پرش به محتوا

سیاست در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۳۹: خط ۳۹:
# [[فیومی]] در المصباح المنیر در معنای واژۀ [[سیاست]] می‌گوید: [[زید]] به [[سیاست]] [[امر]] پرداخت یا و آن را [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی: آن را [[تدبیر]] کرد و به امر آن [[قیام]] نمود<ref>{{عربی|سَاسَ زَيدٌ الْأَمْرَ: يسُوسُهُ سِياسَة دَبَّرَهُ و قَامَ بِأَمْرِهِ}}؛ احمد بن محمد بن علی فیومی، المصباح المنیر، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>.
# [[فیومی]] در المصباح المنیر در معنای واژۀ [[سیاست]] می‌گوید: [[زید]] به [[سیاست]] [[امر]] پرداخت یا و آن را [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی: آن را [[تدبیر]] کرد و به امر آن [[قیام]] نمود<ref>{{عربی|سَاسَ زَيدٌ الْأَمْرَ: يسُوسُهُ سِياسَة دَبَّرَهُ و قَامَ بِأَمْرِهِ}}؛ احمد بن محمد بن علی فیومی، المصباح المنیر، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>.
# [[ابن منظور]] در لسان العرب در این زمینه می‌گوید: سوس یعنی [[ریاست]]<ref>{{عربی|السَّوْس: الرياسة...}}</ref> ـ سپس می‌گوید: ـ امر را [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی [[قیام]] به آن نمود و [[سیاست]] یعنی: کمر به [[سرپرستی]] چیزی بستن به وسیلۀ انجام آنچه موجب [[اصلاح]] آن می‌شود<ref>{{عربی|ساس الأمر سياسة: قام به؛ والسياسة: القيام علی الشيء بما يصلحه}}؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۷؛ شبیه این مفاهیم در بسیاری از کتب لغت آمده است؛ از جمله: خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. «سیاست یعنی [[قیام]] بر چیزی بر آنچه [[صلاح]] آن چیز است، بنابراین اگر قیام بر [[اصلاح]] و [[اجرای عدالت]] و [[احقاق حق]] و ابطال [[باطل]] نباشد آن سیاست نیست بلکه [[نیرنگ]] است. بعد نتیجه می‌گیرد هر کس به کار [[مردم]] و [[اداره جامعه]] به روش خوب قیام کند بحق سیاست‌مدار است، و الا [[جبار]] و [[متکبر]] است»<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۳۹.</ref>
# [[ابن منظور]] در لسان العرب در این زمینه می‌گوید: سوس یعنی [[ریاست]]<ref>{{عربی|السَّوْس: الرياسة...}}</ref> ـ سپس می‌گوید: ـ امر را [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی [[قیام]] به آن نمود و [[سیاست]] یعنی: کمر به [[سرپرستی]] چیزی بستن به وسیلۀ انجام آنچه موجب [[اصلاح]] آن می‌شود<ref>{{عربی|ساس الأمر سياسة: قام به؛ والسياسة: القيام علی الشيء بما يصلحه}}؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۷؛ شبیه این مفاهیم در بسیاری از کتب لغت آمده است؛ از جمله: خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. «سیاست یعنی [[قیام]] بر چیزی بر آنچه [[صلاح]] آن چیز است، بنابراین اگر قیام بر [[اصلاح]] و [[اجرای عدالت]] و [[احقاق حق]] و ابطال [[باطل]] نباشد آن سیاست نیست بلکه [[نیرنگ]] است. بعد نتیجه می‌گیرد هر کس به کار [[مردم]] و [[اداره جامعه]] به روش خوب قیام کند بحق سیاست‌مدار است، و الا [[جبار]] و [[متکبر]] است»<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۳۹.</ref>
# [[طریحی]] در مجمع البحرین در [[تبیین]] معنای [[سیاست]] ـ با توجه به کاربرد آن در زبان [[روایات]] ـ چنین می‌گوید: [[زید]] [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی [[دستور]] داد و [[قیام]] به امر آن نمود<ref>{{عربی|ساس زيد سياسة أمر و قام بأمره}}.</ref>. همچنین می‌گوید: [[رعیت]] را [[سیاست]] کرد، از ریشۀ [[سیاست]] است به معنای پرداختن به آنچه موجب [[اصلاح]] چیزی می‌شود<ref>{{عربی|ساس بالرّعية من السياسة و هو القيام علی الشيء بما يصلحه}}.</ref> سپس به کاربری این واژه در [[روایات]] صادر شده از [[معصومین]] {{عم}} اشاره کرده می‌گوید: در [[وصف]] [[ائمه]] آمده است: شما [[سیاست]]‌کنندگان [[بندگان]] خدایید و یا در [[روایت]] آمده است: [[امام]] دانای به [[سیاست]] است؛ همچنین آمده است: سپس [[خدا]] واگذار نمود به [[پیامبر]] [[امر]] [[دین]] و [[امت]] را تا [[سیاست]] کند بندگانش را<ref>{{عربی|و في وصف الأئمة: أنتم ساسة العباد و فيه: الإمام عارف بالسياسة و فيه: ثم فوّض إلی النبي {{صل}} أمر الدّين و الأمّة ليسوس عباده كل ذلك من: سست الرعية سياسة: أمرتها و نهيتها. و في الخبر: كان بنو إسرائيل تسوسهم أنبياؤهم أي: تتولي أمرهم كالأمراء والولاة}}؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۳۱-۴۲.</ref>
# [[طریحی]] در مجمع البحرین در [[تبیین]] معنای [[سیاست]] ـ با توجه به کاربرد آن در زبان [[روایات]] ـ چنین می‌گوید: [[زید]] [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی [[دستور]] داد و [[قیام]] به امر آن نمود<ref>{{عربی|ساس زيد سياسة أمر و قام بأمره}}.</ref>. همچنین می‌گوید: [[رعیت]] را [[سیاست]] کرد، از ریشۀ [[سیاست]] است به معنای پرداختن به آنچه موجب [[اصلاح]] چیزی می‌شود<ref>{{عربی|ساس بالرّعية من السياسة و هو القيام علی الشيء بما يصلحه}}.</ref> سپس به کاربری این واژه در [[روایات]] صادر شده از [[معصومین]] {{عم}} اشاره کرده می‌گوید: در وصف [[ائمه]] آمده است: شما [[سیاست]]‌کنندگان [[بندگان]] خدایید و یا در [[روایت]] آمده است: [[امام]] دانای به [[سیاست]] است؛ همچنین آمده است: سپس [[خدا]] واگذار نمود به [[پیامبر]] [[امر]] [[دین]] و [[امت]] را تا [[سیاست]] کند بندگانش را<ref>{{عربی|و في وصف الأئمة: أنتم ساسة العباد و فيه: الإمام عارف بالسياسة و فيه: ثم فوّض إلی النبي {{صل}} أمر الدّين و الأمّة ليسوس عباده كل ذلك من: سست الرعية سياسة: أمرتها و نهيتها. و في الخبر: كان بنو إسرائيل تسوسهم أنبياؤهم أي: تتولي أمرهم كالأمراء والولاة}}؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۳۱-۴۲.</ref>
# در [[اقرب]] الموارد آمده است: {{عربی|السیاسة استصلاح الخلق بإرشادهم إلی الطریق المنجی فی العاجل و الاجل}}؛
# در [[اقرب]] الموارد آمده است: {{عربی|السیاسة استصلاح الخلق بإرشادهم إلی الطریق المنجی فی العاجل و الاجل}}؛
«سیاست، یعنی [[اقدام]] به [[اصلاح]] و [[هدایت مردم]] به راهی که در [[دنیا]] و [[آخرت]] موجب نجاتشان شود»<ref>شرتونی، اقرب الموارد ذیل کلمه «سوس». </ref> و سپس ادامه می‌دهد که: {{عربی|السیاسة المدنیة، تدبیر المعاش مع العموم علی سنن العدل و الاستقامة}}؛ سیاست [[کشورداری]]، یعنی تنظیم [[زندگی]] و [[معیشت]] [[مردم]] بر اساس [[قسط]] و [[عدالت]]»<ref>شرتونی، اقرب الموارد ذیل کلمه «سوس».</ref>.
«سیاست، یعنی [[اقدام]] به [[اصلاح]] و [[هدایت مردم]] به راهی که در [[دنیا]] و [[آخرت]] موجب نجاتشان شود»<ref>شرتونی، اقرب الموارد ذیل کلمه «سوس». </ref> و سپس ادامه می‌دهد که: {{عربی|السیاسة المدنیة، تدبیر المعاش مع العموم علی سنن العدل و الاستقامة}}؛ سیاست [[کشورداری]]، یعنی تنظیم [[زندگی]] و [[معیشت]] [[مردم]] بر اساس [[قسط]] و [[عدالت]]»<ref>شرتونی، اقرب الموارد ذیل کلمه «سوس».</ref>.
خط ۶۲: خط ۶۲:
در معنای اصطلاحی، سیاست، به ما می‌آموزد، چه کسی می‌برد، چه می‌برد، کجا می‌برد، چگونه می‌برد و چرا می‌برد<ref>مک آیور، جامعه و حکومت، ص۲۶۴.</ref> که بیشتر ناظر به عمل سیاست است، دیگرانی نیز آن را این‌گونه تعریف کرده‌اند که سیاست [[علم]] [[حکومت]] بر جوامع» یا «فن و عمل حکومت بر جوامع» است<ref>موریس دوورژه، اصول علم سیاست، ص۳.</ref>. برخی دیگر، سیاست را ناظر به [[هدف]]، تعریف کرده‌اند و آن را تشریح [[منظم]] و [[پیش‌بینی]] پدیده‌های [[سیاسی]]<ref>مونتی پالمر، لاری اشترن و چارلز گالیل، نگرشی جدید به علم سیاست، ص۵.</ref> می‌دانند؛ به هر حال چون [[نیک]] می‌نگریم، در جوهر و مرکز سیاست، [[قدرت]] حضوری جدی دارد و طبعاً به هنگام [[همراهی]] و ترکیب آن با [[ارزش‌ها]] و مفاهیم مختلف، ساحتی از بحث با قدرت و [[اعمال]] آن پیوند دارد. در این نگره «هدایت» نیز می‌تواند دارای جایگاهی بلند باشد، اما راهبری و [[هدایت]] [[جامعه]] نیز غالباً بدون قدرت اعم از مادی یا [[معنوی]] آن، امکان‌پذیر نیست.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۴۲.</ref>
در معنای اصطلاحی، سیاست، به ما می‌آموزد، چه کسی می‌برد، چه می‌برد، کجا می‌برد، چگونه می‌برد و چرا می‌برد<ref>مک آیور، جامعه و حکومت، ص۲۶۴.</ref> که بیشتر ناظر به عمل سیاست است، دیگرانی نیز آن را این‌گونه تعریف کرده‌اند که سیاست [[علم]] [[حکومت]] بر جوامع» یا «فن و عمل حکومت بر جوامع» است<ref>موریس دوورژه، اصول علم سیاست، ص۳.</ref>. برخی دیگر، سیاست را ناظر به [[هدف]]، تعریف کرده‌اند و آن را تشریح [[منظم]] و [[پیش‌بینی]] پدیده‌های [[سیاسی]]<ref>مونتی پالمر، لاری اشترن و چارلز گالیل، نگرشی جدید به علم سیاست، ص۵.</ref> می‌دانند؛ به هر حال چون [[نیک]] می‌نگریم، در جوهر و مرکز سیاست، [[قدرت]] حضوری جدی دارد و طبعاً به هنگام [[همراهی]] و ترکیب آن با [[ارزش‌ها]] و مفاهیم مختلف، ساحتی از بحث با قدرت و [[اعمال]] آن پیوند دارد. در این نگره «هدایت» نیز می‌تواند دارای جایگاهی بلند باشد، اما راهبری و [[هدایت]] [[جامعه]] نیز غالباً بدون قدرت اعم از مادی یا [[معنوی]] آن، امکان‌پذیر نیست.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۴۲.</ref>


سیاست، [[اقدام]] و انجام چیزی بر طبق [[مصلحت]] آن است. اگر به [[حاکم]] و [[زمامدار]]، «[[سیاستمدار]]» گفته می‌شود، از آن رو است که در [[امور اجتماعی]] و عمومی [[توده]] [[مردم]] به [[مصلحت‌اندیشی]]، [[تدبیر]] و اقدام می‌پردازد. عبارت {{متن حدیث|سَاسَةَ الْعِبَادِ}} نیز که در [[وصف]] [[ائمه معصومین]] {{عم}} آمده است، این معنا را در بر دارد که تأمین [[مصالح]] و تدبیر امور اجتماعی [[جامعه]] بر عهده آنان است<ref>ر. ک: طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸ به بعد.</ref>.
سیاست، [[اقدام]] و انجام چیزی بر طبق [[مصلحت]] آن است. اگر به [[حاکم]] و [[زمامدار]]، «[[سیاستمدار]]» گفته می‌شود، از آن رو است که در [[امور اجتماعی]] و عمومی [[توده]] [[مردم]] به [[مصلحت‌اندیشی]]، [[تدبیر]] و اقدام می‌پردازد. عبارت {{متن حدیث|سَاسَةَ الْعِبَادِ}} نیز که در وصف [[ائمه معصومین]] {{عم}} آمده است، این معنا را در بر دارد که تأمین [[مصالح]] و تدبیر امور اجتماعی [[جامعه]] بر عهده آنان است<ref>ر. ک: طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸ به بعد.</ref>.


واژه سیاست، در اصطلاح [[علم]] سیاست، به معانی گوناگونی به کار رفته است. برخی از این تعاریف، عبارت است از: «فن [[کشورداری]] و [[کسب قدرت]] [[اجتماعی]]»<ref>عنایت، حمید، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، ص۱۹.</ref>؛ [[قدرت]] و فن کسب، [[توزیع]] و [[حفظ]] آن»<ref>حشمت‌زاده، محمدباقر، مسائل اساسی علم سیاست، ص۵۷.</ref>؛ «علم [[حکومت]] به کشورها»<ref>ر. ک: دو ورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص۱۷. (به نقل از فرهنگ لیتره و فرهنگ روبر).</ref> و «فن و عمل حکومت بر [[جوامع انسانی]]»<ref>دو ورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص۱۷.</ref>.<ref>[[علی ذوعلم|ذوعلم، علی]]، [[امام علی و سیاست (مقاله)| مقاله «امام علی و سیاست»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۱۲.</ref>
واژه سیاست، در اصطلاح [[علم]] سیاست، به معانی گوناگونی به کار رفته است. برخی از این تعاریف، عبارت است از: «فن [[کشورداری]] و [[کسب قدرت]] [[اجتماعی]]»<ref>عنایت، حمید، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، ص۱۹.</ref>؛ [[قدرت]] و فن کسب، [[توزیع]] و [[حفظ]] آن»<ref>حشمت‌زاده، محمدباقر، مسائل اساسی علم سیاست، ص۵۷.</ref>؛ «علم [[حکومت]] به کشورها»<ref>ر. ک: دو ورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص۱۷. (به نقل از فرهنگ لیتره و فرهنگ روبر).</ref> و «فن و عمل حکومت بر [[جوامع انسانی]]»<ref>دو ورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص۱۷.</ref>.<ref>[[علی ذوعلم|ذوعلم، علی]]، [[امام علی و سیاست (مقاله)| مقاله «امام علی و سیاست»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۱۲.</ref>
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش