پرش به محتوا

حدیث سلسلة الذهب: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۹۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
چون خواست از آن [[شهر]] بکوچد و به [[خراسان]] پیش [[مأمون]] برود، [[راویان]] و [[اصحاب]] [[حدیث]] گرد آن [[حضرت]] بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما می‌روی، آیا [[حدیثی]] نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{عربی|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>(لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد)</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{عربی|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم.<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا {{ع}} و امالی صدوق، ص ۳۰۶</ref> از دلایلی است که نشان می‌دهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که [[رهبری]] [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] [[هدی]] {{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در [[کلام]] دیگری از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که: {{عربی|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸</ref> در [[روایات]] بیشماری نیز آمده است که شرط [[قبولی اعمال]]، [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[محبّت]] آنان است. آنچه در [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]] {{عم}} بیشتر جلوه می‌کند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ [[توحیدی]] در [[جامعه]] و محوریت [[ولایت]] برای [[دینداری]] است. بدون این [[ولایت‌پذیری]] از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست می‌شود و نه [[خداپرستی]] صحیحی صورت می‌گیرد. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸</ref> هرکس که با عبادتی پرزحمت و [[طاقت]] فرسا برای [[خداوند]] [[دینداری]] کند، امّا [[پیشوای الهی]] نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم [[گمراه]] و سرگردان است. نیز آن [[حضرت]] فرمود: "[[خداوند]] را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که [[خدا]] را و [[امام]] از ما [[خاندان]] را شناخته باشد و کسی که [[خدا]] را نشناسد و به ما [[معرفت]] نداشته باشد، غیر [[خدا]] را شناخته و غیر [[خدا]] را می‌پرستد و اینگونه [[گمراه]] می‌شود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴</ref> حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله [[سند]] آن تا به [[خداوند]] برسد، [[نورانی]]، محکم و نفیس است و [[نقل]] شده که این [[حدیث]] چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و [[وصیّت]] کرد که همراهش [[دفن]] کنند. پس از مرگش او را در [[خواب]] دیدند که می‌گفت مرا به سبب همین [[حدیث]] و احترامی که به آن کردم آمرزیدند.<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref>
[[امام رضا]] {{ع}} در [[سفر]] [[تاریخی]] خود به [[ایران]]، هر جا که توانست کوشیدند [[مردم]] را با [[اسلام]]، [[قرآن]]، [[تشیع]]، [[اخلاق اسلامی]]، آرمان‌های [[دینی]] و [[احکام]] مذهبی آشنا سازند؛ زیرا که این یکی از اهداف بزرگ [[امام]] {{ع}} از آمدن به این سفر بود.
 
از جمله مهم‌ترین فراز‌های این سفر، توقف امام {{ع}} در [[نیشابور]] بود. زمانی که حضرت خواست از آن [[شهر]] به سمت [[خراسان]] برود، [[راویان]] و [[اصحاب]] [[حدیث]] گرد آن حضرت بودند، گفتند ای پسر [[پیامبر]] از پیش ما می‌روی، آیا [[حدیثی]] نمی‌فرمایی که بهره ببریم؟ [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیدم که از پدرش [[امام صادق]]، از پدرش [[امام باقر]]، از پدرش [[امام سجاد]]، از پدرش [[امام حسین|حسین بن علی]]، از پدرش [[امام علی|امیر المؤمنین]] {{ع}} شنید که او از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] شنید که فرمود: از [[جبرئیل]] شنیدم که گفت: [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن حدیث|لا إله إلاّ اللّه حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی}}<ref>(لا اله الا اللّه، قلعه و دژ من است، هرکه در قلعۀ من وارد شود، از عذابم ایمن گردد).</ref>، چون مرکب او حرکت کرد، دوباره فرمود: {{متن حدیث|بشروطها و أنا من شروطها}}، با شرط‌هایش، من یکی از شرط‌های آنم<ref>بحار الأنوار، ج ۴۹ ص ۱۲۳ به نقل از عیون اخبار الرضا {{ع}} و امالی صدوق، ص ۳۰۶.</ref>.
 
این روایت از دلایلی است که نشان می‌دهد [[توحید]] و [[اسلام]] وقتی کامل است که [[رهبری]] [[معصوم]] و [[ولایت]] [[أئمه]] [[هدی]] {{عم}} در کنار آن باشد و [[توحید]] بی‌ولایت کافی نیست. این مضمون در [[کلام]] دیگری از آن حضرت [[نقل]] شده است که: {{متن حدیث|کمال الدّین ولایتنا و البرأئة من عدوّنا}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۷۸.</ref>. در [[روایات]] بیشماری نیز آمده است که شرط [[قبولی اعمال]]، [[ولایت]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[محبّت]] آنان است. آنچه در [[کلام]] [[امام رضا|حضرت رضا]] {{عم}} بیشتر جلوه می‌کند، نقش [[ولایت]] [[امام]] [[معصوم]] در به ثمر رساندن عقیدۀ [[توحیدی]] در [[جامعه]] و محوریت [[ولایت]] برای [[دینداری]] است. بدون این [[ولایت‌پذیری]] از [[أئمه]]، نه [[توحید]] درست می‌شود و نه [[خداپرستی]] صحیحی صورت می‌گیرد. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: هرکس که با عبادتی پرزحمت و [[طاقت]] فرسا برای [[خداوند]] [[دینداری]] کند، امّا [[پیشوای الهی]] نداشته باشد، تلاش او پذیرفته نیست، خودش هم [[گمراه]] و سرگردان است<ref>{{متن حدیث|کلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا إمام له من اللّه فسعیه غیر مقبول و هو ضالّ متحیّر...}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱ ص ۹۰ و کافی، ج ۱ ص ۸۸.</ref>. همچنین آن حضرت فرمود: "[[خداوند]] را کسی می‌شناسد و می‌پرستد که [[خدا]] را و [[امام]] از ما [[خاندان]] را شناخته باشد و کسی که [[خدا]] را نشناسد و به ما [[معرفت]] نداشته باشد، غیر [[خدا]] را شناخته و غیر [[خدا]] را می‌پرستد و اینگونه [[گمراه]] می‌شود."<ref>کافی، ج ۱ ص ۱۸۱ ح ۴.</ref>. حدیث سلسلة الذهب (زنجیرۀ طلایی) برای آن جهت به این نام مشهور شده است که همۀ سلسله [[سند]] آن تا به [[خداوند]] برسد، [[نورانی]]، محکم و نفیس است و [[نقل]] شده که این [[حدیث]] چون به یکی از امرای سامانی رسید، آن را به خطّ طلا نوشت و [[وصیّت]] کرد که همراهش [[دفن]] کنند. پس از مرگش او را در [[خواب]] دیدند که می‌گفت مرا به سبب همین [[حدیث]] و احترامی که به آن کردم آمرزیدند<ref>کشف الغمه، ج ۳ ص ۹۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۵.</ref>


== [[بشرطها و شروطها]] ==
== [[بشرطها و شروطها]] ==
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش