پرش به محتوا

الگو:صفحهٔ اصلی/مدخل برگزیده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
'''[[امام رضا|امام رضا]]'''{{ع}} هشتمین پیشوای [[مسلمانان]] در ۱۱ [[ذی قعده]] [[سال]] ۱۴۸ه. در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد. [[پدر]] ارجمندش [[موسی بن جعفر]]{{ع}} و [[مادر]] آن [[حضرت]] [[خیزران]] نامیده می‌شد، برخی هم گفته‌اند اسم آن بانوی محترمه [[نجمه]] و کنیه‌اش [[ام البنین]] بوده است. مشهورترین [[لقب]] [[امام هشتم]]{{ع}}، [[رضا]] است.
'''[[هجرت|هجرت]]''' به معنای دوری و ترک کردن است و مصداق روشن آن در [[هجرت پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[مکه]] به [[مدینه]] تبلور یافته است که در ربیع الاول [[سال]] سیزده هجری در پی افزایش [[آزار]] و اذیت‌های [[مشرکان]] نسبت به [[مسلمانان]] به وقوع پیوست. درباره انگیزه‌ها و اهداف [[هجرت]] از [[مکّه]] به چند نکته اشاره می‌شود:
# مکّه [[سرزمین]] مناسبی برای ادامه [[دعوت]] نبود و [[رسول خدا]] {{صل}} نهایت بهره‌برداری ممکن را از این [[شهر]] کرده بود و هیچ امیدی برای [[پیوستن]] گروه‌های دیگری به [[آیین اسلام]] نداشت.
# [[رسول اکرم]] {{صل}} به عنوان [[نماینده]] و مبلّغ [[آیین توحیدی]] نمی‌توانست به پیشرفت‌های اندک دوران مکّه بسنده کند؛ زیرا اسلام دین همه [[بشریت]] است و همه [[انسان‌ها]] را در سراسر [[گیتی]] مخاطب خود می‌داند.
# مسلمانان سال‌های دراز در مقابل [[ظلم و ستم]] و [[عذاب]] و [[شکنجه]] [[مشرکان]] [[مقاومت]] کرده بودند. چنان که گروهی از [[یاران]] بی‌پناه حضرت به ناچار ترک [[شهر]] و دیار کردند و از ظلم و ستم [[قریش]] به [[سرزمین]] [[غربت]]. اگر همین وضعیت تداوم پیدا می‌کرد، نه تنها [[روحیه]] [[یأس]] و [[نومیدی]] بر آنان مستولی می‌شد، چه بسا به [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] بازمی‌گشتند و خود و دیگران را به [[هلاکت]] می‌انداختند.


[[خلفای عباسی]] معاصر آن [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} سه نفر بودند: [[هارون]]، [[محمد امین]] و [[عبدالله مأمون]]. واگذاری [[منصب]] [[ولایت‌عهدی]] به [[امام رضا]]{{ع}} از چاره‌هایی‌ بود که برای [[گریز]] از خطر [[شیعه]] یافتند. بدین‌سان، دوران [[امامت]] امام رضا{{ع}} را به دو دوره پیش و پس از ولایت‌عهدی تقسیم کرد.
اشراف قریش برای جلوگیری از نشر بیشتر اسلام در [[دار الندوه]] گرد هم آمدند، پیشنهادهایی مطرح شد، در نهایت [[رأی]] آنان بر پیشنهاد [[ابوجهل]] یا شیطان قرار گرفت که از هر [[قبیله]] یک [[جوان]] دلیر و نسب‌دار و گیرنده [[انتخاب]] کنند و آنگاه به هر کدام از [[جوانان]] یک [[شمشیر]] برّنده بدهند و آنان با شمشیرهای خود بر [[پیامبر]] {{صل}} وارد شوند و دسته‌جمعی او را بکشند و [[خون]] او در میان همه [[قبایل]] پراکنده شود و [[بنی عبد مناف]] نتوانند با همه [[طوایف]] [[قریش]] بجنگند و ناچار به گرفتن دیه تن در دهند و آنان هم دیه می‌دهند. بدین ترتیب کار پایان می‌یابد.


مدت امامت ایشان پیش از پذیرش [[ولایتعهدی]]، هفده سال بود که ده سال از این سال‌ها را در عصر هارون، پنج سال را در عصر [[امین]] و دو سال را در [[عهد]] [[مأمون]] و در مدینه سپری کرد. زمانی که پدر گرامی‌اش به [[شهادت]] رسید، در مدینه بود و رسیدگی به امور [[شیعیان]] را آغاز کرد. [[شاگردان]] پدر را پیرامون خویش گرد آورد و به [[تعلیم]] [[معارف]] [[ناب]] [[دینی]] پرداخت. مأمون برای [[فریب]] [[مردم]] و در [[حقیقت]] [[نظارت]] بیش‌تر بر امام{{ع}}، ایشان را به پایتخت خویش آورد و واداشت تا منصب ولایت‌عهدی را بپذیرد.  
[[خداوند متعال]] از [[طریق وحی]] پیامبرش را از این [[توطئه]] [[آگاه]] کرد. [[رسول اکرم]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} را از [[توطئه]] قریش خبر داد و او را فرمود که در بسترش بخوابد. علی {{ع}} در بستر پیامبر {{صل}} خوابید و برد خصوصی حضرت را روی خود کشید. پیامبر {{صل}} در حالی از [[خانه]] خارج شد که قریش خانه را در محاصره داشتند و [[انتظار]] می‌کشیدند تا بخوابد. [[قریش]] صبحگاهان به علی {{ع}} [[یورش]] بردند و تا او چشم خود را به آنان باز کند، با شمشیرهای کشیده به او [[حمله]] آوردند و چون به او نگریستند، دریافتند که علی است. پرسیدند: تو علی هستی؟ گفت: من علی هستم. گفتند: [[هدف]] ما تو نبودی. یارت چه کرد؟ فرمود: از او چیزی نمی‌دانم. [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} در این شب که به "[[لیلةالمبیت]]" مشهور شده است، سبب شد [[آیه]] ۲۰۷ [[سوره بقره]] در این باره نازل شود.


مأمون از این پیشنهاد اغراض ذیل را تعقیب می‌نمود:
# [[مشروعیت]] بخشیدن به [[حکومت]] خود که نه نزد [[عبّاسیان]] [[مشروعیّت]] داشت و نه پیش شیعیان.
#خاموش کردن [[قیام‌ها]] و شورش‌های [[علویان]].
#بد نام نمودن امام و بقیه [[اهل بیت]]{{عم}}.
#دور نگاه داشتن امام از [[پایگاه‌های مردمی]] و تحت نظر داشتن او.


امام که تحت فشار و [[اجبار]] قرار گرفته بود و از طرفی در پذیرش این امر فوایدی را برای [[حفظ اسلام]] و مسلمانان ملاحظه می‌فرمود، آن را پذیرفت، ولی در جهت خنثی نمودن اغراض [[سیاسی]] مأمون اقدامات زیر را معمول داشت:
مورّخان در [[تاریخ]] دقیق خروج حضرت از [[مکّه]]، ورود به قباء و [[مدینه]] [[اختلاف]] فراوانی دارند. در عین حال به اتّفاق [[عقیده]] دارند که در روزهای نخست ماه [[ربیع الاول]] به یثرب وارد شد. مطابق بررسی‌های [[علامه مجلسی]]، رسول خدا {{صل}} روز [[دوشنبه]] اول ماه ربیع الاول از مکّه خارج شد و [[روز جمعه]] دوازدهم همین ماه وارد مدینه شد.
#عدم پذیرش ولایتعهدی مگر پس از اجبار و آشکار نمودن این اجبار برای مردم و [[تاریخ]].
<div class="mainpage_box_more">[[هجرت|ادامه]]</div>
#دخالت نکردن در [[امور حکومتی]].
 
مشهور است که برجستگی‌های [[اخلاقی]] آن [[امام همام]]{{ع}} عبارت بوده‌اند از: [[زهد]] و [[بندگی]]؛ [[فروتنی]]؛ [[علم]] و [[آگاهی]]؛ [[سخاوت]] و [[بخشش]]؛ [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و....
 
<div class="mainpage_box_more">[[امام رضا علیه‌السلام|ادامه]]</div>
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش