سال ششم هجرت: تفاوت میان نسخهها
←صلح حدیبیه
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[سپاهیان]] در بازگشت از [[غزوه بنیمصطلق]]، مدتی برای استراحت توقف کردند. هنگامی که آنان به سوی [[مدینه]] حرکت کردند یکی از [[همسران پیامبر]] {{صل}} که برای یافتن گردنبند گمشدهاش، از [[سپاه]] عقب مانده مانده بود، پس از مدتی تأخیر، همراه "[[صفوان بن معطل سلمی]]" که او نیز از [[سپاه]] عقب مانده بود، به [[سپاه]] رسیدند. [[منافقان]] بر آنان<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۱۰-۶۱۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۶۳.</ref>[[دروغ]] و [[افترا]] بستند که این عمل از سوی [[خداوند]]، [[نکوهش]] شد{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ}}<ref> «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟ چرا بر آن چهار گواه نیاوردند؟ و چون گواه نیاوردهاند پس آنانند که نزد خداوند دروغگویند و اگر بخشش و بخشایش خداوند در این جهان و در جهان واپسین بر شما نمیبود برای آنچه که در آن به سخن در آمدید عذابی سترگ به شما میرسید آنگاه که آن را از زبان هم فرا میگرفتید و چیزی را که به آن دانشی نداشتید دهان به دهان میگفتید و آن را آسان میانگاشتید در حالی که آن نزد خداوند سترگ بود و چرا چون آن را شنیدید نگفتید: سزیده ما نیست که در این باره چیزی بگوییم، پاکا که تویی، این بهتانی سترگ است» سوره نور، آیه ۱۱-۱۶.</ref>. | [[سپاهیان]] در بازگشت از [[غزوه بنیمصطلق]]، مدتی برای استراحت توقف کردند. هنگامی که آنان به سوی [[مدینه]] حرکت کردند یکی از [[همسران پیامبر]] {{صل}} که برای یافتن گردنبند گمشدهاش، از [[سپاه]] عقب مانده مانده بود، پس از مدتی تأخیر، همراه "[[صفوان بن معطل سلمی]]" که او نیز از [[سپاه]] عقب مانده بود، به [[سپاه]] رسیدند. [[منافقان]] بر آنان<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۱۰-۶۱۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفه احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۶۳.</ref>[[دروغ]] و [[افترا]] بستند که این عمل از سوی [[خداوند]]، [[نکوهش]] شد{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ لَوْلَا جَاءُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ}}<ref> «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟ چرا بر آن چهار گواه نیاوردند؟ و چون گواه نیاوردهاند پس آنانند که نزد خداوند دروغگویند و اگر بخشش و بخشایش خداوند در این جهان و در جهان واپسین بر شما نمیبود برای آنچه که در آن به سخن در آمدید عذابی سترگ به شما میرسید آنگاه که آن را از زبان هم فرا میگرفتید و چیزی را که به آن دانشی نداشتید دهان به دهان میگفتید و آن را آسان میانگاشتید در حالی که آن نزد خداوند سترگ بود و چرا چون آن را شنیدید نگفتید: سزیده ما نیست که در این باره چیزی بگوییم، پاکا که تویی، این بهتانی سترگ است» سوره نور، آیه ۱۱-۱۶.</ref>. | ||
== | == صلح حدیبیه == | ||
{{اصلی|صلح حدیبیه}} | {{اصلی|صلح حدیبیه}} | ||
[[رسول اکرم]] {{صل}} در ذیالقعده سال ششم، همراه هزار و چهار صد تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۳؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۷۴.</ref> و یا هزار و ششصد تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۳.</ref> از [[مشتاقان]] [[کعبه]]، به سوی [[مکه]] حرکت کردند و پس از اطلاع از موضعگیری [[قریش]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۷۹-۵۸۱؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref>، از مسیری دیگر عبور کردند و در منطقه [[حدیبیه]] فرود آمدند. [[قریش]] پس از [[آگاهی]] از قصد [[پیامبر]] {{صل}} که [[پیام]] [[صلح]] و [[دوستی]] داشت و ارسال پیکهای مکرر نزد [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۲۰-۶۳۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۶.</ref>، سرانجام به مذاکرات تن دادند. | [[رسول اکرم]] {{صل}} در ذیالقعده سال ششم، همراه هزار و چهار صد تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۳؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۷۴.</ref> و یا هزار و ششصد تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۷۳.</ref> از [[مشتاقان]] [[کعبه]]، به سوی [[مکه]] حرکت کردند و پس از اطلاع از موضعگیری [[قریش]]<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۷۹-۵۸۱؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref>، از مسیری دیگر عبور کردند و در منطقه [[حدیبیه]] فرود آمدند. [[قریش]] پس از [[آگاهی]] از قصد [[پیامبر]] {{صل}} که [[پیام]] [[صلح]] و [[دوستی]] داشت و ارسال پیکهای مکرر نزد [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۲۰-۶۳۴؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۶.</ref>، سرانجام به مذاکرات تن دادند. |