروعاص در ضمن این قصیده به حقایقی، از جمله واقعه غدیر و [[حقانیت]] و [[خلافت]] و [[ولایت امیرالمؤمین]] {{ع}} بر اساس همان [[اعتقاد شیعه]] اشاره می‌کند؛ حقایقی که هر [[مسلمان]] [[آزاده]] از خواندن آن متأثر خواهد شد. مضمون بعضی ابیات قصیده از این قرار است: [[عمرو عاص]] می‌گوید: ای [[معاویه]]، قضایا را فراموش نکن... ؛ این من بودم که به [[مردم]] گفتم نمازشان بدون وجود تو قبول نمی‌باشد، این من بودم که آنها را برانگیختم تا با [[سید]] [[اوصیا]]، علی، به بهانه [[خون‌خواهی]] آن مرد ([[عثمان]]) [[جنگ]] کنند ([[جنگ صفین]]).... و این من بودم که به لشکریانت یاد دادم که هرگاه دیدید علی همچون شیری برای کشتن شما به سویتان می‌آید شلوارتان را دربیاورید و پشت به او کنید، تا او به خاطر [[حیا]] از کشتن شما منصرف شود.
 
ای معاویه، گفت‌وگوی مرا با [[ابوموسی]] فراموش کرده‌ای؟ فراموش کرده‌ای که آن [[روز]] چگونه [[جامه]] [[خلافت]] را [[برتر]] پوشاندم،...
ای معاویه، این من بودم که بدون جنگ و دعوا تو را بر فراز [[منبر]] نشاندم، گرچه به [[خدا]] قسم [[لیاقت]] آن را نداشتی و نداری...
ای پسر [[هند]]، ما از روی [[نادانی]] تو را علیه علی [[یاری]] نمودیم و علی کسی بود که خدا او را به عنوان {{متن قرآن|نَبَأٌ عَظِيمٌ}} یاد نموده است... وقتی تو را بر سر [[مسلمین]] بالا بردیم به [[اسفل]] سافلین فرو افتادیم...
ای معاویه، یادت هست که [[پیامبر]] [[مصطفی]] در مورد علی چقدر سفارش می‌کرد، یادت هست که در [[غدیرخم]] به منبر رفت، در حالی که دست علی در دست او بود، به [[امر خداوند]] گفت: «ای مردم، آیا من بر شما [[ولایت]] ندارم؟ همه گفتند: بلی. آن‌گاه [[حضرت]] فرمود: «پس هر کس که من مولا و ولی او هستم، علی نیز ولی اوست».
 
یادت هست در آن روز پیامبر [[دعا]] کرد که خدایا، [[دوستان]] علی را [[دوست]] دار و [[دشمنان]] او را [[دشمن]] بدار... در آن روز استاد تو ([[ابوبکر]]) دید دیگر گردنبند [[خلافت علی]] پاره شدنی نیست؛ آمد و به علی تبریک گفت...
ای معاویه، ما جایمان در [[آتش]]، در [[درک اسفل]] [[جهنم]] خواهد بود... و در فردای [[قیامت]] [[خون عثمان]] ما را [[نجات]] نخواهد داد... فردا [[دشمن]] ما علی است که نزد [[خدا]] و رسولش [[عزیز]] است... پس وای بر تو و وای بر من!...
ای [[معاویه]]، چه نسبتی می‌تواند میان تو و علی باشد؟!... علی که چون [[ستاره]] [[آسمان]] است کجا، و تو که چون ریگی هستی کجا؟!...
ای معاویه، [[آگاه]] باش که در گردن من زنگوله‌ای است که اگر گردنم را تکان بدهم، زنگوله به صدا در خواهد آمد.
پس از آن‌که این ابیات به [[سمع]] معاویه رسید، دیگر متعرض او نشد.
مرحوم [[علامه امینی]] این قصیده را در جلد دوم «[[الغدیر]]» از [[مصادر اهل سنت]] و [[شیعه]] نقل کرده است<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۴۲۴.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1100832.jpg|22px]] [[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|'''غدیر برترین پیام آسمانی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش