ابوطالب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید') |
||
خط ۳۵۸: | خط ۳۵۸: | ||
پیامبر هنگام درگذشت عبدالمطلب، هشت ساله بود و ابوطالب ۴۳ سال داشت. عبدالمطلب سفارش پیامبر را به ابوطالب در شعری چنین آورد:"و من به کسی که کُنیه از طالب دارد، درباره پسر کسی که رفت و باز نخواهد گشت، سفارش کردهام"<ref>{{عربی|أوصیت من کنیته بطالب بابن الذی قد غاب لیس بآیب}}؛ مسعودی، ج۲، ص۱۰۹.</ref>. | پیامبر هنگام درگذشت عبدالمطلب، هشت ساله بود و ابوطالب ۴۳ سال داشت. عبدالمطلب سفارش پیامبر را به ابوطالب در شعری چنین آورد:"و من به کسی که کُنیه از طالب دارد، درباره پسر کسی که رفت و باز نخواهد گشت، سفارش کردهام"<ref>{{عربی|أوصیت من کنیته بطالب بابن الذی قد غاب لیس بآیب}}؛ مسعودی، ج۲، ص۱۰۹.</ref>. | ||
ابوطالب در [[تربیت پیامبر]] کوشید و در [[حفاظت]] از وی تلاش بسیار نمود. وی درباره [[پیامبر]]، چنان [[دوستی]] و [[محبت]] شدیدی ابراز میداشت که هیچ یک از [[فرزندان]] خود را تا آن [[درجه]] [[دوست]] نمیداشت. او با دیدن پیامبر، خاطره برادرش [[عبدالله]] برایش | ابوطالب در [[تربیت پیامبر]] کوشید و در [[حفاظت]] از وی تلاش بسیار نمود. وی درباره [[پیامبر]]، چنان [[دوستی]] و [[محبت]] شدیدی ابراز میداشت که هیچ یک از [[فرزندان]] خود را تا آن [[درجه]] [[دوست]] نمیداشت. او با دیدن پیامبر، خاطره برادرش [[عبدالله]] برایش تجدید میشد، میگریست و میگفت:"او مرا به یاد برادرم میاندازد"<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۶۴.</ref>. | ||
[[ابوطالب]] کنار پیامبر میخوابید و هرگاه بیرون میرفت، همراه [[رسول خدا]] {{صل}} بود و چنان [[دلبستگی]] شدیدی به [[حضرت]] داشت که درباره هیچ چیز چنان نبود و خوراکهای خوب را ویژه آن حضرت قرار میداد. [[خاندان]] ابوطالب هرگاه تنها یا دسته جمعی [[غذا]] میخوردند و پیامبر حاضر نبود، [[احساس]] سیری نمیکردند و هرگاه همراه ایشان غذا میخوردند، احساس [[راحتی]] و سیری مینمودند. معمولاً هنگامی که [[خانواده]] ابوطالب میخواستند غذا بخورند، [[ابو طالب]] میگفت خودتان میدانید بهتر است تا آمدن پسرم -[[محمد]] - [[صبر]] کنید. چون پیامبر میآمد و همراه ایشان غذا میخورد، چیزی از غذای ایشان اضافه میآمد و اگر همراه ایشان غذا نمیخورد، آنها [[سیر]] نمیشدند و ابوطالب به ایشان میگفت: تو [[فرخنده]] و مبارکی<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۶.</ref> منابع [[شیعی]]، [[ارتباط]] ابوطالب و پیامبر را از همان آغاز [[تولد پیامبر]] گزارش کردهاند. بر اساس این منابع، ابوطالب در هفتمین [[روز]] تولد پیامبر برای وی [[عقیقه]] کرد و نامش را [[احمد]] نهاد<ref>کلینی، ج۶، ص۳۴؛ صدوق، من لا بحضر، ج۳، ص۴۸۵.</ref>. | [[ابوطالب]] کنار پیامبر میخوابید و هرگاه بیرون میرفت، همراه [[رسول خدا]] {{صل}} بود و چنان [[دلبستگی]] شدیدی به [[حضرت]] داشت که درباره هیچ چیز چنان نبود و خوراکهای خوب را ویژه آن حضرت قرار میداد. [[خاندان]] ابوطالب هرگاه تنها یا دسته جمعی [[غذا]] میخوردند و پیامبر حاضر نبود، [[احساس]] سیری نمیکردند و هرگاه همراه ایشان غذا میخوردند، احساس [[راحتی]] و سیری مینمودند. معمولاً هنگامی که [[خانواده]] ابوطالب میخواستند غذا بخورند، [[ابو طالب]] میگفت خودتان میدانید بهتر است تا آمدن پسرم -[[محمد]] - [[صبر]] کنید. چون پیامبر میآمد و همراه ایشان غذا میخورد، چیزی از غذای ایشان اضافه میآمد و اگر همراه ایشان غذا نمیخورد، آنها [[سیر]] نمیشدند و ابوطالب به ایشان میگفت: تو [[فرخنده]] و مبارکی<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۶.</ref> منابع [[شیعی]]، [[ارتباط]] ابوطالب و پیامبر را از همان آغاز [[تولد پیامبر]] گزارش کردهاند. بر اساس این منابع، ابوطالب در هفتمین [[روز]] تولد پیامبر برای وی [[عقیقه]] کرد و نامش را [[احمد]] نهاد<ref>کلینی، ج۶، ص۳۴؛ صدوق، من لا بحضر، ج۳، ص۴۸۵.</ref>. |