بنینضیر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن'
جز (جایگزینی متن - ' نامهای ' به ' نامهای ') |
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
در [[روایت]] [[زهری]] جزئیات جنگ نیامده؛ امّا بنا بر روایت ابناسحاق، پیامبر پس از آنکه از [[ترور]] نافرجام آنان [[جان]] سالم به دربرد به [[مدینه]] بازگشت. در دوازدهم ربیعالاول سال چهارم<ref>المحبر، ص ۱۱۳.</ref> با گماردن [[ابن ام مکتوم]] بر مدینه <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۶۸۳.</ref> به طرف قلعههای آنان به [[راه]] افتاد. او [[علی]] {{ع}} را به عنوان [[فرمانده]] [[تعیین]] کرد <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۷۱؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲.</ref> و [[پرچم]] خود را به دستش داد.<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۵۸؛ الکامل، ج ۲، ص ۶۵.</ref> و از [[سپاه]] خواست به طرف بنینضیر حرکت کنند و [[نماز عصر]] را در آنجا بگزارند..<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۵۹؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۹؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲.</ref> سپاه پیاده پیامبر حرکت کرده،<ref>تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۶۱.</ref> حوالی عصر به [[اراضی]] بنی نضیر رسیدند. بنینضیر با [[مشاهده]] پیامبر از فراز دژهای خود به پرتاب تیر و سنگ پرداختند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۵۸.</ref> [[مسلمانان]] پس از [[اقامه نماز]] عصر در آنجا مستقر شدند. | در [[روایت]] [[زهری]] جزئیات جنگ نیامده؛ امّا بنا بر روایت ابناسحاق، پیامبر پس از آنکه از [[ترور]] نافرجام آنان [[جان]] سالم به دربرد به [[مدینه]] بازگشت. در دوازدهم ربیعالاول سال چهارم<ref>المحبر، ص ۱۱۳.</ref> با گماردن [[ابن ام مکتوم]] بر مدینه <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۳، ص ۶۸۳.</ref> به طرف قلعههای آنان به [[راه]] افتاد. او [[علی]] {{ع}} را به عنوان [[فرمانده]] [[تعیین]] کرد <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۷۱؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲.</ref> و [[پرچم]] خود را به دستش داد.<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۵۸؛ الکامل، ج ۲، ص ۶۵.</ref> و از [[سپاه]] خواست به طرف بنینضیر حرکت کنند و [[نماز عصر]] را در آنجا بگزارند..<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۵۹؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۹؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲.</ref> سپاه پیاده پیامبر حرکت کرده،<ref>تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۶۱.</ref> حوالی عصر به [[اراضی]] بنی نضیر رسیدند. بنینضیر با [[مشاهده]] پیامبر از فراز دژهای خود به پرتاب تیر و سنگ پرداختند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۵۸.</ref> [[مسلمانان]] پس از [[اقامه نماز]] عصر در آنجا مستقر شدند. | ||
[[خیمه]] پیامبر را ابتدا در اراضی تیرهای از اوس به نام بنیحطمه که تا آن [[زمان]] هنوز [[مسلمان]] نشده بودند و از همپیمانان بنینضیر به حساب میآمدند <ref>الاغانی، ج ۵، ص ۸۳؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۴۸؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص ۱۷۲.</ref> برپا کردند که بعدها به مسجدالصغیر [[شهرت]] یافت؛ امّا چون از جانب تیراندازان بنینضیر مورد اصابت تیر قرار گرفت آن را به منطقهای میان اراضی بنینضیر و بنیقریظه که بعدها [[مسجد]] فضیخ نام گرفت، منتقل کردند.<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۶۸؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۷۲.</ref> [[پیامبر]] با تنی چند از [[اصحاب]] خود به [[مدینه]] بازگشت و [[شب]] را آنجا گذراند. [[بلال حبشی]] صبح در مدینه [[اذان]] گفت و در همان [[روز]] پیامبر به جمع [[سپاه اسلام]] بازگشت.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۷۳.</ref> [[دلایل]] متعددی میتوان برای رفت و بازگشت پیامبر در نظر گرفت؛ نخست آنکه احتمالا منطقه از [[امنیت]] کافی برخوردار نبوده و [[بیم]] [[ترور]] پیامبر میرفته است. دوم آنکه حضور پیامبر {{صل}} در مدینه میتوانست زمینه [[توطئه]] [[عبدالله]] بن ابیّ در | [[خیمه]] پیامبر را ابتدا در اراضی تیرهای از اوس به نام بنیحطمه که تا آن [[زمان]] هنوز [[مسلمان]] نشده بودند و از همپیمانان بنینضیر به حساب میآمدند <ref>الاغانی، ج ۵، ص ۸۳؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۴۸؛ بحارالانوار، ج۲۰، ص ۱۷۲.</ref> برپا کردند که بعدها به مسجدالصغیر [[شهرت]] یافت؛ امّا چون از جانب تیراندازان بنینضیر مورد اصابت تیر قرار گرفت آن را به منطقهای میان اراضی بنینضیر و بنیقریظه که بعدها [[مسجد]] فضیخ نام گرفت، منتقل کردند.<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۶۸؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۷۲.</ref> [[پیامبر]] با تنی چند از [[اصحاب]] خود به [[مدینه]] بازگشت و [[شب]] را آنجا گذراند. [[بلال حبشی]] صبح در مدینه [[اذان]] گفت و در همان [[روز]] پیامبر به جمع [[سپاه اسلام]] بازگشت.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۷۳.</ref> [[دلایل]] متعددی میتوان برای رفت و بازگشت پیامبر در نظر گرفت؛ نخست آنکه احتمالا منطقه از [[امنیت]] کافی برخوردار نبوده و [[بیم]] [[ترور]] پیامبر میرفته است. دوم آنکه حضور پیامبر {{صل}} در مدینه میتوانست زمینه [[توطئه]] [[عبدالله]] بن ابیّ در پیوستن او به بنینضیر را خنثا کند. | ||
مدت محاصره بنینضیر ۶ شب <ref> البدایه والنهایه، ج ۴، ص ۸۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۲۸.</ref> یا ۱۵ روز <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵؛ فتوح البلدان، ج ۱، ص ۱۸؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۱۳.</ref> یا بیش از ۲۰ شب <ref>المحبر، ص ۱۱۳؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۶؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲.</ref> ادامه یافت. در این مدت کسی [[گمان]] نداشت که بتوان بر آنها چیره شد {{متن قرآن|مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا}} و [[مسلمانان]] گمان میکردند که آنها نیروهایی متحدند، در حالی که [[قرآن]] به [[اختلافات]] جدی میان شاخههای بنینضیر اشاره دارد{{متن قرآن|لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«همگی با شما جنگ نمیکنند جز در آبادیهایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم مییابی اما دلهاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند» سوره حشر، آیه ۱۴.</ref> در طول این مدت [[سعد بن عباده]] از بزرگان [[خزرج]] با ارسال خرما، تدارکات لازم سپاه اسلام را تأمین میکرد.<ref>السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۳.</ref> بنینضیر که [[منتظر]] رسیدن نیروهای کمکی بودند به انداختن سنگ و [[تیراندازی]] از روی دژها بسنده کردند.<ref>فتح الباری، ج ۷، ص ۳۰۱.</ref> تنها [[اقدام]] نظامی [[بنی نضیر]] در محاصره آن بود که به غَزْوک سردسته [[شجاع]] تیراندازان [[مأموریت]] دادند تا با تنی چند پیامبر را ترور کنند. در آن شب [[اصحاب پیامبر]] متوجه شدند که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} در جمعشان نیست و سپس خبر یافتند که او با چند تن از [[انصار]] مأموران بنی نضیر را کشته و سرهایشان را در چاههای منطقه انداختهاند. این امر [[ناتوانی]] بنینضیر را آشکارتر ساخت.<ref> الارشاد، ج ۱، ص ۹۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۲.</ref> وعدههای [[عبدالله بن ابیّ]] هم محقق نشد، هرچند او تلاش کرد بنیقریظه را همراه خود سازد؛ اما [[کعب]] [[بن اسد]] [[رئیس]] بنیقریظه به هیچ یک از اعضای [[قبیله]] خود اجازه نداد به [[یاری]] بنینضیر بشتابند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵.</ref> | مدت محاصره بنینضیر ۶ شب <ref> البدایه والنهایه، ج ۴، ص ۸۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۲۸.</ref> یا ۱۵ روز <ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵؛ فتوح البلدان، ج ۱، ص ۱۸؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۱۳.</ref> یا بیش از ۲۰ شب <ref>المحبر، ص ۱۱۳؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۶۶؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲.</ref> ادامه یافت. در این مدت کسی [[گمان]] نداشت که بتوان بر آنها چیره شد {{متن قرآن|مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا}} و [[مسلمانان]] گمان میکردند که آنها نیروهایی متحدند، در حالی که [[قرآن]] به [[اختلافات]] جدی میان شاخههای بنینضیر اشاره دارد{{متن قرآن|لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«همگی با شما جنگ نمیکنند جز در آبادیهایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم مییابی اما دلهاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند» سوره حشر، آیه ۱۴.</ref> در طول این مدت [[سعد بن عباده]] از بزرگان [[خزرج]] با ارسال خرما، تدارکات لازم سپاه اسلام را تأمین میکرد.<ref>السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۳.</ref> بنینضیر که [[منتظر]] رسیدن نیروهای کمکی بودند به انداختن سنگ و [[تیراندازی]] از روی دژها بسنده کردند.<ref>فتح الباری، ج ۷، ص ۳۰۱.</ref> تنها [[اقدام]] نظامی [[بنی نضیر]] در محاصره آن بود که به غَزْوک سردسته [[شجاع]] تیراندازان [[مأموریت]] دادند تا با تنی چند پیامبر را ترور کنند. در آن شب [[اصحاب پیامبر]] متوجه شدند که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} در جمعشان نیست و سپس خبر یافتند که او با چند تن از [[انصار]] مأموران بنی نضیر را کشته و سرهایشان را در چاههای منطقه انداختهاند. این امر [[ناتوانی]] بنینضیر را آشکارتر ساخت.<ref> الارشاد، ج ۱، ص ۹۳؛ السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۵۶۲؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۷۲.</ref> وعدههای [[عبدالله بن ابیّ]] هم محقق نشد، هرچند او تلاش کرد بنیقریظه را همراه خود سازد؛ اما [[کعب]] [[بن اسد]] [[رئیس]] بنیقریظه به هیچ یک از اعضای [[قبیله]] خود اجازه نداد به [[یاری]] بنینضیر بشتابند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۲۵.</ref> |