ضرورت عقلی افضلیت امام: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== گفتار اول - اقتضای [[برهان لطف]] === | === گفتار اول - اقتضای [[برهان لطف]] === | ||
نتیجه برهان لطف این است که بنا بر [[حکمت الهی]] و نیز [[مقام]] [[ربوبیت]] [[پروردگار]]، لازم است که همیشه فردی در [[جامعه]] وجود داشته باشد که اولاً، [[هادی]] خلایق در [[اطاعت]] و [[بندگی]] [[خداوند]] باشد و ثانیاً، [[مظهر]] [[رحمت]] رحیمیّه و [[ربوبیّت خداوند]] در میان [[مردم]] باشد. چنین فردی خود باید [[اسوه]] و الگوی مردم در همه [[فضایل]] [[توحیدی]] به شمار آید؛ زیرا علاوه بر قول [[امام]]، (بنا بر مقتضای برهان لطف) فعل و تقریر او نیز برای مردم [[حجّت]] است. چنانکه خداوند درباره [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و [[رسول خدا]] {{صل}}، | نتیجه برهان لطف این است که بنا بر [[حکمت الهی]] و نیز [[مقام]] [[ربوبیت]] [[پروردگار]]، لازم است که همیشه فردی در [[جامعه]] وجود داشته باشد که اولاً، [[هادی]] خلایق در [[اطاعت]] و [[بندگی]] [[خداوند]] باشد و ثانیاً، [[مظهر]] [[رحمت]] رحیمیّه و [[ربوبیّت خداوند]] در میان [[مردم]] باشد. چنین فردی خود باید [[اسوه]] و الگوی مردم در همه [[فضایل]] [[توحیدی]] به شمار آید؛ زیرا علاوه بر قول [[امام]]، (بنا بر مقتضای برهان لطف) فعل و تقریر او نیز برای مردم [[حجّت]] است. چنانکه خداوند درباره [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و [[رسول خدا]] {{صل}}، وصف اسوه بودن را به طور مطلق به کار میبرد و میفرماید: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. | ||
بنابر قاعده [[اتحاد]] ظرف و مظروف در معنویّات، امام که ظرف عرضه [[هدایت]] بر [[خلق]] است، خود عین هدایت و رحمت رحیمیّه خداوند در میان مردم است؛ چنان که در [[قرآن]] از [[رسول اکرم]] {{صل}} به نور و ذکر تعبیر نموده است<ref>{{متن قرآن|قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا * رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}} «که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است * پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به سوی روشنایی، از تیرگیها بیرون آورد» سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱.</ref>. همچنین بنا بر [[نصّ]] قرآن، [[هدایت الهی]] عین [[نور]] است<ref>{{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگیها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۶؛ در آیه ۴۴ نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ}} «ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. عقلاً لازم میآید که [[نور]] [[توحید]]، از [[قلب]] [[افضل]] بر [[قلوب]] مفضولین پرتوافشانی کند و امکان ندارد که [[خداوند حکیم]]، [[هدایت]] به نور را در [[قلبی]] ظلمانی قرار دهد. به همین دلیل است که [[خداوند]] با بیانی [[عقلی]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی حق رهنمون باشد؟ بگو خداوند به حق رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>. | بنابر قاعده [[اتحاد]] ظرف و مظروف در معنویّات، امام که ظرف عرضه [[هدایت]] بر [[خلق]] است، خود عین هدایت و رحمت رحیمیّه خداوند در میان مردم است؛ چنان که در [[قرآن]] از [[رسول اکرم]] {{صل}} به نور و ذکر تعبیر نموده است<ref>{{متن قرآن|قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا * رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}} «که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است * پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به سوی روشنایی، از تیرگیها بیرون آورد» سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱.</ref>. همچنین بنا بر [[نصّ]] قرآن، [[هدایت الهی]] عین [[نور]] است<ref>{{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}} «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگیها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۶؛ در آیه ۴۴ نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ}} «ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. عقلاً لازم میآید که [[نور]] [[توحید]]، از [[قلب]] [[افضل]] بر [[قلوب]] مفضولین پرتوافشانی کند و امکان ندارد که [[خداوند حکیم]]، [[هدایت]] به نور را در [[قلبی]] ظلمانی قرار دهد. به همین دلیل است که [[خداوند]] با بیانی [[عقلی]] میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ}}<ref>«بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی حق رهنمون باشد؟ بگو خداوند به حق رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.</ref>. | ||
به همین دلیل است که خداوند، [[اولیاء]] خود {{عم}} (اعمّ از [[مقام]] [[نبوّت]] و یا [[ولایت]]) را با | به همین دلیل است که خداوند، [[اولیاء]] خود {{عم}} (اعمّ از [[مقام]] [[نبوّت]] و یا [[ولایت]]) را با وصف [[مصطفی]]، یعنی [[برگزیده الهی]]، خطاب میکند و هرگز چنین وصفی بر [[مفضول]] قرار نمیگیرد<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ}} «خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى}} «بگو: سپاس خداوند را و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است» سوره نمل، آیه ۵۹؛ همچنین فرمود: {{متن قرآن|وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}} «و به یقین آنان را با دانایی بر جهانیان برگزیدیم» سوره دخان، آیه ۳۲.</ref>. | ||
بنابراین، کسی که در امر [[هدایت]] [[امّت]]، در [[مقام]] [[ریاست]] قرار گرفته و زمام [[حکومت]] را به دست میگیرد، بنا بر [[قاعده لطف]]، باید در مقامی از [[طهارت]] و کمال باشد که [[اسوه]] خلایق در همه [[فضایل]] قرارگیرد؛ تا اطلاق [[امام]] بر او [[صدق]] کند. براین اساس، هرگز کسی که خود مورد [[فضل]] و [[لطف]] قرار گرفته - [[مفضول]] در فضایل- نمیتواند امام [[افضل]] باشد. به عبارت دیگر، [[خداوند]] در [[قرآن]]، امام را اسوه امّت قرارداده است<ref>{{متن قرآن|فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى}} «آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه میگردد و نه در رنج میافتد» سوره طه، آیه ۱۲۳.</ref> و این درحالی است که مفضول هرگز نمیتواند اسوه [[فاضل]] قرارگیرد، چه رسد به آنکه اسوه افضل باشد. از سوی دیگر، چون روحیّات امام مستقیماً بر [[دین]] و [[معنویّت]] [[مردم]] مؤثّر است، هرگز مفضول نمیتواند مانند افضل، طریق هدایت و [[رحمت]] رحیمیّه خداوند در [[جامعه]] باشد و لذا امام باید [[افضل امّت]] در [[فضایل اخلاقی]] و [[کمالات معنوی]] در میان مردم باشد. همان گونه که در مقدّمه این فصل مطرح شد، در نگاه [[شیعه]]، [[حاکمیّت]] جامعه صرفاً امری [[مادّی]] و محدود به [[امور دنیوی]] امّت نیست؛ بلکه در امتداد امر هدایت [[انسان]] و [[ربوبیّت]] و اِعمال [[ولایت خداوند]] است؛ این دیدگاه، تفاوتی بنیادین با [[جهانبینی]] [[مکتب خلفا]] دارد. طبعاً خصوصیّات و شیوه [[انتخاب]] و [[انتصاب]] [[حاکم]] در این دو نگاه تفاوت اساسی با یکدیگر خواهد داشت.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۳۷.</ref> | بنابراین، کسی که در امر [[هدایت]] [[امّت]]، در [[مقام]] [[ریاست]] قرار گرفته و زمام [[حکومت]] را به دست میگیرد، بنا بر [[قاعده لطف]]، باید در مقامی از [[طهارت]] و کمال باشد که [[اسوه]] خلایق در همه [[فضایل]] قرارگیرد؛ تا اطلاق [[امام]] بر او [[صدق]] کند. براین اساس، هرگز کسی که خود مورد [[فضل]] و [[لطف]] قرار گرفته - [[مفضول]] در فضایل- نمیتواند امام [[افضل]] باشد. به عبارت دیگر، [[خداوند]] در [[قرآن]]، امام را اسوه امّت قرارداده است<ref>{{متن قرآن|فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى}} «آنگاه چون از من رهنمودی به شما رسد، هر که از رهنمود من پیروی کند نه گمراه میگردد و نه در رنج میافتد» سوره طه، آیه ۱۲۳.</ref> و این درحالی است که مفضول هرگز نمیتواند اسوه [[فاضل]] قرارگیرد، چه رسد به آنکه اسوه افضل باشد. از سوی دیگر، چون روحیّات امام مستقیماً بر [[دین]] و [[معنویّت]] [[مردم]] مؤثّر است، هرگز مفضول نمیتواند مانند افضل، طریق هدایت و [[رحمت]] رحیمیّه خداوند در [[جامعه]] باشد و لذا امام باید [[افضل امّت]] در [[فضایل اخلاقی]] و [[کمالات معنوی]] در میان مردم باشد. همان گونه که در مقدّمه این فصل مطرح شد، در نگاه [[شیعه]]، [[حاکمیّت]] جامعه صرفاً امری [[مادّی]] و محدود به [[امور دنیوی]] امّت نیست؛ بلکه در امتداد امر هدایت [[انسان]] و [[ربوبیّت]] و اِعمال [[ولایت خداوند]] است؛ این دیدگاه، تفاوتی بنیادین با [[جهانبینی]] [[مکتب خلفا]] دارد. طبعاً خصوصیّات و شیوه [[انتخاب]] و [[انتصاب]] [[حاکم]] در این دو نگاه تفاوت اساسی با یکدیگر خواهد داشت.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۳۷.</ref> |