سقیفه بنی ساعده در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخهها
سقیفه بنی ساعده در معارف و سیره حسینی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۰
، ۸ سپتامبر ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
هواداران [[سقیفه]]، در [[سپاه کوفه]] بودند. [[امام حسین]] {{ع}} [[روز عاشورا]] با [[بدن]] مجروح، آنان را "[[شیعیان]] [[آل ابی سفیان]]" خطاب کرد که نه [[دین]] داشتند، نه حرّیت. [[ابن زیاد]] وقتی با سر بریدۀ [[حسین]] {{ع}} در طشت طلایی رو به رو شد، با چوبی که در [[دست]] داشت بر لبهای آن سر [[مطهّر]] میزد و میگفت: {{عربی|یوم بیوم بدر}}<ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۵۴.</ref>. [[یزید بن معاویه]] نیز پس از کشتن [[امام]] و سرمستی از [[پیروزی]] بر آن حضرت، در پیش چشم [[فرزندان]] او که به [[اسارت]] در کاخ او برده شده بودند، [[آرزو]] کرد که کاش نیاکان کشته شدهاش در [[بدر]]، زنده بودند و به [[یزید]] میگفتند دستت درد نکند. کشتن [[حسین]] {{ع}} و یارانش را در مقابل کشتههای [[بدر]] دانست، منکر [[وحی]] و [[نزول جبرئیل]] شد و گفت اگر از [[آل]] [[احمد]] [[انتقام]] نگیرم، از [[نسل]] خندف نیستم...<ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۶۷؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۲ (لیت اشیاخی ببدر شهدوا...).</ref>. [[حضرت زینب]] {{س}} با خطاب "یابن الطلقاء" به [[یزید]]، اشاره به نیاکان [[مشرک]] او کرد که در [[فتح مکه]]، [[پیامبر]] آزادشان کرد، [[امام سجاد]] {{ع}} نیز به [[یزید]] گفت: جدّ من [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، در [[جنگ بدر]] و [[احد]] و [[احزاب]]، [[پرچمدار]] [[رسول الله]] بود، امّا [[پدر]] و جدّ تو، [[پرچمدار]] [[کفّار]] بودند<ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۳۵.</ref>. | هواداران [[سقیفه]]، در [[سپاه کوفه]] بودند. [[امام حسین]] {{ع}} [[روز عاشورا]] با [[بدن]] مجروح، آنان را "[[شیعیان]] [[آل ابی سفیان]]" خطاب کرد که نه [[دین]] داشتند، نه حرّیت. [[ابن زیاد]] وقتی با سر بریدۀ [[حسین]] {{ع}} در طشت طلایی رو به رو شد، با چوبی که در [[دست]] داشت بر لبهای آن سر [[مطهّر]] میزد و میگفت: {{عربی|یوم بیوم بدر}}<ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۵۴.</ref>. [[یزید بن معاویه]] نیز پس از کشتن [[امام]] و سرمستی از [[پیروزی]] بر آن حضرت، در پیش چشم [[فرزندان]] او که به [[اسارت]] در کاخ او برده شده بودند، [[آرزو]] کرد که کاش نیاکان کشته شدهاش در [[بدر]]، زنده بودند و به [[یزید]] میگفتند دستت درد نکند. کشتن [[حسین]] {{ع}} و یارانش را در مقابل کشتههای [[بدر]] دانست، منکر [[وحی]] و [[نزول جبرئیل]] شد و گفت اگر از [[آل]] [[احمد]] [[انتقام]] نگیرم، از [[نسل]] خندف نیستم...<ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۶۷؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۲ (لیت اشیاخی ببدر شهدوا...).</ref>. [[حضرت زینب]] {{س}} با خطاب "یابن الطلقاء" به [[یزید]]، اشاره به نیاکان [[مشرک]] او کرد که در [[فتح مکه]]، [[پیامبر]] آزادشان کرد، [[امام سجاد]] {{ع}} نیز به [[یزید]] گفت: جدّ من [[علی بن ابی طالب]] {{ع}}، در [[جنگ بدر]] و [[احد]] و [[احزاب]]، [[پرچمدار]] [[رسول الله]] بود، امّا [[پدر]] و جدّ تو، [[پرچمدار]] [[کفّار]] بودند<ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۳۵.</ref>. | ||
[[کربلا]]، صحنۀ | [[کربلا]]، صحنۀ تجدید کینههای [[مشرکان]] و [[منافقان]] بر ضدّ [[آل الله]] بود و همان [[قدرت سیاسی]] را که [[میراث]] [[رسول خدا]] {{صل}} بود و غاصبانه به [[دست]] [[دشمن]] افتاد، بر ضدّ [[عترت]] [[رسول]] به کار گرفتند و این از شگفتیهای [[تاریخ]] است! [[سیدالشهدا]] {{ع}} در خطابۀ خویش در [[عاشورا]] به [[سپاه کوفه]] چنین فرمود: شمشیری را که ما به دستتان دادیم، علیه ما تیز کردید و به روی ما [[شمشیر]] کشیدید و آتشی را که بر [[دشمنان]] شما و ما افروخته بودیم، بر خود ما افروختید و با [[دشمنان خدا]] بر ضدّ [[اولیاء الله]] همدست شدید: {{متن حدیث|فَشَحَذْتُمْ عَلَيْنَا سَيْفاً كَانَ فِي أَيْدِينَا وَ حَشَشْتُمْ عَلَيْنَا نَاراً أَضْرَمْنَاهَا عَلَى عَدُوِّكُمْ وَ عَدُوِّنَا...}}<ref>مقتل الحسین، خوارزمی، ج۲، ص۶؛ مناقب، ج۴، ص۱۱۰، (با اندکی تفاوت در لفظ).</ref> و در [[نقل]] دیگر: {{متن حدیث|سَلَلْتُمْ عَلَيْنَا سَيْفاً فِي رِقَابِنَا وَ حَشَشْتُمْ عَلَيْنَا نَارَ الْفِتَنِ... فَأَصْبَحْتُمْ أَلْباً عَلَى أَوْلِيَائِكُمْ وَ يَداً عَلَيْهِمْ لِأَعْدَائِكُمْ...}}<ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۸؛ موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۴۲۴.</ref>. آیا این همان سخن "أبوبکر بن عربی" نیست که [[حسین]] {{ع}} به [[شمشیر]] جدّش کشته شد: {{عربی|انَّ الْحُسَینَ قُتِلَ بِسَیفِ جَدِّهِ}}؟<ref>الامام الحسین، علائلی، ص۶۲.</ref>. | ||
تیری را که [[عمر سعد]]، [[صبح]] [[عاشورا]] به سوی اردوی [[حسینی]] رها میکند و تیری را که [[حرمله]] بر گلوی [[علی اصغر]] {{ع}} میزند، تیری نیست که در [[سقیفه]] رها شد و بر [[قلب]] [[پیامبر]] نشست؟ و آیا آن تیر، بر حنجره اصغر نشست یا بر جگر [[دین]] فرود آمد؟ چه خوب و عمیق دریافته و سروده است، اگر واقعۀ شوم [[سقیفه]] نبود، هرگز جنایتهای بعدی که اوج آن در [[عاشورا]] بود، پیش نمیآمد و مسیر [[تاریخ اسلام]] و [[شیعه]] به گونۀ دیگری بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۱۱.</ref>. | تیری را که [[عمر سعد]]، [[صبح]] [[عاشورا]] به سوی اردوی [[حسینی]] رها میکند و تیری را که [[حرمله]] بر گلوی [[علی اصغر]] {{ع}} میزند، تیری نیست که در [[سقیفه]] رها شد و بر [[قلب]] [[پیامبر]] نشست؟ و آیا آن تیر، بر حنجره اصغر نشست یا بر جگر [[دین]] فرود آمد؟ چه خوب و عمیق دریافته و سروده است، اگر واقعۀ شوم [[سقیفه]] نبود، هرگز جنایتهای بعدی که اوج آن در [[عاشورا]] بود، پیش نمیآمد و مسیر [[تاریخ اسلام]] و [[شیعه]] به گونۀ دیگری بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۱۱.</ref>. | ||