قبایل عرب مکه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'خآدمی' به 'خادمی'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'خآدمی' به 'خادمی') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
* [[قریش]] به [[فرزندان]] [[نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن معد بن عدنان]]، اطلاق میشود. آنان طی [[ریاست]] سیصد ساله [[خزاعه]] بر امور [[کعبه]]، به صورت پراکنده در اطراف [[مکه]] و کوهها و شعبههای اطراف آن به سر میبردند؛ ولی در امور و [[سرپرستی]] [[مکه]] و [[بیت الله الحرام]] هیچ گونه دخالتی نداشتند؛ تا وقتی که [[قصی بن کلاب]] به [[مکه]] بازگشت. او با دختر [[رئیس]] [[قبیله]] [[خزاعه]] [[ازدواج]] کرد و رفته رفته بر دامنه نفوذش افزود تا اینکه [[تصمیم]] گرفت خود به [[تنهایی]] عهدهدار [[ولایت]] [[کعبه]] شود؛ از این رو، با [[قریش]] و بنیکنانه (غیر از [[بنیبکر]])[[سخن]] گفت و از آنان در خواست کمک کرد. آنها نیز پذیرفتند <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۶.</ref> و با او [[بیعت]] کردند. | * [[قریش]] به [[فرزندان]] [[نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن معد بن عدنان]]، اطلاق میشود. آنان طی [[ریاست]] سیصد ساله [[خزاعه]] بر امور [[کعبه]]، به صورت پراکنده در اطراف [[مکه]] و کوهها و شعبههای اطراف آن به سر میبردند؛ ولی در امور و [[سرپرستی]] [[مکه]] و [[بیت الله الحرام]] هیچ گونه دخالتی نداشتند؛ تا وقتی که [[قصی بن کلاب]] به [[مکه]] بازگشت. او با دختر [[رئیس]] [[قبیله]] [[خزاعه]] [[ازدواج]] کرد و رفته رفته بر دامنه نفوذش افزود تا اینکه [[تصمیم]] گرفت خود به [[تنهایی]] عهدهدار [[ولایت]] [[کعبه]] شود؛ از این رو، با [[قریش]] و بنیکنانه (غیر از [[بنیبکر]])[[سخن]] گفت و از آنان در خواست کمک کرد. آنها نیز پذیرفتند <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۶.</ref> و با او [[بیعت]] کردند. | ||
* سپس قصی نامهای به برادرش [[رزاح بن ربیعه]] نوشت و از او [[یاری]] خواست. با فراهم شدن مقدمات کار، نخست در موسم [[حج]]، قصی متعرض صوفه شد که عهدهدار [[منصب]] اجازه [[حجاج]] بودند و با آنان به [[جدال]] و کشمش پرداخت و خود را بدین کار شایستهتر از ایشان دانست. کار به [[جنگ]] کشیده شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۶.</ref> و قصی در این [[جنگ]] به [[پیروزی]] رسید. [[خزاعه]] و [[بنیبکر]] [[احساس]] خطر کردند و مطمئن شدند که قصی، آنان را نیز از [[ولایت]] [[مکه]] منع خواهد کرد؛ همچنان که دیگران را از این کار منع کرده بود. پس از او کناره گرفتند و سپس با او به [[جنگ]] برخاستند. پس از [[جنگی]] سخت، دو طرف سرانجام به [[صلح]] تن در دادند و به [[حکمیت]] [[یعمر بن عوف]] از [[طایفه]] [[بکر]] [[رضایت]] دادند. [[یعمر بن عوف]] چنان [[داوری]] کرد که قصی برای [[خدمتگزاری]] [[کعبه]] و [[سرپرستی]] [[مکه]] از [[طایفه]] خزاعه برازندهتر است. | * سپس قصی نامهای به برادرش [[رزاح بن ربیعه]] نوشت و از او [[یاری]] خواست. با فراهم شدن مقدمات کار، نخست در موسم [[حج]]، قصی متعرض صوفه شد که عهدهدار [[منصب]] اجازه [[حجاج]] بودند و با آنان به [[جدال]] و کشمش پرداخت و خود را بدین کار شایستهتر از ایشان دانست. کار به [[جنگ]] کشیده شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۶.</ref> و قصی در این [[جنگ]] به [[پیروزی]] رسید. [[خزاعه]] و [[بنیبکر]] [[احساس]] خطر کردند و مطمئن شدند که قصی، آنان را نیز از [[ولایت]] [[مکه]] منع خواهد کرد؛ همچنان که دیگران را از این کار منع کرده بود. پس از او کناره گرفتند و سپس با او به [[جنگ]] برخاستند. پس از [[جنگی]] سخت، دو طرف سرانجام به [[صلح]] تن در دادند و به [[حکمیت]] [[یعمر بن عوف]] از [[طایفه]] [[بکر]] [[رضایت]] دادند. [[یعمر بن عوف]] چنان [[داوری]] کرد که قصی برای [[خدمتگزاری]] [[کعبه]] و [[سرپرستی]] [[مکه]] از [[طایفه]] خزاعه برازندهتر است. | ||
* بدین ترتیب [[مکه]] در [[اختیار]] قصی قرار گرفت و او [[ریاست]] کامل [[کعبه]] را به دست گرفت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۷.</ref>. قصی، [[قبایل]] متفرق [[قریش]] را گرد آورد و در [[مکه]] جای داد و امور رفادت (مهمانداری [[زائران]] [[کعبه]])، حجابت (دربانی و کلیدداری)، سدانت ( | * بدین ترتیب [[مکه]] در [[اختیار]] قصی قرار گرفت و او [[ریاست]] کامل [[کعبه]] را به دست گرفت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۷.</ref>. قصی، [[قبایل]] متفرق [[قریش]] را گرد آورد و در [[مکه]] جای داد و امور رفادت (مهمانداری [[زائران]] [[کعبه]])، حجابت (دربانی و کلیدداری)، سدانت (خادمی و پردهداری)، لواء (پرچمداری) و سقایت را به عهده گرفت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. او [[کعبه]] را از نو ساخت و [[دار الندوه]] را برای انجام مشورتها و اتخاذ تصمیمات عمده [[قریش]] تأسیس کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۸.</ref>. پس از قصی، [[مناصب]] [[قریش]] بین بنیعبدمناف و بنیعبدالدار تقسیم شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۲.</ref>. [[قریشیان]] رفته رفته از [[دین]] آبا و اجدادی خود فاصله گرفتند و [[بتپرستی]] را پیشه خود ساختند؛ طوری که [[کعبه]]، پر شده بود از بتهای [[قریش]] و دیگر [[قبایل]]. آنان در [[دین]] [[بدعت]] ورزیدند (به ویژه پس از حادثه [[اصحاب فیل]]) تا اینکه [[اسلام]] [[ظهور]] کرد و همه این [[بدعتها]] را از بین برد. | ||
* [[قریش]] برای خود، راههای تجاری را به [[شام]]، [[حبشه]]، [[یمن]] و [[عراق]] گشودند و در [[مکه]]، اجتماعات و بازارگاههایی چون [[عکاظ]] بر پا کردند که بسیاری از [[قبایل]] نجد در آن شرکت میکردند<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ص۱۲۲۹.</ref>. [[مکه]] پس از [[بعثت پیامبر]] {{صل}} عرصه خشونتهای بسیار سران و بعضی از [[مردم]] [[قریش]] علیه آن [[حضرت]] و [[اصحاب]] و یارانش شد. پس از [[هجرت]] [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] نیز جنگهای بسیاری علیه ایشان بر پا کردند؛ تا اینکه سرانجام در [[سال هشتم هجری]]، [[مکه]] به دست [[مسلمانان]] [[فتح]] شد و همه قریش [[اسلام]] [[اختیار]] کردند <ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۲-۲۲۴.</ref>. | * [[قریش]] برای خود، راههای تجاری را به [[شام]]، [[حبشه]]، [[یمن]] و [[عراق]] گشودند و در [[مکه]]، اجتماعات و بازارگاههایی چون [[عکاظ]] بر پا کردند که بسیاری از [[قبایل]] نجد در آن شرکت میکردند<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ص۱۲۲۹.</ref>. [[مکه]] پس از [[بعثت پیامبر]] {{صل}} عرصه خشونتهای بسیار سران و بعضی از [[مردم]] [[قریش]] علیه آن [[حضرت]] و [[اصحاب]] و یارانش شد. پس از [[هجرت]] [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] نیز جنگهای بسیاری علیه ایشان بر پا کردند؛ تا اینکه سرانجام در [[سال هشتم هجری]]، [[مکه]] به دست [[مسلمانان]] [[فتح]] شد و همه قریش [[اسلام]] [[اختیار]] کردند <ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۲-۲۲۴.</ref>. | ||