پرش به محتوا

تنزیه و تشبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر'
جز (جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر')
خط ۱۶: خط ۱۶:
[[اهل معرفت]] به اقتضای [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] که [[تشبیه]] را [[نفی]] و [[تنزیه]] را ثابت می‌‌کنند بر این باورند که نه [[خداوند]] شبیه چیزی است و نه چیزی [[شبیه]] خداوند؛ ولی علم به خداوند مقتضی جمع بین تنزیه و تشبیه است و تنزیه صِرف و تشبیه صِرف خداوند، تحدید اوست،<ref>الفتوحات المکیه، ج ۳، ص۲۲۲؛ شرح فصوص الحکم، ص۴۹۸؛ علم الیقین، ج ۱، ص۷۴.</ref> زیرا تنزیه یا تنها از نقایص امکانی است یا از نقایصِ امکانی و [[کمالات انسانی]] هر دو و هر یک از این دو مستلزم تحدید و تقیید خداست، چون شخص تنزیه کننده، [[حق]] را از جمیع موجودات به طور مطلق ممتاز دانسته، [[ظهور]] وی را در بعضی از مراتب که مقتضی تنزیه‌اند، مانند [[عقول]] و مجردات، پذیرفته و در بعضی دیگر که مقتضی تشبیه‌اند، مانند حیات، علم، قدرت، سمع و بصر، [[انکار]] می‌‌کند، در حالی که همه موجودات، در ذات و وجود و [[کمالات]]، مظاهر حق‌اند و او در آنها ظاهر شده و برایشان تجلّی کرده است. او با همه است هرجا که باشند: {{متن قرآن|وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ}}<ref>«و هر جا باشید او با شماست» سوره حدید، آیه ۴.</ref>، بنابراین منزِّه صِرف، نسبت به واقع یا [[جاهل]] است یا عالم. در صورت نخست، [[جاهلانه]] [[حق]] را در بعضی از مراتب [[مقید]] ساخته و در صورت علمْ آنچه را که [[خدا]] و [[رسولان]] وی برحسب [[مقام]] جمع و تفصیل ثابت کرده‌اند [[نفی]] کرده است.
[[اهل معرفت]] به اقتضای [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] که [[تشبیه]] را [[نفی]] و [[تنزیه]] را ثابت می‌‌کنند بر این باورند که نه [[خداوند]] شبیه چیزی است و نه چیزی [[شبیه]] خداوند؛ ولی علم به خداوند مقتضی جمع بین تنزیه و تشبیه است و تنزیه صِرف و تشبیه صِرف خداوند، تحدید اوست،<ref>الفتوحات المکیه، ج ۳، ص۲۲۲؛ شرح فصوص الحکم، ص۴۹۸؛ علم الیقین، ج ۱، ص۷۴.</ref> زیرا تنزیه یا تنها از نقایص امکانی است یا از نقایصِ امکانی و [[کمالات انسانی]] هر دو و هر یک از این دو مستلزم تحدید و تقیید خداست، چون شخص تنزیه کننده، [[حق]] را از جمیع موجودات به طور مطلق ممتاز دانسته، [[ظهور]] وی را در بعضی از مراتب که مقتضی تنزیه‌اند، مانند [[عقول]] و مجردات، پذیرفته و در بعضی دیگر که مقتضی تشبیه‌اند، مانند حیات، علم، قدرت، سمع و بصر، [[انکار]] می‌‌کند، در حالی که همه موجودات، در ذات و وجود و [[کمالات]]، مظاهر حق‌اند و او در آنها ظاهر شده و برایشان تجلّی کرده است. او با همه است هرجا که باشند: {{متن قرآن|وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ}}<ref>«و هر جا باشید او با شماست» سوره حدید، آیه ۴.</ref>، بنابراین منزِّه صِرف، نسبت به واقع یا [[جاهل]] است یا عالم. در صورت نخست، [[جاهلانه]] [[حق]] را در بعضی از مراتب [[مقید]] ساخته و در صورت علمْ آنچه را که [[خدا]] و [[رسولان]] وی برحسب [[مقام]] جمع و تفصیل ثابت کرده‌اند [[نفی]] کرده است.


البته [[علم]] به [[خداوند]]، تنها در صورتی مقتضی جمع بین [[تنزیه]] و [[تشبیه]] است که از ناحیه خود وی باشد (نه از ناحیه [[عقل]] و [[خیال]])<ref>الفتوحات المکیه، ج ۹، ص۷۲.</ref> و گرنه در موطن عقل، [[تنزیه]] و در مقام [[تنزّل]] حق به مرتبه خیال، [[تشبیه]] صورت می‌‌گیرد.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۱۱، ص۲۵۶.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، پس از آنکه با جمله {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}} ـ با فرض زاید بودن «کاف» در {{متن قرآن| كَمِثْلِهِ }} ـ خداوند از داشتن مثل تنزیه شده، بدون فاصله با جمله {{متن قرآن|وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}، در داشتن [[سمع]] و [[بصر]] به [[خلق]] تشبیه شده است. البته با فرض غیر زاید بودن «کاف»، جمله نخست تشبیه و جمله بعدی تنزیه است؛ زیرا در این صورت مفاد عبارت نخست آن است که مانند مِثل خدا چیزی نیست، پس برای خدا مِثلی - که همان [[انسان کامل]] و [[مظهر]] اتم [[اسماء و صفات]] خداست - [[اثبات]] و وجود مثل از آن مثل نفی شده است و مفاد عبارت دوم با توجه به مقدّم شدن [[ضمیر]] {{متن قرآن|هُوَ}} و همراهیِ خبر آن با الف و [[لام]] تعریف که [[حصر]] را می‌‌رساند، آن است که در [[حقیقت]] سمع و بصر فقط از آن خداست نه غیر او. <ref>شرح فصوص الحکم، ص۵۱۲.</ref> تشبیه در آیه {{متن قرآن|فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ}}<ref>«پس هر سو رو کنید رو به خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref> نیز تجلّی یافته است؛ زیرا «ثَمّ» ظرف {{متن قرآن|وَجْهُ اللَّهِ}} ذات و حقیقت خداست.
البته [[علم]] به [[خداوند]]، تنها در صورتی مقتضی جمع بین [[تنزیه]] و [[تشبیه]] است که از ناحیه خود وی باشد (نه از ناحیه [[عقل]] و [[خیال]])<ref>الفتوحات المکیه، ج ۹، ص۷۲.</ref> و گرنه در موطن عقل، [[تنزیه]] و در مقام [[تنزّل]] حق به مرتبه خیال، [[تشبیه]] صورت می‌‌گیرد.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۱۱، ص۲۵۶.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، پس از آنکه با جمله {{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}} ـ با فرض زاید بودن «کاف» در {{متن قرآن| كَمِثْلِهِ }} ـ خداوند از داشتن مثل تنزیه شده، بدون فاصله با جمله {{متن قرآن|وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}، در داشتن [[سمع]] و [[بصر]] به [[خلق]] تشبیه شده است. البته با فرض غیر زاید بودن «کاف»، جمله نخست تشبیه و جمله بعدی تنزیه است؛ زیرا در این صورت مفاد عبارت نخست آن است که مانند مِثل خدا چیزی نیست، پس برای خدا مِثلی - که همان [[انسان کامل]] و [[مظهر]] اتم [[اسماء و صفات]] خداست - [[اثبات]] و وجود مثل از آن مثل نفی شده است و مفاد عبارت دوم با توجه به مقدّم شدن ضمیر {{متن قرآن|هُوَ}} و همراهیِ خبر آن با الف و [[لام]] تعریف که [[حصر]] را می‌‌رساند، آن است که در [[حقیقت]] سمع و بصر فقط از آن خداست نه غیر او. <ref>شرح فصوص الحکم، ص۵۱۲.</ref> تشبیه در آیه {{متن قرآن|فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ}}<ref>«پس هر سو رو کنید رو به خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۱۵.</ref> نیز تجلّی یافته است؛ زیرا «ثَمّ» ظرف {{متن قرآن|وَجْهُ اللَّهِ}} ذات و حقیقت خداست.


نمونه این تشبیه در [[سخنان رسول خدا]] {{صل}} هم آمده است؛ مانند اینکه فرمود: خدا را به گونه ای [[عبادت]] کن که گویا او را می‌‌بینی یا فرمود: [[خداوند]] در [[قبله]] [[نمازگزار]] است.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۱۱، ص۲۵۶ - ۲۵۸.</ref> البته بحث مذکور بر این مبناست که معانی الفاظ اطلاق شده بر [[خالق]] و [[مخلوقات]]، تفاوتی ندارند، چون از سوی خداوند و [[پیامبران]] آورنده این الفاظ شرحی مخالف با آن به ما نرسیده است و نباید در شرح آنها به حمل الفاظ بر معانی غیر مفهومِ [[اهل]] زبان روی آورد، که خود مصداق [[تحریف]] کلمات از موضع خود {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref> و تحریف [[کلام]] [[حق تعالی]] پس از فهمیدن آن {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دسته‌ای از آنان سخن خداوند را می‌شنیدند و آن را پس از آنکه در می‌یافتند آگاهانه دگرگون می‌کردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref> است.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۱۱، ص۲۵۶.</ref> برخی با اشاره به [[آیه]] {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref> و دیگر [[نصوص]] گفته‌اند: خداوند در [[کتاب و سنت]] درباره خویش از دو امر متناقض خبر داده و در موضعی [[تشبیه]] و در موضعی [[تنزیه]] کرده و با این رویّه خواطر اهل تشبیه (صِرف) را متفرّق و ذهنیات [[اهل تنزیه]](صِرف) را متشتّت ساخته است، پس نباید [[خدا]] را به گونه ای تنزیه کرد که از تشبیه خارج گردد، چنان که نباید او را به نحوی تشبیه کرد که از تنزیه بیرون رود، بنابراین او نه مطلق است و نه مقیّد، چون او از تقیّد جدا و ممتاز و در عین اطلاقْ مقیّد است. او باتوجه به آنچه از [[صفات جلال]]، خویش را بدان مقیّد ساخته مقیّد است و با [[عنایت]] به اسمای کمال که خود را به آنها نامبردار کرده مطلق است، چنان که وی در عین [[ظهور]]، [[باطن]] و در عین بطون ظاهر است <ref>شرح الاسماء، ص۹۶.</ref> و به اعتبار اسمای تنزیهی‌اش باطن و به اعتبار اسمای تشبیهی‌اش ظاهر است.<ref>شرح الاسماء، ص۷۲۰.</ref> او واحد، [[حق]]، آشکار و پنهان است و خدایی جز او که بلند مرتبه و بزرگ است وجود ندارد.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۴، ص۳۲۴.</ref> برخی از شارحان [[اسمای الهی]] در شرح {{متن حدیث|سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ }}، {{متن حدیث|سُبْحانَكَ}} را تنزیه [[ذات الهی]] و {{متن حدیث|يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ }} را [[تشبیه]] بعد از [[تنزیه]] دانسته‌اند، چون [[خداوند]] از دو حدّ تنزیه (صِرف) و تشبیه (صِرف) خارج و توحیدِ ([[حقیقی]]) معرفتِ منزلتِ بین دو [[منزلت]] (جمع بین [[تشبیه و تنزیه]]) است که از مو باریک‌تر و از [[شمشیر]] برنده‌تر است و در این گونه [[معرفت]] گویا شخص [[عارف]]، بین کثرت در عین [[وحدت]] و وحدت در عین کثرت جمع کرده است <ref>شرح الاسماء، ص۹۶.</ref>.<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۹، ص.</ref>
نمونه این تشبیه در [[سخنان رسول خدا]] {{صل}} هم آمده است؛ مانند اینکه فرمود: خدا را به گونه ای [[عبادت]] کن که گویا او را می‌‌بینی یا فرمود: [[خداوند]] در [[قبله]] [[نمازگزار]] است.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۱۱، ص۲۵۶ - ۲۵۸.</ref> البته بحث مذکور بر این مبناست که معانی الفاظ اطلاق شده بر [[خالق]] و [[مخلوقات]]، تفاوتی ندارند، چون از سوی خداوند و [[پیامبران]] آورنده این الفاظ شرحی مخالف با آن به ما نرسیده است و نباید در شرح آنها به حمل الفاظ بر معانی غیر مفهومِ [[اهل]] زبان روی آورد، که خود مصداق [[تحریف]] کلمات از موضع خود {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref> و تحریف [[کلام]] [[حق تعالی]] پس از فهمیدن آن {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دسته‌ای از آنان سخن خداوند را می‌شنیدند و آن را پس از آنکه در می‌یافتند آگاهانه دگرگون می‌کردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref> است.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۱۱، ص۲۵۶.</ref> برخی با اشاره به [[آیه]] {{متن قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین است، برای شما از خودتان همسرانی آفرید و (نیز) از چارپایان جفت‌هایی (پدید آورد)، شما را با آن (آفریدن جفت) افزون می‌گرداند، چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref> و دیگر [[نصوص]] گفته‌اند: خداوند در [[کتاب و سنت]] درباره خویش از دو امر متناقض خبر داده و در موضعی [[تشبیه]] و در موضعی [[تنزیه]] کرده و با این رویّه خواطر اهل تشبیه (صِرف) را متفرّق و ذهنیات [[اهل تنزیه]](صِرف) را متشتّت ساخته است، پس نباید [[خدا]] را به گونه ای تنزیه کرد که از تشبیه خارج گردد، چنان که نباید او را به نحوی تشبیه کرد که از تنزیه بیرون رود، بنابراین او نه مطلق است و نه مقیّد، چون او از تقیّد جدا و ممتاز و در عین اطلاقْ مقیّد است. او باتوجه به آنچه از [[صفات جلال]]، خویش را بدان مقیّد ساخته مقیّد است و با [[عنایت]] به اسمای کمال که خود را به آنها نامبردار کرده مطلق است، چنان که وی در عین [[ظهور]]، [[باطن]] و در عین بطون ظاهر است <ref>شرح الاسماء، ص۹۶.</ref> و به اعتبار اسمای تنزیهی‌اش باطن و به اعتبار اسمای تشبیهی‌اش ظاهر است.<ref>شرح الاسماء، ص۷۲۰.</ref> او واحد، [[حق]]، آشکار و پنهان است و خدایی جز او که بلند مرتبه و بزرگ است وجود ندارد.<ref>الفتوحات المکیه، ج ۴، ص۳۲۴.</ref> برخی از شارحان [[اسمای الهی]] در شرح {{متن حدیث|سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ }}، {{متن حدیث|سُبْحانَكَ}} را تنزیه [[ذات الهی]] و {{متن حدیث|يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ }} را [[تشبیه]] بعد از [[تنزیه]] دانسته‌اند، چون [[خداوند]] از دو حدّ تنزیه (صِرف) و تشبیه (صِرف) خارج و توحیدِ ([[حقیقی]]) معرفتِ منزلتِ بین دو [[منزلت]] (جمع بین [[تشبیه و تنزیه]]) است که از مو باریک‌تر و از [[شمشیر]] برنده‌تر است و در این گونه [[معرفت]] گویا شخص [[عارف]]، بین کثرت در عین [[وحدت]] و وحدت در عین کثرت جمع کرده است <ref>شرح الاسماء، ص۹۶.</ref>.<ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]] ج۹، ص.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش