پرش به محتوا

آزادی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده'
جز (جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده')
خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:
حتی اگر برای مقوله [[آزادی]] قائل به هیچ حد و مرزی هم نباشند، باز هم وجود آن در [[نظام سیاسی]] [[دینی]]، سبب می‌شود تا محدودیت‌های دینی در مورد آن نیز ساری و جاری شود. در غیر این صورت دامنۀ آن فراتر از [[نظام ارزشی]] دینی کشیده می‌شود. دایره‌ای از [[احساس]] صرف که هیچ تخصص و ارزشی در آن وجود نخواهد داشت. اما همه چیز غیر مربوط و متضاد را می‌توان در آن جست که نتیجۀ آن [[ارزش]] قلمداد کردن بسیاری از غیر [[ارزش‌ها]] خواهد بود.
حتی اگر برای مقوله [[آزادی]] قائل به هیچ حد و مرزی هم نباشند، باز هم وجود آن در [[نظام سیاسی]] [[دینی]]، سبب می‌شود تا محدودیت‌های دینی در مورد آن نیز ساری و جاری شود. در غیر این صورت دامنۀ آن فراتر از [[نظام ارزشی]] دینی کشیده می‌شود. دایره‌ای از [[احساس]] صرف که هیچ تخصص و ارزشی در آن وجود نخواهد داشت. اما همه چیز غیر مربوط و متضاد را می‌توان در آن جست که نتیجۀ آن [[ارزش]] قلمداد کردن بسیاری از غیر [[ارزش‌ها]] خواهد بود.
در این تعریف بزرگ اما بی‌محتوا، نسبت به ارزش‌های [[اسلامی]] که شالوده نظام سیاسی [[جمهوری اسلامی]] بودند، به عمد یا [[سهو]] بی‌توجهی شد. از این‌رو، برخی از مدافعان سعی کردند مقولۀ آزادی را مقوله‌ای خارج از حدود [[دین]] تعریف کرده و جایگاهی در خلاء برای آن متصور شوند.
در این تعریف بزرگ اما بی‌محتوا، نسبت به ارزش‌های [[اسلامی]] که شالوده نظام سیاسی [[جمهوری اسلامی]] بودند، به عمد یا [[سهو]] بی‌توجهی شد. از این‌رو، برخی از مدافعان سعی کردند مقولۀ آزادی را مقوله‌ای خارج از حدود [[دین]] تعریف کرده و جایگاهی در خلاء برای آن متصور شوند.
در حالی که [[سیاستمداران]] دینی و [[دین‌مدار]] همواره باید سیاست‌های ماخوذۀ خود را از [[اسلام]] و اصول دینی اکتساب کرده و [[سیاست]] خود را با این معیار [[برگزیده]] [[تطبیق]] دهند. نه اینکه تنها از برخی عوامل خاص دینی برای [[تأیید]] سیاست‌های مربوط و نامربوط خود استفاده کنند. بدون تردید، این [[باور]] باید وجود داشته باشد که [[خداوند]] دین را برای [[هدایت]] و [[نجات]] [[بشریت]] فرستاد و اینکه سیاست ما عین [[دیانت]] ماست.
در حالی که [[سیاستمداران]] دینی و [[دین‌مدار]] همواره باید سیاست‌های ماخوذۀ خود را از [[اسلام]] و اصول دینی اکتساب کرده و [[سیاست]] خود را با این معیار برگزیده [[تطبیق]] دهند. نه اینکه تنها از برخی عوامل خاص دینی برای [[تأیید]] سیاست‌های مربوط و نامربوط خود استفاده کنند. بدون تردید، این [[باور]] باید وجود داشته باشد که [[خداوند]] دین را برای [[هدایت]] و [[نجات]] [[بشریت]] فرستاد و اینکه سیاست ما عین [[دیانت]] ماست.


اسلام دین [[تساهل و تسامح]] و حتی [[خشونت]] است، دین [[خنده]] و [[گریه]]، [[بغض]] و [[آشتی]]، [[دوستی]] و [[دشمنی]]، [[تولی و تبری]]، باید و نباید و... که با وجود همۀ این تضادها، جایگاه [[واقعی]] ارزش‌ها و ضدارزش‌ها پدیدار می‌شود. دین تک‌بعدی که تنها، تساهل و تسامح، خنده، دوستی (حتی با [[دشمنان]]) و... داشته باشد، هیچ اقتداری در میان سایر [[دولت‌ها]] و [[حکومت‌ها]] نخواهد داشت، دین توسری‌خوری خواهد داشت که هیچ جایگاه [[ارزشمندی]] نخواهد داشت؛ زیرا همواره حضور نبایدها است که در کنار بایدها کنترل‌کننده نبض [[قوانین]] [[جامعه]] خواهد بود. [[دین]] بدون نبایدها، برداشت غیر [[واقعی]] و خودسرانه ای از دین است که به حتم باید به [[مشورت]] علمای [[درجه]] یک [[دینی]] می‌رسید و در نطفه خاموش می‌شد. شاید هم [[هدف]] از آن به چالش‌طلبیدن همین قشر بود و شاید هم غیر عامدانه و به علت عدم [[علم]] کافی بود.
اسلام دین [[تساهل و تسامح]] و حتی [[خشونت]] است، دین [[خنده]] و [[گریه]]، [[بغض]] و [[آشتی]]، [[دوستی]] و [[دشمنی]]، [[تولی و تبری]]، باید و نباید و... که با وجود همۀ این تضادها، جایگاه [[واقعی]] ارزش‌ها و ضدارزش‌ها پدیدار می‌شود. دین تک‌بعدی که تنها، تساهل و تسامح، خنده، دوستی (حتی با [[دشمنان]]) و... داشته باشد، هیچ اقتداری در میان سایر [[دولت‌ها]] و [[حکومت‌ها]] نخواهد داشت، دین توسری‌خوری خواهد داشت که هیچ جایگاه [[ارزشمندی]] نخواهد داشت؛ زیرا همواره حضور نبایدها است که در کنار بایدها کنترل‌کننده نبض [[قوانین]] [[جامعه]] خواهد بود. [[دین]] بدون نبایدها، برداشت غیر [[واقعی]] و خودسرانه ای از دین است که به حتم باید به [[مشورت]] علمای [[درجه]] یک [[دینی]] می‌رسید و در نطفه خاموش می‌شد. شاید هم [[هدف]] از آن به چالش‌طلبیدن همین قشر بود و شاید هم غیر عامدانه و به علت عدم [[علم]] کافی بود.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش