|
|
خط ۴۱: |
خط ۴۱: |
| مقصود از ولایت تکوینی، این است که فردی بر اثر پیمودن راه [[بندگی]] آن چنان کمال و [[قرب]] معنوی پیدا کند که به [[فرمان]] و [[اذن الهی]]، بتواند در [[جهان]] و [[انسان]] [[تصرف]] کند. | | مقصود از ولایت تکوینی، این است که فردی بر اثر پیمودن راه [[بندگی]] آن چنان کمال و [[قرب]] معنوی پیدا کند که به [[فرمان]] و [[اذن الهی]]، بتواند در [[جهان]] و [[انسان]] [[تصرف]] کند. |
| «ولایت تکوینی» یک [[کمال روحی]] و معنوی است که در سایه عمل به نوامیس خدایی و [[قوانین شرع]]، در [[درون انسان]] پدید میآید و سرچشمه مجموعهای از [[کارهای خارقالعاده]] میگردد. این نوع ولایت برخلاف «[[ولایت تشریعی]]» کمال و واقعیتی است اکتسابی و راه کسب برخی از مراتب آن به روی همه باز است؛ ولی مقاماتی که در «ولایت تشریعی» بیان گردیده، همگی [[موهبت]] خداوندی است که پس از تحصیل یک سلسله زمینهها، چیزی جز [[خواست خداوند]]، در آن دخالت ندارد.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۴.</ref> | | «ولایت تکوینی» یک [[کمال روحی]] و معنوی است که در سایه عمل به نوامیس خدایی و [[قوانین شرع]]، در [[درون انسان]] پدید میآید و سرچشمه مجموعهای از [[کارهای خارقالعاده]] میگردد. این نوع ولایت برخلاف «[[ولایت تشریعی]]» کمال و واقعیتی است اکتسابی و راه کسب برخی از مراتب آن به روی همه باز است؛ ولی مقاماتی که در «ولایت تشریعی» بیان گردیده، همگی [[موهبت]] خداوندی است که پس از تحصیل یک سلسله زمینهها، چیزی جز [[خواست خداوند]]، در آن دخالت ندارد.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۴.</ref> |
|
| |
| ==ولایت تکوینی از دیدگاه [[قرآن]]==
| |
| با مراجعه به قرآن، میتوان شواهدی بر ولایت تکوینی [[اولیا]] اقامه نمود:
| |
|
| |
| ۱. [[خداوند متعال]] از قول [[حضرت یوسف]]{{ع}} خطاب به برادرانش نقل میکند:
| |
| {{متن قرآن|اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود، و همه خاندانتان را نزد من آورید» سوره یوسف، آیه ۹۳.</ref>.
| |
| در [[آیه]] دیگر میفرماید:
| |
| {{متن قرآن|فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«چون مژدهرسان آمد، آن (پیراهن) را بر رخسار وی افکند و او بینا گشت، گفت: آیا به شما نگفته بودم که من از خداوند چیزی میدانم که شما نمیدانید؟» سوره یوسف، آیه ۹۶.</ref>.
| |
| از این آیه استفاده میشود، [[اراده]] و خواست و [[قدرت روحی]] [[حضرت یوسف]]{{ع}} در بازگرداندن [[بینایی]] [[پدر]] خویش، مؤثر بوده است.
| |
|
| |
| ۲. [[خداوند متعال]] میفرماید:
| |
| {{متن قرآن|وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبهدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنانکه) هر دستهای از مردم آبشخور خویش را باز میشناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰.</ref>.
| |
|
| |
| ٣. میدانیم که [[حضرت سلیمان]]{{ع}}، [[ملکه سبا]] را احضار نمود؛ ولی پیش از آنکه وی به حضور [[سلیمان]]{{ع}} برسد، سلیمان{{ع}} در مجلس خود به حاضران فرمود:
| |
| {{متن قرآن|قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ}}<ref>«(سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من میآورد؟» سوره نمل، آیه ۳۸.</ref>.
| |
| یک نفر از حاضران در مجلس گفت: قبل از آنکه تو از جای خود برخیزی، من آن را میآورم و من بر این کار توانا و امینم.
| |
| فرد دیگری به نام «[[آصف بن برخیا]]» اعلام کرد که در یک چشم به هم زدن میتواند آن را بیاورد، چنان که [[خداوند]] میفرماید:
| |
| {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>.
| |
|
| |
| ۴. [[قرآن مجید]] بعضی کارهای فوقالعاده را به [[حضرت مسیح]]{{ع}} نسبت میدهد و این را میرساند که همه آن [[کارها]] از نیروی [[باطنی]] و [[اراده]] [[خلاق]] او سرچشمه میگرفت، چنان که میفرماید:
| |
| {{متن قرآن|أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>.
| |
|
| |
| ۵. [[قرآن کریم]] در مورد یکی از [[معجزات]] و تصرفات [[تکوینی]] [[حضرت محمد]]{{صل}} میفرماید:
| |
| {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ * وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت * و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۱-۲.</ref>.
| |
| [[طبرسی]] در بیان [[شأن نزول آیات]] فوق، از [[ابن عباس]] نقل کرده که گفت:
| |
| {{متن حدیث|اجْتَمَعَ الْمُشْرِكُونَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَقَالُوا إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فَشُقَّ لَنَا الْقَمَرَ فِرْقَتَيْنِ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِنْ فَعَلْتُ تُؤْمِنُونَ قَالُوا نَعَمْ وَ كَانَتْ لَيْلَةُ بَدْرٍ فَسَأَلَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} رَبَّهُ أَنْ يُعْطِيَهُ مَا قَالُوا فَانْشَقَّ الْقَمَرُ فِرْقَتَيْنِ}}<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref>.
| |
| روزی [[مشرکان]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} جمع شده و به او گفتند: اگر در ادعای خود [[راستگویی]]، ماه را برای ما دو نیم کن. [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان فرمود: آیا اگر این کار را انجام دهم، [[ایمان]] میآورید؟ گفتند: آری. پیامبر{{صل}} از [[خدا]] درخواست کرد تا خواستهشان را به او عطا کند، سپس ماه به دو نیم شد.
| |
|
| |
| [[حق]] این است که [[معجزه]]، فعل [[ولی خدا]] است که به [[اذن]] و [[مشیت خداوند]] انجام میگیرد؛ بنابراین، مقصود از {{متن قرآن|وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref> در [[آیه]] نخست، معجزه و [[تصرف تکوینی]] [[پیامبر]]{{صل}} در انشقاق (دو نیم شدن) ماه است. شاید چنین پنداریم که انشقاق ماه در این [[آیات]]، به دو نیم شدن آن در [[روز رستاخیز]] اشاره دارد؛ ولی قراینی وجود دارد که برداشت اول را [[تأیید]] میکند:
| |
| #عبارت {{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا}} حاکی از آن است که در اینجا مقصود از آیه، [[آیات قرآنی]] نیست، بلکه مقصود از آن معجزه است؛ زیرا [[قرآن]] از [[معجزات]] [[پیامبران]] با الفاظی همچون: «آیه» و «[[بینه]]» یاد میکند. مناسب بود که در شکل اول، به جای فعل دیدن {{متن قرآن|يَرَوْا}} از افعالی همچون: شنیدن یا [[نزول]] استفاده شود؛ مثلاً گفته میشد: {{عربی|و إن سمعوا}} یا {{عربی|و إن نزلت آیة}}؛ بنابراین مقصود از آیه، [[اعجاز پیامبر]]{{صل}} و انشقاق ماه است.
| |
| #عبارت {{متن قرآن|وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}} نیز، قرینهای بر این معناست که سخن در این آیات، راجع به معجزه پیامبر{{صل}} است، نه انشقاق ماه در [[رستاخیز]]؛ زیرا در [[روز قیامت]] که پهنه ظهور تمام [[حقایق]] است، کسی سخن باطلی بر زبان نمیراند، در حالی که [[سحر]] خواندن [[آیات الهی]] سخن باطلی است.
| |
| حاصل آنکه با توجه به قراین یاد شده از یک سو و [[شأن نزول آیات]] از سوی دیگر، آیات نخستین [[سوره قمر]] به یکی از معجزات و تصرفات [[تکوینی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که دو نیم کردن ماه و ناشی از [[ولایت تکوینی]] او است، اشاره دارد.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۲۸۴.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |