پرش به محتوا

زیارت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید'
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید')
خط ۱۸: خط ۱۸:
* [[حق]]، در قامت [[حق]] پرستان جلوه می‌کند. [[حقّ]]، با [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[حق‌جویان]]، ماندگار می‌شود. [[حق]]، با تلاش و [[باطل]] ستیزیِ حق‌طلبان، بر [[کرسی]] می‌نشیند. و... زیارت، گامی است در این راه. زیارت، با [[امامان]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پیوند دارد و ماجراهای [[ائمه]] {{عم}} و حیاتِ [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شان و برخوردهای [[فکری]] و [[فقهی]] شان، همه و همه تقابلِ [[حق و باطل]] بود. جریانِ "[[اسلام]]" و "ضد [[اسلام]]"، در "خطّ [[ائمه]] {{عم}}" و "خطّ [[امویان]] و [[عباسیان]]" با هم در [[تعارض]] دائمی بود و این [[تقابل]]، به شکل‌های مختلف و در زمینه‌های گوناگون وجود داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
* [[حق]]، در قامت [[حق]] پرستان جلوه می‌کند. [[حقّ]]، با [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[حق‌جویان]]، ماندگار می‌شود. [[حق]]، با تلاش و [[باطل]] ستیزیِ حق‌طلبان، بر [[کرسی]] می‌نشیند. و... زیارت، گامی است در این راه. زیارت، با [[امامان]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پیوند دارد و ماجراهای [[ائمه]] {{عم}} و حیاتِ [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شان و برخوردهای [[فکری]] و [[فقهی]] شان، همه و همه تقابلِ [[حق و باطل]] بود. جریانِ "[[اسلام]]" و "ضد [[اسلام]]"، در "خطّ [[ائمه]] {{عم}}" و "خطّ [[امویان]] و [[عباسیان]]" با هم در [[تعارض]] دائمی بود و این [[تقابل]]، به شکل‌های مختلف و در زمینه‌های گوناگون وجود داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
* [[ائمه]] {{عم}}، تجسم خط [[راستین]] [[اسلام]] بودند و قدرت‌های [[حاکم]] زمانشان، [[مدعیان دروغین]] [[اسلام]]. در این راه و در [[دفاع]] از [[حق]] و [[قرآن]] و [[تبیین]] [[مکتب]] و تحقّق بخشیدن به [[احکام]] متعالی [[اسلام]]، به همان شدّت وحدّت و نستوهی و [[استواری]]، که از سوی [[امامان]]، [[حماسه]] [[آفریده]] می‌شد و فداکاری‌هایی کم نظیر به عمل می‌آمد و [[خون]] داده می‌شد و [[رنج‌ها]] و مشقت‌های جسمی و [[روحی]] و محدودیت‌ها و ابتلاءات [[تحمّل]] می‌شد، از سوی قدرتمندانِ [[حاکم]] هم، برای توجیه خودکامگی و ادامه [[سلطه]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[کارها]] و سیاست‌های شان، دستاویزهایی به کار گرفته می‌‌شد، و با استفاده از شیوه‌های گوناگون، در قالب [[مذهب]]، [[سعی]] می‌کردند که جناح [[حق]] و خطّ [[ائمه]] {{عم}} را لوث کنند و چهره‌های تابناک [[اسلام]] را پنهان سازند و فروغ همیشه تابان [[حق]] را، که از پس صدها [[ابر]] و غبار و [[شبهه]] و ابهام‌های [[دشمن]] [[آفریده]]، [[نور]] می‌افشاند، خاموش کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
* [[ائمه]] {{عم}}، تجسم خط [[راستین]] [[اسلام]] بودند و قدرت‌های [[حاکم]] زمانشان، [[مدعیان دروغین]] [[اسلام]]. در این راه و در [[دفاع]] از [[حق]] و [[قرآن]] و [[تبیین]] [[مکتب]] و تحقّق بخشیدن به [[احکام]] متعالی [[اسلام]]، به همان شدّت وحدّت و نستوهی و [[استواری]]، که از سوی [[امامان]]، [[حماسه]] [[آفریده]] می‌شد و فداکاری‌هایی کم نظیر به عمل می‌آمد و [[خون]] داده می‌شد و [[رنج‌ها]] و مشقت‌های جسمی و [[روحی]] و محدودیت‌ها و ابتلاءات [[تحمّل]] می‌شد، از سوی قدرتمندانِ [[حاکم]] هم، برای توجیه خودکامگی و ادامه [[سلطه]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[کارها]] و سیاست‌های شان، دستاویزهایی به کار گرفته می‌‌شد، و با استفاده از شیوه‌های گوناگون، در قالب [[مذهب]]، [[سعی]] می‌کردند که جناح [[حق]] و خطّ [[ائمه]] {{عم}} را لوث کنند و چهره‌های تابناک [[اسلام]] را پنهان سازند و فروغ همیشه تابان [[حق]] را، که از پس صدها [[ابر]] و غبار و [[شبهه]] و ابهام‌های [[دشمن]] [[آفریده]]، [[نور]] می‌افشاند، خاموش کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
* این تلاش، از هر دو سوی، به شکل‌های خاص ادامه داشت. از یک سو [[کتمان]]، از سوی دیگر [[تبیین]]. یکی از محورهای اساسی [[تعالیم]] و تلاش‌های [[ائمه]] [[شیعه]] {{عم}}، احیای [[حق]] و زنده نگهداشتن آن [[حماسه‌ها]] و فروزان داشتن آن مشعل‌ها و [[یادآوری]] آن یادهای [[عزیز]] و خاطره‌های ارجمندِ صحنه‌های [[حق‌طلبی]] و ایثارگری و [[فداکاری]] خالصانه در راه [[قرآن]] و [[دین خدا]] بود. [[تبیین]] [[حق]] و بیان [[معارف]] [[دین]]، و نیز [[مبارزه]] با سیاستِ [[کتمان]] [[فضایل]] و [[تحریف]] و [[مسخ]] حقایق و وارونه نشان دادن چهره‌ها و تعلیمات [[مکتب]] که از سوی [[حاکمان]] [[مستبد]] و [[والیان]] [[فاسد]] و [[فاسق]] [[اموی]] و [[عباسی]] رایج بود، [[استراتژی]] و برنامه اصولی [[ائمه]] {{عم}} بود. و در این راستا، از شیوه‌ها و [[شعارها]] و تاکتیک‌های متناسب با هر زمان و محیطو شرایط [[اجتماعی]]، بهره می‌گرفتند. از طریق بیان [[حدیث]]، [[حمایت]] از شاعرانِ موضع دار و [[متعهد]]، توصیه به [[مدح]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[مرثیه]] [[شهیدان]] [[مظلوم]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، [[گریه]] و [[عزاداری]]، زیارت، [[نقل روایت]] و [[ثبت]] و درج گفتار [[ائمه]] {{عم}} و رابطه داشتن با [[اهل بیت]] {{عم}} و [[تجدید]] [[دیدارها]] و تحکیم میثاق‌ها و... استفاده می‌شد تا آن خط زنده بماند و آن مشعل، فروزان‌تر گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
* این تلاش، از هر دو سوی، به شکل‌های خاص ادامه داشت. از یک سو [[کتمان]]، از سوی دیگر [[تبیین]]. یکی از محورهای اساسی [[تعالیم]] و تلاش‌های [[ائمه]] [[شیعه]] {{عم}}، احیای [[حق]] و زنده نگهداشتن آن [[حماسه‌ها]] و فروزان داشتن آن مشعل‌ها و [[یادآوری]] آن یادهای [[عزیز]] و خاطره‌های ارجمندِ صحنه‌های [[حق‌طلبی]] و ایثارگری و [[فداکاری]] خالصانه در راه [[قرآن]] و [[دین خدا]] بود. [[تبیین]] [[حق]] و بیان [[معارف]] [[دین]]، و نیز [[مبارزه]] با سیاستِ [[کتمان]] [[فضایل]] و [[تحریف]] و [[مسخ]] حقایق و وارونه نشان دادن چهره‌ها و تعلیمات [[مکتب]] که از سوی [[حاکمان]] [[مستبد]] و [[والیان]] [[فاسد]] و [[فاسق]] [[اموی]] و [[عباسی]] رایج بود، [[استراتژی]] و برنامه اصولی [[ائمه]] {{عم}} بود. و در این راستا، از شیوه‌ها و [[شعارها]] و تاکتیک‌های متناسب با هر زمان و محیطو شرایط [[اجتماعی]]، بهره می‌گرفتند. از طریق بیان [[حدیث]]، [[حمایت]] از شاعرانِ موضع دار و [[متعهد]]، توصیه به [[مدح]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[مرثیه]] [[شهیدان]] [[مظلوم]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، [[گریه]] و [[عزاداری]]، زیارت، [[نقل روایت]] و [[ثبت]] و درج گفتار [[ائمه]] {{عم}} و رابطه داشتن با [[اهل بیت]] {{عم}} و تجدید [[دیدارها]] و تحکیم میثاق‌ها و... استفاده می‌شد تا آن خط زنده بماند و آن مشعل، فروزان‌تر گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
* اهمیت کار ادبی و شعری و مراسم و [[شعارها]] و [[تعظیم]] [[شعائر]] و [[تبیین]] [[حق]] و رفتن به زیارت و... وقتی بیشتر آشکار می‌شود که [[وضعیت اجتماعی]] عصر [[ائمه]] {{عم}} از جهت [[خفقان]] و سانسور و تضییقات معلوم گردد. مگر امروز برای به [[انزوا]] کشاندن خط [[امامان]] تلاش نمی‌شود؟ امروز هم روز زیارت است... و باید "[[زائر]]" شد و زیارت را خواند و فهمید و عاشقانه به زیارت [[مزار]] "اولیاءالله" رفت. چرا که سخت‌گیری و [[اعمال]] فشار علیه [[مکتب]] و مرام [[اهل بیت]] {{عم}}، هنوز هم وجود دارد، پس زیارت هم بار [[فرهنگی]] و مبارزاتی دارد و از [[اجر]] فراوان برخوردار است. هرگز عملی را نباید بریده از پیرامون و مجرّد از محیط و شرایط بررسی کرد. [[ارزش]] هر عمل، با مسائل جنبی، با [[انگیزه]] و [[نیّت]]، با [[میزان]] تأثیر آن در خود و دیگران، با اندازه [[بصیرت]] و معرفتِ صاحب عمل، با بجا و به موقع بودن عمل،.... بی‌رابطه نیست. زیارت نیز اینگونه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. زیارت، سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا می‌کند و با مسائل [[جامعه]] و جوّ [[حاکم]] و شرایط محیط و... مرتبط است. پس برای [[درک]] [[ارزش]] و [[عظمت]] زیارت و [[فلسفه سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن و [[راز]] تأکید فراوان [[ائمه]] {{عم}} بر این مسأله، باید با فضای [[سیاسی]] [[اجتماعی]] آن عصر آشنا شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
* اهمیت کار ادبی و شعری و مراسم و [[شعارها]] و [[تعظیم]] [[شعائر]] و [[تبیین]] [[حق]] و رفتن به زیارت و... وقتی بیشتر آشکار می‌شود که [[وضعیت اجتماعی]] عصر [[ائمه]] {{عم}} از جهت [[خفقان]] و سانسور و تضییقات معلوم گردد. مگر امروز برای به [[انزوا]] کشاندن خط [[امامان]] تلاش نمی‌شود؟ امروز هم روز زیارت است... و باید "[[زائر]]" شد و زیارت را خواند و فهمید و عاشقانه به زیارت [[مزار]] "اولیاءالله" رفت. چرا که سخت‌گیری و [[اعمال]] فشار علیه [[مکتب]] و مرام [[اهل بیت]] {{عم}}، هنوز هم وجود دارد، پس زیارت هم بار [[فرهنگی]] و مبارزاتی دارد و از [[اجر]] فراوان برخوردار است. هرگز عملی را نباید بریده از پیرامون و مجرّد از محیط و شرایط بررسی کرد. [[ارزش]] هر عمل، با مسائل جنبی، با [[انگیزه]] و [[نیّت]]، با [[میزان]] تأثیر آن در خود و دیگران، با اندازه [[بصیرت]] و معرفتِ صاحب عمل، با بجا و به موقع بودن عمل،.... بی‌رابطه نیست. زیارت نیز اینگونه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. زیارت، سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا می‌کند و با مسائل [[جامعه]] و جوّ [[حاکم]] و شرایط محیط و... مرتبط است. پس برای [[درک]] [[ارزش]] و [[عظمت]] زیارت و [[فلسفه سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن و [[راز]] تأکید فراوان [[ائمه]] {{عم}} بر این مسأله، باید با فضای [[سیاسی]] [[اجتماعی]] آن عصر آشنا شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>.  
* در روزگار [[حکومت]] [[امویان]]، [[مروانیان]] و [[عباسیان]]، محدودیت‎ها و فشارهای بسیاری بر [[پیروان]] [[اهل بیت]] {{عم}} وارد می‌شد و سیاستِ سانسور و جلوگیری از نشر [[فضایل]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} رواج داشت. می‌کوشیدند تا هر نوع ارتباطی را میان [[مردم]] و [[خاندان]] [[عصمت]] و [[طهارت]]، [[قطع]] یا [[تضعیف]] کنند. [[معاویه]]، یکی از کسانی بود که با تمام نیرو در جهت پوشاندن [[فضایل]] [[اهل بیت]] {{عم}} می‌کوشید و تلاش می‌کرد که آنچه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}در [[فضیلت]] آنان [[روایت]] شده است مطرح نگردد. به عنوان نمونه به این ماجرا توجه کنید: یک سال پس از [[صلح]] با [[امام حسن]] {{ع}}، [[معاویه]] به زیارت [[حج]] رفته بود، در آنجا بر گروهی گذر کرد و همه به عنوان [[احترام]] برخاستند ولی "[[ابن عباس]]"<ref>عبدالله بن عباس، صحابی معروف [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و شاگرد برجسته [[امام علی|علی]] {{ع}} و قرآن‌شناس و مفسر بزرگ اسلام.</ref> بلند نشد. جواب منطقی به سخنان [[ابن عباس]] درمانده بود، گفت: ما به همه آفاق نوشته‌ایم و از ذکر [[مناقب]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و [[خاندان]] او [[نهی]] کرده ایم. پس، ای [[ابن عباس]]! زبانت را نگهدار... [[ابن عباس]]: آیا ما را از [[خواندن]] [[قرآن]] [[نهی]] می‌کنی؟! [[معاویه]]: خیر. [[ابن عباس]]: پس، از بیان [[تأویل آیات]]، [[نهی]] می‌کنی؟ [[معاویه]]: آری. [[ابن عباس]]: پس [[قرآن]] بخوانیم و نپرسیم که مقصود [[خدا]] چیست؟ [[معاویه]]: آری. [[ابن عباس]]: پس، آیا کدامیک از این دو کار، لازم‌تر است؟ [[خواندن]] [[قرآن]]؟ یا عمل کردن به آن؟ [[معاویه]]: عمل کردن به آن. [[ابن عباس]]: پس تا ندانیم که مقصود [[خداوند]] از آنچه نازل کرده، چیست، چگونه عمل کنیم؟ [[معاویه]]: از کسانی بپرس که [[قرآن]] را به غیر از این‌گونه که تو [[تأویل]] می‌کنی [[تأویل]] کنند. [[ابن عباس]]: [[قرآن]] بر دودمان ما نازل شده است. آیا معنایش را از "[[آل ابوسفیان]]" بپرسیم؟ [[معاویه]]: [[قرآن]] بخوانید ولی آنچه را که [[خداوند]] درباره شما نازل کرده و [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} آن را در [[فضیلت]] شما دانسته، [[روایت]] و [[نقل]] نکنید، و جز این هرچه می‌خواهید [[روایت]] کنید. اینجا بود که [[ابن عباس]]، در حالی که [[معاویه]] را مسخره می‌کرد، [[آیه]] {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ}}<ref>توبه، ۳۲</ref>. را خواند و [[معاویه]] بر سرش فریاد کشید که:... زبانت را ببند!.. اگر هم چیزی می‌گویی پنهانی [[نقل]] کن، نه آشکارا<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۲۴.</ref>. [[معاویه]] گفت: [[ابن عباس]]!.. چرا بلند نشدی؟ پس از یک سری [[گفتگو]] پیرامون ماجرای [[قتل عثمان]] و... [[معاویه]] که از دادن این برخورد، نشان دهنده [[سیاست]] [[امویان]] در مورد به [[انزوا]] کشاندن [[اهل بیت]] {{عم}} و پوشاندن [[فضایل]] آنهاست و کلًا [[خلفا]] نسبت به [[ائمه]] {{عم}} و [[علویون]] و [[اولاد]] [[فاطمه زهرا|فاطمه]] {{س}} دوگونه فعالیت حذفی داشتند:
* در روزگار [[حکومت]] [[امویان]]، [[مروانیان]] و [[عباسیان]]، محدودیت‎ها و فشارهای بسیاری بر [[پیروان]] [[اهل بیت]] {{عم}} وارد می‌شد و سیاستِ سانسور و جلوگیری از نشر [[فضایل]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} رواج داشت. می‌کوشیدند تا هر نوع ارتباطی را میان [[مردم]] و [[خاندان]] [[عصمت]] و [[طهارت]]، [[قطع]] یا [[تضعیف]] کنند. [[معاویه]]، یکی از کسانی بود که با تمام نیرو در جهت پوشاندن [[فضایل]] [[اهل بیت]] {{عم}} می‌کوشید و تلاش می‌کرد که آنچه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}در [[فضیلت]] آنان [[روایت]] شده است مطرح نگردد. به عنوان نمونه به این ماجرا توجه کنید: یک سال پس از [[صلح]] با [[امام حسن]] {{ع}}، [[معاویه]] به زیارت [[حج]] رفته بود، در آنجا بر گروهی گذر کرد و همه به عنوان [[احترام]] برخاستند ولی "[[ابن عباس]]"<ref>عبدالله بن عباس، صحابی معروف [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و شاگرد برجسته [[امام علی|علی]] {{ع}} و قرآن‌شناس و مفسر بزرگ اسلام.</ref> بلند نشد. جواب منطقی به سخنان [[ابن عباس]] درمانده بود، گفت: ما به همه آفاق نوشته‌ایم و از ذکر [[مناقب]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و [[خاندان]] او [[نهی]] کرده ایم. پس، ای [[ابن عباس]]! زبانت را نگهدار... [[ابن عباس]]: آیا ما را از [[خواندن]] [[قرآن]] [[نهی]] می‌کنی؟! [[معاویه]]: خیر. [[ابن عباس]]: پس، از بیان [[تأویل آیات]]، [[نهی]] می‌کنی؟ [[معاویه]]: آری. [[ابن عباس]]: پس [[قرآن]] بخوانیم و نپرسیم که مقصود [[خدا]] چیست؟ [[معاویه]]: آری. [[ابن عباس]]: پس، آیا کدامیک از این دو کار، لازم‌تر است؟ [[خواندن]] [[قرآن]]؟ یا عمل کردن به آن؟ [[معاویه]]: عمل کردن به آن. [[ابن عباس]]: پس تا ندانیم که مقصود [[خداوند]] از آنچه نازل کرده، چیست، چگونه عمل کنیم؟ [[معاویه]]: از کسانی بپرس که [[قرآن]] را به غیر از این‌گونه که تو [[تأویل]] می‌کنی [[تأویل]] کنند. [[ابن عباس]]: [[قرآن]] بر دودمان ما نازل شده است. آیا معنایش را از "[[آل ابوسفیان]]" بپرسیم؟ [[معاویه]]: [[قرآن]] بخوانید ولی آنچه را که [[خداوند]] درباره شما نازل کرده و [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} آن را در [[فضیلت]] شما دانسته، [[روایت]] و [[نقل]] نکنید، و جز این هرچه می‌خواهید [[روایت]] کنید. اینجا بود که [[ابن عباس]]، در حالی که [[معاویه]] را مسخره می‌کرد، [[آیه]] {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ}}<ref>توبه، ۳۲</ref>. را خواند و [[معاویه]] بر سرش فریاد کشید که:... زبانت را ببند!.. اگر هم چیزی می‌گویی پنهانی [[نقل]] کن، نه آشکارا<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۲۴.</ref>. [[معاویه]] گفت: [[ابن عباس]]!.. چرا بلند نشدی؟ پس از یک سری [[گفتگو]] پیرامون ماجرای [[قتل عثمان]] و... [[معاویه]] که از دادن این برخورد، نشان دهنده [[سیاست]] [[امویان]] در مورد به [[انزوا]] کشاندن [[اهل بیت]] {{عم}} و پوشاندن [[فضایل]] آنهاست و کلًا [[خلفا]] نسبت به [[ائمه]] {{عم}} و [[علویون]] و [[اولاد]] [[فاطمه زهرا|فاطمه]] {{س}} دوگونه فعالیت حذفی داشتند:
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش