پرش به محتوا

بحث:سرگذشت زندگی امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==آشنایی اجمالی== {{اصلی|امام حسین}} حضرت ابوعبدالله الحسین فرزند علی بن ابی طالب {{عم}} سومین پیشوای اهل بیت، دومین نواده نبی اکرم {{صل}}، سرور جوانان اهل بهشت و گل خوشبوی رسول خدا، پنجمین درّ گرانمایه اهل کساء و سالار شهیدان و ما...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:


==== حسین {{ع}} در زمان مادر ====
==== حسین {{ع}} در زمان مادر ====
حسین {{ع}} هفت سالی بیشتر نداشت که هم جدّ بزرگوار خود و هم مادر گرامی‌اش را از دست داد. [[فاطمه]] {{س}} بیش از چند ماه پس از [[وفات]] [[رسول]] اللله {{صل}} زنده نبود و در این مدت نیز بیشتر در حالت [[اندوه]] و [[بیماری]] و [[دفاع]] از [[حریم]] [[نبوّت]] و [[ولایت علی]] {{ع}} مشغول بود. منابع، موارد اندکی از [[ارتباطات]] [[حسین]] {{ع}} با مادر را بیان می‌کند. گفته شده که [[حسنین]] با هم [[بازی]] می‌کردند و کشتی می‌گرفتند و برخی اوقات آن دو برای اینکه خود را محک بزنند، نزد مادر می‌آمدند و از او می‌خواستند تا بگوید که کدام‌یک قوی‌تر است و در مسابقه [[پیروز]] شده است. حتی درباره خط [[نوشتن]] آن دو نیز روایت‌هایی وجود دارد. [[فاطمه]] {{س}} در مواجهه با این درخواست [[کودکان]] خود، طریق [[سکوت]] پیش می‌گرفت و به هیچ‌روی صراحتاً از [[برتری]] یکی از آن دو سخن نمی‌گفت<ref>بحار الأنوار، ج۴۳، ص۳۰۹؛ ریاض الأبرار، ج۱، ص۹۱-۹۲.</ref>. در دوران درد و [[رنج]] پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} نیز گاه فاطمه {{س}} به حسنین می‌نگریست و با [[اندوه]] از [[روزگار]] حضور جدّشان سخن می‌گفت و می‌فرمود کجاست پدرتان که شما را گرامی می‌داشت و بیش از همه به شما [[محبت]] می‌ورزید و نمی‌گذاشت پای بر [[زمین]] بگذارید و بر دوشتان می‌گرفت<ref>روضة الواعظین، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ تسلیة المجالس، ج۱، ص۵۶۷.</ref>.  
حسین {{ع}} هفت سالی بیشتر نداشت که هم جدّ بزرگوار خود و هم مادر گرامی‌اش را از دست داد. [[فاطمه]] {{س}} بیش از چند ماه پس از [[وفات رسول الله]] {{صل}} زنده نبود و در این مدت نیز بیشتر در حالت [[اندوه]] و [[بیماری]] و [[دفاع]] از [[حریم]] [[نبوّت]] و [[ولایت علی]] {{ع}} مشغول بود. منابع، موارد اندکی از [[ارتباطات]] [[حسین]] {{ع}} با مادر را بیان می‌کند. گفته شده که [[حسنین]] با هم [[بازی]] می‌کردند و کشتی می‌گرفتند و برخی اوقات آن دو برای اینکه خود را محک بزنند، نزد مادر می‌آمدند و از او می‌خواستند تا بگوید که کدام‌یک قوی‌تر است و در مسابقه [[پیروز]] شده است. حتی درباره خط [[نوشتن]] آن دو نیز روایت‌هایی وجود دارد. [[فاطمه]] {{س}} در مواجهه با این درخواست [[کودکان]] خود، طریق [[سکوت]] پیش می‌گرفت و به هیچ‌روی صراحتاً از [[برتری]] یکی از آن دو سخن نمی‌گفت<ref>بحار الأنوار، ج۴۳، ص۳۰۹؛ ریاض الأبرار، ج۱، ص۹۱-۹۲.</ref>. در دوران درد و [[رنج]] پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} نیز گاه فاطمه {{س}} به حسنین می‌نگریست و با [[اندوه]] از [[روزگار]] حضور جدّشان سخن می‌گفت و می‌فرمود کجاست پدرتان که شما را گرامی می‌داشت و بیش از همه به شما [[محبت]] می‌ورزید و نمی‌گذاشت پای بر [[زمین]] بگذارید و بر دوشتان می‌گرفت<ref>روضة الواعظین، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ تسلیة المجالس، ج۱، ص۵۶۷.</ref>.  


یکی از تصاویر سوزناکی که منابع در مواجهه حسین {{ع}} با مادر بیان کرده‌اند، مربوط به [[زمان]] [[رحلت]] زهرا {{س}} است. منقول است دقایقی پس از آنکه فاطمه {{س}} از [[دنیا]] رفت، حسنین به [[خانه]] آمدند و ابتدا [[گمان]] بردند که مادر خفته است و از این [[خواب]] بی‌موقع دچار [[شگفتی]] شدند، اما چون دانستند مادر از دنیا رفته است؛ خود را به روی بدنش انداختند و از او عاجزانه خواستند که برخیزد و آنان را [[یتیم]] نگذارد. [[حسن]] خطاب به مادر گفت که با من سخن بگو پیش از آنکه [[جان]] از تنم خارج شود و حسین پای مادر را می‌بوسید و می‌گفت منم فرزندت حسین، با من سخن بگو پیش از آنکه قلبم متلاشی شود<ref>کشف الغمة، ج۱، ص۵۰۱.</ref>. در [[نقلی]] دیگر آمده که پس از [[وفات]] فاطمه {{س}} حسنین بر روی [[بدن]] مادر افتادند و چنان ناله کردند که هاتفی به [[علی]] {{ع}} گفت که این‌دو را برگیر که [[آسمانیان]] نیز به [[نوحه]] افتاده‌اند<ref>ریاض الأبرار، ج۱، ص۶۳.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۳۸-۴۵۴.</ref>
یکی از تصاویر سوزناکی که منابع در مواجهه حسین {{ع}} با مادر بیان کرده‌اند، مربوط به [[زمان]] [[رحلت]] زهرا {{س}} است. منقول است دقایقی پس از آنکه فاطمه {{س}} از [[دنیا]] رفت، حسنین به [[خانه]] آمدند و ابتدا [[گمان]] بردند که مادر خفته است و از این [[خواب]] بی‌موقع دچار [[شگفتی]] شدند، اما چون دانستند مادر از دنیا رفته است؛ خود را به روی بدنش انداختند و از او عاجزانه خواستند که برخیزد و آنان را [[یتیم]] نگذارد. [[حسن]] خطاب به مادر گفت که با من سخن بگو پیش از آنکه [[جان]] از تنم خارج شود و حسین پای مادر را می‌بوسید و می‌گفت منم فرزندت حسین، با من سخن بگو پیش از آنکه قلبم متلاشی شود<ref>کشف الغمة، ج۱، ص۵۰۱.</ref>. در [[نقلی]] دیگر آمده که پس از [[وفات]] فاطمه {{س}} حسنین بر روی [[بدن]] مادر افتادند و چنان ناله کردند که هاتفی به [[علی]] {{ع}} گفت که این‌دو را برگیر که [[آسمانیان]] نیز به [[نوحه]] افتاده‌اند<ref>ریاض الأبرار، ج۱، ص۶۳.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام حسین بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام حسین بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۳۸-۴۵۴.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش