بصیر (اسم الهی): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'ضمیر' به 'ضمیر') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
# به [[اعتقاد]] برخی از محققان، [[اثبات]] بصیر بودن که از [[کمالات]] مطلق وجود است، برای [[خدا]] که مبدأ اصل وجود و سرچشمه کمال هستی است لازم است. از نظر ایشان بصیر وصفی زاید بر علم و مغایر با [[حقیقت علم]] بوده، همان آگاهی خدا به [[حقایق]] از راه [[شهود]] است، <ref>اسفار، ج ۶، ص۴۲۲؛ شرح فصوص الحکم، ص۴۵؛ چهل حدیث، ص۶۱۲ ـ ۶۱۳.</ref> ازاینرو ارجاع بصیر به [[علیم]] از [[اهمال]] حیثیات ناشی شده و صحیح نیست. به گفته ایشان بر فرض پذیرفته شدن اصل ارجاع اوصاف به یکدیگر، عکس آن یعنی ارجاع علیم به بصیر که [[شیخ اشراق]] به آن [[معتقد]] است به [[حق]] نزدیکتر است تا ارجاع بصیر به علیم،<ref>اسفار، ج ۶، ص۴۲۳.</ref> زیرا بر اساس [[عقیده]] وی [[علم خدا]] به اشیا حضوری است و در [[علم حضوری]] وجود خارجی معلوم در پیشگاه عالم حضور داشته، برای وی مشهود است. برخی نیز [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى}}<ref>«نهراسید، من با شمایم، میشنوم و مینگرم» سوره طه، آیه ۴۶.</ref> را دلیل بر مغایرت بصیر و علیم با یکدیگر دانستهاند؛ زیرا به گفته وی بخش اول آیه: {{متن قرآن|إِنَّنِي مَعَكُمَا}} به علیم بودن [[خداوند]] اشاره دارد و اگر بخش دوم: {{متن قرآن|أَسْمَعُ وَأَرَى}} نیز به همان وصف ناظر باشد تکرار لازم میآید که خلاف اصل است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۶۱.</ref> برخی از محققان، استناد به [[آیه]] فوق برای [[اثبات]] مغایرت [[بصیر]] با [[علیم]] را ناتمام دانستهاند؛ زیرا اولاً بخش نخست آیه: {{متن قرآن|إِنَّنِي مَعَكُمَا}} به حضور و [[شهادت]] اشاره دارد؛ نه [[علم]] و ثانیاً [[براهین عقلی]] [[یقینی]] بر عینیت صفات ذاتیه با یکدیگر و نیز با [[ذات الهی]] دلالت دارند و ثالثا نمیتوان در مسائلی که مربوط به [[معارف الهی]] است و اثبات آنها راهی جز [[پیروی]] از اصول [[علمی]] ندارد، به اصول ادبی همچون عدم تکرار [[تمسک]] جست.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۱۵۶.</ref> | # به [[اعتقاد]] برخی از محققان، [[اثبات]] بصیر بودن که از [[کمالات]] مطلق وجود است، برای [[خدا]] که مبدأ اصل وجود و سرچشمه کمال هستی است لازم است. از نظر ایشان بصیر وصفی زاید بر علم و مغایر با [[حقیقت علم]] بوده، همان آگاهی خدا به [[حقایق]] از راه [[شهود]] است، <ref>اسفار، ج ۶، ص۴۲۲؛ شرح فصوص الحکم، ص۴۵؛ چهل حدیث، ص۶۱۲ ـ ۶۱۳.</ref> ازاینرو ارجاع بصیر به [[علیم]] از [[اهمال]] حیثیات ناشی شده و صحیح نیست. به گفته ایشان بر فرض پذیرفته شدن اصل ارجاع اوصاف به یکدیگر، عکس آن یعنی ارجاع علیم به بصیر که [[شیخ اشراق]] به آن [[معتقد]] است به [[حق]] نزدیکتر است تا ارجاع بصیر به علیم،<ref>اسفار، ج ۶، ص۴۲۳.</ref> زیرا بر اساس [[عقیده]] وی [[علم خدا]] به اشیا حضوری است و در [[علم حضوری]] وجود خارجی معلوم در پیشگاه عالم حضور داشته، برای وی مشهود است. برخی نیز [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى}}<ref>«نهراسید، من با شمایم، میشنوم و مینگرم» سوره طه، آیه ۴۶.</ref> را دلیل بر مغایرت بصیر و علیم با یکدیگر دانستهاند؛ زیرا به گفته وی بخش اول آیه: {{متن قرآن|إِنَّنِي مَعَكُمَا}} به علیم بودن [[خداوند]] اشاره دارد و اگر بخش دوم: {{متن قرآن|أَسْمَعُ وَأَرَى}} نیز به همان وصف ناظر باشد تکرار لازم میآید که خلاف اصل است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۶۱.</ref> برخی از محققان، استناد به [[آیه]] فوق برای [[اثبات]] مغایرت [[بصیر]] با [[علیم]] را ناتمام دانستهاند؛ زیرا اولاً بخش نخست آیه: {{متن قرآن|إِنَّنِي مَعَكُمَا}} به حضور و [[شهادت]] اشاره دارد؛ نه [[علم]] و ثانیاً [[براهین عقلی]] [[یقینی]] بر عینیت صفات ذاتیه با یکدیگر و نیز با [[ذات الهی]] دلالت دارند و ثالثا نمیتوان در مسائلی که مربوط به [[معارف الهی]] است و اثبات آنها راهی جز [[پیروی]] از اصول [[علمی]] ندارد، به اصول ادبی همچون عدم تکرار [[تمسک]] جست.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۱۵۶.</ref> | ||
# [[اشاعره]] و برخی از [[متکلمان امامیه]] و نیز [[جمهور]] [[فیلسوفان]] که [[علم خدا]] به جزئیات را به صورت جزئی نمیپذیرند، چون مبصرات از جزئیات به شمار میآیند [[سمع]] و [[بصر]] را به مطلق علم ارجاع داده و سمع را به علم به مسموعات و بصر را به علم به مبصَرات [[تأویل]] کردهاند.<ref> اسفار، ج ۶، ص۴۲۲؛ چهل حدیث، ص۶۱۲.</ref> برخی [[مفسران]] نیز همین معنا را پذیرفته و ذیل آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.</ref> به آن تصریح کردهاند.<ref>التبیان، ج۱، ص۳۶۰؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص۳۲۳؛ المیزان، ج ۱، ص۲۲۹.</ref> ناگفته نماند این نظر با فراگیر بودن و اطلاق متعلق بصیر در آیاتی مانند {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَيَقْبِضْنَ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ}}<ref>«آیا به پرندگان فراز سرشان ننگریستهاند که بال گشوده و بال بسته پرواز میکنند، جز (خداوند) بخشنده آنها را کسی نگه نمیدارد، بیگمان او به هر چیزی بیناست» سوره ملک، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا}}<ref>«و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بیگمان آنان خوراک میخورند و در بازارها راه میرفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب میورزید؟ و پروردگار تو بیناست» سوره فرقان، آیه ۲۰.</ref> منافات دارد. | # [[اشاعره]] و برخی از [[متکلمان امامیه]] و نیز [[جمهور]] [[فیلسوفان]] که [[علم خدا]] به جزئیات را به صورت جزئی نمیپذیرند، چون مبصرات از جزئیات به شمار میآیند [[سمع]] و [[بصر]] را به مطلق علم ارجاع داده و سمع را به علم به مسموعات و بصر را به علم به مبصَرات [[تأویل]] کردهاند.<ref> اسفار، ج ۶، ص۴۲۲؛ چهل حدیث، ص۶۱۲.</ref> برخی [[مفسران]] نیز همین معنا را پذیرفته و ذیل آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند به آنچه میکنند بیناست» سوره بقره، آیه ۹۶.</ref> به آن تصریح کردهاند.<ref>التبیان، ج۱، ص۳۶۰؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص۳۲۳؛ المیزان، ج ۱، ص۲۲۹.</ref> ناگفته نماند این نظر با فراگیر بودن و اطلاق متعلق بصیر در آیاتی مانند {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَيَقْبِضْنَ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ}}<ref>«آیا به پرندگان فراز سرشان ننگریستهاند که بال گشوده و بال بسته پرواز میکنند، جز (خداوند) بخشنده آنها را کسی نگه نمیدارد، بیگمان او به هر چیزی بیناست» سوره ملک، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا}}<ref>«و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه بیگمان آنان خوراک میخورند و در بازارها راه میرفتند و شما را مایه آزمون یکدیگر کردیم (تا ببینیم) آیا شکیب میورزید؟ و پروردگار تو بیناست» سوره فرقان، آیه ۲۰.</ref> منافات دارد. | ||
# گروهی دیگر بصیر بودن [[خدا]] را نوعی [[ادراک حسی]] دانستهاند. عدهای از این گروه بر اساس [[اعتقاد]] به تجسم و مباشرت با اجسام در [[حق تعالی]]، به [[باور]] [[باطل]] خود بصیر بودن خدا را [[جسمانی]] پنداشتهاند؛ امّا برخی برآناند که [[احساس]] در خدا، بر اثر [[منزه]] بودن از [[قصور]] و مبرا بودن از احتیاج به ابزار، بدون آلت حاصل میشود. به گفته برخی، [[رأی]] اخیر متفرع بر احساس است و احساس به خودی خود نوعی قصور هم در مُدرِک و هم مُدرَک است و تنها در صورتی میتواند وجه صحیحی داشته باشد که از دانشمندی [[راسخ]] در [[حکمت]] صادر شود،<ref> اسفار، ج ۶، ص۴۲۲.</ref> چنان که برخی از [[اهل معرفت]]، [[بصیر]] و [[سمیع]] را در [[آیه]] {{متن قرآن|ِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref> هم از اوصاف تشبیهی و هم از اوصاف تنزیهی دانستهاند. تشبیهی بودن آن دو به این دلیل است که بر [[خداوند]] و بر غیر وی اطلاق میشوند و تنزیهی بودن آن دو از این جهت است که [[سمع]] و [[بصر]] در [[حقیقت]] اختصاص به [[خدا]] دارد، چنان که این اختصاص از تقدیم | # گروهی دیگر بصیر بودن [[خدا]] را نوعی [[ادراک حسی]] دانستهاند. عدهای از این گروه بر اساس [[اعتقاد]] به تجسم و مباشرت با اجسام در [[حق تعالی]]، به [[باور]] [[باطل]] خود بصیر بودن خدا را [[جسمانی]] پنداشتهاند؛ امّا برخی برآناند که [[احساس]] در خدا، بر اثر [[منزه]] بودن از [[قصور]] و مبرا بودن از احتیاج به ابزار، بدون آلت حاصل میشود. به گفته برخی، [[رأی]] اخیر متفرع بر احساس است و احساس به خودی خود نوعی قصور هم در مُدرِک و هم مُدرَک است و تنها در صورتی میتواند وجه صحیحی داشته باشد که از دانشمندی [[راسخ]] در [[حکمت]] صادر شود،<ref> اسفار، ج ۶، ص۴۲۲.</ref> چنان که برخی از [[اهل معرفت]]، [[بصیر]] و [[سمیع]] را در [[آیه]] {{متن قرآن|ِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست» سوره شوری، آیه ۱۱.</ref> هم از اوصاف تشبیهی و هم از اوصاف تنزیهی دانستهاند. تشبیهی بودن آن دو به این دلیل است که بر [[خداوند]] و بر غیر وی اطلاق میشوند و تنزیهی بودن آن دو از این جهت است که [[سمع]] و [[بصر]] در [[حقیقت]] اختصاص به [[خدا]] دارد، چنان که این اختصاص از تقدیم ضمیر «هو» بر خبر معرّف به «ال» در آیه یاد شده استفاده میشود<ref>شرح فصوص الحکم، ص۵۱۲ ـ ۵۱۷.</ref><ref>[[محمد هادی ذبیحزاده|ذبیحزاده، محمد هادی]]، [[بصیر (مقاله)|مقاله بصیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۵۷۰-۵۷۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |