اولوالامر: تفاوت میان نسخهها
←اولوالامر در تفسیر
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==واژهشناسی لغوی== | ==واژهشناسی لغوی== | ||
*اولوالامر از دو کلمه "أُولو" و "الأمر" ترکیب یافته است. "اولو" به معنای صاحبان و مالکان، جمعی است که از لفظ خود مفردی ندارد. بعضی گفتهاند: اسم جمع و مفرد آن "ذو" است. اولو همواره به شکل اضافه به امر محسوس یا معقول به کار میرود؛ مانند: [[اولوالارحام]]، [[اولوالقربی]]، [[اولوالعلم]]، [[اولوالفضل]]، اولوالامر<ref>القاموس المحیط، ج۲، ص۱۷۶۷؛ التحقیق، ج۱، ص۱۸۰، «اولو».</ref> و الامر به معنای فرمان، شأن (کار) و شیئ است<ref>نثر طوبی، ج۱، ص۳۳؛ المنجد، ص۱۷، «امر».</ref>. شاید بتوان گفت از میان این معانی معنای اصلی و جامع امر، شیئ است که با توجه به سیر تطور و تحول لغت به معنای شیئ خاص (کار) و منشأ تحقق کار (فرمان) نیز دانسته شده است. با توجه به معنای لغوی الامر میتوان برای اولوالامر معانی ذیل را برشمرد: صاحبان دستور، صاحبان کار و صاحبان شیئ. براساس تفاسیر و روایات شیعه، "شیئ" در معنای اخیر اصطلاحاً یک شیئ معهود و شناخته شده یعنی مقام ولایت، خلافت و حکومت است، زیرا بنابر معنای مذکور "ال" در الامر برای عهد است، بنابراین اولوالامر کسانیاند که شئون دین و دنیای مردم به دست آنان است<ref>المیزان، ج۴، ص۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج۸، ص۳۱۲؛ تفسیرآیات الاحکام، ج۵، ص۱۰۲.</ref> و آنان باید صاحبان کار حکومت و کارگزاران آن باشند، چنانکه ایشان صاحبان دستور بوده و اطاعتشان بر مردم لازم است<ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۶۶ -۶۹.</ref>. | *اولوالامر از دو کلمه "أُولو" و "الأمر" ترکیب یافته است. "اولو" به معنای صاحبان و مالکان، جمعی است که از لفظ خود مفردی ندارد. بعضی گفتهاند: اسم جمع و مفرد آن "ذو" است. اولو همواره به شکل اضافه به امر محسوس یا معقول به کار میرود؛ مانند: [[اولوالارحام]]، [[اولوالقربی]]، [[اولوالعلم]]، [[اولوالفضل]]، اولوالامر<ref>القاموس المحیط، ج۲، ص۱۷۶۷؛ التحقیق، ج۱، ص۱۸۰، «اولو».</ref> و الامر به معنای فرمان، شأن (کار) و شیئ است<ref>نثر طوبی، ج۱، ص۳۳؛ المنجد، ص۱۷، «امر».</ref>. شاید بتوان گفت از میان این معانی معنای اصلی و جامع امر، شیئ است که با توجه به سیر تطور و تحول لغت به معنای شیئ خاص (کار) و منشأ تحقق کار (فرمان) نیز دانسته شده است. با توجه به معنای لغوی الامر میتوان برای اولوالامر معانی ذیل را برشمرد: صاحبان دستور، صاحبان کار و صاحبان شیئ. براساس تفاسیر و روایات شیعه، "شیئ" در معنای اخیر اصطلاحاً یک شیئ معهود و شناخته شده یعنی مقام ولایت، خلافت و حکومت است، زیرا بنابر معنای مذکور "ال" در الامر برای عهد است، بنابراین اولوالامر کسانیاند که شئون دین و دنیای مردم به دست آنان است<ref>المیزان، ج۴، ص۳۹۱؛ مواهب الرحمن، ج۸، ص۳۱۲؛ تفسیرآیات الاحکام، ج۵، ص۱۰۲.</ref> و آنان باید صاحبان کار حکومت و کارگزاران آن باشند، چنانکه ایشان صاحبان دستور بوده و اطاعتشان بر مردم لازم است<ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۶۶ -۶۹.</ref>. | ||
== اولوالامر | == اولوالامر چه کسانی هستند؟== | ||
* [[امام باقر]]{{ع}} دربارۀ آیه اولی الامر میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|"هی فی علیّ و فی الأئمّة، جعلهم اللّه مواضع الأنبیاء"}}<ref>موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۷۱ به نقل از تفسیر عیاشی</ref> این آیه از موارد بحثانگیز میان [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّت]] است و آنان طبق ظاهر آن، هرکس را که حاکم باشد، یا علمای دین را لازم الاتّباع میدانند، امّا [[شیعه]] مصداق آن را [[امامان]] [[معصوم]] و آنان که از سوی آنان [[ولایت]] دارند میدانند (--> آیۀ اولی الامر) [[ائمه]] [[شیعه]] با استناد به این آیه که خداوند [[اطاعت]] اولی الامر از [[اهل بیت]]{{عم}} را واجب ساخته است، با مخالفان احتجاج میکردند. [[امام صادق]] نیز فرموده است: {{عربی|اندازه=155%|"اولو الأمر هم الأئمّة من أهل البیت"}}<ref>مناقب، ج ۳ ص ۱۵</ref>. آمران و صاحبفرمانانی که اطاعتشان واجب است و پیروی از آنان، افراد را در مسیر [[اطاعت]] خدا و [[پیامبر|رسول]] قرار میدهد، اینانند که بندۀ خالص خدا و از هر خطا و گناه معصوماند. بد نیست نمونههایی از دیدگاههای بزرگان [[اهل سنت]] را دربارۀ اولی الامر مرور کنیم: قاضی ابو یوسف میگوید: اطاعت از خلیفه لازم است، اگرچه ستمگر باشد. حسن بصری میگوید: به حکّام، بد مگویید، زیراکه ایشان اگر به نیکویی رفتار کنند، آنان راست اجر، و بر شماست شکر، و اگر به بدی رفتار کنند، بر آنان است وزر و بر شماست صبر. قاضی ابوبکر باقلانی گوید: جمهور اهل تحقیق و اصحاب حدیث گفتهاند: خلیفه به علّت اینکه فاسق و گناهکار باشد، یا ستمگر باشد و اموال مردم را بگیرد و مردم را بکشد و حقوق را ضایع کند و حدود الهی را زیرپا بگذارد، خلع نمیشود، و واجب نیست قیام علیه او، بلکه باید او را موعظه کرد. قاضی بدر الدین گوید: اگر شخصی مسلّط، که به زور قدرت را به دست آورده است، حتّی قوانین شریعت را نداند و ظالم و فاسق و فاجر باشد. باید از او اطاعت کرد.<ref> نمونهها از حماسۀ غدیر محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲ نقل شده است</ref> این دیدگاه کجا؟ و اولوالامر را اولیای [[معصوم]] [[الهی]] و [[ائمه]] [[اهل بیت]] [[عصمت]] دانستن کجا؟<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص:۱۰۸.</ref> | |||
*مفسران [[اهل سنت]] اولوالامر را به امیران و زمامداران جامعه، صاحب منصبان حکومتی "اهل حلّ و عقد"، فرماندهان لشکر، خلفا و جانشینان چهارگانه [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، آگاهان و صاحبان بصیرت از صحابه [[پیامبر]]{{صل}} و دانشمندان دینی تفسیر و تطبیق کردهاند<ref>تفسیر ماوردی، ج۱، ص۴۹۹ـ۵۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر قرطبی، ج۳، ص۱۶۸.</ref><ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۶۶ -۶۹.</ref>. | *مفسران [[اهل سنت]] اولوالامر را به امیران و زمامداران جامعه، صاحب منصبان حکومتی "اهل حلّ و عقد"، فرماندهان لشکر، خلفا و جانشینان چهارگانه [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، آگاهان و صاحبان بصیرت از صحابه [[پیامبر]]{{صل}} و دانشمندان دینی تفسیر و تطبیق کردهاند<ref>تفسیر ماوردی، ج۱، ص۴۹۹ـ۵۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴؛ تفسیر قرطبی، ج۳، ص۱۶۸.</ref><ref>[[محمد حجتیان|حجتیان، محمد]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص:۶۶ -۶۹.</ref>. | ||