خیر در لغت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'لام' به 'لام'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'لام' به 'لام') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
بنابراین، اصل و ریشه همه خیرات به [[پروردگار]] باز میگردد. ظرافت این نکته [[قرآنی]] هنگامی روشنتر میشود که در کتابهای لغت، معمولاً خیر را با [[ضد]] آن یعنی شر ترجمه میکنند<ref>تاج العروس (ط، دارالفکر. بیتا)، ج۶، ص۳۷۷.</ref> و شر هرچند به معنای امر [[زشت]] و [[قبیح]] و مرجوح است، ولی اصل در استعمالات آن به پراکندگی و قطعه قطعه شدن و تکثر باز میگردد؛ چنان که شراره [[آتش]] به قطعات پراکنده آتش گفته میشود و یا «تشریر اللحم» به تقطیع و [[خرد]] کردن گوشت و «تشریر الشیء» به پراکندن آن اطلاق میگردد<ref>معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعادم الاسلامی، ۱۴۰۴ ه. ق.)، ج۳، ص۱۸۰.</ref>. بنابراین، اگر خیر ما را به سوی [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] بر محور توحید [[هدایت]] میکند، شر به سوی پراکندگی و سردرگمی و [[زشتیها]] سوق میدهد<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن (ط. ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ه. ش). ج۲، ص۵۴۸، و ج۱۰، ص۶۲۰.</ref>. از نظر منطقی نیز، هر امر نسبی، در نسبتسنجی باید به امر مطلقی بازگردد، تا بتوان با ملاک قرار دادن آن امر ثابت، سایر امور نسبی را نسبتسنجی کرد. به همین ترتیب، در [[فرهنگ قرآن]]، اصل و منشأ همه [[خیرات]] و ملاک سنجش خوبی و یا [[بدی]] آنها [[پروردگار]] است<ref>خداوند در آیات مختلف به این مطلب اشاره مینماید؛ او گاه همه خیرات را از سوی پروردگار بیان مینماید: {{متن قرآن|وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}} «و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است» سوره شوری، آیه ۳۶؛ و یا خداوند را عین همه خیرات بیان میدارد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}} «و خداوند بهتر و پایندهتر است» سوره طه، آیه ۷۳؛ این مطلب در ادعیه و کلمات اهل بیت {{عم}} نیز با تعابیر گوناگون وارد شده، چنانکه در دعای مباهله میخوانیم: {{متن حدیث|يَا حَمِيدُ لَكَ الْحَمْدُ كُلُّهُ وَ بِيَدِكَ الْأَمْرُ كُلُّهُ وَ مِنْكَ الْخَيْرُ كُلُّهُ}} (إقبال الأعمال (ط. دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۹ ه. ق.)، ج۱، ص۵۲۱) و نیز در دعای بعد از فرائض، خطاب به خداوند میخوانیم: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ لَكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ}} (الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا {{ع}} (ط، مؤسسة آل البیت {{عم}}، ۱۴۰۶ ه. ق.)، ص۱۱۵، باب ۷، باب الصلوات المفروضة).</ref>. بر این اساس، در امور نظری و [[اعتقادی]]، چیزی صحیح و [[مطابق با واقع]] است که در جهت و یا منطبق با [[توحید]] باشد. در امور عملی و کارهای [[صالح]] نیز، آن عملی [[ارزش]] دارد که [[خالص]] برای پروردگار باشد. [[خلوص]] در عمل و [[اعتقاد]]، [[عبد]] را تا به آنجا پیش میبرد که یکپارچه تحت [[ولایت الهی]] قرار گرفته و [[عبد مخلَص]] [[خداوند]] میشود؛ به گونهای که [[تربیت]] و [[هدایت]] او را خداوند به عهده میگیرد. | بنابراین، اصل و ریشه همه خیرات به [[پروردگار]] باز میگردد. ظرافت این نکته [[قرآنی]] هنگامی روشنتر میشود که در کتابهای لغت، معمولاً خیر را با [[ضد]] آن یعنی شر ترجمه میکنند<ref>تاج العروس (ط، دارالفکر. بیتا)، ج۶، ص۳۷۷.</ref> و شر هرچند به معنای امر [[زشت]] و [[قبیح]] و مرجوح است، ولی اصل در استعمالات آن به پراکندگی و قطعه قطعه شدن و تکثر باز میگردد؛ چنان که شراره [[آتش]] به قطعات پراکنده آتش گفته میشود و یا «تشریر اللحم» به تقطیع و [[خرد]] کردن گوشت و «تشریر الشیء» به پراکندن آن اطلاق میگردد<ref>معجم مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعادم الاسلامی، ۱۴۰۴ ه. ق.)، ج۳، ص۱۸۰.</ref>. بنابراین، اگر خیر ما را به سوی [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] بر محور توحید [[هدایت]] میکند، شر به سوی پراکندگی و سردرگمی و [[زشتیها]] سوق میدهد<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن (ط. ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ه. ش). ج۲، ص۵۴۸، و ج۱۰، ص۶۲۰.</ref>. از نظر منطقی نیز، هر امر نسبی، در نسبتسنجی باید به امر مطلقی بازگردد، تا بتوان با ملاک قرار دادن آن امر ثابت، سایر امور نسبی را نسبتسنجی کرد. به همین ترتیب، در [[فرهنگ قرآن]]، اصل و منشأ همه [[خیرات]] و ملاک سنجش خوبی و یا [[بدی]] آنها [[پروردگار]] است<ref>خداوند در آیات مختلف به این مطلب اشاره مینماید؛ او گاه همه خیرات را از سوی پروردگار بیان مینماید: {{متن قرآن|وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}} «و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است» سوره شوری، آیه ۳۶؛ و یا خداوند را عین همه خیرات بیان میدارد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}} «و خداوند بهتر و پایندهتر است» سوره طه، آیه ۷۳؛ این مطلب در ادعیه و کلمات اهل بیت {{عم}} نیز با تعابیر گوناگون وارد شده، چنانکه در دعای مباهله میخوانیم: {{متن حدیث|يَا حَمِيدُ لَكَ الْحَمْدُ كُلُّهُ وَ بِيَدِكَ الْأَمْرُ كُلُّهُ وَ مِنْكَ الْخَيْرُ كُلُّهُ}} (إقبال الأعمال (ط. دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۹ ه. ق.)، ج۱، ص۵۲۱) و نیز در دعای بعد از فرائض، خطاب به خداوند میخوانیم: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ لَكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ}} (الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا {{ع}} (ط، مؤسسة آل البیت {{عم}}، ۱۴۰۶ ه. ق.)، ص۱۱۵، باب ۷، باب الصلوات المفروضة).</ref>. بر این اساس، در امور نظری و [[اعتقادی]]، چیزی صحیح و [[مطابق با واقع]] است که در جهت و یا منطبق با [[توحید]] باشد. در امور عملی و کارهای [[صالح]] نیز، آن عملی [[ارزش]] دارد که [[خالص]] برای پروردگار باشد. [[خلوص]] در عمل و [[اعتقاد]]، [[عبد]] را تا به آنجا پیش میبرد که یکپارچه تحت [[ولایت الهی]] قرار گرفته و [[عبد مخلَص]] [[خداوند]] میشود؛ به گونهای که [[تربیت]] و [[هدایت]] او را خداوند به عهده میگیرد. | ||
با این توضیحات و با توجه به آنکه الف و | با این توضیحات و با توجه به آنکه الف و لام در «[[الخیر]]» بیانگر جنس است، معنای [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید» سوره حج، آیه ۷۷.</ref> چنین میشود: «[[خداوند]] امر میکند که در تمام [[امور عبادی]] و [[اجتماعی]] و [[احکام وضعی]] و تکلیفی، باید مختار شما امرالهی باشد و در [[اعمال]] و نیات، خالصاً لوجه [[الله]] عمل کنید، تا کار شما مصداق خیر قرار گیرد، تا [[رستگاری]] [[حقیقی]] شامل حال شما شود».<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |