|
|
خط ۶۳: |
خط ۶۳: |
| *بحث دیگری كه در مورد این آیه مطرح شده است محكم يا متشابه بودن خود آيه هفتم سوره آل عمران است. برخی گفتهاند كه خود این آیه نیز جزء متشابهات است؛ چون در باره واجب بودن يا واجب نبودن وقف بر "الله" در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ}}﴾}} و نیز عاطفه یا استیناف بودن "واو" در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}﴾}} اختلاف نظر وجود دارد<ref>البرهان فی علوم القرآن، بدرالدین زرکشی، ص:۸۳.</ref>. متشابه دانستن این آیه با توجه به این تصور صورت گرفته است که هر آیهای که محتمل چند معنا باشد، متشابه است، که البته ما این وجه را در تعریف متشابه مردود میدانیم؛ زيرا در اين صورت هیچ آیهای از قرآن محكم نخواهد بود. این در حالی است که این آیه به صراحت بيان میکند كه برخی از آیات قرآن محكم و برخی دیگر متشابه است. | | *بحث دیگری كه در مورد این آیه مطرح شده است محكم يا متشابه بودن خود آيه هفتم سوره آل عمران است. برخی گفتهاند كه خود این آیه نیز جزء متشابهات است؛ چون در باره واجب بودن يا واجب نبودن وقف بر "الله" در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ}}﴾}} و نیز عاطفه یا استیناف بودن "واو" در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}﴾}} اختلاف نظر وجود دارد<ref>البرهان فی علوم القرآن، بدرالدین زرکشی، ص:۸۳.</ref>. متشابه دانستن این آیه با توجه به این تصور صورت گرفته است که هر آیهای که محتمل چند معنا باشد، متشابه است، که البته ما این وجه را در تعریف متشابه مردود میدانیم؛ زيرا در اين صورت هیچ آیهای از قرآن محكم نخواهد بود. این در حالی است که این آیه به صراحت بيان میکند كه برخی از آیات قرآن محكم و برخی دیگر متشابه است. |
| *و محكمات مرجعی برای رفع تشابه از آیات متشابه هستند. تا کنون هیچ کس در مدلول اين آیه تردید نکرده است. از این رو [[علامه طباطبایی]] میگوید:"حتی اگر فرض كنیم كه تمامی آیات قرآن متشابه است، آیه مورد بحث، به طور قطع آیهای محكم است كه حتی سادهترین فهمها هم آن را میفهمد و اگر فرض كنیم كه این آیه از آیات متشابه است، آن وقت تمامی آیات قرآن متشابه میشود و دیگر تقسیم آیات به دو قسم، محكم و متشابه معنا نخواهد داشت؛ بنا بر این، لزومی نداشت که خداوند بفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ}}﴾}} چرا که جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ}}﴾}} دردى را دوا نخواهد كرد، براى این كه مطابق فرض ما این آیه خود متشابه است<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۲۱.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۶۴ - ۱۶۶.</ref>. | | *و محكمات مرجعی برای رفع تشابه از آیات متشابه هستند. تا کنون هیچ کس در مدلول اين آیه تردید نکرده است. از این رو [[علامه طباطبایی]] میگوید:"حتی اگر فرض كنیم كه تمامی آیات قرآن متشابه است، آیه مورد بحث، به طور قطع آیهای محكم است كه حتی سادهترین فهمها هم آن را میفهمد و اگر فرض كنیم كه این آیه از آیات متشابه است، آن وقت تمامی آیات قرآن متشابه میشود و دیگر تقسیم آیات به دو قسم، محكم و متشابه معنا نخواهد داشت؛ بنا بر این، لزومی نداشت که خداوند بفرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ}}﴾}} چرا که جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ}}﴾}} دردى را دوا نخواهد كرد، براى این كه مطابق فرض ما این آیه خود متشابه است<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۲۱.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۶۴ - ۱۶۶.</ref>. |
|
| |
| ==جایگاه بحث محكم و متشابه در روایات==
| |
| *در كتب روایی، احادیث متعددی در باره محكم و متشابه و تفسیر بخشهای مختلف آیه هفتم سوره آل عمران به دست ما رسیده است كه تعداد قریب به اتفاق این روایات را در مجموعههای تفسیر مأثور شیعه و اهل سنت، مانند تفسیر نور الثقلین، البرهان فی تفسیر القرآن، تفسیر الطبری و الدر المنثور، میتوان یافت. آنچه را که در این زمینه در اخبار و آثار آمده است، میتوان در نکات زیر خلاصه كرد:
| |
|
| |
| ۱. در شأن نزول آیه هفت آل عمران دو داستان آمده است كه یكی در باره یهودیان و نحوه تأویل آنها از حروف مقطعه و دیگری در باره مسیحیان و نحوه تأویل آنها از برخی از آیات مربوط به حضرت مسیح، به نفع عقاید مسیحیت است که خلاصه هر دو مورد به شرح زیر است:
| |
| :#در معانی الأخبار از [[امام باقر]]{{ع}} آمده است که چند نفر از یهود به اتفاق [[حى بن اخطب]] و برادر او خدمت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آمدند و حروف مقطعه "الم" را دستآویز خود قرار دادند و گفتند: مطابق حساب جمل "الف" مساوى یک و لام مساوى "سی" و میم مساوى "چهل" است و به این ترتیب خبر دادهاى كه دوران بقاى امت تو بیش از هفتاد و یک سال نیست!. [[پیامبر]]{{صل}} براى جلوگیرى از سوء استفاده آنها فرمود: شما چرا تنها "الم" را محاسبه كردهاید، مگر در قرآن "المص" و "الر" و سایر حروف مقطعه نیست، اگر این حروف اشاره به مدت بقای امت من باشد، چرا همه را محاسبه نمىكنید؟!. در حالی كه منظور از این حروف چیز دیگرى است. سپس آیه فوق نازل شد<ref>ر. ک: معانی الأخبار، شیخ صدوق، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزۀ علمیۀ قم، ۱۳۷۹ ﻫ. ش، ص ۲۳.</ref>.
| |
| :#جمعى از نصاراى نجران خدمت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} آمدند و تعبیر قرآن در باره "مسیح" يعنی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref> را دستآویز خویش قرار دادند. آنها مىخواستند براى مسئله تثلیث و الوهیت مسیح از آن سوء استفاده كنند و آیات دیگر را كه با صراحت تمام هر گونه شریک و شبیه را از خداوند نفى مىكند و یا به صراحت میگوید كه "عیسی كسی جز بنده خداوند نیست"، نادیده انگارند. بنا بر این، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ قاطع داد<ref>ر. ک: معانی الأخبار، شیخ صدوق، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزۀ علمیۀ قم، ۱۳۷۹ ﻫ. ش، ص ۲۳.</ref>.
| |
|
| |
| ۲. در روایات [[اهل بیت]]{{عم}} بر شناخت محكم و متشابه به عنوان یكی از لوازم فهم قرآن تأكید شده است. از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است كه فرمودند: "هر كس كه كتاب خدا، ناسخ و منسوخ، خاص و عام و محكم و متشابه و عزائم و رخص<ref>مراد از عزائم واجباتی هستند كه خدای سبحان آنها را واجب كرده است و مراد از رخص واجباتی هستند كه به دلایلی از برخی مكلفین ساقط میشود.</ref> و... را از هم باز نشناسد، از عالمان به قرآن نيست"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ لَمْ یَعْرِفْ كِتابَ اللهِ عزَّ وجلَّ الناسخَ مِن المَنسوخِ والخاصَّ مِنَ العامِّ والمُحكمَ مِنَ المُتشابهِ والرُخَصَ مِنَ العَزائمِ... فَلَیسَ بِعالِمٍ بالقرآنِ وَلا هو مِنْ أهْلِهِ "}}؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، ج ۹۰، ص ۴.</ref>.
| |
|
| |
| ۳. در باره اینكه آیا راسخان در علم تأویل آیات متشابه را میدانند یا خیر، روایات مختلفی در نفی و اثبات از فریقین رسیده است<ref>ر. ک: طبری، تفسیر الطبری، ج ۵، ص ۲۲۲ ـ ۲۱۷؛ تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعة الحویزی، ج ۱، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۳.</ref>. اما بیشتر روایات شیعه حكایت از این دارد كه [[پیامبر]]{{صل}} و اهل بیتش هم از راسخان در علم هستند و هم تأویل تمامی قرآن را، اعم از محكم و متشابه، میدانند.
| |
|
| |
| ۴. در برخی روایات، محكم و متشابه به ناسخ و منسوخ تفسیر شده است. همچنین در برخی دیگر از روایات، احكام حلال و حرام به عنوان محكمات قرآن معرفی شده است، دستهای دیگر از روایات هم موارد فوق را از باب ذكر مصادیق دانسته است؛ برای مثال در روایتی از [[ابن عباس]] آمده است:{{عربی|اندازه=150%|" المُحكَماتُ ناسِخُه وحَلالُهُ وَحَرامُهُ وَحُدُودُهُ وَفَرائِضُهُ وَمایُؤمِنُ بِهِ وَالمُتَشابِهاتُ مَنسُوخُهُ وَمُقَدَّمُهُ وَمُؤَخَّرُهُ وَأمثالُهُ وَأقسامُهُ وَمایُؤمِنُ بِهِ وَلایُعْمَلُ بِهِ"}}<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ابن ابی حاتم، صیدا، المكتبة العصریه، ج ۲، ص ۵۹۱.</ref>.
| |
|
| |
| ۵. در روایاتی از فریقین، محكم به {{عربی|اندازه=150%|"ما یُعمَلُ بِهِ"}}؛ آنچه باید بدان عمل کرد و متشابه به {{عربی|اندازه=150%|"مایُؤمَنُ بِهِ"}}؛ آنچه باید بدان ایمان داشت، تعریف شده است كه از روایات دیگر استفاده میشود كه مراد از این دو، همان ناسخ و منسوخ است<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ابن ابی حاتم، صیدا، المكتبة العصریه، ج ۲، ص ۱۹۴.</ref>.
| |
|
| |
| ۶. از روایات استفاده میشود كه آیات متشابه قابلیت پذیرش بیش از یک معنا را دارند كه این معانی، برخی مخالف محكمات قرآن و برخی مؤیِّد و مصدِّق آنها است و كسی كه از نظر علمی توان عرضه متشابهات بر محكمات را داشته باشد، به طور قطع به مقصود آنها نيز پی خواهد برد<ref>عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۴ ﻫ، ص ۲۶۱.</ref>. اما كسی كه نتواند به درستی، آنها را بر محكمات عرضه كند و معنای درست آنها را دریابد، امر بر او مشتبه میشود. از این رو توصیه شده است كه در هر آیهای كه امر بر شما مشتبه میشود و معنای درست آن را نمیدانید، امر آن را به خداوند وانهید<ref>الدر المنثور، سیوطی، بیروت، دار المعرفه، ج ۲، ص ۶.</ref>.
| |
|
| |
| ۷. به تصریح برخی روایات، محكم و متشابه چیزی نیست كه به آیات اختصاص داشته باشد، بلكه سخنان [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} نیز حاوی محكم و متشابه است كه برای فهم متشابهاتشان باید آنها را بر محكماتشان عرضه كرد<ref>ر. ک: عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۲۶۱؛ الخصال، شیخ صدوق، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزۀ علمیۀ قم، ۱۴۰۳ ﻫ، ص ۲۵۶.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۶۶ - ۱۶۸.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==تلاشهای متقدّمان در زمینه محكم و متشابه== | | ==تلاشهای متقدّمان در زمینه محكم و متشابه== |