پرش به محتوا

تأویل قرآن در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۹: خط ۵۹:
*وی تصریح می‌کند که هیچ آیه‌ای از قرآن از نظر معنا مبهم و غیر قابل فهم نیست؛ امّا حقیقت خارجی برخی از آیات را ازنظر کمیت و کیفیت، کسی جز خدا نمی‌داند؛ به طور مثال، وقتی خداوند در قرآن خبر می‌دهد که در بهشت، شیر، عسل و شراب وجود دارد، ما می‌دانیم که حقیقت آنها غیر از آن چیزی است که در دنیا می‌بینیم، و به رغم تشابه در اسم، بین آنها تباین عظیمی وجود دارد. شناخت حقایق آنها، آن طور که هست، شناخت تأویل اخبار قرآن به شمار می‌آید و علم به آن مختص خداوند است<ref>الاکلیل، ص‌۱۷، ۲۳</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*وی تصریح می‌کند که هیچ آیه‌ای از قرآن از نظر معنا مبهم و غیر قابل فهم نیست؛ امّا حقیقت خارجی برخی از آیات را ازنظر کمیت و کیفیت، کسی جز خدا نمی‌داند؛ به طور مثال، وقتی خداوند در قرآن خبر می‌دهد که در بهشت، شیر، عسل و شراب وجود دارد، ما می‌دانیم که حقیقت آنها غیر از آن چیزی است که در دنیا می‌بینیم، و به رغم تشابه در اسم، بین آنها تباین عظیمی وجود دارد. شناخت حقایق آنها، آن طور که هست، شناخت تأویل اخبار قرآن به شمار می‌آید و علم به آن مختص خداوند است<ref>الاکلیل، ص‌۱۷، ۲۳</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.


===دیدگاه پنجم: حقایق عرشی مستندِ محتویات قرآن===
===دیدگاه پنجم: حقایق عرشی مستندِ محتویات [[قرآن]]===
* این نظریه نیز بر آن است که اصطلاح تأویل در قرآن اصلا در حوزه معناشناسی قرآن به کار نرفته است، بلکه قرآن مستند به حقایق خارجی و عرشی است که آن تأویل قرآن‌است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
* این نظریه نیز بر آن است که اصطلاح تأویل در [[قرآن]] اصلا در حوزه معناشناسی [[قرآن]] به کار نرفته است، بلکه قرآن مستند به حقایق خارجی و عرشی است که آن تأویل قرآن‌است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]]، مبتکر این نظریه تصریح می‌کند که تأویل قرآن، نه از سنخ الفاظ است، و نه از سنخ معانی و مدلولهای الفاظ و نه از سنخ مصادیق خارجی مفاهیم و گزاره‌های قرآن، بلکه از امور خارجی است که قرآن از آن ناشی شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹، ۵۲، ۵۴، ۶۴</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]]، مبتکر این نظریه تصریح می‌کند که تأویل [[قرآن]]، نه از سنخ الفاظ است، و نه از سنخ معانی و مدلولهای الفاظ و نه از سنخ مصادیق خارجی مفاهیم و گزاره‌های قرآن، بلکه از امور خارجی است که قرآن از آن ناشی شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹، ۵۲، ۵۴، ۶۴</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*تأویل قرآن در دیدگاه ایشان، حقایقی خارجی است که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیاناتش، اعم از حکم، موعظه یا حکمت و نیز محکم و متشابه بدان مستند است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹</ref>. ایشان می‌گوید: از آیات شریفه قرآن به دست می‌آید که ماورای این قرآن، که آن را می‌خوانیم و معانی آن را می‌فهمیم، امر دیگری است که نسبت آن با قرآن، نسبت روح به جسد و مُمَثَّل با مَثَل است که خداوند آن را "کتاب حکیم" نامیده است و همه مضامین و معارف قرآن به آن مستند است<ref>الکلیل، ص‌۵۳ ـ ۵۴</ref>. یادکردِ این نکته لازم است که [[علامه طباطبایی]] تأویل را اوّلا و بالذات، وصف متعلّق خارجی آیات می‌داند نه وصف خود آیات. حال این سؤال پیش می‌آید که متعلق آیات چیست؟ پاسخ این است که آیات قرآن دو دسته‌اند: اِخبار و انشاء؛ اخبار، از امور خارجی حکایت می‌کند و انشاء، به افعال و امور خارجی تعلق می‌گیرد. آنچه که حقیقتاً تأویل دارد، آن امور خارجی است که اخبار از آنها حکایت می‌کند و انشاء به آنها تعلق می‌گیرد<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۴ ـ ۲۵، ۲۷</ref>؛ به طور مثال، وقتی کسی به خادمش می‌گوید: "آب بیاور"، اگر این جمله انشایی را در نَفْسِ گوینده‌اش تحلیل کنیم، به حقایق و در نهایت به حقیقتی می‌رسیم که باعث انشای این حکم شده است و تأویل این حکم به شمار می‌آید. مراحلی که نَفْس در انشای این حکم پیموده، بدین ترتیب است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>:
*تأویل قرآن در دیدگاه ایشان، حقایقی خارجی است که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیاناتش، اعم از حکم، موعظه یا حکمت و نیز محکم و متشابه بدان مستند است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹</ref>. ایشان می‌گوید: از آیات شریفه قرآن به دست می‌آید که ماورای این قرآن، که آن را می‌خوانیم و معانی آن را می‌فهمیم، امر دیگری است که نسبت آن با قرآن، نسبت روح به جسد و مُمَثَّل با مَثَل است که خداوند آن را "کتاب حکیم" نامیده است و همه مضامین و معارف قرآن به آن مستند است<ref>الکلیل، ص‌۵۳ ـ ۵۴</ref>. یادکردِ این نکته لازم است که [[علامه طباطبایی]] تأویل را اوّلا و بالذات، وصف متعلّق خارجی آیات می‌داند نه وصف خود آیات. حال این سؤال پیش می‌آید که متعلق آیات چیست؟ پاسخ این است که آیات قرآن دو دسته‌اند: اِخبار و انشاء؛ اخبار، از امور خارجی حکایت می‌کند و انشاء، به افعال و امور خارجی تعلق می‌گیرد. آنچه که حقیقتاً تأویل دارد، آن امور خارجی است که اخبار از آنها حکایت می‌کند و انشاء به آنها تعلق می‌گیرد<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۴ ـ ۲۵، ۲۷</ref>؛ به طور مثال، وقتی کسی به خادمش می‌گوید: "آب بیاور"، اگر این جمله انشایی را در نَفْسِ گوینده‌اش تحلیل کنیم، به حقایق و در نهایت به حقیقتی می‌رسیم که باعث انشای این حکم شده است و تأویل این حکم به شمار می‌آید. مراحلی که نَفْس در انشای این حکم پیموده، بدین ترتیب است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>:
#انسان در ذات و فطرت خود کمال جوست<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
#انسان در ذات و فطرت خود کمال جوست<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص: ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش