پرش به محتوا

اصول اربعمائه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد'
جز (جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد')
خط ۱۷: خط ۱۷:
== [[نگارش]] اصول اربعه مائه (چهارصدگانه) ==
== [[نگارش]] اصول اربعه مائه (چهارصدگانه) ==
درباره [[زمان]] نگارش و چگونگی تدوین اصول چهارصدگانه دو نظر قابل جمع ابراز شده است:
درباره [[زمان]] نگارش و چگونگی تدوین اصول چهارصدگانه دو نظر قابل جمع ابراز شده است:
# منظور از اصول اربع مائه (چهارصدگانه) کتاب‌هایی است که [[اصحاب امام صادق]] و کاظم {{عم}} از احادیث [[امام صادق]] {{ع}} نوشته‌اند. این نظر را بسیاری از [[علمای شیعه]] ابراز کرده‌اند. به نظر می‌رسد اولین شخصی که این مطلب از وی به ما رسیده، [[شیخ طبرسی]] (م ۵۴۸ق) در إعلام الوری است. او می‌نویسد: “چهارهزار [[انسان]] دانشمند بنام از امام صادق {{ع}} در [[ابواب فقهی]] [[حدیث]] [[نقل]] کرده‌اند و از پاسخ‌های [[حضرت]] در مسائل مختلف، چهارصد کتاب تصنیف شده که معروف به أصول است. آنها را [[یاران]] حضرت و یاران پدرش در گذشته و یاران فرزندش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} نقل کرده‌اند”<ref>فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲، ص۲۰۰.</ref>. محقق (م ۶۷۶ق) در معتبر<ref>نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۲۶.</ref>، أربلی (م ۶۹۲ق) در [[کشف]] الغمه<ref>علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۵۱۲.</ref>، [[پدر]] [[شیخ بهایی]] در وصول الأخیار<ref>حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الأخیار الی أصول الأخبار، ص۶۰.</ref> و دیگران این مطلب را نقل کرده‌اند. [[میرداماد]] می‌نویسد: مشهور این است که اصول چهارصدگانه از چهارصد مصنف از [[شاگردان امام صادق]] {{ع}} است که از او [[روایت]] کرده یا حدیث شنیده‌اند؛ ایشان آن گاه به این نکته اشاره می‌کند که مفید [[شاگردان]] حضرت را چهارهزار نفر دانسته است<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۷۹.</ref>؛ در نتیجه نویسندگان اصول چهارصد تن از این جمع هستند<ref>محمدباقر میرداماد، الرواشح السماویه، ص۱۶۰.</ref>.
# منظور از اصول اربع مائه (چهارصدگانه) کتاب‌هایی است که [[اصحاب امام صادق]] و کاظم {{عم}} از احادیث [[امام صادق]] {{ع}} نوشته‌اند. این نظر را بسیاری از [[علمای شیعه]] ابراز کرده‌اند. به نظر می‌رسد اولین شخصی که این مطلب از وی به ما رسیده، [[شیخ طبرسی]] (م ۵۴۸ق) در إعلام الوری است. او می‌نویسد: “چهارهزار [[انسان]] دانشمند بنام از امام صادق {{ع}} در [[ابواب فقهی]] [[حدیث]] [[نقل]] کرده‌اند و از پاسخ‌های [[حضرت]] در مسائل مختلف، چهارصد کتاب تصنیف شده که معروف به أصول است. آنها را [[یاران]] حضرت و یاران پدرش در گذشته و یاران فرزندش [[موسی بن جعفر]] {{ع}} نقل کرده‌اند”<ref>فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲، ص۲۰۰.</ref>. محقق (م ۶۷۶ق) در معتبر<ref>نجم الدین ابوالقاسم جعفر بن حسن محقق حلی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۲۶.</ref>، أربلی (م ۶۹۲ق) در [[کشف]] الغمه<ref>علی بن فخرالدین اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۵۱۲.</ref>، [[پدر]] [[شیخ بهایی]] در وصول الأخیار<ref>حسین بن عبدالصمد عاملی، وصول الأخیار الی أصول الأخبار، ص۶۰.</ref> و دیگران این مطلب را نقل کرده‌اند. [[میرداماد]] می‌نویسد: مشهور این است که اصول چهارصدگانه از چهارصد مصنف از [[شاگردان امام صادق]] {{ع}} است که از او [[روایت]] کرده یا حدیث شنیده‌اند؛ ایشان آن گاه به این نکته اشاره می‌کند که مفید [[شاگردان]] حضرت را چهارهزار نفر دانسته است<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹.</ref>؛ در نتیجه نویسندگان اصول چهارصد تن از این جمع هستند<ref>محمدباقر میرداماد، الرواشح السماویه، ص۱۶۰.</ref>.
# برخی بر این نظرند که منظور از اصول چهارصدگانه اصولی است که از [[زمان]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} تا زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} نگاشته شده است. این مطلب در معالم العلماء از [[شیخ مفید]] [[نقل]] شده است: “امامیه از زمان امیرالمؤمنین علی {{ع}} تا زمان [[ابو محمد حسن عسکری]] {{ع}} چهارصد کتاب تصنیف کرده‌اند که اصول نامیده می‌شود و این معنی سخن آنان است که می‌گویند: او دارای اصل است”<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۳؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۳۰، ص۲۰۸، فایده ششم؛ احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الأیام، ص۵۹۳، عائده ۵۷ در بیان معنی {{عربی|له کتاب و له اصل}}.</ref>.
# برخی بر این نظرند که منظور از اصول چهارصدگانه اصولی است که از [[زمان]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} تا زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} نگاشته شده است. این مطلب در معالم العلماء از [[شیخ مفید]] [[نقل]] شده است: “امامیه از زمان امیرالمؤمنین علی {{ع}} تا زمان [[ابو محمد حسن عسکری]] {{ع}} چهارصد کتاب تصنیف کرده‌اند که اصول نامیده می‌شود و این معنی سخن آنان است که می‌گویند: او دارای اصل است”<ref>ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۳؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۳۰، ص۲۰۸، فایده ششم؛ احمد بن محمدمهدی نراقی، عوائد الأیام، ص۵۹۳، عائده ۵۷ در بیان معنی {{عربی|له کتاب و له اصل}}.</ref>.


۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش