پرش به محتوا

مفضل بن صالح: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۱۰: خط ۱۰:
او همچنین از افرادی چون [[محمد بن حجاده]]، [[عطاء بن سائب]]<ref>فتح اللباب، ج۱، ص۱۹۶.</ref>، [[زیاد بن علاقه]] و [[سماک بن حرب]] روایت کرده و افرادی مثل [[احمد بن بدیل]] و [[محمد بن عبید محاربی]]<ref>الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و بسیاری از [[کوفیان]]<ref>الإکمال، ابن‌ماکولا، ج۱، ص۱۲۹.</ref> از او روایت کرده‌اند. بنابر این، وی از راویان مشترک میان [[شیعه]] و [[سنی]] است. در عین حال درباره [[شخصیت]] وی سخن‌های متفاوت بسیاری گفته‌اند. دسته‌ای او را [[ضعیف]]<ref>الخصال، ص۱۴۷؛ شرائع الإسلام، ج۴، ص۱۰۲۲؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۶۱۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۳.</ref>، بسیار [[دروغگو]]، جاعل [[حدیث]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۶؛ الرجال، ابن‌غضائری، ص۸۸.</ref>، مورد [[لعن]] و [[طعن]] ناقدین [[رجال]]<ref>کشف الرموز، ج۲، ص۸۷.</ref> و [[اهل]] [[غلو]]<ref>بحار الأنوار، ج۱، ص۸۶؛ الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق {{ع}}، ج۳، ص۲۸۸.</ref> می‌دانند، چنان که از بین ۲۲ نفر بزرگان [[علما]] و [[فقها]] که از عمر بن حنظله روایت نقل کرده‌اند، فقط [[مفضل بن صالح]] را ضعیف می‌دانند<ref>ولایة الفقیه، جعفر مرتضی، ص۲۷.</ref>.
او همچنین از افرادی چون [[محمد بن حجاده]]، [[عطاء بن سائب]]<ref>فتح اللباب، ج۱، ص۱۹۶.</ref>، [[زیاد بن علاقه]] و [[سماک بن حرب]] روایت کرده و افرادی مثل [[احمد بن بدیل]] و [[محمد بن عبید محاربی]]<ref>الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و بسیاری از [[کوفیان]]<ref>الإکمال، ابن‌ماکولا، ج۱، ص۱۲۹.</ref> از او روایت کرده‌اند. بنابر این، وی از راویان مشترک میان [[شیعه]] و [[سنی]] است. در عین حال درباره [[شخصیت]] وی سخن‌های متفاوت بسیاری گفته‌اند. دسته‌ای او را [[ضعیف]]<ref>الخصال، ص۱۴۷؛ شرائع الإسلام، ج۴، ص۱۰۲۲؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۶۱۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۳.</ref>، بسیار [[دروغگو]]، جاعل [[حدیث]]<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۶؛ الرجال، ابن‌غضائری، ص۸۸.</ref>، مورد [[لعن]] و [[طعن]] ناقدین [[رجال]]<ref>کشف الرموز، ج۲، ص۸۷.</ref> و [[اهل]] [[غلو]]<ref>بحار الأنوار، ج۱، ص۸۶؛ الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق {{ع}}، ج۳، ص۲۸۸.</ref> می‌دانند، چنان که از بین ۲۲ نفر بزرگان [[علما]] و [[فقها]] که از عمر بن حنظله روایت نقل کرده‌اند، فقط [[مفضل بن صالح]] را ضعیف می‌دانند<ref>ولایة الفقیه، جعفر مرتضی، ص۲۷.</ref>.


برخی به نقل از [[بخاری]] [[احادیث]] او را قابل اعتنا نمی‌دانند<ref>الکامل فی الضعفاء، ج۸ ص۱۵۱؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۶۷۴.</ref>. هر چند او در التاریخ الکبیر ذیل [[شناسایی]] وی چنین مطلبی ندارد<ref>التاریخ الکبیر، بخاری، ج۷، ص۴۰۵.</ref>، در کتاب دیگر خویش [[ابوجمیله]] را به [[وصف]] “منکر الحدیث” معرفی می‌کند<ref>التاریخ الصغیر، ج۲، ص۲۴۱.</ref>. [[ابوحاتم بن حبان]] هم با [[کوفی]] خواندن وی و بیان اینکه او از اعمش [[روایت]] دارد و افرادی چون [[محمد بن اسماعیل احمسی]] از وی روایت می‌کنند، [[احادیث]] او را قابل اعتنا نمی‌داند و آنها را مطالبی [[منحرف]] بر می‌شمارد و بر آن است که وی از افراد مورد [[وثوق]] [[روایات]] را به گونه‌ای وارونه و مقلوب روایت می‌کند تا آنجا که گویی عمدی در این کار دارد. سپس به تصریح می‌گوید که ترک [[احتجاج]] به داده‌های او [[واجب]] است<ref>کتاب المجروحین، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۱، ص۳۷۰؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹.</ref>. برخی پا از این فراتر نهاده، او را پیرو [[فرقه]] منحرف خطابی دانسته و با این نسبت وی را به طور کلی از [[دین اسلام]] خارج کرده‌اند<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۱، ص۴۵۸.</ref>. عده‌ای هم او را بین [[ضعیف]] و مجهول دانسته‌اند<ref>نهایة المرام، ج۱، ص۴۰۰؛ مهذب الأحکام، ج۸، ص۲۵۷.</ref>. [[شیخ طوسی]] در الفهرست و کتاب الرجال خود، با [[اهمال]] از او می‌گذرد و درباره اعتبار یا عدم اعتبار وی مطلبی نقل نمی‌کند<ref>رجال الطوسی، ص۳۰۷؛ الفهرست، طوسی، ص۲۵۱.</ref>. عمل به مضمون روایات او را [[مذهب]] شیخ طوسی و [[اصحاب]] او دانسته‌اند<ref>کشف الرموز، ج۲، ص۸۷؛ غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، ج۴، ص۴۲۶.</ref>. [[ذهبی]] می‌نویسد که وی مورد [[تضعیف]] پیشینیان قرار گرفته است<ref>الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.</ref>.
برخی به نقل از [[بخاری]] [[احادیث]] او را قابل اعتنا نمی‌دانند<ref>الکامل فی الضعفاء، ج۸ ص۱۵۱؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۶۷۴.</ref>. هر چند او در التاریخ الکبیر ذیل [[شناسایی]] وی چنین مطلبی ندارد<ref>التاریخ الکبیر، بخاری، ج۷، ص۴۰۵.</ref>، در کتاب دیگر خویش [[ابوجمیله]] را به وصف “منکر الحدیث” معرفی می‌کند<ref>التاریخ الصغیر، ج۲، ص۲۴۱.</ref>. [[ابوحاتم بن حبان]] هم با [[کوفی]] خواندن وی و بیان اینکه او از اعمش [[روایت]] دارد و افرادی چون [[محمد بن اسماعیل احمسی]] از وی روایت می‌کنند، [[احادیث]] او را قابل اعتنا نمی‌داند و آنها را مطالبی [[منحرف]] بر می‌شمارد و بر آن است که وی از افراد مورد [[وثوق]] [[روایات]] را به گونه‌ای وارونه و مقلوب روایت می‌کند تا آنجا که گویی عمدی در این کار دارد. سپس به تصریح می‌گوید که ترک [[احتجاج]] به داده‌های او [[واجب]] است<ref>کتاب المجروحین، ج۳، ص۲۲؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۱۱، ص۳۷۰؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۰۹.</ref>. برخی پا از این فراتر نهاده، او را پیرو [[فرقه]] منحرف خطابی دانسته و با این نسبت وی را به طور کلی از [[دین اسلام]] خارج کرده‌اند<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۱، ص۴۵۸.</ref>. عده‌ای هم او را بین [[ضعیف]] و مجهول دانسته‌اند<ref>نهایة المرام، ج۱، ص۴۰۰؛ مهذب الأحکام، ج۸، ص۲۵۷.</ref>. [[شیخ طوسی]] در الفهرست و کتاب الرجال خود، با [[اهمال]] از او می‌گذرد و درباره اعتبار یا عدم اعتبار وی مطلبی نقل نمی‌کند<ref>رجال الطوسی، ص۳۰۷؛ الفهرست، طوسی، ص۲۵۱.</ref>. عمل به مضمون روایات او را [[مذهب]] شیخ طوسی و [[اصحاب]] او دانسته‌اند<ref>کشف الرموز، ج۲، ص۸۷؛ غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، ج۴، ص۴۲۶.</ref>. [[ذهبی]] می‌نویسد که وی مورد [[تضعیف]] پیشینیان قرار گرفته است<ref>الکاشف، ج۲، ص۲۸۹.</ref>.


ابوجمیله خود نیز [[اقرار]] کرده که در مواردی به [[جعل]] روایت دست زده است<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۵، ص۳۴۵.</ref>، چنان که از [[علی بن حسن بن فضال]] نقل شده که گفت: شنیدم ابوجمیله خود گفته است: من [[نامه]] [[معاویه]] به [[محمد بن ابی بکر]] را جعل کردم<ref>کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۲۸۰؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۳۷؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۲۰۴.</ref>. [[نامه]] مذکور، بر اساس داده [[منابع تاریخی]]، شامل مطالبی درباره [[اقرار]] [[معاویه]] به [[فضائل]] و سوابق درخشان [[امام علی]] {{ع}} و اعتراف به [[غصب حق]] آن [[حضرت]] توسط [[ابوبکر]] و [[عمر]]، پس از [[رحلت]] [[حضرت رسول]] {{صل}} است<ref>وقعة صفین، ص۱۱۸- ۱۱۹؛ مروج الذهب، ج۳، ص۱۲- ۱۳.</ref>.
ابوجمیله خود نیز [[اقرار]] کرده که در مواردی به [[جعل]] روایت دست زده است<ref>مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج۱۵، ص۳۴۵.</ref>، چنان که از [[علی بن حسن بن فضال]] نقل شده که گفت: شنیدم ابوجمیله خود گفته است: من [[نامه]] [[معاویه]] به [[محمد بن ابی بکر]] را جعل کردم<ref>کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۲۸۰؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۲۳۷؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۲۰۴.</ref>. [[نامه]] مذکور، بر اساس داده [[منابع تاریخی]]، شامل مطالبی درباره [[اقرار]] [[معاویه]] به [[فضائل]] و سوابق درخشان [[امام علی]] {{ع}} و اعتراف به [[غصب حق]] آن [[حضرت]] توسط [[ابوبکر]] و [[عمر]]، پس از [[رحلت]] [[حضرت رسول]] {{صل}} است<ref>وقعة صفین، ص۱۱۸- ۱۱۹؛ مروج الذهب، ج۳، ص۱۲- ۱۳.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش