سرگذشت زندگی امام حسین: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'دنیوری' به 'دینوری'
جز (جایگزینی متن - 'دنیوری' به 'دینوری') |
|||
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
افزون بر این نمونههای فراوانی در [[تاریخ]] آمده است که امام حسین {{ع}} سیاست برادر را [[تأیید]] نمود. اینک چند نمونه را بیان میداریم: | افزون بر این نمونههای فراوانی در [[تاریخ]] آمده است که امام حسین {{ع}} سیاست برادر را [[تأیید]] نمود. اینک چند نمونه را بیان میداریم: | ||
#«[[حجر بن عدی]]» و «[[عبیدة بن عمرو]]» که از معترضان [[معاهده]] صلح بودند، نزد [[حسین بن علی]] {{ع}} رفتند و از او خواستند که بدون توجه به معاهده صلح، به جنگ با [[معاویه]] بپردازد و [[شیعیان کوفه]] و دیگر مناطق در رکاب آن [[حضرت]] با «[[قاسطین]]» [[شام]] میجنگند. امام حسین {{ع}} در پاسخ به این خواسته، بیان داشت: {{متن حدیث|انا قد بایعنا و عاهدنا و لا سبیل إلی نقض بیعتنا}}<ref>«ما بیعت کردیم و عهد نمودیم، راهی برای نقض بیعت ما وجود ندارد» اخبار الطوال، این قطیفه دینوری، ج۱ ص۲۲۰.</ref>. | #«[[حجر بن عدی]]» و «[[عبیدة بن عمرو]]» که از معترضان [[معاهده]] صلح بودند، نزد [[حسین بن علی]] {{ع}} رفتند و از او خواستند که بدون توجه به معاهده صلح، به جنگ با [[معاویه]] بپردازد و [[شیعیان کوفه]] و دیگر مناطق در رکاب آن [[حضرت]] با «[[قاسطین]]» [[شام]] میجنگند. امام حسین {{ع}} در پاسخ به این خواسته، بیان داشت: {{متن حدیث|انا قد بایعنا و عاهدنا و لا سبیل إلی نقض بیعتنا}}<ref>«ما بیعت کردیم و عهد نمودیم، راهی برای نقض بیعت ما وجود ندارد» اخبار الطوال، این قطیفه دینوری، ج۱ ص۲۲۰.</ref>. | ||
#«[[سلیمان بن صرد خزاعی]]» از [[شیعیان]] و [[یاران]] سرشناس [[امام علی]] {{ع}} یکی دیگر از معترضان معاهده صلح بود، وی به [[حضور امام]] [[حسین]] {{ع}} [[شرف]] یاب شد و گفت: [[شیعیان عراق]]، [[بصره]] و [[حجاز]] آمادهاند که با شما [[همراهی]] کنند تا در [[نبرد]] با [[سپاه معاویه]] [[پیروز]] شوید. امام حسین {{ع}} در پاسخ بیان داشت: «مادام که معاویه زنده است باید هر کدامتان در خانههایتان باشید و دست به [[شمشیر]] نبرید، بعد از [[مرگ]] [[معاویة]] با هم صحبت میکنیم که باید چه کار کنیم»<ref>{{متن حدیث|لیکن کل رجل منکم حلساً من احلاس بیته، مادام معاویة حیّاً فانها بیعة کنت و الله لها کارهاً فان هلک معاویة نظرنا و نظرتم و رأینا و رأیتم}}؛ الامامة و السیاسه، ابن قطیفه | #«[[سلیمان بن صرد خزاعی]]» از [[شیعیان]] و [[یاران]] سرشناس [[امام علی]] {{ع}} یکی دیگر از معترضان معاهده صلح بود، وی به [[حضور امام]] [[حسین]] {{ع}} [[شرف]] یاب شد و گفت: [[شیعیان عراق]]، [[بصره]] و [[حجاز]] آمادهاند که با شما [[همراهی]] کنند تا در [[نبرد]] با [[سپاه معاویه]] [[پیروز]] شوید. امام حسین {{ع}} در پاسخ بیان داشت: «مادام که معاویه زنده است باید هر کدامتان در خانههایتان باشید و دست به [[شمشیر]] نبرید، بعد از [[مرگ]] [[معاویة]] با هم صحبت میکنیم که باید چه کار کنیم»<ref>{{متن حدیث|لیکن کل رجل منکم حلساً من احلاس بیته، مادام معاویة حیّاً فانها بیعة کنت و الله لها کارهاً فان هلک معاویة نظرنا و نظرتم و رأینا و رأیتم}}؛ الامامة و السیاسه، ابن قطیفه دینوری، ج۱، ص۱۸۷.</ref>؛. | ||
#«[[بلاذری]]» در «[[انساب الاشراف]]» مینویسد: بعد از انعقاد [[معاهده]] [[صلح]]، [[شیعیان کوفه]] از این جهت که [[سستی]] به [[خرج]] دادند و [[امام مجتبی]] {{ع}} را [[یاری]] نکردند و بدین جهت [[حضرت]] مجبور شد تا با [[معاویه]] صلح کند، پشیمان شدند و در جهت [[تدارک]] آن گام برداشتند؛ جماعتی از آنان نزد [[امام]] [[حسن بن علی]] {{ع}} رفتند و از آن حضرت خواستند که تا از معاهده صلح دست بردارد. امام مجتبی {{ع}} خواستههای آنان را نپذیرفت، سپس نزد [[حسین بن علی]] {{ع}} رفتند و همان پیشنهاد را بیان کردند، [[امام حسین]] {{ع}} به مانند برادرش امام مجتبی {{ع}} پاسخ منفی ابراز داشته و فرمود: اکنون صلحی شد و بیعتی صورت گرفت، گرچه آن را خوش نداشتم (ولی حالا شد) تا هنگامی که معاویه زنده است [[قیام]] درست نیست، بعد از او ببینیم که چه میتوانیم بکنیم»<ref>{{متن حدیث|قد کان صلح و کانت بیعة کنت لها کارهاً فانتظروا مادام هذا الرجل حیاً فان یهلک نظرنا و نظرتم}}؛ موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، به نقل از انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۱۵.</ref>؛ | #«[[بلاذری]]» در «[[انساب الاشراف]]» مینویسد: بعد از انعقاد [[معاهده]] [[صلح]]، [[شیعیان کوفه]] از این جهت که [[سستی]] به [[خرج]] دادند و [[امام مجتبی]] {{ع}} را [[یاری]] نکردند و بدین جهت [[حضرت]] مجبور شد تا با [[معاویه]] صلح کند، پشیمان شدند و در جهت [[تدارک]] آن گام برداشتند؛ جماعتی از آنان نزد [[امام]] [[حسن بن علی]] {{ع}} رفتند و از آن حضرت خواستند که تا از معاهده صلح دست بردارد. امام مجتبی {{ع}} خواستههای آنان را نپذیرفت، سپس نزد [[حسین بن علی]] {{ع}} رفتند و همان پیشنهاد را بیان کردند، [[امام حسین]] {{ع}} به مانند برادرش امام مجتبی {{ع}} پاسخ منفی ابراز داشته و فرمود: اکنون صلحی شد و بیعتی صورت گرفت، گرچه آن را خوش نداشتم (ولی حالا شد) تا هنگامی که معاویه زنده است [[قیام]] درست نیست، بعد از او ببینیم که چه میتوانیم بکنیم»<ref>{{متن حدیث|قد کان صلح و کانت بیعة کنت لها کارهاً فانتظروا مادام هذا الرجل حیاً فان یهلک نظرنا و نظرتم}}؛ موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، به نقل از انساب الاشراف، بلاذری، ج۳، ص۱۵.</ref>؛ | ||
# [[ابی حنیفه | # [[ابی حنیفه دینوری]] در [[اخبار]] الطوال مینویسد: [[علی بن محمد بن بشیر همدانی]] گوید: من با [[سفیان بن لیلی]] به [[مدینه منوره]] نزد حسن بن علی {{ع}} رفتیم و از [[پیمان]] صلح ابراز ناخرسندی کردیم؛ امام مجتبی {{ع}} از پیمان صلح [[دفاع]] کرد. سپس نزد حسین بن علی {{ع}} رفتیم و جریان [[ملاقات]] خویش را با ابومحمد حسن بن علی {{ع}} بیان داشتیم و از پیمان صلح ابراز [[ناخشنودی]] کردیم. امام حسین {{ع}} از [[سیاست]] صلح [[حسنی]] دفاع کرد و گفت: «برادرم امام مجتبی {{ع}} راست گفت، باید هر کدامتان در [[خانه]] خویش باشید؛ مادامی که معاویه زنده است، دست به [[اسلحه]] نبرید»<ref>{{متن حدیث|صَدَقَ أَبُومُحَمَّدٍ، فَلْيَكُن كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُم حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِ بَيْتِهِ مَادامَ هَذَا الْإِنْسَانُ [أَي مُعاوِيَةُ] حَيّاً}}؛ ابن حنفیه دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۲۰ و ۲۲۱.</ref>. | ||
# [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل میکند که بعد از جریان [[صلح]]، [[معاویه]] برای [[امام مجتبی]] {{ع}} نامهای ارسال کرد و آن [[حضرت]] رابه همراه برادرش [[حسین بن علی]] {{ع}} و [[شیعیان]] به [[شام]] [[دعوت]] نمود. [[امام حسن]] {{ع}} به دنبال این دعوت، به [[همراهی]] برادرش حسین بن علی {{ع}} و [[فرمانده]] سپاهش [[قیس بن سعد بن عباده انصاری]] به شام رفتند. معاویه، در جلسهای به امام حسن {{ع}} گفت: برخیز و [[بیعت]] کن، حضرت برخاست و بیعت کرد. سپس به حسین بن علی {{ع}} گفت: برخیز بیعت کن. [[امام حسین]] {{ع}} نیز همانند امام مجتبی {{ع}} بیعت کرد. نوبت به [[قیس بن سعد]] رسید. به او گفت: برخیز و بیعت کن. [[قیس]] به حسین بن علی {{ع}} نگاه معناداری کرد و [[حسین]] {{ع}} تردید او را دانست که از جهتی بیعت با معاویه ناخوشایند است و از جهتی [[بیعت نکردن]] هم یک سری مشکلاتی را در پی دارد. حسین بن علی {{ع}} تردید او را زدود و گفت: {{متن حدیث|يَا قَيْسُ إِنَّهُ إِمَامِي}}<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۶۱.</ref>. در این مسئله که [[تصمیمگیری]] مشکل است، باید تابع امام مجتبی {{ع}} شد، چون او [[امام]] من است، بنگر که آن حضرت چگونه برخورد کرده است. تو همچنین برخورد کن. امام حسین {{ع}} [[سیاست]] امام حسن {{ع}} را میپذیرد و به قیس بن سعد سفارش میکند که از امام مجتبی {{ع}} [[متابعت]] کند. | # [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل میکند که بعد از جریان [[صلح]]، [[معاویه]] برای [[امام مجتبی]] {{ع}} نامهای ارسال کرد و آن [[حضرت]] رابه همراه برادرش [[حسین بن علی]] {{ع}} و [[شیعیان]] به [[شام]] [[دعوت]] نمود. [[امام حسن]] {{ع}} به دنبال این دعوت، به [[همراهی]] برادرش حسین بن علی {{ع}} و [[فرمانده]] سپاهش [[قیس بن سعد بن عباده انصاری]] به شام رفتند. معاویه، در جلسهای به امام حسن {{ع}} گفت: برخیز و [[بیعت]] کن، حضرت برخاست و بیعت کرد. سپس به حسین بن علی {{ع}} گفت: برخیز بیعت کن. [[امام حسین]] {{ع}} نیز همانند امام مجتبی {{ع}} بیعت کرد. نوبت به [[قیس بن سعد]] رسید. به او گفت: برخیز و بیعت کن. [[قیس]] به حسین بن علی {{ع}} نگاه معناداری کرد و [[حسین]] {{ع}} تردید او را دانست که از جهتی بیعت با معاویه ناخوشایند است و از جهتی [[بیعت نکردن]] هم یک سری مشکلاتی را در پی دارد. حسین بن علی {{ع}} تردید او را زدود و گفت: {{متن حدیث|يَا قَيْسُ إِنَّهُ إِمَامِي}}<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۶۱.</ref>. در این مسئله که [[تصمیمگیری]] مشکل است، باید تابع امام مجتبی {{ع}} شد، چون او [[امام]] من است، بنگر که آن حضرت چگونه برخورد کرده است. تو همچنین برخورد کن. امام حسین {{ع}} [[سیاست]] امام حسن {{ع}} را میپذیرد و به قیس بن سعد سفارش میکند که از امام مجتبی {{ع}} [[متابعت]] کند. | ||
# طبق نقل [[بلاذری]]: بعد از [[شهادت امام]] [[مجتبی]] {{ع}} [[شیعیان کوفه]] در [[خانه]] [[سلیمان بن صرد خزاعی]] جمع شدند و برای امام حسین {{ع}} نامهای ارسال نمودند. در این [[نامه]] بعد از بیان [[تعزیت]] و [[تسلیت]] از درگذشت امام حسن {{ع}} یادآور شدند که ما آمادهایم در رکاب شما [[مجاهدت]] کنیم و از [[حزب]] [[فرزندان]] [[ابوسفیان]] [[برائت]] بجوییم و [[جان]] خویش را در راه احیای [[حقوق]] شما [[فدا]] کنیم؛ از [[امام حسین]] {{ع}} خواستند که [[پرچم]] [[مبارزه مسلحانه]] بر [[ضد]] [[حکومت معاویه]] را برافرازد و [[کوفیان]] [[حمایت]] میکنند. امام حسین {{ع}} در پاسخ نوشت: «من دوست دارم [[سیاست]] برادرم را ادامه دهم، تا هنگامی که [[معاویه]] زنده است دست به [[شمشیر]] نبرید، بعد از [[مرگ معاویه]] هم باید ببینم اوضاع و شرایط چگونه است»<ref>{{متن حدیث|إنّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ رَأْيُ أَخِي رَحِمَهُ اللّهُ فِي المُوادَعَةِ، وَ رَأيي فِي جِهَادِ الظَّلَمَةِ رُشداً و سَداداً، فَالْصَقُوا بِالأَرضِ، وَ أَخْفُوا الشَّخْصَ، وَ اكْتُمُوا الهَوَى، وَ احْتَرِسُوا مِنَ الأَظِنّاءِ مَا دَامَ ابْنُ هِنْدٍ حَيّاً، فَإِنْ يَحْدُثْ بِهِ حَدَثٌ وَ أَنَا حَيٌّ يَأتِكُمْ رَأْيي إنْ شاءَ اللَّهُ}}؛موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، ص۲۳۸ و ۲۳۹؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۱.</ref>. [[ابو حنیفه]] | # طبق نقل [[بلاذری]]: بعد از [[شهادت امام]] [[مجتبی]] {{ع}} [[شیعیان کوفه]] در [[خانه]] [[سلیمان بن صرد خزاعی]] جمع شدند و برای امام حسین {{ع}} نامهای ارسال نمودند. در این [[نامه]] بعد از بیان [[تعزیت]] و [[تسلیت]] از درگذشت امام حسن {{ع}} یادآور شدند که ما آمادهایم در رکاب شما [[مجاهدت]] کنیم و از [[حزب]] [[فرزندان]] [[ابوسفیان]] [[برائت]] بجوییم و [[جان]] خویش را در راه احیای [[حقوق]] شما [[فدا]] کنیم؛ از [[امام حسین]] {{ع}} خواستند که [[پرچم]] [[مبارزه مسلحانه]] بر [[ضد]] [[حکومت معاویه]] را برافرازد و [[کوفیان]] [[حمایت]] میکنند. امام حسین {{ع}} در پاسخ نوشت: «من دوست دارم [[سیاست]] برادرم را ادامه دهم، تا هنگامی که [[معاویه]] زنده است دست به [[شمشیر]] نبرید، بعد از [[مرگ معاویه]] هم باید ببینم اوضاع و شرایط چگونه است»<ref>{{متن حدیث|إنّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ رَأْيُ أَخِي رَحِمَهُ اللّهُ فِي المُوادَعَةِ، وَ رَأيي فِي جِهَادِ الظَّلَمَةِ رُشداً و سَداداً، فَالْصَقُوا بِالأَرضِ، وَ أَخْفُوا الشَّخْصَ، وَ اكْتُمُوا الهَوَى، وَ احْتَرِسُوا مِنَ الأَظِنّاءِ مَا دَامَ ابْنُ هِنْدٍ حَيّاً، فَإِنْ يَحْدُثْ بِهِ حَدَثٌ وَ أَنَا حَيٌّ يَأتِكُمْ رَأْيي إنْ شاءَ اللَّهُ}}؛موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، ص۲۳۸ و ۲۳۹؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۱.</ref>. [[ابو حنیفه]] دینوری [[نامه امام حسین]] {{ع}} را در پاسخ به کوفیان با اندک تفاوتی چنین مینویسد: {{متن حدیث|أَمَّا أَخِي فَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ اللَّهُ قَدْ وَفَّقَهُ وَ سَدَّدَهُ فِيمَا يَأْتِي؛ وَأمَّا أنَا، فَلَيْسَ رَأْيِي الْيوْمَ ذَلِكَ، فاَلْصَقُوا رَحِمَكُمُ اللّهُ بِالْأَرْضِ، وَاَكْمَنُوا فِي البُيُوتِ، وَاحْتَرِسُوا مِنَ الظِّنَّةِ مَادامَ مُعَاوِيَةُ حَيَّاً، فَإنْ يُحْدِثِ اللَّهُ بِهِ حَدَثاً وَ أَنَا حَيٌّ، كَتَبْتُ إِلَيْكُمْ بِرأْيِي، وَالسَّلَام}}<ref>الاخبار الطوال، ص۲۲۲.</ref>.<ref>[[حسن عاشوری لنگرودی|عاشوری لنگرودی، حسن]]، [[حیات سیاسی اجتماعی امام حسین (مقاله)|مقاله «حیات سیاسی اجتماعی امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]] ص ۴۳-۵۳.</ref> | ||
=== در مبارزهها و برخوردها === | === در مبارزهها و برخوردها === |