پرش به محتوا

اهل بیت پیامبر خاتم در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۶: خط ۳۶:
*[[آیه مباهله]] نیز بر برتری اهل کساء بر دیگر صحابه [[پیامبر]] دلالت می‌کند، زیرا بر اساس این آیه [[پیامبر]]{{صل}} از جانب خداوند مأموریت یافته است تا از میان کودکان، مردان و زنان مسلمان افرادی را برای مباهله با نصرانی‌های نجران با خود همراه نماید. و [[پیامبر]] {{صل}} از مردان، [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و از زنان، [[حضرت زهرا]]{{س}} و از کودکان، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} را برگزید. بدون شک برای مباهله کسانی برگزیده می‌شوند که از نظر ایمان و قرب به خداوند از جایگاه بالایی برخوردار باشند، و در مباهله ای که یکی از افراد آن [[پیامبر]]{{صل}} است، باید کسانی با او همراه شوند که یا در مرتبه او باشند، و یا از دیگران نسبت به مقام او نزدیک‌تر باشند، و از طرفی، اگر غیر از افراد یاد شده، فرد دیگری از مسلمانان نیز از چنان جایگاه بالای ایمانی و معنوی برخوردار بود، [[پیامبر]]{{صل}} او را نیز برمی‌گزید، زیرا در مورد رفتار [[پیامبر]]{{صل}} احتمال کوچک‌ترین کار خلاف عدل و حکمت وجود ندارد<ref>نهج الحق وکشف الصدق، ص۱۷۹و ۲۱۵ ۲۱۶؛ اللوامع الإلهیة، ص۵۱۵؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۳۲ـ ۱۳۳۳</ref> [[ابو ریاح]]، خدمت کار [[ام سلمه]] از [[پیامبر]] {{صل}} روایت کرده که اگر در روی زمین افرادی گرامی‌تر از [[امام علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} وجود می‌داشت خداوند به من دستور می‌داد که به واسطه آنان مباهله کنم، لکن خداوند به من دستور داد که به کمک آنان مباهله کنم، آنان برترین افرادند<ref>ینابیع المودة، ص۲۸۷.</ref> برتری [[اهل بیت]] از آیات و روایات دیگری مانند [[آیه مودت]]، [[حدیث سفینه]]، [[حدیث باب الحطة]]، [[حدیث نجوم]] و مانند آنها نیز به دست می‌آید. <ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۹۴.</ref>
*[[آیه مباهله]] نیز بر برتری اهل کساء بر دیگر صحابه [[پیامبر]] دلالت می‌کند، زیرا بر اساس این آیه [[پیامبر]]{{صل}} از جانب خداوند مأموریت یافته است تا از میان کودکان، مردان و زنان مسلمان افرادی را برای مباهله با نصرانی‌های نجران با خود همراه نماید. و [[پیامبر]] {{صل}} از مردان، [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} و از زنان، [[حضرت زهرا]]{{س}} و از کودکان، [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} را برگزید. بدون شک برای مباهله کسانی برگزیده می‌شوند که از نظر ایمان و قرب به خداوند از جایگاه بالایی برخوردار باشند، و در مباهله ای که یکی از افراد آن [[پیامبر]]{{صل}} است، باید کسانی با او همراه شوند که یا در مرتبه او باشند، و یا از دیگران نسبت به مقام او نزدیک‌تر باشند، و از طرفی، اگر غیر از افراد یاد شده، فرد دیگری از مسلمانان نیز از چنان جایگاه بالای ایمانی و معنوی برخوردار بود، [[پیامبر]]{{صل}} او را نیز برمی‌گزید، زیرا در مورد رفتار [[پیامبر]]{{صل}} احتمال کوچک‌ترین کار خلاف عدل و حکمت وجود ندارد<ref>نهج الحق وکشف الصدق، ص۱۷۹و ۲۱۵ ۲۱۶؛ اللوامع الإلهیة، ص۵۱۵؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۳۲ـ ۱۳۳۳</ref> [[ابو ریاح]]، خدمت کار [[ام سلمه]] از [[پیامبر]] {{صل}} روایت کرده که اگر در روی زمین افرادی گرامی‌تر از [[امام علی]]، [[فاطمه زهرا|فاطمه]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} وجود می‌داشت خداوند به من دستور می‌داد که به واسطه آنان مباهله کنم، لکن خداوند به من دستور داد که به کمک آنان مباهله کنم، آنان برترین افرادند<ref>ینابیع المودة، ص۲۸۷.</ref> برتری [[اهل بیت]] از آیات و روایات دیگری مانند [[آیه مودت]]، [[حدیث سفینه]]، [[حدیث باب الحطة]]، [[حدیث نجوم]] و مانند آنها نیز به دست می‌آید. <ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۹۴.</ref>


==مرجعیت علمی‌ [[اهل بیت]]==
==مرجعیت علمی‌ [[اهل بیت]] در روایات==
*[[حدیث ثقلین]] بیانگر مرجعیت علمی‌ [[اهل بیت]] است، زیرا [[پیامبر]] {{صل}} از مسلمانان خواسته است که به [[قرآن]] و عترت او تمسک  جویند تا گمراه نشوند. نخستین و اساسی‌ترین منبع و مرجع علمی‌ مسلمانان [[قرآن کریم]] است و پس از آن سنّت [[پیامبر]] {{صل}} قرار دارد، و نقش [[اهل بیت]] در این باره این است که ترجمان [[قرآن]] و حافظان و ناقلان سنّت پیامبرند، [[پیامبر]] گرامی‌ مأموریت داشت تا حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کنند، اما او به مقتضای حکمت و مصلحت، این کار را به صورت تدریجی انجام داد. بدون شک او بخش عظیمی‌ از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمان‌های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان آن را بیان کنند<ref>اصل الشیعة واصولها، ص۱۶۲.</ref> حاصل آن که حفظ کامل آنچه توسط [[پیامبر]]{{صل}} بیان شده بود و تبیین آنچه بیان نشده بود به [[اهل بیت]] [[پیامبر]] سپرده شد.
*[[حدیث ثقلین]] بیانگر مرجعیت علمی‌ [[اهل بیت]] است، زیرا [[پیامبر]] {{صل}} از مسلمانان خواسته است که به [[قرآن]] و عترت او تمسک  جویند تا گمراه نشوند. نخستین و اساسی‌ترین منبع و مرجع علمی‌ مسلمانان [[قرآن کریم]] است و پس از آن سنّت [[پیامبر]] {{صل}} قرار دارد، و نقش [[اهل بیت]] در این باره این است که ترجمان [[قرآن]] و حافظان و ناقلان سنّت پیامبرند، [[پیامبر]] گرامی‌ مأموریت داشت تا حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کنند، اما او به مقتضای حکمت و مصلحت، این کار را به صورت تدریجی انجام داد. بدون شک او بخش عظیمی‌ از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمان‌های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان آن را بیان کنند<ref>اصل الشیعة واصولها، ص۱۶۲.</ref> حاصل آن که حفظ کامل آنچه توسط [[پیامبر]]{{صل}} بیان شده بود و تبیین آنچه بیان نشده بود به [[اهل بیت]] [[پیامبر]] سپرده شد.
*راه شناخت درست [[قرآن]] و سنت [[پیامبر]]{{صل}} تمسک به [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} است، و بدین صورت آنان  مرجع علمی‌ مسلمانان در شناخت معارف و احکام دین می‌باشند. [[ملا علی قاری]] گفته است: [[اهل بیت]] غالباً به صاحب بیت و احوال او از دیگران آگاه ترند، بنابراین، مراد از [[اهل بیت]] دانشمندان آنان و آگاهان به سیره [[پیامبر]]{{صل}} و واقفان بر راه و روش او، و دانایان به حکم و حکمت او می‌باشد، به این جهت است که شایستگی آن را دارند که دوشادوش کتاب خدای سبحان قرار گیرند<ref>المرقاة، ج۵، ص۶۰۰.</ref>. [[ابن حجر]] نیز گفته است: [[پیامبر]] {{صل}} بدان جهت [[قرآن]] و عترت را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گرانبها و دارای اهمیت است گفته می‌شود، و [[قرآن]] و عترت این گونه‌اند، زیرا هر دو معدن علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های عالی و احکام شرعی‌اند، بدین جهت بر تمسک به آن دو و فراگیری معرفت از آن دو تحریض و تأکید شده است. این تشویق و تأکید در مورد عترت مخصوص کسانی است که کتاب خدا و سنت [[رسول خدا]]{{صل}} را می‌شناسند، و آنها هستند که تا قیامت از [[قرآن]] جدا نخواهند شد<ref>الصواعق المحرقة، ص ۱۸۹.</ref>.
*راه شناخت درست [[قرآن]] و سنت [[پیامبر]]{{صل}} تمسک به [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} است، و بدین صورت آنان  مرجع علمی‌ مسلمانان در شناخت معارف و احکام دین می‌باشند. [[ملا علی قاری]] گفته است: [[اهل بیت]] غالباً به صاحب بیت و احوال او از دیگران آگاه ترند، بنابراین، مراد از [[اهل بیت]] دانشمندان آنان و آگاهان به سیره [[پیامبر]]{{صل}} و واقفان بر راه و روش او، و دانایان به حکم و حکمت او می‌باشد، به این جهت است که شایستگی آن را دارند که دوشادوش کتاب خدای سبحان قرار گیرند<ref>المرقاة، ج۵، ص۶۰۰.</ref>. [[ابن حجر]] نیز گفته است: [[پیامبر]] {{صل}} بدان جهت [[قرآن]] و عترت را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گرانبها و دارای اهمیت است گفته می‌شود، و [[قرآن]] و عترت این گونه‌اند، زیرا هر دو معدن علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های عالی و احکام شرعی‌اند، بدین جهت بر تمسک به آن دو و فراگیری معرفت از آن دو تحریض و تأکید شده است. این تشویق و تأکید در مورد عترت مخصوص کسانی است که کتاب خدا و سنت [[رسول خدا]]{{صل}} را می‌شناسند، و آنها هستند که تا قیامت از [[قرآن]] جدا نخواهند شد<ref>الصواعق المحرقة، ص ۱۸۹.</ref>.
*[[قرآن کریم]] [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} را به عنوان کسانی که خداوند آنان را از هرگونه پلیدی پاک کرده است، معرفی نموده است<ref>سوره احزاب، آیه:۳۳.</ref> و از سوی دیگر یادآور شده است که حقایق متعالی و معارف مکنون قرآن را جز انسان‌های مطهّر از پلیدی‌ها درک نمی‌کنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ }}﴾}}<ref> که این قرآنی ارجمند است،در نوشته‌ای فرو پوشیده،که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۷- ۷۹.</ref> همان گونه که طهارت شرعی، شرط تماس بدن انسان با ظاهر قرآن است، طهارت روح و جان از رذایل نیز شرط فهم معارف و حقایق قرآن است، و هر چه معارف و حقایق لطیف‌تر و عمیق‌تر باشد، فهم آن به طهارت روحی بالاتر و عمیق‌تری نیاز دارد، و عالی‌ترین آن ملازم با [[عصمت]] است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۳۷</ref>. بنابراین، معارف و حقایق قرآن را به طور کامل و عمیق جز [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]] معصوم او کسی نمی‌داند، و برای درک این حقایق باید به آنان رجوع کرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: حقایق مربوط  به گذشته و آینده و احکامی‌ که حق و باطل را در مورد زندگی بشر از هم جدا می‌سازد، در [[قرآن]] وجود دارد، و ما آن را می‌دانیم<ref>اصول کافی، ج۱، باب الرد إلی الکتاب والسنّة، حدیث۹.</ref>. همچنین فرموده است: ما راسخان در علم هستیم و تأویل قرآن را می‌دانیم<ref>اصول کافی، ج۱، باب الراسخین فی العلم، حدیث۱.</ref>، احادیثی که از [[امامان]] [[اهل بیت]]{{عم}} در این باره روایت شده، فراوان است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۹۴.</ref>
*[[قرآن کریم]] [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} را به عنوان کسانی که خداوند آنان را از هرگونه پلیدی پاک کرده است، معرفی نموده است<ref>سوره احزاب، آیه:۳۳.</ref> و از سوی دیگر یادآور شده است که حقایق متعالی و معارف مکنون قرآن را جز انسان‌های مطهّر از پلیدی‌ها درک نمی‌کنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ }}﴾}}<ref> که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده،که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۷- ۷۹.</ref> همان گونه که طهارت شرعی، شرط تماس بدن انسان با ظاهر قرآن است، طهارت روح و جان از رذایل نیز شرط فهم معارف و حقایق قرآن است، و هر چه معارف و حقایق لطیف‌تر و عمیق‌تر باشد، فهم آن به طهارت روحی بالاتر و عمیق‌تری نیاز دارد، و عالی‌ترین آن ملازم با [[عصمت]] است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۳۷</ref>. بنابراین، معارف و حقایق قرآن را به طور کامل و عمیق جز [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]] معصوم او کسی نمی‌داند، و برای درک این حقایق باید به آنان رجوع کرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: حقایق مربوط  به گذشته و آینده و احکامی‌ که حق و باطل را در مورد زندگی بشر از هم جدا می‌سازد، در [[قرآن]] وجود دارد، و ما آن را می‌دانیم<ref>اصول کافی، ج۱، باب الرد إلی الکتاب والسنّة، حدیث۹.</ref>. همچنین فرموده است: ما راسخان در علم هستیم و تأویل قرآن را می‌دانیم<ref>اصول کافی، ج۱، باب الراسخین فی العلم، حدیث۱.</ref>، احادیثی که از [[امامان]] [[اهل بیت]]{{عم}} در این باره روایت شده، فراوان است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۹۴.</ref>


==وجوب پیروی از [[اهل بیت]]==
==وجوب پیروی از [[اهل بیت]]==
۱۱۵٬۹۶۳

ویرایش