الیسع در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == [[الیسع]]" واژهای معرّب و اصل آن در [[عبری]] "الیشع" یا "الیشاع" uwqx به معنای "[[خدا]] میبیند" یا "خدا [[نجات]] میدهد" است، زیرا در [[زبان عبری]] "إل" uw به معنای "خدا" و "یشع" qx به معنای "نجات دادن" یا "دیدن" است.<ref>قاموس کتابمقدس، ص۹۸؛ واژههایدخیل، ص۱۲۸؛ التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۱، "الیسع".</ref> گرچه برخی آنرا واژهای [[عربی]] و از ریشه "وَسِعَ، یَسَعُ" گرفته، و [[دلیل]] آن را وسعت [[علم]] آن [[حضرت]] یا تلاش وی در [[طلب]] [[حق]] و [[طاعت خدا]] دانستهاند.<ref>جامع البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹.</ref> جماعتی از [[کوفیان]] آنرا با دو [[لام]] و به صورت مشدّد "اللّیسع" قرائت کردهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۷؛ لسانالعرب، ج ۱۵، ص ۴۴۹.</ref> ولی هر دو قول [[ضعیف]] است، زیرا در [[زبان عربی]] "ال" بر اسمی که بر وزن "یفعل" آمده مانند [[یزید]] و یَعْمر، داخل نمیشود؛ همچنین هیچ اسمی در این زبان به صورت "[[یسع]]" نیامده است، تا با ورود "ال" بر آن این کلمه مشدد شود.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۳.</ref> در [[قرآن کریم]] نام الیسع دو بار آمده است: در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref> در میان نام چند پیامبرِ [[برتری]] یافته و در آیه {{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref> در میان پیامبرانی با | == مقدمه == [[الیسع]]" واژهای معرّب و اصل آن در [[عبری]] "الیشع" یا "الیشاع" uwqx به معنای "[[خدا]] میبیند" یا "خدا [[نجات]] میدهد" است، زیرا در [[زبان عبری]] "إل" uw به معنای "خدا" و "یشع" qx به معنای "نجات دادن" یا "دیدن" است.<ref>قاموس کتابمقدس، ص۹۸؛ واژههایدخیل، ص۱۲۸؛ التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۱، "الیسع".</ref> گرچه برخی آنرا واژهای [[عربی]] و از ریشه "وَسِعَ، یَسَعُ" گرفته، و [[دلیل]] آن را وسعت [[علم]] آن [[حضرت]] یا تلاش وی در [[طلب]] [[حق]] و [[طاعت خدا]] دانستهاند.<ref>جامع البیان، مج ۵، ج ۷، ص ۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹.</ref> جماعتی از [[کوفیان]] آنرا با دو [[لام]] و به صورت مشدّد "اللّیسع" قرائت کردهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص۳۴۱؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۷؛ لسانالعرب، ج ۱۵، ص ۴۴۹.</ref> ولی هر دو قول [[ضعیف]] است، زیرا در [[زبان عربی]] "ال" بر اسمی که بر وزن "یفعل" آمده مانند [[یزید]] و یَعْمر، داخل نمیشود؛ همچنین هیچ اسمی در این زبان به صورت "[[یسع]]" نیامده است، تا با ورود "ال" بر آن این کلمه مشدد شود.<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۳.</ref> در [[قرآن کریم]] نام الیسع دو بار آمده است: در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۶.</ref> در میان نام چند پیامبرِ [[برتری]] یافته و در آیه {{متن قرآن|وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۸.</ref> در میان پیامبرانی با وصف "[[اخیار]]" ([[نیکان]])؛ اما درباره اینکه او در چه زمانی میزیسته و حوادث زندگیش چه بوده، [[قرآن]] سخنی نگفته است. | ||
برخی [[مفسران]] او را از [[نسل ابراهیم]] {{ع}} میدانند.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۱۹۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۱۰۳.</ref> [[نسب]] او در [[کتاب مقدس]] و منابع [[یهود]]، "الیشع بن شافاط"<ref>کتاب مقدس، پادشاهان اول، ۱۹: ۱۶؛ قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۱۱.</ref> و در بیشتر [[منابع اسلامی]] "الیسع بن اخطوب بن العجوز" ذکر شده است.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۱۰؛ عرائس المجالس، ص ۲۲۴.</ref> البته عدهای میگویند: بین [[منابع اسلامی]] و منابع [[یهودی]] تفاوتی نیست، زیرا "شافاط" در [[زبان عبری]] به معنای [[قاضی]] است و چون در آن [[زمان]] اساس کار قاضی بر [[خطابه]] و فن سخن بوده، "اخطوب" از آن اشتقاق یافته است.<ref>قاموس کتابمقدس، ص۵۰۷؛ اعلام قرآن، ص ۲۲۵.</ref> برخی از کتب [[تاریخی]] او را "[[الیسع بن عزی بن نشوتلخ بن افرایم بن یوسف]]" دانستهاند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۴۶، قصص الانبیاء، ص ۴۹۱.</ref> در [[کتاب مقدس]] [[سفر]] [[پادشاهان]] اول و دوم به صورت مبسوط درباره الیسع و [[ارتباط]] وی با [[الیاس]] [[سخن]] به میان آمده، و داستان [[زندگی]] او، کیفیّت [[جانشینی]] وی برای الیاس و انتقال [[نبوت]] به او از جانب [[خدا]] بیان شده است؛ همچنین معجزاتی از قبیل سالم کردن آب [[شهر]] اریحا (که [[شور]] بوده و از آن محصولات [[کشاورزی]] به دست نمیآمده)، [[برکت]] بخشیدن به کوزه روغن پیرزنی که [[قرض]] زیادی داشته است، زنده کردن [[مردگان]]، [[سیر]] کردن افراد فراوان با غذای کم و شفای نُعمان، [[فرمانده سپاه]] [[سوریه]]، به او نسبت داده شده است.<ref>کتاب مقدس، پادشاهان دوم، ۲: ۳ ـ ۸، ۱۹ ـ ۲۲.</ref> از کتب تاریخی و [[تفسیری]] [[اسلامی]] چنین برمیآید که الیسع با الیاس [[پیامبر]]، معاصر و [[شاگرد]] وی بوده است و درباره آن دو، داستانهای فراوانی [[نقل]] کردهاند که بعید نیست برخی از آنها از کتاب مقدس و منابع [[یهود]] اقتباس شده باشد. در کتاب "عرائس المجالس فی قصص الانبیاء" آمده است که الیاس پیامبر وقتی بر زنی از [[زنان]] [[بنیاسرائیل]] وارد شد که [[فرزندی]] بنام "الیسع بن اخطوب" داشت، آن [[زن]] وی را در [[منزل]] جای داد و ورودش را از [[دشمنان]] پنهان کرد. الیاس به پاس این [[خدمت]]، در [[حق]] فرزندش الیسع که به [[بیماری]] [[سختی]] [[مبتلا]] بود، [[دعا]] کرد. الیسع چون بر اثر دعای او بهبودی یافت، با دیدن این [[معجزه]]، به او [[ایمان]] آورد و ملازمتش را [[اختیار]] کرد. از آن به بعد هرجا که الیاس میرفت الیسع نیز وی را [[همراهی]] میکرد. [[ثعلبی]] پس از بیانِ تفصیلی داستان [[عروج]] [[الیاس]] به [[آسمان]] ادامه میدهد: در این هنگام [[الیسع]] او را صدا زد: ای الیاس حال که تو قصد رفتن داری [[تکلیف]] مرا معلوم کن و برای [[روزگار]] تنهاییم [[دستوری]] بده. الیاس کسایش را بر سر الیسع انداخت که به عنوان نشانهای برای [[جانشینی]] در میان [[بنیاسرائیل]] بود. [[خداوند]] به [[فضل]] خود الیسع را به [[نبوت]] و [[رسالت]] به سوی [[بنی اسرائیل]] فرستاد و با فرستادن [[وحی]] به وی مانند الیاس او را نیز [[تأیید]] کرد. [[بنیاسرائیل]] نیز با [[ایمان]] به وی به [[تعظیم]] و تکریمش پرداخته و تا زمانیکه الیسع در میان آنان زنده بود، [[حکم]] [[خدای متعال]] در بین بنی * [[اسرائیل]] نافذ بود.<ref>عرائس المجالس، ص ۷۹ ـ ۸۰ و ص ۲۳۰ ـ ۲۳۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۳ ـ ۲۷۴؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۶.</ref> در [[بحارالانوار]] روایتی طولانی از [[امام رضا]] {{ع}} [[نقل]] شده که آن [[حضرت]] در [[احتجاجی]] برابر [[جاثلیق]] [[مسیحی]] فرمود: الیسع نیز مانند [[عیسی]] {{ع}} بر روی آب [[راه]] میرفت، مرده را زنده میکرد و [[کور]] مادرزاد و جذامیان را [[شفا]] میداد و جز [[خدای متعال]] هیچ کس را [[عبادت]] نکرد، و امتش نیز او را نپرستیدند<ref>بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۰۱؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۳۲۲ ـ ۳۲۳.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[الیسع (مقاله)|مقاله «الیسع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref> | برخی [[مفسران]] او را از [[نسل ابراهیم]] {{ع}} میدانند.<ref>التبیان، ج ۴، ص ۱۹۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۱۰۳.</ref> [[نسب]] او در [[کتاب مقدس]] و منابع [[یهود]]، "الیشع بن شافاط"<ref>کتاب مقدس، پادشاهان اول، ۱۹: ۱۶؛ قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۱۱.</ref> و در بیشتر [[منابع اسلامی]] "الیسع بن اخطوب بن العجوز" ذکر شده است.<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۴؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۵۱۰؛ عرائس المجالس، ص ۲۲۴.</ref> البته عدهای میگویند: بین [[منابع اسلامی]] و منابع [[یهودی]] تفاوتی نیست، زیرا "شافاط" در [[زبان عبری]] به معنای [[قاضی]] است و چون در آن [[زمان]] اساس کار قاضی بر [[خطابه]] و فن سخن بوده، "اخطوب" از آن اشتقاق یافته است.<ref>قاموس کتابمقدس، ص۵۰۷؛ اعلام قرآن، ص ۲۲۵.</ref> برخی از کتب [[تاریخی]] او را "[[الیسع بن عزی بن نشوتلخ بن افرایم بن یوسف]]" دانستهاند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۴۶، قصص الانبیاء، ص ۴۹۱.</ref> در [[کتاب مقدس]] [[سفر]] [[پادشاهان]] اول و دوم به صورت مبسوط درباره الیسع و [[ارتباط]] وی با [[الیاس]] [[سخن]] به میان آمده، و داستان [[زندگی]] او، کیفیّت [[جانشینی]] وی برای الیاس و انتقال [[نبوت]] به او از جانب [[خدا]] بیان شده است؛ همچنین معجزاتی از قبیل سالم کردن آب [[شهر]] اریحا (که [[شور]] بوده و از آن محصولات [[کشاورزی]] به دست نمیآمده)، [[برکت]] بخشیدن به کوزه روغن پیرزنی که [[قرض]] زیادی داشته است، زنده کردن [[مردگان]]، [[سیر]] کردن افراد فراوان با غذای کم و شفای نُعمان، [[فرمانده سپاه]] [[سوریه]]، به او نسبت داده شده است.<ref>کتاب مقدس، پادشاهان دوم، ۲: ۳ ـ ۸، ۱۹ ـ ۲۲.</ref> از کتب تاریخی و [[تفسیری]] [[اسلامی]] چنین برمیآید که الیسع با الیاس [[پیامبر]]، معاصر و [[شاگرد]] وی بوده است و درباره آن دو، داستانهای فراوانی [[نقل]] کردهاند که بعید نیست برخی از آنها از کتاب مقدس و منابع [[یهود]] اقتباس شده باشد. در کتاب "عرائس المجالس فی قصص الانبیاء" آمده است که الیاس پیامبر وقتی بر زنی از [[زنان]] [[بنیاسرائیل]] وارد شد که [[فرزندی]] بنام "الیسع بن اخطوب" داشت، آن [[زن]] وی را در [[منزل]] جای داد و ورودش را از [[دشمنان]] پنهان کرد. الیاس به پاس این [[خدمت]]، در [[حق]] فرزندش الیسع که به [[بیماری]] [[سختی]] [[مبتلا]] بود، [[دعا]] کرد. الیسع چون بر اثر دعای او بهبودی یافت، با دیدن این [[معجزه]]، به او [[ایمان]] آورد و ملازمتش را [[اختیار]] کرد. از آن به بعد هرجا که الیاس میرفت الیسع نیز وی را [[همراهی]] میکرد. [[ثعلبی]] پس از بیانِ تفصیلی داستان [[عروج]] [[الیاس]] به [[آسمان]] ادامه میدهد: در این هنگام [[الیسع]] او را صدا زد: ای الیاس حال که تو قصد رفتن داری [[تکلیف]] مرا معلوم کن و برای [[روزگار]] تنهاییم [[دستوری]] بده. الیاس کسایش را بر سر الیسع انداخت که به عنوان نشانهای برای [[جانشینی]] در میان [[بنیاسرائیل]] بود. [[خداوند]] به [[فضل]] خود الیسع را به [[نبوت]] و [[رسالت]] به سوی [[بنی اسرائیل]] فرستاد و با فرستادن [[وحی]] به وی مانند الیاس او را نیز [[تأیید]] کرد. [[بنیاسرائیل]] نیز با [[ایمان]] به وی به [[تعظیم]] و تکریمش پرداخته و تا زمانیکه الیسع در میان آنان زنده بود، [[حکم]] [[خدای متعال]] در بین بنی * [[اسرائیل]] نافذ بود.<ref>عرائس المجالس، ص ۷۹ ـ ۸۰ و ص ۲۳۰ ـ ۲۳۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۳ ـ ۲۷۴؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۶.</ref> در [[بحارالانوار]] روایتی طولانی از [[امام رضا]] {{ع}} [[نقل]] شده که آن [[حضرت]] در [[احتجاجی]] برابر [[جاثلیق]] [[مسیحی]] فرمود: الیسع نیز مانند [[عیسی]] {{ع}} بر روی آب [[راه]] میرفت، مرده را زنده میکرد و [[کور]] مادرزاد و جذامیان را [[شفا]] میداد و جز [[خدای متعال]] هیچ کس را [[عبادت]] نکرد، و امتش نیز او را نپرستیدند<ref>بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۰۱؛ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۳۲۲ ـ ۳۲۳.</ref><ref>[[ابوالفضل روحی|روحی، ابوالفضل]]، [[الیسع (مقاله)|مقاله «الیسع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref> |