تبلیغ در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
[[خاتم الانبیاء]] {{صل}} پس از [[برانگیخته شدن]] به [[پیامبری]] به [[تبلیغ]] آیین الهیاش [[همت]] گماشت و در این دوره که سه سال طول کشید<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۱۸؛ احمد بن ابییعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴ و ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۲۶۲.</ref>، هسته اولیه [[اسلام]] شکل گرفت و بیش از [[چهل]] نفر از [[مردم]] [[مکه]] و اطراف آن [[مسلمان]] شدند. در این سه سال، [[رسول اکرم]] {{صل}} [[رسالت]] خویش را مخفی نگه میداشتند و دعوتشان را آشکار نمیکردند. [[دعوت]] مخفیانه در ابتدا لازم بود تا [[مسلمانان]] با [[قریش]] رو در رو نشوند؛ [[قریشی]] که در [[شرک]] و [[بتپرستی]] خود [[متعصب]] بودند؛ به این [[دلیل]]، آن [[حضرت]] و کسانی نیز دعوتش را در مجالس عمومی آشکار نمیکرد و تنها بعضی از [[خویشاوندان]] و کسانی را که از پیش با آنها آشنایی و به هدایتشان [[امید]] داشت، به طور مخفیانه به [[اسلام]] [[دعوت]] میکرد تا اینکه، عدهای از [[مردم]] که بیشتر از [[ضعیفان]] [[قوم]] بودند، به او [[ایمان]] آوردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۶ و انساب الاشراف، ص ۱۱۶.</ref>. آن [[حضرت]] در این دوره، به شدت، اصول مخفی کاری را رعایت میفرمود. [[مشرکان]] هم در ابتدا قضیه را چندان جدی نمیگرفتند و برای آن اهمیتی قائل نبودند<ref>انساب الاشراف، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۱۵۶.</ref>؛ شاید [[گمان]] میکردند سخنان [[حضرت]]، فراتر از سخنان [[کاهنان]] و خداپرستانی امثال [[قیس]] بن ساعده، [[زید]] بن عمرو، امیة بن صلت و دیگران - که [[عبادت]] بتان را ترک کرده بودند - نیست<ref>هاشم معروف الحسنی، سیرة المصطفی نظرة جدیده، ص ۱۲۳.</ref>؛ لذا زمانی که از کنار ایشان رد میشدند، با تمسخر میگفتند: "از [[آسمان]] با [[جوان]] بنیعبدالمطلب سخن گفته میشود"<ref>الطبقات الکبری، ص۱۵۶؛ انساب الاشراف، ص ۱۱۵ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴.</ref>. کم کم بر تعداد [[مؤمنان]] افزوده شد تا جایی که روزی نبود که [[مردم]] مکه از [[خواب]] برخیزند و با مرد یا [[زن]] مسلمانی روبرو نشوند<ref>السیرة النبویه، ص ۲۹۴.</ref>. این امر، نگرانیها و مخالفتهای [[قریش]] را در پی داشت<ref>انساب الاشراف، ص۱۲۳.</ref><ref>[[علی محمد تاجالدین|تاجالدین، علی محمد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰۰-۶۰۱.</ref>. | [[خاتم الانبیاء]] {{صل}} پس از [[برانگیخته شدن]] به [[پیامبری]] به [[تبلیغ]] آیین الهیاش [[همت]] گماشت و در این دوره که سه سال طول کشید<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۲، ص ۳۱۸؛ احمد بن ابییعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴ و ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۲۶۲.</ref>، هسته اولیه [[اسلام]] شکل گرفت و بیش از [[چهل]] نفر از [[مردم]] [[مکه]] و اطراف آن [[مسلمان]] شدند. در این سه سال، [[رسول اکرم]] {{صل}} [[رسالت]] خویش را مخفی نگه میداشتند و دعوتشان را آشکار نمیکردند. [[دعوت]] مخفیانه در ابتدا لازم بود تا [[مسلمانان]] با [[قریش]] رو در رو نشوند؛ [[قریشی]] که در [[شرک]] و [[بتپرستی]] خود [[متعصب]] بودند؛ به این [[دلیل]]، آن [[حضرت]] و کسانی نیز دعوتش را در مجالس عمومی آشکار نمیکرد و تنها بعضی از [[خویشاوندان]] و کسانی را که از پیش با آنها آشنایی و به هدایتشان [[امید]] داشت، به طور مخفیانه به [[اسلام]] [[دعوت]] میکرد تا اینکه، عدهای از [[مردم]] که بیشتر از [[ضعیفان]] [[قوم]] بودند، به او [[ایمان]] آوردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۵۶ و انساب الاشراف، ص ۱۱۶.</ref>. آن [[حضرت]] در این دوره، به شدت، اصول مخفی کاری را رعایت میفرمود. [[مشرکان]] هم در ابتدا قضیه را چندان جدی نمیگرفتند و برای آن اهمیتی قائل نبودند<ref>انساب الاشراف، ص ۱۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۱۵۶.</ref>؛ شاید [[گمان]] میکردند سخنان [[حضرت]]، فراتر از سخنان [[کاهنان]] و خداپرستانی امثال [[قیس]] بن ساعده، [[زید]] بن عمرو، امیة بن صلت و دیگران - که [[عبادت]] بتان را ترک کرده بودند - نیست<ref>هاشم معروف الحسنی، سیرة المصطفی نظرة جدیده، ص ۱۲۳.</ref>؛ لذا زمانی که از کنار ایشان رد میشدند، با تمسخر میگفتند: "از [[آسمان]] با [[جوان]] بنیعبدالمطلب سخن گفته میشود"<ref>الطبقات الکبری، ص۱۵۶؛ انساب الاشراف، ص ۱۱۵ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۲۴.</ref>. کم کم بر تعداد [[مؤمنان]] افزوده شد تا جایی که روزی نبود که [[مردم]] مکه از [[خواب]] برخیزند و با مرد یا [[زن]] مسلمانی روبرو نشوند<ref>السیرة النبویه، ص ۲۹۴.</ref>. این امر، نگرانیها و مخالفتهای [[قریش]] را در پی داشت<ref>انساب الاشراف، ص۱۲۳.</ref><ref>[[علی محمد تاجالدین|تاجالدین، علی محمد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰۰-۶۰۱.</ref>. | ||
همان گونه که گفته شد، در دوران سه سال [[دعوت پنهانی]]، مخفی کاری، سر لوحه کار [[رسول خدا]] {{صل}} و [[مسلمانان]] دوران بود؛ به گونهای که از سعید بن زیاد در | همان گونه که گفته شد، در دوران سه سال [[دعوت پنهانی]]، مخفی کاری، سر لوحه کار [[رسول خدا]] {{صل}} و [[مسلمانان]] دوران بود؛ به گونهای که از سعید بن زیاد در وصف این ایام چنین [[نقل]] شده است: " ما اسلام خود را مخفی میکردیم و [[نماز]] نمیخواندیم؛ مگر در خانههای در بسته و در شعب و بعضی برای بعضی دیگر، نگهبانی میدادیم"<ref>انساب الاشراف، ص۱۱۶.</ref>. آن [[حضرت]] در این سه سال، گاهی برای ادای فرایض [[دینی]]، همراه دیگر [[مسلمانان]]، مخفیانه به کوهها و اطراف [[مکه]] میرفتند و به طور پنهانی [[نماز]] میخواندند<ref>انساب الاشراف، ص۱۱۶؛ السیرة النبویه، ص ۲۶۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۳۷ و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۳۱۸.</ref>؛ اما روزی، وقتی جمعی از [[مسلمانان]] به [[خواندن نماز]] مشغول بودند، با چند تن از [[مشرکان]] روبرو شدند و در پی ناسزاگویی [[مشرکان]] به [[مسلمانان]]، کار به درگیری و زد و خورد کشیده شد و سر یکی از [[مشرکان]] در این درگیری [[شکست]]<ref>انساب الاشراف، ص ۱۱۶؛ السیرة النبویه، ص ۲۶۳ و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۳۱۸.</ref>. پس از این درگیری، [[حضرت]] و اصحابش در خانه ارقم بن ابی ارقم در دامنه کوه [[صفا]] مخفی شدند<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۴۰۳.</ref> و آنجا را مرکز [[دعوت]] و محل اجتماعشان قرار دادند<ref>السیرة الحلبیه، ص ۴۰۲ - ۴۰۳؛ انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۶ و ابن جوزی، المنتظم، ج ۳، ص ۱۹۳.</ref> تا [[عبادات]] و شعائرشان از دید [[مشرکان]] دور بماند. ایشان در آنجا یک ماه یا بیشتر ماندند<ref>السیرة الحلبیه، ص ۴۰۳؛ البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۳۱ و شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس، ج ۱، ۲۹۳.</ref> و از آن خارج نشدند تا اینکه تعدادشان به [[چهل]] نفر رسید<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۱، ص ۱۹۷؛ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۴۷۲؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۹، ص ۹۱ و ابن اثیر، الکامل، ج ۲، ص ۸۵.</ref>. پس این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ}}<ref>«از این روی آنچه فرمان مییابی آشکار کن و از مشرکان روی بگردان ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۴–۹۵.</ref><ref>[[علی محمد تاجالدین|تاجالدین، علی محمد]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۰۱-۶۰۲.</ref>. | ||
== [[دعوت علنی]] == | == [[دعوت علنی]] == |