طوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
{{متن قرآن|إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین پاک «طوی» فرا خواند،» سوره نازعات، آیه ۱۶.</ref>. | {{متن قرآن|إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین پاک «طوی» فرا خواند،» سوره نازعات، آیه ۱۶.</ref>. | ||
== | ==طوی در [[منابع تفسیری]]== | ||
{{متن قرآن|طُوًى}} اسم یا صفت است برای «الوادی» مانند {{متن قرآن|مَكَانًا سُوًى}}<ref>آیت الله طالقانی، «جایگاهی هموار» سوره طه، آیه ۵۸.</ref>. [[وادی ایکه]] نامش طوی یا دارای پیچ و خم است یا صفت برای مفعول مطلق مستفاد از «المقدس» یا از «ناداه» است: [[وادی مقدس]] مضاعف و پیدرپی<ref>پرتوی از قرآن، ص۸۹.</ref>. | {{متن قرآن|طُوًى}} اسم یا صفت است برای «الوادی» مانند {{متن قرآن|مَكَانًا سُوًى}}<ref>آیت الله طالقانی، «جایگاهی هموار» سوره طه، آیه ۵۸.</ref>. [[وادی ایکه]] نامش طوی یا دارای پیچ و خم است یا صفت برای مفعول مطلق مستفاد از «المقدس» یا از «ناداه» است: [[وادی مقدس]] مضاعف و پیدرپی<ref>پرتوی از قرآن، ص۸۹.</ref>. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
پس از آنکه [[حضرت موسی]] چند سال در [[مدین]] [[خدمت]] [[شعیب]] را نموده با اجازه آن [[حضرت]] عازم [[سفر]] به [[مصر]] شد برای [[ملاقات]] [[مادر]] و برادرش [[هارون]] و با عیال خود [[صفورا دختر شعیب]]{{ع}} و اطفال خویش و گوسفندانی که در آن مدت مالک شده بود رهسپار گردید و چون به وادی و [[سرزمین]] طوی که [[کوه طور]] آنجاست رسید [[شب جمعه]] بود و هوا بسیار سرد و تاریک و [[زمین]] پر از یخ. عیالش را درد زائیدن گرفت با آنکه ره را هم گم کرده بود و گوسفندانش متفرق شده بودند ناگهان از جانب کوه طور آتشی را [[مشاهده]] نمود ناچار به [[خانواده]] خود گفت درنگ نمائید من آتشی که [[امید]] [[فرج]] در آن است مشاهده نمودم چون نزدیک شد ندای [[خداوند]] را شنید<ref>حسن مصطفوی، تفسیر روشن با بیان قاطع در تغییر لغات و حقایق، ج۳، ص۳۲۴.</ref>. | پس از آنکه [[حضرت موسی]] چند سال در [[مدین]] [[خدمت]] [[شعیب]] را نموده با اجازه آن [[حضرت]] عازم [[سفر]] به [[مصر]] شد برای [[ملاقات]] [[مادر]] و برادرش [[هارون]] و با عیال خود [[صفورا دختر شعیب]]{{ع}} و اطفال خویش و گوسفندانی که در آن مدت مالک شده بود رهسپار گردید و چون به وادی و [[سرزمین]] طوی که [[کوه طور]] آنجاست رسید [[شب جمعه]] بود و هوا بسیار سرد و تاریک و [[زمین]] پر از یخ. عیالش را درد زائیدن گرفت با آنکه ره را هم گم کرده بود و گوسفندانش متفرق شده بودند ناگهان از جانب کوه طور آتشی را [[مشاهده]] نمود ناچار به [[خانواده]] خود گفت درنگ نمائید من آتشی که [[امید]] [[فرج]] در آن است مشاهده نمودم چون نزدیک شد ندای [[خداوند]] را شنید<ref>حسن مصطفوی، تفسیر روشن با بیان قاطع در تغییر لغات و حقایق، ج۳، ص۳۲۴.</ref>. | ||
در جلد سیزدهم [[تفسیر نمونه]] نوشته شده است: تعبیر به «طوی» یا به خاطر آن است که نام سرزمین، سرزمین طوی بوده است، همان گونه که غالب [[مفسران]] گفتهاند و یا اینکه «طوی» که در اصل به معنی پیچیدن است در اینجا کنایه از آن است که این [[سرزمین]] را [[برکات معنوی]] از هر سو احاطه کرده بود، به همین جهت در [[سوره]] «[[قصص]]» از آن به عنوان {{متن قرآن|الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ}}<ref>«پاره زمین خجسته» سوره قصص، آیه ۳۰.</ref> تعبیر شده است<ref>ر.ک: آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۹۳.</ref>. و در جلد بیست و ششم [[تفسیر نمونه]] آمده: | در جلد سیزدهم [[تفسیر نمونه]] نوشته شده است: تعبیر به «طوی» یا به خاطر آن است که نام سرزمین، سرزمین طوی بوده است، همان گونه که غالب [[مفسران]] گفتهاند و یا اینکه «طوی» که در اصل به معنی پیچیدن است در اینجا کنایه از آن است که این [[سرزمین]] را [[برکات معنوی]] از هر سو احاطه کرده بود، به همین جهت در [[سوره]] «[[قصص]]» از آن به عنوان {{متن قرآن|الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ}}<ref>«پاره زمین خجسته» سوره قصص، آیه ۳۰.</ref> تعبیر شده است<ref>ر.ک: آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۹۳.</ref>. و در جلد بیست و ششم [[تفسیر نمونه]] آمده: «طوی» ممکن است نام [[سرزمین مقدس]] باشد<ref>ر.ک: آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰۰.</ref>. در این میان [[سیوطی]] میگوید: طوی، نام دره است. چنانکه [[ابن ابی حاتم]] از [[ابن عباس]] آورده (است)<ref>الاتقان، ص۴۵۳.</ref>.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۱۵.</ref> | ||
==[[شناخت]] موضع طوی== | ==[[شناخت]] موضع طوی== | ||
[[سیوطی]] از قول [[ابن عباس]] آورده است: | [[سیوطی]] از قول [[ابن عباس]] آورده است: طوی درهای است در [[فلسطین]]، وجه تسمیهاش آن است که دوبار [[تقدیس]] گردیده و از مبشر بن [[عبید]] آورده که گفت: درهای است در ایله، دو بار به [[برکت]] طی شده است<ref>الاتقان، ص۴۵۳.</ref>. | ||
برخی از [[علما]] میگویند: در [[شام]] در میان [[مدین]] و [[مصر]] قرار داشت<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰۰.</ref> از گفتار برخی [[پژوهشگران]] چنین استفاده میشود که: چون از مدین به طرف مصر آیند این دره ([[وادی الایمن]]) در طرف راست [[کوه سینا]] واقع است و در [[تورات]] «طوی» نامیده شده و این نام نیز در [[قرآن مجید]] [[سوره طه]] [[آیه]] ۱۲ و [[سوره نازعات]] آیه ۱۶ مسطور است.<ref>محمد خزائلی</ref>. | برخی از [[علما]] میگویند: در [[شام]] در میان [[مدین]] و [[مصر]] قرار داشت<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰۰.</ref> از گفتار برخی [[پژوهشگران]] چنین استفاده میشود که: چون از مدین به طرف مصر آیند این دره ([[وادی الایمن]]) در طرف راست [[کوه سینا]] واقع است و در [[تورات]] «طوی» نامیده شده و این نام نیز در [[قرآن مجید]] [[سوره طه]] [[آیه]] ۱۲ و [[سوره نازعات]] آیه ۱۶ مسطور است.<ref>محمد خزائلی</ref>. |